میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
11K subscribers
6.54K photos
810 videos
48 files
609 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#یا_امیر_المومنین_علیه‌السلام 💛

ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی
دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی

دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت
حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی

تو رازِ سر به مُهرِ خداوندِ کعبه‌ای
دیوارِ خانه باز شد و برملا شدی

با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست
شأنِ نزولِ قاری غارِ حرا شدی

گفتیم ابوتراب و نوشتیم اباالحسین
از بین خاک‌ها پدرِ کربلا شدی

بالابلندِ وادی کوتاه‌قامتان!
ای قله‌ای که نونِ میان لَنا شدی

اوج غریبی است که در این همه زمان
با مردمِ زمانه‌ی خود آشنا شدی

حی‌علی‌الصلوةِ فُراداترین قیام!
آخر میان جهلِ جماعت قضا شدی

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام

مرا در عالم ذَر حضرت مادر سوا کرده
برایم آبرودار آبرویی دست و پا کرده

کنیز روضه‌ات می‌خواست من هم نوکرت باشم
دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده

شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضه‌های تو
منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده

صدایت می‌زنم با بغض، مثل «کودکی‌هایم»
که در بازار غربت دست مادر را رها کرده

به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه
که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده

دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک
که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده

فقیرم؛ آن فقیری که غنی‌تر از سلاطین است
خدا خیرش دهد هرکس مرا اینجا گدا کرده

شبم روز است، با عکسی که از دیوار می‌تابد
خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده

کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم
کلاغ قصه‌ی غربت هوای کربلا کرده

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین

همه‌شب راه می‌روم در خواب
پای رویای من پُر آبله است
مگر از آسمانِ خانه‌ی ما
تا ضریحت چقدر فاصله است؟!

تا در این شاهراه گم نشوم
باز با چشم بسته بیدارم
چند شب مانده است تا خورشید
چند صد تا ستاره بشمارم؟!

از مزارِ پدر به سمت پسر
در مسیری که شب‌به‌شب رفتم
تا ضریحت به احترام نجف
جاده‌ها را عقب‌عقب رفتم

روزها با شمارشِ معکوس
می‌گذشتند زود، تا برسم
ساعتم را عقب کشیدم تا
سرِ ساعت به کربلا برسم

یک‌هزار و چهارصد منزل
یک‌هزار و چهارصد سال است
سرِ این جاده در زمان ظهور
انتهای مسیر، گودال است

مقتلت را ورق زدم؛ می‌گفت
ته این جاده صحبت از جنگ است
یاری‌ام کن که زودتر برسم
پای رویای من اگر لنگ است

هر شب این دلهره‌ست کابوسم
که مبادا دوباره دیر شود
نکند آسمان غروب کند
نکند خواهرت اسیر شود

نکند آب تا حرم نرسد
ساقی‌ات از خجالت آب شود
«روی نیزه بخواب مادر جان!»
ذکر لالایی رباب شود

یاری‌ام کن به یاری‌ات برسم
دستِ خنجر به حنجرت نرسد
تا سواری به گَرد پاهای
دخترِ نازپرورت نرسد

قطره قطره به هم گره خوردیم
تا به دریای سرخ‌تان برسیم
تا سرِ ساعتِ طلوع سرت
پله‌پله به آسمان برسیم

مثل تسبیح، سوی آغوشِ
ذکرِ «هل‌من‌معینت» آمده‌ایم
گرچه دیر است، جای روز دهم
یاری اربعینت آمده‌ایم

پیش‌مرگانِ آسمان بودن
آخرِ راهِ ما زمینی‌هاست
روی زانوی تو شهید شدن
همه‌شب خوابِ اربعینی‌هاست

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_علیه_السلام

بر مزارت حرمی ساخته‌ام با «مثلا»
گرچه خاک آمده پابوسی‌ات؛ اما مثلا ...

