💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
.

گاهی که دلتنگ می شوم
دلم میخواهد برایت بنویسم
تا شاید جایی در این دنیا
نوشته هایم را بخوانی
زمزمه های عاشقانه ام را
دعوت کنی به خلوتِ گاه و بی گاه تنهایی ات
ببینی در هر سروده ام
چه دلبرانه با تو عاشقی کرده ام
در خیال و رویایی زیبا،،

بخوانی
چگونه در ورای عشقی سوزان
عاشقانه سرودن را آموخته ام
و خوش بینانه منتظر فرداهایی هستم که می آیی
در هر سطرش
چشمانم را ببینی که امیدوار ایستاده
در پشت قاب پنجره ایی که رو به جاده هایِ
انتظار باز می شود
تا بهار آمدنت جوانه بزند
در مسیر یخ زده ی دیدگانم
و من ببینم که قلب بی جانم
همچون قلب زمین سبز شود و جان بگیرد
در تب و تاب نوازش قدمهای تو....
.


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چنان زلال شود
آن کسی که تو را یک‌بار
-فقط یک‌بار- نگاه کند
که هیچگاه کسی جز تو را نبیند از پسِ آن
حتّی اگر هزاربار، هزاران هزار چهره را نگاه کند

یتیمِ زیبایی خواهد بود این جهان
اگر آدم‌هایش، بدون رؤیت تو
چشم گشوده باشند

چگونه جهان به غربت ابدی
دوباره عادت خواهد کرد
اگر تو را نبیند...؟

#رضا_براهنی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در شب باران به خاک ریخته گاهی
بوسه ابری که دل سپرده به ماهی

خط به خط سرنوشت من مژه توست
زندگی کوه بسته است به کاهی

زلف تو و عمر من؟ چه راه درازی!
چشم تو و حال من؟ چه روز سیاهی؟

مسئله مرگ و زندگی نظر توست
میکشی و زنده می کنی به نگاهی

حق من این زندگی نبود، خدایا!
جان مرا زودتر بگیر، الهی...

فاضل_نظری
📙اقلیت

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در شبی ظلمانی و خاموش دریا خون گریست
ضجّه زد ساحل علیٌ وا علیٌ یا علی

عالم خاکی نشد مأوای آن روح سِتُرگ
گشت خالی این صدف زان دُرِّ بی همتا علی

آبرو رفت از زمین تا رفت شاه عدل و عشق
شد طنین افکن نوای لا فَتٰی اِلّا عَلی


#حامد_بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ژاله‌ها برده سبق از الماس
لاله‌ها برده گرو از یاقوت،

دو کبوتر به سپیدی چون عاج
رفته تا عرش به سیر ملکوت،

جز همان زمزمهٔ مبهم رود
همه جا غرق در امواج سکوت


#فریدون_مشیری
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آیینه‌ی نقشِ جسم و جانی همه را
یعنی خود را بدان، که دانی همه را

راز دو جهان و مرده و زنده‌ی آن
از خود بشنو، که ترجمانی همه را...

#سحابی_استرآبادی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تو را چون جان خود می‌دانمت...

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خلعتِ شاهانه

دل شعله کشد، در غمِ جانانه ام امشب
در یاد رخش ،  واله و دیوانه ام امشب

ساقی  قدحی ریز ،  شوم  تا ز غم آزاد
راهم بده در،گوشه ی ميخانه م امشب

در بزمِ محبت نه گلیِ  مانده نه سنبل
سوزانده  شده ،شهپرِ پروانه ام امشب

شیرین ترین، خواب مرا کوهِ غم آشفت
فرهادِ  ستم‌ دیده ی ، افسانه ام  امشب

گیسویِ صحاب ،  ماه رخِ یار فرو بست
درگوشه ی این ظلمتِ، کاشانه ام امشب

گنجینه ی عشق است،دراین سینه ویران
من حاجبِ این، گنجِ نهانخانه ام امشب

دیوان‌ِ  غزل‌های  دل ، از عشق  نوشتم
تقدیم  به  آن ،  دلبرِ  فرزانه ام  امشب

من معنویم ، سائلِ  خوانِ کرمِ دوست
خواهم بدهد، خلعتِ شاهانه ام امشب

اسدالله بابایی(معنوى سلطانیه)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
#نازنینی

