میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.6K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
614 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#حضرت_زینب_س
#ولادت

به دل توسل و بر لب ترانه ها دارم
به سینه باغِ بهار از جوانه ها دارم

نه قصه های بدیعِ تخیلی، در ذهن
نه شعر و شور و غزل از فسانه ها دارم

به واژه گفتم اگر مدحِ بیکران داری
بیار که سخن از بیکرانه ها دارم

چگونه شرح بگویم، "اَشَدُّ حُبَّاً" را
نَمی ز ترجمه اَش، از نشانه ها دارم

سخن ز عاشق و معشوقِ وادیِ ازل است
یقینِ مطلقم و نِی گمانه ها دارم


بر آن شدم که بگویم، خدائیِ رب را
تَرَنُّمی کنم، عشقِ حسین و زینب را


به صحنِ صبحِ اَلَست، عاشقی مهیا شد
خدای عَزَّوَجَل، طالبِ تمنا شد

هر آنچه بود ز خلقت، به صحنِ عشق آمد
هر آنکه آمد، از آن عاشقی مبرّا شد

به انبیاء که نوبت رسید، یک جرعه...
ز شهدِ جامِ بلا، هر یکی پذیرا شد

ز اولیاء گذشت و رسید ختمِ رسل
هزار جرعه، مِیِ عشق را تقاضا شد

محمد و علی و فاطمه، حسن وَ حسین
نگاهشان بسوی شاهکار زهرا شد


حسین، گرچه به "قالوا بلا" سرآمد بود
عقیله ی حرمش، ذوبِ عشق سرمد بود


بنازم آن دلِ خون را، که شد شریک حسین
فدای آن دلِ دریا، که شد شریک حسین

منادیِ ازل، آوای ختمِ مَستی داد
به آن سلاله ی طاها، که شد شریک حسین

هر آنچه از غم و درد و بلا به او دادند
بجان خرید همانجا، که شد شریک حسین

نماند عاشق و مستی میانِ میخانه
به غیرِ زینب کبرا، که شد شریک حسین

چقدر چشمِ خدا بینَش، آنهمه غم را
قلیل دیده و زیبا، که شد شریک حسین


هر آنچه ریخت ز جامِ حسین، او نوشید
هر آنچه ماند قیام حسین، او کوشید


دَمی که رفت ز کف، راهِ چاره در گودال
دو دست، زیرِ تنِ پاره پاره در گودال

شروع کرد از آنجا جهادِ تبیین را
نکرد با بدنش، استخاره در گودال

میانِ عربده های اَراذل و اوباش
بسوی قبرِ نبی کرد اشاره در گودال

که بی عبا و عمامه، حسینِ تو افتاد
ز صدرِ زین به زمین، چون ستاره در گودال

کشیده شد، ز سرِ اهلبیتِ تو چادر
و ماند اهلِ حرم، در نظاره در گودال


سری به نیزه، تنی زیرِ نعلِ دَه مرکب
رگِ بریده ی حلق است و بوسه زینب


از این به بعد شروع شد حکایت زینب
که خونِ حق زده امضا، ولایت زینب

هر آنچه بود هدایت، به یکطرف اما
حقیقتی است به نورِ هدایت زینب

پس از حسین، همه دینِ حق زمین می‌خورد
اگر نبود، حضورِ درایت زینب

قیامِ سیدِ سجاد هم محوّل بود
به ریشه های قیامِ ولایت زینب

زمینه سازِ قیامِ امامِ منتقم است
به اضطرار و دعا و عنایت زینب


به خیمه آتش و بر نیزه رفت قرآنت
ببین چه میکند این قوم، با اسیرانت


ز کعبِ نِی گله ای نیست، چشمها تیز است
ز چشمِ حرمله هیهات، بی حیا هیز است

خدا گواه، که پیشِ دروغِ اِبنِ زیاد
دروغِ شمرِ ستمگر، قلیل و ناچیز است

ز جای ضربه ی این تازیانه ها غم نیست
ز ناسزای سنان، خون ز دیده لبریز است

سرِ بریده ی سقا که غیرتُ الله است
ز شرمِ معجرِ پاره، به نیزه آویز است

به پیشِ چشمِ سه ساله، میانِ تشتِ طلا
ز خیزران لب و دندانِ ماه، خونریز است


بگو که منتقم آید، رقیه دق کرده
ز کار عقده گشاید، رقیه دق کرده

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س

هرآنکه غوطه ورت نیست، عبدِ داور نیست
یمی، بزرگتر از آیه های کوثر نیست

جهان به معرفتِ حضرتت، کجا برسد
جنان کفافِ شناسائیِ تو سروَر نیست

کجاست شیعه، که فرزندی اَت کند زهرا
بصیر نیست، دلی که غمینِ مادر نیست

تو مادرِ همه‌ای، مادرِ پدر حتی
بجز تو، اُمّ اَبیها که بر پیمبر نیست

چه فایده به کسی که فدائی ات نشود
چو محسنت، اَحدی در رهِ تو پرپر نیست

قسم به دیدۀ گریان و سینۀ زخمت
هرآنکه بر تو نگِرید، دلش مطهر نیست

خدا نکرده اگر، لقمه شُبهه ناک شود
میانِ روضۀ تو، چشمِ مستمع تر نیست

چه نعمتی است قیامِ تو، بر مریدانت
