🌍کانال تخصصی روابط بین‌الملل
6.21K subscribers
10.8K photos
1.09K videos
514 files
12.5K links
نخستین کانال تخصصی روابط بین‌الملل
- معرفی کتاب و مقاله؛
- اطلاع‌رسانی برنامه‌های تخصصی و همایش‌ها؛
- تحلیل و تفسیر آخرین تحولات منطقه‌ای و جهانی؛
- ارائه‌ی تحلیل‌های مرتبط با تحولات روز.

مطالب مندرج، تنها «بازتاب» اخبار است
نه نظر گردانندگان کانال.
Download Telegram
‍ (https://attach.fahares.com/DzUbWr14dszbx9mgWnr9NQ==)

🔴 #توییتر پروفسور #استفن_والت استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد:

ابتدا که "برنامه جایگزین" #پمپئو درباره #ایران را خواندم، مرا یاد ضرب‌الاجل #اتریش به #صربستان در سال ۱۹۱۴ انداخت.

می‌دانیم سرانجام این اولتیماتوم چه شد... (منظور جنگ جهانی است.)
‍ (https://attach.fahares.com/DzUbWr14dsx4sPUo54CgiQ==)

🔵 #توییتر پروفسور #استفن_والت استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد:

هنوز یه کم شگفت زده‌ام که چرا #پمپئو از #ایران نخواست تا یک شعبه باشگاه گلف #ترامپ را در #تهران افتتاح کند یا به‌همراه #مکزیک هزینه ساخت دیوار مکزیک را بپردازد؟
‍ (https://attach.fahares.com/F2n3dgikI95gUpmhMklfPw==)

🔵 واکنش پروفسور #استفن_والت استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد به لغو دیدار رهبران #کره_شمالی و #آمریکا :

شکست مفتضحانه در موضوع #کره_شمالی همان چیزی است که می‌توانستیم انتظارش را داشته باشیم زمانیکه یک خودشیفته نادان هرچه از دهانش خارج می‌شود می‌گوید؛ و منظور من اصلا #کیم_جونگ_اون نیست!

#توییتر
✍🏻 یادداشت «استفن #والت» استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد در «فارین پالیسی» (بخش 1)

دنیا از شما می‌خواهد مانند یک رئالیست فکر کنید

رئالیسم یکی از رویکردهای معاصر آمریکا در حوزه سیاست خارجی است. رئالیسم در نظر بیشتر به عنوان یک تئوری در رشته روابط بین الملل مطرح است و همچنین در عرصه عمل، مقامات سیاست خارجی #آمریکا بر اقدامات خود منطبق با این رویکرد تاکید می کنند. اما بیشتر سیاست های آمریکا خارج از رویکرد رئالیسم بوده است. جز تعداد محدودی از رئالیست های اصیل، بقیه آن ها در ساختار سیاسی آمریکا حضور ندارند.

جمهوری خواهان و دموکرات ها در پیگیری سیاست خارجی خود بر رویکرد ایده آلیسم لیبرال تاکید می کنند؛ آن ها به جای این که امنیت را در عرصه سیاست جهانی کمیاب بدانند بر تقسیم جهان به متحدان مقدس (خیر) و دشمنان شرور (شر) اصرار می ورزد.

والت معتقد است که اقدامات #ترامپ در عرصه سیاست خارجی مغایر با رویکرد رئالیسم است. رئالیست ها علاوه بر عوامل خارجی مانند موازنه قدرت و جغرافیا بر نقش رهبران فردی هم تاکید می کنند. اما اقدامات پرزیدنت ترامپ یادآور نگران کننده ای است که می تواند به نقش رهبران فردی در تصمیم گیری سیاست خارجی آسیب بزند. به طور خاص زمانی که وی بر این تاکید دارد که خود تنها کسی است که اهمیت دارد. بنابراین لازم است اجازه دهید تا رئالیسم را به طور مختصر تبیین کنم.

رئالیسم دارای سابقه تاریخی و انواع گوناگونی است که هسته و محور اصلی این رویکرد بر یک سری مفروضات و ایده هایی استوار است. رئالیسم درصدد است تا سیاست جهانی را آنطور که هست تبیین کند نه آنطور که باید باشد. محور اصلی تاکید واقع گرایان، قدرت است اگر چه عوامل دیگر نقش هایی را ایفا می کنند اما کلید درک و فهم سیاست این است که چه کسی صاحب قدرت است. از منظر رئالیست ها، دولت ها بازیگران اصلی نظام بین المل هستند و هیچ اقتدار مرکزی در نظام بین الملل وجود ندارد که بتواند ازدولت ها محافظت کند. بنابراین هر کشوری باید برای تامین بقایش به امکانات خودش تکیه کند. امنیت حتی برای دولت های قدرتمند یک نگرانی همیشگی است. همکاری با دیگران برای تامین بقا ضروری است ولی همواره شکننده می باشد.

رئالیست ها بر این تاکید دارند که دولت ها نسبت به تهدیدات در درجه اول از طریق استراتژی احاله مسئولیت ( و درصورت ناموفق بودن) به استراتژی موازنه بخشی روی می آورند. موازنه قوا یا از طریق اتحاد به کشورهای دیگر یا با تاکید بر توانمندهای داخلی شکل می گیرد. رئالیسم تنها رویکرد به مسائل بین الملل نیست بلکه تعدادی چشم انداز و تئوری های بدیل می توانند به فهم ما در جنبه های مختلف جهان مدرن کمک کنند. اگر به صورت رئالیستی به مسائل نگاه کنیم حداقل بسیاری از جنبه های گیج کننده سیاست جهانی برای ما قابل درک می شود.

