فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝 نایب رئیس مجلس: «#قرارگاه تحول مجلس با عضویت دو نفر از حقوقدانان شورای نگهبان برای اصلاح آئین‌نامه مجلس تشکیل می‌شود.» #ادبیات_پادگانی این راهیافته به خانه ملت در قیاس با بدعت #دخالت آشکار شورای نگهبان در اختیارات انحصاری مجلس در تهیه قوانین اهمیت کمی دارد.
#توییت
🆔 @MostafaTajzadeh
🟠🔵🟡 پرده‌ای نگارین از تابلوی مشهور پیکاسو که یادآور واقعیت دهشتناک جنگ است و از ۳۵ سال پیش به دیوار سرسرای ورودی شورای امنیت سازمان ملل آویخته است، از دیوار پایین آورده شده است.

این تاپستری یا پرده نگارین که در سال ۱۹۵۵ به سفارش خانواده راکفلر در فرانسه بافته شده است، از سال ۱۹۸۴ به صورت امانت در اختیار سازمان ملل قرار داشت و اوایل این ماه به خانواده راکفلر بازگردانده شد.

آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل در حال عبور از کنار دیواری خالی بود که پیش از این پرده اثر پیکاسو را بر خود جای داده بود، به خبرنگاران گفت: "خیلی خیلی بد است که جایش خالی شده."

تابلوی گرنیکا اثر پیکاسو که در سال ۱۹۳۷ و با الهام از بمباران شهر گرنیکا در باسک اسپانیا توسط نیروهای آلمان نازی کشیده شده است، به اعتقاد کمنتقدان هنری یکی از تاثیرگذارترین آثار ضدجنگ در تاریخ هنر است.

نصب پرده‌ای با نقش این تابلو بر دیوار شورای امنیت، به عنوان هشداری نمادین به سیاستمداران در جهت جلوگیری از جنگ‌ بوده است .

اصل تابلوی پیکاسو در موزه رینا سوفیا در مادرید نگهداری می‌شود/بی بی سی
#زلف_سخن (#ادبیات_فرهنگ)👇👇
https://t.me/zolfesokhan2/5418
🟢🟡🔴 هفتم فروردین سالروز درگذشت ریچارد نلسون فرای، برگزیدۀ سیزدهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار و استاد پیشین ایرانشناسی دانشگاه هاروارد