که وقت یاریِ مظلوم، گوشِ من کَر نیست

کسی که پَرسه زنَد، بی هدف به هر طرفی
هزار در که زنَد، در میانِ سنگر نیست

نه محرم است، کسی که جدا از این در شد
نه آدم است، کسی که غلامِ حیدر نیست

غلامِ حیدر کرار، خادمُ الزَّهراست
بدونِ فاطمه حتی، غلامِ قنبر نیست

بدونِ فاطمه، عمار فاطمی نشود
بدونِ فاطمه، سلمان گدای این در نیست

بیا و از رطبِ خود، ز من دریغ مدار
مگو که دانۀ خرما نسیب نوکر نیست

چو از قنوتِ تو مادر، دعا به من نرسد
مرا نجات، ز موجِ بلیه دیگر نیست

تو مادر شهدائی و هیچ مادر نیز...
بدونِ گوشۀ چشمت، شهید پرور نیست

قسم به روی کبودت، تقاصِ آن سیلی...
بدونِ منتقمِ ضارِبَت، میسر نیست

همه بهوش! که فرمانده امر خواهد کرد
اگر بخواب بمانیم، حکمِ لشکر نیست

اگر بخواب بمانیم، می‌رسد روزی...
که وقت طاعتی از امر و نهیِ رهبر نیست

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س
#روضه

شرمنده اَم ز چشمِ ترِ تو، حلال کن
امروز می‌روم ز برِ تو، حلال کن

این چند روزه خیلی اذیت شدی علی
زهرا شده ست دردِ سرِ تو، حلال کن

با من بگو که فاطمه جان راضی اَم، برو
ای داغِ من، غمِ دگرِ تو، حلال کن

از بسکه از مصائبِ من خونجگر شدی
بانوی توست خونجگرِ تو، حلال کن

این رکنِ دوم است که از دست می‌دهی
خَم می‌شود اگر کمرِ تو، حلال کن

زینب که خود، چو اُمِ ابیها شود، ولی
جانِ تو و دوتا پسرِ تو، حلال کن

گفتم بخود: برو که نشد یاورِ علی...
فریادهای پُر ثمرِ تو، حلال کن

مَردم به فکرِ زندگیِ عادیِ خودند
این است دردِ بیشترِ تو، حلال کن

گر دربِ خانه، آینۀ دِق شود، ببخش
مسمارِ درب، نیشترِ تو، حلال کن

غسلم بده شبانه و دفنم شبانه نیز
هر حرف ماند، پشتِ سرِ تو، حلال کن

ای آبِ غسلِ پیکرِ زخمیِ فاطمه...
اشکِ زلالِ چشمِ ترِ تو، حلال کن

دستت اگر به این وَرَمِ بازویم رسید
دیدی شکسته چون سپرِ تو، حالا کن

با زینبم بگو، کفنم را بیاورد
چون ماند بی کفن پسرِ تو، حلال کن

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام

من علی ام، اولین ولی خدایم
من علی ام، اولین وصیِ پیمبر
من علی ام، جفتِ سورۀ توحید
من علی ام، کفوِ سورۀ کوثر

حجت پروردگارِ هر دو جهانم
شاهد هر روزگار، شاهِ شهانم


در افق شمسِ روی ختم رسولان
من همه جا ماه، در کنار محمد
هم‌نفسِ جان و رازدارِ دلِ او
در همه احوال، جان و یار محمد

لحظه ای از او جدا نبود حضورم
ذره ای از او جلو نبود عبورم


کودکی و فصل نوجوانی و رشدم
دامن پاک رسول خانۀ من بود
دوستیِ مرتضی نشانۀ او بود
دوستیِ مصطفی نشانۀ من بود

همچو من از هیچ فرد یاد نمی‌کرد
جز به علی بر کس اعتماد نمی‌کرد


خلوتِ ما بود قبل و بعدِ نمازش
وقت قیام و قعود و ذکر و سجودش
صبح و شب و نیمه شب، سه نوبت و اوقات
بود مرا بهره از علوم وجودش

گفت: علی باب و من، چو شهر معارف
کس نرسد بی علی به بحر معارف


شاهدِ هر آنم از پیمبریِ او
کاتبِ وحی و نزول، آیه به آیه
از نفحاتش گرفته تا شب معراج
در بر او لحظه لحظه، سایه به سایه

بوده ام از لطف و هم ارادۀ سرمد
در دلِ غار حرا کنار محمد



او ز همان ابتدا مرا به وصایت
پیش همه قوم، جانشین خودش خواند
قبل غدیر و پس از رسیدن بعثت
زود مرا هم، امام دین خودش خواند

کار من از ابتدا به حکم خدا بود
کار نبی بر علی، همیشه دعا بود


بعد رسالت خدا به حکم صریحش
امر بفرمود در مسیر هدایت
خاتم پیغمبری رسیده و اینک
بر همه باشد علی امیر ولایت

این سخنِ وحی چون بگوش من آمد
بار ولایت به روی دوش من آمد


جانِ من از ابتدا که حامی او بود
در همۀ جنگ‌ها سپر به نبی شد
در دلِ باران سنگ، گم شد و جانم
زیر همه سنگ‌ها سپر به نبی شد

در دل هر غار و شعب و جنگ و سریه
باز خریدم به جان خویش، بلیه


فاتح بدر و حنین و خیبر و خندق
چونکه شدم، خود نشان شادیِ حق شد
اوج دفاع از نبی مرا به سما برد
زمزمۀ لافتی، منادیِ حق شد

