خاطره من و علی
1402/08/13
#دوست_پسر
خاطره من و علی
دو ماه پیش علی به خصوصی ام اومد و از من خواست داستان های همدیگر رو نقد کنیم. قبول کردم. همین طور حرف زدیم و حرف زدیم تا با هم دو دوست مجازی شدیم.
اگر علی مانند بسیاری از مردان دیگر همون اول پیشنهاد دوستی می داد قطعا بلاکش می کردم اما اون با مردان دیگر فرق داشت.
هنوزم یادم نمی یاد با چه ترفندی و با چه کلامی موفق شد مجازی قلب من رو به دست بیاره.
علی دیدار خواست و من هر بار به بهانه های مختلف حرفش رو رد کردم البته گاهی مستقیم و غیرمستقیم می گفتم، نمی خوام دوستی مون به واقعیت کشیده بشه با این حال اون امیدوار بود
و امیدش روزی جون گرفت.
من بالاخره بعد از چهل روز راضی شدم اون رو از نزدیک ببینم ولی دیگه فایده نداشت چون یا من وقت نداشتم یا اون وقت نداشت و درنهایت دوستی مجازی مون هرگز به دیدار کشیده نشد.
دوستی مجازی من و علی اوایل رسمی بود اما کم کم رنگ عاشقانه به خودش گرفت. اون قربون صدقه م می رفت، من قربون صدقه ش می رفتم. اون موزیک عاشقانه می فرستاد، من موزیک عاشقانه می فرستادم
و یک واکنش مهم توی دوستی مجازی مون این بود که اون گاهی از خودش عکس می فرستاد اما من هرگز عکس نمی فرستادم و جالب اینکه اون هرگز حتی یک بار از من عکس نخواست و این امر مقدمه اعتماد من به علی بود.
هر وقت از اتفاقی تو زندگی ناراحت می شدم به علی پناه می بردم و اونم با مهربونی جوابم رو می داد.
دو ماه به قدری با همدیگر خوب و خوش بودیم که من تصور می کردم دوستی مون ادامه دار خواهد شد اما تصوری اشتباه بیش نبود.
پس از دو ماه علی پیشنهادی به من داد باور نمی کردم از طرف اون باشه!
اون گفت سکس مجازی کنیم. خوب می دونستم اگه نمی گه سکس واقعی کنیم برای این هست که جراتش رو نداره.
من از همون اوایل به علی گفته بودم مرتب قرآن می خونم و هرگز تو زندگی م خطایی نکردم که شرمنده خداوند بشم. علاوه بر این به علی گفته بودم به شرطی با تو دوست واقعی می شم که هرگز هرگز از من نخوای سوار ماشینت بشم. چنین شرطی رو از روی احتیاط گذاشته بودم. نمی خواستم فرمون ماشین رو به سمت خلوتی بچرخونه.
با این وصف علی خواست شانسش رو برای سکس مجازی امتحان کنه و من محکم جواب دادم:
- نه، نه، نه. هزار بار نه
- به خاطر علی
- به خاطر علی از نجابتم نمی گذرم
- مگه من گفتم سکس واقعی کنیم که نجابتت از بین بره؟!!!
- سکس مجازی زمینه سکس واقعی هست
- اشتباه می کنی عزیزم
- اصلا گفت و گوی سکسی با یک نامحرم در شخصیت من نیست ولو اینکه مجازی باشه
- علی فدات بشه
- اگه علی فدام می شه من رو مجبور به کاری نکنه که دوست ندارم
- نسیم جونم دلم رو نشکن. تو که می دونی چقدر دوست دارم
- آژیر آژیر پلیس. من هم کتابفروشم و هم پلیس. قانون دارم برای خودم
- می خوای دستگیرم کنی؟
- بله پیشنهاد بی شرمانه ای به یه پلیس دادی
و در نهایت با همدیگر سر این مسئله خداحافظی کردیم. متاسفانه دوست پسر مجازی من یه منحرف جنسی بود.
خوشحالم که هرگز علی رو از نزدیک ندیدم. یک مرد هرزه ارزش دیدن نداره. تمام عکس هاش رو از گوشی تلفن همراهم پاک کردم و دیگه نه عشقی به اون دارم و نه نفرتی بلکه هیچ احساسی نسبت به اون ندارم.
حیف نام مقدس علی که روی هر فاسدی هست.
من به خودم می بالم که دختری نجیبم. نجابت من، قدرت من هست. دخترانی که هیچ قدرتی ندارن لایق عشق نیستن، لایق محبت واقعی نیستن.
ارزش یه دختر به ظاهرش نیست بلکه به مبارزه برای عفتش هست
و من قاطعانه می ایستم در برابر علی و علی هایی که با حیله گری بخوان من رو تضعیف کنن.
نوشته: نسیم نوید
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/08/13
#دوست_پسر
خاطره من و علی
دو ماه پیش علی به خصوصی ام اومد و از من خواست داستان های همدیگر رو نقد کنیم. قبول کردم. همین طور حرف زدیم و حرف زدیم تا با هم دو دوست مجازی شدیم.
اگر علی مانند بسیاری از مردان دیگر همون اول پیشنهاد دوستی می داد قطعا بلاکش می کردم اما اون با مردان دیگر فرق داشت.
هنوزم یادم نمی یاد با چه ترفندی و با چه کلامی موفق شد مجازی قلب من رو به دست بیاره.
علی دیدار خواست و من هر بار به بهانه های مختلف حرفش رو رد کردم البته گاهی مستقیم و غیرمستقیم می گفتم، نمی خوام دوستی مون به واقعیت کشیده بشه با این حال اون امیدوار بود
و امیدش روزی جون گرفت.
من بالاخره بعد از چهل روز راضی شدم اون رو از نزدیک ببینم ولی دیگه فایده نداشت چون یا من وقت نداشتم یا اون وقت نداشت و درنهایت دوستی مجازی مون هرگز به دیدار کشیده نشد.
دوستی مجازی من و علی اوایل رسمی بود اما کم کم رنگ عاشقانه به خودش گرفت. اون قربون صدقه م می رفت، من قربون صدقه ش می رفتم. اون موزیک عاشقانه می فرستاد، من موزیک عاشقانه می فرستادم
و یک واکنش مهم توی دوستی مجازی مون این بود که اون گاهی از خودش عکس می فرستاد اما من هرگز عکس نمی فرستادم و جالب اینکه اون هرگز حتی یک بار از من عکس نخواست و این امر مقدمه اعتماد من به علی بود.
هر وقت از اتفاقی تو زندگی ناراحت می شدم به علی پناه می بردم و اونم با مهربونی جوابم رو می داد.
دو ماه به قدری با همدیگر خوب و خوش بودیم که من تصور می کردم دوستی مون ادامه دار خواهد شد اما تصوری اشتباه بیش نبود.
پس از دو ماه علی پیشنهادی به من داد باور نمی کردم از طرف اون باشه!
اون گفت سکس مجازی کنیم. خوب می دونستم اگه نمی گه سکس واقعی کنیم برای این هست که جراتش رو نداره.
من از همون اوایل به علی گفته بودم مرتب قرآن می خونم و هرگز تو زندگی م خطایی نکردم که شرمنده خداوند بشم. علاوه بر این به علی گفته بودم به شرطی با تو دوست واقعی می شم که هرگز هرگز از من نخوای سوار ماشینت بشم. چنین شرطی رو از روی احتیاط گذاشته بودم. نمی خواستم فرمون ماشین رو به سمت خلوتی بچرخونه.
با این وصف علی خواست شانسش رو برای سکس مجازی امتحان کنه و من محکم جواب دادم:
- نه، نه، نه. هزار بار نه
- به خاطر علی
- به خاطر علی از نجابتم نمی گذرم
- مگه من گفتم سکس واقعی کنیم که نجابتت از بین بره؟!!!
- سکس مجازی زمینه سکس واقعی هست
- اشتباه می کنی عزیزم
- اصلا گفت و گوی سکسی با یک نامحرم در شخصیت من نیست ولو اینکه مجازی باشه
- علی فدات بشه
- اگه علی فدام می شه من رو مجبور به کاری نکنه که دوست ندارم
- نسیم جونم دلم رو نشکن. تو که می دونی چقدر دوست دارم
- آژیر آژیر پلیس. من هم کتابفروشم و هم پلیس. قانون دارم برای خودم
- می خوای دستگیرم کنی؟
- بله پیشنهاد بی شرمانه ای به یه پلیس دادی
و در نهایت با همدیگر سر این مسئله خداحافظی کردیم. متاسفانه دوست پسر مجازی من یه منحرف جنسی بود.
خوشحالم که هرگز علی رو از نزدیک ندیدم. یک مرد هرزه ارزش دیدن نداره. تمام عکس هاش رو از گوشی تلفن همراهم پاک کردم و دیگه نه عشقی به اون دارم و نه نفرتی بلکه هیچ احساسی نسبت به اون ندارم.
حیف نام مقدس علی که روی هر فاسدی هست.
من به خودم می بالم که دختری نجیبم. نجابت من، قدرت من هست. دخترانی که هیچ قدرتی ندارن لایق عشق نیستن، لایق محبت واقعی نیستن.
ارزش یه دختر به ظاهرش نیست بلکه به مبارزه برای عفتش هست
و من قاطعانه می ایستم در برابر علی و علی هایی که با حیله گری بخوان من رو تضعیف کنن.
نوشته: نسیم نوید
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
اولین تجربه من
1402/08/8
#غریبه #دوست_پسر #دانشجویی
اول راجع به خودم بگم دختری چشم و ابرو مشکی قد نرمال خانومی ۱۶۰ وزن ۶۷ تپلیه ریز نقش همه چی دار خلاصه ساعت شنی 😁👌🏻الان ۲۳ سالمه ولی داستانم مال ۱۹ سالگیمه سال دوم دانشگاه بودم هعیییییی روزگارررر
داستان از اونجایی شروع میشه اوایل سال ۹۸ که یه روز سرگرم احوالات خودم بودم و توگوشی میچرخیدم دیدم تو یه گروه تلگرامی ادد شدم نمیدونم توسط کی خلاصه منم شروع کردم چت کردن اصل دادن و اینا یه اقایی اومد پی وی شروع کرد مخ زدنو اصل پرسیدنو از اینکه از من خوشش اومده تو گروهو اینا
خلاصه مخ کرد مارو تا چندوقتی چت میکردیم که حرف ازدواج زد و منم که دانشجو بودم تو قید و بند این چیزا نبودم قبول نمیکردم برا اشنایی ازدواج (اسمش امین بود ۲۸ ساله قد بلند و هیکلی چشم رنگی و بور ازشهر...که برای کاراومده بود تهران و خونه مجردی داشت و اصرار میکرد باهاش قرار بزارم و به خونوادم معرفیش کنم که من قبول نمیکردم بلاخره پس از گذشت چند ماه با اصرارای فراوان که میگفت همو ببینیم منم قبول کردمو گفتم باشه هیچی دیگه محل قرار مون شد پل طبیعت نزدیک کارشم بود من از دانشگاه قرار بود برم ساعت نزدیکای یک رسیدم پارک طبق عکسی که ازش داشتم دنبالش گشتم ورودی پارک وایستاده بود یه پسر هیکلی بور چشم رنگی برا اولین بارم بود قرار میزاشتم هم استرس هم ترس از اینکه نمیشناسمش رفتم جلو قد من تقریبا نصفش بود انقد من در قبالش ریزه بودم که ..😌😁 سلام کردم منو که دید چنان ذوقی کرد که انگار رو ابرا بود. فاطیما با ذوق صدام کردو قدم زنان رفتیم داخل پل طبیعت افراد تهرانی میدونن شروعش اول یه پارکه که به سمت پل حرکت میکنیم کلی فضای جنگلی طور داره صندلی گذاشتن دارو درخت و خوبه روزی ام که ما قرار گذاشتیم خلوت بود کسیم زیاد نبود شلوغ پلوغ نبود رفتیم یه جا اروم ساکت پیدا کردیم نشستیم رو صندلی با فاصله از خودش گفت و از خودم بعد اصرارکه چرابه پیشنهاد ازدواجش فک نمیکنم گفتم ۰ول کن دیگه حالا روز اولی شروع نکن گفت
1402/08/8
#غریبه #دوست_پسر #دانشجویی
اول راجع به خودم بگم دختری چشم و ابرو مشکی قد نرمال خانومی ۱۶۰ وزن ۶۷ تپلیه ریز نقش همه چی دار خلاصه ساعت شنی 😁👌🏻الان ۲۳ سالمه ولی داستانم مال ۱۹ سالگیمه سال دوم دانشگاه بودم هعیییییی روزگارررر
داستان از اونجایی شروع میشه اوایل سال ۹۸ که یه روز سرگرم احوالات خودم بودم و توگوشی میچرخیدم دیدم تو یه گروه تلگرامی ادد شدم نمیدونم توسط کی خلاصه منم شروع کردم چت کردن اصل دادن و اینا یه اقایی اومد پی وی شروع کرد مخ زدنو اصل پرسیدنو از اینکه از من خوشش اومده تو گروهو اینا
خلاصه مخ کرد مارو تا چندوقتی چت میکردیم که حرف ازدواج زد و منم که دانشجو بودم تو قید و بند این چیزا نبودم قبول نمیکردم برا اشنایی ازدواج (اسمش امین بود ۲۸ ساله قد بلند و هیکلی چشم رنگی و بور ازشهر...که برای کاراومده بود تهران و خونه مجردی داشت و اصرار میکرد باهاش قرار بزارم و به خونوادم معرفیش کنم که من قبول نمیکردم بلاخره پس از گذشت چند ماه با اصرارای فراوان که میگفت همو ببینیم منم قبول کردمو گفتم باشه هیچی دیگه محل قرار مون شد پل طبیعت نزدیک کارشم بود من از دانشگاه قرار بود برم ساعت نزدیکای یک رسیدم پارک طبق عکسی که ازش داشتم دنبالش گشتم ورودی پارک وایستاده بود یه پسر هیکلی بور چشم رنگی برا اولین بارم بود قرار میزاشتم هم استرس هم ترس از اینکه نمیشناسمش رفتم جلو قد من تقریبا نصفش بود انقد من در قبالش ریزه بودم که ..😌😁 سلام کردم منو که دید چنان ذوقی کرد که انگار رو ابرا بود. فاطیما با ذوق صدام کردو قدم زنان رفتیم داخل پل طبیعت افراد تهرانی میدونن شروعش اول یه پارکه که به سمت پل حرکت میکنیم کلی فضای جنگلی طور داره صندلی گذاشتن دارو درخت و خوبه روزی ام که ما قرار گذاشتیم خلوت بود کسیم زیاد نبود شلوغ پلوغ نبود رفتیم یه جا اروم ساکت پیدا کردیم نشستیم رو صندلی با فاصله از خودش گفت و از خودم بعد اصرارکه چرابه پیشنهاد ازدواجش فک نمیکنم گفتم ۰ول کن دیگه حالا روز اولی شروع نکن گفت
گاییده شدنم تو اتاقک پارک
1402/09/12
#دوست_پسر
سلام شهوانی های عزیز و ارجمند
آزاده هستم معروف به آزی . ۲۲ ساله سفید قد متوسط کون گنده نیستم ولی کون ام برجسته است ممه ۸۰ و حشری . از خوانندگان پر و پا قرص سایت هستم ولی اولین باره میخوام داستان سکسی که برام اتفاق افتاده رو خدمتتون عرض میکنم . برم سریع سر اصل مطلب . یه دختر دایی دارم به اسم طناز . بر خلاف اسمش اصلا طناز و خوشگل نیست ولی سوپر حشریه . قدش نسبتا کوتاه و چهره سبزه ولی یه کون گنده ای داره که ضربالمثل فامیله . سینه های معمولی داره و رونهای توپر . با من خیلی راحته و خیلی از دسته گل آب دادن هاش و از جمله اوپن شدنش توسط دوستپسرش و یا اینکه دو سه باری که با دوست پسر دوستش تری سام زده بوده و … رو بهم گفته بود منم در این حد که دوست پسر داشتم و لب و لب بازی و اینا رو گفته بودم و چیز زیادی از من نمیدونست چون منم با یکی از دوست پسرهام به اسم مازیار که خیلی دوستش داشتم سکس داشتم و پرده رو تقدیمش کرده بودم و چون بعد اوپن شدن یه کم خونریزی و درد شدید داشتم که مازیار هم مجبور شد ببرم دکتر زنان و خیلی دیر رفتم خونه و حال و احوالم خوب نبود آخرش هم شست مامانم خبردار شد که دخترش رو ترکوندن و داستانهای خودش پیش اومد ولی جز یه هفته بعدش بهم زیاد سخت نگرفت و فقط میگفت شانس آوردی که مازیار بچه خوبیه و دوستت داره و الان هم مثل زمان ما نیست وگرنه تا آخر عمر بدبخت میشدی فقط مواظب باش کسی از این ماجرا خبردار نشه و یا اینکه میگفت با آدم درست و حسابی باش و یکی و برای خودت برای ازدواج جورکن ولی مواظب باش سواستفاده نکنن ازت و حامله نشی و … چون مازیار هم بعدش تو زرد از آب دراومد و یه انتقام حیثیتی ازش گرفتم که جاش اینجا نیست تعریف کنم بعدش هم افتادم تو سکس و عشق و حال ولی نه جنده بازی و لاشی بازی با هرکس بودم فابش بودم و ضربدری و تری سام و سوئیچ پارتی و … هم نکردم . خلاصه جز مامانم کس دیگری از این ماجرا خبر نداشت . القصه یه روز که رفته بودیم خونه طناز اینا مهمونی . تازه هم پریودیم تموم شده بود با کسی هم تو رابطه نبودم و تو این مواقع چون دوست پسر هم نداشتم خودارضایی هم میکردم چون شهوتم صد برابر حالت عادی بود . خلاصه طناز گیر داد که آزی میایی بریم خرید ؟ گفتم حال ندارم گفت گفتم هوا بارونیه بیخیال بابا . گفت پاشو خوش میگذره . به خانواده ها گفت ما میریم بیرون خرید قبل شام برمیگردیم . ساعت حدود ۷ شب بود و هوا تاریک شده بود . خلاصه رازیمون کرد بریم بیرون . تا سر کوچه شون که برسیم و ماشین بگیریم دو سه تا زنگ زد و زنگ خورد . رسیدیم دیدم دوباره تلفنش زنگ خورد و گفت آزی بریم دوتا کوچه بالاتر . گفتم ماشین بگیریم از اینجا دیگه کوصخل چرا بریم بالا تر ؟ گفت بیا دیگه. رسیدیم دوتا کوچه بالاتر دیدم یه پسر موتور سوار داره نگاهمون میکنه اومدم بگم طناز پسره کیف قاپها … که صاف رفت پیشش . با دست علامت داد بیا . فهمیدم دوست پسرشه خیالم راحت شد که یارو مزاحم و خلافکار و دزد و اینا نیست . رفتیم و سلام احوال پرسی زیاد از پسره خوشمنیومد اسمش فرهاد بود . زیاد باهاش نجوشیدم فهمید . گفت بریم یه دور بزنیم.؟ گفتم نه . طناز گفت فرهاد به امیر بگو اونم بیاد دو موتوره بریم دور بزنیم . یه ویشگون از طناز گرفتم اهمیت نداد .فرهاد زنگ زد و ده دقیقه نشد که امیر خودش و مثل برق و باد رسوند . اونم موتور سوار بود . از فرهاد خیلی بهتر بود . تا رسید گفت سلام بر بانوان محترم . فرشتگان بی بال و کلی چرت و پرت دیگه . خوشم اومد ازش به خاطر بانمکیش وگرنه خوشتیپ و خوشگل نبود ولی از اون پسره فرهاد بهتر بود . گفتن میتونیم بریم قلیون بکشیم یا سینما یا … گفتم من قلیونی که نیستم . سینما هم که نمیشه بریم باید زود برگردیم . گفت چه کنیم . امیر گفت بریم با موتور دور دور . حال اینکارا رو نداشتم ولی طناز نشست پشت فرهاد منم که نمیتونستم وسط خیابون وایسم یا تنها برم خونه داییم گفتم بیخیال حالا یه ساعت میچرخم و برمیگردم . منم نشستم پشت سر امیر قبل اینکه راه بیوفتیم دستهام و گرفت و گذاشت دور کمرش گفت ما موتوری ها مثل پزشک ها به همه مَحرَم هستیم . خندید و راه افتاد . هوا بارونی بود و نم نم بارون میبارید . هوا خیلی قشنگ شده بود . رفتیم آبمیوه فروشی . اونا دوتا شیر موز سفارش دادن . امیر گفت چی میخوری؟ گفتم هوا بارونیه یه شیر کاکائو داغ میچسبه . خودش هم همون و سفارش داد . فرهاد و طناز هم هی پچ پچ و خنده و جلف بازی انگار مست شده بودن . فرهاد همه رو حساب کرد گفتن بریم پارک . گفتم طناز باید برگردیماااا . گفت عجله نکن من مامانم ساعت ۱۰ و ۱۱ زودتر شام نمیاره شما هم که شب یا دیر وقت میرید یا میخوابید . فردا جمعه است دیگه تو هم که با منی پس چته اینقدر میگی بریم بریم . رفتیم پارک حدود ساعت ۸ شده بود .
