This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨ #آزادگی یعنی عاشقی یعنی شما از قید خودتان، از قید سودتان، از قید زیانتان و از هرچه از جنس تعلق بهشمار میرود بتوانید خودتان را برتر بکشید.
🎙 #عبدالکریم_سروش
🔗 منبع: کانال رسمی دكتر عبدالكريم سروش
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🎙 #عبدالکریم_سروش
🔗 منبع: کانال رسمی دكتر عبدالكريم سروش
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
📖 «آیین آزادگی» کتاب مختصریاست به قلم دکتر #علیرضا_مهذب در اخلاق لیبرتاریانی در سنت راتباردی. این کتاب در واقع ذیلی بر کتاب پیشین نویسنده، «کنشنامه» است.
نظام اخلاقیای که آیین آزادگی پی میافکند بر دو اصل کلی نهادهشدهاست:
مالکیت مطلق انسانها بر جان و تن و دارایی خود، و دوم، عدم تعرض به مالکیت دیگران. در طول کتاب مشخص میشود که سایر «حقوق بشر» تنها هنگامی معتبر و پذیرفتنیاست که حالت خاصی از حقوق مالکیت باشد. در این کتاب برای تفهیم هرچه بیشتر این امر، چندین مسئلهٔ اخلاقی با عینک عنایت به حق مالکیت بر هستی و دارایی خود بررسی شدهاست و مواضع منتسب به آزادگان توضیح داده شده و توجیه گشتهاست.
در گفتاری متأخرتر، مشروعیت حکومت در کلیت آن بررسی شدهاست و نتیجه گرفته شدهاست که از آنجا که حکومت، در معنای متعارف آن، بدون نقض حقوق مالکیت شهروندان نمیتواند وجود داشته باشد، وجودش غیراخلاقیاست. به علاوه توضیحاتی در علل تداوم حکومتها در جهان بیرون آورده شدهاست و نیز برخی کاستیهای نظامهای دموکراتیک برشمرده شدهاست.
در واپسین گفتار کتاب، به مسئلهٔ عدالت، اعاده، و مجازات به طور خلاصه پرداخته شدهاست و برخی دشواریهای نظری در صدور حکم مجازات عادلانه بیان شدهاست. کتاب با توضیحی دربارهٔ قراردادها به عنوان وسایلی برای انتقال شرطی مالکیت و نیز توضیحاتی دربارهٔ به اجرا گذاشتن آنها پایان مییابد.
➖ آیین آزادگی، همچو کتاب پیشین نویسنده، به نثر مرسل دورهٔ تکوین فارسی دری — یعنی قرنهای چهارم و پنجم هجری قمری — نوشته شدهاست و مخاطبش فارسیزبانان آن عصرند. با این حال، کتاب حاوی پیشگفتاری نسبتاً مفصل با عنوان سخنی با خوانندهٔ امروزی است که در آن به نثر امروزی فارسی به بررسی مفهوم آزادی و آزادگی در ادبیات فارسی و آثار اخلاقی و سیاسی متفکران ایرانی میپردازد. علاوه بر این، نویسنده در این پیشگفتار جایگاه نظام اخلاق راتباردی را در بستر تفکرات و تحولات قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در مغرب زمین به دست میدهد.
✨ نویسنده این کتاب را به روان «آزادگان افکندهٔ ایرانزمین» تقدیم کرده است.
به کلیهٔ افراد علاقهمند به تبار مفهوم آزادی در ادبیات فارسی، اندیشهٔ ایرانی و دنیای غرب پیشنهاد میکنیم بخش «سخنی با خوانندهٔ امروزی» را بخوانند.
👤 علیرضا مهذب، مدرک دکتری در فیزیک نظری از دانشگاه بریتیش کلمبیا دارد و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران بوده و به مدت دو دهه مطالعات جدی در ادبیات فارسی، با تمرکز بیشتر بر دوره پیش از مغول داشتهاست. در این اثر نیز مانند کتاب «کنشنامه» علاقه و دلبستگی نویسنده به ایرانزمین و زبان فارسی مشهود است.
⏪ توضیحات کتاب «آیین آزادگی» و پیوند خرید آن در خارج از ایران
https://www.fashea.org/publications/aayeen-e_aazaadegee/
⏪ پیوند فایل رایگان کتاب «آیین آزادگی» برای ایرانیان داخل کشور یا افرادی که به هر علتی امکان خرید آن را ندارند.
https://www.fashea.org/download/azadegi_free.pdf
⚡️این نخستین بار و به طور اختصاصی است که فایل این کتاب از طریق «جریانـ» در اختیار عموم قرار میگیرد.
