میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.6K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
614 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#امام_جواد_ع

در چنته‌ام به غیر دلی پرگناه نیست
در کوله‌بار آینه‌ام غیر آه نیست

گفتم که از تو شعر بگویم ولی نشد
این رخت در قواره‌ی این روسیاه نیست

آقا! قلم به دست خودت، این تو این غزل
حالا که حال و روز دلم رو به راه نیست

در آستان مهر تو ای ساقی‌الجواد!
حتی سر سبوشکنان بی کلاه نیست

از شدت فروغ دو خورشید کاظمین
فرصت برای جلوه‌ی خورشید و ماه نیست

در پیشگاه دانش بی منتهای تو
علم جهان به جز دو سه خط سیاه نیست

این همسر تو نیست که نوشانده زهر را؟
تصویر مبهم است ولی اشتباه نیست

ای ظالمان! جواب جگرگوشه‌ی رضا
وقتی که پاره شد جگرش قاه‌قاه نیست

در زیر آفتاب رها شد تنت ولی
صد شکر پایمال عبور سپاه نیست

#علی_سلیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
#مدح

به چشمت میهمان کردی تمامِ عمر، زمزم را
به خاکِ تشنه خواندی آیه‌ی بارانِ نم‌نم را

تویی آن کودکی که از سکوتش درس می‌ریزد
دهان وا کن که بشناسند از هر علم، اَعلَم را

غلام خُرده‌شاگردانِ شاگردان‌تان می‌شد
به دَرسَت می‌فرستادند اگر یحیی‌بن‌اَکثَم را

زیادت نه؛ کمت هم از سر عالَم زیادی بود
نمی‌دانند دستان جوادت معنی کم را

نمک‌نشناس‌ها انداختند اندازه‌ی جودت
به جان شانه‌‌ات سنگینی یک کوهْ ماتم را

به مشتت جمع شد کابوسِ خاکِ چادر مادر
زمین با اشک‌هایت ریخت بر سر؛ خاکِ عالم را

قیامِ انتقام از دست‌های کوچکت پا شد
چشاندی بر دهان کوچه‌ چندین مشتِ محکم را

تو را با روضه‌های مادرت کشتند، با سَم نه
به کامت ریخت انگورِ اجل با زهر، مرهم را

اگر می‌دید امّ‌الفضل، درمانت شهادت بود
به بیمارش نمی‌نوشاند، هرگز مرهمِ سَم را

نوای العطش‌های تو گفت اینجا حسینیّه‌ست
کف و دف را بیاندازید، بردارید پرچم را

زمین در قابِ چشمش آخر ذی‌القعده را می‌دید
نگاه تشنه‌ات یک آسمان ماهِ محرّم را

مسافر بودی و پشتِ نگاهت کاسه‌آبی ریخت
نشان می‌داد حالِ رفتنت یک کربلا غم را

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
#شهادت

یکبارِ دیگر شد جسارت کنج حجره
مزد محبت شد خیانت کنج حجره

شاگردِ جعده(لع) کار دستِ شیعه داده
فتنه گری کرده سرایت کنج حجره

از زهرِ أمّ الفضلِ ملعون شعله ور شد
قرانِ سرتاسر فضیلت کنج حجره

خیری ندید از همسری که قاتلش بود
انداخت او را بد به زحمت کنج حجره

دور و برش با عشوه ظرفِ آب در دست
کِل می کشید آن بی مروّت کنج حجره

لبهایش از فرط عطش از حرکت افتاد
بیتاب شد در اوج غربت کنج حجره

دلتنگِ بابا بود... دلتنگِ نگاهش
دلتنگِ قدری عشق و رأفت کنج حجره

یخ کرد دستانش، سرش سنگین شد و سخت-
افتاد با پهلو، به صورت کنج حجره

بخشنده بود و تا که محکم بر زمین خورد
ویران شد ارکانِ سخاوت کنج حجره

جان داد در اوج جوانی مثل مادر
میرفت مشتاقِ شهادت کنج حجره

با پای دل میرفت گریان سمت کوچه
با داغ مادر داشت خلوت کنج حجره

شد قاتلش آتش، لگد، قنفذ(لع)،مغیره(لع)
جان داد پایِ این مصیبت کنج حجره!

