مرا تو بی سببی نیستی
مرا تو
بی سببی
نیستی.
به راستی
صلت ِ کدام قصیده ای
ای غزل ؟
ستاره باران ِ جواب ِ کدام سلامی به آفتاب
از دریچه تاریک ؟
کلام از نگاه ِ تو شکل می بندد.
خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی!
پس پشت مردمکان ات
فریاد کدام زندانی ست
که آزادی را
به لبان ِ بر آماسیده
گل سرخی پرتاب می کند؟ ــ
ورنه
این ستاره بازی
حاشا
چیزی بدهکار ِ آفتاب نیست.
نگاه از صدای تو ایمن می شود.
چه مؤمنانه نام مرا آواز می کنی!
و دلت
کبوتر آشتی ست،
در خون تپیده
به بام تلخ.
با این همه
چه بالا
چه بلند
پرواز می کنی!
#احمد_شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا تو
بی سببی
نیستی.
به راستی
صلت ِ کدام قصیده ای
ای غزل ؟
ستاره باران ِ جواب ِ کدام سلامی به آفتاب
از دریچه تاریک ؟
کلام از نگاه ِ تو شکل می بندد.
خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی!
پس پشت مردمکان ات
فریاد کدام زندانی ست
که آزادی را
به لبان ِ بر آماسیده
گل سرخی پرتاب می کند؟ ــ
ورنه
این ستاره بازی
حاشا
چیزی بدهکار ِ آفتاب نیست.
نگاه از صدای تو ایمن می شود.
چه مؤمنانه نام مرا آواز می کنی!
و دلت
کبوتر آشتی ست،
در خون تپیده
به بام تلخ.
با این همه
چه بالا
چه بلند
پرواز می کنی!
#احمد_شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاخ خشکیم به ما سردی عالم چه کند
پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد
#وحشی_بافقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد
#وحشی_بافقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیش از این
عاشقان
از عشقشان که میگفتند
میخندیدم !
اما
به مهمانخانه که بازگشتم
قهوهام را در تنهایی که نوشیدم
دانستم که چگونه
خنجری از تبار عشق
پهلو میشکافد و
بیرون نمیرود
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشقان
از عشقشان که میگفتند
میخندیدم !
اما
به مهمانخانه که بازگشتم
قهوهام را در تنهایی که نوشیدم
دانستم که چگونه
خنجری از تبار عشق
پهلو میشکافد و
بیرون نمیرود
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سپهری بر اینسان که بینی روان
توانا و دانا جز او را مخوان
تو رازِ جَهان تا توانی مجوی
که او زود پیچد ز جوینده روی
به داد و دِهِش دلْ توانگر کنید
بر آزادگی بر سرْ افسر کنید
که فرجام هم روزمان بگذرد
زمانه پی ما همیبشمرد
#فردوسی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
توانا و دانا جز او را مخوان
تو رازِ جَهان تا توانی مجوی
که او زود پیچد ز جوینده روی
به داد و دِهِش دلْ توانگر کنید
بر آزادگی بر سرْ افسر کنید
که فرجام هم روزمان بگذرد
زمانه پی ما همیبشمرد
#فردوسی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خم زلف تو از اهل جنون شد دل من
اَندرین سلسله عمریست که خون شد دل من
از ازل با سر زلف تو چه پیوندی داشت
که پریشان شد و از خویش برون شد دل من
در کمندِ سر زلف تو به ویرانهی عشق
آنقدَر گشت که از اهل جنون شد دل من
آنچه گفتم به دل از روی نصیحت، نشنید
عاقبت عشق تو ورزید و زبون شد دل من
حاصل هردو جهان در ره عشقت دادم
جان و تن سوخت ز هجر تو و خون شد دل من
بر سر کوی تو نتْوان گذر از بیم رقیب
تا دَمی با تو دهم شرح که چون شد دل من...
#فصلبهار_خانم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اَندرین سلسله عمریست که خون شد دل من
از ازل با سر زلف تو چه پیوندی داشت
که پریشان شد و از خویش برون شد دل من
در کمندِ سر زلف تو به ویرانهی عشق
آنقدَر گشت که از اهل جنون شد دل من
آنچه گفتم به دل از روی نصیحت، نشنید
عاقبت عشق تو ورزید و زبون شد دل من
حاصل هردو جهان در ره عشقت دادم
جان و تن سوخت ز هجر تو و خون شد دل من
بر سر کوی تو نتْوان گذر از بیم رقیب
تا دَمی با تو دهم شرح که چون شد دل من...
