وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
زیارت عاشورا و لعن علنی معاویه، خال المومنین عمری ها و آق دایی شیعیان. ●اللّٰهُمَّ الْعَنْ أَباسُفْيانَ وَ مُعَاوِيَةَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِينَ ●خدایا لعنت کن اباسفیان و معاویه و یزید فرزند معاویه را که…
#تقیه شیخ طوسی در مورد لعن های زیارت عاشورا
🔻ومن قوة عارضته وتقدم حجته ما أثبته القاضي في المجالس ، وسيدنا الطباطبائي في الرجال : أنه وشي بالشيخ (ره) إلى خليفة الوقت العباسي ( أحمد ) أنه هو وأصحابه يسبون الصحابة ، وكتابه المصباح يشهد بذلك ، فقد ذكر أن من دعاء يوم عاشوراء : ـ اللهم خص أنت أول ظالم باللعن مني وابدأ به أولا ثم الثاني ثم الثالث ثم الرابع ، اللهم العن يزيد بن معاوية خامسا.
فدعا الخليفة بالشيخ والكتاب فلما أحضر الشيخ ووقف على القصة ألهمه الله أن قال : ليس المراد من هذه الفقرات ما ظنه السعاة بل المراد بالأول قابيل قاتل هابيل وهو أول من سن الظلم والقتل ، وبالثاني قيدار عاقر ناقة صالح ، وبالثالث قاتل يحيى ابن زكريا من أجل بغي من بغايا بني إسرائيل ، وبالرابع عبد الرحمن بن ملجم قاتل علي بن أبي طالب. فلما سمع الخليفة من الشيخ تأويله وبيانه قبل منه ذلك ورفع منزلته ، وانتقم من الساعي وأهانه.
♦️در تاریخ آورده اند که روزی نزد خلیفهء وقت عباسی از شیخ طوسی بدگویی کردند و گفتند که او و اصحابش صحابه و خلفا را دشنام می دهند و کتاب "مصباح" شیخ طوسی شاهدی بر این مساله است و این قسمت از زیارت روز عاشورا را ذکر کردند که "اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابدا به اولا ثم الثانی ثم الثالث ثم الرابع، اللهم العن یزید بن معاویة خامسا".
خلیفه عباسی خشمگین شد و سریع شیخ طوسی را با کتابش فرا خواند. هنگامی که شیخ طوسی حاضر شد و از ماجرا آگاه شد، خداوند متعال بر او الهام کرد که از باب تقیه بگوید : مراد از این موارد آن چیزی که سخن چینان و بدگویان و سخن چینان گمان کردند نیست بلکه منظور از اول " قابیل " است که قاتل هابیل بود، و او اولین کسی است که ظلم و قتل را پایه گذاری کرد، و منظور از ثانی "قیدار" است که ناقه صالح را پی کرد و منظور از ثالث، قاتل یحیی بن زکریاست که متجاوز و از ستمگران بنی اسرائیل بود، و منظور از رابع " عبد الرحمن بن ملجم " قاتل علی بن ابی طالب علیه السلام است.
پس هنگامی که خلیفه تاویل این عبارات را از شیخ طوسی شنید، منزلت شیخ طوسی در نزد او بالا رفت و از سخن چین و بدگو انتقام گرفت و او را خوار ساخت.
مقدمه الإستبصار صفحه 16
1️⃣اولی و دومی و سومی و چهارمی در زیارت عاشورا به قدری مشخص بوده که دوست و دشمن فهمیدند منظور چه کسانی هستند.
2️⃣عمری هایی که در لباس شیعه هستند جهالت را به اوج خود رساندند و با سوء استفاده از این تقیه ی شیخ طوسی، می گویند مراد از اولی و دومی و سومی ، ابوبکر و عمر و عثمان نیست.
🔻ومن قوة عارضته وتقدم حجته ما أثبته القاضي في المجالس ، وسيدنا الطباطبائي في الرجال : أنه وشي بالشيخ (ره) إلى خليفة الوقت العباسي ( أحمد ) أنه هو وأصحابه يسبون الصحابة ، وكتابه المصباح يشهد بذلك ، فقد ذكر أن من دعاء يوم عاشوراء : ـ اللهم خص أنت أول ظالم باللعن مني وابدأ به أولا ثم الثاني ثم الثالث ثم الرابع ، اللهم العن يزيد بن معاوية خامسا.
فدعا الخليفة بالشيخ والكتاب فلما أحضر الشيخ ووقف على القصة ألهمه الله أن قال : ليس المراد من هذه الفقرات ما ظنه السعاة بل المراد بالأول قابيل قاتل هابيل وهو أول من سن الظلم والقتل ، وبالثاني قيدار عاقر ناقة صالح ، وبالثالث قاتل يحيى ابن زكريا من أجل بغي من بغايا بني إسرائيل ، وبالرابع عبد الرحمن بن ملجم قاتل علي بن أبي طالب. فلما سمع الخليفة من الشيخ تأويله وبيانه قبل منه ذلك ورفع منزلته ، وانتقم من الساعي وأهانه.
♦️در تاریخ آورده اند که روزی نزد خلیفهء وقت عباسی از شیخ طوسی بدگویی کردند و گفتند که او و اصحابش صحابه و خلفا را دشنام می دهند و کتاب "مصباح" شیخ طوسی شاهدی بر این مساله است و این قسمت از زیارت روز عاشورا را ذکر کردند که "اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابدا به اولا ثم الثانی ثم الثالث ثم الرابع، اللهم العن یزید بن معاویة خامسا".
خلیفه عباسی خشمگین شد و سریع شیخ طوسی را با کتابش فرا خواند. هنگامی که شیخ طوسی حاضر شد و از ماجرا آگاه شد، خداوند متعال بر او الهام کرد که از باب تقیه بگوید : مراد از این موارد آن چیزی که سخن چینان و بدگویان و سخن چینان گمان کردند نیست بلکه منظور از اول " قابیل " است که قاتل هابیل بود، و او اولین کسی است که ظلم و قتل را پایه گذاری کرد، و منظور از ثانی "قیدار" است که ناقه صالح را پی کرد و منظور از ثالث، قاتل یحیی بن زکریاست که متجاوز و از ستمگران بنی اسرائیل بود، و منظور از رابع " عبد الرحمن بن ملجم " قاتل علی بن ابی طالب علیه السلام است.
پس هنگامی که خلیفه تاویل این عبارات را از شیخ طوسی شنید، منزلت شیخ طوسی در نزد او بالا رفت و از سخن چین و بدگو انتقام گرفت و او را خوار ساخت.
مقدمه الإستبصار صفحه 16
1️⃣اولی و دومی و سومی و چهارمی در زیارت عاشورا به قدری مشخص بوده که دوست و دشمن فهمیدند منظور چه کسانی هستند.
2️⃣عمری هایی که در لباس شیعه هستند جهالت را به اوج خود رساندند و با سوء استفاده از این تقیه ی شیخ طوسی، می گویند مراد از اولی و دومی و سومی ، ابوبکر و عمر و عثمان نیست.
Forwarded from معارف وحیانی
#فرهنگ_امامیه #تقیه #برائت
🔴خدا به تقیه امر فرموده نه مقاومت برابر دشمنیها...