#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
#شهادت

غریب تر از مجتبی غریبِ زهرا تو
صدای  ناله‌ی  اَمَن یُجیبِ زهرا تو

بمیرم از غمت آقا کسی نداری که
غریب تر از مجتبی کسی نداری که

چقدر غرقِ عرق  غرقِ درد  تب داری
میانِ سُرفه جگرپاره رویِ لب داری

به دادِ تو نرسیدند تا صدا نزنی
کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی

صدای بال و پَر بسته از قفس نرسد
صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد

صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند
صدای هلهله‌ها تا که بیشتر نشوند

صدای هلهله آمد رضا رضا نکنی
که دست و پا بزنی و خدا خدا نکنی

صدا نزن که به دَف می‌زنند در پَسِ در
جوابِ دادِ تو کَف  می‌زنند در پَسِ در

نگو  جوان رضا تشنه‌ای که آبی نیست
بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست

 عجیب زهر بدی بود شعله بر پاکرد
تمامیِ جگرت را  که اِرباًاِربا کرد

 کسی نگفت که آبی دهان خشکش را
کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را

به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست
 کسی نگفت نخندید مادرش اینجاست

میان حجره پَرَت را کسی نمی‌گیرد
عزیزِ تشنه سرت را کسی نمی‌گیرد

 غریب‌تر از مجتبی  نه بستری داری
نه گِرد خوش برادر نه خواهر داری

برادری که  به قربان پیکر تو رَوَد
نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد

نه گریه‌کُن که پی‌ات سر به دشت بگذارد
نه خواهری که برای تو طشت بگذارد

میان خنده و دشنام بردنت آقا
کِشان کِشان به رویِ بام بردنت آقا

کنار خشکْ لبت ، کاسه های آب اُفتاد
کشان کشان بدنت زیر آفتاب  اُفتاد

کشیده‌اند زِ پا  با سرت چه بد خوردی
میان راه بگو  چندتا لگد خوردی؟

به روی بام ولی مثل اینکه پامالی
به روی بام ولی نه میانِ گودالی

ولی به سویِ تو  خیره  نگاهِ دختر نیست
به روی جسم تو جز سایه‌ی کبوتر نیست

هزارشُکر که جسمِ تو نامرتب نیست
 هزارشُکر که بر بام ، جای مَرکب نیست

#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع


در اين حريم، هيچ‌كسی بی‌مراد نيست
بازار اهل معرفت اینجا کساد نیست

همواره بی‌حساب فقط لطف می‌كند
بيهوده نام او كه امامِ "جواد " نيست

ديدم كه در تمامی حاجت‌گرفته‌ها
فرقی ميان مجتهد و بی‌سواد نيست

از كشور امام رضاييم و بين ما
كمتر كسی به لطف شما، خانه‌زاد نيست

بغضی نشسته در دل شبهای اين حرم
برعكس مشهد است و زائر زياد نيست

پرسيدم از حوائج و بين جواب‌ها
حتی يكی‌ش، "حاجت ما را نداد"، نيست

نامی برای درب ورودی مرقدش
درخور تر از ورودی "باب المراد" نيست

#نفیسه_سادات_موسوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
-
می دهد با نگاه بی رمقش
رو به مشهد سلام آخر را
کرده تکرار تشنگی جواد
ماجرای علیِ اکبر را
-
تشنگی از نگاه او پیداست
جگرش بی شکیب می سوزد
جگر پاره پاره اش پیش
عده ای نانجیب می سوزد
-
چِقدر بی کس است این آقا
دل شکسته شده و مایوس است
حس غربت به خانه اش دارد
با غریب مدینه مانوس است
-
این علی اکبر امام رضاست
که ندارد دگر پر و بالی
می زند دست و پا می خندند
عده ای با خوشی و خوشحالی
-
روی یک تخته پاره افتاده
پیکر پاک و اطهرش..ای وای
میخ ها هم به گریه افتادند
تازه شد داغ مادرش..ای وای
-
زیر نور گرم خورشید است
طاقت از جان یک جوان بردند
من بمیرم برای این آقا
بدنش را کشان کشان بردند
-
گرچه در آفتاب سوزان است
ولی حرف تیغ و خنجر نیست
با لب تشنه کشته شد اما
صحبتی از بریدن سر نیست
-
گرچه در آفتاب سوزان است
صحبت از زخم بر بدن نشده
کفنش کرده اند شکرخدا
حرف از پاره پیرهن نشده
-
#آرمان_صائمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع

چشم در چشم تو می دوزد و بد می خندد
دست و پا می زنی و در به رویت می بندد
سر و کار جگرت تا که به زهرش افتاد
نقل شادی عوض مرهم زخمت می داد
اینچنین ناله نکن عرش خدا می لرزد
در خراسان دلت قلب رضا می لرزد
پسرت نیست سر از خاک تو را بردارد
کمی از رنج غریبیِ شما بردارد
از ترک های لبت درد عطش می بارد
چقدر حجره به گودال شباهت دارد
افتابت به لب بام تماشایی شد
تا سه روز از بدنت خوب پذیرایی شد
دل خورشید به تنهایی تان می سوزد
چهره ات گفت که عمرت چه جوان می سوزد

#حسن_کردی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع

تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
"یا ایُّهَاالجَواد تَصَدَّق عَلَی الفَقیر"

حس کرده است ثروت عالم به دست اوست
وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر

از حدّاکثر همه سر بوده هر زمان
از تو رسیده است به حدّاقل، فقیر

این گوشه‌چشم توست که اکسیر اعظم است
با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر

از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط
دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر

با دست پر به خانه‌ی خود رفته هر زمان
با دست خالی آمده در این محل فقیر

از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد
شد روزگار تلخ به کامش عسل فقیر

"دارایی جواد به منزل نمی‌رسد"
درباره‌ی تو ساخته ضرب‌المثل فقیر

این بیت‌ها گدای جوادالائمه‌اند
با این نیّت ردیف شده در غزل فقیر

یابن‌الحسن! به نیّت تعجیل در ظهور
"الغوث" دم گرفته غنی، "العجل" فقیر

#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع


بعد از سقیفه، چونکه شد اسلام، وَالسلام
دیگر نماند فاطمه را هیچ احترام

آل علی، به حال علی، نوحه گر شدند
تا صبح فجر، تا برسد روز انتقام

ما آل فاطمه که امانِ خلایقیم
خود صیدِ کید و مکرِ خواصیم و هم عوام

مردم سوار گرده ی نیکانِ خود شدند
از بسکه شد طعامِ شکمهایشان حرام

مالِ حرام و شبهه، بسازد امام کُش
مائیم کشته های سقیفه علیَ الدوام

بس داغ روی داغ، تحمل نموده ایم
پیریِ زودرس شده روزیِ ما تمام

□ □ □

حالا ز بعدِ فاطمه اَم من، جوان ترین...
معصومِ جان به لب شده ی کینه و خِصام

رحمی نکرد قاتلِ من بر جوانی اَم
عمرم شبیهِ مادرمان، ماند ناتمام

ای اُم فضل، من چه بدی با تو کرده ام؟
از من چه دیده ای تو، بجز خوبیِ مدام؟

تیر جفای تو جگرم را نشانه رفت
این بود پاسخ کرم و جود و احترام؟

میشد چنان رباب، به عهدت وفا کنی
اما شبیهِ جعده شدی قاتلِ امام

من وارثِ حسینم و هم وارثِ حسن
سوزِ عطش به دردِ غریبی است اِلتیام

یادِ گلوی تشنه ی جدم که میکنم...
نیزه نخورده، میکِشَم آهِ گلو، به کام

من در میان حجره زدم دست و پا، ولی
جد غریبِ من تهِ گودال، صیدِ دام

چون شمر، زنده زنده سرش از قفا برید
فریادِ یاحسین بگوش آمد از خیام

راسُ الحسین، بر سرِ نیزه شد و تنش...
زیرِ سمِ ستور، ولی باز ناتمام

چون ساربان به پیکرِ غارت زده رسید
انگشت شد، بهانه انگشترِ امام

ای ساربان، مقابلِ چشمانِ مادرش...
دیگر مَبُر، که فاطمه غش کرد، وَالسلام

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
#شهادت

دفن شد آفتاب با لَحَدی
حُجره اش بود خانه‌ی ابدی

مُشتِ دیوار خورد بر سر او
روی پیشانی اش نشسته رَدی

نا ندارد نفس‌نفس بزند
ناتوان مانده..،یا علی مددی!

باغبان را خبر کنید از طوس
سوخت سروی در آتش حسدی

به عمویش حسن کشیده چِقَدر
جگرِ پاره اش شده سندی

خِیر‌ِ عالم اسیر‌ شَرها شد
دور او پُر شد از زنان بدی

تا زمین خورد،گفت: وا اُمّاه...
دومی ضربه زد..،عجب لگدی!

مَحرَمَش هم شریک‌ِ قتلش بود...
پیش او نیست هیچ معتمدی

این حسین است..،تشنه افتاده
کاسه‌آبی نمی دهد اَحَدی

پدرش وقت پا کشیدن نیست
تا که او را صدا کند: ولدی!

