کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. تبعات پذیرش ساده ترین شکل بیان در انتقال مفاهیم شاعرانه: 👇 #سعید_تقی_نیا https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh #فرهنگی #هنری #هزار_باده_فرهنگ #قوچان #خراسان #تهران #ایران #پژوهش #پژوهشگر #محمد_معین_فر #سردبیر #فرهنگ_و_هنر #گفت_و_گو #باغ_خبوشان_سابق…
.
ص: دو از دو
لذا وقتی از شاعران بعنوان سلاطین حوزه زبان یاد می شود. یعنی کسانی که در طول اعصار، و با تصرف در صرف و نحو و و و ، امکانات آنرا وسعت بخشیده و در کنار مصرف از گنجینه یک زبان، آنرا نیز پر بار تر کرده اند، آیا این زایندگی، با رویکردی نزدیک تر به آن تلقی از زبان و فرم های بیانی بوده است، یا تلقی خیلی از جریان های افراطی تفریطی، امروز؟؟
لذا بنظر می رسد که احیا و بکارگیری بسیاری از ظرفیت ها و امکانات زبانی، از سایر لایه های زبانی مان، شکلی از حضانت و حفظ همان مصالح و امکاناتی است که بوسیله آنها، شعر می گوییم و می شناسیم.
در نظر داشتن ابزار و سطح رابطه زبانی با مخاطب، نباید منجر به حل و هضم شدن قابلیت هایی در یک زبان شود که محصول قرن ها تجربه و زیستن با کلمات و امکانات آن بوده است. پس موضوع ارتباط و قابلیت ترجمه پذیری یا توسع بخشیدن به دایره مخاطب، در مقیاس وسیع تر، این نیست که زبانی مثل فارسی با این اندازه از امکانات شاعرانه، الگوهای خود را بدست وارثانش فدای ارتباط و آنهم دقیقا به شیوه سایر زبان ها کند. چون بدین ترتیب، پارامترهای ارزیابی کلام شاعرانه از غیر آن نیز، در الگوهای وارداتی هضم خواهد شد! ... زبان لاغرتر و امکاناتش محدودتر می شوند تا جایی که تلقی متکثر ما از مفهومی مثل شعر که هنری کلامی و عام است، موضوعی تخصصی شده و هرگونه ارتباط با همزبانانمان، در دایره ای کوچک تر تعریف خواهد شد که نهایتا به زیان زبان فارسی و دستاوردهای غیرقابل انکار آن است... یاحق
#مشهد
#سعید_تقی_نیا
#مجموعه_مقالات_یادداشتهای_تاثیر_نگاه
#تابستان۱۴۰۰
https://t.me/taghiniasaeed/1390
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#هزار_باده_فرهنگ
#قوچان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#باغ_خبوشان_سابق
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
ص: دو از دو
لذا وقتی از شاعران بعنوان سلاطین حوزه زبان یاد می شود. یعنی کسانی که در طول اعصار، و با تصرف در صرف و نحو و و و ، امکانات آنرا وسعت بخشیده و در کنار مصرف از گنجینه یک زبان، آنرا نیز پر بار تر کرده اند، آیا این زایندگی، با رویکردی نزدیک تر به آن تلقی از زبان و فرم های بیانی بوده است، یا تلقی خیلی از جریان های افراطی تفریطی، امروز؟؟
لذا بنظر می رسد که احیا و بکارگیری بسیاری از ظرفیت ها و امکانات زبانی، از سایر لایه های زبانی مان، شکلی از حضانت و حفظ همان مصالح و امکاناتی است که بوسیله آنها، شعر می گوییم و می شناسیم.
در نظر داشتن ابزار و سطح رابطه زبانی با مخاطب، نباید منجر به حل و هضم شدن قابلیت هایی در یک زبان شود که محصول قرن ها تجربه و زیستن با کلمات و امکانات آن بوده است. پس موضوع ارتباط و قابلیت ترجمه پذیری یا توسع بخشیدن به دایره مخاطب، در مقیاس وسیع تر، این نیست که زبانی مثل فارسی با این اندازه از امکانات شاعرانه، الگوهای خود را بدست وارثانش فدای ارتباط و آنهم دقیقا به شیوه سایر زبان ها کند. چون بدین ترتیب، پارامترهای ارزیابی کلام شاعرانه از غیر آن نیز، در الگوهای وارداتی هضم خواهد شد! ... زبان لاغرتر و امکاناتش محدودتر می شوند تا جایی که تلقی متکثر ما از مفهومی مثل شعر که هنری کلامی و عام است، موضوعی تخصصی شده و هرگونه ارتباط با همزبانانمان، در دایره ای کوچک تر تعریف خواهد شد که نهایتا به زیان زبان فارسی و دستاوردهای غیرقابل انکار آن است... یاحق
#مشهد
#سعید_تقی_نیا
#مجموعه_مقالات_یادداشتهای_تاثیر_نگاه
#تابستان۱۴۰۰
https://t.me/taghiniasaeed/1390
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#هزار_باده_فرهنگ
#قوچان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#باغ_خبوشان_سابق
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
سعید تقی نیا(اندیشه...)