🔗 http://foreignpolicy.com/2018/05/30/the-world-wants-you-to-think-like-a-realist/
✍🏻 یادداشت «استفن #والت» استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد در «فارین پالیسی» (بخش 2)

دنیا از شما می‌خواهد مانند یک رئالیست فکر کنید

برای نمونه؛ اگر شما همانند رئالیست ها فکر کنید شما ظهور #چین به عنوان یک مسئله حیاتی را درک می کنید و احتمالا یکی از منابع تعارض و کشمکش با #آمریکا و سایر کشورها خواهد بود. در یک نظامی که دولت ها خود باید از خودشان محافظت کنند ( خودیاری) ، دو کشور قدرتمند نظام بین الملل رفتار محتاطانه ای نسبت به یکدیگر اتخاذ کرده اند و برای جلوگیری از سقوط یا اسیب پذیری با یکدیگر رقابت می کنند. اگر چه شکل گیری جنگ غیرمحتمل است اما رقابت امنیتی شدیدی بین آن ها وجود دارد. با این رویکرد می توان درک کرد که چرا دولت چین دیگر متعهد به سیاست « پیشرفت صلح آمیز» شیائوپنگ نیست. این رویکرد تنها در زمانی که چین ضعیف بود اجرا شد و آن ها بسیاری از غربی ها را فریب دادن که چین می تواند به عنوان یک ذی نفع مسئولیت پذیر عمل کند اما رئالیست ها بر این تاکید دارند که چین قدرتمند فعلی در نهایت خواهان تغییر ساختارهایی است که به ضرر منافع ملی این کشور می باشد. به همین دلیل آن ها اقدامات زیادی را در سالهای اخیر انجام داده اند. در نتیجه اگر شما می خواهید روابط بین دو کشور را درک کنید ضرورت دارد که همانند یک رئالیست تفکرکنید.

اگر شما همانند یک رئالیست فکر کنید ، این که آمریکا در طی 25 سال گذشته به طور خاص پس از حادثه یازده سپتامبر بارها از نیروی نظامی خود در سرزمین های دور دست استفاده کرده است منطقی و قابل قبول می باشد چرا؟ برای یک دلیل ساده: هیچ کسی نمی تواند جلوی آن را بگیرد. آمریکایی ها بر نقش و مسئولیت جهانی خود تاکید می کنند و به همین دلیل در سرتاسر جهان مداخله کنند. موقعیت و جایگاه برتر آمریکا این جاه طلبی های خودسرانه آمریکا را ممکن می سازد.

اگر شما همانند یک رئالیست فکر کنید بحران #اوکراین متفاوت تر با آن چیزی است که توسط کشورهای غربی مطرح می‌شود. کشورهای غربی معمولا #پوتین را به خاطر اقداماتش مورد سرزنش قرار می دهند.اما رئالیست ها بر این تاکید دارند که قدرت های بزرگ به مرزهای خود حساس هستند و اگر قدرت های بزرگ دیگر خواهان تجاوز به منطقه دیگر باشد به دفاع از خود می پردازند. در مورد اوکراین، آمریکا و همپیمانان اروپایی اش به گسترش #ناتو در شرق #اروپا اقدام کرده اند در حالی که هشدار های مکرر مسکو را نادیده گرفته اند. در سال 2013م. آمریکا و اتحادیه اروپا در یک همکاری مشترک تلاش کردند تا اوکراین را از محور #مسکو خارج کنند و به همین دلیل در فرایند سیاسی داخلی این کشور مداخله آشکار داشتند. از انجایی که دولت #اوباما بر اساس رویکرد رئالیست عمل نمی کرد با تصرف #کریمه توسط پوتین با غافلگیری روبرو شد. اگر چه واکنش پوتین قانونی و مشروع نبود اما این رویداد اروپایی ها را به وحشت انداخت و ناتو بر طبق رویکرد رئالیستی استحکامات خود را در اروپای شرقی تقویت کرد.

تفکر رئالیستی می تواند به شما کمک کند که چرا امروز اتحادیه اروپا با مشکلاتی روبرو شده است. اتحادیه اروپا برنامه ای برای فراتر رفتن از ناسیونالیسم و منافع ملی دولت ها و تبدیل شدن به یک نهاد فراملی گسترده بود. معماران این سازمان امیدوار بودند که هویت ها و منافع ملی که کشورهای اروپایی را از هم جدا کرده بود را محو کنند و یک هویت پان اروپایی وسیع تر را جایگزین آن کنند. وحدت اروپا از طریق جنگ سرد به دلیل تهدیدات شوروی تسهیل شد اما با پابان جنگ سرد بار دیگر همراه با وقوع بحران یورو ناسیونالیسم در اروپا برجسته شد. علی رغم تلاش های انجام شده توسط رهبران اروپایی و مقامات اتحادیه اروپا؛ اکنون تمایلات گریز از مرکز به عنوان نمونه تصمیم برکزیت، انتخابات اخیر #ایتالیا و طغیان مجدد ناسیونالیسم در #لهستان و #مجارستان گسترش پیدا کرده است. کسانی که خواهان یکپارچگی اروپا بودند اکنون با شکست روبرو شده اند.

🔗 http://foreignpolicy.com/2018/05/30/the-world-wants-you-to-think-like-a-realist/
✍🏻 یادداشت «استفن #والت» استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد در «فارین پالیسی» (بخش 3)

دنیا از شما می‌خواهد مانند یک رئالیست فکر کنید

اگر شما همانند رئالیست ها فکر کنید حمایت #ایران و #سوریه از شورشیان ضد آمریکایی در #عراق پساصدام در سال 2003 منطقی و عقلانی بوده است. واکنش آن ها ناشی از سرنگونی #صدام حسین بر پایه موازنه قدرت کلاسیک بوده است زیرا که دولت #بوش به صورت علنی دو کشور ایران و سوریه را درصدر محور شرارت و هدف بعدی #آمریکا قرار داده بود. بنابراین این مسئله باعث شد که دمشق و تهران اقداماتی را اتخاذ کنند تا آمریکا را در #عراق زمین گیر کنند.