منکه نبی را در آن محاصره دیدم
زخم اُحد را به جان خویش خریدم


گفت نبی یاعلی که بعد من اصلاً
خندۀ شادی به روی تو نرسد هیچ
با زدنِ همسرت به پیش نگاهت
آب خوشی بر گلوی تو نرسد هیچ

بر گُل تو خَش کشیده می‌شود، آری
خانه به آتش کشیده می‌شود، آری


حرمت تو بشکنند، اهل سقیفه
بی نظر رأفتی بر این غم زهرا
حقِ ترا می‌برند، اهل نفاق و
خانه نشین می‌شوی ز ماتم زهرا

می‌شود از کینه های اهل قساوت
کار تو چندین دهه، سکوت و قضاوت


باز بتو رو کنند مردم از آن پس
تا به نوایی رسند از غم دنیا
چونکه تو حاکم شوی، خواص نمانند
دورِ تو جز اندکی ز عدۀ آنها

جمعی از آنان به شک و شبهه بمانند
جمعی از آنان میان جبهه بمانند


آنچه نبی گفت، جمله بر سرم آمد
مقصدشان بود، جز روال خداوند
چونکه به مالِ حرام و شبهه رسیدند
دست کشیدند از حلال خداوند

جمعی از آنان شدند غرق حوائج
جمعی از آنان شدند صید خوارج


مرده دلان صف زنان، مقابل ایمان
جنگ جمل شد در این مقابله تحمیل
سَفسَطۀ نهروانیان که شد آغاز
دین خدا شد در این مقاتله تعطیل

دست خوارج رسید تا حکمیَت
عزتِ صفین، رفت با حکمیت


ای همۀ شیعیان، تمامِ محبین!
اهل بصیرت اگر شدید چه بهتر
وَرنه کند اختلاف، مکرِ منافق
بینِ شما تا برَد وجاهتِ رهبر

چونکه مراقب شوید، دین خدا را
نصرتِ و عزت دهد تمام شما را


فرق مرا چون شکافتند خوارج
مسجد و محراب هم امان نگرفتند
چون به حسن تاختند اهل تکاثر
جز دلِ زینب دگر نشان نگرفتند

لَختِ جگر چون درون طشت بلا شد
راسِ دگر در میان طشت طلا شد


کرب و بلا ارثِ کوفه و شام است
داغ شهیدانِ ما و زخم اسیران
رأسِ شهیدان به روی نیزۀ کوفی
روی اسیران کجا و چشم سفیران

گر نچشد شیعه طعمِ حیدر کرار
کرب و بلا می‌رسد دوباره به تکرار

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام_ولادت

دلربای عالم آرا، عشق زیبای گوارا
جذبه تسخیرِ عشقت، برده روح و جان ما را
با گنهکارِ پشیمان، میکند قلبت مدارا
میدهی تغییر گاهی، دستِ تقدیر و قضا را

آمدی ای در دو دنیا، هستیِ هستی به دستت
آمدی تا گردد ایندل، عاشق و میخوار و مستت


ای همه روح و روانها، کشته ی برق نگاهت
عالم و آدم اسیرِ، طلعتِ خال سیاهت
آمدی شش ماهه اما، شش جهت اَمن از پناهت
انبیا خواهند باشند، عابسی اندر سپاهت

فوج فوج آید ملَک از، آسمانِ مقدم تو
تا رسد نوبت به فطرس، آستان مقدم تو


تو عزیزِ داور اَستی، تو امام و رهبر اَستی
سِرِ مستودع تویی، تو رازدارِ کوثر اَستی
سِرِ خود را از وفا در، گفتگو با مادر اَستی
راه را قبل از ولادت، تا شهادت از بر اَستی

تو درونِ بطنِ مادر، از عطش داری سخن‌ها
گویی از شمشیر و نیزه، بر بدن داری کفن ها


بندِ قنداقت ببندد، ماردت با گریه از چه؟
بوسه دارد مصطفی بر، حنجرت با گریه از چه
می‌نهد بر سینه بابایت، سرت با گریه از چه
مویه دارد مجتبی بر، پیکرت با گریه از چه

جای خواهر خالی اما، هست در گودال گریان
هست وقتی جسمِ پاکت، می‌شود پامال گریان


رمز هستی راز هستی، هست در کرب و بلایت
دینِ سرمد، نام احمد، هست باقی از فنایت
پرچمِ اسلام بالا، از خَمِ قدِ رسایت
چادر و معجر بماند، چون شود غارت عبایت

می‌رود عمامه‌ی تو، تا شُکوهِ دین بماند
زیرِ دست و پا بمانی، تا که این آئین بماند



رَاسِ تو بالای نیزه، زینبِ تو در مقابل
او کند ناقه سواری، تو شَوی خیره به محمل
با یتیمان و اسیران، بسته در بندِ سلاسل
می‌کند اما قیامِ، عشق را با خطبه کامل

از تَهِ گودال حرفت را برَد تا شام و کوفه
اینچنین نخلِ ولایت، می‌زند از بُن شکوفه


آهِ ما از آهِ زینب، راهِ شیعه راهِ زینب
انقلابِ ما قیامِ ما، ز روح اللهِ زینب
هیئت ما روضه‌ی ما، هست خیمه گاه زینب
دست بر شمشیر می‌مانیم، ای خونخواه زینب