1402/09/12
#دوست_پسر
سلام شهوانی های عزیز و ارجمند
آزاده هستم معروف به آزی . ۲۲ ساله سفید قد متوسط کون گنده نیستم ولی کون ام برجسته است ممه ۸۰ و حشری . از خوانندگان پر و پا قرص سایت هستم ولی اولین باره میخوام داستان سکسی که برام اتفاق افتاده رو خدمتتون عرض میکنم . برم سریع سر اصل مطلب . یه دختر دایی دارم به اسم طناز . بر خلاف اسمش اصلا طناز و خوشگل نیست ولی سوپر حشریه . قدش نسبتا کوتاه و چهره سبزه ولی یه کون گنده ای داره که ضربالمثل فامیله . سینه های معمولی داره و رونهای توپر . با من خیلی راحته و خیلی از دسته گل آب دادن هاش و از جمله اوپن شدنش توسط دوستپسرش و یا اینکه دو سه باری که با دوست پسر دوستش تری سام زده بوده و … رو بهم گفته بود منم در این حد که دوست پسر داشتم و لب و لب بازی و اینا رو گفته بودم و چیز زیادی از من نمیدونست چون منم با یکی از دوست پسرهام به اسم مازیار که خیلی دوستش داشتم سکس داشتم و پرده رو تقدیمش کرده بودم و چون بعد اوپن شدن یه کم خونریزی و درد شدید داشتم که مازیار هم مجبور شد ببرم دکتر زنان و خیلی دیر رفتم خونه و حال و احوالم خوب نبود آخرش هم شست مامانم خبردار شد که دخترش رو ترکوندن و داستانهای خودش پیش اومد ولی جز یه هفته بعدش بهم زیاد سخت نگرفت و فقط میگفت شانس آوردی که مازیار بچه خوبیه و دوستت داره و الان هم مثل زمان ما نیست وگرنه تا آخر عمر بدبخت میشدی فقط مواظب باش کسی از این ماجرا خبردار نشه و یا اینکه میگفت با آدم درست و حسابی باش و یکی و برای خودت برای ازدواج جورکن ولی مواظب باش سواستفاده نکنن ازت و حامله نشی و … چون مازیار هم بعدش تو زرد از آب دراومد و یه انتقام حیثیتی ازش گرفتم که جاش اینجا نیست تعریف کنم بعدش هم افتادم تو سکس و عشق و حال ولی نه جنده بازی و لاشی بازی با هرکس بودم فابش بودم و ضربدری و تری سام و سوئیچ پارتی و … هم نکردم . خلاصه جز مامانم کس دیگری از این ماجرا خبر نداشت . القصه یه روز که رفته بودیم خونه طناز اینا مهمونی . تازه هم پریودیم تموم شده بود با کسی هم تو رابطه نبودم و تو این مواقع چون دوست پسر هم نداشتم خودارضایی هم میکردم چون شهوتم صد برابر حالت عادی بود . خلاصه طناز گیر داد که آزی میایی بریم خرید ؟ گفتم حال ندارم گفت گفتم هوا بارونیه بیخیال بابا . گفت پاشو خوش میگذره . به خانواده ها گفت ما میریم بیرون خرید قبل شام برمیگردیم . ساعت حدود ۷ شب بود و هوا تاریک شده بود . خلاصه رازیمون کرد بریم بیرون . تا سر کوچه شون که برسیم و ماشین بگیریم دو سه تا زنگ زد و زنگ خورد . رسیدیم دیدم دوباره تلفنش زنگ خورد و گفت آزی بریم دوتا کوچه بالاتر . گفتم ماشین بگیریم از اینجا دیگه کوصخل چرا بریم بالا تر ؟ گفت بیا دیگه. رسیدیم دوتا کوچه بالاتر دیدم یه پسر موتور سوار داره نگاهمون میکنه اومدم بگم طناز پسره کیف قاپها … که صاف رفت پیشش . با دست علامت داد بیا . فهمیدم دوست پسرشه خیالم راحت شد که یارو مزاحم و خلافکار و دزد و اینا نیست . رفتیم و سلام احوال پرسی زیاد از پسره خوشمنیومد اسمش فرهاد بود . زیاد باهاش نجوشیدم فهمید . گفت بریم یه دور بزنیم.؟ گفتم نه . طناز گفت فرهاد به امیر بگو اونم بیاد دو موتوره بریم دور بزنیم . یه ویشگون از طناز گرفتم اهمیت نداد .فرهاد زنگ زد و ده دقیقه نشد که امیر خودش و مثل برق و باد رسوند . اونم موتور سوار بود . از فرهاد خیلی بهتر بود . تا رسید گفت سلام بر بانوان محترم . فرشتگان بی بال و کلی چرت و پرت دیگه . خوشم اومد ازش به خاطر بانمکیش وگرنه خوشتیپ و خوشگل نبود ولی از اون پسره فرهاد بهتر بود . گفتن میتونیم بریم قلیون بکشیم یا سینما یا … گفتم من قلیونی که نیستم . سینما هم که نمیشه بریم باید زود برگردیم . گفت چه کنیم . امیر گفت بریم با موتور دور دور . حال اینکارا رو نداشتم ولی طناز نشست پشت فرهاد منم که نمیتونستم وسط خیابون وایسم یا تنها برم خونه داییم گفتم بیخیال حالا یه ساعت میچرخم و برمیگردم . منم نشستم پشت سر امیر قبل اینکه راه بیوفتیم دستهام و گرفت و گذاشت دور کمرش گفت ما موتوری ها مثل پزشک ها به همه مَحرَم هستیم . خندید و راه افتاد . هوا بارونی بود و نم نم بارون میبارید . هوا خیلی قشنگ شده بود . رفتیم آبمیوه فروشی . اونا دوتا شیر موز سفارش دادن . امیر گفت چی میخوری؟ گفتم هوا بارونیه یه شیر کاکائو داغ میچسبه . خودش هم همون و سفارش داد . فرهاد و طناز هم هی پچ پچ و خنده و جلف بازی انگار مست شده بودن . فرهاد همه رو حساب کرد گفتن بریم پارک . گفتم طناز باید برگردیماااا . گفت عجله نکن من مامانم ساعت ۱۰ و ۱۱ زودتر شام نمیاره شما هم که شب یا دیر وقت میرید یا میخوابید . فردا جمعه است دیگه تو هم که با منی پس چته اینقدر میگی بریم بریم . رفتیم پارک حدود ساعت ۸ شده بود .
شکار دوست پسر جوان
1402/09/14
#دوست_پسر #زن_بیوه #میلف
سلام
سعی میکنم زیاد طولانی نشه ولی با جزئیات بگم
اسمم مریمه و دو سال پیش تو یک تصادف شوهرمو از دست دادم چند ماهی دختر و دامادم اومدم پیشم که کم کم حالم بهتر شد و تقریبا باهاش کنار اومدم وقتی دخترم رفت و دوباره تنها شدم کمی بهم سخت گذشت ولی به هر حال دوباره برگشتم به زندگی
یک سال شد تا دوباره خودمو پیدا کردم و به کارهای شرکت سر و سامان دادم و جای حسین شوهرمو پر کردم
تو این مدت میل جنسیم خاموش شده بود ولی دوباره داشت برمیگشت گاهی شبا تنهایی تو تخت خاطره سکسامونو مرور میکردم و وقتی داغ میشدم خودمو میمالیدم تا ارضا بشم یا بعضی وقتا با خیار خودمو خالی میکردم گاهی هم پورن میدیدم یا اینجا میچرخیدم و با عکس و فیلم یا داستان خودمو سرگرم میکردم و آخرش دوباره موز یا خیار
این اتفاقا تا شهریور امسال ادامه داشت درست تا تولد چهل سالگیم دخترم و دامادم غافلگیرم کردن و تو خونم یه تولد کوچیک واسم گرفتن تا آخر شب خوش بودیم ولی وقتی خواستن برن اجازه ندادم و گفتن برن اتاق خودشون بخوابن چون مست بودن و نمیخواستم دوباره با یه تصادف دیگه عزادار بشم خلاصه خوابیدن و منم رفتم اتاقم بیدار بودم و توی گوشی میچرخیدم که متوجه شدم پریا و امید سکس میکنن فقط گوش میدادم و داغ کرده بودم چیزی هم تو اتاق نبود و نمیتونستم از اتاق بیام بیرون که بفهمن بیدارم یکم خودمو مالیدم بعد یادم افتاد دسته برس چیز خوبیه برداشتمو شروع کردم ارضا شدم ولی دلم کیر میخواست هنوز تشنه بودم دلم میخواست یه مرد بغلم کنه و حسابی تو کسم تلمبه بزنه دلم سکس واقعی میخواست نه خود ارضایی
صبح پریا و امیر بعد از صبحانه رفتن و من دوباره فکر دیشب اومد توی سرم گفتم میرم دوش میگیرم و خودمو خالی میکنم خوب میشم ولی وقتی از حمام اومدم بیرون با این که ارضا شده بودم بیشتر دلم یه سکس واقعی میخواست چند ساعت تو خونه تنها بودم و داشتم دیوونه میشدم تا دیگه آخرش شهوت کار خودشو کرد تصمیم گرفتم برم به میدانی مرکز شهره و کارگرها دورش جمع میشن یک نفرو بیارم و با ترفندهای زنانه کاری کنم خودش پا پیش بذاره پس لباس پوشیدم و راهی شدم با میدان که رسیدم یک دور کامل زدم که بهترین مورد انتخاب کنم که پسر جوانی که اتفاقا تنها ایستاده بود توجهمو جلب کرد دوباره دور زدم و جلوش نگه داشتم و گفتم سوار شو وقتی سوار شد باقی کارگرها اومدن سمت ماشین که من حرکت کردم تو مسیر کمی حرف زدیم و بیشتر من سوال میپرسیدم و اون جواب میداد مثلا فهمیدم اسمش حامد ۲۷ سالشه با مادر و پدر بازنشستش زندگی میکنه و دانشگاه رفته ولی چون پارتی نداره مجبوره کارگری کنه منم کمی از خودم واسش گفتم مثلا از دست دادن شوهرم که تسلیت گفت فقط یک سوال ازم پرسید گفت باید چکار کنم منم گفتم یه باغچه کوچیک دارم باید حسابی بیل بزنی بلاخره رسیدیم و ماشینو بردم تو حیاط به باغچه اشاره کرد و گفت همین؟؟گفتم نه بیا بریم بالا رفتیم تو خونه بهش گفتم بشین من الان میام رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم و فقط یک تاپ و دامن پوشیدم بدون لباس زیر که قشنگ نوک سینه هام پیدا بود از زیرش از اتاقم اومدم بیرون و به حامد گفتم چیزی میخوری واست بیارم که وقتی منو دید دستو پاشو گم کرد گفت نه ممنون و سرشو انداخت زمین از این حرکتش فهمیدم باید خودم پیش قدم بشم پس رفتم جلوش نشستم و گفتم عجله ای نیست من باغچم کوچیکه فوق فوقش بیل زدنش یک ساعت کار داره ولی حقوقتو کامل میدم گفت ممنون هر وقت خواستین شروع کنم تمام مدت نگاهش به زمین بود که بهش گفتم بیل داری؟؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت نه مگه خودتون ندارین؟؟گفتم نه من بهم میخوره بیل داشته باشم ؟؟ گفت همونجا که سوار شدم دیدین بیل ندارم حالا چکار کنیم ؟؟گفتم نمیدونم خودت باید یه کاریش بکنی باغچه رو نشونت بدم؟؟ گفت آره منم لای پاهامو باز کردم و کمی دامنمو دادم بالا که قشگ کسمو ببینه و گفقم اینه بلدی چکارش کنی؟؟ اولش خجالت کشید ولی دوباره نگاهم گرد و این بار میشد شهوتو تو نگاهش دید بهم گفت حواسم نبود بیل تو شلوارم قایم کردم و باهم خندیدیم رفتم بغلش نشستم و دستمو گذاشتم رو کیرش گفتم همینه؟؟ گفت اره یکم کوچیکه ولی واسه باغچه شما خوبه درش آوردم هنوز کامل شق نشده بود ولی بزرگ و کلفت بود بهش گفتم عالیه همینه که میخواستم رفتم از اتاق اسپری و کاندوم تاخیری آوردم زدم بهش و بعدش همه لباساشو در آوردم و لخت مادر زاد بردمش اتاقم خوابوندمش روی تخت اول میخواستم واسش بخورم ولی پشیمون شدم و یک راست نشستم رو کیرش وای بعد از دوسال یه کیر بزرگ و درست حسابی کسمو پر کرده بود چند ثانیه نشستم و بعد خودم تکون میدادم چند دقیقه این پوزیشن بودم که خسته شدم خوابیدم روی تخت پاهامو دادم بالا و گفتم تو قراره بیل بزنی یا من ؟؟
1402/09/14
#دوست_پسر #زن_بیوه #میلف
سلام
سعی میکنم زیاد طولانی نشه ولی با جزئیات بگم
اسمم مریمه و دو سال پیش تو یک تصادف شوهرمو از دست دادم چند ماهی دختر و دامادم اومدم پیشم که کم کم حالم بهتر شد و تقریبا باهاش کنار اومدم وقتی دخترم رفت و دوباره تنها شدم کمی بهم سخت گذشت ولی به هر حال دوباره برگشتم به زندگی
یک سال شد تا دوباره خودمو پیدا کردم و به کارهای شرکت سر و سامان دادم و جای حسین شوهرمو پر کردم
تو این مدت میل جنسیم خاموش شده بود ولی دوباره داشت برمیگشت گاهی شبا تنهایی تو تخت خاطره سکسامونو مرور میکردم و وقتی داغ میشدم خودمو میمالیدم تا ارضا بشم یا بعضی وقتا با خیار خودمو خالی میکردم گاهی هم پورن میدیدم یا اینجا میچرخیدم و با عکس و فیلم یا داستان خودمو سرگرم میکردم و آخرش دوباره موز یا خیار
این اتفاقا تا شهریور امسال ادامه داشت درست تا تولد چهل سالگیم دخترم و دامادم غافلگیرم کردن و تو خونم یه تولد کوچیک واسم گرفتن تا آخر شب خوش بودیم ولی وقتی خواستن برن اجازه ندادم و گفتن برن اتاق خودشون بخوابن چون مست بودن و نمیخواستم دوباره با یه تصادف دیگه عزادار بشم خلاصه خوابیدن و منم رفتم اتاقم بیدار بودم و توی گوشی میچرخیدم که متوجه شدم پریا و امید سکس میکنن فقط گوش میدادم و داغ کرده بودم چیزی هم تو اتاق نبود و نمیتونستم از اتاق بیام بیرون که بفهمن بیدارم یکم خودمو مالیدم بعد یادم افتاد دسته برس چیز خوبیه برداشتمو شروع کردم ارضا شدم ولی دلم کیر میخواست هنوز تشنه بودم دلم میخواست یه مرد بغلم کنه و حسابی تو کسم تلمبه بزنه دلم سکس واقعی میخواست نه خود ارضایی