🟣 تقدیر از ریچارد نلسون فرای

✍️ نوشتۀ علیرضا شاپور شهبازی - ترجمۀ مرتضی ثاقب‌فر

🟣 نوشتن دربارۀ استاد ریچارد نلسون فرای کار آسانی نیست. سنجش دستاوردهای او با کلمات امر دشواری است، زیرا عرصۀ وسیعی را شامل می‌شود: از تألیف کتاب‌های برجسته و ماندگار و مقالات روشنگرانه گرفته تا تأسیس، مدیریت یا همکاری با نشریات تخصصی علمی و نهادهای پژوهشی؛ ایجاد یا حمایت کرسی‌ها و کلاس‌های تدریس در رشته‌های گوناگون. به‌‌راستی او دانشمندی معمولی نیست. او انسان‌دوستی پرآوازه در جماعت فضلا و فرهیختگان و انسان‌گرایان است.
در اینجا می‌توانم به چند فقرۀ معدود اشاره کنم که فرای را به ایران‌شناسی برجسته تبدیل ساخته‌اند. ترجمۀ عالی او از کتاب تاریخ بخارا با چنان حواشی و پانوشت‌های دقیقی همراه بوده که در اثبات پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی میان ایران خاوری پیش از اسلام و دورۀ شکوفایی عصر آغازین اسلامی نقش بسیار مهمی ایفا کرد. هر مکان، آیین و آداب و مبحثی شناسایی و ریشه‌یابی شده و به شیوه‌ای روشن توضیح داده شده است. کتاب میراث ایران او به‌علت روشنی بیان، روانی نثر، غنای منابع که به‌آسانی با اندیشۀ خواننده همخوانی می‌یابند و تصویرهای زیبا، در مدتی کوتاه به اثری کلاسیک و معتبر تبدیل شد. احساسات گرم مؤلف نسبت به فرهنگ ایران از هر صفحۀ آن پیداست، منتهی با چنان هوشمندی بیان شده‌اند که هیچ‌کس نمی‌تواند برچسب جانبداری به آن بزند. این کتاب از لحاظ پافشاری بر این واقعیت که فرهنگ آغازین اسلامی ایران ادامۀ مستقیم تمدن ساسانی بوده، بدین معنا که فتح اعراب نتوانسته تغییر چندانی در بنیاد خصلت ایرانی ملت ایجاد کند، نقطۀ عطفی در پژوهش علمی بود. افزون بر این، کتاب میراث ایران در بحث‌های خود دربارۀ جنبه‌های گوناگون میراث همۀ ایرانیان، افغان‌ها، تاجیک‌ها، اُست‌ها، ایرانیان ترک‌زبان، بلوچ‌ها و گروه‌های فراوان دیگر- برای ایرانیان عاملی وحدت‌بخش بود و هست که بر ریشه‌ها و دستاوردهای مشترک ایشان تأکید می‌ورزد. هدف کتاب بعدی او، عصر زرّین فرهنگ ایران که درواقع دنبالۀ کتاب قبلی محسوب می‌شود نمایان این نکته بود که ایرانیان مسلمان از طریق اسلام جهان‌بینی فرهنگی پرباری ساختند و توانستند اسلام را به مذهب و تمدنی جهانی تبدیل کنند که بدون مشارکت ایشان این امر مقدور نبود. و نیز گواهی هستند بر استفاده از روشی عالمانه که روشن‌بینی را با ژرف‌نگری و شور و اشتیاق را با بی‌طرفی در هم آمیخته است. بعلاوه تلاش فرای در نظارت و ویرایش چهار جلد کتاب تاریخ ایران کمبریج (از یورش اعراب تا زمان سلجوقیان) که گزارش پربار او دربارۀ سامانیان را دربردارد، بی‌گمان خدمت ماندگار دیگری به پژوهش‌های علمی دربارۀ ایران است.


📚📚دفترچۀ سیزدهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، ص ۱۳ و ۲۰-۲۱.

@ AfsharFoundation
عضویت در #زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇👇
https://t.me/zolfesokhan2/5556
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نظرات دکتر داریوش شایگان درباره اهمیت سعدی در ادبیات و زندگی ایرانیان:

“نقش سعدی در فرهنگ ایرانیان با نقش کنفسیوس در چین قابل مقایسه است”...


#ادبیات
#سعدی
#داریوش_شایگان

@persianschooloflife
✔️سیاوش، سیاوش های معصوم دیار ما

داستان #سیاوش در شاهنامه یکی از دردناک ترین و درعین حال زیباترین داستان هاست. عده زیادی در مورد سیاوش و پاکدامنی اش نوشته اند اما زیباترین و نکته بینانه ترین مطلبی که دراین خصوص نوشته شده به قلم دکتر "غلامحسین یوسفی" در کتاب"یادنامه #فردوسی "(مشتمل بر ۱۱ مقاله و چکامه ازانتشارات مفاخر ملی به مناسبت تجدید ساختمان آرامگاه فردوسی آبان ۱۳۴۹) است.

مقاله با عنوان"چهره ای معصوم در شاهنامه"همانند سایر مقاله ها شرحی از مصایبی است که بر جوانی پاک نهاد به نام سیاوش رفته است اما یک نکته در این مقاله وجود دارد که گویی روایت آشنای شاهنامه از سیاوش هایی که وجدان پاکشان بلای جان شان می شود و سخن و کردارشان نه از سر شفقت که با شائبه ای دیگر فهم می شود و حلقه بلا چنان برآنان تنگ می گیرد که آنان را به ترک وطن وا می دارد.
مرحوم یوسفی ابتدا شرح می دهد که سیاوش چطور خود را در برابر انواع خطرات و بد اندیشی ها تنها و بی دفاع می بیند و سپس توضیح می دهد که او چگونه با آن همه فضیلت و وطن پرستی ناگزیر به ترک وطن می شود و به ناگزیر به توران پناه می برد، اما زاویه دید خاصی در نوشته ایشان وجود دارد که در کمتر نوشته ای دیده ام:

"ممکن است برای ما این اندیشه دست دهد که چرا سیاوش، ایران را پشت سر نهاد و به مرز و بوم دشمن رهسپار شد ولی اگر در نظر بگیریم که هر راه دیگری که برمی گزید او را به پیمان شکنی و ناجوانمردی و بی آبرویی مشهور می کرد، نتیجه می گیریم که کاردیگری نمی توانست کرد ...به علاوه سیاوش در نظر نداشت درتوران بماند و پس از آن نیز یک دم از وطن غافل نبود. حتا در آخرین نامه خود به پدر(کاووس) با آنکه از او گله ها دارد و یکایک آن را برمی شمرد باز جوانمردانه شادکامی آنان را آرزو می کند. از مرز که بیرون می رود چشمش اشکبار است. در توران همآره به یاد ایران و خاطرات زابلستان و روزگار مصاحبت با رستم است...اما به افراسیاب اعتماد می کند و حرمت میزبان را نگاه می دارد و مرام جوانمردی را آنچنان پاس می دارد که در مسابقه گوی بازی میان ایرانیان و تورانیان- چون از مکر تورانیان آگاه می شود- در حضور افراسیاب به ایرانیان توصیه می کند که بر پیروزی اصرار نورزند تا ناخرسندی و گزند تورانیان را به جان نخرند اما شگفت آنکه دوران شادمانی بسیار کوتاه سیاوش در زندگی همان ایامی است که د رغربت توران می گذراند و چه تلخ که درنهایت ، غربت هم بر او جفا می کند و مصیبت دامنش را می گیرد و تیغ حاسدان گلویش را می برد. این است که فردوسی با حیرت از پاداش تلخ روزگار به پاکدامنی و مروت می سراید:

چپ و راست هر سو بتابم همنی
سو پای گیتی نیابم همی
یکی بد کند، نیک پیش آیدش!
جهان بنده و بخت خویش آیدش
یکی جز به نیکی زمین نسپرد
همی از نژندی فرو پژمرد

مرحوم یوسفی می نویسد:" راست است که رفتار و سخنان سیاوش بیشتر غم انگیز است تا حماسی، از آن جمله بی تابی او در مرگ مادر(روایت مظلومانه مادر او هم خواندنی است)، یا وقتی از کشته شدن خود درغربت سخن می گوید و با فرنگیس دردل میکند، طرز گرفتار شدنش به دست افراسیاب و پالهنگ بر گردن نهادن و پیاده کشاندنش، و نیز صحنه کشتن و سربریدنش همگی غم انگیز و معصومانه است و عجیب که در نهایت هم اوست که به خواب پیران می آید و از روزی نوآیین و جشنی نو خبر می دهد"...

دلنشین ترین فراز این مقاله اما این نتیجه گیری و قضاوت منصفانه است:

فریب خوردن سیاوش از گرسیوز(برادر پادشاه توران یعنی همان جایی که سیاوش به آنجا پناهنده شد) با همه فرزانگی سیاوش از لحظاتی حکایت می کند که خرد بیدار او خفته است اما درمصیبتی چنین هولناک و مشکلاتی بدین بزرگی که نام و آبرو و وجدان انسانی را گرفتار می کند و حتا به حیثیت یک ملت گره می خورد، گاه دست اندیشه بسته است و پای
تدبیر شکسته.