تبعات پذیرش ساده ترین شکل بیان در انتقال مفاهیم شاعرانه :
با لحاظ داشتن این مطلب که فرض محال، محال نمی تواند باشد، فکر کنیم الگوی زبانی غالب نزد شاعران این دوره، تمرکز بر انتقال ساده مفاهیم شاعرانه، اما با عمق زیاد باشد. چیزی شبیه سهل و ممتنع، اما امروزی…
با لحاظ داشتن این مطلب که فرض محال، محال نمی تواند باشد، فکر کنیم الگوی زبانی غالب نزد شاعران این دوره، تمرکز بر انتقال ساده مفاهیم شاعرانه، اما با عمق زیاد باشد. چیزی شبیه سهل و ممتنع، اما امروزی…
.
سیر تطور نقش تصویر و اندیشه در جریان های شعری غالب:
از آنجایی که موثرترین عامل معرفی فرهنگ و هنر نزد عامه مردم، انتقال شفاهی مفاهیم و صورت ها بعنوان درونمایه و خاستگاه ادبیات فارسی بوده است، شعر بعنوان یک هنر کلامی، خلآ موجود در انتقال عینی تصویر را از طریق کلام پر می کرده و لذا تصویرگری و تمرکز بر آن از طریق کلمات، یک هنر و ارزش محسوب می شده و این عامل در ذات شعر کهن و کلاسیک ما خصوصا " سبک خراسانی " بوده است. اما با گسترش امکانات ارتباطی و دستیابی عینی تجربی بشر به عینیت تمام این تجارب و امکان مواجهه مستقیم با آثار هنری و کسب معرفت های بصری از این رهگذار، تدریجا عنصر غالب در شعر نیز دیگر تصویرگری صِرف از طریق کلمات شکل نگرفته است، بلکه وجه " اندیشه و تخیل " و امکان مشارکت بخشیدن به مخاطب در لمس و درک مکاشفات و اندیشه های مولف و شاعر است که " مسیر جریان غالب " در شعر را مشخص کرده است. و لذا به همین دلیل است که پس از مدتی، سبک خراسانی، جای خود را به "سبک عراقی " می دهد که متمرکز بر نمادها، نشانه ها و سمبل ها برای عینیت بخشیدن به "اندیشه شاعرانه" بوده است و شعر از حالت تمرکز بر تصاویر واقع گرایانه خارج شده است. که سیر تطور اقسام تشبیهات از ملموس به ملموس و بدل شدن آن از ملموس به انتزاعی و حتا انتزاع به انتزاع نزد شاعران اواسط قرن پنج، از این نمونه هاست و این وضعیت هر چه به سمت سده های متاخر نزدیک تر می شویم، خودش را بیشتر نشان می دهد. تا جایی که گره فکنی و تمرکز بر اندیشه متن در شعر امروز، عنصر برجسته ساز تلقی می شود و عاطفه از طریق تخیل و اندیشه تحریک می گردد.
اما همواره با این پرسش مواجهیم که نمادها، نشانه ها و سمبل های جهان امروز، بعلاوه مکانیزم اندیشه ورزی در آن، توانسته اند بدون طی کردن زمان کافی در بستر تاریخ معارف بشری، به اندازه همان عناصر در دنیای قدیم، تبدیل به " کد ها " ی مشترک شناختی بین شاعر و مخاطب باشند؟
و اساسا اگر نقش اندیشه و تخیل_ بدون در نظر داشتن تصویر عینی_ تا بدین اندازه برجسته شود که جای تصویرگرایی را بگیرد، آیا برقراری رابطه با جهان اندیشه و تخیل شاعر می تواند حتا در نخستین مواجهه با مخاطب، آن تاثیر "آنی" را بر او بگذارد؟
بدین ترتیب از برایند بررسی نقش تصویر عینی، تخیل و اندیشه و نماد و نشانه و سمبل ها در کلام شاعرانه به این نتیجه می رسیم که مسئله اصلی در کیفیت بکار گیری عناصر و نگاه شاعر به این موارد بستگی دارد که اصطلاحا آنرا "فرم" بیان می دانیم. فرمی که ساختار در درون آن معنا می یابد نه خارج از آن...لذا بحث از برجسته شدن نقش اندیشه و تخیل در جریان غالب شعر امروز یک حرف است و بحث فرم بیان، مطلب دیگر و وقتی شاعر امروز در تمام مبانی کلام شاعرانه، چنین تصرفاتی انجام می دهد، آیا می توان گفت این جریان_ هر چه که باشد_ باز هم می تواند برای " شعر" نقشی به همان پر رنگی در سده های گذشته، باور داشته باشد یا بدین ترتیب، شعر بدل به موضوعی تخصصی شده و قادر به ایفای نقش تاریخی خود نخواهد بود؟...
