اقتصاد و نفت
2.05K subscribers
1.81K photos
11 videos
260 files
286 links
رامین فروزنده
متخصص استراتژی و سرمایه‌گذاری در صنعت انرژی


ایمیل:
raaminf@gmail.com


لینکدین:
ir.linkedin.com/in/ramin-forouzandeh


وب‌سایت:
raminf.com
Download Telegram
آینده پتروشیمی (۲)

مصرف پلاستیک کماکان ارتباط مستقیمی با سطح توسعه‌یافتگی دارد

⭕️ @EconomicsandOil

#Chemical
#IEA
آینده پتروشیمی (۳)

رشد ترموپلاستیک‌ها کماکان ادامه دارد

⭕️ @EconomicsandOil

#Chemical
#IEA
آینده پتروشیمی (۴)

پتروشیمی، محرک اصلی رشد تقاضای نفت در دهه آتی

⭕️ @EconomicsandOil

#Chemical
#IEA
آینده پتروشیمی (۵)

برآوردی ساده‌شده از هزینه انواع واحدهای پتروشیمی در مناطق مختلف دنیا

⭕️ @EconomicsandOil

#Chemical
#IEA
آینده پتروشیمی (۶)

مصرف پلاستیک بر حسب مصرف نهایی و رزین

⭕️ @EconomicsandOil

#Chemical
#IEA #Plastic
آینده پتروشیمی (۷)

سهم پتروشیمی از مصرف نفت و گاز

⭕️ @EconomicsandOil

#Chemical
#IEA #Plastic
ظرفیت پتروشیمی عربستان سعودی

⭕️ @EconomicsandOil

#ICIS
#KSA #Chemical
افسانه خام‌فروشی؟


ماجرای مشهور «خام‌فروشی در صنعت نفت» چقدر صحت دارد؟ خام‌فروشی می‌تواند تعابیر مختلف داشته باشد: مصرف بالای نفت و گاز، صادرات نفت و گاز به صورت خام، یا حتی صادرات اتیلن و پروپیلن. اینجا فرض می‌کنیم منظور، همان تعبیر و تفسیر معروف است: صادرات نفت خام و گاز بدون (اصطلاحاً) ایجاد ارزش افزوده و تبدیل آنها به محصولات پالایشی و شیمیایی.


به طور میانگین و متعارف، در صنعت پالایش نفت سود فوق‌العاده‌ای در کار نیست. (یک مطالعه نشان داده صنعت پالایش ایران به طور میانگین زیان‌ده بوده و سود شناسایی شده ناشی از قیمت پایین خوراک، قیمت بالای خرید فرآورده و تسعیر ارز است.) در مقیاس جهانی، آقای دکتر حامد قدوسی به تفصیل در این باره نوشته‌اند و من لینک مطالب ایشان را قرار می‌دهم:
t.me/hamedghoddusi/49
t.me/hamedghoddusi/50
t.me/hamedghoddusi/52
t.me/hamedghoddusi/53
t.me/hamedghoddusi/54


علاوه بر اینکه سود خاصی در صنعت پالایش نفت نیست، و صنایع نفت عموماً سرمایه‌برند و در نتیجه منطق اشتغال‌زایی نیز برای آنها صدق نمی‌کند، در ایران نسبت ظرفیت پالایش نفت به ظرفیت تولید نفت قابل قبول است: تقریباً 45 درصد. این نسبت در عربستان حدود 30 درصد (با فرض پالایشگاه‌های بین‌المللی، حدود 50 درصد)، روسیه 55 درصد، قطر 50 درصد، عراق حدود 20 درصد و کل اوپک حدود 35 درصد است. [اساساً هم وقتی قرار است محصول در مقصد صادرات (قبلاً کشورهای اروپایی یا آمریکا و اکنون چین و هند) مصرف شود راحت‌تر این است که در همان جا پالایشگاه ساخته شود نه در مبدا.]


در زنجیره ارزش گاز، اساساً تا همین اواخر کشور با مساله کمبود مواجه بوده و امکان چندانی برای صادرات وجود نداشته است. [امروز تنها دو قرارداد قابل‌توجه با ترکیه و عراق داریم که از قضا به قیمت نسبتاً بالایی (در مقایسه با بقیه قیمت‌های جهانی و داخلی) فروخته می‌شود.] لذا بحث از خام‌فروشی در معنای صادرات گاز به صورت خام تقریباً فاقد موضوعیت بوده است. به دلیل عدم موفقیت اغلب پروژه‌های صادرات گاز ایران (به مقصد عمان، امارات، پاکستان، ایران‌ال‌ان‌جی، اروپا و ...) بعید به نظر می‌رسد در سال‌های آتی نیز موضوعیت یابد. با فرض موضوعیت می‌توان به تجربه کشورهایی مثل روسیه، قطر، آمریکا و استرالیا (بازیگران اصلی گاز) رجوع کرد که همگی به صورت جدی مسیر صادرات گاز را در پیش گرفته‌اند.