خاک‌های حرمت راهی سجاده شدند
کوچی از غربت، تا تربت اعلا مثلا

گنبدت آیه‌ی والشّمش شد و روشن شد
نه فقط فرش، که تا عرشِ معلّا مثلا

باد، این نامه‌بر پرچم عطرآگینت
می‌برد نامِ تو را آن‌سرِ دنیا مثلا

به ضریحِ اثرِ فرشچیان بسته دخیل
چشم‌‌مان حاجتِ یک عمرْ تماشا مثلا

روی هر پنجره‌اش ذیلِ تولای شما
دشمنت لعن شده، لعنِ حمیرا مثلا

مثل پروانه که مأمورِ طواف شمع است
جمع خدّامِ حرم دور سر ما مثلا ...

کربلا می‌چکد از گریه‌ی سقاخانه
روضه جاری‌ست از آن، روضه‌ی سقا مثلا

دسته‌ای آمده از محضر باب‌القاسم
هیئتی همنامِ «حضرت زهرا» مثلا

روضه‌خوانی وسطِ صحن، حکایت می‌خواند
قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو؛ حالا مثلا ...

مادرِ آب از آن رد شده آرام آرام
سدّی از سنگ، نبسته‌ست گذر را مثلا‌

"کوچه‌ای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی"
نیست در قصه‌ی ما صحبتِ این‌ها مثلا

مادرِ قصه‌ی ما رفت، صحیح و سالم
نه؛ نخورده ترک آیینه‌ی مولا مثلا

بعدِ مجلس همه رفتند زیارت کردند
تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#یا_امیر_المومنین_علیه‌السلام

با سر به خاطر تو سر دار می‌روم
آخر به شوق وعده‌ی دیدار می‌روم !

حالا که شاهراه رسیدن به تو یکی‌ست
دنبال راه میثم تمّار می‌روم

یک بار اگر قدم بگذاری به چشم من
قربان خاک پای تو صدبار می‌روم

مستم نوازشم نکنی گریه می‌کنم
با سر میان دامن دیوار می‌روم

نوکر قبول کن بخرم مُفت هم بخر
دارم به شوق سود به بازار می‌روم

بین غلام‌های تو یوسف نشسته است
باشد قبول من ته انبار می‌روم

تو کعبه‌ای و قبله‌نما ردّ پای توست
وقتی به طوف قبله‌ی سیّار می‌روم

در سایه‌سار هیبتِ ایوان‌ طلای تو
قربان دست و پنجه‌ی معمار می‌روم

سوی بهشت از حرمت کوچ می‌کنم
راه گریز نیست به اجبار می‌روم

جنت برای مزدِ گدایان تو کم است
حالا که چاره نیست به اصرار می‌روم !

#رضا_قاسمی
#مــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_مجتبی_علیه‌السلام‌
#دوشنبه‌‌های‌_‌امام‌حسنی‌💚