اگر شما همانند رئالیست ها فکر کنید خیلی واضح است که چرا دولت هایی مانند #کره_شمالی و ایران خواهان دستیابی به بازدارندگی هسته ای هستند. آن ها عمیقا در تضاد با قدرتمندترین کشور جهان قرار دارند و مقامات آمریکایی به صورت مکرر تنها راه حل این بحران را سرنگونی حکومت می دانند. هردولتی که با این تهدید روبرو باشد باید از خودش محافظت کند. سلاح هسته ای اگر چه گزینه خوبی برای باج گیری یا فتوحات نیست اما ابزار موثر و کارامدی برای بازدارندگی در مقابل دولت های قدرتمندی است که درصدد هستند تا از طریق نیروی نظامی زمینه سرنگونی این حکومت ها را فراهم کنند. با توجه به این که دولت آمریکا از موقعیت جغرافیایی مطلوب و برتری در جنگ های متعارف برخوردار است اما آن ها برای تامین امنیت خود هزاران سلاح اتمی دارند. اگر رهبران آمریکا به این شکل فکر می کنند هیچ شکی نیست که قدرت‌های ضعیف تر هم برای تامین امنیت خود به سمت ساخت سلاح هسته ای حرکت کنند. آیا تعجب آور نیست که دولت های ضعیف تر خود را به کسانی تسلیم کنند که به وعده خود در تضمین امنیت آن ها پای بند نیستند؟

کسی باید باشد که این منطق را به جان #بولتون توضیح دهد. تفکر رئالیستی به شما کمک می کند تا بهتر درک کنید که چرا دولت هایی که دارای نظام سیاسی کاملا متفاوتی هستند در عرصه بین الملل رفتار مشابهی دارند. برای نمونه آمریکا و شوروی با وجود تفاوت در نظام سیاسی داخلی، در دوران جنگ سرد با ایجاد شبکه ای از اتحادهای گسترده درصدد سرنگونی دولت هایی بودند که مطابق میل آن ها نبود. آنها با مداخله در سرزمین های دور دست درصدد ترویج ایدئولوژی خود بودند. چرا؟ زیرا در نظام آنارشیک دولت ها دارای گزینه های محدودی هستند و بنابراین آن ها برای این که عقب نمانند با یکدیگر رقابت می کنند.

اگر شما مانند یک رئالیست فکر کنید احتمالا نسبت به این طرح های جاه طلبانه ایده آلیست ها در مورد پایان جنگ ، بی‌عدالتی ها و نابرابری ها و چیزهای بد دیگر شک می کنید. اگر چه تلاش برای ایجاد یک دنیای امن و آرام قابل تحسین است اما واقع گرایی بر این تاکید می کند که تلاش های جاه طلبانه برای بازسازی سیاست جهانی دارای پیامدهای ناخواسته ای است که به ندرت منطبق با وعده هایی است که ارائه می گردد. در نتیجه اگر رئالیستی فکرکنید احتمال بیشتری وجود دارد که دولت ها با درجه ای از احتیاط رفتار کنند و همچنین احتمال کمتری است که مخالفان را صرفا بد ببیند و علاوه بر این احتمال کمتری است که جنگ های صلیبی شروع شوند. در واقع اگر همه مانند واقع گرایان فکر کنند چشم انداز ایجاد صلح افزایش خواهد یافت.

🔗 http://foreignpolicy.com/2018/05/30/the-world-wants-you-to-think-like-a-realist/
#توییتر هنری #رم، کارشناس و تحلیلگر امور #ایران و #اسراییل در دانشگاه #هاروارد:

تیم ایران بازی را با گل به خودی حریف برد؟ در #ژئوپلیتیک هم اتفاقاً همینطورند!
@InternationalRel
#توییتر پروفسور استفن #والت استاد دانشگاه #هاروارد:

اگر هنوز کسی در جایی تصور می‌کند «ملی‌گرایی» در جهان نیروی محو و کمرنگی است پیشنهاد می‌کنم #جام_جهانی را تماشا کند؛ به‌ویژه هواداران تیم‌ها را
🔵 گسترش دموکراسی الزاماً «صلح» را تضمین نمی‌کند.

پروفسور #استفن_والت
استاد روابط بین‌الملل دانشگاه #هاروارد

🌍 @InternationalRel
#توییتر #استفان_والت استاد روابط بین‌الملل دانشگاه #هاروارد: #ترامپ ادعا می‌کند #عربستان سعودی متحد مهم ما در مبارزه علیه #ایران است. در حقیقت متحدان خاورمیانه‌ای ما هستند که از آمریکا برای مبارزه با ایران استفاده میکنند. #ترامپ، #کوشنر و #پومپئو حتی نمیفهمند که رو دست خوردند.
🌎@internationalrel
#توییتر #استفن_والت استاد روابط بین‌الملل دانشگاه #هاروارد:

کسانیکه که می‌گویند #خاورمیانه پساآمریکا بی‌ثبات خواهد شد این‌موارد را فراموش کرده‌اند:

1. جنگ اعراب و #اسراییل در سال‌های 1956، 67، 70-69، 73، 82

2. جنگ #ایران با #عراق (بخوانید عراق با ایران)

3. ترور و جنایت یا تلاش برای انجام آن

4. رهبری گرو‌های عملیات و... در #غزه

5. جنگ #مصر در #یمن

6. جنگ‌های #آمریکا در برابر #عراق و بیشتر


🌍 @internationalrel
✍🏻 ده آرزوی من برای سیاست خارجی در سال ۲۰۱۹ (بخش 1)

#استفان_والت، استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد
فارین پالیسی

تردید ندارم که برخی از شما سال بسیار خوبی را در ۲۰۱۸ تجربه کردید. عاشق شدید، ازدواج کردید یا شاید بچه‌دار شدید. شاید هم در موقعیت شغلی خود ارتقا یافتید، مدرک تحصیلی خود را اخذ کردید یا سهام خود را در اوج شاخص داو جونز به فروش رساندید. احتمال دارد یکی از آمریکایی‌هایی باشید که واقعا معتقدند ترامپ آمریکا را بار دیگر متعالی خواهد کرد و مهم‌ترین نگرانیتان این است که چرا بقیه درک نمی‌کنند که او یک نابغه با رفتاری باثبات است.

