سینه ام را سخت سوزاندی، محبت داشتی!
بی وفایی را عزیزم ، خوب عادت داشتی!
دوستت می داشتم بسیار در حدّ جنون
من نمی دانم چرا از عشق، نفرت داشتی!
ارمغانِ حجمِ سنگینِ تو در من شعر شد
شاعرم کردی و در این کار همّت داشتی
بی گمان اشکیدمت توی تمام شعرهام
گفتمت خواندی؟ولی هربار علت داشتی
رفتی اما من که می دانم پشیمانی ولی
کاش در ابراز آن قدری شهامت داشتی!!!!
#فرشته_تشکری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بی وفایی را عزیزم ، خوب عادت داشتی!
دوستت می داشتم بسیار در حدّ جنون
من نمی دانم چرا از عشق، نفرت داشتی!
ارمغانِ حجمِ سنگینِ تو در من شعر شد
شاعرم کردی و در این کار همّت داشتی
بی گمان اشکیدمت توی تمام شعرهام
گفتمت خواندی؟ولی هربار علت داشتی
رفتی اما من که می دانم پشیمانی ولی
کاش در ابراز آن قدری شهامت داشتی!!!!
#فرشته_تشکری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ستاره میدمد از چشمهای روشن تـو
بهار میشکفد در زمینهٔ تن تـو
فرشتگان، چوگل عشق در تو میشکفند
بهار نیست، بهشت است فصل دیدن تـو
تو تکیه گاه منی، وز تو مُردهام زنده است
مرا رها نکنی دست من به دامن تـو
گل از تو شرم به بار آورد اگر بدمد
که رشک خاطر گلزارهاست گلشن تـو
رسد به خوشه پروین و ماه اگر دستم
همه بچینم و آویزمش به گردن تـو
تو میشکوفی و پاییز می شود پرپر
گل همیشه بهارم، خوشا شکفتن تـو
#استاد_حسین_منزوی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بهار میشکفد در زمینهٔ تن تـو
فرشتگان، چوگل عشق در تو میشکفند
بهار نیست، بهشت است فصل دیدن تـو
تو تکیه گاه منی، وز تو مُردهام زنده است
مرا رها نکنی دست من به دامن تـو
گل از تو شرم به بار آورد اگر بدمد
که رشک خاطر گلزارهاست گلشن تـو
رسد به خوشه پروین و ماه اگر دستم
همه بچینم و آویزمش به گردن تـو
تو میشکوفی و پاییز می شود پرپر
گل همیشه بهارم، خوشا شکفتن تـو
#استاد_حسین_منزوی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست
و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست
زندگی خوشتر بود در پرده ی وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه ی مهتاب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست
ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست
جای آسایش چه می جویی رهی در ملک عشق
موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست
#رهی_معیری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست
زندگی خوشتر بود در پرده ی وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه ی مهتاب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست
ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست
جای آسایش چه می جویی رهی در ملک عشق
موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست
#رهی_معیری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
شد آن که اهل نظر بر کناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
به صوت چنگ بگوییم آن حکایتها
که از نهفتن آن دیگ سینه میزد جوش
شراب خانگی ترس محتسب خورده
به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند
امام شهر که سجاده میکشید به دوش
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
محل نور تجلیست رای انور شاه
چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش
به جز ثنای جلالش مساز ورد ضمیر
که هست گوش دلش محرم پیام سروش
رموز مصلحت ملک خسروان دانند
گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش
#حافظ
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
شد آن که اهل نظر بر کناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
به صوت چنگ بگوییم آن حکایتها
که از نهفتن آن دیگ سینه میزد جوش
شراب خانگی ترس محتسب خورده
به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند
امام شهر که سجاده میکشید به دوش
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
محل نور تجلیست رای انور شاه
چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش
به جز ثنای جلالش مساز ورد ضمیر
که هست گوش دلش محرم پیام سروش
رموز مصلحت ملک خسروان دانند
گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش
#حافظ
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سرم نشیمنِ سوداست تا هوس باقیست
دلم خزانهی غمهاست تا نفس باقیست
ز شوق روی تو در خاک میپرد چشمم
هنوز قوت پرواز این مگس باقیست
معاشران همه رفتند و جستجوی کنید
کز این گروه سفرکرده هیچکس باقیست
دلم نمانْد و فغان مانْد یادگارِ دلم
جرس به باد شد و نالهی جرس باقیست
متاعِ اهل محبت ندیده روی رواج
هنوز گرمی بازار بوالهوس باقیست
گذشت عافیت و مانْد رنج دل، «طالب»!