نیستیم از اهلِ کوفه، با علی ميثاق بستیم
با شهیدان عهد بسته، تا شهادت نیز هستیم

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_علی_اکبر_ع_ولادت

هر دلی که طلبِ باده‌ی داور دارد
سوی میخانه‌ی اُنسَش، قدمی بر دارد

دل ز مَستیِ سحر خسته نگردد هرگز
باده‌ی عشق، دمادم مِیِ نوبر دارد

حبِ محبوب، ز خواب و خورِ مجنون کاهد
چشمِ بیدار، ز لیلا خبر آخر دارد

ای خوش آن عاشقِ دیوانه که در وادیِ عشق
سر و سِری، سحری، با علی اکبر دارد

هر که شد طالبِ فيضِ همه‌ی معصومین
چشمِ دل از علی اکبر، نتوان بر دارد

به جوانانِ بنی هاشمیان سرور اوست
پیروِ مکتبِ او مرشد و سرور دارد

کربلا قبله ی عشق است و علی قبله نما
این حسین است که در قافله رهبر دارد

صد پسر هم که بیایند، علی می‌نامد
به لبش نامِ علی را چه مکرر دارد

اُمِ لیلا پسر آورده، چه والا پسری
چه قد و قامتی آن سَروِ صنوبر دارد

صورت و سیرت و منطق، همه پیغمبری است
که حسین بن علی شبهِ پیمبر دارد

قد و قامت نبوی، هر قدمش فاطمی است
چه شباهاتِ عجیبی که به مادر دارد

خلقتش خیر کثیر است به زهرا سوگند
کوریِ چشمِ عدو، جلوه‌ی کوثر دارد

ز کرامات، کریم بن کریم بن کریم
خانه اَش پرچمِ افطار، به سر در دارد

لحنِ قرآن و اَذانش، ز همه دل ببرد
صوتِ داودیِ او، نغمه‌ی دلبر دارد

سرِ هر زلفِ ز گیسوی پر از پیچ و خَمَش
خیلِ دل، بسته دخیل از رخِ انور دارد

شب نشینی، سرِ سجاده ی او تا سحر است
چشمِ بیدارِ به سجاد، برابر دارد

در صفِ کرب و بلا اوست بلاگردانی
که مواسات به اِبقای برادر دارد

نیست معصوم به ظاهر، ولی از اوج کمال
باطناً عصمتِ کامل، ز پیمبر دارد

ذوب در ذاتِ الهی، دلِ اقیانوسش
شوقِ رغبت به خداوند سراسر دارد

هر که در دایره‌ی عشق، علی اکبری است
عشق در اصل به یکتائیِ داور دارد

عقل مات است ز توصیفِ علومش که ز علم...
از فحولِ فقها، موضعِ برتر دارد

اجتهادش ز حسین و حسن و فاطمه است
احتجاجش ز علی، علم ز داور دارد

نعره‌ی حیدری اَش در صفِ میدانِ جهاد
ناله‌ی فاطمی اَش، نغمه‌ی مضطر دارد

همه شب چشم و چراغِ حرمِ آل الله
همه صبح آینه‌ی چهره‌ی صفدر دارد

روشنای حرم از روشنیِ دیده‌ی اوست
لیک بر گونه، نشانِ گلِ اَحمر دارد

چون به میدان برود، آینه قرآن آرند
نظرِ لطف، سوی عمه و خواهر دارد

چون به لشکر بزند، صف شکنان بگریزند
لافتی باز تجلیِ مقدر دارد

هيچ کس نیست حریفش ز یلانِ لشکر
یک‌تنه عزمِ هلاکِ همه لشکر دارد

مگر از سنگِ فریب آینه را خُرد کنند
ورنَه هر حمله، دمار از سپهی در آرد

اِرباً اِربا نشود جز به هجومی در حصر
لشکر کوفه دوصد نیزه و خنجر دارد

آن مبارک سرِ شهزاده اگر بشکافد
جگرِ شاهِ حرم نیز، ترک بر دارد

وای اگر عمه بیاید به سرِ بالینش
خنده بر گریه‌ی او کوفیِ کافر دارد

پیکرِ ریخته را چون به عبا جمع کند
تازه در بردنِ او مشکلِ دیگر دارد

کمرِ خم شده اَش را رمقی باقی نیست
زانویی نیست که دیگر قدمی بر دارد

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه

مهمانِ زینب و سحرِ آخرِ علی
دلشوره های نیمه شب و دختر علی

افطار که نخورده، بجز نانی و نمک
حیرانِ اوست سفره، ز چشمِ تر علی

گاهی به آسمان نِگرَد، گه به دخترش
عمریست، هجرِ فاطمه دردِسرِ علی

حالا رسیده وقت وصالِ حبیبه اَش
پیداست این، ز حالِ دلِ مضطر علی

مسجد در انتظارِ نمازِ وداعِ اوست
محراب منتظر، که رسد در بر علی

تیغِ شقی‌ترین پسرِ بوالبشر، ز ترس
مخفی است پشتِ قاتلِ کین پرور علی

انگار اِبنِ ملجمِ پَست است، در کمین
ضربه زند، به نیمه‌ی شب، بر سر علی


بوی سقیفه می‌رسد، این‌بار کوفه را
مکرِ خلیفه می‌رسد، این‌بار کوفه را


قومی که در مسیر سقیفه شتافتند
بینِ سجود، فرقِ علی را شکافتند

روزی هجوم برده به پهلوی فاطمه
روزی به قتلِ شاهِ ولایت شتافتند