سال ۲۰۱۸ برای من سال خوبی بود: آخرین کتابم به چاپ رسید. دشوار است به وضعیت رو به وخامت دنیا نگاه کرد و نگران نبود که آمریکا چه مسیری را در پیش گرفته است. بزرگترین دلواپسی من این است که شتاب تحولات و وسعت چالش‌های موجود، بر توان پاسخگویی ما اثر منفی بگذارد؛ وضعیتی که توماس هومر- دیکسون، بیست سال پیش نسبت به آن هشدار داده بود و من در آن زمان آن را بدبینانه می‌دانستم. ترکیبی از تخریب محیط زیست، تغییر موازنه قوای جهانی، پیشرفت‌های چشمگیر فناوری و تنزل صلاحیت سیاسی، آینده تاریکی پیش روی ما گسترده آن هم در عصری که هنوز تعداد انگشت شماری از کشورها دارای این قابلیت هستند که خرابی های بزرگی به بار بیاورند. اما به جای بدبینی‌ها و منفی بافی در آغاز سال نو، من تصمیم گرفتم به نیمه پر لیوان نگاه کنم. با تمام نگرانی‌هایی که دارم، امیدوارم شاهد اتفاقات خوبی نیز در سال ۲۰۱۹ باشیم. نمی‌گویم که حتما رخ می‌دهند اما ناممکن نیز نیستند.

🔷 پس بدون معطلی برویم به سراغ فهرست ده‌گانه امیدها و آرزوهای من برای سال ۲۰۱۹:

🔹۱- پایان جنگ در یمن:

این جنگ کابوسی برای بشریت و فاجعه‌ای راهبردی است و مقصران زیادی را برای آن می‌توان یافت. این نتیجه سیاستی ظالمانه طی سالهای متمادی است و ما آمریکایی‌ها باید هم به خاطر حمایت از هجوم نظامی عربستان و هم مداخلاتی که در سال‌های قبل داستیم، شرمگین باشیم. همه جنگ‌ها رنج و تعبیر مردم عادی را در پی دارند اما چنین رنج طولانی برای مردم عادی آن هم بدون اهدافی مشروع کم‌سابقه است. روزنه‌های امید برای پایان جنگ به وجود آمده اما هنوز به اصرار مداوم جهانی بر لزوم آتش‌بس نیاز هست. خیلی بد است که داماد ترامپ و تئوریسین طرح صلح فلسطین و اسراییل، اینجا حضور ندارد که این بحران را برای ما حل کند!

🔹۲- فیصله قضیه برگزیت:

معتقدم ایده خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا کار بی هدفی بود که سیاستمداران جاه‌طلب برای منافع شخصی خود آن را به مردم این کشور قالب کردند. این نشان می‌دهد که چرا حکمرانی از طریق رفراندوم، ایده خوبی نیست. روز موعود یعنی ۲۹ مارس به سرعت نزدیک می‌شود و هنوز کسی نمی‌داند پس از آن چه رخ خواهد داد یا چه آثاری بر کشور خواهد داشت. امیدوارم بدترین سناریوهای احتمالی وارونه شوند و این داستان غم‌انگیز به طریقی به سازش ختم شود.

🔹 ۳_احیای نهادهای دموکراتیک:

یکی از تناقضات حیات سیاسی معاصر، وسواس هدایت کشورها است، آن هم در دوره‌ای که رهبران کارآمد به وفور یافت می‌شوند. به دانش‌آموزان خصایص رهبری موفق را آموزش می‌دهیم و تئوریهای مختلف درباره کیفیات رهبری موثری بار دیگر مد شده است. مردان قدرتمند دیکتاتورمآب در تعداد زیادی از کشورها سر کار آمده‌اند. اما به هر طرف که می‌نگریم، درمی‌یابیم که این رهبران به طرز مضحکی ناکارآمد هستند. امثال ترزا می، مکرون، بوریس جانسون و ترامپ نمونه‌های خوبی هستند. قبول دارم که حکمرانی بر جوامع پیچیده کار دشواری است اما تعداد رهبران برجسته‌ای که به نظر می‌رسد هنر اصلی‌شان شلیک به پای خود است، به طرز چشمگیری افزایش یافته است. نیازی نیست که به دوران گذشته احساس نوستالژیک داشته باشید تا دریابید که کیفیت رهبری سیاسی در دموکراسی‌های معاصر، سیر نزولی پیدا کرده است. همتایان مستبد این رهبران هم چندان عملکرد بهتری نداشته‌اند. ترکیه تحت رهبری اردوغان از کشوری که با هیچ یک از همسایگانش مشکل نداشت، به کشوری تبدیل شده که با همه مشکل دارد. روسای جمهور چین و روسیه و ولیعهد عربستان، موفق شدند که قدرت خود را داخل کشورشان تثبیت کنند اما سال گذشته همه آنها آماج حملات خارجی قرار گرفتند. برای من این به معنای این است که دیگر به افراد برجسته و کاریزماتیک نیازی نداریم و بهتر است به دنبال تأسیس نهادهای موثر دموکراتیک برویم. امیدوارم در سال ۲۰۱۹ شاهد تعهد مجدد همه به حاکمیت قانون، حمایت بیشتر از روزنامه‌نگاران و احترام به ارزش‌های مردم سالارانه باشیم.

