#امام_حسن_ع
#ولادت
امامی که چنان حیدر کلامش تیغ بران بود
ولی بعد از جمل تنهاترین سردار دوران بود
فقط از قدرت شمشیر او دشمن نمیترسید
که حتی بعد صلحش هم معاویه هراسان بود
اگرچه منبرش از دوستان خالی ولی هر روز
گدا دور و بر بیت امام ما فراوان بود
همیشه در جواب ناسزاها خنده بر لب داشت
اگرچه خونجگر از دست بیمهری یاران بود
به وقت رزم مصداق اشدا علی الکفار
ولی وقت کرم آیات رحمانی قرآن بود
حدیث فضلش اینگونهست وقتی سفره می انداخت
تمام شهر پای سفرهای شاهانه مهمان بود
حدیث حسن او را اینچنین تاریخ آوردهست
مسیر منتهی تا خانه ی او راهبندان بود
حدیث غربتش را قبرخاک آلوده میگوید
زمانی مرقدش دارای حوض و صحن و ایوان بود
#علی_کاوند
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
امامی که چنان حیدر کلامش تیغ بران بود
ولی بعد از جمل تنهاترین سردار دوران بود
فقط از قدرت شمشیر او دشمن نمیترسید
که حتی بعد صلحش هم معاویه هراسان بود
اگرچه منبرش از دوستان خالی ولی هر روز
گدا دور و بر بیت امام ما فراوان بود
همیشه در جواب ناسزاها خنده بر لب داشت
اگرچه خونجگر از دست بیمهری یاران بود
به وقت رزم مصداق اشدا علی الکفار
ولی وقت کرم آیات رحمانی قرآن بود
حدیث فضلش اینگونهست وقتی سفره می انداخت
تمام شهر پای سفرهای شاهانه مهمان بود
حدیث حسن او را اینچنین تاریخ آوردهست
مسیر منتهی تا خانه ی او راهبندان بود
حدیث غربتش را قبرخاک آلوده میگوید
زمانی مرقدش دارای حوض و صحن و ایوان بود
#علی_کاوند
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_س
#ولادت
در این خانه را پیوسته و بسیار خواهم زد
غلام خانه زادم ، مست و قنبر وار خواهم زد
به بابایت قسم دادم که حتما وا کنی در را،
در بیت الکرم را یکصد و ده بار خواهم زد
شبیه حضرت مجنون که تسبیح لبش لیلاست،
به هرجا میرسم ، نام حسن را جار خواهم زد
به شوق سفره ی تو در سحر ها باده مینوشم
و جام عشق را در لحظه ی افطار خواهم زد
فقط یاد تو می افتم، میان تک تک ابیات
به هر شعری که حرفی از در و دیوار خواهم زد
به پشت آن حصار سبز رنگی که به تن داری
کنار حاجیان خانه ی حق ، زار خواهم زد
از این غصه که روی قبر تو ایوان و گنبد نیست
شبی آخر خودم را در بقیعت دار خواهم زد
فقط رخصت بده ، از اصفهان کاشی و آجر را
برای صحن باب القاسم تو ، بار خواهم زد
#مهران_قربانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
در این خانه را پیوسته و بسیار خواهم زد
غلام خانه زادم ، مست و قنبر وار خواهم زد
به بابایت قسم دادم که حتما وا کنی در را،
در بیت الکرم را یکصد و ده بار خواهم زد
شبیه حضرت مجنون که تسبیح لبش لیلاست،
به هرجا میرسم ، نام حسن را جار خواهم زد
به شوق سفره ی تو در سحر ها باده مینوشم
و جام عشق را در لحظه ی افطار خواهم زد
فقط یاد تو می افتم، میان تک تک ابیات
به هر شعری که حرفی از در و دیوار خواهم زد
به پشت آن حصار سبز رنگی که به تن داری
کنار حاجیان خانه ی حق ، زار خواهم زد
از این غصه که روی قبر تو ایوان و گنبد نیست
شبی آخر خودم را در بقیعت دار خواهم زد
فقط رخصت بده ، از اصفهان کاشی و آجر را
برای صحن باب القاسم تو ، بار خواهم زد
#مهران_قربانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
#ولادت
سرِ ما و سرمد ما علی، نَفَس مجدد ما علی
همه رفت و آمد ما حرم، تبِ شوق مشهد ما علی
همه عمرْ معبد ما نجف، همه عمر مقصد ما علی
نفس علی است فاطمه صلوات فاطمه یاحسن
نکند بیانِ فضائلت نه قصیدهای نه مسمطی
نکشد خیالِ کمال تو نه کرامتی نه فضیلتی
نرسد به پای شکوهِ تو نه قرابتی نه شرافتی
که تویی سیادت فاطمه که تویی سلام خدا حسن
تو علی خصال و علی وصال و علی مثال و علی قدم
تو علی جلال و علی جمال و علی کمال و علی کرم
تو علی نظر تو علی جگر تو علی ظفر تو امیر دم
همه دین ماست با علی همه عمرِ ماست با حسن
نه فقط زمین و فقط زمان برکاتِ پهنهی آسمان
نفَس بهشت و بهشتیان نفحات قدسی قدسیان
به همه زبان به همه مکان همهی عوالمِ لامکان
همه خاک این در و آستان همه خاک کوی شما حسن
اگر است حُسنِ تو حُسن پس بفدای حُسن و شمایلت
اگر است این کَرم و کریم و کرامتت همه سائلت
اگر است حِلم تو حلم پس همه بندگانِ خصائلت
من اگر حسین گفتهام همه از شماست یا حسن
به جمل نشان بده هیبتت به عمل نشان بده صولتت
نبوَد نیاز به مرتضی که تو هستی و پرِ قدرتت
که تویی و تیغ و حرارتت که تویی و وقت قیامتت
دَم ذوالفقار علی بوَد که کجا یلان و کجا حسن
من و ازدحامِ گدا و تو چهکنم رسم به جناب تو
همه جز مِیِ تو حرامِ ما همه جز شرابِ ناب تو
چه غم از قیامت و محشرم منم و حساب و کتاب تو
نفَسی دمی گذری سری به گدای بی سر و پا حسن
دل ما است بین خیال ما به بقیعِ غرقِ چراغ تو
دل ماست کاشی صحن تو دل ماست گنبد و طاق تو
گره خوردههای همیشهام به ضریح تو به رواق تو
که بگیرم از برکات تو سرِ سالِ کرببلا حسن
به خدا که میرسد آنکه دارد از ابتدا کرمِ تورا
به خدا که میزند عاقبت روی قلهها علَم تورا
و بنا کند به امید حق به دو دست ما حرم تو را
رجزِ امام زمانِ ما همه دم حسن همه جا حسن
#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
سرِ ما و سرمد ما علی، نَفَس مجدد ما علی
همه رفت و آمد ما حرم، تبِ شوق مشهد ما علی
همه عمرْ معبد ما نجف، همه عمر مقصد ما علی
نفس علی است فاطمه صلوات فاطمه یاحسن
نکند بیانِ فضائلت نه قصیدهای نه مسمطی
نکشد خیالِ کمال تو نه کرامتی نه فضیلتی
نرسد به پای شکوهِ تو نه قرابتی نه شرافتی
که تویی سیادت فاطمه که تویی سلام خدا حسن
تو علی خصال و علی وصال و علی مثال و علی قدم
تو علی جلال و علی جمال و علی کمال و علی کرم
تو علی نظر تو علی جگر تو علی ظفر تو امیر دم
همه دین ماست با علی همه عمرِ ماست با حسن
نه فقط زمین و فقط زمان برکاتِ پهنهی آسمان
نفَس بهشت و بهشتیان نفحات قدسی قدسیان
به همه زبان به همه مکان همهی عوالمِ لامکان
همه خاک این در و آستان همه خاک کوی شما حسن
اگر است حُسنِ تو حُسن پس بفدای حُسن و شمایلت
اگر است این کَرم و کریم و کرامتت همه سائلت
اگر است حِلم تو حلم پس همه بندگانِ خصائلت
من اگر حسین گفتهام همه از شماست یا حسن
به جمل نشان بده هیبتت به عمل نشان بده صولتت
نبوَد نیاز به مرتضی که تو هستی و پرِ قدرتت
که تویی و تیغ و حرارتت که تویی و وقت قیامتت
دَم ذوالفقار علی بوَد که کجا یلان و کجا حسن
من و ازدحامِ گدا و تو چهکنم رسم به جناب تو
همه جز مِیِ تو حرامِ ما همه جز شرابِ ناب تو
چه غم از قیامت و محشرم منم و حساب و کتاب تو
نفَسی دمی گذری سری به گدای بی سر و پا حسن
دل ما است بین خیال ما به بقیعِ غرقِ چراغ تو
دل ماست کاشی صحن تو دل ماست گنبد و طاق تو
گره خوردههای همیشهام به ضریح تو به رواق تو
که بگیرم از برکات تو سرِ سالِ کرببلا حسن
به خدا که میرسد آنکه دارد از ابتدا کرمِ تورا
به خدا که میزند عاقبت روی قلهها علَم تورا
و بنا کند به امید حق به دو دست ما حرم تو را
رجزِ امام زمانِ ما همه دم حسن همه جا حسن
#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_معصومه_س
#ولادت
نور تو بر زمین اصابت کرد
عرش را غرق بُهت و حیرت کرد
باد با شاخه های سبز امید
کوچه ی شهر را نظافت کرد
بین " احساس" و "عقل" دعوا بود
این دو را " دل " به صلح دعوت کرد
صفحهی حُسن تو ورق می خورد...
دفترت عشق را روایت کرد
ابر ، دنبال تو به راه افتاد
آسمان در پی تو حرکت کرد
هر کجا حرف از بزرگی شد
باید از شوکتِ تو صحبت کرد
لایقِ جلوه ات نبوده کسی
حدِّ آن را خدا رعایت کرد
ماهبانوی مُلک ایرانی...
مِهر تو در دلم حکومت کرد
قم ، اگر عُشُّ آلِ احمد شد
خاکِ آن را دَم تو ، تُربت کرد
فاطمهبودنت مُسَجَّل شد
نامت این حُکم را کفایت کرد
وصف معصومه شرح عصمت توست
پاک شد هر که با تو بیعت کرد
یا رضا ، یا رضای هر شبهات
شیعه را غرق در رضایت کرد
با همان چادری که بر سر توست
می شود خلق را شفاعت کرد
قسمِ آخر دعای منی
" فاطمه؛ اِشْفَعیلَنای" منی
ای کریمه! کرامتت علنیست
همه جا از عنایتت سخنیست
هر که یکبار خورده نان تو را
گفته که سفرهداریات حسنیست
هیبتت ، آفتابِ ظلمت ماست
کار آئینهی تو شبشکنیست
عصرِ شعری که در حریم تو بود
خوشترین ساعت هر انجمنیست
سنگفرش حیاطِ صحن شدن
بهترین آرزوی هر بدنیست
کار من پیچ خورده..،کاری کن!
گره هر قَدر کور ، وا شدنیست
من به همسایگیت مفتخرم
همهی ذوق من به هموطنیست
نسل در نسل..،در جوار توایم
عجمیزادهی دیار توایم
مثل جَدَّم غلام خواهم شد
صاحبِ احترام خواهم شد
قالیات را به دوش من بگذار...