صبح پریا و امیر بعد از صبحانه رفتن و من دوباره فکر دیشب اومد توی سرم گفتم میرم دوش میگیرم و خودمو خالی میکنم خوب میشم ولی وقتی از حمام اومدم بیرون با این که ارضا شده بودم بیشتر دلم یه سکس واقعی میخواست چند ساعت تو خونه تنها بودم و داشتم دیوونه میشدم تا دیگه آخرش شهوت کار خودشو کرد تصمیم گرفتم برم به میدانی مرکز شهره و کارگرها دورش جمع میشن یک نفرو بیارم و با ترفندهای زنانه کاری کنم خودش پا پیش بذاره پس لباس پوشیدم و راهی شدم با میدان که رسیدم یک دور کامل زدم که بهترین مورد انتخاب کنم که پسر جوانی که اتفاقا تنها ایستاده بود توجهمو جلب کرد دوباره دور زدم و جلوش نگه داشتم و گفتم سوار شو وقتی سوار شد باقی کارگرها اومدن سمت ماشین که من حرکت کردم تو مسیر کمی حرف زدیم و بیشتر من سوال میپرسیدم و اون جواب میداد مثلا فهمیدم اسمش حامد ۲۷ سالشه با مادر و پدر بازنشستش زندگی میکنه و دانشگاه رفته ولی چون پارتی نداره مجبوره کارگری کنه منم کمی از خودم واسش گفتم مثلا از دست دادن شوهرم که تسلیت گفت فقط یک سوال ازم پرسید گفت باید چکار کنم منم گفتم یه باغچه کوچیک دارم باید حسابی بیل بزنی بلاخره رسیدیم و ماشینو بردم تو حیاط به باغچه اشاره کرد و گفت همین؟؟گفتم نه بیا بریم بالا رفتیم تو خونه بهش گفتم بشین من الان میام رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم و فقط یک تاپ و دامن پوشیدم بدون لباس زیر که قشنگ نوک سینه هام پیدا بود از زیرش از اتاقم اومدم بیرون و به حامد گفتم چیزی میخوری واست بیارم که وقتی منو دید دستو پاشو گم کرد گفت نه ممنون و سرشو انداخت زمین از این حرکتش فهمیدم باید خودم پیش قدم بشم پس رفتم جلوش نشستم و گفتم عجله ای نیست من باغچم کوچیکه فوق فوقش بیل زدنش یک ساعت کار داره ولی حقوقتو کامل میدم گفت ممنون هر وقت خواستین شروع کنم تمام مدت نگاهش به زمین بود که بهش گفتم بیل داری؟؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت نه مگه خودتون ندارین؟؟گفتم نه من بهم میخوره بیل داشته باشم ؟؟ گفت همونجا که سوار شدم دیدین بیل ندارم حالا چکار کنیم ؟؟گفتم نمیدونم خودت باید یه کاریش بکنی باغچه رو نشونت بدم؟؟ گفت آره منم لای پاهامو باز کردم و کمی دامنمو دادم بالا که قشگ کسمو ببینه و گفقم اینه بلدی چکارش کنی؟؟ اولش خجالت کشید ولی دوباره نگاهم گرد و این بار میشد شهوتو تو نگاهش دید بهم گفت حواسم نبود بیل تو شلوارم قایم کردم و باهم خندیدیم رفتم بغلش نشستم و دستمو گذاشتم رو کیرش گفتم همینه؟؟ گفت اره یکم کوچیکه ولی واسه باغچه شما خوبه درش آوردم هنوز کامل شق نشده بود ولی بزرگ و کلفت بود بهش گفتم عالیه همینه که میخواستم رفتم از اتاق اسپری و کاندوم تاخیری آوردم زدم بهش و بعدش همه لباساشو در آوردم و لخت مادر زاد بردمش اتاقم خوابوندمش روی تخت اول میخواستم واسش بخورم ولی پشیمون شدم و یک راست نشستم رو کیرش وای بعد از دوسال یه کیر بزرگ و درست حسابی کسمو پر کرده بود چند ثانیه نشستم و بعد خودم تکون میدادم چند دقیقه این پوزیشن بودم که خسته شدم خوابیدم روی تخت پاهامو دادم بالا و گفتم تو قراره بیل بزنی یا من ؟؟
شدم کونده خودش
1402/10/03
#دوست_پسر
سلام من بهارم (مستعار) تازه رفتم تو ۱۸ سالگی از ۱۶ سالگیم با یکی از دوست پسرام سکس کردم کون دادن بهش که ماجراش جداعه بعدش با اون کات کردم با یکی دیگه رل زدم ک اونم بردتم دماوند کونم گذاشت با اونم کات کردم یه مدت سینگل بودم که بازم رل زدم رابطمون جدی شد اسمش سینا (مستعار) سنشم ۲۱ ولی خیلی قیافش جا افتادست و هیکلشم گنده خلاصه منو سینا کارمون به سکس کشید ولی تنگ بازی دراوردم نفهمید قبلا کون دادم بهترین سکسمونو میخوام بگم
همیشه که میخایم سکس کنیم خونه اجاره میکنه یه روز که رفته بودیم قشنگ شیو کردم ست توری صورتی پوشیدم به کصمم عطر زدم بو خوب بگیره خلاصه که تا در و بست سینا بغلم کرد بردتم رو تخت انداخت خودش اومد روم داشت لبامو از جاش میکند ممه هامم سفت فشار میداد با نوکشون بازی میکرد ممه هام سایزش ۸۰ اسمال خوبه به دست میاد نه خیلی سفته نه خیلی نرم بعدش ک لب گرفتیم رفت سراغ گوشام میدونه رو گوش سمت چپم حساسم هی خورد گردنمو لیس میزد کصم شده بود دریا بعدش دیدم طاقت نمیارم گفتم وایسه کیرشو ساک بزنم بخورم کمربندشو باز کردم شورت و شلوار و کشیدم پایین تا زانو کیرش شق و سفتت افتاد بیرون کیرش حدود ۱۵ سانته خوش فرمه گرفتم دستم سرشو بوس کردم افتادم به جونش خایه هاشو با دست میمالیدم جق میزدم براش تخماشو میخوردم عالی بوددد تو حال خودمون نبودیم دوباره بغلم کرد انداختتم رو تخت شلوارمو دراوورد از رو شورت کصمو فوت میکرد طاقت نیاووردم سرشو فشار دادم رو کصم از رو شرت چوچولمو میک میزد میخورد یکم که از رو شرت خورد شرتمو دراوورد یه لیس کشید به شیار کصم دوباره چوچولمو مکید کصم آب انداخته بود خیسه خیس یه لحظه پاشد با دستمال کاغذی اب کصمو پاک کرد بازم خورد منم از لذت ممه هامو فشار میدادم آه و ناله میکردم سرشو فشار میدادم به کصم یدفه ای از خوردن دست کشید رفت روان کننده اوورد مالید به سولاخ کونم انگشتت هم انگشت میکرد کونمو هم کصمو میخورد چوچولمو محکم میک میزد ابم میخاست بیاد که پاشد لخت شد دوباره افتاد روم ممه هام خورد و فشار داد کیرشم میمالید رو کصم حدود دو دقیقه تو این حالت بودیم ک نشست لنگامو داد بالا به کیرش روان کننده زد با آب کصمم خیس کرد اروم فشار داد در کونم یکم بیشتر فشار داد سرش رفت پاره شدم تو یه حرکت کل کیرش رفت تو کونم یکم نگه داشت دراوورد دوباره کرد و پاهامو گذاشت رو شونش اروم تلمبه زد همونجور ک تلمبه میزد منم کصمو میمالیدم اونم ممه هامو فشار داد کم کم داشتم حال میکردم اونم میگفت چه کون تنگ و نرمی تلمبه هاش تند تر شد ۵ دقیقه همینجوری کرد بعد به پهلو خوابیدیم از پشت کرد تو کونم پاهامو باز کردم کصمو مالیدم اونم ممه هامو فشار میداد ابم داشت میومد داد میزدم تا ته بزن جرم بده پارممم کننن کصم بدجور اب انداخته بود تا اینکه چسبید بهم تا خایه کرد تو کونم محکم تلمبه زد منم کصمو مالیدم خایه هاش میخورد به کصم اینقدر زد تو کونم کصمو مالیدم که ابم اومد بیحال افتادم بغلش اونم همزمان با من ارضا شد ابشو خالی کرد تو کونم
نوشته: گمنام
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/10/03
#دوست_پسر
سلام من بهارم (مستعار) تازه رفتم تو ۱۸ سالگی از ۱۶ سالگیم با یکی از دوست پسرام سکس کردم کون دادن بهش که ماجراش جداعه بعدش با اون کات کردم با یکی دیگه رل زدم ک اونم بردتم دماوند کونم گذاشت با اونم کات کردم یه مدت سینگل بودم که بازم رل زدم رابطمون جدی شد اسمش سینا (مستعار) سنشم ۲۱ ولی خیلی قیافش جا افتادست و هیکلشم گنده خلاصه منو سینا کارمون به سکس کشید ولی تنگ بازی دراوردم نفهمید قبلا کون دادم بهترین سکسمونو میخوام بگم
همیشه که میخایم سکس کنیم خونه اجاره میکنه یه روز که رفته بودیم قشنگ شیو کردم ست توری صورتی پوشیدم به کصمم عطر زدم بو خوب بگیره خلاصه که تا در و بست سینا بغلم کرد بردتم رو تخت انداخت خودش اومد روم داشت لبامو از جاش میکند ممه هامم سفت فشار میداد با نوکشون بازی میکرد ممه هام سایزش ۸۰ اسمال خوبه به دست میاد نه خیلی سفته نه خیلی نرم بعدش ک لب گرفتیم رفت سراغ گوشام میدونه رو گوش سمت چپم حساسم هی خورد گردنمو لیس میزد کصم شده بود دریا بعدش دیدم طاقت نمیارم گفتم وایسه کیرشو ساک بزنم بخورم کمربندشو باز کردم شورت و شلوار و کشیدم پایین تا زانو کیرش شق و سفتت افتاد بیرون کیرش حدود ۱۵ سانته خوش فرمه گرفتم دستم سرشو بوس کردم افتادم به جونش خایه هاشو با دست میمالیدم جق میزدم براش تخماشو میخوردم عالی بوددد تو حال خودمون نبودیم دوباره بغلم کرد انداختتم رو تخت شلوارمو دراوورد از رو شورت کصمو فوت میکرد طاقت نیاووردم سرشو فشار دادم رو کصم از رو شرت چوچولمو میک میزد میخورد یکم که از رو شرت خورد شرتمو دراوورد یه لیس کشید به شیار کصم دوباره چوچولمو مکید کصم آب انداخته بود خیسه خیس یه لحظه پاشد با دستمال کاغذی اب کصمو پاک کرد بازم خورد منم از لذت ممه هامو فشار میدادم آه و ناله میکردم سرشو فشار میدادم به کصم یدفه ای از خوردن دست کشید رفت روان کننده اوورد مالید به سولاخ کونم انگشتت هم انگشت میکرد کونمو هم کصمو میخورد چوچولمو محکم میک میزد ابم میخاست بیاد که پاشد لخت شد دوباره افتاد روم ممه هام خورد و فشار داد کیرشم میمالید رو کصم حدود دو دقیقه تو این حالت بودیم ک نشست لنگامو داد بالا به کیرش روان کننده زد با آب کصمم خیس کرد اروم فشار داد در کونم یکم بیشتر فشار داد سرش رفت پاره شدم تو یه حرکت کل کیرش رفت تو کونم یکم نگه داشت دراوورد دوباره کرد و پاهامو گذاشت رو شونش اروم تلمبه زد همونجور ک تلمبه میزد منم کصمو میمالیدم اونم ممه هامو فشار داد کم کم داشتم حال میکردم اونم میگفت چه کون تنگ و نرمی تلمبه هاش تند تر شد ۵ دقیقه همینجوری کرد بعد به پهلو خوابیدیم از پشت کرد تو کونم پاهامو باز کردم کصمو مالیدم اونم ممه هامو فشار میداد ابم داشت میومد داد میزدم تا ته بزن جرم بده پارممم کننن کصم بدجور اب انداخته بود تا اینکه چسبید بهم تا خایه کرد تو کونم محکم تلمبه زد منم کصمو مالیدم خایه هاش میخورد به کصم اینقدر زد تو کونم کصمو مالیدم که ابم اومد بیحال افتادم بغلش اونم همزمان با من ارضا شد ابشو خالی کرد تو کونم
نوشته: گمنام
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
اولین سکس یه دختر چادری
1402/10/24
#اولین_سکس #دوست_پسر #خاطرات_نوجوانی
اولین سکسم واسه سال سوم دبیرستانه. تابستون بود که دوست پسرم که تو یه شهر خیلی دور بود و فقط تلفنی باهم در ارتباط بودیم اومد تهران که ببینتم. روز اول که رسید باهم رفتیم ناهار خوردیم و اصلا بهم دست نزد. اونم ۲۰ ساله بود هر دو خیلی بچه بودیم. روز دوم که برای ناهار دیدمش دست همو گرفتیم و دست همو میمالیدیم. اخر کلافه شدیم رفتیم بیرون و همش سعی میکرد با آرنج بزنه به سینه م. کلی خیس شده بودم. منم از این دختر چادری ایی بودم که زیر چادر ملی مانتو کوتاه و شلوار جذب میپوشیدم. رفتیم تو یه پارک خواست چادرمو در بیارم انداممو ببینه. مثل دیوونه ها رفتیم یه گوشه چادرمو دراوردم یکم از رو لباس مالوندم بعد گفت بریم خونتون مامانت ک نیست. من تک بچه بودم پدرمم تو بچگی از دست داده بودم. میترسیدم مامانم از کار زود برگرده. گفتم امروز نه بذار فردا که صبح بیای خیالمون راحت باشه. قبول کرد شب باهام چت میکردیم و یکسره ازم میخواست عکس سکسی بفرستم براش. رفتم شیو کردم و ازش قول گرفتم فقط در حد مالیدن باشه. صبح ادرس دادم ۷ صبح رسید و سریع پرید تو اتاقم رفتیم تو اتاق بازم درو قفل کردم اگه مامانم اومد نتونه تو بیاد. اول بغلم کرد. کمی بوسیدم کم کم پستونامو فشار میداد. یکم که گذشت اومد لباسمو بده بالا گفتم تو قول دادی بمالی گفت یعنی نخورم. گفتم یکم بخور. سوتینمو که داد بالا ممه هام که اون موقع برا بچه ۱۸ ساله نسبتا بزرگ بود (سایز ۷۵)پرید بیرون. انقدر لیسید که ابم راه افتاد اونم کیرش عین سنگ شد. دستمو گذاشت رو کمر شلوارش دکمه هاشو باز کردم خودش پاشد شورت و شلوارشو دراورد روم نمیشد نگاش کنم. ولی دستمو گذاشت روش. شلوار منم تا زانو کشید پایین دوتا بوس کرد از کسم بعد شورت ست سوتینمو که دید گفت توام که فقط مالیدن میخواستی. خندیدیم. بعد کیرشو گذاشت لای پام کشید به کسم. یهو خیلی ترسیدم. پریدم عقب. دراز کشیدیم زمین یکم کیرشو رو کسم مالید و ممه خورد چون ناشی بود خیلی شهوتیم میکرد. بعد گفت به پشت شو. چندتا ضربه رو کونم زد و کیرشو کشید به کس خیسم و سر کیرشو خیس کرد. لپ های کونمو با دست باز کرد و شروع کرد فشار دادن. میخواست بکنه تو که اینقدر سوراخم تنگ بود که سرشم جا نشده بود. منم دردم گرفته بود ولی خوشم میومد تکون نمیخورم. یهو آبش اومد سریع کیرشو گذاشت رو چاک کونم و ابشو خالی کرد رو کمرم. بعد پرسید دستمال تو اتاقت داری؟ نشونش دادم بلند شد آورد کمی بغلم کرد و خواستم زود بره تا مامانم نیومده فکر کردم ۵ ساعت گذشته اما هنوز یک ساعت کاملم نشده بود. باهم رفتیم بیرون برام صبحانه خرید تا نزدیک شب باهم بودیم به مامانم گفتم خونه دوستمم دیر میام. دیگه نزدیک شب دلم نمیخواست ازش جدا شم. زوری اومدم خونه. فرداشم رفت شهرشون و تا دو سال بعد که دوباره اومد پیشم فقط سکس چت میکردیم.نوشته: مینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/10/24