هتک حرمت به جسم او کردند
بُرده او را غلام نابلدی

خوبیِ پشت‌بام در این است
سُمِّ مرکب نمی خورد جسدی


نَعل ، تحت فشارها ، خم شد
تن عریانِ شاه درهم شد

#بردیا_محمدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
#شهادت


ای حجره ات غریب ترین جای این جهان
در قتلگاهت... آه... کسی نیست روضه خوان،

جز مادری جوان که ز جان آه می‌کشد
هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان

بغداد شد مدینه و مردی که باز هم
در خانه‌اش ز کینۀ همخانه داد جان

جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی
آن پست‌تر از این و تو مظلوم‌تر از آن

آن‌قدر بی کسی که به دستور همسرت
مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان،

با سوز ناله‌های تو بر طبل می‌زنند
تا نشنوند داد دلت را در آن میان

آن‌قدر بی کسی که تنت را کشان کشان
دادند روی بام به دستان آسمان

اما برای اینکه نسوزد تنت ببین
از مشهد آمدند تمام کبوتران

آه از تنی که زیر شررهای آفتاب
پوشیده بود پیکرش از نیزه و سنان

#محمدعلی_بیابانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
#شهادت

هزار نقشه کشیدید دام بگذارید
عزیز فاطمه را تشنه کام بگذارید

همان عزیز که بعد از نوشتن نامش
موظفید علیه السلام بگذارید

همان کسی که در این شهر آبرودار است
رواست سر به قدومش مدام بگذارید

همان که بی کرم او میان سفره خود
محال بود کمی هم طعام بگذارید

همان که قبله عرش است و رو به او باید
قدم به نیت بیت الحرام بگذارید

میان خانه او نیست جای رقاصه
حیا کنید به او احترام بگذارید

بد است پیکر او را کنیزها ببرند
برای او دو سه تایی غلام بگذارید

میان قعر جهنم بسوزد آنکه سپرد
جنازه را به روی پشت بام بگذارید

پیام آمدن این کبوتران این است
که احترام به جسم امام بگذارید

فدای جد غریبش که نیمه جان می گفت
به جسم من عوض خیمه گام بگذارید

#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
#شهادت

در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم
ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم

پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم

کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند
در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم

گودال و بام ، مرز قبول شهادتند
راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم

شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند
دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم

در روضه های کرببلا جانگدازتر
داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم

هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما
پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم

#محسن_ناصحی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
هرچند که زیر آفتاب است تنت
صد شکر که غارت نشده پیرهنت
وقتی که کبوتران شما را دیدند
با گریه شدند سایبان بدنت

#امام_جواد_ع
#مهدی_شریفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع

همسرت یک دشمن غدار فکرش را بکن
هی دهد دم بر دمت آزار فکرش را بکن

جای پشتیبانی از تو در تقابل با عدو
خود کند با سم تو را ناکار فکرش را بکن

چون جگر می سوزد از سم همنوا با ناله ات
هی بخندد مست و مجنون وار فکرش را بکن

نشنوندت ناله تا، بر دست افشانی کند
عده ای را پشت در وادار فکرش را بکن

چون بسوزی از عطش او جای رفع آن تو را
وانهد با یک تن تب دار فکرش را بکن

با دهان تشنه رفتی مرده ات را هم برد
زیر تیغ شمس آتشبار فکرش را بکن

تا کبوترها بپیوندند پرهاشان به هم
تا نبینی بیش از این آزار فکرش را بکن

عسکری سوزاندی از غم سینه ی زهرا بس است
مادر و این قصه ی غمبار فکرش را بکن

#سید_عسکر_رئیس_السادات
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
خطاب به امام رضا(ع)

ارثِ تو جود بود و به دست پسر رسید
اینگونه شد که نامِ محمد، جواد شد.‌..

#امام_جواد_ع
#علی_سمرقندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع


آنقدر بی حساب،به ما لطف کرده است
تا نام او به دفتر خلقت جواد شد

#سجاد_روانمرد
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع

از دست زمانه خون جگر بود جواد
یک عمر اسیر ام شر بود جواد
فرزند غریب الغربا بود ولی
در خانه ی خود غریب تر بود جواد

#محمدجواد_منوچهری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_جواد_ع
#روضه

شکرِ خدا برای تو این حجره تنگ نیست
در خانه تیر و نیزه و شمشیر و سنگ نیست

از فرط تشنگی به رخت گرچه رنگ نیست
دیگر برای غارتِ جسمِ تو جنگ نیست

شکر خدا که داغِ تو چون کربلا نشد
انگشترت نرفت و سر تو جدا نشد

#رضا_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110