خادمی خوشمرام خواهم شد
پادشاهیست مُزد نوکری ات
با تو عالیمقام خواهم شد
قطره ، قطره به پات خواهم ریخت
رفته ، رفته تمام خواهم شد
کوه خضر تو ، کوه طور من است...
با خدا همکلام خواهم شد
با علیکت..،بریز خون مرا
کشتهی یک سلام خواهم شد
هرچه نَفْسم درندهخو باشد
در حریم تو رام خواهم شد
اذنِ گنبد به زاغ اگر بدهی
جَلد این پشتبام خواهم شد
طُعمه هایم اگر که گندم توست
عاشق هرچه دام خواهم شد
آهوی طوس یا کبوتر قم...
تو بگو هر کدام..، خواهم شد!
دمِ بابالجواد میافتم
فرش راه امام خواهم شد
با تو آن حاجتِ روا هستیم
زائر مشهدالرِّضا هستیم
فصل دلتنگیات زمستانیست
چشمهایت همیشه بارانیست
آسمانت اسیر شب شده است
گرچه دور و برت چراغانیست
آنقَدَر قلب تو پر از غم شد
قدر یک آه در دلت جا نیست
بی خبر بودن از پدر..،سخت است
نامه ات دلخوشی زندانیست
حسرتت ، دیدن برادر بود...
لحظهها،لحظه های پایانیست
سم به جانت نشسته بانوجان
چشم امّید تو به فردا نیست
باز هم شُکر ، خانه ات امن است
کُل قم در پی نگهبانیست
کافری با لگد نزد به دری...
رسم همشهریات مسلمانیست
" دُوُّمی داد زد سرِ زهرا "
نعرهاش،نعره های شیطانیست
پای نامحرمی به کوثر خورد
چکمه روی کلامِ قرآنیست
آه! با او چِقَدر بد کردند
چادرش را همه لگد کردند
#بردیا_محمدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
نور تو بر زمین اصابت کرد
عرش را غرق بُهت و حیرت کرد
باد با شاخه های سبز امید
کوچه ی شهر را نظافت کرد
بین " احساس" و "عقل" دعوا بود
این دو را " دل " به صلح دعوت کرد
صفحهی حُسن تو ورق می خورد...
دفترت عشق را روایت کرد
ابر ، دنبال تو به راه افتاد
آسمان در پی تو حرکت کرد
هر کجا حرف از بزرگی شد
باید از شوکتِ تو صحبت کرد
لایقِ جلوه ات نبوده کسی
حدِّ آن را خدا رعایت کرد
ماهبانوی مُلک ایرانی...
مِهر تو در دلم حکومت کرد
قم ، اگر عُشُّ آلِ احمد شد
خاکِ آن را دَم تو ، تُربت کرد
فاطمهبودنت مُسَجَّل شد
نامت این حُکم را کفایت کرد
وصف معصومه شرح عصمت توست
پاک شد هر که با تو بیعت کرد
یا رضا ، یا رضای هر شبهات
شیعه را غرق در رضایت کرد
با همان چادری که بر سر توست
می شود خلق را شفاعت کرد
قسمِ آخر دعای منی
" فاطمه؛ اِشْفَعیلَنای" منی
ای کریمه! کرامتت علنیست
همه جا از عنایتت سخنیست
هر که یکبار خورده نان تو را
گفته که سفرهداریات حسنیست
هیبتت ، آفتابِ ظلمت ماست
کار آئینهی تو شبشکنیست
عصرِ شعری که در حریم تو بود
خوشترین ساعت هر انجمنیست
سنگفرش حیاطِ صحن شدن
بهترین آرزوی هر بدنیست
کار من پیچ خورده..،کاری کن!
گره هر قَدر کور ، وا شدنیست
من به همسایگیت مفتخرم
همهی ذوق من به هموطنیست
نسل در نسل..،در جوار توایم
عجمیزادهی دیار توایم
مثل جَدَّم غلام خواهم شد
صاحبِ احترام خواهم شد
قالیات را به دوش من بگذار...
خادمی خوشمرام خواهم شد
پادشاهیست مُزد نوکری ات
با تو عالیمقام خواهم شد
قطره ، قطره به پات خواهم ریخت
رفته ، رفته تمام خواهم شد
کوه خضر تو ، کوه طور من است...
با خدا همکلام خواهم شد
با علیکت..،بریز خون مرا
کشتهی یک سلام خواهم شد
هرچه نَفْسم درندهخو باشد
در حریم تو رام خواهم شد
اذنِ گنبد به زاغ اگر بدهی
جَلد این پشتبام خواهم شد
طُعمه هایم اگر که گندم توست
عاشق هرچه دام خواهم شد
آهوی طوس یا کبوتر قم...
تو بگو هر کدام..، خواهم شد!
دمِ بابالجواد میافتم
فرش راه امام خواهم شد
با تو آن حاجتِ روا هستیم
زائر مشهدالرِّضا هستیم
فصل دلتنگیات زمستانیست
چشمهایت همیشه بارانیست
آسمانت اسیر شب شده است
گرچه دور و برت چراغانیست
آنقَدَر قلب تو پر از غم شد
قدر یک آه در دلت جا نیست
بی خبر بودن از پدر..،سخت است
نامه ات دلخوشی زندانیست
حسرتت ، دیدن برادر بود...
لحظهها،لحظه های پایانیست
سم به جانت نشسته بانوجان
چشم امّید تو به فردا نیست
باز هم شُکر ، خانه ات امن است
کُل قم در پی نگهبانیست
کافری با لگد نزد به دری...
رسم همشهریات مسلمانیست
" دُوُّمی داد زد سرِ زهرا "
نعرهاش،نعره های شیطانیست
پای نامحرمی به کوثر خورد
چکمه روی کلامِ قرآنیست
آه! با او چِقَدر بد کردند
چادرش را همه لگد کردند
#بردیا_محمدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_معصومه_س
#ولادت
شَانِ تو بالاتر از آن است، کز مَدحَت بگویم
قَدرِ تو والاتر از آن است، کز وصفت بگویم
نورِ تو پیداتر از آن است، کز نورت بگویم
حُسنِ تو افشاتر از آن است، کز حُسنت بگویم
میسِتایم با همین مدح و ثنای تو خدا را
کیست داند کیستی، ای نور چشمان پیمبر
حضرت زهرای ثانی، حضرت محبوبِ حیدر
حضرت بنتُ الخدیجه، دختر زهرای اطهر
همچو زینب، زینَتِ اَب، زادهی موسی بن جعفر
میشمارم با ثنایت، مدح و وصف انبیا را
از صفات فاطمه، داری تو اوصافی عظیمه
وَز وجودِ زینبی، در جانِ تو ذاتی حلیمیه
هم وقاری از سکینه داری و خویی رحیمه
هم حکیمه هستی و هم صاحب خُلقِ کریمه
میشناسم با تو ای بانو، تمام اولیا را
نور عالَم، جانِ احمد، عشقِ حیدر، دختِ زهرا
بنتِ موسی، اُختِ طاها، عمهی مهدیِ طاها
طاهره، بِرّه، حمیده، سیده، مرضیه، کبرا
مِهر تابان، ماهِ رخشان، ای تَوَلّایت گوارا
مَظهرِ عشق و ولایت، جانِ جانانی رضا را
ای سلامِ بی کران بر حضرتت، از سوی سرمد
وی مقامِ شامخَت، اعطایی از درگاه ایزد
ای وجودِ اعتقاداتِ تو، از ایمانِ بیحد
وی ترا تکریم و تمجید از همه آل محمد
واجبُ التعظیمی و داری مدیحِ مصطفا را
ای به زهرا آینه، هم در عیان هم در نهانی
نامِ نامیِ تو باشد حضرت زهرای ثانی
در مسیرِ فاطمی، خوش داری از مادر نشانی
کردهای قرآن و دین را، از دیار قم جهانی
مقدمَت خشنود کرده، صادق آل عبا را
در احادیث ولایت، خود سرآمد از رُواتی
هم فقیهی، هم ز عصمت نیز سرمشقِ صفاتی
پاسخِ هر پرسشی دانی، ولی را از وُلاتی
شبههها را برطرف سازی، که تو بابِ نجاتی
دادهای درسِ اطاعت از ولایت، خوب ما را
عالمان شاگردِ درسِ حوزهی علمیهی تو
نعمتِ علم و عمل، از فاطمه ارثیهی تو
از امامان یک یک آمد، رتبهی عالیهی تو
شیعه از خُمّ غدیر آگاه، با توصیهی تو
از علیِ عالیِ اعلا، چه خوش گفتی بقا را
مکتبِ صادق ز تو رایج شد ای بانوی عالَم
دین و مذهب از تو شد آباد ای فرزند خاتم
همچو زینب شد قیامِ فاطمی، با تو مُتَمَم
نهضت سرخِ حسینی، از تو شد تبیین مُسَلّم
با همین شیوه هدایت کردهای روح خدا را
از قُمَت، حتی مدینه کسبِ ایمان کرده بانو
انقلابت، تا یمن تا مکه طوفان کره بانو
حاکمان، حتی سعودی رو به ایران کرده بانو
در جهان، غوغا کنون خونِ شهیدان کرده بانو
میبرد رهبر، سوی قدس و فلسطین ماجرا را
آری اینگونه، قیامِ رهبرم رونق گرفته
از قیامش، هر حریمِ محترم رونق گرفته
از کراماتِ تو اینک، هر حرم رونق گرفته
کاش میگفتم، بقیعِ مادرم رونق گرفته
اینچنین کردی مزین، چند ایوانِ طلا را
ای قیامت عالمانه، ای حضور خواهرانه
عاقبت افشا کنی، جاه و جلالِ مادرانه
میرسد روزی که میگیرد، دعای دخترانه
میکند آنروز نهضت، بازتابی جاودانه
میشود کرب و بلاها، متصل کرب و بلا را
گرچه خود بودی تو، هرگونه مصیبت را گرفتار
عترتِ خود را ندیدی دست بسته، سوی بازار
ناسزا نشنیدی ای بانو، میانِ جمعِ حضار
تهمتِ سختِ کنیزی را تو نشنیدی ز کفار
منتقم گیرد تقاصِ سختِ آل مرتضا را
#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
شَانِ تو بالاتر از آن است، کز مَدحَت بگویم
قَدرِ تو والاتر از آن است، کز وصفت بگویم
نورِ تو پیداتر از آن است، کز نورت بگویم
حُسنِ تو افشاتر از آن است، کز حُسنت بگویم
میسِتایم با همین مدح و ثنای تو خدا را
کیست داند کیستی، ای نور چشمان پیمبر
حضرت زهرای ثانی، حضرت محبوبِ حیدر
حضرت بنتُ الخدیجه، دختر زهرای اطهر
همچو زینب، زینَتِ اَب، زادهی موسی بن جعفر
میشمارم با ثنایت، مدح و وصف انبیا را
از صفات فاطمه، داری تو اوصافی عظیمه
وَز وجودِ زینبی، در جانِ تو ذاتی حلیمیه
هم وقاری از سکینه داری و خویی رحیمه
هم حکیمه هستی و هم صاحب خُلقِ کریمه
میشناسم با تو ای بانو، تمام اولیا را
نور عالَم، جانِ احمد، عشقِ حیدر، دختِ زهرا
بنتِ موسی، اُختِ طاها، عمهی مهدیِ طاها
طاهره، بِرّه، حمیده، سیده، مرضیه، کبرا
مِهر تابان، ماهِ رخشان، ای تَوَلّایت گوارا
مَظهرِ عشق و ولایت، جانِ جانانی رضا را
ای سلامِ بی کران بر حضرتت، از سوی سرمد
وی مقامِ شامخَت، اعطایی از درگاه ایزد
ای وجودِ اعتقاداتِ تو، از ایمانِ بیحد
وی ترا تکریم و تمجید از همه آل محمد
واجبُ التعظیمی و داری مدیحِ مصطفا را
ای به زهرا آینه، هم در عیان هم در نهانی
نامِ نامیِ تو باشد حضرت زهرای ثانی
در مسیرِ فاطمی، خوش داری از مادر نشانی
کردهای قرآن و دین را، از دیار قم جهانی
مقدمَت خشنود کرده، صادق آل عبا را
در احادیث ولایت، خود سرآمد از رُواتی