#اولین_سکس #دوست_پسر #خاطرات_نوجوانی
اولین سکسم واسه سال سوم دبیرستانه. تابستون بود که دوست پسرم که تو یه شهر خیلی دور بود و فقط تلفنی باهم در ارتباط بودیم اومد تهران که ببینتم. روز اول که رسید باهم رفتیم ناهار خوردیم و اصلا بهم دست نزد. اونم ۲۰ ساله بود هر دو خیلی بچه بودیم. روز دوم که برای ناهار دیدمش دست همو گرفتیم و دست همو میمالیدیم. اخر کلافه شدیم رفتیم بیرون و همش سعی میکرد با آرنج بزنه به سینه م. کلی خیس شده بودم. منم از این دختر چادری ایی بودم که زیر چادر ملی مانتو کوتاه و شلوار جذب میپوشیدم. رفتیم تو یه پارک خواست چادرمو در بیارم انداممو ببینه. مثل دیوونه ها رفتیم یه گوشه چادرمو دراوردم یکم از رو لباس مالوندم بعد گفت بریم خونتون مامانت ک نیست. من تک بچه بودم پدرمم تو بچگی از دست داده بودم. میترسیدم مامانم از کار زود برگرده. گفتم امروز نه بذار فردا که صبح بیای خیالمون راحت باشه. قبول کرد شب باهام چت میکردیم و یکسره ازم میخواست عکس سکسی بفرستم براش. رفتم شیو کردم و ازش قول گرفتم فقط در حد مالیدن باشه. صبح ادرس دادم ۷ صبح رسید و سریع پرید تو اتاقم رفتیم تو اتاق بازم درو قفل کردم اگه مامانم اومد نتونه تو بیاد. اول بغلم کرد. کمی بوسیدم کم کم پستونامو فشار میداد. یکم که گذشت اومد لباسمو بده بالا گفتم تو قول دادی بمالی گفت یعنی نخورم. گفتم یکم بخور. سوتینمو که داد بالا ممه هام که اون موقع برا بچه ۱۸ ساله نسبتا بزرگ بود (سایز ۷۵)پرید بیرون. انقدر لیسید که ابم راه افتاد اونم کیرش عین سنگ شد. دستمو گذاشت رو کمر شلوارش دکمه هاشو باز کردم خودش پاشد شورت و شلوارشو دراورد روم نمیشد نگاش کنم. ولی دستمو گذاشت روش. شلوار منم تا زانو کشید پایین دوتا بوس کرد از کسم بعد شورت ست سوتینمو که دید گفت توام که فقط مالیدن میخواستی. خندیدیم. بعد کیرشو گذاشت لای پام کشید به کسم. یهو خیلی ترسیدم. پریدم عقب. دراز کشیدیم زمین یکم کیرشو رو کسم مالید و ممه خورد چون ناشی بود خیلی شهوتیم میکرد. بعد گفت به پشت شو. چندتا ضربه رو کونم زد و کیرشو کشید به کس خیسم و سر کیرشو خیس کرد. لپ های کونمو با دست باز کرد و شروع کرد فشار دادن. میخواست بکنه تو که اینقدر سوراخم تنگ بود که سرشم جا نشده بود. منم دردم گرفته بود ولی خوشم میومد تکون نمیخورم. یهو آبش اومد سریع کیرشو گذاشت رو چاک کونم و ابشو خالی کرد رو کمرم. بعد پرسید دستمال تو اتاقت داری؟ نشونش دادم بلند شد آورد کمی بغلم کرد و خواستم زود بره تا مامانم نیومده فکر کردم ۵ ساعت گذشته اما هنوز یک ساعت کاملم نشده بود. باهم رفتیم بیرون برام صبحانه خرید تا نزدیک شب باهم بودیم به مامانم گفتم خونه دوستمم دیر میام. دیگه نزدیک شب دلم نمیخواست ازش جدا شم. زوری اومدم خونه. فرداشم رفت شهرشون و تا دو سال بعد که دوباره اومد پیشم فقط سکس چت میکردیم.نوشته: مینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
عشق قد بلند و خوش تراشم (۴)
1402/10/27
#عاشقی #دوست_پسر
تو خانواده مذهبی بزرگ بشی و مجبور ب چادر سر کردن باشی از همه چی تو دنیا سخت تره.۱۷ سالم بود و سال آخر دبیرستان فنی بودم پیش دانشگاهی نداشتیم اصلا فکری رو دانشگاه نداشتم درسخون هم نبودم اما قبول شدم و با اون همه ضوابط که اصلا نمیزاشتن تا سر کوچه تنها برم گذاشتن برم دانشگاه اما از همون روز اول چادر گذاشتم کنار ترم یک گذشت و با هیچکی نبودم ترم دو هم تموم شد اما ترم ۳ گول یکی خوردم که گفت یه پسره هس
یکی دوس داره میخوایم وانمود کنیم تو با اونی و چرت و پرت اخرشم نفهمیدم چیشد و پسره کونم گذاشت تو ماشین ک هیچی نفهمیدم معاشقم نداشتیم ی بارم تو کویر لب بازی داشتم بیشتر با یه پسرهه ک دیگ ندیدمش البته از قبل هم نمیشناختمش گذشت ی پسره بود هیچ سکسی نداشتیم اما بعد ی ماه گذاشت لا پام اونم تو ی کوچه تنگ و تاریک هیچ حسی نداشتم ی بار ی پیرمرد ک اکثر دخترا جندش بودن سینمو فشار داد حس گرفتم منی ک به هیچکی حس نداشتم ۳،۴ بارم تو خونه بودیم با ادمای مختلف ولی حسی نداشتمو منجر ب سکس نشد تا عاشق فرهاد شدم ( حتما داستانای قبلی بخونین )و سری اخر بدون هیچ معاشقه ای پردمو زد و وقتی دستمال خونی نشونش دادم زد زیرش گف خون دیگه ایه بعدشم گف برو الان مشتری ممکنه بیاد طبق همیشه تو کافش بودیم ازش متنفر شدم اما دلتنگم برای روز های قبل برای تصویری ک ازش تو ذهنم ساخته بودم ۲۴ سالمه و باید ازدواج کنم خواستگار زیآد ندارم اگ هر سالی یکی دو تام پیدا بشه بابام ی ایراد میگیره برا پردم رفتم دکتر گف یه چین خوردگی کوچیک داری میترسم خیلی ولی دکتر گف ممکنه با سکس کامل طرف دیگه بکارتم باز بشه و خونریزی داشته باشی گفت فعلا چیزی معلوم نیس به جز ی چین خوردگی ولی خون ریزی داشتم خیلی کیر میخوام شده فقط سآک ولی اعتمآد سخته هر کیری هم قابل خوردن نیس کیر دراز کلفت فقط دوس دارم در واقع فقط فرهاد و کیرشو .میترسم ولی کل بکارتم از بین بره و برا ازدواجم با این خانواده بدبخت بشم با اینکه متنفرم از خیانت اما دوستدارم سریع ازدواج کنم برم با خیال راحت حد اقل ی سکس با فرهاد داشته باشم عاشقشم سکسش خیلی خوبه قیافش قدش لباش کیرش خیلی خوش مزس من عاشقتم لعنتی اصلا میبینمش دلم میخواد بهش بدمنوشته: عاشق فرهادش
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/10/27
#عاشقی #دوست_پسر
تو خانواده مذهبی بزرگ بشی و مجبور ب چادر سر کردن باشی از همه چی تو دنیا سخت تره.۱۷ سالم بود و سال آخر دبیرستان فنی بودم پیش دانشگاهی نداشتیم اصلا فکری رو دانشگاه نداشتم درسخون هم نبودم اما قبول شدم و با اون همه ضوابط که اصلا نمیزاشتن تا سر کوچه تنها برم گذاشتن برم دانشگاه اما از همون روز اول چادر گذاشتم کنار ترم یک گذشت و با هیچکی نبودم ترم دو هم تموم شد اما ترم ۳ گول یکی خوردم که گفت یه پسره هس
یکی دوس داره میخوایم وانمود کنیم تو با اونی و چرت و پرت اخرشم نفهمیدم چیشد و پسره کونم گذاشت تو ماشین ک هیچی نفهمیدم معاشقم نداشتیم ی بارم تو کویر لب بازی داشتم بیشتر با یه پسرهه ک دیگ ندیدمش البته از قبل هم نمیشناختمش گذشت ی پسره بود هیچ سکسی نداشتیم اما بعد ی ماه گذاشت لا پام اونم تو ی کوچه تنگ و تاریک هیچ حسی نداشتم ی بار ی پیرمرد ک اکثر دخترا جندش بودن سینمو فشار داد حس گرفتم منی ک به هیچکی حس نداشتم ۳،۴ بارم تو خونه بودیم با ادمای مختلف ولی حسی نداشتمو منجر ب سکس نشد تا عاشق فرهاد شدم ( حتما داستانای قبلی بخونین )و سری اخر بدون هیچ معاشقه ای پردمو زد و وقتی دستمال خونی نشونش دادم زد زیرش گف خون دیگه ایه بعدشم گف برو الان مشتری ممکنه بیاد طبق همیشه تو کافش بودیم ازش متنفر شدم اما دلتنگم برای روز های قبل برای تصویری ک ازش تو ذهنم ساخته بودم ۲۴ سالمه و باید ازدواج کنم خواستگار زیآد ندارم اگ هر سالی یکی دو تام پیدا بشه بابام ی ایراد میگیره برا پردم رفتم دکتر گف یه چین خوردگی کوچیک داری میترسم خیلی ولی دکتر گف ممکنه با سکس کامل طرف دیگه بکارتم باز بشه و خونریزی داشته باشی گفت فعلا چیزی معلوم نیس به جز ی چین خوردگی ولی خون ریزی داشتم خیلی کیر میخوام شده فقط سآک ولی اعتمآد سخته هر کیری هم قابل خوردن نیس کیر دراز کلفت فقط دوس دارم در واقع فقط فرهاد و کیرشو .میترسم ولی کل بکارتم از بین بره و برا ازدواجم با این خانواده بدبخت بشم با اینکه متنفرم از خیانت اما دوستدارم سریع ازدواج کنم برم با خیال راحت حد اقل ی سکس با فرهاد داشته باشم عاشقشم سکسش خیلی خوبه قیافش قدش لباش کیرش خیلی خوش مزس من عاشقتم لعنتی اصلا میبینمش دلم میخواد بهش بدمنوشته: عاشق فرهادش
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
ملکه پگاه (۲)
1401/04/24
#مستی #دوست_پسر #آنال
۱۵ سال بعد
از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :
-ای نامرد تنها تنها ؟
چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :
+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا
وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :
-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری
چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین
1401/04/24
#مستی #دوست_پسر #آنال
۱۵ سال بعد
از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :
-ای نامرد تنها تنها ؟
چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :
+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا
وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :
-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری
چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین
گاییده شدن کس و کونم توسط دوست پسر بور و سفید
1402/11/07
#آنال #دوست_پسر
چند سال پیش، دوست پسری داشتم که از تیندر باش آشنا شده بودم، خیلی سکسی و کیوت بود موهای نسبتا روشن داشت پوست سفید بود و قدش هم ۱۸۸ بود، بعد از یکی دو بار دیت رفتن منو دعوت کرد خونش که باهم فیلم ببینیم، کنار هم روی مبل نشسته بودیم که آروم صورتشو آورد نزدیک صورتم و ازم لب گرفت اولش یکمی خجالت کشیدم و سرخ شدم اما بعدش که شروع کرد سینه هامو مالیدن و با نوک سینه هام بازی کردن ، خیلی حشری شدم و یخم آب شد تقریبا!
قبلاً بهم گفت بود یسری فتیش ها داره ولی چون خیلی تجربه ای نداشتم ، خلاصه بعد اینکه موفق شد حشریم کنه کاملا، بهم گفت زانو بزنم و کیرشو کامل کرد تو دهنم ، کمربندشو هم انداخت دور گردنم و بسته ش تو سرمو موهامو فشار میداد تا کیرش کامل بره تو دهنم و از اونجایی که کیر تقریبا کلفتی داشت چند بار میخواستم اوق بزنم ولی بازم ادامه میداد، وقتی کیرشو بزور از دهنم در میوردم میزد تو گوشم و میگفت این تنبیه اته، من فقط داخل پورن ها دیده بودم قبلاً روابط جنسی اینطوری رو، ولی همیشه درونم دوست داشتم امتحان کنم، خلاصه بعد از اینکه حسابی تو دهنم کرد رفت از داخل اتاق چشم بند ,دهن بند و بات پلاگ آورد…
شورتمو در آورد خم کرد منو رو مبل دو زانو رفتم رو مبل ، چندتا اسپنک بهم زد ، بعد شروع کرد انگشت کردنم اول از کسم شروع کرد بعد کونمو انگشت کرد و بعدش پات پلاگ رو کرد تو دهنم خیس که شد ، فرو کرد تو کونم، بعد دهنو چشمامو بست، دستمو گرفت برد داخل اتاق و اونجا هم یسری وسایل دیگه داشت که ماله بی دی اس ام بود، منو خوابوند رو تخت به شکم و دست و پاهامو به تخت بست، من یکمی ترسیده بودم ولی حشری بودم و خیلی داشت بهم حال میداد ، از پشت افتاد روم شروع کرد بات پلاگ تو کونم رو جلو عقب کردن، در میورد و هی فرو میکرد تو کونم دوباره…
خلاصه بعد گشاد کردن سوراخ کونم ، کیرشو همونجوری که رو تخت افتاد بودم فرو کرد تو کونم ، اولش یکمی درد داشتم و سختم بود تحمل کنم ولی اون ادامه داد وقتی یکم سوراخ کونم گشاد تر شد ، لذت کون دادن شروع شد و حسابی آه و ناله میکردم زیرش، التماس میکردم محکم تر کونمو بگاد.
بعد از یکمی دستور پامو باز کرد به پشت منو خوابوند و اومد روم سینه هامو سیلی میزد و نوکشونو فشار میداد تا جیغ بکشم و التماسش کنم ، سینه های من خیلی بزرگه نسبت به اندام ریزه میزه ام ، اونم هی میگفت جون جنده پستونات خیلی حشریم میکنه، و دوباره شروع کرد کونمو گاییدن … ایندفعه یه دیلدو آورد اونو کرد تو کسم…
من زیرش داشتم از حال میرفتم و فقط آه ناله میکردم و میگفتم بیشتر بگا منو، اونم سیلی میزد بهم و میگفت جرت میدم جنده…!