🔗 https://foreignpolicy.com/2018/12/31/my-top-10-foreign-policy-wish-list-for-2019/
✍🏻 ده آرزوی من برای سیاست خارجی در سال ۲۰۱۹ (بخش 2)

#استفان_والت، استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد
فارین پالیسی

🔹۴- پیشرفت در تغییرات اقلیمی:

یکی از مأیوس‌کننده ترین اتفاقات سال ۲۰۱۸ برای من آشکار شدن شواهد بیشتری از تاثیر مخرب بشر بر #محیط_زیست و انکار این موضوع از سوی دولت ترامپ بود. اما در اینجا نیز شاهد پیشرفت‌های اندکی مانند توافق اخیر در لهستان بودیم. امیدوارم این گام‌های مثبتی در سال آینده ادامه بیابند و آمریکا نیز به طور جدی وارد این موضوع شود.

🔹۵- گزارش مولر:

من مخالف کسانی هستم که خواهان بسته شدن سریعتر پرونده احتمال دخالت روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا توسط بازرس ویژه مولر هستند چرا که در این مسائل دقت از سرعت اهمیت بسیار بیشتری دارد. از آن مهمتر امیدوارم صرفنظر از نتیجه نهایی، مولر و دستیارانش موفق شوند پرونده خود را در سال آینده به اتمام برسانند. مردم آمریکا حق دارند بدانند که در چه موقعیتی قرار دارند.

🔹۶- یک کاخ سفید آرامش‌بخش:

این آرزوی من به خصوص در سایه آرزوی قبلی، چندان شدنی به نظر نمی‌رسد اما این آشوب بی‌سابقه میان کارمندان کاخ سفید برای آمریکا مناسب نیست. ترامپ به هوادارانش گفته بود که فقط بهترین‌ها را به کار می‌گمارد اما معلوم شد که گوش شنوایی برای حرف نخبگان ندارد و سریعتر از تغییر لباسهای لیدی گاگا، همکاران مثمرثمر خود را کنار می‌گذارد. با احتساب عادت او برای مقصر دانستن همه غیر از خودش برای مشکلات، دشوار است که انتظار داشته باشیم منتصبان جدید او عمر طولانی تری از پیشینیان خود در مقام انتصابی داشته باشند. اما من می‌توانم امیدوار باشم، نمی‌توانم؟

🔹۷- صلح در سوریه:

همانند یمن، کشتار و جنگ داخلی در سوریه نیز یک برنده واقعی ندارد. اسد نجات پیدا کرده اما کشوری که بر آن حکمرانی می‌کند، نابود شده است. ایران و روسیه موفق شدند او را در قدرت نگه دارند اما منفعت راهبردی محدودی در ازای آن کسب می‌کنند که آن هم به بقای حکومت اسد بستگی دارد. آمریکا، اروپا، ترکیه و اعراب نیز که در این جنگ مداخله کردند، افتخاری به دست نیاوردند. در آینده تمام چیزی که می‌توانیم آرزویش را داشته باشیم، پایان کشتار و بازگشت ثبات به این کشور است. هرچند ممکن است برای بسیاری نفرت انگیر باشد اما بهترین راهکار در حال حاضر توافقی است که موقعیت اسد را تثبیت کند، از حقوق اقلیت‌ها مانند مخالفان کرد محافظت کند و به مداخلات خارجی در این کشور برای ساقط کردن حکومت دمشق پایان دهد. من از این نتیجه راضی نیستم اما سایر راهکارها نتیجه‌ای جز تطویل جنگ، کشتار بیشتر مردم بیگناه و بازگشت داعش نخواهد داشت.

🔗 https://foreignpolicy.com/2018/12/31/my-top-10-foreign-policy-wish-list-for-2019/
✍🏻 ده آرزوی من برای سیاست خارجی در سال ۲۰۱۹ (بخش 3)

#استفان_والت، استاد روابط بین الملل دانشگاه #هاروارد
فارین پالیسی

برای سال آینده امید دارم کسی در دولت ترامپ پیدا شود که به ما بگوید دولت فکر می‌کند به دنبال چه دستاوردی است و این سیاست‌های مختلف چگونه قرار است به هم کنند تا در نهایت به هدف موقعیت ممتاز آمریکا دست یابیم.

🔹۱۰- نزدیکی به روسیه:

من از هوادارن پوتین نیستم و خدا را شاکرم که در روسیه زندگی نمی‌کنم. اما دوست دارم در کشوری زندگی کنم که در آن بیان عقاید مخالف، باعث به دردسر افتادن گوینده نشود.

با این حال معتقدم تلاش برای حل اختلافات موجود میان آمریکا و روسیه به نفع همه تمام می‌شود. کاهش نفوذ روسیه در اوکراین، توقف مداخله در امور داخلی کشورهای اروپایی و پایان دادن به قتل مخالفان در خارج از کشور، به نفع اروپا تمام می‌شود. رفع تحریم‌های اروپا و آمریکا و کاهش نگرانی از بسط ناتو‌ به سوی شرق نیز برای روسیه مطلوب خواهد بود. تضعیف اتحاد مسکو و پکن نیز برای آمریکا دستاورد خوبی خواهد بود. متاسفانه باوجود اخبار حاکی از روابط ترامپ با مسکو، ترامپ آخرین کسی خواهد بود که احتمالا چنین دستاوردهایی بتواند به دست بیاورد. به همین دلیل است که امیدوارم گزارش مولر به سرانجام خوبی برسد و مجلس دموکرات تفحصی بی‌پایان مانند تلاش جمهوری‌خواهان در قضیه حمله به سفارت آمریکا در بنغازی به راه نیندازد. با این حال امیدوارم در سال ۲۰۱۹ شاهد آب شدن یخ روابط فعلی با مسکو باشیم. تلاش برای تعمیم توافق استارت و کنترل تسلیحات موشکی و اتمی، می‌تواند نمایانگر خوبی برای حسن نیت دو طرف باشد. به عنوان یک واقعگرا باید بگویم که معتقد نیستم تمام این اتفاقات مطلوب قطعا در سال ۲۰۱۹ رخ خواهند داد. اما همانطور که اندرو دافرنس به رفیقش رد در فیلم زندان شاوشنک می‌نویسد: «به یاد داشته باش که امید چیز خوبی است، شاید بهترین چیز است، و هیچ چیز خوبی هرگز نمی‌میرد». اگر حتی برخی از آرزوهای من تحقق یابند، شاهد بهبود اوضاع جهان نسبت به سال ۲۰۱۸ خواهیم بود.

