دلی که در خم زلف تو شانه میطلبد
چو طایریست که شب آشیانه میطلبد
ز شوق خال تو دل میتپد در آن خم زلف
حریص بین که به دام است و دانه میطلبد
دلم به خانه خرابی خویش میگرید
چو بهر زلف تو مشاطه شانه میطلبد
هزار مرتبه بستی به روی من در و باز
دلم گشایش از این آستانه میطلبد
#شاطر_عباس_صبوحی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چو طایریست که شب آشیانه میطلبد
ز شوق خال تو دل میتپد در آن خم زلف
حریص بین که به دام است و دانه میطلبد
دلم به خانه خرابی خویش میگرید
چو بهر زلف تو مشاطه شانه میطلبد
هزار مرتبه بستی به روی من در و باز
دلم گشایش از این آستانه میطلبد
#شاطر_عباس_صبوحی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ای کوی تو کعبهی سعادت ما را
وی روی تو قبلهی عبادت ما را
خوش آنکه به جذبهی عنایت سازی
وارسته ز قید رسم و عادت ما را
#خان_خانان
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وی روی تو قبلهی عبادت ما را
خوش آنکه به جذبهی عنایت سازی
وارسته ز قید رسم و عادت ما را
#خان_خانان
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خلوت نشین خاطر دیوانهی منی
افسونگری و گرمی افسانهی منی
بودیم با تو همسفر عشق، سالها
ای آشنا نگاه ، که بیگانه ی منی
هرچند شمع بزم کسانی، ولی هنوز
آتش فروز خرمن پروانه منی
چون موج سر به صخرهی غم کوفتم ز درد
دور از تو، ای که گوهر یک دانهی منی
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
افسونگری و گرمی افسانهی منی
بودیم با تو همسفر عشق، سالها
ای آشنا نگاه ، که بیگانه ی منی
هرچند شمع بزم کسانی، ولی هنوز
آتش فروز خرمن پروانه منی
چون موج سر به صخرهی غم کوفتم ز درد
دور از تو، ای که گوهر یک دانهی منی
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست ترا
با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا
فارغ از عاشق غمناک نمیباید بود
جان من اینهمه بی باک نمیباید بود
#وحشی_بافقی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا
فارغ از عاشق غمناک نمیباید بود
جان من اینهمه بی باک نمیباید بود
#وحشی_بافقی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مهر تواَم تا که هست در گِل و آب و سرشت
روز جزایم به چشم، دوزخت آید بهشت
جز رخ زیبای تو، در نظرم هیچ نیست
تا چه کند سرنوشت، نیک بُود یا که زشت
من به پرستشگَهت، معتکفم روز و شب
فرق ندارد به من، مسجد تو با کنِشت
شکر کنم، گر کنی پادشهم یا گدا
گنج اگر مینهی زیر سرم یا که خشت
تا تو خدایی کنی «شاهد» شوریده را
هیچ به جز عاشقی، گو نبُود سرنوشت...
#یدالله_کامرانی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
روز جزایم به چشم، دوزخت آید بهشت
جز رخ زیبای تو، در نظرم هیچ نیست
تا چه کند سرنوشت، نیک بُود یا که زشت
من به پرستشگَهت، معتکفم روز و شب
فرق ندارد به من، مسجد تو با کنِشت
شکر کنم، گر کنی پادشهم یا گدا
گنج اگر مینهی زیر سرم یا که خشت
تا تو خدایی کنی «شاهد» شوریده را
هیچ به جز عاشقی، گو نبُود سرنوشت...
#یدالله_کامرانی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خمخانهای نمیطلبم از شراب وصل
یک قطره بازمانده جامی مرا بس است
وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه
یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است
ٌ#وحشی_بافقی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یک قطره بازمانده جامی مرا بس است
وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه
یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است
ٌ#وحشی_بافقی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مانند دو خورشید که بالای زمین است
چشم تو ، سفر کردنم از شک به یقین است
روشن شده شبهای پریشانی شعرم
اینها همه از دولتی این دو نگین است
ای معنی هر واژهی مبهم ! چه نیازی
با تو به لغتنامه ، به فرهنگ معین است ؟!