دفعه اول که آبشو آوردم ، همونجا ریخت تو کونم…
من که طعم کیرش زیر زبونم رفته بود بعد نیم ساعت، کیروش از روی شلوارک مالیدم و شروع کردم خوردن کیرش دوباره موهامو محکم گرفت و کیروش محکم فشار داد تو دهنم… بعد ازین که دوباره حسابی دهنمو گایید…
وایسوند خودشم پشتم وایساد و شروع کرد کسمو گاییدن، کمربند دور گردنمو میکشید و محکم میگایید منو ، فقط میتونستم آه و ناله کنم و التماس کنم محکم تر کسمو بگاد…
پوزیشن رو عوض کرد و هلم داد رو تخت و داگیم کرد ، داگیم کسمو میکرد و سینه هامو میمالید…تا اومد ارضا شه کیروش از تو کسم در آورد و بهم گفت بخورش و تو دهنم ارضا شد و آبشو خوردم ، این اولین باری بود اسلیو میشدم و آب منی پسریو میخوردم
اون شب وقتی رفتم خونه تا صبح داشتم با خودم ور میرفتم با فیلم های کوتاهی که از گاییدنم گرفته بود…
هنوز بعد سالها فکرش حشریم میکنه…نوشته: تینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/11/07
#آنال #دوست_پسر
چند سال پیش، دوست پسری داشتم که از تیندر باش آشنا شده بودم، خیلی سکسی و کیوت بود موهای نسبتا روشن داشت پوست سفید بود و قدش هم ۱۸۸ بود، بعد از یکی دو بار دیت رفتن منو دعوت کرد خونش که باهم فیلم ببینیم، کنار هم روی مبل نشسته بودیم که آروم صورتشو آورد نزدیک صورتم و ازم لب گرفت اولش یکمی خجالت کشیدم و سرخ شدم اما بعدش که شروع کرد سینه هامو مالیدن و با نوک سینه هام بازی کردن ، خیلی حشری شدم و یخم آب شد تقریبا!
قبلاً بهم گفت بود یسری فتیش ها داره ولی چون خیلی تجربه ای نداشتم ، خلاصه بعد اینکه موفق شد حشریم کنه کاملا، بهم گفت زانو بزنم و کیرشو کامل کرد تو دهنم ، کمربندشو هم انداخت دور گردنم و بسته ش تو سرمو موهامو فشار میداد تا کیرش کامل بره تو دهنم و از اونجایی که کیر تقریبا کلفتی داشت چند بار میخواستم اوق بزنم ولی بازم ادامه میداد، وقتی کیرشو بزور از دهنم در میوردم میزد تو گوشم و میگفت این تنبیه اته، من فقط داخل پورن ها دیده بودم قبلاً روابط جنسی اینطوری رو، ولی همیشه درونم دوست داشتم امتحان کنم، خلاصه بعد از اینکه حسابی تو دهنم کرد رفت از داخل اتاق چشم بند ,دهن بند و بات پلاگ آورد…
شورتمو در آورد خم کرد منو رو مبل دو زانو رفتم رو مبل ، چندتا اسپنک بهم زد ، بعد شروع کرد انگشت کردنم اول از کسم شروع کرد بعد کونمو انگشت کرد و بعدش پات پلاگ رو کرد تو دهنم خیس که شد ، فرو کرد تو کونم، بعد دهنو چشمامو بست، دستمو گرفت برد داخل اتاق و اونجا هم یسری وسایل دیگه داشت که ماله بی دی اس ام بود، منو خوابوند رو تخت به شکم و دست و پاهامو به تخت بست، من یکمی ترسیده بودم ولی حشری بودم و خیلی داشت بهم حال میداد ، از پشت افتاد روم شروع کرد بات پلاگ تو کونم رو جلو عقب کردن، در میورد و هی فرو میکرد تو کونم دوباره…
خلاصه بعد گشاد کردن سوراخ کونم ، کیرشو همونجوری که رو تخت افتاد بودم فرو کرد تو کونم ، اولش یکمی درد داشتم و سختم بود تحمل کنم ولی اون ادامه داد وقتی یکم سوراخ کونم گشاد تر شد ، لذت کون دادن شروع شد و حسابی آه و ناله میکردم زیرش، التماس میکردم محکم تر کونمو بگاد.
بعد از یکمی دستور پامو باز کرد به پشت منو خوابوند و اومد روم سینه هامو سیلی میزد و نوکشونو فشار میداد تا جیغ بکشم و التماسش کنم ، سینه های من خیلی بزرگه نسبت به اندام ریزه میزه ام ، اونم هی میگفت جون جنده پستونات خیلی حشریم میکنه، و دوباره شروع کرد کونمو گاییدن … ایندفعه یه دیلدو آورد اونو کرد تو کسم…
من زیرش داشتم از حال میرفتم و فقط آه ناله میکردم و میگفتم بیشتر بگا منو، اونم سیلی میزد بهم و میگفت جرت میدم جنده…!
دفعه اول که آبشو آوردم ، همونجا ریخت تو کونم…
من که طعم کیرش زیر زبونم رفته بود بعد نیم ساعت، کیروش از روی شلوارک مالیدم و شروع کردم خوردن کیرش دوباره موهامو محکم گرفت و کیروش محکم فشار داد تو دهنم… بعد ازین که دوباره حسابی دهنمو گایید…
وایسوند خودشم پشتم وایساد و شروع کرد کسمو گاییدن، کمربند دور گردنمو میکشید و محکم میگایید منو ، فقط میتونستم آه و ناله کنم و التماس کنم محکم تر کسمو بگاد…
پوزیشن رو عوض کرد و هلم داد رو تخت و داگیم کرد ، داگیم کسمو میکرد و سینه هامو میمالید…تا اومد ارضا شه کیروش از تو کسم در آورد و بهم گفت بخورش و تو دهنم ارضا شد و آبشو خوردم ، این اولین باری بود اسلیو میشدم و آب منی پسریو میخوردم
اون شب وقتی رفتم خونه تا صبح داشتم با خودم ور میرفتم با فیلم های کوتاهی که از گاییدنم گرفته بود…
هنوز بعد سالها فکرش حشریم میکنه…نوشته: تینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
گاییده شدن کس و کونم توسط دوست پسر بور و سفید
1402/11/07
#آنال #دوست_پسر
چند سال پیش، دوست پسری داشتم که از تیندر باش آشنا شده بودم، خیلی سکسی و کیوت بود موهای نسبتا روشن داشت پوست سفید بود و قدش هم ۱۸۸ بود، بعد از یکی دو بار دیت رفتن منو دعوت کرد خونش که باهم فیلم ببینیم، کنار هم روی مبل نشسته بودیم که آروم صورتشو آورد نزدیک صورتم و ازم لب گرفت اولش یکمی خجالت کشیدم و سرخ شدم اما بعدش که شروع کرد سینه هامو مالیدن و با نوک سینه هام بازی کردن ، خیلی حشری شدم و یخم آب شد تقریبا!
قبلاً بهم گفت بود یسری فتیش ها داره ولی چون خیلی تجربه ای نداشتم ، خلاصه بعد اینکه موفق شد حشریم کنه کاملا، بهم گفت زانو بزنم و کیرشو کامل کرد تو دهنم ، کمربندشو هم انداخت دور گردنم و بسته ش تو سرمو موهامو فشار میداد تا کیرش کامل بره تو دهنم و از اونجایی که کیر تقریبا کلفتی داشت چند بار میخواستم اوق بزنم ولی بازم ادامه میداد، وقتی کیرشو بزور از دهنم در میوردم میزد تو گوشم و میگفت این تنبیه اته، من فقط داخل پورن ها دیده بودم قبلاً روابط جنسی اینطوری رو، ولی همیشه درونم دوست داشتم امتحان کنم، خلاصه بعد از اینکه حسابی تو دهنم کرد رفت از داخل اتاق چشم بند ,دهن بند و بات پلاگ آورد…
شورتمو در آورد خم کرد منو رو مبل دو زانو رفتم رو مبل ، چندتا اسپنک بهم زد ، بعد شروع کرد انگشت کردنم اول از کسم شروع کرد بعد کونمو انگشت کرد و بعدش پات پلاگ رو کرد تو دهنم خیس که شد ، فرو کرد تو کونم، بعد دهنو چشمامو بست، دستمو گرفت برد داخل اتاق و اونجا هم یسری وسایل دیگه داشت که ماله بی دی اس ام بود، منو خوابوند رو تخت به شکم و دست و پاهامو به تخت بست، من یکمی ترسیده بودم ولی حشری بودم و خیلی داشت بهم حال میداد ، از پشت افتاد روم شروع کرد بات پلاگ تو کونم رو جلو عقب کردن، در میورد و هی فرو میکرد تو کونم دوباره…
خلاصه بعد گشاد کردن سوراخ کونم ، کیرشو همونجوری که رو تخت افتاد بودم فرو کرد تو کونم ، اولش یکمی درد داشتم و سختم بود تحمل کنم ولی اون ادامه داد وقتی یکم سوراخ کونم گشاد تر شد ، لذت کون دادن شروع شد و حسابی آه و ناله میکردم زیرش، التماس میکردم محکم تر کونمو بگاد.
بعد از یکمی دستور پامو باز کرد به پشت منو خوابوند و اومد روم سینه هامو سیلی میزد و نوکشونو فشار میداد تا جیغ بکشم و التماسش کنم ، سینه های من خیلی بزرگه نسبت به اندام ریزه میزه ام ، اونم هی میگفت جون جنده پستونات خیلی حشریم میکنه، و دوباره شروع کرد کونمو گاییدن … ایندفعه یه دیلدو آورد اونو کرد تو کسم…
من زیرش داشتم از حال میرفتم و فقط آه ناله میکردم و میگفتم بیشتر بگا منو، اونم سیلی میزد بهم و میگفت جرت میدم جنده…!
دفعه اول که آبشو آوردم ، همونجا ریخت تو کونم…
من که طعم کیرش زیر زبونم رفته بود بعد نیم ساعت، کیروش از روی شلوارک مالیدم و شروع کردم خوردن کیرش دوباره موهامو محکم گرفت و کیروش محکم فشار داد تو دهنم… بعد ازین که دوباره حسابی دهنمو گایید…
وایسوند خودشم پشتم وایساد و شروع کرد کسمو گاییدن، کمربند دور گردنمو میکشید و محکم میگایید منو ، فقط میتونستم آه و ناله کنم و التماس کنم محکم تر کسمو بگاد…
پوزیشن رو عوض کرد و هلم داد رو تخت و داگیم کرد ، داگیم کسمو میکرد و سینه هامو میمالید…تا اومد ارضا شه کیروش از تو کسم در آورد و بهم گفت بخورش و تو دهنم ارضا شد و آبشو خوردم ، این اولین باری بود اسلیو میشدم و آب منی پسریو میخوردم
اون شب وقتی رفتم خونه تا صبح داشتم با خودم ور میرفتم با فیلم های کوتاهی که از گاییدنم گرفته بود…
هنوز بعد سالها فکرش حشریم میکنه…نوشته: تینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/11/07
#آنال #دوست_پسر
چند سال پیش، دوست پسری داشتم که از تیندر باش آشنا شده بودم، خیلی سکسی و کیوت بود موهای نسبتا روشن داشت پوست سفید بود و قدش هم ۱۸۸ بود، بعد از یکی دو بار دیت رفتن منو دعوت کرد خونش که باهم فیلم ببینیم، کنار هم روی مبل نشسته بودیم که آروم صورتشو آورد نزدیک صورتم و ازم لب گرفت اولش یکمی خجالت کشیدم و سرخ شدم اما بعدش که شروع کرد سینه هامو مالیدن و با نوک سینه هام بازی کردن ، خیلی حشری شدم و یخم آب شد تقریبا!
قبلاً بهم گفت بود یسری فتیش ها داره ولی چون خیلی تجربه ای نداشتم ، خلاصه بعد اینکه موفق شد حشریم کنه کاملا، بهم گفت زانو بزنم و کیرشو کامل کرد تو دهنم ، کمربندشو هم انداخت دور گردنم و بسته ش تو سرمو موهامو فشار میداد تا کیرش کامل بره تو دهنم و از اونجایی که کیر تقریبا کلفتی داشت چند بار میخواستم اوق بزنم ولی بازم ادامه میداد، وقتی کیرشو بزور از دهنم در میوردم میزد تو گوشم و میگفت این تنبیه اته، من فقط داخل پورن ها دیده بودم قبلاً روابط جنسی اینطوری رو، ولی همیشه درونم دوست داشتم امتحان کنم، خلاصه بعد از اینکه حسابی تو دهنم کرد رفت از داخل اتاق چشم بند ,دهن بند و بات پلاگ آورد…
شورتمو در آورد خم کرد منو رو مبل دو زانو رفتم رو مبل ، چندتا اسپنک بهم زد ، بعد شروع کرد انگشت کردنم اول از کسم شروع کرد بعد کونمو انگشت کرد و بعدش پات پلاگ رو کرد تو دهنم خیس که شد ، فرو کرد تو کونم، بعد دهنو چشمامو بست، دستمو گرفت برد داخل اتاق و اونجا هم یسری وسایل دیگه داشت که ماله بی دی اس ام بود، منو خوابوند رو تخت به شکم و دست و پاهامو به تخت بست، من یکمی ترسیده بودم ولی حشری بودم و خیلی داشت بهم حال میداد ، از پشت افتاد روم شروع کرد بات پلاگ تو کونم رو جلو عقب کردن، در میورد و هی فرو میکرد تو کونم دوباره…
خلاصه بعد گشاد کردن سوراخ کونم ، کیرشو همونجوری که رو تخت افتاد بودم فرو کرد تو کونم ، اولش یکمی درد داشتم و سختم بود تحمل کنم ولی اون ادامه داد وقتی یکم سوراخ کونم گشاد تر شد ، لذت کون دادن شروع شد و حسابی آه و ناله میکردم زیرش، التماس میکردم محکم تر کونمو بگاد.
بعد از یکمی دستور پامو باز کرد به پشت منو خوابوند و اومد روم سینه هامو سیلی میزد و نوکشونو فشار میداد تا جیغ بکشم و التماسش کنم ، سینه های من خیلی بزرگه نسبت به اندام ریزه میزه ام ، اونم هی میگفت جون جنده پستونات خیلی حشریم میکنه، و دوباره شروع کرد کونمو گاییدن … ایندفعه یه دیلدو آورد اونو کرد تو کسم…
من زیرش داشتم از حال میرفتم و فقط آه ناله میکردم و میگفتم بیشتر بگا منو، اونم سیلی میزد بهم و میگفت جرت میدم جنده…!