🔗 https://foreignpolicy.com/2018/12/31/my-top-10-foreign-policy-wish-list-for-2019/
🔵 پروفسور #استفن_والت استاد روابط بین‌الملل دانشگاه #هاروارد با یک نظرسنجی از مخاطبانش درباره بدترین اشتباه سیاسی در طول 25 سال گذشته پرسیده است

تا لحظه تنظیم این خبر، حمله به #عراق و بعد از آن انتخاب #ترامپ به‌عنوان رییس‌جمهور #آمریکا بیشترین رای را آورده‌اند.

#توییتر

🌍 @internationalrel
🌍کانال تخصصی روابط بین‌الملل
🔵سفارش کتاب توهم بزرگ #جان_مرشایمر از راه دایرکت درصورت خرید سه کتاب، هزینه ی ارسال به جای ۳ هزار تومان، رایگان خواهد بود.
⭕️ توییت #استفان_والت استاد #روابط_بین‌الملل دانشگاه #هاروارد درباره‌ی سند همکاری ایران و چین

🔻در سال 2016، من و #مرشایمر طرفدار بهبود روابط با ایران بودیم و هشدار دادیم که #چین، با رشد جاه‌طلبی‌هایش به‌دنبال متحد در #خلیج فارس خواهد بود و ایران احتمالا در راس فهرست مدنظر چین است.

🔻 #ترامپ و #پمپئو مسیر دیگری را در پیش گرفتند و چین و ایران را کنار هم قرار دادند. کار قشنگی بود!

#توییتر
🌍@InternationalRel
🔵 #هنری_کیسینجر، دیپلمات برجسته آمریکایی که نقشی اساسی در شکل‌گیری جهان پس از جنگ جهانی دوم داشت

▫️ به گزارش نیویورک‌تایمز ، کیسینجر در سال ۱۹۲۳ در خانواده‌ای در #آلمان چشم به جهان گشود و در سال ۱۹۳۸ به همراه خانواده‌اش به ایالات متحده گریخت. او در دانشگاه #هاروارد تحصیل کرد و در زمینه #روابط_بین‌الملل به شهرت رسید.

🔹 در سال ۱۹۶۹ کیسینجر به عنوان مشاور امنیت ملی در دولت ریچارد نیکسون منصوب شد.

▫️او در این سمت نقشی کلیدی در پایان جنگ #ویتنام داشت. او همچنین از روابط نزدیک با اتحاد جماهیر شوروی حمایت کرد و به بازسازی روابط بین دو قدرت کمک کرد.

🔹 کیسینجر در سال ۱۹۷۳ به‌عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده منصوب شد. او در این سمت نقشی اساسی در گشایش روابط ایالات متحده با #چین داشت. او همچنین در مذاکرات مربوط به صلح در #خاورمیانه مشارکت داشت.

▫️#دیپلماسی_شاتل‌ معروف او پس از جنگ خاورمیانه ۱۹۷۳ به ثبات‌بخشیدن روابط بین #اسرائیل و همسایگان عرب خود کمک کرد. او و #لی_دوک_تو، از #ویتنام، برای مذاکرات مخفیانه‌ای که منجر به توافقنامه پاریس در سال ۱۹۷۳ شد و مشارکت نظامی ایالات متحده در جنگ ویتنام را پایان داد، جایزه #صلح_نوبل را مشترکاً دریافت کردند.

🔹 او در سال ۱۹۴۳ شهروند آمریکا شد و سه سال در ارتش این کشور خدمت کرد و سپس وارد سپاه ضداطلاعات شد. او بعد از کسب مدرک لیسانس، فوق لیسانس و دکتری، شروع به تدریس رشته روابط بین‌الملل در دانشگاه هاروارد کرد.

▫️ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۶۹ او را به‌عنوان مشاور امنیت ملی منصوب کرد که باعث نفوذ زیاد او در سیاست خارجی آمریکا در دو دولت شد.

🔹اعطای جایزه به او باعث جنجال شد و دو نفر از اعضای کمیته نوبل استعفا کردند. لی دوک تو از ویتنام هم دیگر برنده مشترک آن سال اعلام شد که از پذیرش جایزه خودداری کرد.