🔺قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) : وَ لَوْ شَاءَ لَحَرَّمَ عَلَيْكُمُ التَّقِيَّةَ، وَ أَمَرَكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنَالُكُمْ مِنْ أَعْدَائِكُمْ عِنْدَ إِظْهَارِكُمُ الْحَقَّ. أَلَا فَأَعْظَمُ فَرَائِضِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَيْكُمْ- بَعْدَ فَرْضِ مُوَالاتِنَا وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِنَا- اسْتِعْمَالُ التَّقِيَّةِ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ إِخْوَانِكُمْ [وَ مَعَارِفِكُمْ، وَ قَضَاءِ حُقُوقِ إِخْوَانِكُمْ] فِي اللَّهِ...
🚩رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند :و اگر میخواست تقیه را بر شما حرام میکرد و فرمان میداد تا بر آنچه از دشمنانتان هنگام اظهار حق به شما میرسد صبر و مقاومت کنید. آگاه باشید که بزرگترین واجب الهی بر شما بعد از موالات ما و دشمنی با دشمنان ما ، بکار بردن تقیه برای خودتان ، برادرانتان و معارفتان در کنار پرداخت حقوق برادران مذهبی شما است....
📕التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري (عليه السلام)، صفحه ۵۷۴
🔴خدا به تقیه امر فرموده نه مقاومت برابر دشمنیها...
🔺قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) : وَ لَوْ شَاءَ لَحَرَّمَ عَلَيْكُمُ التَّقِيَّةَ، وَ أَمَرَكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنَالُكُمْ مِنْ أَعْدَائِكُمْ عِنْدَ إِظْهَارِكُمُ الْحَقَّ. أَلَا فَأَعْظَمُ فَرَائِضِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَيْكُمْ- بَعْدَ فَرْضِ مُوَالاتِنَا وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِنَا- اسْتِعْمَالُ التَّقِيَّةِ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ إِخْوَانِكُمْ [وَ مَعَارِفِكُمْ، وَ قَضَاءِ حُقُوقِ إِخْوَانِكُمْ] فِي اللَّهِ...
🚩رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند :و اگر میخواست تقیه را بر شما حرام میکرد و فرمان میداد تا بر آنچه از دشمنانتان هنگام اظهار حق به شما میرسد صبر و مقاومت کنید. آگاه باشید که بزرگترین واجب الهی بر شما بعد از موالات ما و دشمنی با دشمنان ما ، بکار بردن تقیه برای خودتان ، برادرانتان و معارفتان در کنار پرداخت حقوق برادران مذهبی شما است....
📕التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري (عليه السلام)، صفحه ۵۷۴
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
لعنت فرستادنِ امام معصوم بر هر کسی که لعن علنی کند؟!؟!؟! برادران عمری ها باز هم برای #وحدت با ظلمت و جبهه باطل دست به تحریف زدند. ابتدا اصل روایت را می آوریم: وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ- عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّانَرَى فِي الْمَسْجِدِ…
فتوای آیة الله وحید به حسن معاشرت با مخالفین مذهب
سؤال: باسمه تعالی/ ما جمعی هستیم ساکن در محلی که اهلسنت زندگی میکنند و آنها ما را کافر میدانند و میگویند شیعه کافر است در اینصورت آیا ما هم میتوانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همانطوری که آنها ما را کافر میدانند ما هم با آنها معامله کفار کنیم. مستدعی است وظیفه شرعی ما را در مقابل این حملات بیان کنید./امضاء:جمعی از مؤمنین
بسم الله الرحمن الرحیم
هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء، صلی الله علیه وآله وسلم، بدهد مسلمان است، و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است.
و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید، و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: «ولاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: «ولاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا» والسلام علیکم و رحمة الله"
سایت رسمی آیة الله وحید خراسانی
به چند نکته دقت بفرمایید:
1️⃣در احادیث اهل بیت صلوات الله علیهم نیز چنین سفارشاتی دیده می شود لکن برای شرایط #تقیه است
هشام كندى گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مي فرمود؛ مبادا كارى كنيد كه ما را بدان سرزنش كنند، همانا فرزند بد، پدرش را بكردار او سرزنش كنند، براى كسى كه باو دل دادهايد (امام خود) زينت باشيد و عيب و ننگ مباشيد، در ميان عشاير آنها نماز بخوانيد (به نماز جماعت عامه حاضر شويد) و از بيمارانشان عيادت كنيد و بر جنازه آنها حاضر شويد، مبادا آنها در هيچ خيرى از شما پيشى گيرند كه شما نسبت بخير از آنها سزاوارترید، بخدا سوگند كه خدا بچيزى كه محبوبتر باشد نزد او از خبء عبادت نشده، عرض كردم خبء چيست؟ فرمود: تقيه.
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص219/ ح11
2️⃣هر مکلفی با توجه به شرایطی که دارد تکالیفش متفاوت است. مثلا با تغییر مکان ممکن است تکالیفی چون روزه ، نماز و ... تغییر یابد (به طور مثال در سفر نماز شکسته می شود و روزه ساقط می شود) با تغییر زمان نیز تکالیف تغییر می کند؛ ممکن است زمانی حکومت شیعی باشد که تکلیف فرق دارد؛ یا بسته به شرایط و حالات دیگر نیز تکلیف متغیر است.
امام صادق صلوات الله علیه در زمان منصور دوانیقی زنازاده و خلفای بنی عباس در مدینه که مملو از عمری بوده در فضای خفقانی و تقیه ای زندگی میکرد؛ تکلیف شیعیان مدینه در آن حالت، با مثلا شیعیان قم و تهرانِ فعلی یکی نیست؛ و اگر کسی بخواهد آن روایت را به شیعیان قم تعمیم بدهد نشان از بی خردی و دین فروشی خودش است.
3️⃣گاهی حتی نیز خلاف این دستور را داریم:
احمد بن محمّد مى گويد: يكى از شيعيان از اهالی جبل، نامه ای به ابی محمد (امام حسن عسکری صلوات الله علیه) نوشته و از حضرت سوال كرد: در مورد كسانى كه در امامت موسى كاظم (صلوات الله علیه) متوقف شده اند (واقفیه لعنهم الله)، آنها را دوست بداريم يا از آنها بيزارى بجوييم؟ حضرت در پاسخ نوشت: به عمويت ترحم نكن كه خدا به عمویت رحم نكند. و از او بيزارى بجوى. من به پیشگاه الهی از آنها بيزار هستم و تو هم آنان را دوست مدار و به عيادت مريض هایشان نرو و در تشييع جنازه آنها حاضر نشو و هرگز بر مردگان هیچ یک از آنها نماز نخوان. كسى كه امامى که از جانب خداوند است را انكار مى كند یا كسى كه فردى را به عنوان امام اضافه می کند كه امامتش از جانب خداوند نيست، یا کسی که انکار می کند یا كسى كه خدا را سه تا مىداند، مساوى است. همانا منكر امر آخر ما، مانند منكر امر اوّل ما است. و كسى كه بر ما اضافه مىكند، همانند كسى است كه منکر امر ماست و از عدد ما كم مى كند. پس این شخص سوال کننده اطّلاع نداشت که عمویش از آنهاست (واقفی مذهب است). پس امام آن مطلب را به او فهماند».
الخرائج و الجرائح جلد 1 صفحه 452
كشف الغمة في معرفة الأئمة ط- القديمة جلد 2 صفحه 429
إثبات الهداة جلد 5 صفحه 41
مستدرك الوسائل جلد 12 صفحه 321
الحدائق الناضرة جلد 5 صفحه 189
4️⃣امر به حسن معاشرت با مخالفین یک استراتژی برای مصون ماندن شیعیان از گزند دشمنان است و اسمش صمیمیت با عامه و عطوفت و مهربانی و #وحدت با آنان نیست.