دفعه اول که آبشو آوردم ، همونجا ریخت تو کونم…
من که طعم کیرش زیر زبونم رفته بود بعد نیم ساعت، کیروش از روی شلوارک مالیدم و شروع کردم خوردن کیرش دوباره موهامو محکم گرفت و کیروش محکم فشار داد تو دهنم… بعد ازین که دوباره حسابی دهنمو گایید…
وایسوند خودشم پشتم وایساد و شروع کرد کسمو گاییدن، کمربند دور گردنمو میکشید و محکم میگایید منو ، فقط میتونستم آه و ناله کنم و التماس کنم محکم تر کسمو بگاد…
پوزیشن رو عوض کرد و هلم داد رو تخت و داگیم کرد ، داگیم کسمو میکرد و سینه هامو میمالید…تا اومد ارضا شه کیروش از تو کسم در آورد و بهم گفت بخورش و تو دهنم ارضا شد و آبشو خوردم ، این اولین باری بود اسلیو میشدم و آب منی پسریو میخوردم
اون شب وقتی رفتم خونه تا صبح داشتم با خودم ور میرفتم با فیلم های کوتاهی که از گاییدنم گرفته بود…
هنوز بعد سالها فکرش حشریم میکنه…نوشته: تینا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
ملکه پگاه (۲)
1401/04/24
#مستی #دوست_پسر #آنال
۱۵ سال بعد
از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :
-ای نامرد تنها تنها ؟
چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :
+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا
وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :
-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری
چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین
1401/04/24
#مستی #دوست_پسر #آنال
۱۵ سال بعد
از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :
-ای نامرد تنها تنها ؟
چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :
+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا
وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :
-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری
چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین
سکس با رفیق اکسم
1402/11/23
#دوست_پسر
سلام من معصومم همه رفیقام مصی صدام میکنن۱۸سالمه و این داستان کاملا واقعیه لطفا فحش ندید مرسی🥲😂
این خاطره ای که میخام تعریف کنم تقریبا مال یسال پیشه که من با یه پسری بودم به اسم امیر امیر پسری لاغر با رنگ پوست تیره منم که خب سفیدم با قیافه تقریبا خوب ولی باسن و میمی بزرگی ندارم🥲😂امیر خیلی اصرار داشت که سکس داشته باشیم ولی من قبول نمیکردم تا بالخره بعد کلی اصرار راضی شدم اقا از کون بهش بدم رفتم خونشونو اول من نشستم بعد کم کم حرف زدیمو دستشو گذاشت روی رونم دید من خوشم میاد اومد پشتم نشست پشتم نشستو دستشو از پشت اورد جلو سینه هامو گرف سیخ بودن کیرش به کمرم فشار میورد و همینجوری تقریبا ده دقیقه داشت سینه هامو میمالید بعد اومد کنارم نشست دستشو کرد تو شلوار شروع کرد مالیدن کصم بعد شرو کردیم لب گرفتن اونم یه دستش تو کصم یه دستش رو ممه هامو داشتیم زبون همو مک میزدیم شلوارشو در اورد کیرش تقریبا ۱۴ثانت بود ولی برا منی ک اولین بارم بود خیلی بزرگ بود بعد بهم کف بیا ساک بزن ساک زدم براش بعد سرمو نگهر داشته بود و داشت همینجوری تو دهنم تلمبه میزد بهم گف کجا بریزم منم کیرشو از دهنم در اوردم گفتم بیرون بریز بعد گف نه میخام یجای گرم بریزمو خالی کرد تو دهنم و دستشو گذاشت جلو دهنم ک نتونم تفش کنم همشو قورت دادم باهم دراز کشیدیم بعد پنج دقیقه هی کونمو فشار میدادم به کیرش اون هی کمرمو میگرفت و نمیزاش ازش جدا بشم دیگه نیمه شق بود ک رف وازلین اورد یکم سر انگشتش زد و شرو کرد با سوراخ کونم بازی کردن تا وقتی ک انگشتشو نمیکرد داخل سوراخ حال میداد ولی وقتی انگشتم میکرد یکم سوزش داشتم وازلین زد رو کیرش گف خب بیا بشین روش خودش دراز کشید من رفتم رو شکمش پاهامو باز کردم کیرشو با سوراخ تنظیم کردم نشستم تا خایه تو کونم رف از درد تکون نمیخوردم بعد اومد از کمرم گرف همونجوری ک کیرش تو کونم بود خابوند کنار خودش از سینه هام چسبید شرو کرد به تلمبه زدنای اروم بعد چند دقیقه ک نمیزد خودم خودمو فشار میدادم به کیرش بعد که دید من درد ندارم شرو کرد به تلمبه زدن تو کونم با هر تلمبه به کصم یه فشار میومد که درد داشت ولی همون لذت داشت از لذت یه عاح کشیدم که گف اومد بریزم؟گفتم بریز ریخت توم و خیلی خوب بود ولی بعد این سکسمون دیگه کات کردیمو من داغون شدم بعد شیش ماه رفیقش اومد و گف بیا بامن اوکی شو فلان منم که دنبال یه کیس بودم رفتم با رفیقش و میرفتم به رفیقشم میدادم که یکباررفتم خونشون و نشستیمو گف بیا رو پام بشین نشستم رو پاش جوری که کیرش اوفتاد جای چاک کصم صورتامون رو به رو هم بود پاهامم دور کمرش من دوباره اومدم کرم بریزم ک دستمو انداختم دور گردنش و شروع کردم به عقب جلو کردن یه اوفف گفتو بغلم کرد بلندم کرد برد تو اتاق دراز کشیدیم منم روش بودم داشتیم لب میگرفتیم از پایینم خودمونو میمالیدیم بهم با هر تکون یه آه میکشید ک خیلی حشریم میکرد اوف یادم میاد دلم میخواد بعد شلوارشو در اورد کرد کیرشو دهنم ک فقط خیس بشه خیلی از مال امیر بزرگ تر بود گذاشت دم سوراخم کرد تو احساس پاره شدن داشتم شروع کرد به تلمبه زدن هر تلمبه ای که میزد می پرسید من بهتر میکنم یا رفیقم من میگفتم توو اونم میگفف جوننن تند تر تلمبه میزد تا اینکه آبش اومد
امیدوارم خوشتون اومده باشه و اینکه ببخشید اگه بد بود:))نوشته: مصی
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
1402/11/23
#دوست_پسر
سلام من معصومم همه رفیقام مصی صدام میکنن۱۸سالمه و این داستان کاملا واقعیه لطفا فحش ندید مرسی🥲😂
این خاطره ای که میخام تعریف کنم تقریبا مال یسال پیشه که من با یه پسری بودم به اسم امیر امیر پسری لاغر با رنگ پوست تیره منم که خب سفیدم با قیافه تقریبا خوب ولی باسن و میمی بزرگی ندارم🥲😂امیر خیلی اصرار داشت که سکس داشته باشیم ولی من قبول نمیکردم تا بالخره بعد کلی اصرار راضی شدم اقا از کون بهش بدم رفتم خونشونو اول من نشستم بعد کم کم حرف زدیمو دستشو گذاشت روی رونم دید من خوشم میاد اومد پشتم نشست پشتم نشستو دستشو از پشت اورد جلو سینه هامو گرف سیخ بودن کیرش به کمرم فشار میورد و همینجوری تقریبا ده دقیقه داشت سینه هامو میمالید بعد اومد کنارم نشست دستشو کرد تو شلوار شروع کرد مالیدن کصم بعد شرو کردیم لب گرفتن اونم یه دستش تو کصم یه دستش رو ممه هامو داشتیم زبون همو مک میزدیم شلوارشو در اورد کیرش تقریبا ۱۴ثانت بود ولی برا منی ک اولین بارم بود خیلی بزرگ بود بعد بهم کف بیا ساک بزن ساک زدم براش بعد سرمو نگهر داشته بود و داشت همینجوری تو دهنم تلمبه میزد بهم گف کجا بریزم منم کیرشو از دهنم در اوردم گفتم بیرون بریز بعد گف نه میخام یجای گرم بریزمو خالی کرد تو دهنم و دستشو گذاشت جلو دهنم ک نتونم تفش کنم همشو قورت دادم باهم دراز کشیدیم بعد پنج دقیقه هی کونمو فشار میدادم به کیرش اون هی کمرمو میگرفت و نمیزاش ازش جدا بشم دیگه نیمه شق بود ک رف وازلین اورد یکم سر انگشتش زد و شرو کرد با سوراخ کونم بازی کردن تا وقتی ک انگشتشو نمیکرد داخل سوراخ حال میداد ولی وقتی انگشتم میکرد یکم سوزش داشتم وازلین زد رو کیرش گف خب بیا بشین روش خودش دراز کشید من رفتم رو شکمش پاهامو باز کردم کیرشو با سوراخ تنظیم کردم نشستم تا خایه تو کونم رف از درد تکون نمیخوردم بعد اومد از کمرم گرف همونجوری ک کیرش تو کونم بود خابوند کنار خودش از سینه هام چسبید شرو کرد به تلمبه زدنای اروم بعد چند دقیقه ک نمیزد خودم خودمو فشار میدادم به کیرش بعد که دید من درد ندارم شرو کرد به تلمبه زدن تو کونم با هر تلمبه به کصم یه فشار میومد که درد داشت ولی همون لذت داشت از لذت یه عاح کشیدم که گف اومد بریزم؟گفتم بریز ریخت توم و خیلی خوب بود ولی بعد این سکسمون دیگه کات کردیمو من داغون شدم بعد شیش ماه رفیقش اومد و گف بیا بامن اوکی شو فلان منم که دنبال یه کیس بودم رفتم با رفیقش و میرفتم به رفیقشم میدادم که یکباررفتم خونشون و نشستیمو گف بیا رو پام بشین نشستم رو پاش جوری که کیرش اوفتاد جای چاک کصم صورتامون رو به رو هم بود پاهامم دور کمرش من دوباره اومدم کرم بریزم ک دستمو انداختم دور گردنش و شروع کردم به عقب جلو کردن یه اوفف گفتو بغلم کرد بلندم کرد برد تو اتاق دراز کشیدیم منم روش بودم داشتیم لب میگرفتیم از پایینم خودمونو میمالیدیم بهم با هر تکون یه آه میکشید ک خیلی حشریم میکرد اوف یادم میاد دلم میخواد بعد شلوارشو در اورد کرد کیرشو دهنم ک فقط خیس بشه خیلی از مال امیر بزرگ تر بود گذاشت دم سوراخم کرد تو احساس پاره شدن داشتم شروع کرد به تلمبه زدن هر تلمبه ای که میزد می پرسید من بهتر میکنم یا رفیقم من میگفتم توو اونم میگفف جوننن تند تر تلمبه میزد تا اینکه آبش اومد
امیدوارم خوشتون اومده باشه و اینکه ببخشید اگه بد بود:))نوشته: مصی
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
پسری که تو شهوانی آشنا شدیم
#شهوانی #دوست_پسر #سکس_چت
سلام من خیلی شلوغش نمیکنم و میرم سر اصل مطلب.
تو همین سایت تو چتا خوب خیلیا میان خصوصی ما دخترا و دوست دارن حرف بزنن یه شب واقعا هورنی شده بودم اومدم تو سایت و شروع کردم چت کردن با یکی که اسمش دانیال بود.کلی سکس چت کردیم و من تخیلم خیلی خوبه همش خودمو میمالیدم و کیرشو تصور میکردم که داره تو کسم بالا پایین میشه و ساک میزنم براش.لعنتی یجوری عالی سکس چت کرد باهام و دلمو برد که آیدی تلگرامشو گرفتم که بتونم بعدنم باهاش سکس چت کنم.
دو سه باری همینجوری مجازی سکس چت کردیم و یه روز دعوتم کرد بریم بیرون کافه و سینما.
ساعت هفتو نیم اومد دنبالم رفتیم یه کافه خوب اولش خیلی خجالت میکشیدم ولی اون اوکی بود ، وقتی شام میخوردیم من همش مجذوب لباش و عضلات جذابش شده بودم ولی روم نمیشد چیزی بگم 🙊
بعد شام رفتیم فیلم فسیلو دیدیم.همون اول فیلم دستمو گرفت و نوازشم کرد من دیگه نتونستم نگاهش نکنم، وقتی دید لباشو چسبوند به لبام. انقدر استرس داشتم دستام داشت میلرزید. دستمو گرفت و گفت نترس عزیزم من کنارتم و دوباره یه بوسه دیگه گرفت و من واقعا بی اختیار دستشو ول نکردم، بردمش سمت سینه هام و لای سوتینم گذاشتم دستشو رو سینه هام :)
ردیف ما هیچکس ننشسته بود و میتونستیم راحت باشیم ولی من همش ترس و استرس داشتم با این حال وجود دانیال آرومم میکرد انگار یه تکیه گاه داشتم که میتونستم بهش اعتماد کنم
دستمو بردم سمت شلوارش و یکم از روی شلوار کیرشو مالیدم و انقدری بزرگ شد که خودم ترسیدم که این قراره بره تو کسم؟ 😂
فیلم تموم شد پاشدیم اومدیم بیرون سمت خروجی های پارکینگ یجا منو چسبوند به دیوار و ازم لب گرفت و گفت من نیازت دارم امشب، میخوام مال خودم باشی :))) من انقد ذوق داشتم و همزمان داشتم از استرس میمردم که فقط گفتم من مال خودتم عشقم، هر چی تو بخوای، رفتیم سوار ماشین شدیم و تو ماشین هی واسه هم میمالیدیم💦
تا رسیدیم خونشون همینکه درو بست شروع کرد لب گرفتن ازم منم دیگه مطمئن بودم یه جای امنه دیگه شل کردهبودم و داشتم از خوردن لباش و مالیدنش لذت میبردم،کم کم لباسامو درآورد تا جایی که فقط سوتینم مونده بود و دکمه شلوارمم باز بود بغلم کرد و برد تا تخت خوابش شروع کرد از شکم تا گردنمو لیسید من داشتم قربون صدقش میرفتم و کیرشو میمالیدم که شلوارمو کشید پایین و از رو شورتم داشت لیس میزد🙊
خودم شورتمو درآوردم و شروع کرد همزمان لیس زدنو انگشت کردنم تا حالا انگشت نشده بودم خیلی حال میداد 💦
لعنتی یجوری خوب میخورد برام و زبونشو تو کسم میچرخوند و چوچولمو گاز گرفت که داشت آبم میومد بهش گفتم دنی جونم دیگه نوبت منه ها گفت هنوز کارم تموم نشده توله :) توله و دخترم که صدام میکرد من انگار دنیا رو دادن بهم😍
اومد رو سینه هام انقد ممه هامو مالید و خورد که دیگه خسته شده بود پا شد گفت حالا دیگه نوبت توئه
منم که از خدام بود و ساک خیلی دوست دارم پاشدم اون نشست رو تخت و من پایین پاش زانو زدم، خیلی این حسو دوس دارم که زیر یه نفر باشم و اون منو تحت سلطه داشته باشه :)
شروع کردم اول از رو شلوار مالیدمش و اون تیشرتشو در آورد و داشت بلند میگفت بخورش زود دخترممم
اولش شروع کردم رفتم از زیر تخماش لیس زدن تا جایی که دیگه تخماشو کردم تو دهنم و میک میزدم و کیرشو میمالیدم انقدری تخماش تو دهنم بود که دیگه خیسه خیس شده بود یه ده ثانیه هم تخماشو کامل تو دهنم فشار دادم و بعدش شروع کردم از پایین ترین نقطه کیرش لیس زدم تا نوک کلاهکش که رسیدم کردمش تو دهنم و فقط سرشو میک زدم و بقیشو میمالیدم
تا جایی که دیگه خودم دووم نیاوردم و کل کیرشو کردم تو دهنم و بالا پایینش میکردم و چشم تو چشم دانیال بودم
آخ که چقدر حال میداد وقتی میدیدم از اون بالا داره با عشق نگاهم میکنه و من این پایین مثل یه جنده براش کیر میخورم
تند تر میخوردمش و اون بیشتر حال میکرد و من عاشق این بودم کیرشو محکم بکنم تو حلقم تا جایی که خفه شم بعد بکشمش بیرون
یکم بعد بهش گفتم پاشو تو دهنم تلمبه بزن عشقممم پاشد موهامو گرفت و شروع کرد تند تند تلمبه زدن و من همش عق میزدم و آب دهنمو روش خالی میکردم اونم توله سگ میدونست من عاشق این کارم هی سرمو محکم میبرد سمت خودش کل کیرش تو دهنم باشه خفم کنه :)
بعدش پرتم کرد رو تخت و خودشو انداخت روم و دوباره از کصم تا گردنمو لیسید و بعد پاهامو داد بالا و کیرشو گذاشت وسطشون :)
اولش سرشو که گذاشت توش من انگار کلی ماده داغ کردن تو کصم انقددد داغ بود کیرش هی بهش میگفتم یواش تر دانیالم ولی اون لعنتی کار خودشو میکرد و آروم آروم کیرشو فرو میکرد تو کس داغ من و هی بهم میگفتیم دوست دارم و عاشقتم و فقط مال خودمی و این حرفا یجا دیگه کیرش کلا تو کصم بود شروع کرد تند تند تلمبه زدن تو کصم منم زیرش فقط داشتم آه میکشیدم و لذت میبردم دیگه داشت بهم حال مید
#شهوانی #دوست_پسر #سکس_چت
سلام من خیلی شلوغش نمیکنم و میرم سر اصل مطلب.
تو همین سایت تو چتا خوب خیلیا میان خصوصی ما دخترا و دوست دارن حرف بزنن یه شب واقعا هورنی شده بودم اومدم تو سایت و شروع کردم چت کردن با یکی که اسمش دانیال بود.کلی سکس چت کردیم و من تخیلم خیلی خوبه همش خودمو میمالیدم و کیرشو تصور میکردم که داره تو کسم بالا پایین میشه و ساک میزنم براش.لعنتی یجوری عالی سکس چت کرد باهام و دلمو برد که آیدی تلگرامشو گرفتم که بتونم بعدنم باهاش سکس چت کنم.
دو سه باری همینجوری مجازی سکس چت کردیم و یه روز دعوتم کرد بریم بیرون کافه و سینما.