هم فقیهی، هم ز عصمت نیز سرمشقِ صفاتی
پاسخِ هر پرسشی دانی، ولی را از وُلاتی
شبههها را برطرف سازی، که تو بابِ نجاتی
دادهای درسِ اطاعت از ولایت، خوب ما را
عالمان شاگردِ درسِ حوزهی علمیهی تو
نعمتِ علم و عمل، از فاطمه ارثیهی تو
از امامان یک یک آمد، رتبهی عالیهی تو
شیعه از خُمّ غدیر آگاه، با توصیهی تو
از علیِ عالیِ اعلا، چه خوش گفتی بقا را
مکتبِ صادق ز تو رایج شد ای بانوی عالَم
دین و مذهب از تو شد آباد ای فرزند خاتم
همچو زینب شد قیامِ فاطمی، با تو مُتَمَم
نهضت سرخِ حسینی، از تو شد تبیین مُسَلّم
با همین شیوه هدایت کردهای روح خدا را
از قُمَت، حتی مدینه کسبِ ایمان کرده بانو
انقلابت، تا یمن تا مکه طوفان کره بانو
حاکمان، حتی سعودی رو به ایران کرده بانو
در جهان، غوغا کنون خونِ شهیدان کرده بانو
میبرد رهبر، سوی قدس و فلسطین ماجرا را
آری اینگونه، قیامِ رهبرم رونق گرفته
از قیامش، هر حریمِ محترم رونق گرفته
از کراماتِ تو اینک، هر حرم رونق گرفته
کاش میگفتم، بقیعِ مادرم رونق گرفته
اینچنین کردی مزین، چند ایوانِ طلا را
ای قیامت عالمانه، ای حضور خواهرانه
عاقبت افشا کنی، جاه و جلالِ مادرانه
میرسد روزی که میگیرد، دعای دخترانه
میکند آنروز نهضت، بازتابی جاودانه
میشود کرب و بلاها، متصل کرب و بلا را
گرچه خود بودی تو، هرگونه مصیبت را گرفتار
عترتِ خود را ندیدی دست بسته، سوی بازار
ناسزا نشنیدی ای بانو، میانِ جمعِ حضار
تهمتِ سختِ کنیزی را تو نشنیدی ز کفار
منتقم گیرد تقاصِ سختِ آل مرتضا را
#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_معصومه_س
#ولادت
نامه ی اعمال ما را از بدی عاری کند
او همیشه با کرامت آبروداری کند
چشمه های لطف را بر تشنگان جاری کند
روز محشر هیچ ما را هم خریداری کند
آینه با آینه در عرش صحبت میکند
مثل زهرا مادرش ما را شفاعت میکند
*
عشق را با یاعلی موسی الرضا آغاز کرد
در کویرستان قم ،باران شد و اعجاز کرد
رو به دنیا هشتمین باب جنان را باز کرد
عشق را در جان اینوادی طنین انداز کرد
قم بدون حضرت معصومه خاکی بیش نیست
از لب معصوم باید بشنوی معصومه کیست
*
عرشیان دست توسل رو به این بانو زدند
صحن هایش را ملائک نوبتی جارو زدند
پای درسش روز و شب علامه ها زانو زدند
حل شده کل مسایل تا به علمش رو زدند
چشمه ای از کوثر بابا بزرگش بوده است
آیه آیه نور بوده هرچه او فرموده است
*
سر پناه هر دل تنهاست مانند رضا
بین طوفان ساحل دریاست مانند رضا
او عصای حضرت موساست مانند رضا
نور چشم مادرش زهراست مانند رضا
حق، به ایران رحمت چندین برابر داده است
رزق ما را دست این خواهر برادر داده است
*
قم ندارد جا برای بندگی دور از حرم
حاصل ما میشود بازندگی دور از حرم
حالمان را نیست جز شرمندگی دور از حرم
مزه ای چون مرگ دارد، زندگی دور از حرم
در جهان بی لطف او قدر پشیزی نیستیم
ما بدون حضرت معصومه چیزی نیستیم
**
جمعیت دیده است اما غارت و کشتار نه
با کجاوه رفت اما بر سر بازار نه
گل نصیبش شد ولی رنجیدن و آزار نه
مجلسش بردند اما مجلس اغیار نه
عمه ی سادات بود و قسمتش سیلی نشد
فاطمه بوده است اما صورتش نیلی نشد
#مهدی_کبیری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
نامه ی اعمال ما را از بدی عاری کند
او همیشه با کرامت آبروداری کند
چشمه های لطف را بر تشنگان جاری کند
روز محشر هیچ ما را هم خریداری کند
آینه با آینه در عرش صحبت میکند
مثل زهرا مادرش ما را شفاعت میکند
*
عشق را با یاعلی موسی الرضا آغاز کرد
در کویرستان قم ،باران شد و اعجاز کرد
رو به دنیا هشتمین باب جنان را باز کرد
عشق را در جان اینوادی طنین انداز کرد
قم بدون حضرت معصومه خاکی بیش نیست
از لب معصوم باید بشنوی معصومه کیست
*
عرشیان دست توسل رو به این بانو زدند
صحن هایش را ملائک نوبتی جارو زدند
پای درسش روز و شب علامه ها زانو زدند
حل شده کل مسایل تا به علمش رو زدند
چشمه ای از کوثر بابا بزرگش بوده است
آیه آیه نور بوده هرچه او فرموده است
*
سر پناه هر دل تنهاست مانند رضا
بین طوفان ساحل دریاست مانند رضا
او عصای حضرت موساست مانند رضا
نور چشم مادرش زهراست مانند رضا
حق، به ایران رحمت چندین برابر داده است
رزق ما را دست این خواهر برادر داده است
*
قم ندارد جا برای بندگی دور از حرم
حاصل ما میشود بازندگی دور از حرم
حالمان را نیست جز شرمندگی دور از حرم
مزه ای چون مرگ دارد، زندگی دور از حرم
در جهان بی لطف او قدر پشیزی نیستیم
ما بدون حضرت معصومه چیزی نیستیم
**
جمعیت دیده است اما غارت و کشتار نه
با کجاوه رفت اما بر سر بازار نه
گل نصیبش شد ولی رنجیدن و آزار نه
مجلسش بردند اما مجلس اغیار نه
عمه ی سادات بود و قسمتش سیلی نشد
فاطمه بوده است اما صورتش نیلی نشد
#مهدی_کبیری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_ع
#ولادت
آی دنیا آی دنیا لحظه ای بشنو مرا
که فقط یک حرف دارم ،حرف بی چون و چرا
کوری چشم حسودان تا خدا باشد خدا
نیست مولا جز علی و نیست سلطان جز رضا
این علی و آن علی در دو جهان جان منند
این علی و آن علی ، مولا و سلطان منند
دوره ی غم ها سر آمد، آمده دوران ما
در دو عالم پهن گشته سفره ی سلطان ما
آمده کشتی چاره ساز هر طوفان ما
آمده امشب حسین ِ زینب ِایران ما
بوی رحمت بوی نعمت بوی باران آمده
البشارت فاطمه ! سوم علی جان آمده
ای همیشه سرپناه بی پناهان السلام
ای امید آخر نامه سیاهان السلام
تکیه گاه محکم ِ بی تکیه گاهان السلام
شهریار ملک ایران ، شاه شاهان السلام
ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام
"بر امام مهربان خود پناه اورده ام "
ما نمیخواهیم از تو جز تو را ، حاجت تویی
صبح ِ چاره ساز ما در هر شب وحشت تویی
اهل تو هستیم ما ، بابای این ملت تویی
نعمت از این چیست بالاتر، ولی نعمت تویی
چاره مایی چه در قنداق چه بین کفن
رعیتت هر که نباشد نیست با ما هم وطن
دست و دلبازی که آهو را ضمانت می کند
با گدایانش چه در روز قیامت می کند؟
بیش از این دنیا در آن دنیا کرامت می کند
مثل جدش قاتلش را هم شفاعت می کند
غم مخور عمخوار ما سلطان علی موسی الرضا ست
در دو عالم یار ما سلطان علی موسی الرضاست
غصه هامان بود بی پایان اگر مشهد نبود
دردهامان بود بی درمان اگر مشهد نبود
عمرمان می شد شب هجران اگر مشهد نبود
اصلا آقاجان چه بود ایران اگر مشهد نبود
از تو ممنونیم اعلی حضرت ایران شدی
در دو عالم آبروی ملت ایران شدی
چایخانه های تو سرچشمه ماء معین
چایخانه های تو میخانه ی اهل یقین
چایخانه های تو مانند فردوس برین
چایخانه های تو دارد هوای اربعین
چایی ِ بعد از زیارت از عسل شیرین تر است
همچنان چایی ِ موکب هاست چیزی دیگر است
ای که چشم مهربانت چاره ساز هر غم است
ای که دست ِ رافتت ، ضرب المثل در عالم است
هر چه از لطف تو و حال بدم گویم کم است
مشهد من دیر گشته روزگارم درهم است
ساقیا لبریز از دوری شده پیمانه ام
من خمار جرعه ای از آب سقاخانه ام
باز سامانم بده دارد محرم می رسد
مرده ام جانم بده دارد محرم می رسد
درد و درمانم بده دارد محرم می رسد
رزق بارانم بده دارد محرم می رسد
از من این دلواپسی های محرم را نگیر
این حسین جانم حسین ، این اسم اعظم را نگیر
#محمد_حسین_رحیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
آی دنیا آی دنیا لحظه ای بشنو مرا
که فقط یک حرف دارم ،حرف بی چون و چرا
کوری چشم حسودان تا خدا باشد خدا
نیست مولا جز علی و نیست سلطان جز رضا
این علی و آن علی در دو جهان جان منند
این علی و آن علی ، مولا و سلطان منند
دوره ی غم ها سر آمد، آمده دوران ما
در دو عالم پهن گشته سفره ی سلطان ما
آمده کشتی چاره ساز هر طوفان ما
آمده امشب حسین ِ زینب ِایران ما
بوی رحمت بوی نعمت بوی باران آمده
البشارت فاطمه ! سوم علی جان آمده
ای همیشه سرپناه بی پناهان السلام
ای امید آخر نامه سیاهان السلام
تکیه گاه محکم ِ بی تکیه گاهان السلام
شهریار ملک ایران ، شاه شاهان السلام
ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام
"بر امام مهربان خود پناه اورده ام "
ما نمیخواهیم از تو جز تو را ، حاجت تویی
صبح ِ چاره ساز ما در هر شب وحشت تویی
اهل تو هستیم ما ، بابای این ملت تویی
نعمت از این چیست بالاتر، ولی نعمت تویی
چاره مایی چه در قنداق چه بین کفن
رعیتت هر که نباشد نیست با ما هم وطن
دست و دلبازی که آهو را ضمانت می کند
با گدایانش چه در روز قیامت می کند؟
بیش از این دنیا در آن دنیا کرامت می کند
مثل جدش قاتلش را هم شفاعت می کند
غم مخور عمخوار ما سلطان علی موسی الرضا ست
در دو عالم یار ما سلطان علی موسی الرضاست
غصه هامان بود بی پایان اگر مشهد نبود
دردهامان بود بی درمان اگر مشهد نبود
عمرمان می شد شب هجران اگر مشهد نبود