یاحق
#مشهد
#سعید_تقی_نیا
#مجموعه_مقالات_یادداشتهای_تاثیر_نگاه
#بهار۱۴۰۲
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
سیر تطور نقش تصویر و اندیشه در جریان های شعری غالب:
از آنجایی که موثرترین عامل معرفی فرهنگ و هنر نزد عامه مردم، انتقال شفاهی مفاهیم و صورت ها بعنوان درونمایه و خاستگاه ادبیات فارسی بوده است، شعر بعنوان یک هنر کلامی، خلآ موجود در انتقال عینی تصویر را از طریق کلام پر می کرده و لذا تصویرگری و تمرکز بر آن از طریق کلمات، یک هنر و ارزش محسوب می شده و این عامل در ذات شعر کهن و کلاسیک ما خصوصا " سبک خراسانی " بوده است. اما با گسترش امکانات ارتباطی و دستیابی عینی تجربی بشر به عینیت تمام این تجارب و امکان مواجهه مستقیم با آثار هنری و کسب معرفت های بصری از این رهگذار، تدریجا عنصر غالب در شعر نیز دیگر تصویرگری صِرف از طریق کلمات شکل نگرفته است، بلکه وجه " اندیشه و تخیل " و امکان مشارکت بخشیدن به مخاطب در لمس و درک مکاشفات و اندیشه های مولف و شاعر است که " مسیر جریان غالب " در شعر را مشخص کرده است. و لذا به همین دلیل است که پس از مدتی، سبک خراسانی، جای خود را به "سبک عراقی " می دهد که متمرکز بر نمادها، نشانه ها و سمبل ها برای عینیت بخشیدن به "اندیشه شاعرانه" بوده است و شعر از حالت تمرکز بر تصاویر واقع گرایانه خارج شده است. که سیر تطور اقسام تشبیهات از ملموس به ملموس و بدل شدن آن از ملموس به انتزاعی و حتا انتزاع به انتزاع نزد شاعران اواسط قرن پنج، از این نمونه هاست و این وضعیت هر چه به سمت سده های متاخر نزدیک تر می شویم، خودش را بیشتر نشان می دهد. تا جایی که گره فکنی و تمرکز بر اندیشه متن در شعر امروز، عنصر برجسته ساز تلقی می شود و عاطفه از طریق تخیل و اندیشه تحریک می گردد.
اما همواره با این پرسش مواجهیم که نمادها، نشانه ها و سمبل های جهان امروز، بعلاوه مکانیزم اندیشه ورزی در آن، توانسته اند بدون طی کردن زمان کافی در بستر تاریخ معارف بشری، به اندازه همان عناصر در دنیای قدیم، تبدیل به " کد ها " ی مشترک شناختی بین شاعر و مخاطب باشند؟
و اساسا اگر نقش اندیشه و تخیل_ بدون در نظر داشتن تصویر عینی_ تا بدین اندازه برجسته شود که جای تصویرگرایی را بگیرد، آیا برقراری رابطه با جهان اندیشه و تخیل شاعر می تواند حتا در نخستین مواجهه با مخاطب، آن تاثیر "آنی" را بر او بگذارد؟
بدین ترتیب از برایند بررسی نقش تصویر عینی، تخیل و اندیشه و نماد و نشانه و سمبل ها در کلام شاعرانه به این نتیجه می رسیم که مسئله اصلی در کیفیت بکار گیری عناصر و نگاه شاعر به این موارد بستگی دارد که اصطلاحا آنرا "فرم" بیان می دانیم. فرمی که ساختار در درون آن معنا می یابد نه خارج از آن...لذا بحث از برجسته شدن نقش اندیشه و تخیل در جریان غالب شعر امروز یک حرف است و بحث فرم بیان، مطلب دیگر و وقتی شاعر امروز در تمام مبانی کلام شاعرانه، چنین تصرفاتی انجام می دهد، آیا می توان گفت این جریان_ هر چه که باشد_ باز هم می تواند برای " شعر" نقشی به همان پر رنگی در سده های گذشته، باور داشته باشد یا بدین ترتیب، شعر بدل به موضوعی تخصصی شده و قادر به ایفای نقش تاریخی خود نخواهد بود؟...
یاحق
#مشهد
#سعید_تقی_نیا
#مجموعه_مقالات_یادداشتهای_تاثیر_نگاه
#بهار۱۴۰۲
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35