آنکه خدا به سجده‌ی او افتخار داشت
در سینه ها به دشمنی اَش کینه بافتند

دادند عدل و داد علی را ز کف، سپس
خود را میانِ ظلمِ معاویه یافتند

قرآن بروی نیزه زدند و علی که بود
قرآنِ ناطقِ ازلی، برنتافتند

راهِ خوارج، آخرِ راهِ جهنم است
قومی که خویش را به دَمی درنیافتند

نفرین به اُمتی که علی را ز ما گرفت
چون او دگر در عالم و آدم نیافتند


این کینه ها وصی و ولی را شهید کرد
شمشیر و زهر، آل علی را شهید کرد

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_عبدالعظیم_ع
#مدح

یا سیدَالکریم، سلام ای طلایه دار
بر حضرتت درودِ خدا، ای بزرگوار

ای خط و مشیِ شیعه ی اِثنی عشر ترا
ای مَحرمِ چهار امام، ای ولی مَدار

با رشته های حبلِ متین خورده ای گِره
والا اِمامزاده ی در دین زمامدار

عبدالعظیمی و حسنی و حسینی و
زهرائی و محمدی و حیدری تبار

اَحسنت بر مرام و قوام و دوامِ تو
ای زاده ی امام حسن، روحِ باوقار

سجاد و باقرند، عموهای اَطهرت
ای بر دلت ز صادقِ آل عبا قرار

تو نور چشمِ حضرتِ موسیَ بنِ جعفری
یارِ رضا، معینِ جواد، و سفیرِ یار

داده امامِ هشتمِ ما، شیعه را سلام
در نامه ای که داده به دستِ تو، آن نگار

هادیِ دین، ترا ولیِ خود خطاب کرد
ای صاحبِ عقایدِ نابِ تمام عیار

حتی امامِ عسکری از تو کند سخن
آری بتو امامِ زمان، کرده افتخار

بعد از قیامِ حضرتِ معصومه، بی گمان
طرحِ قیامِ توست، که شیعه شد آشکار

بعد از تو نیز، شیعه در ایران بقاء یافت
پرچم رسید دستِ علیِ بنِ مَهزیار

روح خدا، پیامِ قیامِ ترا گرفت
آن شد قیامِ او، که هنوز است ماندگار

ایران ز انقلابِ امام است مفتخر
سیدعلی است، وارثِ این اوجِ افتخار

اقدامِ تو، نشاطِ عجیبی به شیعه داد
دین گشته در سراسرِ دنیا پیامدار

نشرِ معارف از تو شتابی دگر گرفت
شد با تو خطِّ فاطمی، اِحیاء و برقرار

با اینکه بود کارِ تو در اِختفا، ولی
ترویجِ دین به شیوه ی مخفی است، ابتکار

هر چند زیرِ بارِ مصائب، قدَت خمید
شخصیتِ جهادیِ تو ماند باوقار

از بس، حدیثِ آل علی را صَلا زدی
نهج البلاغه شد ز کتابِ تو وامدار

تفسیرِ آیه های تَولّا، شد از تو نشر
هم، شرحِ آیه های تَبرّا به هر دیار

در دوره ای، حدیثِ غدیر از تو جان گرفت
شد منتشر پیامِ نبیِ بزرگوار

در راهِ دین، هرآنچه ز دستت برآمده
کردی تو از وظیفه شناسی، به روزگار

تنها نه با زبان، که در انجامِ کارِ خیر
خود میشتافتی، به قدمهای اُستوار

با دستگیری از ضُعفا، اُنس داشتی
با مردمِ ضعیف، نشستی هزار بار

دستِ اسیر و دستِ فقیر و یتیم را
با روی خوش گرفتی و بودی همیشه یار

با اهلِ درد، همدل و همراه و همزبان
با اهلِ ظلم، سیره ی تو بود اقتدار

سر، هیچگه مقابل کس خَم نکرده ای
اِلّا مقابلِ خَمِ اَبروی تک سوار

با اینکه چند یوسف زهرا، ثناگویَت
بودی غریبِ شهر و غریبِ همه دیار

آواره گشتی از همه جا، تا به کربلا
آوار شد به جسمِ تو، تخریبِ آن مزار

قبل از فدا شدن، شده ای فانیِ حسین
مثلِ حبیب، کشته ی دلبر شدی دوبار

آوار دیدی و اَثرِ نعلِ اسب، نَه
لب تشنه ماندی و نشدی ذبحِ نابِکار

جسمَت نماند روی زمین زیرِ آفتاب
رَاسَت نرفت بر سرِ نِی سوی هر دیار

روزیکه از عراق به مُلکِ ری آمدی
گریان شدی بخاطرِ یک جمله، زار زار

قاتل که از حکومتِ ری، گندمی شنید
تنها به وعده ای سرِ مولای ما برید

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_معصومه_س
#ولادت

شَانِ تو بالاتر از آن است، کز مَدحَت بگویم
قَدرِ تو والاتر از آن است، کز وصفت بگویم
نورِ تو پیداتر از آن است، کز نورت بگویم
حُسنِ تو افشاتر از آن است، کز حُسنت بگویم

می‌سِتایم با همین مدح و ثنای تو خدا را


کیست داند کیستی، ای نور چشمان پیمبر
حضرت زهرای ثانی، حضرت محبوبِ حیدر
حضرت بنتُ الخدیجه، دختر زهرای اطهر
همچو زینب، زینَتِ اَب، زاده‌ی موسی بن جعفر