دلارامی ، مهی و ، مه جبینی ...
نگارینا ز ماه هم ، برترینی ،

لب جویی و ، مارا گوشه ی چشم ...
بفرما خوش نشین و خوش نشینی ،

چه هستی باده هستی ؟ ساغری تو ؟
شرابی ؟ نه .، .. شرابِ انگبینی ،

به صدها لطفی و ... مجموع مهری ...
کجایی دلربا ؟ نی از زمینی ،

شب افروزی ، چو ماهی ، اختری تو ...
سهیلی ؟ افتابی ؟ بهترینی ،

قسم بر زلف پرچین ، چشم و ابرو ...
به زیبایی ... نه انی و نه اینی ،

رموز عشقیُ وُ.. فاشی وُ پنهان ...
چه خاصّی ؟ نازنینم . نازنینی ،

فروغ روی تو ، کی ماه دارد ؟
هزاران برتری ، صد آفرینی ،

غمت در سینه ام ، دُرّاست و گوهر ..
ز دُرّ خوشتر همانا . چون نگینی ،

چه خوشتر در دل #راحم نشستی ....
به مُلک جان و دل ‌ ، مسند نشینی ،

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سینه از آتش ِ دل در غم ِ جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه‌ی دوریِ دلبر بگداخت
جانم از آتش ِ مِهر ِ رُخِ جانانه بسوخت

سوز ِ دل بین که ز بس آتش ِ اشکم، دلِ شمع
دوش بر من ز سَر ِ مِهر، چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوز ِ من است
چون من از خویش برفتم دلِ بیگانه بسوخت

خرقه‌ی زهد ِ مرا آب ِ خرابات ببُرد
خانه‌ی عقلِ مرا آتش ِ میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بی مِی و خُمخانه بسوخت

ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم ِ چشم
خرقه از سَر به درآورد و به شُکرانه بسوخت

تَرک ِ افسانه بگو حافظ و مِی نوش دَمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

#حافظ

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اگر در جهان راهی یافت می‌شد
که آب رفته را به جوی بازگرداند،
ارزش داشت که به
خطاهای گذشته خود بیندیشیم

ولی -به راستی- گذشته را
باید از آنِ گذشتگان دانست؛
گذشته از آنِ گذشتگان است
و آینده از آنِ توست؛
مادام که از آنِ توست،
نگهش دار و افکارت را
نه روی آزاری که در گذشته رسانده‌ای،
بلکه روی کمکی که اکنون
می‌توانی انجام دهی، متمرکز کن!

#اتل_لیلیان_وینیچ
#خرمگس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب را قسم داده ام
که بتابد
دلتنگی ام را به مهتاب سپرده ام
و به شکلی مبهم
تصویر تنهایی ام
اندوهی غریب را فریاد می زند

از کدامین راه می توان به عمق شب رسید؟؟؟
با کدامین زبان می توان
رنج ترک خورده  بر گلو را شکست؟؟؟
با کدامین بال می توان
به سمت و سوی رفتن رسید؟؟؟

حالا من مانده ام
و هراسی عمیق
که بر شانه هایم سنگینی میکند
و زمزمه ای سرد
که مدام می گوید
از شب گریزی نیست
دل به تاریکی بسپار.........

#سمیه_خلج

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
    آمد ســـــحری ندا ز میخانه‌ی ما
 
   کای رند خراباتـی دیوانــه‌ی ما
  

  برخیز که پر کنیم پیمانه ز مِی

  زآن پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما

#سلمان_ساوجی
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه تفاوت دارد !
خواب باران ببیند
پرنده ای تشنه در کویر

یا نداند ...
تعبیر رویای مواج اقیانوس را ...
میان کابوس بیداری مدام
ماهی کوچک حل شده در تنگای تنگ 

یا بماند...
دستهای دلتنگ من ...
در برزخ حسرتی ابدی 
برای حلقه ای گمشده از آرامش
اطراف رستاخیز آغوش تو ؟!

#آرشید

.❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر چی دل میشه فداش

میمیره براش😍

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
" بگذار تا ببارم "

دستم چو قایقی مست در پیچ و تاب مویت!
چشمم چو ناز باران بر دشت سبز رویت

جانا گره تو بگشا از سبزه ی دو ابرو
تا من چنان بیایم سر جای پا ،به سویت

چون چشمه سار جوشان آوای تازه دارم
هر دم زلال و جاری، پر کن ز من سبویت

رودی شوَم خروشان آیم بسوی دریا
تکرار خیز موجم محتاج ِ گفتگویت

پروانه های شعرم دنبال باغ گلهاست
پر کرده چون هوا را جانبخش عطر و بویت

بارانی ِ #سپهرم ابری تر از همیشه است
بگذار تا ببارم بر خاک ِ راه و کویت !

#سپهر_Roohi

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