✔️امروز روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم #فردوسی است
#شاهنامه #یوسفی #سیاوش #ادبیات
Telegram.me/sahandiranmehr
✔️به بهانه میلاد بنیانگذار موسیقی نوین ایران

#رضا_نیازمند که با موسیقیدانان مطرحی حشر و نشر داشت بر این باور است که ستون #موسیقی_ایران بر پایه سه شخص استوار است؛ #علینقی_وزیری #ابوالحسن_صبا و #روح_الله_خالقی. از دیدگاه #تقی_شایگان؛ وزیری با آنهمه زحمت و صلاحیت، بزرگترین سرمایه را برای موسیقی ایران بجا نهاد و موسیقی ما با او وارد مرحله نوینی شد و از مرحله فئودالی به #رنسانس رسید. وزیری دقیقاً ثمره #انقلاب_مشروطه است. او موسیقی عقب مانده و مفلوک دِلِی‌دِلِی بازی را با یک انقلاب اساسی به راه دیگری سوق داد.

وزیری خود در سخنرانی 29 مرداد 1340 می‌گوید: افتخار مشرق زمین در اینست که الفبای زبان موسیقی‌اش از الفبای موسیقی غربی است اما تاسف ما اینست که از این گنج سرشار هنوز نتوانسته ایم چنان که باید و شاید بهره‌مند گردیم و همچون #ادبیات و شعرمان آثار گرانبها تقدیم جهانیان کنیم. به گفته مجتبی خوش ضمیر: چنانچه وزیری به اروپا نمی‌رفت و هنگام بازگشت به ایران مدرسه موسیقی را تاسیس نمی‌کرد شاید نوازندگان ایرانی همچنان به عنوان #تعزیه خوان و مطرب مورد ارزیابی قرار می‌گرفتند.

#ساسان_سپنتا از شاگردان #کلنل_وزیری می‌نویسد: وزیری پرکار، منظم، مصمم، باصراحت و دارای روحیه آزادی بود. قیافه ای جدی، چشمانی نافذ و صدایی بم و پخته و در کارش اراده و پشتکاری وصف نشدنی داشت. هرگز از موانع دلسرد نمی‌شد و زیر بار حرف زور نمی‌رفت. در سالهایی که محضرش را درک می‌کردم حدود 70 سال داشت و ورزش صبحگاهی او ترک نمی‌شد. کلنل بر احترام موسیقیدان باشخصیت تاکید داشت و آنها را از نواختن در مجالس طرب و گردهمایی های مصلحتی منع می‌کرد. می‌گفت: کار مشکلات را آسان می‌کند. علاقمند به کار با ارکستر بود و از بهانه‌ جویی و انتقاد ناروا نمی‌هراسید‌. زندگی اش ساده و بی پیرایه بود و در امور هنری همانقدر که حسادت را ناپسند می‌شمرد، رقابت جوانمردانه و طلب کمال را جایز می‌دانست. بیشتر معاشرانش از نویسندگان و شخصیت‌های هنری و ادبی بودند.


حسین بنی احمد می‌گوید: کسی که هرگز مقابل شخص یا چیزی تسلیم نشد و سر فرود نیاورد در برابر یک چیز زانو زد و آن سیگار است. زمانی که مصمم به ترک سیگار شد در حاشیه کتابی که مطالعه می‌کرد نوشت: بر پدرش لعنت که ترکش کردم. امروز قدری هوس سیگار کردم ولی نکشیدم. روز بعد نوشت: امروز بیشتر هوس کردم ولی هرگز نخواهم کشید. روز بعد نوشت: امروز حالم هیچ خوش نیست. سرم گیج می‌رود و ناراحتم. روز هفتم نوشت: بر پدرش لعنت که عاقبت کشیدم و راحت شدم.

insta:history_music_iran
@sahandiranmehr
🔴🟠🟡 آشنایی با عبدالرزاق گورنا، واپسین برنده نوبل ادبیات؛

📚📚 از زنگبار تا استکهلم
.

📚🟡🟠 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک تایمز - عبدالرزاق گورنا که در زنگبار، مجمع‌الجزایری در سواحل تانزانیا، بزرگ شده، هرگز تصور نمی‌کرد که روزی نویسنده شود. او در مصاحبه‌ای گفت: «هیچ‌وقت به ذهنم خطور نکرد. این چیزی نبود که وقتی داشتی بزرگ می‌شدی، بگویی: می‌خواهم نویسنده شوم.» خیال می‌کرد آدم مفیدی خواهد شد، مثلا یک مهندس.
 