بساط گل همه بر باد رفت و خس باقیست.
#طالب_آملی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دلم خزانهی غمهاست تا نفس باقیست
ز شوق روی تو در خاک میپرد چشمم
هنوز قوت پرواز این مگس باقیست
معاشران همه رفتند و جستجوی کنید
کز این گروه سفرکرده هیچکس باقیست
دلم نمانْد و فغان مانْد یادگارِ دلم
جرس به باد شد و نالهی جرس باقیست
متاعِ اهل محبت ندیده روی رواج
هنوز گرمی بازار بوالهوس باقیست
گذشت عافیت و مانْد رنج دل، «طالب»!
بساط گل همه بر باد رفت و خس باقیست.
#طالب_آملی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سخنی کز دلِ بیتاب بوَد پر دارد
نامهی شوق چه حاجت به کبوتر دارد؟
#صائب_تبریزی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نامهی شوق چه حاجت به کبوتر دارد؟
#صائب_تبریزی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سلام آینهی آفتابزادهی من!
صبیحِ جبههفروزِ جبینگشادهی من!
اتاق را همه خورشید میکنی هر صبح
سلام آینهی روی رف نهادهی من!
همه کدورتِ پیچیده در تو، نقش من است
مگر نه آینهای تو؟ زلالِ سادهی من!
به برگ های گل از تو غبار روبم، اگر
خزان امان دهدم، هست این اراده ی من.
«فرشته عشق نداند» که گفت؟ اینک تو:
فرشته ی همه هستی به عشق داده ی من
#حسین_منزوی
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
صبیحِ جبههفروزِ جبینگشادهی من!
اتاق را همه خورشید میکنی هر صبح
سلام آینهی روی رف نهادهی من!
همه کدورتِ پیچیده در تو، نقش من است
مگر نه آینهای تو؟ زلالِ سادهی من!
به برگ های گل از تو غبار روبم، اگر
خزان امان دهدم، هست این اراده ی من.
«فرشته عشق نداند» که گفت؟ اینک تو:
فرشته ی همه هستی به عشق داده ی من
#حسین_منزوی
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
سلام ای نوبهارِ گم شده در سطرِ دورانها
سلام ای شسته تن را در زلالِ شعربارانها
صفا آورده ای بنشین و یک دم خستگی در کن
در آغوشم بگیر امشب به رسمِ تازه مهمانها
دلم خون است بانو ! از کجایِ قصه باید گفت ؟!
پریشانم از استیصالِ بی پایانِ انسانها
از آن روزی که رفتی برگهای رازقی خشکید
تمام باغ لِه شد زیر پاهای زمستانها
پرستوها که کوچیدند ، آب برکه هم خشکید
عوض شد لحن باد و پاره شد قلب بیابانها
بیا یک بارِ دیگر عشق را یادآوری کن تا ....
بِپیچد عطر خوشبختی در ابعاد خیابانها
به تن کن دامن گلدار خود را ، جلوه کن بانو !
به منظورِ تماشای تو صف بستند ایوانها
در اینجا زندگی بر روی سر مانند آوار است
مرا بیرون بکش از لابلای سنگ و سیمانها
#پروین_نوروزی
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
سلام ای شسته تن را در زلالِ شعربارانها
صفا آورده ای بنشین و یک دم خستگی در کن
در آغوشم بگیر امشب به رسمِ تازه مهمانها
دلم خون است بانو ! از کجایِ قصه باید گفت ؟!