سؤال: باسمه تعالی/ ما جمعی هستیم ساکن در محلی که اهلسنت زندگی میکنند و آنها ما را کافر میدانند و میگویند شیعه کافر است در اینصورت آیا ما هم میتوانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همانطوری که آنها ما را کافر میدانند ما هم با آنها معامله کفار کنیم. مستدعی است وظیفه شرعی ما را در مقابل این حملات بیان کنید./امضاء:جمعی از مؤمنین
بسم الله الرحمن الرحیم
هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء، صلی الله علیه وآله وسلم، بدهد مسلمان است، و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است.
و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید، و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: «ولاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: «ولاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا» والسلام علیکم و رحمة الله"
سایت رسمی آیة الله وحید خراسانی
به چند نکته دقت بفرمایید:
1️⃣در احادیث اهل بیت صلوات الله علیهم نیز چنین سفارشاتی دیده می شود لکن برای شرایط #تقیه است
هشام كندى گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مي فرمود؛ مبادا كارى كنيد كه ما را بدان سرزنش كنند، همانا فرزند بد، پدرش را بكردار او سرزنش كنند، براى كسى كه باو دل دادهايد (امام خود) زينت باشيد و عيب و ننگ مباشيد، در ميان عشاير آنها نماز بخوانيد (به نماز جماعت عامه حاضر شويد) و از بيمارانشان عيادت كنيد و بر جنازه آنها حاضر شويد، مبادا آنها در هيچ خيرى از شما پيشى گيرند كه شما نسبت بخير از آنها سزاوارترید، بخدا سوگند كه خدا بچيزى كه محبوبتر باشد نزد او از خبء عبادت نشده، عرض كردم خبء چيست؟ فرمود: تقيه.
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص219/ ح11
2️⃣هر مکلفی با توجه به شرایطی که دارد تکالیفش متفاوت است. مثلا با تغییر مکان ممکن است تکالیفی چون روزه ، نماز و ... تغییر یابد (به طور مثال در سفر نماز شکسته می شود و روزه ساقط می شود) با تغییر زمان نیز تکالیف تغییر می کند؛ ممکن است زمانی حکومت شیعی باشد که تکلیف فرق دارد؛ یا بسته به شرایط و حالات دیگر نیز تکلیف متغیر است.
امام صادق صلوات الله علیه در زمان منصور دوانیقی زنازاده و خلفای بنی عباس در مدینه که مملو از عمری بوده در فضای خفقانی و تقیه ای زندگی میکرد؛ تکلیف شیعیان مدینه در آن حالت، با مثلا شیعیان قم و تهرانِ فعلی یکی نیست؛ و اگر کسی بخواهد آن روایت را به شیعیان قم تعمیم بدهد نشان از بی خردی و دین فروشی خودش است.
3️⃣گاهی حتی نیز خلاف این دستور را داریم:
احمد بن محمّد مى گويد: يكى از شيعيان از اهالی جبل، نامه ای به ابی محمد (امام حسن عسکری صلوات الله علیه) نوشته و از حضرت سوال كرد: در مورد كسانى كه در امامت موسى كاظم (صلوات الله علیه) متوقف شده اند (واقفیه لعنهم الله)، آنها را دوست بداريم يا از آنها بيزارى بجوييم؟ حضرت در پاسخ نوشت: به عمويت ترحم نكن كه خدا به عمویت رحم نكند. و از او بيزارى بجوى. من به پیشگاه الهی از آنها بيزار هستم و تو هم آنان را دوست مدار و به عيادت مريض هایشان نرو و در تشييع جنازه آنها حاضر نشو و هرگز بر مردگان هیچ یک از آنها نماز نخوان. كسى كه امامى که از جانب خداوند است را انكار مى كند یا كسى كه فردى را به عنوان امام اضافه می کند كه امامتش از جانب خداوند نيست، یا کسی که انکار می کند یا كسى كه خدا را سه تا مىداند، مساوى است. همانا منكر امر آخر ما، مانند منكر امر اوّل ما است. و كسى كه بر ما اضافه مىكند، همانند كسى است كه منکر امر ماست و از عدد ما كم مى كند. پس این شخص سوال کننده اطّلاع نداشت که عمویش از آنهاست (واقفی مذهب است). پس امام آن مطلب را به او فهماند».
الخرائج و الجرائح جلد 1 صفحه 452
كشف الغمة في معرفة الأئمة ط- القديمة جلد 2 صفحه 429
إثبات الهداة جلد 5 صفحه 41
مستدرك الوسائل جلد 12 صفحه 321
الحدائق الناضرة جلد 5 صفحه 189
4️⃣امر به حسن معاشرت با مخالفین یک استراتژی برای مصون ماندن شیعیان از گزند دشمنان است و اسمش صمیمیت با عامه و عطوفت و مهربانی و #وحدت با آنان نیست.
Forwarded from فِقهُ الْمُحَدِّثین ( پرسش و پاسخ روایی مُحدِّثین )
#سؤال_722_ آیا #نماز_خواندن_در_مساجد_عامه جائز است؟
✅پاسخ : ابتدا به روایت زیر توجه فرمایید :
#تفسیر_اسم_عامه ؟
1⃣عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ بِسُرَّمَنْ رَأَی یَقُولُ الْغَوْغَاءُ قَتَلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْعَامَّةُ اسْمٌ مُشْتَقٌّ مِنَ الْعَمَی مَا رَضِیَ اللَّهُ أَنْ شَبَّهَهُمْ بِالْأَنْعَامِ حَتَّی قَالَ بَلْ هُمْ أَضَلُ
📚 أمالی الطوسیّ ج ۲ ص ۲۲۶.
عبدالله بن محمد گوید :شنیدم امام علی النقی علیه السلام فرمود : غوغاء (یعنی مردم پست و آشوب طلب) قاتلان انبیاء هستند و «عامّة» اسمی است مشتق و گرفته شده از «العمی» یعنی «کوری» و اللَّه راضی نشده است که آنها را به چهارپایان تشبیه کند تا اینکه فرموده است : «بلکه گمراه تر»!
✅ اسم «عامه» که به پیروان غاصبان خلافت اطلاق شده است، طبق فرموده امام علی النقی علیه السلام مشتق از «العمی» به معنای کوری است که البته بر حسب اشتقاق کبیر می باشد و آیه مورد اشاره امام که در ذم اینها می باشد، آیه 179 سوره اعراف می باشد:
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ
به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلهایی [= عقلهایی] دارند که با آن (اندیشه نمی کنند، و) نمی فهمند؛ و چشمانی که با آن نمی بینند؛ و گوشهایی که با آن نمی شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند!
✅ آیه فوق در توصیف کسانی است که ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را رها نمودند و به گرد پیشوایان ضلالت جمع شدند و لذا به آنها «عامه» گفته می شود که بیانگر کوری دلهای آنهاست و توصیه می شود به جای به کار بردن نام «اهل سنت» یا «سنی» برای آنها که هیچ مناسبتی با آنها ندارد، نام «عامه» برای آنها به کار برده شود و آیه و روایت فوق در مفهوم «عامه» همواره مد نظر و مقصود باشد.