شورش خشونت‌آمیزی در سال ۱۹۶۴ گورنا را در ۱۸سالگی مجبور کرد به انگلیس بگریزد. گورنای فقیر، ناامید و غریب در دفتر خاطراتش شروع به نوشتن قطعاتی درباره خانه کرد، سپس نوشته‌هایی طولانی‌تر و بعد داستان‌هایی درباره دیگر آدم‌ها. آن اندیشه‌های پراکنده، عادت به نوشتن برای درک‌کردن اوضاع و مستندسازی از آشفتگی‌هایش، سرانجام اولین رمانش را شکل داد و بعد به ۹ اثر دیگر ختم شد. آثاری که به بررسی آسیب‌های برجای‌مانده از استعمار، جنگ و آوارگی می‌پردازند. او گفت: «چیزی که مرا ترغیب به تجربه نوشتن می‌کرد، ایده ازدست‌دادن جایگاهم در دنیا بود.»
 
روز پنج‌شنبه گورنا جایزه نوبل ادبیات را -که به عنوان معتبرترین جایزه ادبی در جهان شناخته می‌شود- به‌خاطر «بینش بی‌کم‌وکاست و دلسوزانه پیرامون آثار استعمار و سرنوشت پناهندگان در شکاف میان فرهنگ‌ها و قاره‌ها» دریافت کرد.
 
گورنای ۷۲ ساله اولین نویسنده سیاه‌پوست بعد از تونی‌ موریسون (۱۹۹۳) است که موفق به دریافت این جایزه می‌شود و برخی ناظران، انتخاب او پس از سال‌ها برگزیدن نویسندگان اروپایی و امریکایی به‌عنوان برنده را یک اقدام اصلاحی به‌تعویق‌افتاده تلقی کرده‌اند. او اولین آفریقایی است که بعد از بیش از یک دهه این جایزه را به دست آورده. پیش از او وله سوینکا از نیجریه در سال ۱۹۸۶، نجیب محفوظ از مصر در سال ۱۹۸۸ و نادین گوردیمر و جان مکسوِل از افریقای جنوبی به ترتیب در سال‌های ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ برنده این جایزه شدند. دوریس لسینگ نویسنده بریتانیایی-زیمباوه‌ای نیز در سال ۲۰۰۷ موفق به کسب نوبل ادبیات شد.
 
در میان حدس‌ها و گمان‌های داغ در آستانه اعلام برنده امسال، این جایزه ادبی به‌دلیل عدم تنوع برندگان خود مورد انتقاد قرار گرفت. گرتا تورفیل روزنامه‌نگار در روزنامه سوئدی داگنز نی‌هتر اشاره کرد که ۹۵ نفر از ۱۱۷ برنده پیشین نوبل از اروپا یا امریکای شمالی و تنها ۱۶ برنده زن بوده‌اند. او پرسید: «آیا حقیقتا می‌تواند همین‌طور ادامه پیدا کند؟»
 



گورنا در ۱۰ رمان خود اغلب به مضامین تبعید، هویت و تعلق پرداخته است. این رمان‌ها شامل «خاطره عزیمت»، «راه زائران» و «داتی» می‌شود که همگی تجربه مهاجرت در بریتانیا را بررسی می‌کنند؛ «بهشت»، نامزد دریافت جایزه بوکر در سال ۱۹۹۴، داستان پسری در یکی از کشورهای شرق آفریقاست که زخم‌خورده استعمار است؛ و «تحسین سکوت» درباره مرد جوانی که زنگبار را به مقصد انگلیس ترک کرده، آنجا ازدواج می‌کند و معلم می‌شود. جدیدترین اثر او، «زندگی پس از مرگ» به بررسی اثرات نسلی استعمار آلمان در تانزانیا و شکافی که در جوامع ایجاد کرده، می‌پردازد.
 