می‌توان تفسیر از خام‌فروشی را واسع‌تر در نظر گرفت؛ یعنی «مصرف» بالای نفت و گاز در ایران. در آن صورت اساساً مساله «شدت بالای مصرف انرژی» یا «بهینه‌سازی سبد مصرف انرژی» است، نه «خام‌فروشی». مثلاً این سوال که «چرا مصرف گاز این قدر بالاست که نمی‌توان آن را به پتروشیمی تبدیل یا به صورت LNG صادر کرد» بسیار مهم است، ولی ربط چندانی به ماجرای معروف «خام‌فروشی» ندارد. همین‌طور می‌توان تفسیری ویژه‌تر از خام‌فروشی را در نظر گرفت، مثلاً از تبدیل نفت و گاز در واحدهای با فناوری خاص به محصولات با ارزش افزوده بسیار بالا گفت. در این صورت نیز مساله کماکان «خام‌فروشی» نیست، بلکه «فناوری» و «سرمایه‌گذاری» است و می‌توان همین سوال را درباره هر موضوعی از صنعت خودرو تا بسته‌بندی زعفران مطرح کرد و پرسید «چرا ارزش افزوده بیشتری خلق نمی‌شود؟». این سوال بسیار مهم است و پاسخ آن بیشتر به محیط کسب‌وکار بازمی‌گردد تا استراتژی خام‌فروشی مورد نقد در ایران.


نفت می‌تواند در زنجیره ارزش پتروشیمی نیز به کار رود که کمتر از 15 درصد کل مصرف نفت را دربرمی‌گیرد و عموماً وقتی از خام‌فروشی در نفت صحبت می‌شود منظور همان مصرف عمده (پالایش) است و نه پتروشیمی. بررسی این که چه میزان از نفت و میعانات گازی به مصرف پتروشیمی می‌رسد و آیا به طور متوسط ارزش افزوده خارق‌العاده‌ای در آن خلق می‌شور را به دوستان وامی‌گذارم.


گزاره‌های کلی همچون وجود (یا نامطلوب بودن) خام‌فروشی، لزوم تزریق گاز به مخازن، عدم جذابیت قراردادهای نفتی ایران و امثالهم باید حتماً منتج از داده‌ها و اطلاعات فنی و اقتصادی باشند. مثلاً عدم جذابیت قراردادهای نفتی ایران را می‌توان با NPV شرکت‌های خارجی در ایران و مقایسه آن با کشورهایی مثل عراق، عمان، قطر و ... سنجید (براساس عملکرد) یا با سهم دولت از قراردادهای نفتی (براساس مبانی).


قبلاً در مطلبی به این موضوع پرداختیم که چقدر با کمبود شواهد علمی و اقتصادی در دفاع از اهمیت تزریق گاز (به عنوان یک گزاره کلی) مواجه هستیم؛ هرچند این موضوع می‌تواند بسته به مخزن و میدان توجیه‌پذیر نیز باشد. متن آن مطلب اینجاست:
t.me/EconomicsandOil/2295


⭕️ @EconomicsandOil

#Note
#Chemical #Iran #Refinery
Forwarded from اقتصاد و نفت
افسانه خام‌فروشی؟


ماجرای مشهور «خام‌فروشی در صنعت نفت» چقدر صحت دارد؟ خام‌فروشی می‌تواند تعابیر مختلف داشته باشد: مصرف بالای نفت و گاز، صادرات نفت و گاز به صورت خام، یا حتی صادرات اتیلن و پروپیلن. اینجا فرض می‌کنیم منظور، همان تعبیر و تفسیر معروف است: صادرات نفت خام و گاز بدون (اصطلاحاً) ایجاد ارزش افزوده و تبدیل آنها به محصولات پالایشی و شیمیایی.


به طور میانگین و متعارف، در صنعت پالایش نفت سود فوق‌العاده‌ای در کار نیست. (یک مطالعه نشان داده صنعت پالایش ایران به طور میانگین زیان‌ده بوده و سود شناسایی شده ناشی از قیمت پایین خوراک، قیمت بالای خرید فرآورده و تسعیر ارز است.) در مقیاس جهانی، آقای دکتر حامد قدوسی به تفصیل در این باره نوشته‌اند و من لینک مطالب ایشان را قرار می‌دهم:
t.me/hamedghoddusi/49
t.me/hamedghoddusi/50
t.me/hamedghoddusi/52
t.me/hamedghoddusi/53
t.me/hamedghoddusi/54


علاوه بر اینکه سود خاصی در صنعت پالایش نفت نیست، و صنایع نفت عموماً سرمایه‌برند و در نتیجه منطق اشتغال‌زایی نیز برای آنها صدق نمی‌کند، در ایران نسبت ظرفیت پالایش نفت به ظرفیت تولید نفت قابل قبول است: تقریباً 45 درصد. این نسبت در عربستان حدود 30 درصد (با فرض پالایشگاه‌های بین‌المللی، حدود 50 درصد)، روسیه 55 درصد، قطر 50 درصد، عراق حدود 20 درصد و کل اوپک حدود 35 درصد است. [اساساً هم وقتی قرار است محصول در مقصد صادرات (قبلاً کشورهای اروپایی یا آمریکا و اکنون چین و هند) مصرف شود راحت‌تر این است که در همان جا پالایشگاه ساخته شود نه در مبدا.]