ای حا و سین و نون الفبای من حسن
ای ختم هر کلام به هر انجمن حسن

هر کس ز باده‌ای بشود مست مست مست
من باده می‌شوم به نوای حسن حسن

این تارهای صوتی من کوک اسم توست
آواز عشق من بشود یک دهن حسن

نامت قیامتی بکند در قیامتم
وقتی که بشنوم ز لب مرد و زن حسن

ای یکه‌تاز جنگ جمل ای دلیرمرد
ای ذوالفقار حیدر و ای صف‌شکن حسن

ای حضرت شجاعت و ای شیر مرتضی
با لشکری حریف شدی تن‌به‌تن حسن

مرهون صلح توست اگر که حسینی‌ام
از لطف توست گر شده‌ام سینه‌زن حسن

خالی‌ست دست من تو بیا و پرش بکن
این تن بمیرد و بشود در کفن حسن

جا می‌دهم تمام غمت را به مصرعی
ای حضرت غریب غریب وطن حسن

#رضا_قاسمی
#مــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س

برای نوحه‌ی «عجّل‌وفاتِ» مادرِ خانه
به سینه خورد دو دستِ دعای دخترِ خانه

نگاهِ پنجره را شست، سیلِ روضه‌ی باران
پر از دخیلِ تماشاست دیده‌ی ترِ خانه

ستونِ خانه‌ی عرش و عصا؟ چه ضد و نقیضی!
شکسته پای ستونش ستونِ دیگرِ خانه

درست لحظه‌ی آوارِ آتشِ در و دیوار
نوشته‌اند که خانه خراب شد سرِ خانه

بهشت و لشکر ابلیس؟! بیت وحی و جهنم؟!
چنین خیال محالی نبود باور خانه

سپر شکسته شد و خانه سرشکسته‌تر از آن
چقدر بغض شکست از شکستنِ درِ خانه

چه دید در عَلمِ اختلافِ لشکرِ فرّار
که رفت حیدر کرار، پشتِ سنگرِ خانه؟!

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س


شب زنده شد به برکت شب‌زنده‌داری‌ات
قیمت گرفت نافله از هم‌جواری‌ات

در اشک‌های اهلِ سحر ذکر خیر توست
حرف از قنوت وِتر، که شد یادگاری‌ات

از خشت‌خشتِ خانه‌ی تو نور می‌چکد
خورشید تکّه‌ای‌ست از آیینه‌کاری‌ات

ای در تنورِ نانِ شبت رزق آسمان!
ای «هل‌اتیٰ» ستاره‌ای از سفره‌داری‌ات!

دستاس نیست، چرخ فلک زیر دست توست
ای گردش زمین و زمان خانه‌داری‌ات!

از غصه‌ی دلت بگو ای داغِ سربه‌مُهر!
از عرش آمدند پی غم‌گساری‌ات

همسایه‌ات لیاقت اشک تو را نداشت
عرشِ خداست تشنه‌ی ابر بهاری‌ات

از گریه‌های دَم‌به‌دَمت سبز شد خزان
نخل شکسته سرو شد از رودِ جاری‌ات

ای اشکِ «لایَمَسُّه‌ُو الّاالمُطَهَّرون»
خونابه‌های ریخته از زخم کاری‌ات!

تیغ علی غلاف نشد وقت اختلاف
غرّید و ‌خطبه شد به دَم ذوالفقاری‌ات

کوثر شدی که یک‌تنه لشکرکشی کنی
تکثیر شد در اشکِ علی بی‌شماری‌ات

وقف علی‌ست، دار و نداری که هست و نیست
ای رونقِ طوافِ نجف بی‌مزاری‌ات

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها

کنار جانماز از عرش، هر شب میهمان داری
میان هر قنوتت تکه‌ای از کهکشان داری

ستاره در نمکدان است و قرص ماه، جای نان
که هستی که میان سفره‌ی خود آسمان داری ؟!

پدر با بوسه بر دستت؛ نشان داده مقامت را
که هستی که ولایت بر همه پیغمبران داری ؟!

تو را پروردگار از عرش، نازل کرد و گفت ای فرش ...
برای اوج، هجده سالِ نوری را زمان داری !

به عشقِ «اَشهَدُ اَنّ عَلی» از خود گذشتی؛ پس ...
تو حقّ زندگی بر گردنِ بانگِ اذان داری

نفهمیدند، حرفت را؛ ولی غصه نخور بانو
کنار خود کسی مثل علی را همزبان داری

اگر چه شاخه‌ات آتش گرفت؛ اما ثمر دادی
تو طوبای بهشتی؛ پس یقینا باغبان داری

رکوعِ در نمازت بود، حالِ آخرِ عمرت
نفهمیدند، نادانان چرا قدّ کمان داری !

تو را در خاک، می‌جویند غافل‌ها؛ نمی‌دانند ...
که بین لامکان؛ نزد خدای خود مکان داری

تو را پروردگار از چشمِ نااهلان نهان کرده
سلام ای گنج مخفی که مزاری بی نشان داری !