اندرس اولسن، رئیس کمیته اعطای جایزه در نشست خبری روز پنج‌شنبه گفت: «گورنا عمدتا به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین نویسندگان پسااستعماری جهان شناخته می‌شود. او پیوسته و با شفقت فراوان به فهم اثرات استعمار در شرق افریقا و تاثیر آن بر زندگی افراد غربت‌نشین و مهاجر پرداخته است.»
 
اولسن اضافه کرد: «شخصیت‌های رمان‌های گورنا خود را در شکاف بین فرهنگ‌ها و قاره‌ها، میان آن زندگی که پشت سر گذاشته‌‌اند و زندگی آینده و در مواجهه با نژاپرستی و تبعیض می‌یابند؛ اما خود را مجبور به سکوت در برابر حقیقت یا خلق یک زندگی‌نامه جدید برای جلوگیری از نبرد با واقعیت می‌بینند.»
 
زبان اول گورنا سواحیلی است؛ اما او انگلیسی را به عنوان زبان ادبی‌اش انتخاب کرد؛ همراه با نثری که کمی به سواحیلی، عربی و آلمانی می‌گراید. او از تصاویر و داستان‌های قرآن، اشعار عربی و فارسی، به‌ویژه «هزارویک شب» در آثارش استفاده کرده است و گاهی مجبور به کنارگذاشتن ناشرانی می‌شد که می‌خواستند منابع و عبارات سواحیلی و عربی را در کتاب‌هایش ایتالیک یا انگلیسی‌سازی کنند.
 
او گفت: «ناشران انگلیسی و احتمالا امریکایی همیشه می‌خواهند یک بیگانه را بیگانه جلوه دهند. می‌خواهند واژه‌هایتان را ایتالیک کنند یا حتا برایشان واژه‌نامه درست کنند؛ و من با خودم فکر می‌کنم نه؛ نه؛ نه.»
 
خبر برنده‌شدن گورنا توسط نویسندگان و دانشگاهیان همکارش -که از مدت‌ها پیش معتقد بودند آثار او شایسته مخاطبان بیشتری است- مورد استقبال قرار گرفت.
 

متن کامل b2n.ir/n13285
#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇👇
https://t.me/zolfesokhan2/6125
📝 #رهبر با انتصاب تمام اعضا از یک جریان سیاسی، شورای غیرقانونی انقلاب فرهنگی را، مانند شورای نگهبان، یکدست و ترکیب آن را #جناحی کرد. عدم عضویت حتی یک #زن و استفاده از #ادبیات_نظامی، و شورا را #قرارگاه نامیدن، چشم‌انداز روشنی از آینده فرهنگی کشور ترسیم نمی‌کند.
#توییت
@MostafaTajzadeh
📚#معرفی_کتاب

✍🏻این روزها کتابی از
#محمد_مختاری، پس از سال‌ها از طرف #نشر_بوتیمار تجدیدچاپ شده است؛ کتاب‌ #تمرین_مدارا اثری تألیفی و شامل مجموعه مقالات مختاری است.
«تمرین مدارا» شامل بیست مقاله از مختاری در
#بازخوانی_فرهنگ است. وی در این کتاب با نگاهی #انتقادی و موشکافانه به وجوه مختلف فرهنگ و ریشه‌های آن نقب زده است و به این موضوع پرداخته است که چه وجوهی از گذشته فرهنگی با بقای خود در ذهنیت ایرانی معاصر، ما را از #تفکر_انتقادی بازداشته‌اند. تمرین مدارا درواقع نوعی بازخوانی انتقادی فرهنگ کهن از خلال #ادبیات و #ضرب‌_المثل‌ها و دیگر نمودهای این فرهنگ است. مختاری در اولین مقاله‌ی این کتاب با‌عنوان بازخوانی فرهنگ، درباره‌ی ضرورت این بازخوانی می‌نویسد:

«بازخوانی فرهنگ یکی از ضرورت‌های دوران ماست. نزدیک به یک‌صدوپنجاه‌سال است که جامعه‌ی ما، از یک سو درگیر با سنت و نو مانده است. از سوی دیگر، به تقابل فرهنگ‌های خودی و غیرخودی گرفتار است؛ و #دوران_بحرانی_گذار خود را می‌گذراند. پس ناگزیر است برخورد آگاهانه و سنجیده‌ای با این درگیری و گرفتاری، و علل و عوامل آن داشته باشد. یعنی باید به بازخوانی همه‌جانبه فرهنگ، در کلاف به‌هم‌پیچیده‌ی روابط فرهنگی جهانی، و نقد سنت و معرفت تاریخی خود بپردازد. چیستی خود را بشناسد. مبانی #هویت یا #بی‌_هویتی و موقعیت خود را درک کند».