🌍@InternationalRel
🔵 آیا #هنری_کیسینجر واقعاً رئالیست بود؟ (1)

📝 استفن والت، استاد #روابط_بین‌الملل دانشگاه #هاروارد

⬅️ هنری کیسینجر دقیقاً آن چیزی که ادعا می‌کرد، نبود

🔹مرگ هنری کیسینجر در هفته گذشته پیش‌بینی‌پذیر تفسیری را ایجاد کرد که از تحسین ثابت تا انتقاد پرشور را در برمی‌گرفت. من ارزیابی خود را از حرفه او چند ماه پیش به مناسبت صدمین سالگرد تولدش منتشر کردم و بر آن چه در آن زمان نوشتم پایبندم. در اینجا من به یک پرسش محدودتر اما هم چنان برجسته می پردازم: آیا کیسینجر واقعا یک رئالیست (واقع گرا) بود؟

🔹 موضوع صرفاً مربوط به مسائل آکادمیک نیست. اگر جهان بینی کیسینجر، اقدامات او در دولت، و حرفه بعدی او به عنوان یک کارشناس و مشاور پردرآمد مترادف با واقع گرایی سیاست خارجی در نظر گرفته شود، این قضاوت بر نحوه نگرش دیگران به کل سنت رئالیستی (واقع گرایی) تاثیر می گذارد. با این وجود، اگر او یک رئالیست واقعی یا به شدت غیرمعمول نبود بینش اصلی رئالیسم می ‌تواند مستقل از قضاوت در مورد شخص کیسینجر یا دهه های که در انظار عمومی گذرانده باقی بماند.

🔹 مطمئناً سخت نیست که بفهمیم چرا به نظر می‌رسد برچسب رئالیستی به خوبی برای او مناسب است. او از همان آغاز کار خود عمدتاً به روابط بین قدرت‌‌های بزرگ و چالش ایجاد نظم‌های پایدار در غیاب مرجع مرکزی و برخورد اجتناب‌ناپذیر منافع متضاد توجه داشت. او ماهیت تراژیک سیاست را درک کرده بوده و نسبت به ایدئالیسم سادهلوحانه محتاط بود. همان‌طور که بسیاری از منتقدان اشاره کرده‌اند او توجه کمی به ملاحظات بشردوستانه داشت و مطمئناً فکر نمی‌کرد که #حقوق_بشر یا نیاز به حفظ جان بیگناهان یا نکات ظریف قوانین بین‌المللی یا داخلی باید مانع از تعقیب منافع خودخواهانه قدرت بزرگ شود. #کیسینجر همچنین یک جنگجوی بوروکراتیک بی‌رحم و متخصص هنرهای سیاسی تاریک‌تر بود. او به وضوح از آموزه‌های ماکیاولی درس آموخته بود. ماکیاولی نیز بر این باور بود که رهبران موفق «باید ذهنی داشته باشند که خود را مطابق با باد تطبیق دهند» و در مواقع لزوم «تظاهرکننده و متظاهر بزرگ» باشند. چنین ویژگی‌هایی با کیسینجر مطابقت دارد. بنابراین، به‌راحتی می توان فهمید که چرا بسیاری از افراد او را تجسم آمریکایی رئالیسم (واقع گرایی) در سیاست خارجی می دانند.

🔹 با این وجود، نمی‌توان مطمئن بود که کیسینجر در هسته خود واقع‌گرای واقعی بود یا خیر. اگرچه او هزاران صفحه درباره سیاست بین ‌الملل و سیاست خارجی نوشت اما هیچ یک از کتاب ‌هایش نظریه متمایز خود را درباره سیاست بین ‌الملل با جزئیات ارائه نمی ‌کند. شما می ‌توانید از آثار حجیم کیسینجر در مورد نحوه رفتار دولت ‌ها چیزهای زیادی بیاموزید اما نمی ‌توانید بیانیه صریحی بیابید که توضیح دهد چرا آنان برای کسب قدرت رقابت می ‌کنند، چه میزان قدرتی را می ‌خواهند یا این که کدام نیروهای علی در محاسبات رهبران سیاسی بیش ترین اهمیت را دارند.

🔹علاوه بر این، دیدگاه‌های او اغلب با دیدگاه‌‌های برجسته‌‌ترین رئالیست‌‌ها (واقع گرایان) در تضاد بود. اکثر واقع گرایان باور داشتند که تسلیحات هسته‌ای صرفاً برای بازدارندگی مفیدند اما نوشته‌های متنوع (و مسلماً متناقض) کیسینجر دباره استراتژی هسته‌ای، گاهی اوقات تسلیحات هسته‌ای را به‌عنوان ابزاری قابل استفاده برای جنگیدن به تصویر می‌کشد. واقع‌گرایان برجسته‌ای مانند #جورج_کنان، #هانس_مورگنتا ، #کنت_والتز و #والتر_لیپمن با جنگ ایالات متحده در #ویتنام مخالفت کردند و پیش از آن که افکارعمومی علیه جنگ سوق پیدا کنند. این کار را به‌خوبی انجام دادند اما کیسینجر پیش از ورود به دولت از جنگ ویتنام حمایت کرد و در زمان در قدرت بودن باعث طولانی‌ترشدن آن شد؛ حتی در صورتی که تشخیص داد نمی‌تواند در آن جنگ پیروز میدان باشد.

🔹 پس از جنگ سرد واقع‌گرایان از جمله اصلی‌ترین منتقدان گسترش قلمروی ناتو بودند سیاستی که کیسینجر علی‌رغم تاثیر منفی پیش‌بینی‌پذیر آن بر روابط با #روسیه از آن حمایت کرد. اکثر واقع گرایان دریافتند که جنگ با عراق در سال 2003 میلادی به نفع منافع ملی ایالات متحده نیست اما کیسینجر از جنگ پیش از آغاز و چندین سال پس از آن حمایت کرد. واقعیت آن است که کیسینجر در زمانی که لازم بود، واقع‌گرا بود و زمانی که باد تغییر می کرد یک نئومحافظه کار بود.


🌍@InternationalRel
🔵 آیا #هنری_کیسینجر واقعاً رئالیست بود؟ (2)

📝 استفن والت، استاد #روابط_بین‌الملل دانشگاه #هاروارد

🔶 چه چیزی موقعیت منحصربه‌فرد کیسینجر را در جامعه واقع‌گرایان توضیح می‌دهد؟ می‌توان دلایل زیادی را در نظر گرفت اما من فکر می کنم دو عنصر به هم مرتبط جهان بینی‌اش در خروج او از جزم‌اندیشی واقع‌گرایانه نقشی اساسی داشتند.