✅ اما با این وجود نماز خواندن در مساجد اینها منعی ندارد. از جمله :
2⃣الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی لَأَکْرَهُ الصَّلَاةَ فِی مَسَاجِدِهِمْ فَقَالَ لَا تَکْرَهْ فَمَا مِنْ مَسْجِدٍ بُنِیَ إِلَّا عَلَی قَبْرِ نَبِیٍّ أَوْ وَصِیِّ نَبِیٍّ قُتِلَ فَأَصَابَ تِلْکَ الْبُقْعَةَ رَشَّةٌ مِنْ دَمِهِ فَأَحَبَّ اللَّهُ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا فَأَدِّ فِیهَا الْفَرِیضَةَ وَ النَّوَافِلَ وَ اقْضِ فِیهَا مَا فَاتَکَ.
📚 الكافي ج۳ص۳۷۰
یکی از اصحاب گوید : به امام صادق علیه السلام گفتم : من نماز خواندن در مساجد آنها (یعنی مساجد عامه) را خوش نمی دارم!
امام فرمودند : ناخوش مدار، چرا که هیچ مسجدی بنا نشده است مگر بر قبر پیامبری یا وصی پیامبری که کشته شده است و به آن قطعه زمین بارشی از خون او رسیده است و در نتیجه اللَّه دوست داشته است که در آن یاد شود، پس نماز فريضه و نوافل خود را در آن به جا آور و نمازهای فوت شده خود را در آن قضا کن!
✅ همچنین در جایگاه تقیه و برای #تقیه به نماز خواندن همراه آنها (با مراعات احکام آن) توصیه شده است :
3⃣عَنِ الْحُسَيْن بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَرَّجَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي مَنْزِلِهِ ثُمَّ أَتَى مَسْجِداً مِنْ مَسَاجِدِهِمْ فَصَلَّى فِيهِ خَرَجَ بِحَسَنَاتِهِمْ.
📚 التهذيب ج۳ص۲۷۰
امام صادق علیه السلام فرمود : کسی که در منزل خود نماز بخواند و سپس به مسجدی از مساجد آنها (یعنی مساجد عامه) برود و در آن نماز بخواند، با حسنات آنها از مسجد خارج می شود!
4⃣ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه يَقُولُ أُوصِيكُمْ بِتَقوی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.... ثُمَّ قَالَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِي مَسَاجِدِهِمْ الْحَدِيثَ.
المحاسن ص۱۸
عبدالله بن سنان گوید :شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود : شما را به تقوای الهی وصیت می کنم تا آنجا که فرمود : بیماران آنها را عیادت کنید و به جنازه های آنها حاضر شوید به سود و علیه آنها شهادت دهید و همراه آنها در مساجد آنها نماز بخوانید....
✅ با توجه به روایات فوق و روایات فراوان دیگر، نماز خواندن در #مساجد_عامه، خصوصا در جایگاه تقیه هیچ منعی ندارد و بلکه در موارد تقیه توصیه شده است.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَةَ وَ النَّصْرَ
https://t.me/joinchat/AAAAAEF6VEKzhNqIF_DC6Q
✅پاسخ : ابتدا به روایت زیر توجه فرمایید :
#تفسیر_اسم_عامه ؟
1⃣عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ بِسُرَّمَنْ رَأَی یَقُولُ الْغَوْغَاءُ قَتَلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْعَامَّةُ اسْمٌ مُشْتَقٌّ مِنَ الْعَمَی مَا رَضِیَ اللَّهُ أَنْ شَبَّهَهُمْ بِالْأَنْعَامِ حَتَّی قَالَ بَلْ هُمْ أَضَلُ
📚 أمالی الطوسیّ ج ۲ ص ۲۲۶.
عبدالله بن محمد گوید :شنیدم امام علی النقی علیه السلام فرمود : غوغاء (یعنی مردم پست و آشوب طلب) قاتلان انبیاء هستند و «عامّة» اسمی است مشتق و گرفته شده از «العمی» یعنی «کوری» و اللَّه راضی نشده است که آنها را به چهارپایان تشبیه کند تا اینکه فرموده است : «بلکه گمراه تر»!
✅ اسم «عامه» که به پیروان غاصبان خلافت اطلاق شده است، طبق فرموده امام علی النقی علیه السلام مشتق از «العمی» به معنای کوری است که البته بر حسب اشتقاق کبیر می باشد و آیه مورد اشاره امام که در ذم اینها می باشد، آیه 179 سوره اعراف می باشد:
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ
به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلهایی [= عقلهایی] دارند که با آن (اندیشه نمی کنند، و) نمی فهمند؛ و چشمانی که با آن نمی بینند؛ و گوشهایی که با آن نمی شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند!
✅ آیه فوق در توصیف کسانی است که ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را رها نمودند و به گرد پیشوایان ضلالت جمع شدند و لذا به آنها «عامه» گفته می شود که بیانگر کوری دلهای آنهاست و توصیه می شود به جای به کار بردن نام «اهل سنت» یا «سنی» برای آنها که هیچ مناسبتی با آنها ندارد، نام «عامه» برای آنها به کار برده شود و آیه و روایت فوق در مفهوم «عامه» همواره مد نظر و مقصود باشد.
✅ اما با این وجود نماز خواندن در مساجد اینها منعی ندارد. از جمله :
2⃣الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی لَأَکْرَهُ الصَّلَاةَ فِی مَسَاجِدِهِمْ فَقَالَ لَا تَکْرَهْ فَمَا مِنْ مَسْجِدٍ بُنِیَ إِلَّا عَلَی قَبْرِ نَبِیٍّ أَوْ وَصِیِّ نَبِیٍّ قُتِلَ فَأَصَابَ تِلْکَ الْبُقْعَةَ رَشَّةٌ مِنْ دَمِهِ فَأَحَبَّ اللَّهُ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا فَأَدِّ فِیهَا الْفَرِیضَةَ وَ النَّوَافِلَ وَ اقْضِ فِیهَا مَا فَاتَکَ.
📚 الكافي ج۳ص۳۷۰
یکی از اصحاب گوید : به امام صادق علیه السلام گفتم : من نماز خواندن در مساجد آنها (یعنی مساجد عامه) را خوش نمی دارم!
امام فرمودند : ناخوش مدار، چرا که هیچ مسجدی بنا نشده است مگر بر قبر پیامبری یا وصی پیامبری که کشته شده است و به آن قطعه زمین بارشی از خون او رسیده است و در نتیجه اللَّه دوست داشته است که در آن یاد شود، پس نماز فريضه و نوافل خود را در آن به جا آور و نمازهای فوت شده خود را در آن قضا کن!
✅ همچنین در جایگاه تقیه و برای #تقیه به نماز خواندن همراه آنها (با مراعات احکام آن) توصیه شده است :
3⃣عَنِ الْحُسَيْن بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَرَّجَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي مَنْزِلِهِ ثُمَّ أَتَى مَسْجِداً مِنْ مَسَاجِدِهِمْ فَصَلَّى فِيهِ خَرَجَ بِحَسَنَاتِهِمْ.
📚 التهذيب ج۳ص۲۷۰
امام صادق علیه السلام فرمود : کسی که در منزل خود نماز بخواند و سپس به مسجدی از مساجد آنها (یعنی مساجد عامه) برود و در آن نماز بخواند، با حسنات آنها از مسجد خارج می شود!