ساعت هفتو نیم اومد دنبالم رفتیم یه کافه خوب اولش خیلی خجالت میکشیدم ولی اون اوکی بود ، وقتی شام میخوردیم من همش مجذوب لباش و عضلات جذابش شده بودم ولی روم نمیشد چیزی بگم 🙊
بعد شام رفتیم فیلم فسیلو دیدیم.همون اول فیلم دستمو گرفت و نوازشم کرد من دیگه نتونستم نگاهش نکنم، وقتی دید لباشو چسبوند به لبام. انقدر استرس داشتم دستام داشت میلرزید. دستمو گرفت و گفت نترس عزیزم من کنارتم و دوباره یه بوسه دیگه گرفت و من واقعا بی اختیار دستشو ول نکردم، بردمش سمت سینه هام و لای سوتینم گذاشتم دستشو رو سینه هام :)
ردیف ما هیچکس ننشسته بود و میتونستیم راحت باشیم ولی من همش ترس و استرس داشتم با این حال وجود دانیال آرومم میکرد انگار یه تکیه گاه داشتم که میتونستم بهش اعتماد کنم
دستمو بردم سمت شلوارش و یکم از روی شلوار کیرشو مالیدم و انقدری بزرگ شد که خودم ترسیدم که این قراره بره تو کسم؟ 😂
فیلم تموم شد پاشدیم اومدیم بیرون سمت خروجی های پارکینگ یجا منو چسبوند به دیوار و ازم لب گرفت و گفت من نیازت دارم امشب، میخوام مال خودم باشی :))) من انقد ذوق داشتم و همزمان داشتم از استرس میمردم که فقط گفتم من مال خودتم عشقم، هر چی تو بخوای، رفتیم سوار ماشین شدیم و تو ماشین هی واسه هم میمالیدیم💦
تا رسیدیم خونشون همینکه درو بست شروع کرد لب گرفتن ازم منم دیگه مطمئن بودم یه جای امنه دیگه شل کردهبودم و داشتم از خوردن لباش و مالیدنش لذت میبردم،کم کم لباسامو درآورد تا جایی که فقط سوتینم مونده بود و دکمه شلوارمم باز بود بغلم کرد و برد تا تخت خوابش شروع کرد از شکم تا گردنمو لیسید من داشتم قربون صدقش میرفتم و کیرشو میمالیدم که شلوارمو کشید پایین و از رو شورتم داشت لیس میزد🙊
خودم شورتمو درآوردم و شروع کرد همزمان لیس زدنو انگشت کردنم تا حالا انگشت نشده بودم خیلی حال میداد 💦
لعنتی یجوری خوب میخورد برام و زبونشو تو کسم میچرخوند و چوچولمو گاز گرفت که داشت آبم میومد بهش گفتم دنی جونم دیگه نوبت منه ها گفت هنوز کارم تموم نشده توله :) توله و دخترم که صدام میکرد من انگار دنیا رو دادن بهم😍
اومد رو سینه هام انقد ممه هامو مالید و خورد که دیگه خسته شده بود پا شد گفت حالا دیگه نوبت توئه
منم که از خدام بود و ساک خیلی دوست دارم پاشدم اون نشست رو تخت و من پایین پاش زانو زدم، خیلی این حسو دوس دارم که زیر یه نفر باشم و اون منو تحت سلطه داشته باشه :)
شروع کردم اول از رو شلوار مالیدمش و اون تیشرتشو در آورد و داشت بلند میگفت بخورش زود دخترممم
اولش شروع کردم رفتم از زیر تخماش لیس زدن تا جایی که دیگه تخماشو کردم تو دهنم و میک میزدم و کیرشو میمالیدم انقدری تخماش تو دهنم بود که دیگه خیسه خیس شده بود یه ده ثانیه هم تخماشو کامل تو دهنم فشار دادم و بعدش شروع کردم از پایین ترین نقطه کیرش لیس زدم تا نوک کلاهکش که رسیدم کردمش تو دهنم و فقط سرشو میک زدم و بقیشو میمالیدم
تا جایی که دیگه خودم دووم نیاوردم و کل کیرشو کردم تو دهنم و بالا پایینش میکردم و چشم تو چشم دانیال بودم
آخ که چقدر حال میداد وقتی میدیدم از اون بالا داره با عشق نگاهم میکنه و من این پایین مثل یه جنده براش کیر میخورم
تند تر میخوردمش و اون بیشتر حال میکرد و من عاشق این بودم کیرشو محکم بکنم تو حلقم تا جایی که خفه شم بعد بکشمش بیرون
یکم بعد بهش گفتم پاشو تو دهنم تلمبه بزن عشقممم پاشد موهامو گرفت و شروع کرد تند تند تلمبه زدن و من همش عق میزدم و آب دهنمو روش خالی میکردم اونم توله سگ میدونست من عاشق این کارم هی سرمو محکم میبرد سمت خودش کل کیرش تو دهنم باشه خفم کنه :)
بعدش پرتم کرد رو تخت و خودشو انداخت روم و دوباره از کصم تا گردنمو لیسید و بعد پاهامو داد بالا و کیرشو گذاشت وسطشون :)
اولش سرشو که گذاشت توش من انگار کلی ماده داغ کردن تو کصم انقددد داغ بود کیرش هی بهش میگفتم یواش تر دانیالم ولی اون لعنتی کار خودشو میکرد و آروم آروم کیرشو فرو میکرد تو کس داغ من و هی بهم میگفتیم دوست دارم و عاشقتم و فقط مال خودمی و این حرفا یجا دیگه کیرش کلا تو کصم بود شروع کرد تند تند تلمبه زدن تو کصم منم زیرش فقط داشتم آه میکشیدم و لذت میبردم دیگه داشت بهم حال مید
سکس قبل مهاجرت
#دوست_پسر
من و مهرداد خیلی اوکی بودیم باهم
چندتا دیت رفتیم مهرداد پسر قد متوسط رو به بلند هیکل ورزشی یبار تو ماشین بودیم بهم گفت نمیخوای منو بوس کنی. گفتم لپتو بیار خواستم لپشو ببوسم یکدفعه لبشو آورد
خواستم ببوسم دیگه لبمو ول نکرد یکم لب گرفتیم و اینا
گفتم بسه زشته تو ماشین خلاصه شبش اومدیم خونه
بهم پیام داد من خیلی حس خوبی گرفتم شلوارمو داشت پاره میکرد. منم حقیقتا بدم نمیومد چون وایب خوبی ازش گرفته بودم قرار گذاشتیم فردا فلان کافه همو ببینیم
بعد بهم گفت میای خونمون منم گفتم باشه
اومد دنبالم رفتم دیدم میز چیده بساط مشروب و اینا
یه فیلمم گذاشته بود من در حد خیلی کم اما خودش خیلی خورد رفتیم یکم صحبت کردیم منو کشوند تو بغلش مشروبم داشت تو بغلش بودم بهم گفت لباس روییتو در بیار راحت باش یه تیشرت پوشیدم شلوارمم در آوردم لخت بودم خودشم بالا تنه اش لخت با یه شلوارک میفهمیدم تنش داره داغ میشه گردنشو بو کردم بعدش بوسیدم با انگشتاش ور میرفت روی رون پام من تکیه دادم به مبل اون اومد رو سینم فیلمه هم صحنه دار اومد لب گرفت ازم. همینجور که لب گرفت شرت و تیشرت سوتین رو در آورد هرچی میگفتم عزیزم زیاده روی نکن نخور
انقدر لبامو خورد و گاز گرفت که ورم کرد اومد سراغ لاله گوش و گردن من روی لاله گوشم و گردن حساسم جوری که نفس بهش بخوره وا میدم
یه جوری خورد واسم که گفتم مهرداد ترخدا کیرتو بزار روی کصم تا آروم بشم هنوز شلوارکشو در نیاورده بود اما قشنگ مشخص بود بزرگ شده سایزشم تقریبا بیست یا بیست دو واسه بود کلفت و دراز و از روی شلوارک گرفتم ماساژ دادم سینه هامو خورد یکم مشروب ریخت رو سینم لیس میزد آروم آروم اومد پایین یکم با انگشتش بازی کرد
وای راست شده بود کیرش😂 رفت سر یخچال نگاش میکردم خیلی بامزه بود😂
رفت از سر یخچالشون شکلات صبحانه آورد زد روی کصم وای چه لذتی بود یه جوری میخورد که جیغم رفت همینجوری کصمو میخورد سینه هامو میمالید انگشتشو میکرد تو دهنم با چشاش یه جوری زل زده بود بهم دست تو موهاش کردم
آب قطره قطره سر کیرش بود گفت خیلی دوست دارم تخمامو بخوری از تخماش شروع کردم واسم شکلات زد سرش موهامو گرفته بود تا ته میبرد پایین منو نشوند روی زمین سرمو گذاشتم روی مبل تو دهنم تلمبه میزد. ۶۹شدیم انقد واسم خوب خورد که من ارضا شدم اومد یه لا ممه ای هم واسم زد دوباره رفت بخوره ازش خواستم بس کنه اومد لبه های کصمو گرفت کیرشو عقب جلو میکرد یکم اینجوری کرد گفت بیا بشین روش خودت عقب جلو کن واسم لاپایی زد. دوباره بهم داد بخورم
یکم صبر کرد دوباره کصمو لیس زد گردنمو خورد
من خیس شدم زبونشو میکشید بین کصم
همینجوری هم انگشتشو میکرد سوراخ پشتم
با همین خوردنش یبار دیگه منو ارضا کرد تا بهم گفت داگی شو آروم گذاشت سوراخ پشتم بهش گفتم دردم میاد اومد یکم خورد برام و ژل زد گفت به پهلو بخواب یکم بین کصم کشید همون جوری بعد گفت بیا جلو بشین رو صورتم جونم باور کن داشت در میومد صورتش خیس خیس بود
بهم گفت خودت جلو عقب شو رو صورتم خیسی کصم میمالید بهش دوباره رفت انگشت کردن باسنم آروم آروم بازش کرد از پهلو میکرد تو چون کیرش بزرگ بود نصفشو
خلاصه من پرده ام حلقوی بود
کصمم داغ یدفعه گذاشت توش وای محشر بود
یکم تلمبه زد پاهامو دورش قفل کردم شروع کرد محکم تر بزنه و به اوج رسیدیم
تا آبش اومد ریخت رو سینه هام
چند بار دیگه ام سکس داشتیم اما بعدش مهاجرت کرد و رفت ومن دلتنگشم
نوشته: مهسا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
#دوست_پسر
من و مهرداد خیلی اوکی بودیم باهم
چندتا دیت رفتیم مهرداد پسر قد متوسط رو به بلند هیکل ورزشی یبار تو ماشین بودیم بهم گفت نمیخوای منو بوس کنی. گفتم لپتو بیار خواستم لپشو ببوسم یکدفعه لبشو آورد
خواستم ببوسم دیگه لبمو ول نکرد یکم لب گرفتیم و اینا
گفتم بسه زشته تو ماشین خلاصه شبش اومدیم خونه
بهم پیام داد من خیلی حس خوبی گرفتم شلوارمو داشت پاره میکرد. منم حقیقتا بدم نمیومد چون وایب خوبی ازش گرفته بودم قرار گذاشتیم فردا فلان کافه همو ببینیم
بعد بهم گفت میای خونمون منم گفتم باشه
اومد دنبالم رفتم دیدم میز چیده بساط مشروب و اینا
یه فیلمم گذاشته بود من در حد خیلی کم اما خودش خیلی خورد رفتیم یکم صحبت کردیم منو کشوند تو بغلش مشروبم داشت تو بغلش بودم بهم گفت لباس روییتو در بیار راحت باش یه تیشرت پوشیدم شلوارمم در آوردم لخت بودم خودشم بالا تنه اش لخت با یه شلوارک میفهمیدم تنش داره داغ میشه گردنشو بو کردم بعدش بوسیدم با انگشتاش ور میرفت روی رون پام من تکیه دادم به مبل اون اومد رو سینم فیلمه هم صحنه دار اومد لب گرفت ازم. همینجور که لب گرفت شرت و تیشرت سوتین رو در آورد هرچی میگفتم عزیزم زیاده روی نکن نخور
انقدر لبامو خورد و گاز گرفت که ورم کرد اومد سراغ لاله گوش و گردن من روی لاله گوشم و گردن حساسم جوری که نفس بهش بخوره وا میدم
یه جوری خورد واسم که گفتم مهرداد ترخدا کیرتو بزار روی کصم تا آروم بشم هنوز شلوارکشو در نیاورده بود اما قشنگ مشخص بود بزرگ شده سایزشم تقریبا بیست یا بیست دو واسه بود کلفت و دراز و از روی شلوارک گرفتم ماساژ دادم سینه هامو خورد یکم مشروب ریخت رو سینم لیس میزد آروم آروم اومد پایین یکم با انگشتش بازی کرد
وای راست شده بود کیرش😂 رفت سر یخچال نگاش میکردم خیلی بامزه بود😂
رفت از سر یخچالشون شکلات صبحانه آورد زد روی کصم وای چه لذتی بود یه جوری میخورد که جیغم رفت همینجوری کصمو میخورد سینه هامو میمالید انگشتشو میکرد تو دهنم با چشاش یه جوری زل زده بود بهم دست تو موهاش کردم
آب قطره قطره سر کیرش بود گفت خیلی دوست دارم تخمامو بخوری از تخماش شروع کردم واسم شکلات زد سرش موهامو گرفته بود تا ته میبرد پایین منو نشوند روی زمین سرمو گذاشتم روی مبل تو دهنم تلمبه میزد. ۶۹شدیم انقد واسم خوب خورد که من ارضا شدم اومد یه لا ممه ای هم واسم زد دوباره رفت بخوره ازش خواستم بس کنه اومد لبه های کصمو گرفت کیرشو عقب جلو میکرد یکم اینجوری کرد گفت بیا بشین روش خودت عقب جلو کن واسم لاپایی زد. دوباره بهم داد بخورم
یکم صبر کرد دوباره کصمو لیس زد گردنمو خورد
من خیس شدم زبونشو میکشید بین کصم
همینجوری هم انگشتشو میکرد سوراخ پشتم
با همین خوردنش یبار دیگه منو ارضا کرد تا بهم گفت داگی شو آروم گذاشت سوراخ پشتم بهش گفتم دردم میاد اومد یکم خورد برام و ژل زد گفت به پهلو بخواب یکم بین کصم کشید همون جوری بعد گفت بیا جلو بشین رو صورتم جونم باور کن داشت در میومد صورتش خیس خیس بود
بهم گفت خودت جلو عقب شو رو صورتم خیسی کصم میمالید بهش دوباره رفت انگشت کردن باسنم آروم آروم بازش کرد از پهلو میکرد تو چون کیرش بزرگ بود نصفشو
خلاصه من پرده ام حلقوی بود
کصمم داغ یدفعه گذاشت توش وای محشر بود
یکم تلمبه زد پاهامو دورش قفل کردم شروع کرد محکم تر بزنه و به اوج رسیدیم
تا آبش اومد ریخت رو سینه هام
چند بار دیگه ام سکس داشتیم اما بعدش مهاجرت کرد و رفت ومن دلتنگشم
نوشته: مهسا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
سکس بعد گُل کشیدن
#ارباب_و_برده #دوست_پسر
دیشب تا صبح کوس وکون دادم . من تنها زندگی میکنم و ۳۲ سالمه دوست پسرم ۲۶ سالشه . ساعت ۱ شب اومد خونم .گل آورده بود با هم بکشیم .
گل کشیدیم و مشغول فیلم دیدن شدیم.
اصن نفهمیدم چی شد.یهو به خودم اومدم دیدم جلوی تلویزیون روی مبل خوابیدم و یه کیر تا خایه میره توی دهنم و میاد بیرون .نشسته بود روی صورتم و داشت دهنمو میگایید .حسابی چِت بودم . وقتی چِت میکنم خیلی حشری تر میشم .فیریکی میزنم رو کیر ول کن نیستم .
یکم که روی مبل دهنمو گایید برعکس شد و به حالت ۶۹ شروع کرد کوس خوردن . از بالا چوچولمو میمکید و از پایین کوسمو انگشت میکرد .کیرشم روی دهنم بالا پایین میکرد و دهنمو میگایید. چند دقیقه بعد پاشد و کمربند شلوارشو اورد و گفت میخوام اربابت بشم .
ما جفتمون پایه فانتزی های هم هستیم .یه وقتایی اون اربابه یه وقتایی من .یا دکتر میشه و من مریضش . یا من خانم معلم میشم و اون شاگردم.خلاصه خیلی فانتزی داریم با هم .
امشب حس سلطه گری داشت و میخواست ارباب باشه .منم از خدام بود .از همه چیز باهاش لذت میبرم .همیشه هر فازی که داشت من پایش بودم.
از روی مبل بلند شدم و جلوش زانو زدم و گفتم من جندتونم اربابم.
میدونستم عاشق شنیدن این دیالوگه. تا اینوگفتم سرشو با به حالت خاص تکون داد و گفت : وااااای …تو محشری… بعد پاشو گذاشت روی کمرم و هولم داد .فهمیدم باید مطیعش باشم و چهار دست و پا مثل یه برده دنبالش برم . رفت سمت اتاق خواب و منو از زمین بلند کرد و پرتم کرد روی تخت .با کمربند دستامو بست و گفت :جنده؟؟اماده ای کوس و کونتو تقدیمم کنی ؟؟ همونجور که دَمَر و به شکم روی تخت بودم یکم کونمو دادم بالا وگفتم بله اربابم .فقط تو رو خدا بهم رحم کنید .کیرتون خیلی گنده اس .باهام مهربون باشید.
دیگه بعد سه سال دوستی مو به مو حالت هاشو می شناختم ومیدونستمکِی باید چی بگم وکجا باید چیکار کنم .کامل بلد بودمش. از شنیدن حرفام حشری تر میشد.چشماش که بخاطر گل کشیدن قرمز و خمار شده بود و کیرشمکه عین دسته چَکُش شق و سفت شده بود.
سرمو چرخوندم سمتش و با لوندگی و عشوه گفتم : من برای کیرت میمیرم
تا قبل اینکه اینو بگموایساده بود لب تخت و داشت منو با دستای بسته از پشت و کوس و کونمو دید میزد و کیرشو میمالید .این جمله رو که گفتم مثل وحشیا با صورت از پشت رفت لای کونم و شروع کرد لیس زدن کوس و کونم .
نالم رفت هوا . با حرص و ولع کوسمو می مکید و چوچولمو لیس میزد .سوراخ کونمو میخورد و زبونشو با فشار میداد توی کونم .
خیلی لذت میبردم .
یکم که برام خورد از جاش بلند شد وگفت: شنیدم دختر بدی بودی.
باز رفتی بیرون با لباس تنگ و اون کون دنده رو نشون عالم و آدم دادی .
فهمیدم منظورش به استوری دیروزمه که با دوستم توی پارک عکس گرفتیم .