آتش بزن ای عشق ! همه زندگیام را
آوارگی و در به دری بهتر از این است !
من عکس تو را باز در آغوش گرفتم
چون برکه که با خاطرهی ماه ، عجین است
آری ! نرسیدیم به هم ، حیف ، ولی نه
"تا بوده همین بوده و تا هست همین است !"
#رضا_نیکوکار
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چشم تو ، سفر کردنم از شک به یقین است
روشن شده شبهای پریشانی شعرم
اینها همه از دولتی این دو نگین است
ای معنی هر واژهی مبهم ! چه نیازی
با تو به لغتنامه ، به فرهنگ معین است ؟!
آتش بزن ای عشق ! همه زندگیام را
آوارگی و در به دری بهتر از این است !
من عکس تو را باز در آغوش گرفتم
چون برکه که با خاطرهی ماه ، عجین است
آری ! نرسیدیم به هم ، حیف ، ولی نه
"تا بوده همین بوده و تا هست همین است !"
#رضا_نیکوکار
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تدبیر کنم هر شب تا دل ز تو برگیرم
چون روز برآرد سر، مهر تو ز سر گیرم
دل با تو درآمیزم کآمیختهای با جان
جانی دگرم باید تا یار دگر گیرم...
#نظامی_گنجوی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چون روز برآرد سر، مهر تو ز سر گیرم
دل با تو درآمیزم کآمیختهای با جان
جانی دگرم باید تا یار دگر گیرم...
#نظامی_گنجوی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کدام دل که گرفتار و پای بند تو نیست
کدام صید که در آرزوی بند تو نیست
نه من به بند کمند تو پای بندم و بس
کسی بشهر نیامد که شهر بند تو نیست
ترا بقید چه حاجت که صید وحشی را
بهیچ روی خلاص از خم کمند تو نیست
ضرورتست که پیش تو پنجه نگشایم
مرا که قوت بازوی زورمند تو نیست
گرم گزند رسانی بضرب تیغ فراق
مکن که بیشم از این طاقت گزند تو نیست
چو سروم از دو جهان گر چه دست کوتاهست
ولی شکیبم از آن قامت بلند تو نیست
دلم برآتش عشقت بسوخت همچو سپند
بیا که صبرم از آنخال چون سپند تو نیست
عجب ز عقل تو دارم که میدهی پندم
خموش باش که این لحظه وقت پند تو نیست
ز شور بختی خواجوست اینکه چون فرهاد
نصیبش از لب شیرین همچو قند تو نیست
#خواجوی_کرمانی
#ک
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کدام صید که در آرزوی بند تو نیست
نه من به بند کمند تو پای بندم و بس
کسی بشهر نیامد که شهر بند تو نیست
ترا بقید چه حاجت که صید وحشی را
بهیچ روی خلاص از خم کمند تو نیست
ضرورتست که پیش تو پنجه نگشایم
مرا که قوت بازوی زورمند تو نیست
گرم گزند رسانی بضرب تیغ فراق
مکن که بیشم از این طاقت گزند تو نیست
چو سروم از دو جهان گر چه دست کوتاهست
ولی شکیبم از آن قامت بلند تو نیست
دلم برآتش عشقت بسوخت همچو سپند
بیا که صبرم از آنخال چون سپند تو نیست
عجب ز عقل تو دارم که میدهی پندم
خموش باش که این لحظه وقت پند تو نیست
ز شور بختی خواجوست اینکه چون فرهاد
نصیبش از لب شیرین همچو قند تو نیست
#خواجوی_کرمانی
#ک
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
باز امشب نفس شعله فشان دارد شمع
حیرتم سوخت ندانم چه زبان دارد شمع
صافی آینه ناموس غبار رنگ است
جز سیاهی به دل خود چه نهان دارد شمع
#بیدل_دهلوی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
حیرتم سوخت ندانم چه زبان دارد شمع
صافی آینه ناموس غبار رنگ است
جز سیاهی به دل خود چه نهان دارد شمع