4⃣ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه يَقُولُ أُوصِيكُمْ بِتَقوی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.... ثُمَّ قَالَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِي مَسَاجِدِهِمْ الْحَدِيثَ.
المحاسن ص۱۸
عبدالله بن سنان گوید :شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود : شما را به تقوای الهی وصیت می کنم تا آنجا که فرمود : بیماران آنها را عیادت کنید و به جنازه های آنها حاضر شوید به سود و علیه آنها شهادت دهید و همراه آنها در مساجد آنها نماز بخوانید....
✅ با توجه به روایات فوق و روایات فراوان دیگر، نماز خواندن در #مساجد_عامه، خصوصا در جایگاه تقیه هیچ منعی ندارد و بلکه در موارد تقیه توصیه شده است.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَةَ وَ النَّصْرَ
https://t.me/joinchat/AAAAAEF6VEKzhNqIF_DC6Q
Telegram
فِقهُ الْمُحَدِّثین ( پرسش و پاسخ روایی مُحدِّثین )
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
کانال فِقهُ الْمُحَدّثین
پرسش و پاسخ روایی مُحدِّثین
پست اول :
t.me/porseshvapasokhe/7
@porseshvapasokhe
ارتباط با ادمین:
@moheb124
فهرست سؤالات :
@Feghh14
سایت:
Feghh14.com
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
کانال فِقهُ الْمُحَدّثین
پرسش و پاسخ روایی مُحدِّثین
پست اول :
t.me/porseshvapasokhe/7
@porseshvapasokhe
ارتباط با ادمین:
@moheb124
فهرست سؤالات :
@Feghh14
سایت:
Feghh14.com
#حکمتهای_علوی #تقیه_از_مردم
●وَ قَالَ (عليه السلام): مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ، أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ.
●امیرالمومنین صلوات الله علیه: هماهنگى با اخلاق مردم سپر ايمنى است در برابر كينه هايشان.
نهج البلاغه حکمت 401
●وَ قَالَ (عليه السلام): مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ، أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ.
●امیرالمومنین صلوات الله علیه: هماهنگى با اخلاق مردم سپر ايمنى است در برابر كينه هايشان.
نهج البلاغه حکمت 401
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
«ما مِنْ عامٍّ اِلاّ وَ قَدْ خُصَّ» (5) رفق و مدارا و مهربانی با همه آری، اما رفاقت با ناصبی هرگز #خاص #عام #جبر #اختیار مومنین همیشه در اقلیت بوده و هستند؛ فلذا امر الهی به مدارا با قاطبه مردم است. مرحوم شیخ کلینی در الكافي- ط الاسلامية جلد 2 صفحه 118 بَابُ…
خوش برخوردی با دوست و دشمن
#تقیه #مدارا #معاشرت #تقیه_از_مردم
●وَ قَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام: بِشْرٌ فِی وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصَاحِبِهِ الْجَنَّةَ وَ بِشْرٌ فِی وَجْهِ الْمُعَانِدِ الْمُعَادِی یَقِی صَاحِبَهُ عَذَابَ النَّارِ.
●حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها: خوش رویی در روی مومن، بهشت را برای صاحبش (شخص خوشرو) واجب می سازد. و خوش رویی در روی دشمنِ متجاوز، مایه پرهیز از عذاب دوزخ برای صاحبش می باشد.
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام صفحه 354 حدیث 243
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 72 صفحه 401
#تقیه #مدارا #معاشرت #تقیه_از_مردم
●وَ قَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام: بِشْرٌ فِی وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصَاحِبِهِ الْجَنَّةَ وَ بِشْرٌ فِی وَجْهِ الْمُعَانِدِ الْمُعَادِی یَقِی صَاحِبَهُ عَذَابَ النَّارِ.
●حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها: خوش رویی در روی مومن، بهشت را برای صاحبش (شخص خوشرو) واجب می سازد. و خوش رویی در روی دشمنِ متجاوز، مایه پرهیز از عذاب دوزخ برای صاحبش می باشد.
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام صفحه 354 حدیث 243
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 72 صفحه 401
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
محبت و ترحم نسبت به نواصب حرام است (2) عن الإمام المجتبیٰ(علیه السلام): «...لَا یَزَالُ هُوَ(عمر) وَ بَعضُ وُلَاتِهِ قَد وَقَعُوا فِي عَظِیمَةٍ فَیُخرِجُهُمْ مِنْهَا أَبِي لِیَحتَجَّ عَلَیْهِمْ بِهَا...» 🔸در فرازی از احتجاج امام حسن مجتبی علیه السلام با…
پاسخ به شبهه عمری ها و وحدتی ها که می گویند:
همه چی گل و بلبل بوده و حضرت علی علیه السلام به ابوبکر و عمر مشورت میداده و خلفا را راهنمایی میکرده.
●عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه قَالَ: ... فَقَالَ سَلْمَانُ لِعَلِيٍّ (صلوات الله علیه) لَقَدْ أَرْشَدْتَهُمْ فَقَالَ عَلِيٌّ (صلوات الله علیه) إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أُجَدِّدَ تَأْكِيدَ هَذِهِ الْآيَةِ فِيَّ وَ فِيهِمْ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[1].
●حضرت امام صادق صلوات الله علیه در باب قضیه ای که ابوبکر و عمر از قضاوت صحیح آن عاجز بودند و امیرالمومنین صلوات الله علیه حکم صحیح را به ایشان آموخت، می فرماید: ... پس سلمان به امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) گفت: «آنها (ابوبکر و عمر) را راهنمایی کردید؟». پس حضرت علی (صلوات الله علیه) فرمود: «من فقط خواستم که مضمون این آیه را در مورد خودم و آنان، تأکید کنم:
أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿یونس ٣٥﴾
پس، آیا کسی که به سوی حق هدایت میکند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه [خود] هدایتش کنند؟ شما را چه شده، چگونه داوری میکنید؟
الكافي- ط الاسلامية جلد 7 صفحه 249
یعنی وقتی ابوبکر و عمر در مسئله ای گیر می کردند ، اینجا اگر امیرالمومنین صلوات الله علیه جواب صحیح را بیان می کردند برای کمک به آنها نبوده ، بلکه برای این بوده که به اینها و پیروانشان بفهماند که شما جاهل هستید و لایق رهبری امت نمی باشید، و من اعلم امت هستم و لایق ترین شخص برای خلافت.
سایر ائمه صلوات الله علیهم نیز در زمان حکام جور لعنهم الله از باب #تقیه و از همین بابی که پیش تر عرض شد چنین می کردند.
محبت و ترحم نسبت به نواصب حرام است (52)
#جزء11
همه چی گل و بلبل بوده و حضرت علی علیه السلام به ابوبکر و عمر مشورت میداده و خلفا را راهنمایی میکرده.
●عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه قَالَ: ... فَقَالَ سَلْمَانُ لِعَلِيٍّ (صلوات الله علیه) لَقَدْ أَرْشَدْتَهُمْ فَقَالَ عَلِيٌّ (صلوات الله علیه) إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أُجَدِّدَ تَأْكِيدَ هَذِهِ الْآيَةِ فِيَّ وَ فِيهِمْ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[1].