می‌شمارم با ثنایت، مدح و وصف انبیا را


از صفات فاطمه، داری تو اوصافی عظیمه
وَز وجودِ زینبی، در جانِ تو ذاتی حلیمیه
هم وقاری از سکینه داری و خویی رحیمه
هم حکیمه هستی و هم صاحب خُلقِ کریمه

می‌شناسم با تو ای بانو، تمام اولیا را


نور عالَم، جانِ احمد، عشقِ حیدر، دختِ زهرا
بنتِ موسی، اُختِ طاها، عمه‌ی مهدیِ طاها
طاهره، بِرّه، حمیده، سیده، مرضیه، کبرا
مِهر تابان، ماهِ رخشان، ای تَوَلّایت گوارا

مَظهرِ عشق و ولایت، جانِ جانانی رضا را


ای سلامِ بی کران بر حضرتت، از سوی سرمد
وی مقامِ شامخَت، اعطایی از درگاه ایزد
ای وجودِ اعتقاداتِ تو، از ایمانِ بی‌حد
وی ترا تکریم و تمجید از همه آل محمد

واجبُ التعظیمی و داری مدیحِ مصطفا را


ای به زهرا آینه، هم در عیان هم در نهانی
نامِ نامیِ تو باشد حضرت زهرای ثانی
در مسیرِ فاطمی، خوش داری از مادر نشانی
کرده‌ای قرآن و دین را، از دیار قم جهانی

مقدمَت خشنود کرده، صادق آل عبا را


در احادیث ولایت، خود سرآمد از رُواتی
هم فقیهی، هم ز عصمت نیز سرمشقِ صفاتی
پاسخِ هر پرسشی دانی، ولی را از وُلاتی
شبهه‌ها را برطرف سازی، که تو بابِ نجاتی

داده‌ای درسِ اطاعت از ولایت، خوب ما را


عالمان شاگردِ درسِ حوزه‌ی علمیه‌ی تو
نعمتِ علم و عمل، از فاطمه ارثیه‌ی تو
از امامان یک یک آمد، رتبه‌ی عالیه‌ی تو
شیعه از خُمّ غدیر آگاه، با توصیه‌ی تو

از علیِ عالیِ اعلا، چه خوش گفتی بقا را


مکتبِ صادق ز تو رایج شد ای بانوی عالَم
دین و مذهب از تو شد آباد ای فرزند خاتم
همچو زینب شد قیامِ فاطمی، با تو مُتَمَم
نهضت سرخِ حسینی، از تو شد تبیین مُسَلّم

با همین شیوه هدایت کرده‌ای روح خدا را


از قُمَت، حتی مدینه کسبِ ایمان کرده بانو
انقلابت، تا یمن تا مکه طوفان کره بانو
حاکمان، حتی سعودی رو به ایران کرده بانو
در جهان، غوغا کنون خونِ شهیدان کرده بانو

می‌برد رهبر، سوی قدس و فلسطین ماجرا را


آری اینگونه، قیامِ رهبرم رونق گرفته
از قیامش، هر حریمِ محترم رونق گرفته
از کراماتِ تو اینک، هر حرم رونق گرفته
کاش می‌گفتم، بقیعِ مادرم رونق گرفته

اینچنین کردی مزین، چند ایوانِ طلا را


ای قیامت عالمانه، ای حضور خواهرانه
عاقبت افشا کنی، جاه و جلالِ مادرانه
می‌رسد روزی که می‌گیرد، دعای دخترانه
می‌کند آنروز نهضت، بازتابی جاودانه

می‌شود کرب و بلاها، متصل کرب و بلا را


گرچه خود بودی تو، هرگونه مصیبت را گرفتار
عترتِ خود را ندیدی دست بسته، سوی بازار
ناسزا نشنیدی ای بانو، میانِ جمعِ حضار
تهمتِ سختِ کنیزی را تو نشنیدی ز کفار