#بیدل_دهلوی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا تو بودی بر من٫ ختم غزل تلخ نبود
شعر و نثر و ادب از روز ازل تلخ نبود
خندهها بر لب من شهد و شکر میبارید
تا دل شب نظر و نقد و جدل تلخ نبود
... و تو خندیدی به الفاظ رک و سادهی من
مثل امشب سخن و شعر و مثل تلخ نبود
رفتنت کرده سراسر همه احساسم تلخ
پیش از آن در دهنم طعم عسل تلخ نبود
زندگی با تو به اتمام جهان میارزید
بوسه و ٫ وسوسهی شوق بغل تلخ نبود
#سید_حسن_موسوی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شعر و نثر و ادب از روز ازل تلخ نبود
خندهها بر لب من شهد و شکر میبارید
تا دل شب نظر و نقد و جدل تلخ نبود
... و تو خندیدی به الفاظ رک و سادهی من
مثل امشب سخن و شعر و مثل تلخ نبود
رفتنت کرده سراسر همه احساسم تلخ
پیش از آن در دهنم طعم عسل تلخ نبود
زندگی با تو به اتمام جهان میارزید
بوسه و ٫ وسوسهی شوق بغل تلخ نبود
#سید_حسن_موسوی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#حافظ
چه خوش صید دلم کردی
بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را
از این خوشتر نمیگیرد.
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چه خوش صید دلم کردی
بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را
از این خوشتر نمیگیرد.
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
همای اوج سعادت اگر به کام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
.شبی که ماه مراد از افق شود طالع
بود که پرتو نوری به بام ما افتد
به بارگاه تو چون باد را نباشد بار
کی اتفاق مجال سلام ما افتد
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به تام ما افتی
ز خاک کوی تو هرگه که دم زند حافظ
نسیم گلشن جان بر مشام ما افتد
#حافظ
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
.شبی که ماه مراد از افق شود طالع
بود که پرتو نوری به بام ما افتد
به بارگاه تو چون باد را نباشد بار
کی اتفاق مجال سلام ما افتد
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به تام ما افتی
ز خاک کوی تو هرگه که دم زند حافظ
نسیم گلشن جان بر مشام ما افتد
#حافظ
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چهره خورشید اگر طالع نگردد گو مگرد
لذت دیدار می بخشد نقاب صبحگاه
چهره ای می باید از خورشید تابان شسته تر
جای هر ناشسته رو نبود جناب صبحگاه
#صائب_تبریزی
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
لذت دیدار می بخشد نقاب صبحگاه
چهره ای می باید از خورشید تابان شسته تر
جای هر ناشسته رو نبود جناب صبحگاه
#صائب_تبریزی
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا نفس هست به یاد تو برآید نفسم
ور به غیر از تو بود، هیچکسم هیچکسم
هر کجا تیر جفای تو، من آنجا سپرم
هر کجا خوان هوای تو، من آنجا مگسم
پس ازین دست من و دامن سودای شما
چند گردم پی سودای پراکنده بسم
تو به خوبی و لطافت چو گل و آبی و من
با گل و آب برآمیخته چون خار و خسم
کی بود کی که به وصلت رسم ای عمر عزیز؟
ترسم این عمر به پایان رسد و من نرسم
سخت بیمارم و غیر از تو هوس نیست مرا
به عیادت به سرآ تا به سر آید هوسم
نیست در کوی توام راه خلاص از پس و پیش
چه کنم چاره ز پیش آمد و دشمن ز پسم