●حضرت امام صادق صلوات الله علیه در باب قضیه ای که ابوبکر و عمر از قضاوت صحیح آن عاجز بودند و امیرالمومنین صلوات الله علیه حکم صحیح را به ایشان آموخت، می فرماید: ... پس سلمان به امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) گفت: «آنها (ابوبکر و عمر) را راهنمایی کردید؟». پس حضرت علی (صلوات الله علیه) فرمود: «من فقط خواستم که مضمون این آیه را در مورد خودم و آنان، تأکید کنم:
أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿یونس ٣٥﴾
پس، آیا کسی که به سوی حق هدایت میکند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه [خود] هدایتش کنند؟ شما را چه شده، چگونه داوری میکنید؟
الكافي- ط الاسلامية جلد 7 صفحه 249
یعنی وقتی ابوبکر و عمر در مسئله ای گیر می کردند ، اینجا اگر امیرالمومنین صلوات الله علیه جواب صحیح را بیان می کردند برای کمک به آنها نبوده ، بلکه برای این بوده که به اینها و پیروانشان بفهماند که شما جاهل هستید و لایق رهبری امت نمی باشید، و من اعلم امت هستم و لایق ترین شخص برای خلافت.
سایر ائمه صلوات الله علیهم نیز در زمان حکام جور لعنهم الله از باب #تقیه و از همین بابی که پیش تر عرض شد چنین می کردند.
محبت و ترحم نسبت به نواصب حرام است (52)
#جزء11
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
تربیت دینی یعنی، بغض و کینه ابوبکر🔥 اگر فرزندی بغض نداشت؛ بی تربیت است اشاره به برائت امام جواد صلوات الله علیه از شیخین لعنة الله علیهما سید احمد دارستانی
مبارزه امام جواد صلوات الله علیه با روایات نبوی جعلی در مدح ابوبکر و عمر در اوج #تقیه و خفقان
صفحه 1️⃣ از 2️⃣
وروي: أن المأمون بعدما زوج ابنته أم الفضل أبا جعفر، كان في مجلس وعنده أبو جعفر عليه السلام ويحيى بن أكثم وجماعة كثيرة. فقال له يحيى بن أكثم: ما تقول يا بن رسول الله في الخبر الذي روي: أنه (نزل جبرئيل عليه السلام على رسول الله صلى الله عليه وآله وقال: يا محمد إن الله عز وجل يقرؤك السلام ويقول لك: سل أبا بكر هل هو عني راض فإني عنه راض) [1].
فقال أبو جعفر عليه السلام: لست بمنكر فضل أبي بكر ولكن يجب على صاحب هذا الخبر أن يأخذ مثال الخبر الذي قاله رسول الله صلى الله عليه وآله في حجة الوداع: (قد كثرت علي الكذابة وستكثر بعدي فمن كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار فإذا أتاكم الحديث عني فاعرضوه على كتاب الله وسنتي، فما وافق كتاب الله وسنتي فخذوا به، وما خالف كتاب الله وسنتي فلا تأخذوا به) وليس يوافق هذا الخبر كتاب الله قال الله تعالى: (ولقد خلقنا الإنسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن أقرب إليه من حبل الوريد) [سورة ق 16] فالله عز وجل خفي عليه رضاء أبي بكر من سخطه حتى سأل عن مكنون سره، هذا مستحيل في العقول.
ثم قال يحيى بن أكثم: وقد روي: (أن مثل أبي بكر وعمر في الأرض كمثل جبرئيل وميكائيل في السماء). فقال: وهذا أيضا يجب أن ينظر فيه، لأن جبرئيل وميكائيل ملكان لله مقربان يم يعصيا الله قط، ولم يفارقا طاعته لحظة واحدة، وهما قد أشركا بالله عز وجل وإن أسلما بعد الشرك. فكان أكثر أيامهما الشرك بالله فمحال أن يشبههما بهما.
قال يحيى: وقد روي أيضا: (أنهما سيدا كهول أهل الجنة) [2] فما تقول فيه؟ فقال عليه السلام: وهذا الخبر محال أيضا، لأن أهل الجنة كلهم يكونون شبابا ولا يكون فيهم كهل، وهذا الخبر وضعه بنو أمية لمضادة الخبر الذي قال رسول الله صلى الله عليه وآله في الحسن والحسن عليهما السلام: بأنهما (سيدا شباب أهل الجنة)...
🔸روایت شده بعد از آنکه مامون (لعنه الله) دخترش ام الفضل (لعنة الله علیها) را به تزویج امام جواد (صلوات الله علیه) در آورد در مجلسی حضور داشت، و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آنجا حضور داشتند.
یحیی بن اکثم به امام گفت: ای پسر رسول خدا چه میگویی در مورد این خبر که روایت شده جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند عز و جل، بر تو سلام رسانده و به تو گوید: از ابوبکر بپرس آیا از من راضی است؟ به درستی که من از او خشنودم. امام فرمود: من منکر فضل ابوبکر نیستم اما راوی این روایت باید روایت دیگری که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حجة الوداع فرمود را دیده باشد که فرمود: دروغگویان بر من بسیار است و بعد از من بیشتر میشود، پس هر که بر من عمدا دروغ ببندد جایگاهش در آتش است، هرگاه روایتی بر شما وارد شد آن را بر کتاب خدا و سنتم عرضه دارید، و آنچه موافق کتاب خدا و سنتم بود را پذیرفته و آنچه مخالف آنها بود را نگیرید (رد نمائید)، و این حدیث موافق کتاب خدا نیست، خداوند متعال میفرماید : «و ما انسان را خلق کردیم و به وسوسه های نفسانی اش آگاهیم و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم» (سوره ق 16) ، چگونه بر خداوند عز و جل خشنودی ابوبکر از غضب او مخفی مانده تا از اسرار پوشیده سؤال کند و این در عقول محال و غیر ممکن است.
آنگاه یحیی بن اکثم گفت: روایت شده، مثال ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است. امام فرمود: و در این روایت نیز باید دقت کرد، زیرا جبرئیل و میکائیل دو فرشتهی مقرب الهی هستند که هرگز نافرمانی خدا را نکرده اند و از فرمانبرداری او لحظه ای دست نکشیده اند، اما آن دو به خداوند عز و جل مشرک بودند و بعد از شرک، اسلام آوردند، و بیشتر ایام عمرشان را در حال شرک به خدا به سر برده اند، و شباهت این دو به آن دو محال است.
یحیی گفت: همچنین روایت شده که آن دو سرور پیران اهل بهشت هستند در این زمینه چه میگویی؟ امام فرمود: و این روایت نیز محال میباشد، زیرا تمامی اهل بهشت جوانند و در میانشان پیرمردی نیست، و این خبر را بنی امیه جعل کرده اند تا در مقابل روایتی قرار گیرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد حسن و حسین (صلوات الله علیهما) فرموده که آنان دو سرور جوانان اهل بهشتند...
الإحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 446
#جزء26 #جزء21 #جزء9 #جزء17
صفحه 1️⃣ از 2️⃣
وروي: أن المأمون بعدما زوج ابنته أم الفضل أبا جعفر، كان في مجلس وعنده أبو جعفر عليه السلام ويحيى بن أكثم وجماعة كثيرة. فقال له يحيى بن أكثم: ما تقول يا بن رسول الله في الخبر الذي روي: أنه (نزل جبرئيل عليه السلام على رسول الله صلى الله عليه وآله وقال: يا محمد إن الله عز وجل يقرؤك السلام ويقول لك: سل أبا بكر هل هو عني راض فإني عنه راض) [1].