در زنجیره ارزش گاز، اساساً تا همین اواخر کشور با مساله کمبود مواجه بوده و امکان چندانی برای صادرات وجود نداشته است. [امروز تنها دو قرارداد قابل‌توجه با ترکیه و عراق داریم که از قضا به قیمت نسبتاً بالایی (در مقایسه با بقیه قیمت‌های جهانی و داخلی) فروخته می‌شود.] لذا بحث از خام‌فروشی در معنای صادرات گاز به صورت خام تقریباً فاقد موضوعیت بوده است. به دلیل عدم موفقیت اغلب پروژه‌های صادرات گاز ایران (به مقصد عمان، امارات، پاکستان، ایران‌ال‌ان‌جی، اروپا و ...) بعید به نظر می‌رسد در سال‌های آتی نیز موضوعیت یابد. با فرض موضوعیت می‌توان به تجربه کشورهایی مثل روسیه، قطر، آمریکا و استرالیا (بازیگران اصلی گاز) رجوع کرد که همگی به صورت جدی مسیر صادرات گاز را در پیش گرفته‌اند.

می‌توان تفسیر از خام‌فروشی را واسع‌تر در نظر گرفت؛ یعنی «مصرف» بالای نفت و گاز در ایران. در آن صورت اساساً مساله «شدت بالای مصرف انرژی» یا «بهینه‌سازی سبد مصرف انرژی» است، نه «خام‌فروشی». مثلاً این سوال که «چرا مصرف گاز این قدر بالاست که نمی‌توان آن را به پتروشیمی تبدیل یا به صورت LNG صادر کرد» بسیار مهم است، ولی ربط چندانی به ماجرای معروف «خام‌فروشی» ندارد. همین‌طور می‌توان تفسیری ویژه‌تر از خام‌فروشی را در نظر گرفت، مثلاً از تبدیل نفت و گاز در واحدهای با فناوری خاص به محصولات با ارزش افزوده بسیار بالا گفت. در این صورت نیز مساله کماکان «خام‌فروشی» نیست، بلکه «فناوری» و «سرمایه‌گذاری» است و می‌توان همین سوال را درباره هر موضوعی از صنعت خودرو تا بسته‌بندی زعفران مطرح کرد و پرسید «چرا ارزش افزوده بیشتری خلق نمی‌شود؟». این سوال بسیار مهم است و پاسخ آن بیشتر به محیط کسب‌وکار بازمی‌گردد تا استراتژی خام‌فروشی مورد نقد در ایران.


نفت می‌تواند در زنجیره ارزش پتروشیمی نیز به کار رود که کمتر از 15 درصد کل مصرف نفت را دربرمی‌گیرد و عموماً وقتی از خام‌فروشی در نفت صحبت می‌شود منظور همان مصرف عمده (پالایش) است و نه پتروشیمی. بررسی این که چه میزان از نفت و میعانات گازی به مصرف پتروشیمی می‌رسد و آیا به طور متوسط ارزش افزوده خارق‌العاده‌ای در آن خلق می‌شور را به دوستان وامی‌گذارم.


گزاره‌های کلی همچون وجود (یا نامطلوب بودن) خام‌فروشی، لزوم تزریق گاز به مخازن، عدم جذابیت قراردادهای نفتی ایران و امثالهم باید حتماً منتج از داده‌ها و اطلاعات فنی و اقتصادی باشند. مثلاً عدم جذابیت قراردادهای نفتی ایران را می‌توان با NPV شرکت‌های خارجی در ایران و مقایسه آن با کشورهایی مثل عراق، عمان، قطر و ... سنجید (براساس عملکرد) یا با سهم دولت از قراردادهای نفتی (براساس مبانی).


قبلاً در مطلبی به این موضوع پرداختیم که چقدر با کمبود شواهد علمی و اقتصادی در دفاع از اهمیت تزریق گاز (به عنوان یک گزاره کلی) مواجه هستیم؛ هرچند این موضوع می‌تواند بسته به مخزن و میدان توجیه‌پذیر نیز باشد. متن آن مطلب اینجاست:
t.me/EconomicsandOil/2295


⭕️ @EconomicsandOil

#Note
#Chemical #Iran #Refinery
Global Downstream Outlook.pdf
2.7 MB
ترجمه (۲)

گزارش مکینزی درباره چشم‌انداز جهانی پایین‌دست

⭕️ @EconomicsandOil

#McKinsey
#Downstream #Refinery #Chemical #PEDC