مختاری در ادامه‌ی این مقاله، بازخوانی را #تمرین_انتقاد دانسته و نوشته است:

«بازخوانی، تمرین انتقاد است. زیرا هم اطلاع از مبانی گذشته و اکنون، و کوشش برای فهم آنهاست. دوباره‌خواندن به این معناست که همه پندارها و گفتارها و رفتارها و روابط و شکل‌های نهادی‌شده را باید از دل این زندگی، جامعه، تاریخ، و به‌طورکلی فرهنگ بیرون کشید، و دوباره خواند. تا با درک مقدورات و محدودیت‌های خویش، بتوان از بنیان‌ها و عارضه‌های بازمانده فاصله گرفت. امکانات یاری‌دهنده را تقویت کرد. به نگرش باز و پویایی دست یافت برای درک و گزینش و به‌کارگیری ارزش‌ها، روش‌ها، نهادها، شیوه‌های جدید تقسیم کار، مبانی تنظیم عقلانی جامعه و کارکردهای فرهنگی اطلاعات، دانش، تکنولوژی، کالاهای فرهنگی و غیرفرهنگی که در روند تبادل جهانی به جامعه ما راه می‌یابد».

مقاله‌های این کتاب نوشته‌شده در سال‌های ٧٠ تا ٧٥ هستند و بسیاری از آنها در نشریات همان سال‌ها منتشر شده‌اند. «بازخوانی فرهنگ»، «فرهنگ بی‌چرا»، «از پوشیده‌گویی تا روشن‌گویی»، «هنر و ادبیات و معضل هویت ملی»، «حافظه تاریخی مظلوم»، «موقعیت اضطراب»، «تمرین مدارا و ذهنیت انتقادی» و «بی‌ارتباطی در عصر ارتباطات» از جمله مقالاتی هستند که در این کتاب می‌خوانیم.


نقد و نگاهی بر کتاب « تمرین مدارا» از #محمد_مختاری با قلم نازنین متین‌نیا که در اردیبهشت ۱۳۹۶ در سایت خانه علوم انسانی درج شده‌است.
👇👇👇👇

خوش‌بینانه بیست سال گذشته است. بیست سال از روزهایی که محمد مختاری ذره‌بینش را روی جامعه ایرانی گرفت تا موشکافانه، تمام گره‌های موجود را پیدا کند و علل و معلول را به یکدیگر وصل کند. حساب و کتاب می‌کنم که بیست سال، چون تاریخ نوشته شده در مقدمه کتاب «تمرین مدارا» به قلم مختاری، از جمع‌آوری مقالاتی حرف می‌زند که مابین سال‌های ۷۰ تا ۷۵ نوشته شده است. اما اگر این سند ثبت شده را رها کنیم و به تجربه‌ی زیسته و تفکر صاحب قلم و اندیشه «تمرین مدارا» دقت کنیم، آنچه که در کتاب می‌خوانیم، تاریخ تولدی دورتر از این بیست سال دارند و به زمانی دورتر می‌رسند. زمانی که جهان اطراف ما ایرانی‌ها، به پیچیدگی این روزها نبود و #فضای_جمعی هم گستردگی این روزها را نداشت. دورانی که مختاری به «مدارا» و «تمرین» آن فکر می‌کرده، دوران دورتری است که همه‌چیز شکل دیگری داشته...
🔗 نوشتار کامل این نقد را در لینک زیر بخوانید:👇
https://bit.ly/3lOYzrM
https://bit.ly/41eQBs7
https://t.me/Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝مرا ببخش #امیرخان