فقال أبو جعفر عليه السلام: لست بمنكر فضل أبي بكر ولكن يجب على صاحب هذا الخبر أن يأخذ مثال الخبر الذي قاله رسول الله صلى الله عليه وآله في حجة الوداع: (قد كثرت علي الكذابة وستكثر بعدي فمن كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار فإذا أتاكم الحديث عني فاعرضوه على كتاب الله وسنتي، فما وافق كتاب الله وسنتي فخذوا به، وما خالف كتاب الله وسنتي فلا تأخذوا به) وليس يوافق هذا الخبر كتاب الله قال الله تعالى: (ولقد خلقنا الإنسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن أقرب إليه من حبل الوريد) [سورة ق 16] فالله عز وجل خفي عليه رضاء أبي بكر من سخطه حتى سأل عن مكنون سره، هذا مستحيل في العقول.
ثم قال يحيى بن أكثم: وقد روي: (أن مثل أبي بكر وعمر في الأرض كمثل جبرئيل وميكائيل في السماء). فقال: وهذا أيضا يجب أن ينظر فيه، لأن جبرئيل وميكائيل ملكان لله مقربان يم يعصيا الله قط، ولم يفارقا طاعته لحظة واحدة، وهما قد أشركا بالله عز وجل وإن أسلما بعد الشرك. فكان أكثر أيامهما الشرك بالله فمحال أن يشبههما بهما.
قال يحيى: وقد روي أيضا: (أنهما سيدا كهول أهل الجنة) [2] فما تقول فيه؟ فقال عليه السلام: وهذا الخبر محال أيضا، لأن أهل الجنة كلهم يكونون شبابا ولا يكون فيهم كهل، وهذا الخبر وضعه بنو أمية لمضادة الخبر الذي قال رسول الله صلى الله عليه وآله في الحسن والحسن عليهما السلام: بأنهما (سيدا شباب أهل الجنة)...
🔸روایت شده بعد از آنکه مامون (لعنه الله) دخترش ام الفضل (لعنة الله علیها) را به تزویج امام جواد (صلوات الله علیه) در آورد در مجلسی حضور داشت، و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آنجا حضور داشتند.
یحیی بن اکثم به امام گفت: ای پسر رسول خدا چه میگویی در مورد این خبر که روایت شده جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند عز و جل، بر تو سلام رسانده و به تو گوید: از ابوبکر بپرس آیا از من راضی است؟ به درستی که من از او خشنودم. امام فرمود: من منکر فضل ابوبکر نیستم اما راوی این روایت باید روایت دیگری که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حجة الوداع فرمود را دیده باشد که فرمود: دروغگویان بر من بسیار است و بعد از من بیشتر میشود، پس هر که بر من عمدا دروغ ببندد جایگاهش در آتش است، هرگاه روایتی بر شما وارد شد آن را بر کتاب خدا و سنتم عرضه دارید، و آنچه موافق کتاب خدا و سنتم بود را پذیرفته و آنچه مخالف آنها بود را نگیرید (رد نمائید)، و این حدیث موافق کتاب خدا نیست، خداوند متعال میفرماید : «و ما انسان را خلق کردیم و به وسوسه های نفسانی اش آگاهیم و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم» (سوره ق 16) ، چگونه بر خداوند عز و جل خشنودی ابوبکر از غضب او مخفی مانده تا از اسرار پوشیده سؤال کند و این در عقول محال و غیر ممکن است.
آنگاه یحیی بن اکثم گفت: روایت شده، مثال ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است. امام فرمود: و در این روایت نیز باید دقت کرد، زیرا جبرئیل و میکائیل دو فرشتهی مقرب الهی هستند که هرگز نافرمانی خدا را نکرده اند و از فرمانبرداری او لحظه ای دست نکشیده اند، اما آن دو به خداوند عز و جل مشرک بودند و بعد از شرک، اسلام آوردند، و بیشتر ایام عمرشان را در حال شرک به خدا به سر برده اند، و شباهت این دو به آن دو محال است.
یحیی گفت: همچنین روایت شده که آن دو سرور پیران اهل بهشت هستند در این زمینه چه میگویی؟ امام فرمود: و این روایت نیز محال میباشد، زیرا تمامی اهل بهشت جوانند و در میانشان پیرمردی نیست، و این خبر را بنی امیه جعل کرده اند تا در مقابل روایتی قرار گیرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد حسن و حسین (صلوات الله علیهما) فرموده که آنان دو سرور جوانان اهل بهشتند...
الإحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 446
#جزء26 #جزء21 #جزء9 #جزء17
مبارزه امام جواد صلوات الله علیه با روایات نبوی جعلی در مدح ابوبکر و عمر در اوج #تقیه و خفقان
صفحه 2️⃣ از 2️⃣
...فقال يحيى بن أكثم: وروي: (أن عمر بن الخطاب سراج أهل الجنة). فقال عليه السلام: وهذا أيضا محال، لأن في الجنة ملائكة الله المقربين، وآدم ومحمد، وجميع الأنبياء والمرسلين، لا تضئ الجنة بأنوارهم حتى تضئ بنور عمر.
فقال يحيى: وقد روي: (أن السكينة تنطق على لسان عمر) [1].
فقال عليه السلام: لست بمنكر فضل عمر، ولكن أبا بكر أفضل من عمر: فقال - على رأس المنبر -: (أن لي شيطانا يعتريني، فإذا ملت فسددوني).
فقال يحيى: قد روي: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (لو لم أبعث لبعث عمر) [1]. فقال عليه السلام: كتاب الله أصدق من هذا الحديث، يقول الله في كتابه: (وإذ أخذنا من النبيين ميثاقهم ومنك ومن نوح) [سورة الأحزاب 7] فقد أخذ الله ميثاق النبيين فكيف يمكن أن يبدل ميثاقه، وكل الأنبياء عليهم السلام لم يشركوا بالله طرفة عين، فكيف يبعث بالنبوة من أشرك وكان أكثر أيامه مع الشرك بالله، وقال رسول الله صلى الله عليه وآله: نبئت وآدم بين الروح والجسد).
فقال يحيى بن أكثم: وقد روي أيضا: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (ما احتبس عني الوحي قط إلا ظننته قد نزل على آل الخطاب) [3]. فقال عليه السلام: وهذا محال أيضا، لأنه لا يجوز أن يشك النبي صلى الله عليه وآله في نبوته قال الله تعالى: (الله يصطفي من الملائكة رسلا ومن الناس) [سورة الحج 75] فكيف يمكن أن ينتقل النبوة ممن اصطفاه الله تعالى إلى من أشرك به.
قال يحيى: روي: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (لو نزل العذاب لما نجى منه إلا عمر). فقال عليه السلام: وهذا محال أيضا، لأن الله تعالى يقول: (وما كان الله ليعذبهم وأنت فيهم وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون) [سورة الأنفال 33] فأخبر سبحانه أنه لا يعذب أحدا ما دام فيهم رسول الله صلى الله عليه وآله وما داموا يستغفرون.
🔸...پس یحیی بن اکثم گفت: و روایت شده که عمر بن خطاب چراغ (نور دهندهی) اهل بهشت است. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب الهی و آدم و محمد و تمامی پیامبران و مرسلین حضور دارند با آنان بهشت روشن نمیگردد بلکه با نور عمر روشن میشود!!!