#کتاب #فارسی #آزادی #آزادگی
@Jaryaann
نظام اخلاقیای که آیین آزادگی پی میافکند بر دو اصل کلی نهادهشدهاست:
مالکیت مطلق انسانها بر جان و تن و دارایی خود، و دوم، عدم تعرض به مالکیت دیگران. در طول کتاب مشخص میشود که سایر «حقوق بشر» تنها هنگامی معتبر و پذیرفتنیاست که حالت خاصی از حقوق مالکیت باشد. در این کتاب برای تفهیم هرچه بیشتر این امر، چندین مسئلهٔ اخلاقی با عینک عنایت به حق مالکیت بر هستی و دارایی خود بررسی شدهاست و مواضع منتسب به آزادگان توضیح داده شده و توجیه گشتهاست.
در گفتاری متأخرتر، مشروعیت حکومت در کلیت آن بررسی شدهاست و نتیجه گرفته شدهاست که از آنجا که حکومت، در معنای متعارف آن، بدون نقض حقوق مالکیت شهروندان نمیتواند وجود داشته باشد، وجودش غیراخلاقیاست. به علاوه توضیحاتی در علل تداوم حکومتها در جهان بیرون آورده شدهاست و نیز برخی کاستیهای نظامهای دموکراتیک برشمرده شدهاست.
در واپسین گفتار کتاب، به مسئلهٔ عدالت، اعاده، و مجازات به طور خلاصه پرداخته شدهاست و برخی دشواریهای نظری در صدور حکم مجازات عادلانه بیان شدهاست. کتاب با توضیحی دربارهٔ قراردادها به عنوان وسایلی برای انتقال شرطی مالکیت و نیز توضیحاتی دربارهٔ به اجرا گذاشتن آنها پایان مییابد.
➖ آیین آزادگی، همچو کتاب پیشین نویسنده، به نثر مرسل دورهٔ تکوین فارسی دری — یعنی قرنهای چهارم و پنجم هجری قمری — نوشته شدهاست و مخاطبش فارسیزبانان آن عصرند. با این حال، کتاب حاوی پیشگفتاری نسبتاً مفصل با عنوان سخنی با خوانندهٔ امروزی است که در آن به نثر امروزی فارسی به بررسی مفهوم آزادی و آزادگی در ادبیات فارسی و آثار اخلاقی و سیاسی متفکران ایرانی میپردازد. علاوه بر این، نویسنده در این پیشگفتار جایگاه نظام اخلاق راتباردی را در بستر تفکرات و تحولات قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در مغرب زمین به دست میدهد.
✨ نویسنده این کتاب را به روان «آزادگان افکندهٔ ایرانزمین» تقدیم کرده است.
به کلیهٔ افراد علاقهمند به تبار مفهوم آزادی در ادبیات فارسی، اندیشهٔ ایرانی و دنیای غرب پیشنهاد میکنیم بخش «سخنی با خوانندهٔ امروزی» را بخوانند.
👤 علیرضا مهذب، مدرک دکتری در فیزیک نظری از دانشگاه بریتیش کلمبیا دارد و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران بوده و به مدت دو دهه مطالعات جدی در ادبیات فارسی، با تمرکز بیشتر بر دوره پیش از مغول داشتهاست. در این اثر نیز مانند کتاب «کنشنامه» علاقه و دلبستگی نویسنده به ایرانزمین و زبان فارسی مشهود است.
⏪ توضیحات کتاب «آیین آزادگی» و پیوند خرید آن در خارج از ایران
https://www.fashea.org/publications/aayeen-e_aazaadegee/
⏪ پیوند فایل رایگان کتاب «آیین آزادگی» برای ایرانیان داخل کشور یا افرادی که به هر علتی امکان خرید آن را ندارند.
https://www.fashea.org/download/azadegi_free.pdf
⚡️این نخستین بار و به طور اختصاصی است که فایل این کتاب از طریق «جریانـ» در اختیار عموم قرار میگیرد.
#کتاب #فارسی #آزادی #آزادگی
@Jaryaann
www.fashea.org
Aayeen-e Aazaadegee
Aayeen-e Aazaadegee or The Mores of Liberality on
Libertarian Ethics. آیین آزادگی کتابی در اخلاق لیبرتاریانی
Libertarian Ethics. آیین آزادگی کتابی در اخلاق لیبرتاریانی
🔘 ایرج افشار و «نه»هایش
استاد #ایرج_افشار در یادداشتی که در آغاز #کتاب «این دفتر بیمعنی» (دفتر خاطرات او که به تازگی منتشر شده) آمده نوشته است:
«این دفتر برنوشت دیگری است از دفتری که در نوامبر و دسامبر ۱۹۹۵ به هنگام بیماری سخت همسرم شایسته از روی یادداشتهای گذشته جمع کرده بودم، به قصد آن که روزی روزگاری بتوانم یادگارهای فرهنگی خود را بر آن اساس بنویسم...»