راست میگفت .یه ساپورت تنگ پوشیدم با یه هودی و توی پارک با دوستم میدویدیم .
گفتم اربابم ببخشید .دیگه تکرار نمیشه . یهچکمحکم زد روی کونم و گفت نه دیگه … باید تنبیه بشی .با دوتا دستاش لپای کونمو وا کرد و یه لیس زد به سوراخم . میخواست کونمو بگاد .منم دوست داشتم ولی بدون روغن خیلی دردناک بود .
گفتم تورو خدا رحم کن .با روغن بکن حداقل.
یه چک محکم تر زد به کونم و گفت با روغن بگامت که تنبیه نمیشی خوشتممیاد. بعد کیرشو گرفت دستشو و گفت قمبل کن. من با دستای بسته شده پشت کمرم ، به سختی خودمو تکون دادم و لب تخت به حالت سجده قمبل کردم براش. کیرشو گرفت دستش و مالید به کوسم . کوسم خیسه خیس بود.کیرش خیس شد .
با یه صدای نرم و عاشقونه خم شد و توی گوشمگفت: من برات میمیرم .تو بهترین زن دنیایی.
این صدای یه ارباب نبود . از نقشش اومده بود بیرون .این صدای خودش بود.دلم براش ضعف رفت. گفتم: ایمان …تو دیونم میکنی… یه لبخند مردونه ی جذاب و مهربون روی صورتش نشست و با چشمای خمارش نگاهم کرد. تحمل این نگاهو نداشتم .توی چشماش عشق و شهوت موجمیزد.نگاهش از گُل بیشتر منو چِت میکرد.
یهو به خودش اومد. باز رفت توی نقشش با جذبه و جدیت گفت: یجوری کوس و کونتو میگام که دیگه یادت نره اینا صاحاب دارن.من صاحبتم و کسی جز من حق نداره این کوس و کونو دید بزنه. کیرشو مالید به کوسم . گفتم : باشه … ولی …
هنوز حرفمو کامل نزده بودم که کیر ۱۸ سانتی شق شدشو تا ته و یهویی فروکرد توی کوسم. جیغم رفت هوا
سریع دستشو گذاشت روی دهنم و گفت :هیییس…ساکت باش جنده خانوم.
میخوای همسایه ها بفهمن داری کوس میدی؟؟ همانطور که دستش جلوی دهنم بود شروع کرد تلنبه زدن توی کوسم .من اه و نالم بلند شده بود. سعی میکردم صدامو کنترل کنم تا از فضای اتاق بیرون نره ولی خیلی سخت بود برام .اخه من خیلی آخ و اوخی هستم و موقع سکس خیلی ناله میکنم و واقعا دست خودم نیست. این کار لذتمو بیشتر میکنن.
نوک سینه هام سفت شده بود و زده بود بیرون و میمالید به تشک. ا
#ارباب_و_برده #دوست_پسر
دیشب تا صبح کوس وکون دادم . من تنها زندگی میکنم و ۳۲ سالمه دوست پسرم ۲۶ سالشه . ساعت ۱ شب اومد خونم .گل آورده بود با هم بکشیم .
گل کشیدیم و مشغول فیلم دیدن شدیم.
اصن نفهمیدم چی شد.یهو به خودم اومدم دیدم جلوی تلویزیون روی مبل خوابیدم و یه کیر تا خایه میره توی دهنم و میاد بیرون .نشسته بود روی صورتم و داشت دهنمو میگایید .حسابی چِت بودم . وقتی چِت میکنم خیلی حشری تر میشم .فیریکی میزنم رو کیر ول کن نیستم .
یکم که روی مبل دهنمو گایید برعکس شد و به حالت ۶۹ شروع کرد کوس خوردن . از بالا چوچولمو میمکید و از پایین کوسمو انگشت میکرد .کیرشم روی دهنم بالا پایین میکرد و دهنمو میگایید. چند دقیقه بعد پاشد و کمربند شلوارشو اورد و گفت میخوام اربابت بشم .
ما جفتمون پایه فانتزی های هم هستیم .یه وقتایی اون اربابه یه وقتایی من .یا دکتر میشه و من مریضش . یا من خانم معلم میشم و اون شاگردم.خلاصه خیلی فانتزی داریم با هم .
امشب حس سلطه گری داشت و میخواست ارباب باشه .منم از خدام بود .از همه چیز باهاش لذت میبرم .همیشه هر فازی که داشت من پایش بودم.
از روی مبل بلند شدم و جلوش زانو زدم و گفتم من جندتونم اربابم.
میدونستم عاشق شنیدن این دیالوگه. تا اینوگفتم سرشو با به حالت خاص تکون داد و گفت : وااااای …تو محشری… بعد پاشو گذاشت روی کمرم و هولم داد .فهمیدم باید مطیعش باشم و چهار دست و پا مثل یه برده دنبالش برم . رفت سمت اتاق خواب و منو از زمین بلند کرد و پرتم کرد روی تخت .با کمربند دستامو بست و گفت :جنده؟؟اماده ای کوس و کونتو تقدیمم کنی ؟؟ همونجور که دَمَر و به شکم روی تخت بودم یکم کونمو دادم بالا وگفتم بله اربابم .فقط تو رو خدا بهم رحم کنید .کیرتون خیلی گنده اس .باهام مهربون باشید.
دیگه بعد سه سال دوستی مو به مو حالت هاشو می شناختم ومیدونستمکِی باید چی بگم وکجا باید چیکار کنم .کامل بلد بودمش. از شنیدن حرفام حشری تر میشد.چشماش که بخاطر گل کشیدن قرمز و خمار شده بود و کیرشمکه عین دسته چَکُش شق و سفت شده بود.
سرمو چرخوندم سمتش و با لوندگی و عشوه گفتم : من برای کیرت میمیرم
تا قبل اینکه اینو بگموایساده بود لب تخت و داشت منو با دستای بسته از پشت و کوس و کونمو دید میزد و کیرشو میمالید .این جمله رو که گفتم مثل وحشیا با صورت از پشت رفت لای کونم و شروع کرد لیس زدن کوس و کونم .
نالم رفت هوا . با حرص و ولع کوسمو می مکید و چوچولمو لیس میزد .سوراخ کونمو میخورد و زبونشو با فشار میداد توی کونم .
خیلی لذت میبردم .
یکم که برام خورد از جاش بلند شد وگفت: شنیدم دختر بدی بودی.
باز رفتی بیرون با لباس تنگ و اون کون دنده رو نشون عالم و آدم دادی .
فهمیدم منظورش به استوری دیروزمه که با دوستم توی پارک عکس گرفتیم .
راست میگفت .یه ساپورت تنگ پوشیدم با یه هودی و توی پارک با دوستم میدویدیم .
گفتم اربابم ببخشید .دیگه تکرار نمیشه . یهچکمحکم زد روی کونم و گفت نه دیگه … باید تنبیه بشی .با دوتا دستاش لپای کونمو وا کرد و یه لیس زد به سوراخم . میخواست کونمو بگاد .منم دوست داشتم ولی بدون روغن خیلی دردناک بود .
گفتم تورو خدا رحم کن .با روغن بکن حداقل.
یه چک محکم تر زد به کونم و گفت با روغن بگامت که تنبیه نمیشی خوشتممیاد. بعد کیرشو گرفت دستشو و گفت قمبل کن. من با دستای بسته شده پشت کمرم ، به سختی خودمو تکون دادم و لب تخت به حالت سجده قمبل کردم براش. کیرشو گرفت دستش و مالید به کوسم . کوسم خیسه خیس بود.کیرش خیس شد .
با یه صدای نرم و عاشقونه خم شد و توی گوشمگفت: من برات میمیرم .تو بهترین زن دنیایی.
این صدای یه ارباب نبود . از نقشش اومده بود بیرون .این صدای خودش بود.دلم براش ضعف رفت. گفتم: ایمان …تو دیونم میکنی… یه لبخند مردونه ی جذاب و مهربون روی صورتش نشست و با چشمای خمارش نگاهم کرد. تحمل این نگاهو نداشتم .توی چشماش عشق و شهوت موجمیزد.نگاهش از گُل بیشتر منو چِت میکرد.
یهو به خودش اومد. باز رفت توی نقشش با جذبه و جدیت گفت: یجوری کوس و کونتو میگام که دیگه یادت نره اینا صاحاب دارن.من صاحبتم و کسی جز من حق نداره این کوس و کونو دید بزنه. کیرشو مالید به کوسم . گفتم : باشه … ولی …
هنوز حرفمو کامل نزده بودم که کیر ۱۸ سانتی شق شدشو تا ته و یهویی فروکرد توی کوسم. جیغم رفت هوا
سریع دستشو گذاشت روی دهنم و گفت :هیییس…ساکت باش جنده خانوم.
میخوای همسایه ها بفهمن داری کوس میدی؟؟ همانطور که دستش جلوی دهنم بود شروع کرد تلنبه زدن توی کوسم .من اه و نالم بلند شده بود. سعی میکردم صدامو کنترل کنم تا از فضای اتاق بیرون نره ولی خیلی سخت بود برام .اخه من خیلی آخ و اوخی هستم و موقع سکس خیلی ناله میکنم و واقعا دست خودم نیست. این کار لذتمو بیشتر میکنن.
نوک سینه هام سفت شده بود و زده بود بیرون و میمالید به تشک. ا
دوستی ساده ما
#دوست_پسر
به پشت رو تخت دراز کشیده بودم دستش به صورت نوازش روی کمرم حس کردم ،پاهاشو دو طرف بدنم گذاشت و روی باسنم نشست سنگینیشو حس نمی کردم و وزنشو رو بدنم بین پاهاش کنترل میکرد .
کیر شقش رو باسنم بود تمام وجودم پر از شهوت بود بعد ۵ سال دوستی حالا زیرش خوابیدم و منتظر سکس باهاشم ، با تمام وجود داره تلاش میکنه سکس فوق العاده ای بهم بده.
سرشو آورد نزدیک گردنم و گفت
-اینهمه صبر ارزششو داشت خیلی دوستت دارم
به گفتن منم همینطور اکتفا کردم .
همین جوری که داشت گوشمو لیس میزد و میخورد از عشقش به میگفت ولی من تشنه سکس بودم بعد از جدایی از پارتنر سابقم تنها همدمم بود و همیشه آرومم میکرد و دوستی که میدونستم عاشقمه.از جام. بلند شدم و پرتش کردم رو تخت شروع کردم به ساک زدم چشمانش بسته بود و تنفسش تند شده بود کیرشو لیس میزدم و بعدش تا ته حلقم میکردم تو دهنم انگشتش لای موهام بود .خایه هاشو لیس زدم و آه مردونش بلند شد .کیرشو از دهنم دراورد لبمو ی بوس کوچک کرد و بعد ازم خواست داگی شم.
از پشت کیرشو به کونم میمالید بعد از چند دقیقه خودشو ازم کمی دور کرد و من خودمو بهش چسبوندم و خودمو به کیرش میمالیدم .دلم میخواست کسمو بخوره ولی اون انگار میخواست از این مرحله بگذره و من به شدت میخاستم.شهوت تمام وجودم گرفته بود و کیرش کم کم داشت میرفت تو کونم و من درد داشتم از پشت سینه هامو فشار میداد بعد از چند دقیقه کیرش توم بود و شدت درد نمیتونستم نفس بکشم و نمیذاشتم اونم تکون بخوره
-عشقه من این همه درد تحمل کردی بزار لذت آخرم ببریم اجازه میدی؟؟
-درد دارم
-خودتو به من بسپر بعد از چند بار فقط لذت میبری ،تو درد بکشی منم میکشم خانومم
-تو منو آماده یکی نکردی باید بیشتر تلاش میکردی
-موهام تو دستاش بود و تو گوشم گفت چیکار باید میکردم که نکردم
دردم برام عادی تر شده بود .
-خودت باید بدونی
-تو بهم یاد بده خانومم
-دوست داشتم میخوردی بدنمو
-کصتو بخورم ؟اره عشقم ؟
-اوهوم
-چشم تو دستور بده.
بدن قشنگتو بدون استرس بسپار به من نگران هیچی نباش جوری کس و کونتو میگام و ارضات میکنم که بهترین سکست بشه تمام این صحبت ها تو چند ثانیه ای بود که به اندازه چند سال گذشت .
کیرشو عقب و جلو کرد و دستشو با دهنش خیس میکرد و میمالید به سوراخم .اخ که چقدر لذت داشت و درد بعد از چند دقیقه کیرشو دراورد و رفت دستشویی و برگشت ی ربع تو بغلش دراز کشیدم که اومد روم و رفت بین پاهام و کصو خورد زبونش و لای کصم برد .زبونشو تو کصم برد و حسابی لیس زد پشتم دراز کشید و کیرشو از پشت کرد تو کصم بعد از یک سال حس سکس حس عجیبی بود اونم با کسی که تمام دردلمو میکردم .
بی رحمانه تلمبه میزد و صدامون خونه رو پر کرده بود ،کیرشو درآورد و آبشو رو بدنم ریخت .
بعدم با دستمال پاکشون کرد .روم دراز کشید و گفت بالاخره کردمت۵سال طول کشید ولی دیگه مال منی .
نوشته: حنا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
#دوست_پسر
به پشت رو تخت دراز کشیده بودم دستش به صورت نوازش روی کمرم حس کردم ،پاهاشو دو طرف بدنم گذاشت و روی باسنم نشست سنگینیشو حس نمی کردم و وزنشو رو بدنم بین پاهاش کنترل میکرد .
کیر شقش رو باسنم بود تمام وجودم پر از شهوت بود بعد ۵ سال دوستی حالا زیرش خوابیدم و منتظر سکس باهاشم ، با تمام وجود داره تلاش میکنه سکس فوق العاده ای بهم بده.
سرشو آورد نزدیک گردنم و گفت
-اینهمه صبر ارزششو داشت خیلی دوستت دارم
به گفتن منم همینطور اکتفا کردم .
همین جوری که داشت گوشمو لیس میزد و میخورد از عشقش به میگفت ولی من تشنه سکس بودم بعد از جدایی از پارتنر سابقم تنها همدمم بود و همیشه آرومم میکرد و دوستی که میدونستم عاشقمه.از جام. بلند شدم و پرتش کردم رو تخت شروع کردم به ساک زدم چشمانش بسته بود و تنفسش تند شده بود کیرشو لیس میزدم و بعدش تا ته حلقم میکردم تو دهنم انگشتش لای موهام بود .خایه هاشو لیس زدم و آه مردونش بلند شد .کیرشو از دهنم دراورد لبمو ی بوس کوچک کرد و بعد ازم خواست داگی شم.
از پشت کیرشو به کونم میمالید بعد از چند دقیقه خودشو ازم کمی دور کرد و من خودمو بهش چسبوندم و خودمو به کیرش میمالیدم .دلم میخواست کسمو بخوره ولی اون انگار میخواست از این مرحله بگذره و من به شدت میخاستم.شهوت تمام وجودم گرفته بود و کیرش کم کم داشت میرفت تو کونم و من درد داشتم از پشت سینه هامو فشار میداد بعد از چند دقیقه کیرش توم بود و شدت درد نمیتونستم نفس بکشم و نمیذاشتم اونم تکون بخوره
-عشقه من این همه درد تحمل کردی بزار لذت آخرم ببریم اجازه میدی؟؟
-درد دارم
-خودتو به من بسپر بعد از چند بار فقط لذت میبری ،تو درد بکشی منم میکشم خانومم
-تو منو آماده یکی نکردی باید بیشتر تلاش میکردی
-موهام تو دستاش بود و تو گوشم گفت چیکار باید میکردم که نکردم
دردم برام عادی تر شده بود .
-خودت باید بدونی
-تو بهم یاد بده خانومم
-دوست داشتم میخوردی بدنمو
-کصتو بخورم ؟اره عشقم ؟
-اوهوم
-چشم تو دستور بده.
بدن قشنگتو بدون استرس بسپار به من نگران هیچی نباش جوری کس و کونتو میگام و ارضات میکنم که بهترین سکست بشه تمام این صحبت ها تو چند ثانیه ای بود که به اندازه چند سال گذشت .
کیرشو عقب و جلو کرد و دستشو با دهنش خیس میکرد و میمالید به سوراخم .اخ که چقدر لذت داشت و درد بعد از چند دقیقه کیرشو دراورد و رفت دستشویی و برگشت ی ربع تو بغلش دراز کشیدم که اومد روم و رفت بین پاهام و کصو خورد زبونش و لای کصم برد .زبونشو تو کصم برد و حسابی لیس زد پشتم دراز کشید و کیرشو از پشت کرد تو کصم بعد از یک سال حس سکس حس عجیبی بود اونم با کسی که تمام دردلمو میکردم .
بی رحمانه تلمبه میزد و صدامون خونه رو پر کرده بود ،کیرشو درآورد و آبشو رو بدنم ریخت .
بعدم با دستمال پاکشون کرد .روم دراز کشید و گفت بالاخره کردمت۵سال طول کشید ولی دیگه مال منی .
نوشته: حنا
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●