ای صبا بلبل مستم ز گلستان وصال
بویی آخر به من آور که اسیر قفسم
کار سلمان چونی افتاد کنون با نفسی
بر لبم نه لب و بنواز چونی یک نفسم
#سلمان_ساوجی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ور به غیر از تو بود، هیچکسم هیچکسم
هر کجا تیر جفای تو، من آنجا سپرم
هر کجا خوان هوای تو، من آنجا مگسم
پس ازین دست من و دامن سودای شما
چند گردم پی سودای پراکنده بسم
تو به خوبی و لطافت چو گل و آبی و من
با گل و آب برآمیخته چون خار و خسم
کی بود کی که به وصلت رسم ای عمر عزیز؟
ترسم این عمر به پایان رسد و من نرسم
سخت بیمارم و غیر از تو هوس نیست مرا
به عیادت به سرآ تا به سر آید هوسم
نیست در کوی توام راه خلاص از پس و پیش
چه کنم چاره ز پیش آمد و دشمن ز پسم
ای صبا بلبل مستم ز گلستان وصال
بویی آخر به من آور که اسیر قفسم
کار سلمان چونی افتاد کنون با نفسی
بر لبم نه لب و بنواز چونی یک نفسم
#سلمان_ساوجی
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پرتقالهای سبز و ترش شمال،
نوید میدهند
تولد دوبارهی پاییز را ...
و من چه بیصبرانه
منتظر لمس دستان توام
در سکوت درختانی که
لباسهای رنگارنگ به تن کردهاند...
#یوسف_آذرتـــاش
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نوید میدهند
تولد دوبارهی پاییز را ...
و من چه بیصبرانه
منتظر لمس دستان توام
در سکوت درختانی که
لباسهای رنگارنگ به تن کردهاند...
#یوسف_آذرتـــاش
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ای دشمن روزه و نمازم
وی عمر و سعادت درازم
هر پرده که ساختم دریدی
بگذشت از آنک پرده سازم
ای من چو زمین و تو بهاری
پیدا شده از تو جمله رازم
چون صید شدم چگونه پرم
چون مات توام دگر چه بازم
پروانه من چو سوخت بر شمع
دیگر ز چه باشد احترازم
نزدیکتری به من ز عقلم
پس سوی تو من چگونه یازم
بگداز مرا که جمله قندم
گر من فسرم وگر گدازم
یک بارگی از وفا مشو دست
یک بار دگر ببین نیازم
یک بار دگر مرا فسون خوان
وز روح مسیح کن طرازم
بر قنطره بست باج دارم
از بهر عبور ده جوازم
خاموش که گفت حاجتش نیست
در گفتن خویش یاوه تازم
خاموش که عاقبت مرا کار
محمود بود چو من ایازم
#مولانا
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وی عمر و سعادت درازم
هر پرده که ساختم دریدی
بگذشت از آنک پرده سازم
ای من چو زمین و تو بهاری
پیدا شده از تو جمله رازم
چون صید شدم چگونه پرم
چون مات توام دگر چه بازم
پروانه من چو سوخت بر شمع
دیگر ز چه باشد احترازم
نزدیکتری به من ز عقلم
پس سوی تو من چگونه یازم
بگداز مرا که جمله قندم
گر من فسرم وگر گدازم
یک بارگی از وفا مشو دست
یک بار دگر ببین نیازم
یک بار دگر مرا فسون خوان
وز روح مسیح کن طرازم
بر قنطره بست باج دارم
از بهر عبور ده جوازم
خاموش که گفت حاجتش نیست
در گفتن خویش یاوه تازم
خاموش که عاقبت مرا کار
محمود بود چو من ایازم
#مولانا
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شب چه صبور است...
چه دلِ بزرگی دارد!
که پایِ دلتنگیِ عاشقان...
تا صبح بیدار است...
#لیلا_مقربی
#ش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چه دلِ بزرگی دارد!
که پایِ دلتنگیِ عاشقان...
تا صبح بیدار است...
#لیلا_مقربی
#ش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