#فصلبهار_خانم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هان ای تن خاکی سخن از خاک مگو
جز قصهٔ آن آینهٔ پاک مگو
از خالق افلاک درونت صفتی است
جز از صفت خالق افلاک مگو
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز قصهٔ آن آینهٔ پاک مگو
از خالق افلاک درونت صفتی است
جز از صفت خالق افلاک مگو
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ساز سحری
فرج ، مسلم ، میلاد ، آرام علیپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فرج ، مسلم ، میلاد ، آرام علیپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شکستی آینهی در مقابل خود را
کنون بیا به تماشا شمايل خود را
مرا اگرچه پیاپی ز خویش میرانی
رها نمیکند این موج، ساحل خود را
رواست در دل آتش مرا بسوزانند
به دیگری بسِپارم اگر دل خود را
چو کوه دست به دامان رودم و تنها
به گریه میبرم از یاد مشکل خود را
اگرچه کشتهی عشقیم، در زمان قصاص
خوش آنکه دست ببوسیم قاتل خود را...
#علی_مقیمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کنون بیا به تماشا شمايل خود را
مرا اگرچه پیاپی ز خویش میرانی
رها نمیکند این موج، ساحل خود را
رواست در دل آتش مرا بسوزانند
به دیگری بسِپارم اگر دل خود را
چو کوه دست به دامان رودم و تنها
به گریه میبرم از یاد مشکل خود را
اگرچه کشتهی عشقیم، در زمان قصاص
خوش آنکه دست ببوسیم قاتل خود را...
#علی_مقیمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
الا ای حضرت معشوق منوّر کن جهانم را
کدامین چشم میفهمد به جز چشمت زبانم را
به بوی گلبن وصلت به سَر مستانه می آیم
که درد اشتیاق تو بُریده تابِ جانم را....
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کدامین چشم میفهمد به جز چشمت زبانم را
به بوی گلبن وصلت به سَر مستانه می آیم
که درد اشتیاق تو بُریده تابِ جانم را....
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید
نیمشب صبح جهانتاب ز میخانه دمید
روشنیبخش حریق مه و خورشید نبود
آتشی بود که از باده مستانه دمید
چه غم ار شمع فرومرد که از پرتو عشق
نور مهتاب ز خاکستر پروانه دمید
عقل کوتهنظر آهنگ نظربازی کرد
تا پریزاد من امشب ز پریخانه دمید
جلوهها کردم و نشناخت مرا اهل دلی
منم آن سوسن وحشی که به ویرانه دمید
آتشانگیز بود باده نوشین گویی
نفس گرم رهی از دل پیمانه دمید
#رهی_معیری
📙غزلها - جلد سوم(سوسن وحشی)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیمشب صبح جهانتاب ز میخانه دمید
روشنیبخش حریق مه و خورشید نبود
آتشی بود که از باده مستانه دمید
چه غم ار شمع فرومرد که از پرتو عشق
نور مهتاب ز خاکستر پروانه دمید
عقل کوتهنظر آهنگ نظربازی کرد
تا پریزاد من امشب ز پریخانه دمید
جلوهها کردم و نشناخت مرا اهل دلی
منم آن سوسن وحشی که به ویرانه دمید
آتشانگیز بود باده نوشین گویی
نفس گرم رهی از دل پیمانه دمید
#رهی_معیری
📙غزلها - جلد سوم(سوسن وحشی)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برایم نامه بنویس
و با مهر لبانت
مهر و مومش نما
و سوار بر اسب سپید خوشبختی
با عشق به سویم گسیل دار
برایم نامه بنویس
و در آغوشت بفشار
تا لمس آن
گرمای آغوش پرمهرت را
به من هدیه دارد
و استشمام عطر حضورت
که درون نامه پنهان ساخته ای
مرا مست سازد و
ثانیه ای تنهایم نگذارد
عشق همین است
تو نیستی
اما مهرت خانه درون قلبم دارد
و باران تماشایت
ثانیه ای دست از سر
زمین احساسم بر نمی دارد
#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و با مهر لبانت
مهر و مومش نما
و سوار بر اسب سپید خوشبختی
با عشق به سویم گسیل دار
برایم نامه بنویس
و در آغوشت بفشار
تا لمس آن
گرمای آغوش پرمهرت را
به من هدیه دارد
و استشمام عطر حضورت
که درون نامه پنهان ساخته ای
مرا مست سازد و
ثانیه ای تنهایم نگذارد
عشق همین است
تو نیستی
اما مهرت خانه درون قلبم دارد
و باران تماشایت
ثانیه ای دست از سر
زمین احساسم بر نمی دارد
#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
الا که از همگانت عزیـزتـر دارم
شکسته باد دلـم، گر دل از تـو بردارم
اگر چه دشمن جان منی، نمی دانم
چرا ز دوست ترت نیز، دوست تر دارم
بورز عشق و تحاشی مکن که با خبـری
تـو نیز از دل من، کز دلت خبـر دارم
قسم به چشم تو،که کور باد چشمانم
اگر به غیر تـــو با دیگری نظر دارم
اسیر سر به هوایی شوم، هم از تـو بتر
اگر هـوای یکی چون تو را، به سر دارم
کدام دلبـری ؟ آخر به سینه، غیر دلی
که برده ای تـو، دل دیگری مگر دارم؟
بـرای آمدنم آن چه دیگران دانند