پریشانم از استیصالِ بی پایانِ انسانها
از آن روزی که رفتی برگهای رازقی خشکید
تمام باغ لِه شد زیر پاهای زمستانها
پرستوها که کوچیدند ، آب برکه هم خشکید
عوض شد لحن باد و پاره شد قلب بیابانها
بیا یک بارِ دیگر عشق را یادآوری کن تا ....
بِپیچد عطر خوشبختی در ابعاد خیابانها
به تن کن دامن گلدار خود را ، جلوه کن بانو !
به منظورِ تماشای تو صف بستند ایوانها
در اینجا زندگی بر روی سر مانند آوار است
مرا بیرون بکش از لابلای سنگ و سیمانها
#پروین_نوروزی
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
#سال_نو
سایهات سبز دلت شاد و لبت خندان باد
#سال_نو بر تو و احوال دلت شادان باد
عشق در کار خدا بود و خدا هست هنوز
سایهی مهر خدایت همه دم تابان باد
#حمید_رضا_یگانه
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
سایهات سبز دلت شاد و لبت خندان باد
#سال_نو بر تو و احوال دلت شادان باد
عشق در کار خدا بود و خدا هست هنوز
سایهی مهر خدایت همه دم تابان باد
#حمید_رضا_یگانه
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست
هرکه از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
#صائب_تبریزی
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
هرکه از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
#صائب_تبریزی
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد
من و تو پنجرههای قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد
ببر به بی هدفی دست بر کمان و ببین
کجاست آنکه دلش را سپر نخواهد کرد
خبرترین خبر روزگار بیخبری ست
خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد
مرا به لفظ کهن عیب میکنند و رواست
که سینه سوخته از «می» حذر نخواهد کرد
#فاضل_نظری
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد
من و تو پنجرههای قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد
ببر به بی هدفی دست بر کمان و ببین
کجاست آنکه دلش را سپر نخواهد کرد
خبرترین خبر روزگار بیخبری ست
خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد
مرا به لفظ کهن عیب میکنند و رواست
که سینه سوخته از «می» حذر نخواهد کرد
#فاضل_نظری
#س
❀═🌸 ⃟❤ ⃟ 🌸═❀
نوای عشق
به رویاهای شیرینی که پازد بردرم امشب
تمنّایت کنم ای دل ، بمانی در برم امشب
تمام کوچه را باید کنم لبریز از خواهش
که تا برباورم افتد حریفان را سرم امشب
به چشمانی که میبارد تواتر شعر باران را
گمانم رسم گیلان را به هر رو از برم امشب
تنت چون معبد یاس ست و لب انگور تاکستان
به دل آن گونه القا شد به قصر قمصرم امشب
پلاک خطّه ی شعرم بنامت ثبت دلها شد
ولی ماندم چه رو دیگر اسیر دفترم امشب
چه شوقی بر دلم سر زد نماندی عاقبت امّا
به رویایی که دل بستم چه آمد بر سرم امشب
تمام حسّ و حالت را بهم ریزان سیاوش که
نسیم عشق برگردد ... ره چشم ترم امشب
شعر:#س.رحمانیان(اسرار دل)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به رویاهای شیرینی که پازد بردرم امشب
تمنّایت کنم ای دل ، بمانی در برم امشب
تمام کوچه را باید کنم لبریز از خواهش
که تا برباورم افتد حریفان را سرم امشب
به چشمانی که میبارد تواتر شعر باران را
گمانم رسم گیلان را به هر رو از برم امشب
تنت چون معبد یاس ست و لب انگور تاکستان
به دل آن گونه القا شد به قصر قمصرم امشب
پلاک خطّه ی شعرم بنامت ثبت دلها شد
ولی ماندم چه رو دیگر اسیر دفترم امشب
چه شوقی بر دلم سر زد نماندی عاقبت امّا
به رویایی که دل بستم چه آمد بر سرم امشب
تمام حسّ و حالت را بهم ریزان سیاوش که
نسیم عشق برگردد ... ره چشم ترم امشب
شعر:#س.رحمانیان(اسرار دل)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