منتقم گیرد تقاصِ سختِ آل مرتضا را


#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_ع
#ولادت

کاش ای سالک، مسیرِ حق روی
مَردِ رَه گَردی، اسیرِ حق شوی

سِرّ توحیدی، ولای مرتضاست
شَرطِ توحیدی، تولّای رضاست

هر دلی، کز راهِ مولا می‌رود
طورِ سینای رضا را می‌رود

هر کسی سلمانِ مولا می‌شود
با رضا، غرقِ تولّا می‌شود

گنبد و گلدسته‌ی شاه نجف
می‌برد دل را خراسان، صف به صف

از نجف تا مشهد ایوانِ علیست
از مدینه تا قم، اُستانِ علیست

هستیِ ما، مؤمنات و مؤمنین
دو علی، دو فاطمه، تا یومِ دین

شهرِ معصومه که خود بابُ الرضاست
پایتختِ عترتِ آل عباست

کوریِ چشمِ همه، عدوانِ ما
پایتختِ مهدی است ایرانِ ما

خاکِ ما، فتحُ الفُتوحِ مجتباست
فاتحِ ایران، شهیدِ کربلاست

چون حسن، دل‌های ما را شاد کرد
پس رضا، ویرانه را آباد کرد

هر قدم برداشت، آنجا نور شد
از شلمچه تا به نیشابور شد

چند سالی پایتختش طوس ماند
لیک، ایران با رضا مَانوس ماند

این وطن، مُلکِ سریرِ ارتضاست
کشورِ سلطان علی موسی الرضاست

سلطنت از آنِ ایران است و بس
شاهِ ما شاه خراسان است و بس

چون قدم برداشت سوی خاک ما
دید در پایش قلوبِ پاک ما

هست خاکِ این وطن، جامِ جمَش
ریشه‌ی حبُّ الوطن، در مقدمش

او چو آمد، پا در این خِطّه گذاشت
یادگارانی، به هر قطعه گذاشت

از عنایاتِ امیرالمؤمنین
کشورِ موسیَ بنِ جعفر را ببین

هر مَلَک، از طوس می‌گیرد سراغ
تا حریمِ تربتِ شاهِ چراغ

بانوی قم، دخترِ دلبندِ اوست
حضرتِ روحِ خدا فرزند اوست

خود رضا، بابای ایمانیِ ماست
هدیه‌اَش، یارِ خراسانیِ ماست

رعیتِ سلطان، مطیعِ رهبر است
سایه‌ی سلطان، هَماره بر سر است

روز میلاد رضا، روز خداست
روز رئفت، روز احسان بر گداست

ما که جز خاکِ سَرایش نیستیم
دست‌بردار از ولایش نیستیم

سالروزِ اوست، اِنفاقی دگر
جشنِ ما تجدیدِ میثاقی دگر

ما بر این در، با تولّا آمدیم
در پِیِ تبریکِ زهرا آمدیم

وقتِ دقُ الباب، شد ذکرِ همه
حق مبارک، ای عزیز فاطمه

باز کن در، غرقِ میلادیم ما
طالبِ دیدارِ نوزادیم ما

بس بر این دیدار، لَه لَه می‌زنیم
بوسه بر قنداقِ آن شه می‌زنیم

گفت موسی با رضا، روحی فِداک
آمدی! ای زاده‌ی اَصلابِ پاک

نجمه بانو! مقدمَش تبریک باد
مژده، ایامِ فرج نزدیک باد

نورِ چشمَت را کمی تربت بده
گوش، بر دورانی از غیبت بده

بعدِ چندین نسل، از این نورِ چشم
می‌شود مهدیِ او، مستورِ چشم


می‌رسد روزی که آید در حرم
می‌رسد، آن نورِ چشمانِ ترم

تکیه بر کعبه، زنَد بانکِ صَلا
این منم، پورِ شهیدِ کربلا

آنکه عطشان نحر شد، بینِ دو نهر
رَاسِ او گردانده می‌شد، شهر شهر

کوفه کم نگذاشت از آزارها
عترتش آواره در بازارها

وای، از ویرانه و بازارِ شام
حال، روزِ انتقام است انتقام

آمدم در زادگاهی محترم
تا بگیرم انتقامِ مادرم

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
#شهادت

ای مادری ترین پسر فاطمه، حسن!
ای مجتبی ترین ثمر فاطمه، حسن !

آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد
با اینکه هست تاج سر فاطمه، حسن!

وقتی که در مدینه غریبش گذاشتند
یعنی شکست بال و پر فاطمه، حسن!

حتی صدای تو به سپاهت نمی رسید
یعنی شکسته شد کمر فاطمه، حسن!

روزی که مادر تو به کوچه ز پا فتاد
چشم تو دید درد سر فاطمه، حسن!

در ناله ها و نافله های شبش کسی
چون تو ندید چشم تر فاطمه، حسن!

در بین اهل بیت، خدایی خودت بگو
مثل تو کیست خونجگر فاطمه، حسن!

چون تو کسی که چادر خاکی ندیده است
ای قامتت عصا به بر فاطمه، حسن!

سیلی به پیش چشم تو بر مادرت زدند
دیوار بود و زخم سر فاطمه، حسن!

زهرا اگر که شد سپر مرتضی علی
آری تویی، تویی سپرِ فاطمه، حسن!

الحق که از حسین تو هستی غریب تر
این غربت است، در نظر فاطمه، حسن!

یک یار هم کنار تو روز وفا نماند
در غربتی تو هم اثر فاطمه، حسن!

یک عمر خونِ دل ز گلویت به تشت ریخت
ای پاره پارۀ جگر فاطمه، حسن!