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_خدیجه_سلام‌الله‌علیها
#ام_المومنین‌

پس از احمد اگر نازل شود پیغمبری دیگر
نمی‌آید شبیه همسرِ او همسری دیگر

زنی از جنسِ «اَعطَیناک» بین نازَنان تنهاست
که محشور است آنجا ابتری با ابتری دیگر

کنار هم‌رکابش «یاعلی» گفت و به جنگ جهل
نرفت از سنگرِ هم‌سنگرش در سنگری دیگر

علی با ذوالفقارش زور بازوی پیمبر شد
و این زن با وفا و مِکنتش شد حیدری دیگر

به دور شمع پیغمبر نمی‌بینیم تا محشر
به جز بال و پرِ پروانه‌اش خاکستری دیگر

به جز دامانِ پاک او که رحلِ نور اعطیناست
نجوشیده‌ست در عرش برین هم کوثری دیگر

به غیر از دفترِ مدح طلاکوبش که قرآن است
نخورده مُهرِ «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» بر دفتری دیگر

اگر جا می‌شود دریا میان کاسه‌ای لب‌پَر
بگو داریم غیر از اُمّ‌زهرا مادری دیگر

زنی که می‌فروشد نور عقبی را به دنیایش
نخواهد داشت جز شیطان و آلش مشتری دیگر

زنی که جای اُمُّ‌الْمُؤمِنین اُمُّ‌الحَسَد شد رفت
نخواهد رفت بغض بچه‌هایش از سری دیگر

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_رقیه_س

میزبانِ روضه‌ی ویرانه، مهمان را ببخش
نیزه‌دار اینجا نیاوردش، عمو جان را ببخش

نه، حریفِ این گره‌ها نیست انگشتان تو
دست‌هایت خسته شد، موی پریشان را ببخش

بوسه بر لب‌های خشکت آرزوی آب بود
آرزوهای بَرآبِ رود و باران را ببخش

خاکسارت شد، ولی باز از خجالت سرخ شد
زخمِ پایت را نبین، خارِ مغیلان را ببخش

گفت یک شب گم شدی ترسیدی از تاریکی‌اش
روسیاه از روی زردت شد، بیابان را ببخش

صورتت با بوسه‌ی انگشترم مأنوس بود
رفت در انگشتِ سیلی‌دارها، آن را ببخش

آن‌ که با لب‌های زخمم چوب‌بازی کرد، نه!
خیزرانی را که می‌بوسید دندان را ببخش

در غمت چیزی نباید گفت، باید جان سپرد
جانِ بابا شاعران و روضه‌خوانان را ببخش

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع

الا مسافرِ تبعیدی دیارِ خودت
تویی غریب‌ترین مردِ روزگارِ خودت

میانِ جمعِ گدایانِ خویش، تنهایی
نشسته‌ای سرِ خوانِ خودت کنارِ خودت

کسی به یاری تنهایی‌ات نمی‌آید
در انتظار که هستی، در انتظارِ خودت؟!

دلاورِ جمل اکنون به جنگِ فتنه برو
به تیغِ صبر نظر کن، به ذوالفقارِ خودت

شکستْ چهره‌ی آیینه از شکستگی‌ات
گریستی به تماشای انکسارِ خودت

برای خود کمی از روضه‌های کوچه بخوان
تو راز گریه‌ی خویشی، تو رازدارِ خودت

پس از زیارتِ پنهانِ تربتِ مادر
به خاکِ کوچه نشستی سرِ مزارِ خودت

تو و برادرت آیینه‌های داغِ هَم‌اید
تو روضه‌خوانِ حسینی در احتضارِ خودت

فَیا سُیوفُ خُذینی‌ست زهر خوردن تو
رسیده‌ای به شهادت به اختیارِ خودت

#رضا_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110