اصلا آقاجان چه بود ایران اگر مشهد نبود
از تو ممنونیم اعلی حضرت ایران شدی
در دو عالم آبروی ملت ایران شدی
چایخانه های تو سرچشمه ماء معین
چایخانه های تو میخانه ی اهل یقین
چایخانه های تو مانند فردوس برین
چایخانه های تو دارد هوای اربعین
چایی ِ بعد از زیارت از عسل شیرین تر است
همچنان چایی ِ موکب هاست چیزی دیگر است
ای که چشم مهربانت چاره ساز هر غم است
ای که دست ِ رافتت ، ضرب المثل در عالم است
هر چه از لطف تو و حال بدم گویم کم است
مشهد من دیر گشته روزگارم درهم است
ساقیا لبریز از دوری شده پیمانه ام
من خمار جرعه ای از آب سقاخانه ام
باز سامانم بده دارد محرم می رسد
مرده ام جانم بده دارد محرم می رسد
درد و درمانم بده دارد محرم می رسد
رزق بارانم بده دارد محرم می رسد
از من این دلواپسی های محرم را نگیر
این حسین جانم حسین ، این اسم اعظم را نگیر
#محمد_حسین_رحیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_ع
#ولادت
کاش ای سالک، مسیرِ حق روی
مَردِ رَه گَردی، اسیرِ حق شوی
سِرّ توحیدی، ولای مرتضاست
شَرطِ توحیدی، تولّای رضاست
هر دلی، کز راهِ مولا میرود
طورِ سینای رضا را میرود
هر کسی سلمانِ مولا میشود
با رضا، غرقِ تولّا میشود
گنبد و گلدستهی شاه نجف
میبرد دل را خراسان، صف به صف
از نجف تا مشهد ایوانِ علیست
از مدینه تا قم، اُستانِ علیست
هستیِ ما، مؤمنات و مؤمنین
دو علی، دو فاطمه، تا یومِ دین
شهرِ معصومه که خود بابُ الرضاست
پایتختِ عترتِ آل عباست
کوریِ چشمِ همه، عدوانِ ما
پایتختِ مهدی است ایرانِ ما
خاکِ ما، فتحُ الفُتوحِ مجتباست
فاتحِ ایران، شهیدِ کربلاست
چون حسن، دلهای ما را شاد کرد
پس رضا، ویرانه را آباد کرد
هر قدم برداشت، آنجا نور شد
از شلمچه تا به نیشابور شد
چند سالی پایتختش طوس ماند
لیک، ایران با رضا مَانوس ماند
این وطن، مُلکِ سریرِ ارتضاست
کشورِ سلطان علی موسی الرضاست
سلطنت از آنِ ایران است و بس
شاهِ ما شاه خراسان است و بس
چون قدم برداشت سوی خاک ما
دید در پایش قلوبِ پاک ما
هست خاکِ این وطن، جامِ جمَش
ریشهی حبُّ الوطن، در مقدمش
او چو آمد، پا در این خِطّه گذاشت
یادگارانی، به هر قطعه گذاشت
از عنایاتِ امیرالمؤمنین
کشورِ موسیَ بنِ جعفر را ببین
هر مَلَک، از طوس میگیرد سراغ
تا حریمِ تربتِ شاهِ چراغ
بانوی قم، دخترِ دلبندِ اوست
حضرتِ روحِ خدا فرزند اوست
خود رضا، بابای ایمانیِ ماست
هدیهاَش، یارِ خراسانیِ ماست
رعیتِ سلطان، مطیعِ رهبر است
سایهی سلطان، هَماره بر سر است
روز میلاد رضا، روز خداست
روز رئفت، روز احسان بر گداست
ما که جز خاکِ سَرایش نیستیم
دستبردار از ولایش نیستیم
سالروزِ اوست، اِنفاقی دگر
جشنِ ما تجدیدِ میثاقی دگر
ما بر این در، با تولّا آمدیم
در پِیِ تبریکِ زهرا آمدیم
وقتِ دقُ الباب، شد ذکرِ همه
حق مبارک، ای عزیز فاطمه
باز کن در، غرقِ میلادیم ما
طالبِ دیدارِ نوزادیم ما
بس بر این دیدار، لَه لَه میزنیم
بوسه بر قنداقِ آن شه میزنیم
گفت موسی با رضا، روحی فِداک
آمدی! ای زادهی اَصلابِ پاک
نجمه بانو! مقدمَش تبریک باد
مژده، ایامِ فرج نزدیک باد
نورِ چشمَت را کمی تربت بده
گوش، بر دورانی از غیبت بده
بعدِ چندین نسل، از این نورِ چشم
میشود مهدیِ او، مستورِ چشم
میرسد روزی که آید در حرم
میرسد، آن نورِ چشمانِ ترم
تکیه بر کعبه، زنَد بانکِ صَلا
این منم، پورِ شهیدِ کربلا
آنکه عطشان نحر شد، بینِ دو نهر
رَاسِ او گردانده میشد، شهر شهر
کوفه کم نگذاشت از آزارها
عترتش آواره در بازارها
وای، از ویرانه و بازارِ شام
حال، روزِ انتقام است انتقام
آمدم در زادگاهی محترم
تا بگیرم انتقامِ مادرم
#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
کاش ای سالک، مسیرِ حق روی
مَردِ رَه گَردی، اسیرِ حق شوی
سِرّ توحیدی، ولای مرتضاست
شَرطِ توحیدی، تولّای رضاست
هر دلی، کز راهِ مولا میرود
طورِ سینای رضا را میرود
هر کسی سلمانِ مولا میشود
با رضا، غرقِ تولّا میشود
گنبد و گلدستهی شاه نجف
میبرد دل را خراسان، صف به صف
از نجف تا مشهد ایوانِ علیست
از مدینه تا قم، اُستانِ علیست
هستیِ ما، مؤمنات و مؤمنین
دو علی، دو فاطمه، تا یومِ دین
شهرِ معصومه که خود بابُ الرضاست
پایتختِ عترتِ آل عباست
کوریِ چشمِ همه، عدوانِ ما
پایتختِ مهدی است ایرانِ ما
خاکِ ما، فتحُ الفُتوحِ مجتباست
فاتحِ ایران، شهیدِ کربلاست
چون حسن، دلهای ما را شاد کرد
پس رضا، ویرانه را آباد کرد
هر قدم برداشت، آنجا نور شد
از شلمچه تا به نیشابور شد
چند سالی پایتختش طوس ماند
لیک، ایران با رضا مَانوس ماند
این وطن، مُلکِ سریرِ ارتضاست
کشورِ سلطان علی موسی الرضاست
سلطنت از آنِ ایران است و بس
شاهِ ما شاه خراسان است و بس
چون قدم برداشت سوی خاک ما
دید در پایش قلوبِ پاک ما
هست خاکِ این وطن، جامِ جمَش
ریشهی حبُّ الوطن، در مقدمش
او چو آمد، پا در این خِطّه گذاشت
یادگارانی، به هر قطعه گذاشت
از عنایاتِ امیرالمؤمنین
کشورِ موسیَ بنِ جعفر را ببین
هر مَلَک، از طوس میگیرد سراغ
تا حریمِ تربتِ شاهِ چراغ
بانوی قم، دخترِ دلبندِ اوست
حضرتِ روحِ خدا فرزند اوست
خود رضا، بابای ایمانیِ ماست
هدیهاَش، یارِ خراسانیِ ماست
رعیتِ سلطان، مطیعِ رهبر است
سایهی سلطان، هَماره بر سر است
روز میلاد رضا، روز خداست
روز رئفت، روز احسان بر گداست
ما که جز خاکِ سَرایش نیستیم
دستبردار از ولایش نیستیم
سالروزِ اوست، اِنفاقی دگر
جشنِ ما تجدیدِ میثاقی دگر
ما بر این در، با تولّا آمدیم
در پِیِ تبریکِ زهرا آمدیم
وقتِ دقُ الباب، شد ذکرِ همه
حق مبارک، ای عزیز فاطمه
باز کن در، غرقِ میلادیم ما
طالبِ دیدارِ نوزادیم ما
بس بر این دیدار، لَه لَه میزنیم
بوسه بر قنداقِ آن شه میزنیم
گفت موسی با رضا، روحی فِداک
آمدی! ای زادهی اَصلابِ پاک
نجمه بانو! مقدمَش تبریک باد
مژده، ایامِ فرج نزدیک باد
نورِ چشمَت را کمی تربت بده
گوش، بر دورانی از غیبت بده
بعدِ چندین نسل، از این نورِ چشم
میشود مهدیِ او، مستورِ چشم
میرسد روزی که آید در حرم
میرسد، آن نورِ چشمانِ ترم
تکیه بر کعبه، زنَد بانکِ صَلا
این منم، پورِ شهیدِ کربلا
آنکه عطشان نحر شد، بینِ دو نهر
رَاسِ او گردانده میشد، شهر شهر
کوفه کم نگذاشت از آزارها
عترتش آواره در بازارها
وای، از ویرانه و بازارِ شام
حال، روزِ انتقام است انتقام
آمدم در زادگاهی محترم
تا بگیرم انتقامِ مادرم
#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_ع
#ولادت
باز با یادِ تو از غم شدم آزاد... سلام
میزنم عشق تو را یکسره فریاد؛ سلام
شد علی(ع) نام تو و ضامن آهو لقَبت
صد و ده بار به تو؛ حضرتِ صیاد؛ سلام
از همانجا به منِ خسته محبت داری
از همینجا به تو از جانبِ من باد؛ سلام
کرد از مشرقِ ایوانِ تو خورشید طلوع
سورهٔ شمس به گلدستهٔ تو داد؛ سلام
ماه بر پیچ و خم پرچم ِ تو بست دخیل
داد بر محضرت از صحن گوهرشاد؛ سلام
ابر زائر شد و بالایِ سرِ گنبدِ تو
قطره قطره قطره از لبش افتاد؛ سلام
آمدم خانهٔ تو...از همه جا رانده شدم
خانه ام شد حرَمت! خانه ات آباد!..سلام
میشود حالِ دلم خوش! برسد بر گوشم-
-با صدایت اگر از پنجره فولاد: سلام
دست بر سینه رسیدم که گدایت باشم
یا معین الضعفا، دست مریزاد...سلام!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
باز با یادِ تو از غم شدم آزاد... سلام
میزنم عشق تو را یکسره فریاد؛ سلام
شد علی(ع) نام تو و ضامن آهو لقَبت
صد و ده بار به تو؛ حضرتِ صیاد؛ سلام
از همانجا به منِ خسته محبت داری
از همینجا به تو از جانبِ من باد؛ سلام
کرد از مشرقِ ایوانِ تو خورشید طلوع
سورهٔ شمس به گلدستهٔ تو داد؛ سلام
ماه بر پیچ و خم پرچم ِ تو بست دخیل
داد بر محضرت از صحن گوهرشاد؛ سلام
ابر زائر شد و بالایِ سرِ گنبدِ تو
قطره قطره قطره از لبش افتاد؛ سلام
آمدم خانهٔ تو...از همه جا رانده شدم
خانه ام شد حرَمت! خانه ات آباد!..سلام
میشود حالِ دلم خوش! برسد بر گوشم-
-با صدایت اگر از پنجره فولاد: سلام
دست بر سینه رسیدم که گدایت باشم
یا معین الضعفا، دست مریزاد...سلام!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_ع
#ولادت
خدا وقتی به جسمَش ریخت در روز ازل جان را
به قلبم داد عشقِ حضرتِ شاهِ خراسان را
دمید از ذره ذره روح خود بر ضامنِ آهو
وَ این یعنی ضمانت کن پس از این هر پریشان را
تمام مهربانی شد خلاصه کنجِ لبخندش
هوایِ رأفتش هر لحظه نازل کرد باران را
به دنیا آمده چشم و چراغ حضرتِ نجمه(س)
ببین گهواره دارد در بغل آیاتِ قران را
نگاهِ عالم ِ آل محمد(ع) بر پدر زل زد
تماشا میکند موسی بن جعفر(ع) فقه و عرفان را
سلامی عرض کن تا که ببینی در کنار خود
خودِ آرامش جان را؛ امامَ الإنس والجان را
فراری میشود درد از وجودت، زود راهی شو...