ایرج افشار چنانکه در خودزیستنامهها مرسوم است از خانه و خانواده گفته، از روند تحصیلاتش، جوانیاش، سفرهایش، علاقهمندیهایش، کاروبارش و از رجال فرهنگی و سیاسی زمانهاش. ولی کتاب فصلی خاص دارد که در نظرم بسیار جلوه کرد. فهرست «نه»گفتنهای ایرج افشار! این فصل با نقل قولی از #سیدحسن_تقیزاده آغاز میشود:
«به عقیدهٔ قاصر من #آزادی به معنی حقیقی آن بی وجود شهامت افراد و مردانگی و مردی و استقلال فکر و سرافرازی و شجاعت اخلاقی و استقامت و استواری و مقاومت در مقابل ارباب قدرت و جرأت و صراحت که این همه را میتوان در یک کلمه خودمانی «صفت» و لفظ فرنگی «کاراکتر» خلاصه کرد وجود پیدا نمیکند. و آن همان است که شانفور با اسناد به اسپارتیها گفته که شخص بتواند «نه» بگوید و اهل تسلیم و زبونی و باز به قول خودمان بیصفت نباشد.
بدبختانه در مملکت ما حتی سران قوم از این خصلتِ لازمهٔ آزادی که به حقیقت حیثیت انسانی است کمبهره بودهاند.»
در این فهرست بلند انوع و اقسام «نه» هست. از نه گفتن به پدر ارجمندشان تا نه گفتن به پیشنهاد کار، قبول مسئولیت و پذیرش جوایز مختلف. خلاصهای از «نه»های ایرج افشار را بخوانیم:
«نخستین باری که «نه» گفتم به پدرم بود. او میگفت به کار دولتی نرو و بیا آب و ملکی را که داریم سر و سامان بده. من به کار دولتی رفتم و خیری ندیدم.
دومین باری که «نه» گفتم به #علیاصغر_حکمت بود مرحوم علیاصغر حکمت خواست که من مجلۀ شیر و خورشید را اداره کنم.
پس از آن به #سعید_نفیسی «نه» گفتم و مدیریت مجلۀ پیام نوین را نپذیرفتم.
پس از آن به تقیزاده «نه» گفتم. تمایلی نشان میداد که من به مجلس سنا بروم و به امور تحریری او کمک کنم.
پس از آن به #مجتبی_مینوی «نه» گفتم. وقتی در ترکیه بود فرمود که برای پیشرفت کارهای مربوط به تهیه میکروفیلم از دانشگاه بخواهد که مرا مأمور آن بلاد کنند.
پس از آن بار دیگر به علی اصغر حکمت «نه» گفتم. وقتی وزیر امور خارجه شد علاقه داشت مرا به آن وزارتخانه منتقل کند و میگفت به کتابخانه و اسناد آنجا باید سر و سامان داد.
پس از آن به آورندهٔ پیشنهاد قبول رایزنی فرهنگی در افغانستان «نه» گفتم.
پس از آن به دهندگان نخستین جایزهٔ #فروغ_فرخزاد «نه» گفتم.
پس از آن به مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر «نه» گفتم. در اواخر دوران پهلوی (۱۳۵۶) بی آنکه قبلاً پرسشی از من شده باشد حکمی برایم فرستاد که به عضویت [...] نصب میشوید.
پس از آن به دکتر #سیدحسین_نصر «نه» گفتم. در پاریس بودم (۱۳۵۷) و قصد رفتن به امریکا داشتم. از تهران به من تلفن کرد و گفت چون کارمندان کتابخانه پهلوی اعتصاب کردهاند ضرورت دارد که فوری به طهران بیایی و تصدی امور آنجا را به عهده بگیری.
پس از آن به دکتر #احسان_یارشاطر «نه» گفتم. میخواست که عضویت شورای وقفی ایرانیکا را بپذیرم.
پس از آن به انجمن آثار و مفاخر فرهنگی «نه» گفتم. قصدشان بر آن بود که مجلس بزرگداشت برایم بگیرند.
پس از آن به سید کاظم بجنوردی «نه» گفتم. ایشان در سمت ریاست کتابخانه ملی مرا به مراسم چهرههای ماندگار معرفی کرده بود.»
📖 مشخصات کتاب: این دفتر بیمعنی، به کوشش بهرام و کوشیار و آرش افشار، نشر سخن، ۱۴٠۲، ۷٠۳ صفحه.
🔗 منبع: کانال بیاض | عاطفه طیّه
#زندگی_اصیل #آزادگی #وارستگی #شجاعت
@Jaryaann
استاد #ایرج_افشار در یادداشتی که در آغاز #کتاب «این دفتر بیمعنی» (دفتر خاطرات او که به تازگی منتشر شده) آمده نوشته است:
«این دفتر برنوشت دیگری است از دفتری که در نوامبر و دسامبر ۱۹۹۵ به هنگام بیماری سخت همسرم شایسته از روی یادداشتهای گذشته جمع کرده بودم، به قصد آن که روزی روزگاری بتوانم یادگارهای فرهنگی خود را بر آن اساس بنویسم...»