یحیی گفت: همچنین روایت شده که آرامش بر زبان عمر جاری میگردد. امام فرمود: من منکر فضائل عمر نیستم، اما ابوبکر از عمر برتر است و او بالای منبر گفت: من شیطانی دارم که بر من عارض (مسلط) میشود و هرگاه از راه خارج گردیدم مرا به راه آورید.
یحیی گفت: از پیامبر روایت شده که فرمود: اگر من بر انگیخته نمیشدم عمر به نبوت بر انگیخته میشد. امام فرمود: کتاب خداوند از این حدیث راستگوتر است، خداوند در کتابش گوید: «و هنگامی که از پیامبران و از تو و از نوح میثاق و تعهد گرفتیم» (احزاب 7) ، خداوند پیمان پیامبران را گرفته است پس چگونه ممکن است که پیمانش را تغییر دهد در حالی که پیامبران یک لحظه به خدا شرک نورزیدند پس چگونه کسی که مشرک بوده به نبوت برگزیده شود، و حال آنکه اکثر دوران زندگی او در حال شرک به سر میبرد، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده: من آنگاه که آدم بین روح و جسد بود پیامبر گردیدم.
یحیی بن اکثم گفت: همچنین از پیامبر روایت شده: وحی از من بازداشته نشد مگر اینکه گمان کردم بر خاندان خطاب فرستاده شده است. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا جائز نیست که پیامبر در سنت خود شک نماید، خداوند متعال میفرماید : «خداوند از میان فرشتگان و مردم، رسولانی را انتخاب کرد» (حج 75) ، چگونه ممکن است که نبوت از کسی که خداوند متعال او را برگزیده به کسی که نسبت به خدا مشرک بوده است منتقل گردد.
یحیی گفت: از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: اگر عذاب نازل میشد جز عمر کسی از آن نجات نمی یافت. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا خداوند متعال میفرماید: «و خداوند تا آنگاه که تو در میان آنان هستی ایشان را عذاب نمیکند، و خداوند آنان را عذاب نمیکند در حالی که آنان طلب آمرزش میکنند» (انفال 33) ، و خداوند سبحان خبر داد تا زمانیکه رسول الله (صلی الله علیه و آله) در میان مردم است و تا زمانیکه از خداوند طلب آمرزش میخواهند کسی را عذاب نمیکند.
الإحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 446
#جزء26 #جزء21 #جزء9 #جزء17
صفحه 2️⃣ از 2️⃣
...فقال يحيى بن أكثم: وروي: (أن عمر بن الخطاب سراج أهل الجنة). فقال عليه السلام: وهذا أيضا محال، لأن في الجنة ملائكة الله المقربين، وآدم ومحمد، وجميع الأنبياء والمرسلين، لا تضئ الجنة بأنوارهم حتى تضئ بنور عمر.
فقال يحيى: وقد روي: (أن السكينة تنطق على لسان عمر) [1].
فقال عليه السلام: لست بمنكر فضل عمر، ولكن أبا بكر أفضل من عمر: فقال - على رأس المنبر -: (أن لي شيطانا يعتريني، فإذا ملت فسددوني).
فقال يحيى: قد روي: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (لو لم أبعث لبعث عمر) [1]. فقال عليه السلام: كتاب الله أصدق من هذا الحديث، يقول الله في كتابه: (وإذ أخذنا من النبيين ميثاقهم ومنك ومن نوح) [سورة الأحزاب 7] فقد أخذ الله ميثاق النبيين فكيف يمكن أن يبدل ميثاقه، وكل الأنبياء عليهم السلام لم يشركوا بالله طرفة عين، فكيف يبعث بالنبوة من أشرك وكان أكثر أيامه مع الشرك بالله، وقال رسول الله صلى الله عليه وآله: نبئت وآدم بين الروح والجسد).
فقال يحيى بن أكثم: وقد روي أيضا: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (ما احتبس عني الوحي قط إلا ظننته قد نزل على آل الخطاب) [3]. فقال عليه السلام: وهذا محال أيضا، لأنه لا يجوز أن يشك النبي صلى الله عليه وآله في نبوته قال الله تعالى: (الله يصطفي من الملائكة رسلا ومن الناس) [سورة الحج 75] فكيف يمكن أن ينتقل النبوة ممن اصطفاه الله تعالى إلى من أشرك به.
قال يحيى: روي: أن النبي صلى الله عليه وآله قال: (لو نزل العذاب لما نجى منه إلا عمر). فقال عليه السلام: وهذا محال أيضا، لأن الله تعالى يقول: (وما كان الله ليعذبهم وأنت فيهم وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون) [سورة الأنفال 33] فأخبر سبحانه أنه لا يعذب أحدا ما دام فيهم رسول الله صلى الله عليه وآله وما داموا يستغفرون.
🔸...پس یحیی بن اکثم گفت: و روایت شده که عمر بن خطاب چراغ (نور دهندهی) اهل بهشت است. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب الهی و آدم و محمد و تمامی پیامبران و مرسلین حضور دارند با آنان بهشت روشن نمیگردد بلکه با نور عمر روشن میشود!!!
یحیی گفت: همچنین روایت شده که آرامش بر زبان عمر جاری میگردد. امام فرمود: من منکر فضائل عمر نیستم، اما ابوبکر از عمر برتر است و او بالای منبر گفت: من شیطانی دارم که بر من عارض (مسلط) میشود و هرگاه از راه خارج گردیدم مرا به راه آورید.
یحیی گفت: از پیامبر روایت شده که فرمود: اگر من بر انگیخته نمیشدم عمر به نبوت بر انگیخته میشد. امام فرمود: کتاب خداوند از این حدیث راستگوتر است، خداوند در کتابش گوید: «و هنگامی که از پیامبران و از تو و از نوح میثاق و تعهد گرفتیم» (احزاب 7) ، خداوند پیمان پیامبران را گرفته است پس چگونه ممکن است که پیمانش را تغییر دهد در حالی که پیامبران یک لحظه به خدا شرک نورزیدند پس چگونه کسی که مشرک بوده به نبوت برگزیده شود، و حال آنکه اکثر دوران زندگی او در حال شرک به سر میبرد، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده: من آنگاه که آدم بین روح و جسد بود پیامبر گردیدم.
یحیی بن اکثم گفت: همچنین از پیامبر روایت شده: وحی از من بازداشته نشد مگر اینکه گمان کردم بر خاندان خطاب فرستاده شده است. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا جائز نیست که پیامبر در سنت خود شک نماید، خداوند متعال میفرماید : «خداوند از میان فرشتگان و مردم، رسولانی را انتخاب کرد» (حج 75) ، چگونه ممکن است که نبوت از کسی که خداوند متعال او را برگزیده به کسی که نسبت به خدا مشرک بوده است منتقل گردد.
یحیی گفت: از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: اگر عذاب نازل میشد جز عمر کسی از آن نجات نمی یافت. امام فرمود: و این نیز محال است، زیرا خداوند متعال میفرماید: «و خداوند تا آنگاه که تو در میان آنان هستی ایشان را عذاب نمیکند، و خداوند آنان را عذاب نمیکند در حالی که آنان طلب آمرزش میکنند» (انفال 33) ، و خداوند سبحان خبر داد تا زمانیکه رسول الله (صلی الله علیه و آله) در میان مردم است و تا زمانیکه از خداوند طلب آمرزش میخواهند کسی را عذاب نمیکند.
الإحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 446
#جزء26 #جزء21 #جزء9 #جزء17