بگیر از پنجره فولاد جرعه جرعه درمان را
به پابوسی فراخوان داده تا سائل شود سیراب
شود با معرفت مأنوس، معنا کرده انسان را
علی-موسی الرضا(ع) آنکه به عشقِ حیدر کرار
به آبِ نابِ سقاخانه "سلمان" کرده مهمان را
طلایِ گنبدش جلب توجّه میکند دائم
غبارِ مرقدش جذّاب کرده خاکِ ایران را
چنان محتاج ها را کرده مستغنی که تا محشر
نخواهد خورد سائل قدرِ "آنی" غصهٔ نان را
علی(ع) شاه نجف پیمانهٔ فقر مرا پُر کرد
اگر در وصف شاهِ طوس گفتم لفظِ سلطان را
به دیدارش زمان احتضارم سخت دل بستم
که میبینم چنین؛ جان دادنِ بسيار آسان را!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
خدا وقتی به جسمَش ریخت در روز ازل جان را
به قلبم داد عشقِ حضرتِ شاهِ خراسان را
دمید از ذره ذره روح خود بر ضامنِ آهو
وَ این یعنی ضمانت کن پس از این هر پریشان را
تمام مهربانی شد خلاصه کنجِ لبخندش
هوایِ رأفتش هر لحظه نازل کرد باران را
به دنیا آمده چشم و چراغ حضرتِ نجمه(س)
ببین گهواره دارد در بغل آیاتِ قران را
نگاهِ عالم ِ آل محمد(ع) بر پدر زل زد
تماشا میکند موسی بن جعفر(ع) فقه و عرفان را
سلامی عرض کن تا که ببینی در کنار خود
خودِ آرامش جان را؛ امامَ الإنس والجان را
فراری میشود درد از وجودت، زود راهی شو...
بگیر از پنجره فولاد جرعه جرعه درمان را
به پابوسی فراخوان داده تا سائل شود سیراب
شود با معرفت مأنوس، معنا کرده انسان را
علی-موسی الرضا(ع) آنکه به عشقِ حیدر کرار
به آبِ نابِ سقاخانه "سلمان" کرده مهمان را
طلایِ گنبدش جلب توجّه میکند دائم
غبارِ مرقدش جذّاب کرده خاکِ ایران را
چنان محتاج ها را کرده مستغنی که تا محشر
نخواهد خورد سائل قدرِ "آنی" غصهٔ نان را
علی(ع) شاه نجف پیمانهٔ فقر مرا پُر کرد
اگر در وصف شاهِ طوس گفتم لفظِ سلطان را
به دیدارش زمان احتضارم سخت دل بستم
که میبینم چنین؛ جان دادنِ بسيار آسان را!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_ع
#ولادت
چشم خود را بستم و دیدم حرم را بازهم
احترام خادمانِ محترم را بازهم
بین من با تو فقط یک چشم بستن فاصلهاست
احتیاجی نیست بردارم قدم را بازهم
چشم خود را بستم و دیدم که با نقارهها
در دلم کوبیدن بابالکرم را بازهم
چشم خود را بستم و دیدم که قبلِ آمدن
میکشیدی بر گناهانم قلم را بازهم
چشم خود را بستم و دیدم شبی با ویلچر
میبرم آهسته سمتت مادرم را بازهم
از کریمان"خانی"اش در گوشیام آواز خواند
قلب من میخواند با او " آمدم " را باز هم
چشم خود را بستم و دیدم که دادی زودتر
حاجت آنکه نمیآید حرم را بازهم
چشم خود را بستم و دیدم خودت برداشتی
بی صدا از شانههایش بارِ غم را باز هم
چشم خود را بستم و خواندم میان صحن تو
زیر لبها شعرهای محتشم را بازهم
بازکردم چشم را دیدم به دستم دادهای
تو برات کربلایی پشت هم را بازهم
آنقدر دادی مکرر در مکرر دَمبهدَم
تا بگویم تا قیامت "بازهم" را بازهم
هرکسی هرجا که باشد پَر به مشهد میکشد
یاااااا علی موسی الرضااااا را تا که با مَد میکشد
بسکه مشتاقاند دلها بر خراسانِ رضا
سِیل آمد سیل هم شد باز مهمان رضا
شستنِ دلهای ما هیچ است وقتی دیدهایم
آب هم تطهیر میشد زیر باران رضا
این حرم بسیار دیده سالها و قرنها
سیلِ اشک زائران و سیلِ احسان رضا
اولیا جمعاند شبها در حرم فهمیدهاند
فاطمه هرشب میآید در شبستان رضا
باید از دُرّ نجف میساختند این قبله را
من نجف را دیدهام در پیش ایوان رضا
در حرم بودم در و دیوار میگفتند علی
هِی گریبان میدرم با هر علیجانِ رضا
ما از این آقا خدا تنها خدا را خواستیم
مابقی را خواستیم از زیردستانِ رضا
کوزهام سیرابِ آب سرد سقاخانهام
بی نیاز از دست میکائیلم از نان رضا
اقتداری هست اگر با ما فقط الطاف اوست
چارده قرن است نام ماست ایران رضا
وقت جان دادن خدایا کاش با این جان دهم
ای به قربان حسین و ای به قربان رضا
در شلوغی یاد چشمان غریبت سوختیم
ما همه یک عمر با یابنالشبیبت سوختیم
#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
چشم خود را بستم و دیدم حرم را بازهم
احترام خادمانِ محترم را بازهم
بین من با تو فقط یک چشم بستن فاصلهاست
احتیاجی نیست بردارم قدم را بازهم
چشم خود را بستم و دیدم که با نقارهها
در دلم کوبیدن بابالکرم را بازهم
چشم خود را بستم و دیدم که قبلِ آمدن
میکشیدی بر گناهانم قلم را بازهم
چشم خود را بستم و دیدم شبی با ویلچر
میبرم آهسته سمتت مادرم را بازهم
از کریمان"خانی"اش در گوشیام آواز خواند
قلب من میخواند با او " آمدم " را باز هم
چشم خود را بستم و دیدم که دادی زودتر
حاجت آنکه نمیآید حرم را بازهم
چشم خود را بستم و دیدم خودت برداشتی
بی صدا از شانههایش بارِ غم را باز هم
چشم خود را بستم و خواندم میان صحن تو
زیر لبها شعرهای محتشم را بازهم
بازکردم چشم را دیدم به دستم دادهای
تو برات کربلایی پشت هم را بازهم
آنقدر دادی مکرر در مکرر دَمبهدَم
تا بگویم تا قیامت "بازهم" را بازهم
هرکسی هرجا که باشد پَر به مشهد میکشد
یاااااا علی موسی الرضااااا را تا که با مَد میکشد
بسکه مشتاقاند دلها بر خراسانِ رضا
سِیل آمد سیل هم شد باز مهمان رضا
شستنِ دلهای ما هیچ است وقتی دیدهایم
آب هم تطهیر میشد زیر باران رضا
این حرم بسیار دیده سالها و قرنها
سیلِ اشک زائران و سیلِ احسان رضا
اولیا جمعاند شبها در حرم فهمیدهاند
فاطمه هرشب میآید در شبستان رضا
باید از دُرّ نجف میساختند این قبله را
من نجف را دیدهام در پیش ایوان رضا
در حرم بودم در و دیوار میگفتند علی
هِی گریبان میدرم با هر علیجانِ رضا
ما از این آقا خدا تنها خدا را خواستیم
مابقی را خواستیم از زیردستانِ رضا
کوزهام سیرابِ آب سرد سقاخانهام
بی نیاز از دست میکائیلم از نان رضا
اقتداری هست اگر با ما فقط الطاف اوست
چارده قرن است نام ماست ایران رضا
وقت جان دادن خدایا کاش با این جان دهم
ای به قربان حسین و ای به قربان رضا
در شلوغی یاد چشمان غریبت سوختیم
ما همه یک عمر با یابنالشبیبت سوختیم
#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_هادی_ع
#ولادت
به شهر کور بخشیدی فروغ چشمهایت را
منور کردی از نورت زمین زیر پایت را
ملائک یک به یک تبریک می گفتند با شادی
به لب ابن الرضا میدید لبخند رضایت را
اگرچه کلهم نور و اگرچه کلهم هادی
به تو دادند اما از ازل نبض هدایت را
گناهان کبیره کردهایم و دل به تو بستیم
مگیری از سر این جامعه دست دعایت را
من از تو آب و نان و سیم و زر هرگز نمی خواهم
به یک لبخند مهمان کن گدای سامرایت را
خلافت چیست چیزی که فقط حق علی بوده
ندیدیم از نبی در خم به غیر از این روایت را
بیا دل های ما را تا غدیر خم مهیا کن
بتابان بر دل تاریکی مان نور ولایت را
بیا بنویس ما را از محبینت لکم لاحق
مگیر از ما به قدر لحظه ای حال و هوایت را
تو راضی باش از ما تا رضا راضی شود از ما
سپرده دست تو بیشک رضا مهر رضایت را
#محمود_یوسفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
به شهر کور بخشیدی فروغ چشمهایت را
منور کردی از نورت زمین زیر پایت را
ملائک یک به یک تبریک می گفتند با شادی
به لب ابن الرضا میدید لبخند رضایت را
اگرچه کلهم نور و اگرچه کلهم هادی
به تو دادند اما از ازل نبض هدایت را
گناهان کبیره کردهایم و دل به تو بستیم
مگیری از سر این جامعه دست دعایت را
من از تو آب و نان و سیم و زر هرگز نمی خواهم
به یک لبخند مهمان کن گدای سامرایت را
خلافت چیست چیزی که فقط حق علی بوده
ندیدیم از نبی در خم به غیر از این روایت را
بیا دل های ما را تا غدیر خم مهیا کن
بتابان بر دل تاریکی مان نور ولایت را
بیا بنویس ما را از محبینت لکم لاحق
مگیر از ما به قدر لحظه ای حال و هوایت را
تو راضی باش از ما تا رضا راضی شود از ما
سپرده دست تو بیشک رضا مهر رضایت را
#محمود_یوسفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#ولادت
سلام ما به تو ای شخص اوّل عالم
درود ما به تو ای سیّد بنی آدم
چه احتیاج به اعجاز دیگری که تویی
خلیلْ آیت و موسی ید و مسیحا دم
نگین تو علی و نقش نام او زهراست
به دست حق تویی از بین انبیا خاتم
تو آمدی و شدند آسمانیان مسرور
تو آمدی و گرفتند ساحران ماتم
اگر طبیب تویی خوش به حال بیماران
که میبری ز دل امروز درد و فردا غم
تو مهربان پدر اُمّتی و ما فرزند
که خورده است گره سرنوشت ما با هم
#سیدمیلادحسنی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
سلام ما به تو ای شخص اوّل عالم
درود ما به تو ای سیّد بنی آدم
چه احتیاج به اعجاز دیگری که تویی
خلیلْ آیت و موسی ید و مسیحا دم
نگین تو علی و نقش نام او زهراست
به دست حق تویی از بین انبیا خاتم
تو آمدی و شدند آسمانیان مسرور
تو آمدی و گرفتند ساحران ماتم
اگر طبیب تویی خوش به حال بیماران
که میبری ز دل امروز درد و فردا غم
تو مهربان پدر اُمّتی و ما فرزند
که خورده است گره سرنوشت ما با هم
#سیدمیلادحسنی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#ولادت
عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست
خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست
در راه تقرب، دل ما سخت پسند است
مشتاق رخ یار، پی خال کسی نیست
هرچند که زشتیم و سیاهیم ... بلالیم
این لکنت ناخواسته اشکال کسی نیست
جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه بجز آل نبی، آل کسی نیست
او آمده تا فاطمه اش را بشناسند
بی فاطمه، امیّد به اعمال کسی نیست
عرشی که نبرده است خدا هیچ کسی را
جز او و علی، جای پر و بال کسی نیست
پرونده ی ما خط به خطش صوم و صلات است
سرمایه ی ما در صف محشر صلوات است
عقباست سرا پرده ی دنیای پیمبر
دنیاست پُر از جلوه ی عقبای پیمبر
او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله ی املای پیمبر
لاحول و لا قوه الاّی رسولان
معنا ندهد جز وی و منهای پیمبر
موسای شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر
طوبای درِ خانه ی زهرا قد رعناش
ریحانه ی بابا شده زهرای پیمبر
با دست علی نامه نوشته به سلاطین
پس معجزه دیدند از امضای پیمبر
این عقد اخوت شده خود، ریشه ی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر
یکسو همه کفار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش، تیغ دو ابروی علی بود
شد لشکر عامی تو هر یک نفر از ما
ای کاش بگیری خبری مختصر از ما
ای رحمت مطلق! تن ما را سر بازار ...
بر، دار اطاعت کن و بردار سر از ما
ما را سحری مثل اویس قرنی کن
ارزانی تو! ... جان گران را بخر از ما
سلمانی موهای تو افتاده به سلمان
پس نیست در ایران تو آشفته تر از ما
قرآن دلت سوخت و قرآن خدا نه!
با سوختن آن شده دفع خطر از ما
از لطف تو و فاطمه و جود حسینت
عمریست خریدند محرم صفر از ما
حیران تو بودیم دم گنبد خضراء
از سمت نجف باز گرفتی خبر از ما
رفتیم و در ایوان طلا، بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم
ای سلسله ی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومه ی صادق
رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق، خدا بوده ولی دست تو رازق
با پینه ی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد اینهمه مخلوق به خالق
نه صاحب مالیم، نه دنبال زر و سیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق
شاگردی شاگرد تو شد کار اساتید
دلباخته ی درس تو هستند خلائق
یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق
خرمای علی شیعه ی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق
والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرببلایم ز مدینه است
هرکس که شده حضرت صادق نگرانش
افتاده عجب قند و نباتی به دهانش
امشب به خدا وصل شو از راه توسل
تصدیق کن او را و سحرگاه بخوانش
پائین حسینیه نشستن هنر اوست
گفت آنکه حسینی شده بالا بنشانش
او دوستمان دارد و ما نیز محبیم
او لطف به ما کرده و بندیم به جانش
راضی شده ما را ببرد بین تنورش
محتاج همینیم نه محتاج به نانش
چسبیده ام امشب به ضریحش چو غباری
آنهم چه ضریحی! که غبار است نشانش
ای باد صبا از سوی ما هم گذری کن
هرکس که دلش سوخت، به زهرا برسانش
من سائل کورم که ندیدم کرمش را
ای کاش بسازند به زودی حرمش را
#رضا_دین_پرور
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_صادق_ع
#ولادت
عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست
خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست
در راه تقرب، دل ما سخت پسند است
مشتاق رخ یار، پی خال کسی نیست
هرچند که زشتیم و سیاهیم ... بلالیم
این لکنت ناخواسته اشکال کسی نیست
جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه بجز آل نبی، آل کسی نیست
او آمده تا فاطمه اش را بشناسند
بی فاطمه، امیّد به اعمال کسی نیست
عرشی که نبرده است خدا هیچ کسی را
جز او و علی، جای پر و بال کسی نیست
پرونده ی ما خط به خطش صوم و صلات است
سرمایه ی ما در صف محشر صلوات است
عقباست سرا پرده ی دنیای پیمبر
دنیاست پُر از جلوه ی عقبای پیمبر
او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله ی املای پیمبر
لاحول و لا قوه الاّی رسولان
معنا ندهد جز وی و منهای پیمبر
موسای شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر
طوبای درِ خانه ی زهرا قد رعناش
ریحانه ی بابا شده زهرای پیمبر
با دست علی نامه نوشته به سلاطین
پس معجزه دیدند از امضای پیمبر
این عقد اخوت شده خود، ریشه ی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر
یکسو همه کفار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش، تیغ دو ابروی علی بود
شد لشکر عامی تو هر یک نفر از ما
ای کاش بگیری خبری مختصر از ما
ای رحمت مطلق! تن ما را سر بازار ...
بر، دار اطاعت کن و بردار سر از ما
ما را سحری مثل اویس قرنی کن
ارزانی تو! ... جان گران را بخر از ما
سلمانی موهای تو افتاده به سلمان
پس نیست در ایران تو آشفته تر از ما
قرآن دلت سوخت و قرآن خدا نه!
با سوختن آن شده دفع خطر از ما
از لطف تو و فاطمه و جود حسینت
عمریست خریدند محرم صفر از ما
حیران تو بودیم دم گنبد خضراء
از سمت نجف باز گرفتی خبر از ما
رفتیم و در ایوان طلا، بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم
ای سلسله ی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومه ی صادق
رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق، خدا بوده ولی دست تو رازق
با پینه ی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد اینهمه مخلوق به خالق
نه صاحب مالیم، نه دنبال زر و سیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق
شاگردی شاگرد تو شد کار اساتید
دلباخته ی درس تو هستند خلائق
یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق
خرمای علی شیعه ی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق
والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرببلایم ز مدینه است
هرکس که شده حضرت صادق نگرانش
افتاده عجب قند و نباتی به دهانش
امشب به خدا وصل شو از راه توسل
تصدیق کن او را و سحرگاه بخوانش
پائین حسینیه نشستن هنر اوست
گفت آنکه حسینی شده بالا بنشانش
او دوستمان دارد و ما نیز محبیم
او لطف به ما کرده و بندیم به جانش
راضی شده ما را ببرد بین تنورش
محتاج همینیم نه محتاج به نانش
چسبیده ام امشب به ضریحش چو غباری
آنهم چه ضریحی! که غبار است نشانش
ای باد صبا از سوی ما هم گذری کن
هرکس که دلش سوخت، به زهرا برسانش
من سائل کورم که ندیدم کرمش را
ای کاش بسازند به زودی حرمش را
#رضا_دین_پرور
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#ولادت
جهان در اضطرابی سخت و سنگین غرق وحشت بود
بشر بازیچهای بیچاره در چنگ جهالت بود
در آن عصری که خالی بود از انسانیت دنیا
و انسان تشنهی یک جرعه از جام عدالت بود
پدر می کَند گور دختر دردانهی خود را
که این دختر کشی بین عرب نوعی فضیلت بود
فقط اعراب نه بلکه زمین با ساکنان خود
اسیر فتنه و ظلم و فساد و قتل و غارت بود
برای فتنه هرلحظه قریش آماده و ابلیس
میان جمع آنها در پی کسب مهارت بود
شرافت شد لگد مال شیاطین کشته شد غیرت
نماند آثاری از عزّت بشر در بند ذلّت بود
به یکباره ورق برگشت در آشوب دورانی
که خلقی روز و شب سرگشته سرگرم جنایت بود
خدا نوری فرستاد و از آن روشن شد این عالم
که بر اندیشه ها تابید و آغاز هدایت بود
خدا از عرش خود روی زمین آورد احمد را
محمّد در جهان و خلقت آن رکن و علّت بود
همان پیغمبری که قبل از آدم خلق شد آمد
که پیش از او میان عرش مشغول عبادت بود
نمی دانم که از ترسش فرو می ریخت یا از شوق؟
مدائن داشت ایوانی که جولانگاه قدرت بود
به قصد سجده عزّی و هبل ها بر زمین خوردند
نصیب مشرکان خواری،نبی در اوج عزّت بود
زبان پادشاهان بند آمد تاجشان افتاد
ابوجهلان حقیر امّا محمّد با صلابت بود
چه اعجازی از این بهتر که در یک دست او قرآن
و در یک دست دیگر هم ید بیضای عترت بود
#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
جهان در اضطرابی سخت و سنگین غرق وحشت بود
بشر بازیچهای بیچاره در چنگ جهالت بود
در آن عصری که خالی بود از انسانیت دنیا
و انسان تشنهی یک جرعه از جام عدالت بود
پدر می کَند گور دختر دردانهی خود را
که این دختر کشی بین عرب نوعی فضیلت بود
فقط اعراب نه بلکه زمین با ساکنان خود
اسیر فتنه و ظلم و فساد و قتل و غارت بود
برای فتنه هرلحظه قریش آماده و ابلیس
میان جمع آنها در پی کسب مهارت بود
شرافت شد لگد مال شیاطین کشته شد غیرت
نماند آثاری از عزّت بشر در بند ذلّت بود
به یکباره ورق برگشت در آشوب دورانی
که خلقی روز و شب سرگشته سرگرم جنایت بود
خدا نوری فرستاد و از آن روشن شد این عالم
که بر اندیشه ها تابید و آغاز هدایت بود
خدا از عرش خود روی زمین آورد احمد را
محمّد در جهان و خلقت آن رکن و علّت بود
همان پیغمبری که قبل از آدم خلق شد آمد
که پیش از او میان عرش مشغول عبادت بود
نمی دانم که از ترسش فرو می ریخت یا از شوق؟
مدائن داشت ایوانی که جولانگاه قدرت بود
به قصد سجده عزّی و هبل ها بر زمین خوردند
نصیب مشرکان خواری،نبی در اوج عزّت بود
زبان پادشاهان بند آمد تاجشان افتاد
ابوجهلان حقیر امّا محمّد با صلابت بود
چه اعجازی از این بهتر که در یک دست او قرآن
و در یک دست دیگر هم ید بیضای عترت بود
#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_صادق_ع
#ولادت
طلوع کرده ای و نور عشق تابیده ست
در آسمان مدینه چه جای خورشید است؟!