بهانهای است که من مقصدی دگر دارم
دلـم به سوی تو پر می زند که میآیـم
بهشوق توست که آهنگ این سـفر دارم
دلمبرای تو،یک ذّرهشد،هماز این روست
کهشوق چشمهیخورشیدت،اینقدردارم
اگربه عشق هواداریام کنی وقت است
که صبـر کرده ام و نوبت ظفـر دارم
بهشوکران نکنم خـو،منی که در دهنت
سراغ بوسه ی شیرین تـر از شکـر دارم
شباست و خاطرهاى مىخزدبه بسترمن
تـو نيستى و خيـال تـو را به بـر دارم
براى آن كه به شـوق تـو پا نهم در راه
شباست و چشم شباويز با سحر دارم
#استادحسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شکسته باد دلـم، گر دل از تـو بردارم
اگر چه دشمن جان منی، نمی دانم
چرا ز دوست ترت نیز، دوست تر دارم
بورز عشق و تحاشی مکن که با خبـری
تـو نیز از دل من، کز دلت خبـر دارم
قسم به چشم تو،که کور باد چشمانم
اگر به غیر تـــو با دیگری نظر دارم
اسیر سر به هوایی شوم، هم از تـو بتر
اگر هـوای یکی چون تو را، به سر دارم
کدام دلبـری ؟ آخر به سینه، غیر دلی
که برده ای تـو، دل دیگری مگر دارم؟
بـرای آمدنم آن چه دیگران دانند
بهانهای است که من مقصدی دگر دارم
دلـم به سوی تو پر می زند که میآیـم
بهشوق توست که آهنگ این سـفر دارم
دلمبرای تو،یک ذّرهشد،هماز این روست
کهشوق چشمهیخورشیدت،اینقدردارم
اگربه عشق هواداریام کنی وقت است
که صبـر کرده ام و نوبت ظفـر دارم
بهشوکران نکنم خـو،منی که در دهنت
سراغ بوسه ی شیرین تـر از شکـر دارم
شباست و خاطرهاى مىخزدبه بسترمن
تـو نيستى و خيـال تـو را به بـر دارم
براى آن كه به شـوق تـو پا نهم در راه
شباست و چشم شباويز با سحر دارم
#استادحسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا نکاوید، مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مدادرنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گلمیخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید
در سینهام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند
.
مرا نکاوید
واژه بودم زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بکارید در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که زیر سایهی درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجرههاست ..
#احمدرضا_احمدی"
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مدادرنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گلمیخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید
در سینهام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند
.
مرا نکاوید
واژه بودم زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بکارید در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که زیر سایهی درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجرههاست ..
#احمدرضا_احمدی"
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نقشی که باران میزند بر خاک
خطی پریشان از سرگذشت ِتیرهٔ ابرست
ابری که سرگردان به کوه و دشت میراند
تا خود کدامین جویبارش خُرد
روزی به دریا بازگردانَد ...
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خطی پریشان از سرگذشت ِتیرهٔ ابرست
ابری که سرگردان به کوه و دشت میراند
تا خود کدامین جویبارش خُرد
روزی به دریا بازگردانَد ...
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح کز چشم فلک اشک ثریا میریخت
مهر دل آب رخم ز آتش سودا میریخت
آن سهی سرو خرامان ز سر زلف سیاه
دل شوریدهدلان میشد و در پا میریخت
#خواجوی_کرمانی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مهر دل آب رخم ز آتش سودا میریخت
آن سهی سرو خرامان ز سر زلف سیاه
دل شوریدهدلان میشد و در پا میریخت
#خواجوی_کرمانی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مژگان سیاه ِ بلند پیچیده درهم
دورتادور
مشکی ِ چشمان فریبایت
زیر کمان ِ کشیدهء ابروانت
دراین قرص ماه
خط سرخ لبت
و موجهای ِ شرابی گیسوانت
شناور
روی بلور سپید گردنت
بر بلندای این قد رعنا و ظریف
غوغا کرده است ؛
ای رخسارهء زیباییها
تو خدایی به حُسن و جمال
و من بر این خدا عاشق ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دورتادور
مشکی ِ چشمان فریبایت
زیر کمان ِ کشیدهء ابروانت
دراین قرص ماه
خط سرخ لبت
و موجهای ِ شرابی گیسوانت
شناور
روی بلور سپید گردنت
بر بلندای این قد رعنا و ظریف
غوغا کرده است ؛
ای رخسارهء زیباییها
تو خدایی به حُسن و جمال
و من بر این خدا عاشق ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