✍🏻حسین قدیانی

امیرحسین فردی مدیرمسئول فقید کیهان‌بچه‌ها قریب ربع قرن پیش در ناهارخوری مؤسسه‌ی کیهان با اصرار فراوان به من پیش‌نهاد کرد #رمان بخوانم. ناظر بر مطالبم که تازه داشت از صفحه‌ی لایی مدرسه به صفحات رویی روزنامه می‌رسید، به ایشان گفتم که به سیاست علاقمندترم. جلدی درآمد که «رمان‌خوانی از قضا به قوام یادداشت‌های سیاسی یک روزنامه‌نگار کمک می‌کند» و بعد ایده‌اش را این‌جور شرح داد: «تو اگر خوب رمان بخوانی، می‌توانی جوری متن سیاسی‌ات را بپرورانی که مخاطب تصور کند دارد #قصه می‌خواند، نه بیانیه.» حرف حساب امیرخان این بود که فقط به چه نوشتن اهمیت نده؛ چگونه نوشتن هم برایت مهم باشد.

واضح است که نیت مرحوم فردی این نبود که از #ادبیات به نفع #سیاست سوءاستفاده کنم: «اصلاً از من می‌شنوی سیاسی‌نویسی را ببر در حاشیه‌ی ادبی‌نویسی.» این را گفت و بعد، از یکی از جملات قصارش رونمایی کرد: «سیاست را شوخی بگیر و ادبیات را جدی. ادبیات برخلاف سیاست، پدر و مادر دارد؛ حرام‌زاده نیست.» اعتراف می‌کنم که بیست و پنج سال طول کشید تا به پند حکیمانه‌ی امیرخان پی ببرم. تو ببین سیاست چقدر بی‌پدر و مادر است که طرف قبل از انتخابات قول راه‌اندازی گشت ارشاد مسئولین را می‌دهد اما هنوز که هنوز است مسئولین جمهوری اسلامی به جای جریمه‌ی خودشان، از جریمه‌ی جمهور سخن می‌گویند.

وه که چه ناپاک بسته شده است نطفه‌ی سیاست‌. دختر بی‌حجاب در راه‌پیمایی بیست و دوم بهمن می‌شود سند روشن‌فکری نظام و مستند مردم‌داری حکومت؛ چند صباح بعد می‌شود لکه‌ی ننگی که حتی آنتن موبایلش را هم می‌توان پراند‌. آخ که زنده‌یاد فردی چقدر خیرم را می‌خواست: «تو یادگار صمیمی‌ترین رفیقم هستی. خوب می‌شناسمت. لوح صاف و ساده‌ی تو تاب خارهای گل بی‌رنگ و رو و بی‌عطر و بوی سیاست را ندارد. اذیت می‌شوی. اذیتت می‌کنند. زجرت می‌دهند.

کیهان را ول کن؛ برای کیهان‌بچه‌ها بنویس‌. دهه‌ی ما گذشته؛ بچه‌ها را بچسب.» شگفتا! آن روزی که امیرخان از من خواست ادبیات را جدی‌تر بگیرم و بچه‌ها را بیش‌تر از بزرگ‌ترها تحویل بگیرم، هنوز هیچ کدام از این دهه‌هشتادی‌ها به دنیا نیامده بودند.

حالا من را باش. با این‌که بنا به توصیه‌ی امیر ادبیات در همان روز رفتم و رمان دنیای قشنگ نو به قلم آلدوس هاکسلی را خریدم و خواندم ولی در اوج کج‌سلیقگی، گنداب سیاست را به دریای ادبیات ترجیح دادم. نتیجه هم شد این ح‌سین ق‌دیانی پژمرده. «غلط کردم» را اما برای همین وقت‌ها گذاشته‌اند. اساساً این کافه‌ی مجازی را زده‌ام برای صفای مضاعف با حلال‌زاده‌ای به نام ادبیات...


@ghete26
@MostafaTajzadeh
https://www.instagram.com/p/CqWm6w-o6wL/?igshid=YmMyMTA2M2Y=