به گرد خانهی تو در طواف جنّ و ملک
که عید آمدنت روز شور و امّید است
کلاس درس تو جای هزار افلاطون
به خاک پای تو سقراط چشم ساییده است
برای شاگردانت چقدر آسان است
هرآنچه از نظر اهل علم پیچیده است
سر ارادت ما و کلام قدسی تو
که سر سپردهی تو مرد راه توحید است
تو وعده دادهای آن عید صبح صادق را
حدیث صدق که باشد چه جای تردید است؟!
#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
طلوع کرده ای و نور عشق تابیده ست
در آسمان مدینه چه جای خورشید است؟!
به گرد خانهی تو در طواف جنّ و ملک
که عید آمدنت روز شور و امّید است
کلاس درس تو جای هزار افلاطون
به خاک پای تو سقراط چشم ساییده است
برای شاگردانت چقدر آسان است
هرآنچه از نظر اهل علم پیچیده است
سر ارادت ما و کلام قدسی تو
که سر سپردهی تو مرد راه توحید است
تو وعده دادهای آن عید صبح صادق را
حدیث صدق که باشد چه جای تردید است؟!
#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#ولادت
باید نگاره ای بنویسم زِ رويتان
تا عالمی شود همه درگیر مویتان
ما باده ی حلال تورا نوش می کنیم
مستىِ جام آدمیان از سبویتان
هر صبح و ظهر و شب سر تعظیم آورند
خیل ملک زِ عشق و وفا رو به سویتان
از اصل و ریشه اهل کرامات و رحمتید
گرچه که بَد در آمده از کار عمویتان
آنکه بَدی به حق تو کرد، عاقبت شده ست
مبهوت و ماتِ شمه ای از خُلق و خویتان
در طول عمر شصت و سه سال تو گفته اند
جز حرف حق نیامده دَر از گلویتان
با روی و موی و کوی تو دل خو گرفته است
دنیای ما زِ عطر شما بو گرفته است
تو آمدی که طبع دل ما عوض شود
با دیدن تو جلوه ی دنیا عوض شود
تو آمدی که با دَم عیسایی شما
احمد مسیح و جای مسیحا عوض شود
تو آمدی که معجزه های مکررت
غوغا کند، وَ معنی غوغا عوض شود
تو آمدی که نورِ رُخ دلربای تو
باعث شود که شمس و قمرها عوض شود
تو آمدی که سبزی روی مطهرت
کاری کند که حالت صحرا عوض شود
تو آمدی که دین الهی بپا شود
مسجد بنا شود، وَ كليسا عوض شود
تو آمدی و آمدنت انفجار کرد
فصلِ خزانِ خطه ی مارا بهار کرد
ای جان ما فدای تو و اهلبیت تو
عالم همه گدای تو و اهلبیت تو
دنیا به این بزرگی و هرچه درون اوست
خورده سَند برای تو و اهلبیت تو
دارم دوباره در سرِ خود شوق دیدنت
دارد دلم هوای تو و اهلبیت تو
عرش خدا سرای خداوند باری و..
باشد جهان سرای تو و اهلبیت تو
در آسمان و، در همه ی قُلّه های نور
بالا بُوَد لوای تو و اهلبیت تو
راه هدایتی و، هدایت گر بشر..
..گشته نوشته های تو و اهلبیت تو
گفتی سفارشم همه قرآن و اهلبیت..
..باشد دلیل مَحكمه قرآن و اهلبیت
خود دلبری و دلبر تو مرتضی علی ست
یکتا ترین برادر تو مرتضی علی ست
از کودکی به دست خودت تربیت شده ست
از کودکی به محضر تو مرتضی علی ست
در معرکه کنارِ تو پیکار می کند
همواره یار و یاور تو مرتضی علی ست
هم عاشقِ خدا و نبیِ خدا بُوَد
هم بی قرار کوثر تو مرتضی علی ست
او جانشین حق تو، والی مطلق است
بعد از تو مرد سنگر تو مرتضی علی ست
با دست او تمام جهان فتح می شود
تا رمز فتح خیبر تو مرتضی علی ست
من شیعه ی علی و مسلمان اَحمدم
شکر خدا که نوکرِ آل محمدم
#مجتبی_دسترنج
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
باید نگاره ای بنویسم زِ رويتان
تا عالمی شود همه درگیر مویتان
ما باده ی حلال تورا نوش می کنیم
مستىِ جام آدمیان از سبویتان
هر صبح و ظهر و شب سر تعظیم آورند
خیل ملک زِ عشق و وفا رو به سویتان
از اصل و ریشه اهل کرامات و رحمتید
گرچه که بَد در آمده از کار عمویتان
آنکه بَدی به حق تو کرد، عاقبت شده ست
مبهوت و ماتِ شمه ای از خُلق و خویتان
در طول عمر شصت و سه سال تو گفته اند
جز حرف حق نیامده دَر از گلویتان
با روی و موی و کوی تو دل خو گرفته است
دنیای ما زِ عطر شما بو گرفته است
تو آمدی که طبع دل ما عوض شود
با دیدن تو جلوه ی دنیا عوض شود
تو آمدی که با دَم عیسایی شما
احمد مسیح و جای مسیحا عوض شود
تو آمدی که معجزه های مکررت
غوغا کند، وَ معنی غوغا عوض شود
تو آمدی که نورِ رُخ دلربای تو
باعث شود که شمس و قمرها عوض شود
تو آمدی که سبزی روی مطهرت
کاری کند که حالت صحرا عوض شود
تو آمدی که دین الهی بپا شود
مسجد بنا شود، وَ كليسا عوض شود
تو آمدی و آمدنت انفجار کرد
فصلِ خزانِ خطه ی مارا بهار کرد
ای جان ما فدای تو و اهلبیت تو
عالم همه گدای تو و اهلبیت تو
دنیا به این بزرگی و هرچه درون اوست
خورده سَند برای تو و اهلبیت تو
دارم دوباره در سرِ خود شوق دیدنت
دارد دلم هوای تو و اهلبیت تو
عرش خدا سرای خداوند باری و..
باشد جهان سرای تو و اهلبیت تو
در آسمان و، در همه ی قُلّه های نور
بالا بُوَد لوای تو و اهلبیت تو
راه هدایتی و، هدایت گر بشر..
..گشته نوشته های تو و اهلبیت تو
گفتی سفارشم همه قرآن و اهلبیت..
..باشد دلیل مَحكمه قرآن و اهلبیت
خود دلبری و دلبر تو مرتضی علی ست
یکتا ترین برادر تو مرتضی علی ست
از کودکی به دست خودت تربیت شده ست
از کودکی به محضر تو مرتضی علی ست
در معرکه کنارِ تو پیکار می کند
همواره یار و یاور تو مرتضی علی ست
هم عاشقِ خدا و نبیِ خدا بُوَد
هم بی قرار کوثر تو مرتضی علی ست
او جانشین حق تو، والی مطلق است
بعد از تو مرد سنگر تو مرتضی علی ست
با دست او تمام جهان فتح می شود
تا رمز فتح خیبر تو مرتضی علی ست
من شیعه ی علی و مسلمان اَحمدم
شکر خدا که نوکرِ آل محمدم
#مجتبی_دسترنج
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#ولادت
با نام تو انسان؛ لباس نو به تن کرد
وحدانیت، عرفان؛ لباس نو به تن کرد
یک نورِ ممتد کرد مکه را احاطه
خورشید، شد تابان؛ لباس نو به تن کرد
شد ذکر گل: صَلوا علیکَ یامحمد(ص)
با نم نم ِ باران لباس نو به تن کرد
آتشکده خاموش شد اما به عشقت
روشن شد آتشدان؛ لباس نو به تن کرد
تا آمدی...بر خاک افتادند بت ها
با دستِ تو "ایمان" لباس نو به تن کرد
دریاچهٔ ساوه کویری شد ولیکن
سرتاسرِ ایران؛ لباس نو به تن کرد
فردایِ میلادِ تو دیدم کاخ کسری-
آباد شد...ایوان؛ لباس نو به تن کرد
در جشن میلاد تو ای پیغمبرِ وحی
اسلام ِ جاویدان؛ لباس نو به تن کرد
در عرش، خادم شد برایت جبرائیل و
بینِ فرشتگان؛ لباس نو به تن کرد
از تو هراسان و به قصدِ امّتِ تو
آماده شد شیطان؛ لباس نو به تن کرد*
در صبحِ میلادت به همراه ملائک
مثل علی(ع)...سلمان؛ لباس نو به تن کرد
تا حضرتِ آدم به دیدار تو آمد
با توبه از عصیان؛ لباس نو به تن کرد
تازه-مسلمان تا که از چشمت شفا یافت
فوراُ پس از درمان؛ لباس نو به تن کرد!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
با نام تو انسان؛ لباس نو به تن کرد
وحدانیت، عرفان؛ لباس نو به تن کرد
یک نورِ ممتد کرد مکه را احاطه
خورشید، شد تابان؛ لباس نو به تن کرد
شد ذکر گل: صَلوا علیکَ یامحمد(ص)
با نم نم ِ باران لباس نو به تن کرد
آتشکده خاموش شد اما به عشقت
روشن شد آتشدان؛ لباس نو به تن کرد
تا آمدی...بر خاک افتادند بت ها
با دستِ تو "ایمان" لباس نو به تن کرد
دریاچهٔ ساوه کویری شد ولیکن
سرتاسرِ ایران؛ لباس نو به تن کرد
فردایِ میلادِ تو دیدم کاخ کسری-
آباد شد...ایوان؛ لباس نو به تن کرد
در جشن میلاد تو ای پیغمبرِ وحی
اسلام ِ جاویدان؛ لباس نو به تن کرد
در عرش، خادم شد برایت جبرائیل و
بینِ فرشتگان؛ لباس نو به تن کرد
از تو هراسان و به قصدِ امّتِ تو
آماده شد شیطان؛ لباس نو به تن کرد*
در صبحِ میلادت به همراه ملائک
مثل علی(ع)...سلمان؛ لباس نو به تن کرد
تا حضرتِ آدم به دیدار تو آمد
با توبه از عصیان؛ لباس نو به تن کرد
تازه-مسلمان تا که از چشمت شفا یافت
فوراُ پس از درمان؛ لباس نو به تن کرد!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#ولادت
آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد
بر لب آینهی غمزده لبخند آمد
کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد
آخرین برگهی پیغامِ خداوند آمد
می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات
مَقدَم گلپسر آمنهخاتون صلوات
روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت
جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم
با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد
جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم
لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم
اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه
در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم
از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم
حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروجات پر جبریل امین کم آورد
شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی
سیب از دست علی جان خودت می خوردی
هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود
حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند
درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند
عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود
من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات
لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم
دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات
آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات
گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم
در کنار تو که باشم بخدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم
شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریهکنهایحسینات حسنیاند همه
کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم بخدا در پی درمان شدنم
ابرِ لبریز منم تشنهی باران شدنم
سال ها منتظر جابر حیان شدنم
پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد! به فدای قلمت
شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی
آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی
خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود
گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود
#بردیا_محمدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_صادق_ع
#ولادت
آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد
بر لب آینهی غمزده لبخند آمد
کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد
آخرین برگهی پیغامِ خداوند آمد
می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات
مَقدَم گلپسر آمنهخاتون صلوات
روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت
جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم
با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد
جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم
لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم
اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه
در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم
از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم
حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروجات پر جبریل امین کم آورد
شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی
سیب از دست علی جان خودت می خوردی
هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود
حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند
درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند
عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود
من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات
لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم
دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات
آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات
گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم
در کنار تو که باشم بخدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم
شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریهکنهایحسینات حسنیاند همه
کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم بخدا در پی درمان شدنم
ابرِ لبریز منم تشنهی باران شدنم
سال ها منتظر جابر حیان شدنم
پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد! به فدای قلمت
شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی
آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی
خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود
گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود
#بردیا_محمدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#ولادت
امشب وجود را شرف دیگر آمده
در جلوه آن جمال خدا منظر آمده
در شام تیره مهر جهان گستر آمده
دوران تیره گیّ و ستم بر سر آمده
بر جنّ و انس و حور و ملک رهبر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
عالم محیط جلوۀ دادار سرمد است
ملک وجود یکسره خلد مخلّد است
هر سو که رو نهید عیان حسن احمد است
در جلوه آفتاب جمال محمّد است
از آفتاب بر همه روشنتر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
امشب رسل رسول خدا را صدا زنند
هر یک دم از ثنای محمّد جدا زنند
دست دعا به دامن آن مقتدا زنند
بت ها به کعبه دم ز رسول خدا زنند
گویند بت شکن ز سوی داور آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
خوبان روزگار حقیر محمّدند
خورشید و ماه هر دو اسیر محمّدند
پیغمبران تمام بشیر محمّدند
یک جلوه از جمال منیر محمّدند
او آفتاب و خیل رسل اختر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
این است آنکه بتکده زیر و زبر کند
زانگشت خویش معجز شق القمر کند
خود را تمامعمر چراغ بشر کند
شام سیاه عالمیان را سحر کند
در دامن تو مهرِ جهان پرور آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
پیدایش دو آیت سرمد مبارک است
یک صبح را دو عید مؤّید مبارک است
در تیرگی تجلّی احمد مبارک است
میلاد این ابن محمّد مبارک است
درّی الهی از صدف دیگر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
در چشم علم مشعل روشنگر است این
استاد کل ولّی خدا جعفر است این
آئینۀ حقیقتِ پیغمبر است این
معصومِ هشتم است و ششم رهبر است این
آری خدای را ششمین مظهر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_صادق_ع
#ولادت
امشب وجود را شرف دیگر آمده
در جلوه آن جمال خدا منظر آمده
در شام تیره مهر جهان گستر آمده
دوران تیره گیّ و ستم بر سر آمده
بر جنّ و انس و حور و ملک رهبر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
عالم محیط جلوۀ دادار سرمد است
ملک وجود یکسره خلد مخلّد است
هر سو که رو نهید عیان حسن احمد است
در جلوه آفتاب جمال محمّد است
از آفتاب بر همه روشنتر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
امشب رسل رسول خدا را صدا زنند
هر یک دم از ثنای محمّد جدا زنند
دست دعا به دامن آن مقتدا زنند
بت ها به کعبه دم ز رسول خدا زنند
گویند بت شکن ز سوی داور آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
خوبان روزگار حقیر محمّدند
خورشید و ماه هر دو اسیر محمّدند
پیغمبران تمام بشیر محمّدند
یک جلوه از جمال منیر محمّدند
او آفتاب و خیل رسل اختر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
این است آنکه بتکده زیر و زبر کند
زانگشت خویش معجز شق القمر کند
خود را تمامعمر چراغ بشر کند
شام سیاه عالمیان را سحر کند
در دامن تو مهرِ جهان پرور آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
پیدایش دو آیت سرمد مبارک است
یک صبح را دو عید مؤّید مبارک است
در تیرگی تجلّی احمد مبارک است
میلاد این ابن محمّد مبارک است
درّی الهی از صدف دیگر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
در چشم علم مشعل روشنگر است این
استاد کل ولّی خدا جعفر است این
آئینۀ حقیقتِ پیغمبر است این
معصومِ هشتم است و ششم رهبر است این
آری خدای را ششمین مظهر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#ولادت
به پریشانی هر زلف پریشان سوگند
به نفسهای لب خشک بیابان سوگند
به تب خاکِ ترکخوردهی سوزان سوگند
به نمک زار به هر تشنهی باران سوگند
صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد
چارده بار نوشتند محمد آمد
او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟
او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟
او سوالی است جوابش که سکوت است
که هست ؟
آدم ! او فلسفهی سر هبوط است که هست؟
ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود
باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود
ناگهان پرده برانداخته است از رویش
تا که کسرا شکند از شکن گیسویش
قبله آرام بگیرد به خم ابرویش
که هیاهو بکند زمزمهی یا هویش
جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند
قبل میلاد علی بود علی را دیدند
تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید
خار در خار پُر از خار... گلستان را دید
تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید
پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید
رحمت واسعهاش روی سر فاطمه است
او نفسهای علی و جگر فاطمه است
او فقط بود و فقط بود مسلمان خودش
مومن خویش شد و غرقهی ایمان خودش
جلوهای بود دو تا گشت دوچندان خودش
دید با چشم خودش عین خودش جان خودش
در کمالات خودش نورِ جلی را میدید
او در آیینهی خود روی علی را میدید
ای که قبل از همه معمار دو دنیا شدهای
قبل خود آمده این گونه معما شدهای
آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شدهای
هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شدهای
از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند
لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند
آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی
تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی
فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی
تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی
تا رضا و علی و هادی و موسی باشی
آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی
لب تو غرق تمنای حسین و حسن است
چشم تو مات تماشای حسین و حسن است
خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است
که فقط سینه تو جای حسین و حسن است
کیستی کعبهی ما ای همه آمال علی
ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی
تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است
چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است
خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است
که علی نعرهی تکبیر خدا پیش تو است
همه حیرت زدهی ضربهی کاری شدهاند
چه خیالیست اگر آن دو فراری شدهاند
نسب ماست که از آل شقایق باشیم
و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم
این کریمی شما بود که عاشق باشیم
قسمت این بود که از لطف تو لایق باشیم
تا بگویند به ما قبلهی دنیا آمد
که علی مژده بده صادق زهرا آمد
مذهب ماست به تاسیس اباعبدالله
مکتب ماست به تدریس اباعبدالله
ما همه مست احادیث اباعبدالله
نفس ماست به تقدیس اباعبدالله
کُنیهات کُنیهی عشق است همانند حسین
ای به قربان دلت ای دل در بند حسین
غزه امروز بمان از دل ویران برخیز
راه کم مانند ببین، جبههی جولان برخیز
همتی مانده فقط غیرت لبنان برخیز
فتح نزدیک شده لطف شهیدان، برخیز
مرگ صهیون و یهودا چقدر نزدیک است
به تو سوگند که هنگام سحر نزدیک است...
#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_صادق_ع
#ولادت
به پریشانی هر زلف پریشان سوگند
به نفسهای لب خشک بیابان سوگند
به تب خاکِ ترکخوردهی سوزان سوگند
به نمک زار به هر تشنهی باران سوگند
صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد
چارده بار نوشتند محمد آمد
او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟
او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟
او سوالی است جوابش که سکوت است
که هست ؟
آدم ! او فلسفهی سر هبوط است که هست؟
ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود
باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود
ناگهان پرده برانداخته است از رویش
تا که کسرا شکند از شکن گیسویش
قبله آرام بگیرد به خم ابرویش
که هیاهو بکند زمزمهی یا هویش
جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند
قبل میلاد علی بود علی را دیدند
تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید
خار در خار پُر از خار... گلستان را دید
تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید
پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید
رحمت واسعهاش روی سر فاطمه است
او نفسهای علی و جگر فاطمه است
او فقط بود و فقط بود مسلمان خودش
مومن خویش شد و غرقهی ایمان خودش
جلوهای بود دو تا گشت دوچندان خودش
دید با چشم خودش عین خودش جان خودش
در کمالات خودش نورِ جلی را میدید
او در آیینهی خود روی علی را میدید
ای که قبل از همه معمار دو دنیا شدهای
قبل خود آمده این گونه معما شدهای
آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شدهای
هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شدهای
از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند
لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند
آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی
تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی
فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی
تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی
تا رضا و علی و هادی و موسی باشی
آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی
لب تو غرق تمنای حسین و حسن است
چشم تو مات تماشای حسین و حسن است
خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است
که فقط سینه تو جای حسین و حسن است
کیستی کعبهی ما ای همه آمال علی
ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی
تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است
چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است
خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است
که علی نعرهی تکبیر خدا پیش تو است
همه حیرت زدهی ضربهی کاری شدهاند
چه خیالیست اگر آن دو فراری شدهاند
نسب ماست که از آل شقایق باشیم
و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم
این کریمی شما بود که عاشق باشیم
قسمت این بود که از لطف تو لایق باشیم
تا بگویند به ما قبلهی دنیا آمد
که علی مژده بده صادق زهرا آمد
مذهب ماست به تاسیس اباعبدالله
مکتب ماست به تدریس اباعبدالله
ما همه مست احادیث اباعبدالله
نفس ماست به تقدیس اباعبدالله
کُنیهات کُنیهی عشق است همانند حسین
ای به قربان دلت ای دل در بند حسین
غزه امروز بمان از دل ویران برخیز
راه کم مانند ببین، جبههی جولان برخیز
همتی مانده فقط غیرت لبنان برخیز
فتح نزدیک شده لطف شهیدان، برخیز
مرگ صهیون و یهودا چقدر نزدیک است
به تو سوگند که هنگام سحر نزدیک است...
#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110