🔹نخست آن که در حالی که اکثر واقع گرایان (به‌ویژه واقع گرایان ساختاری) بر عناصر مادی قدرت (یعنی جمعیت، قدرت اقتصادی، منابع، قدرت نظامی و غیره) تأکید می‌کنند، کیسینجر معتقد بود ایده‌ها به طور بالقوه به همان اندازه قدرتمندند و می توانند به‌طور خاص خطرناک باشند. نیل فرگوسن مورخ و زندگی‌نامه‌نویس کیسینجر که در تلاش برای ارائه چهره یک ایده آلیست نوکانتی از او بسیار زیاده روی کرده اما روایتش به باور همیشگی کیسینجر به این موضوع اشاره کرده که ایده‌های خطرناک می ‌توانند ویرانی عظیمی را در صورت جذب طرف‌داران به بار آورند زیرا به‌مثابه قوی ‌ترین ارتش ممکن محسوب می شوند. چگونه می‌توانیم ترس اغراق‌آمیز کیسینجر از کمونیسم اروپایی یا واکنش شدید او به انتخاب سالوادور آلنده به عنوان رئیس‌جمهور سوسیالیست میانه ‌رو در شیلی را درک کنیم؟ نگرانی‌های کیسینجر در مورد تاثیر بی ‌ثبات ‌کننده ایده‌ها او را نسبت به کوچک‌ ترین آشفتگی ‌ها در کشورهای استراتژیک حاشیه ‌ای حساس کرد و او را به واکنش افراطی نسبت به آنان به گونه‌ ای که سایر واقع‌ گرایان مخالف آن بودند سوق داد.

🔹 نکته دوم آن که جایی که اکثر واقع ‌گرایان معتقدند که دولت‌ ها (و به ویژه قدرت‌های بزرگ) تمایل دارند در برابر رقبای قدرتمند یا تهدید کننده تعادل برقرار کنند به نظر می ‌رسید که کیسینجر اغلب برعکس این موضوع را صادق می ‌دانست. اگرچه او مکررا از منطق توازن قوا استفاده می کرد (و گشایش در چین نشانه کاملی از چنین رفتاری بود) در اعماق وجودش چنین باوری نداشت. همان طور که او در "مذاکرات صلح ویتنام" نوشته بود: "ملت‌ ها تنها در صورتی می‌توانند اقدامات خود را با ما تطبیق دهند که بتوانند روی ثبات ما حساب کنند". و منظور او فقط کشورهای نسبتا ضعیف جنوب شرقی آسیا نبود. او نگران بود که خروج از ویتنام باعث ایجاد شک و تردید در مورد قدرت و اعتبار ایالات متحده شود و متحدان ایالات متحده را به سمت انتخاب بی طرفی (یا حتی بدتر از آن همسویی با اتحاد جماهیر شوروی) سوق دهد. این ترس توضیح می دهد که چرا او فکر می کرد که ایالات متحده باید به جنگی ادامه دهد که می دانست نمی تواند در آن پیروز شود. کیسینجر در این عقیده تنها نبود. در واقع، وسواس اعتبار در تشکیلات امنیت ملی ایالات متحده وجود دارد اما این وسواس با یک اصل اساسی سنت واقع گرایی در تضاد است.

🔸 با نگاهی به گذشته هم چنین واضح است که کیسینجر در اشتباه بود و سایر واقع ‌گرایان درست می‌ گفتند. متحدان اروپایی آمریکا از خروج از ویتنام استقبال کردند تا حدی به این دلیل که جنگ توجه و منابع ایالات متحده را از امور اروپایی منحرف کرده بود. تصادفی نیست که قدرت و انسجام ناتو پس از خروج ایالات متحده از هندوچین، بازسازی ارتش جنگ زده خود و تمرکز مجدد بر محور مرکزی رقابت جنگ سرد بهبود یافت. واقع گرایانی مانند کنان، والتز و مورگنتا نیز درست می ‌گفتند که ناسیونالیسم ایدئولوژی بسیار قوی ‌تری در مقایسه با کمونیسم شوروی است و ازدواج راحت بین پکن، مسکو و هانوی زمانی از بین می ‌رود که حضور ایالات متحده در ویتنام دیگر زمینه ساز بروز این ایده‌ ها نباشد. این موضوع نشان می دهد که چرا پس از خروج ایالات‌ متحده از ویتنام کشورهای چین، ویتنام و کامبوج به جای تشکیل یک حوزه کمونیستی متحد با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردند. به طور مشابه مخالفت واقع گرایانه با جنگ در عراق و گسترش ناتو امروز عاقلانه تر از حمایت کیسینجر از هر دوی آن ابتکار عمل ها به نظر می‌رسد.

🔸 مورگنتا واقع ‌گرای کلاسیک در کتاب «انسان علمی در مقابل سیاست قدرت» ریشه‌ منازعات بین‌المللی را در میل به تسلط می‌دانست و ماهیت آن را در سرشت انسان یافته بود. شاگردان من گاهی اوقات وقتی این استدلال را می‌خوانند دچار شک و تردید می‌شوند. شاید به این دلیل که اکثر آنان خود را برای تسلط بر دیگران به روشی که مورگنتا توصیف می کند نمی‌بینند. با این وجود، اگر مورگنتا به دنبال مثالی برای نشان دادن این مفهوم بود به‌سختی می توانست بهتر از کیسینجر عمل کند. هیچ‌کس در تاریخ #آمریکا به اندازه او برای کسب و حفظ نفوذ و قدرت سخت ‌تر یا طولانی‌‌تر کار نکرد و افراد کمی در این زمینه موفق ‌تر از او بودند.

🌍@InternationalRel