ایرج افشار چنانکه در خودزیستنامهها مرسوم است از خانه و خانواده گفته، از روند تحصیلاتش، جوانیاش، سفرهایش، علاقهمندیهایش، کاروبارش و از رجال فرهنگی و سیاسی زمانهاش. ولی کتاب فصلی خاص دارد که در نظرم بسیار جلوه کرد. فهرست «نه»گفتنهای ایرج افشار! این فصل با نقل قولی از #سیدحسن_تقیزاده آغاز میشود:
«به عقیدهٔ قاصر من #آزادی به معنی حقیقی آن بی وجود شهامت افراد و مردانگی و مردی و استقلال فکر و سرافرازی و شجاعت اخلاقی و استقامت و استواری و مقاومت در مقابل ارباب قدرت و جرأت و صراحت که این همه را میتوان در یک کلمه خودمانی «صفت» و لفظ فرنگی «کاراکتر» خلاصه کرد وجود پیدا نمیکند. و آن همان است که شانفور با اسناد به اسپارتیها گفته که شخص بتواند «نه» بگوید و اهل تسلیم و زبونی و باز به قول خودمان بیصفت نباشد.
بدبختانه در مملکت ما حتی سران قوم از این خصلتِ لازمهٔ آزادی که به حقیقت حیثیت انسانی است کمبهره بودهاند.»
در این فهرست بلند انوع و اقسام «نه» هست. از نه گفتن به پدر ارجمندشان تا نه گفتن به پیشنهاد کار، قبول مسئولیت و پذیرش جوایز مختلف. خلاصهای از «نه»های ایرج افشار را بخوانیم:
«نخستین باری که «نه» گفتم به پدرم بود. او میگفت به کار دولتی نرو و بیا آب و ملکی را که داریم سر و سامان بده. من به کار دولتی رفتم و خیری ندیدم.
دومین باری که «نه» گفتم به #علیاصغر_حکمت بود مرحوم علیاصغر حکمت خواست که من مجلۀ شیر و خورشید را اداره کنم.
پس از آن به #سعید_نفیسی «نه» گفتم و مدیریت مجلۀ پیام نوین را نپذیرفتم.
پس از آن به تقیزاده «نه» گفتم. تمایلی نشان میداد که من به مجلس سنا بروم و به امور تحریری او کمک کنم.
پس از آن به #مجتبی_مینوی «نه» گفتم. وقتی در ترکیه بود فرمود که برای پیشرفت کارهای مربوط به تهیه میکروفیلم از دانشگاه بخواهد که مرا مأمور آن بلاد کنند.
پس از آن بار دیگر به علی اصغر حکمت «نه» گفتم. وقتی وزیر امور خارجه شد علاقه داشت مرا به آن وزارتخانه منتقل کند و میگفت به کتابخانه و اسناد آنجا باید سر و سامان داد.
پس از آن به آورندهٔ پیشنهاد قبول رایزنی فرهنگی در افغانستان «نه» گفتم.
پس از آن به دهندگان نخستین جایزهٔ #فروغ_فرخزاد «نه» گفتم.
پس از آن به مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر «نه» گفتم. در اواخر دوران پهلوی (۱۳۵۶) بی آنکه قبلاً پرسشی از من شده باشد حکمی برایم فرستاد که به عضویت [...] نصب میشوید.
پس از آن به دکتر #سیدحسین_نصر «نه» گفتم. در پاریس بودم (۱۳۵۷) و قصد رفتن به امریکا داشتم. از تهران به من تلفن کرد و گفت چون کارمندان کتابخانه پهلوی اعتصاب کردهاند ضرورت دارد که فوری به طهران بیایی و تصدی امور آنجا را به عهده بگیری.
پس از آن به دکتر #احسان_یارشاطر «نه» گفتم. میخواست که عضویت شورای وقفی ایرانیکا را بپذیرم.
پس از آن به انجمن آثار و مفاخر فرهنگی «نه» گفتم. قصدشان بر آن بود که مجلس بزرگداشت برایم بگیرند.
پس از آن به سید کاظم بجنوردی «نه» گفتم. ایشان در سمت ریاست کتابخانه ملی مرا به مراسم چهرههای ماندگار معرفی کرده بود.»
📖 مشخصات کتاب: این دفتر بیمعنی، به کوشش بهرام و کوشیار و آرش افشار، نشر سخن، ۱۴٠۲، ۷٠۳ صفحه.
🔗 منبع: کانال بیاض | عاطفه طیّه
#زندگی_اصیل #آزادگی #وارستگی #شجاعت
@Jaryaann