💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
تازگی‌ها بوسه‌ات طعم سیاست می‌دهد
تلخ و شیرین است، هشدار خیانت می‌دهد

حال آغوش تو مانند گذشته خوب نیست
عطر تو بوی خیانت در امانت می‌دهد

طرح لبخند تو کم‌رنگ و غریب و مبهم است
حس گریه، حس سرما، حس عادت می‌دهد

دست‌هایت را نمی‌فهمم ولی در دستم است
لمس هم گاهی صدای گنگ رخوت می‌دهد

عشق، دامن می‌زند، ناگاه دامن می‌کشد
هر چه هست اما به عاشق، گاه فرصت می‌دهد

چیست در زیبایی نفرینی چشمان تو
که جواب عشق را با هتک حرمت می‌دهد...؟

#افشین_یداللهی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وقتی تو گریه می‌کنی

ابی



آهنگساز: سیاوش قمیشی
ترانه‌سرا: ایرج جنتی‌عطایی
تنظیم‌کننده: استیو مک کرام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

چون درخت فروردین، پُر شکوفه شد جانم
دامنی ز گُل دارم، بر چه کس بیفشانم؟

ای نسیم جان‌پرور، امشب از برم بگذر
ورنه این چنین پُر گل، تا سحر نمی‌مانم

لاله‌وار خورشیدی، در دلم شکوفا شد
صد بهار گرمی‌زا، سر زد از زمستانم

دانه‌ی امید آخر، شد نهالِ بارآور
صد جوانه پیدا شد، از تلاش پنهانم

پرنیانِ مهتابم، در خموشی شب‌ها
همچو کوه ِ پابرجا، سر بِنه به دامانم

بوی یاسمن دارد، خوابگاه آغوشم
رنگ نسترن دارد، شانه‌های عُریانم

شعر همچو عودم را، آتش دلم سوزد
موج عطر از آن رقصد، در دل شبستانم

کس به بزم مِی‌خواران، حال من نمی‌داند
زان که با دل پُر خون، چون پیاله خندانم

درکتاب دل، سیمین! حرف عشق می‌جویم
روی گونه می‌لرزد، سایه‌های مژگانم!


#سیمین_بهبهانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من تمام تو را
به قلبم نشاندم
بی آنکه بدانم آمدی
ذره ذره وجودم را
در خود حل کردی
دزدانه ی نگاهم را
در زیباترین حالت احساس
در دم و بازدم
به پروانگی قلبت رساندی
عبادتگاه تن خسته ام را
به لمس سرانگشتانی
به سقف شیفتگی ات بردی
حال با لهجه فصیح عشق
بودنت را هر روزه زمزمه می کنم
بالهایم را در دل آغوش تو
به پرواز در می آورم.


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شانه هایت خانه ی امن من است
شانه کن با شانه ات موی مرا

یک قدم تا  انتهای عاشقی
مانده ، دیدی خلقِ  نیکوی مرا

حال دل چون بید در غوغای باد
کن تماشا رقص گیسوی مرا

فصل رویا از بهاران شد شروع
بشنو از هر سو هیاهوی مرا

چشم سِحر آمیز  داری ساحره
کرده باطل سِحر و جادوی مرا

#محسن_اسکندری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍ تو کجایی که غمت غم زده دنیای مرا
چشم من مانده به در غرق تماشاست هنوز

قلم و دفتر و احساس غزل ساز شدند
نفسم با نفست در دل رویاست هنوز

تو ببین حال پریشم چه کنم با دل ریش
یاد تو در دل من باز چه زیباست هنوز

در غمت غرقم و طوفان زده دنیای مرا
شرح حال دل من قصّۀ دنیاست هنوز

چقدر شعر نوشت شاعرۀ اهل غزل
شعلۀ آتش عشقت چه هویداست هنوز

دل سودایی من مخزن آلام و غم است
تا ابد دغدغه ها از غم فرداست هنوز

قلب ویران شده‌ام را به نگاهی بنواز
این نفس عاشق و شیدای غزل‌هاست هنوز

#فریبا_قربان_کریمی

‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای چشم بی‌دردم که رنگ سایه هستی
امشب هوای گریه دارم پایه هستی؟

بغضی گلوی گفت و گویم را گرفته
آیا کنارش مثل یک همسایه هستی؟

قلبم شبیه طفل بی‌مادر گرفته
با گریه‌هایت مهربانم، دایه هستی؟

خالیِ دستان مرا ماتم گرفته
یک شب انیس رنج بی‌سرمایه هستی؟

شعری سرودم در فراق دوستی ماه
روشنگر هر مصرع کم‌مایه هستی؟

صنعت ندارد بیت شعر بی‌رفیقم
همراه این تنهای بی‌آرایه هستی؟

در قطعه‌هایم لایه‌ای پنهان ندارم
یار ردیف "قصه‌ی یک‌لایه" هستی؟

باید کمی قرآن بخوانم، با فروغت
همپای خوب قاری دونپایه هستی؟

لطفا بریز اشکی اگر چون رود گریان
دریایی از خوبی و بی‌پیرایه هستی

#سمیه_عبداله‌آبادی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نشاط‌انگیز آفاق است اگر صاحبدمی خندد
که گر صاحبدمی چون صبح خندد عالمی خندد