#محمود_ ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
#شهادت

دردی در این دل است که درمان نمی شود
داغ عزای کوچه که پایان نمی شود

درمانِ دل به زهر هلاهِل شنیده اید
دردم به غیر زهر که درمان نمی شود

من درد زخم سینة مادر گرفته ام
درمان زخم سینه که آسان نمی شود

اسرار خویش را به علی هم نگفته ام
افشای راز ، یار پریشان نمی شود

این غربتی که کرده خدا قسمت حسن
دیگر نصیب هیچ مسلمان نمی شود

یک یار هم برای سپاهم نمانده است
اینسان امام بی سر و سامان نمی شود

ایکاش یک جوان علمدار داشتم
آه و نوا که لشگر قرآن نمی شود

آری سپاه یک نفره لشگر من است
همچون حسین یار غریبان نمی شود

حتی میان خانه کسی نیست یاورم
قاتل که مرهم دل سوزان نمی شود

از داغ مادرم جگرم پاره پاره شد
این جسم و جان رفته دگر جان نمی شود

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن
#شهادت

بی حُبِّ حسن مشکلِ دل، حل شدنی نیست
جز عشقِ حسن، عشق مُسجّل شدنی نیست
 
گر چه نمکِ سفرۀ هر فیض حسین است
بی نام حسن، فیض که اَکمل شدنی نیست
 
بی مِهرِ حسن هر که حسینی است، حرامش
هیهات، حسین از حسن اَفضل شدنی نیست
 
روزیکه همه فکر حسابند و کتابند
مهمان حسن، هیچ معطل شدنی نیست
 
هر سَیّئه را او حسنه کرد، واِلّا
بی نورِ حسن، نار مبدل شدنی نیست
 
یک پرچمِ سبز است جنان، سر درِ قصرش
گم کردنِ این کاخِ مجلّل، شدنی نیست
 
یارَش ز جوانی بخدا پیر غلام است
عمرِ حسنی، هیچ مُطوّل شدنی نیست
 
با درد بسازید که آیاتِ غریبی است
هر آیه، به هر سینه که مُنزَل شدنی نیست
 
غمهای دلِ فاطمه اَسرارِ حسن بود
شرحِ غمِ اَسرار مفصل، شدنی نیست
 
یک کوچه و یک سیلی و یک مادر و یک طفل
تفسیر بر این روضۀ مُجمل شدنی نیست
 
از سودۀ الماس جگر لکّه بگیرد
زِنهار که بهبودیِ تاوَل شدنی نیست
 
محشر هم از این داغ برای تو بگِرییم
این غصه برای دلِ ما حل شدنی نیست


#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_ع

درونِ سینه اَم، از داغ مادر بسکه غوغا بود
دل آشوبم از غصه، پیِ دیدارِ زهرا بود

زبانم روزهای آخرم میگفت یازهرا
دلم پیوسته یاد روزهای سخت مولا بود

نمی شد باورم، که مادرم در کوچه سیلی خورد
حقیقت داشت واللهِ که زیر دست اعدا بود

ز کوچه تا به مسجد را، خمیده مادرم طی کرد
خدا را شکر، آقایم حسن آنروز آنجا بود

به روی پوشیه پوشاند مادر، چادرِ خاکی
چرا که جای دستِ دشمنش از دور پیدا بود

چه شبها خواستم، رویم شبیهِ مادرم گردد
چه شبها خونِ دل جاری ز دیده، زین تمنا بود

مرا امروز زهر کین کبودم کرد، چون مادر
به سرعت چهره اَم تغییر کرد، از بس خطر زا بود

عبا بر سر کشیدم، تا نبیند هیچکس رویم
که از رنگ پریده، چهره ام را مرگ پیدا بود

قدمهایم به سختی، نیمه جان میرفت تا حجره
اجل تا خانه چندین بار با این درد همپا بود

زمین افتادنم هم شد، شبیهِ مادرم زهرا
به زانویم دگر قوت نبود، این قامتم تا بود

درونِ حجره افتادم زمین، گودال را دیدم
که زیرِ نیزه ها جدم، در آن گودال تنها بود

عطش آتش بجانم زد، درونم تا جگر می‌سوخت
چنان جدّ غریبم تشنه جان دادم، چه زیبا بود

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_سکینه_س

ای دل اگر ز مدحِ سکینه ست، گفتگو
کن در تَرازِ مادرِ سادات، جستجو

وقتی حسین می‌کند انشا مقامِ او
سیده ی نساءِ قریش است نامِ او

وقتی مقامِ قرب، کنارش دهد حسین
او را وصیِ خویش، قرارش دهد حسین

فرمود با سکینه: بگو یادمان کنند
یادِ لبانِ تشنه ی من، شیعیان کنند

فرمود: از برای من اصلاً مدینه است
آن خانه ای که بیتِ رباب و سکینه است


آن خواهری که با علی اصغر چو مادر است
بانو سکینه ، خواهرِ شهزاده اصغر است

گهواره دارِ کودکِ لب تشنه ی رباب
چون سایبان، به طفلِ حرم، زیر آفتاب

لالائی اَش برای علی، چشمه ی حیات
آرامشِ رباب، در آن حسرتِ فرات

همتای عمه اَش، جَبَلُ الصَّرِ خیمه گاه
پیغمبرِ شهادت و روایِ قتلگاه

نوحه گرِ مصائبِ جانسوزِ نینوا
یارِ امام و محرمِ اَسرار کربلا

آنچه که دیده، چشمِ ملک هم ندیده است
قبل از حسین، اهلِ فلک هم ندیده است

حلقومِ عشق دیده، که در خون شناور است
فریادِ "یابُنَیَّ" به حلقومِ مادر است

رگهای پاره پاره ی باباش دیده است
در زیر سمّ اسب، سراپاش دیده است

دیده شقاوتِ علَنی را، نه در نهان
دیده چگونه نیزه فرو رفت در دهان

دیده چگونه حرمت بابای او شکست
دیده چگونه شمر روی سینه اَش نشست

نورِ دو عین را ، که به هر سو کشیده اَند
راس الحسین را ، که چگونه بریده اند

دیده چگونه نیزه به پهلوی او زدند
چون فاطمه، غلاف به بازوی او زدند

دور از دو چشمِ غیرتیِ ماهِ علقمه
دیده اسیریِ حرمِ آل فاطمه

دور از نگاهِ نافذِ دشمن کُشِ عمو
دیده چگونه نیزه به کِتفش زده عدو

دیده در آن فرار، به خون گریه ی زنان
دنبالِ دخترانِ حرم، خولی و سنان

برخیز ای عمو که دگر حرمتی نماند
بعد از تو از برای حرم عزتی نماند

عباس! سایه ی تو که بر سر نداشتم
جز آستین پاره که معجر نداشتم

#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110