ندارد گر دلم بیم و امید هجر و وصل او
چرا چون شمع در بزمش دمی گرید دمی خندد

ز عشقت ناخوش و خوش بانشاط و کالفتم چندان
که از هر شادی‌ای گرید دلم وز هر غمی خندد


#مشتاق_اصفهانی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای #رهگذر_دلربای_من
بیا
رها شویم از دنیایی که
خیالش پراز دلتنگی است!
حالِ
#عاشقانه_هایش خراب ‌و
نگاهش شور است
دنیایی که
#مجنونش بی وفاو
#لیلایش بی ثبات !
بیا
با هم برویم
جایی که صداقتِ احساس
لگدمال غرور و دروغ
#آدمهایش نشود
جایی که
#آدمهایش بِکر باشندو
تجسس برایشان علامت سوال..

بیا و
مرا
َگذار و َگذر
که من ‌سرشار از
تسلسل نام و یادت
و با دمِ مسیحاییِ طنینِ صدایت
می خواهم
از
#عشق بسُرایم.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیو موزیک🌹🍃


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
روزها با فکر او دیوانه ام، شب بیشتر!
هر دو دلتنگ همیم اما من اغلب بیشتر...

باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست
شانه می گوید که با موی مرتب، بیشتر!

تا مرا بوسید، گفتم: آه ترکم کن، برو...
عمق هذیان می شود با سوزش تب، بیشتر!

حرفهایش از نوازشهای او شیرینتر است...
از هر انگشتش هنر می ریزد از لب، بیشتر!

یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او...
من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر...؟!



#سیدسعیدصاحب‌علم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تُو بہ آهویے
ڪہ بزمِ ستارگانِ
دشوار را روشن مےڪُنَد
شباهتِ عجیبے دارے!

تُو آن گُلے
ڪہ همہ‌ے باران‌ها را
بہ نامِ ڪوچڪِشان
صدا مےزَنے

وَ من
زیرِ سایہ‌اَت
خاڪم
وَ چیزے ڪم.

تُو بگو:
ڪہ این ارتفاع را
چہ گویَم؟
وقتے چنین مےاُفتم
در ڪارِ این
سطرهاے خُداوندےاَت!

قَلَندر
تخلُّصِ من است،
از آن شب
ڪہ تُو را
وضو گرفتہ‌اَم!

#آرش_شاهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن
روی مانندِ پری از خلق پنهان داشتن

همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن
همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن

کشتیِ صبر اندر این دریا درافکندن چو نوح
دیده و دل فارغ از آشوبِ توفان داشتن

در هجومِ تُرک‌تازان و کماندارانِ عشق
سینه‌ای آماده بهرِ تیرباران داشتن

روشنی دادن دلِ تاریک را با نورِ علم
در دلِ شب پرتوِ خورشیدِ رخشان داشتن

همچو پاکان گنج در کنجِ قناعت یافتن
مورِ قانع بودن و مُلکِ سلیمان داشتن

#پروین_اعتصامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
#نجوا

مست آمدم مست آمدم آن یار را پیدا کنم ...
آن آفتاب عشق را.  ، با صد نوا نجوا کنم ،

نی از کسی حاصل مرا ، نی بر کسی مایل مرا ...
جامم بده جامم بده ، تا خویش را حاشا کنم ،

از خویش رَستَم رَسته تر جانم ز خسته خسته تر ...
می جویمش پیوسته تر زآن عشق را سودا کنم ،

این بار با صدها نطر با چشم تر شب تا سحر ...
از هر زمان حالم بتر ، معشوق را شیدا کنم ،

جان طالب دیدار او ، آن قامت و رخسار او ...
از دیده ی خَمّار او. ، شور دگر بر پا کنم ،

دیوانه ی دلخون شدم ، افسانه ی محزون شدم ...
از عشق او مجنون شدم ، تا خویش را رسوا کنم ،

از طلعت زیبای او ، صد جان ودل شیدای او ...
از سایه ی بالای او ، بی گفتگو غوغا کنم ،

ساقی بر افکن پرده را ، خمّار کن افسرده را ...
در دل صدای مرده ی را ، گیراتر از گیرا کنم ،

#راحم چه می جویی نشان ، صد بوستان از ما نشان ،
در دیده ی اهل عیان ، خاموش را گویا کنم ،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
محبوبِ من!
سر به کجا بگذارم
که یاد شُما در آنجا نباشد؟
کدام هوا را تنَفس کنم
که هوای شما نباشد؟
در کدام غروب نقشی از
صورتِ شما نیست؟
کدام خورشید در نگاه شما
طلوع نمی‌کند؟
کجا بروم که شما آنجا نباشید؟!
گیلاس‌هایِ باغچه‌ی خانه‌ی پدری‌ام
هنوز به خاطر شما
می‌رسند
و سیب‌ها
به خاطرِ شما
سُرخ می‌شوند!

#محمدصالح‌علاء

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح است طلوعِ روی ماهت خوش باد
اعجازِ  نهفته در نگاهت خوش باد...

بارانِ  امید و مهر  بارد  ز لبت...
لبخندِ قشنگِ صبحگاهت خوش باد.


#محسن_خانچی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