#امام_حسن_ع
#شهادت
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم
لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم
مَردُم این رسم هواداری پیغمبر بود؟!
من جگرگوشه پیغمبر خاتم، حسنم
همسرم قاتل من شد به که گویم این غم؟!
آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم
خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه
که برون می شود این لخته خون با سُخنم
بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر
جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم
خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچه غم
آنکه یک عمر از آن غُصه نخوابیده، منم
تیر بر پیکرِ من می زند امروز عدو
هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم
درد دارم ولی از داغ برادر گریم
من خودم گریه کن کُشته خونین بدنم
#عاصی_خراسانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم
لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم
مَردُم این رسم هواداری پیغمبر بود؟!
من جگرگوشه پیغمبر خاتم، حسنم
همسرم قاتل من شد به که گویم این غم؟!
آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم
خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه
که برون می شود این لخته خون با سُخنم
بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر
جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم
خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچه غم
آنکه یک عمر از آن غُصه نخوابیده، منم
تیر بر پیکرِ من می زند امروز عدو
هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم
درد دارم ولی از داغ برادر گریم
من خودم گریه کن کُشته خونین بدنم
#عاصی_خراسانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
#شهادت
دردی در این دل است که درمان نمی شود
داغ عزای کوچه که پایان نمی شود
درمانِ دل به زهر هلاهِل شنیده اید
دردم به غیر زهر که درمان نمی شود
من درد زخم سینة مادر گرفته ام
درمان زخم سینه که آسان نمی شود
اسرار خویش را به علی هم نگفته ام
افشای راز ، یار پریشان نمی شود
این غربتی که کرده خدا قسمت حسن
دیگر نصیب هیچ مسلمان نمی شود
یک یار هم برای سپاهم نمانده است
اینسان امام بی سر و سامان نمی شود
ایکاش یک جوان علمدار داشتم
آه و نوا که لشگر قرآن نمی شود
آری سپاه یک نفره لشگر من است
همچون حسین یار غریبان نمی شود
حتی میان خانه کسی نیست یاورم
قاتل که مرهم دل سوزان نمی شود
از داغ مادرم جگرم پاره پاره شد
این جسم و جان رفته دگر جان نمی شود
#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
دردی در این دل است که درمان نمی شود
داغ عزای کوچه که پایان نمی شود
درمانِ دل به زهر هلاهِل شنیده اید
دردم به غیر زهر که درمان نمی شود
من درد زخم سینة مادر گرفته ام
درمان زخم سینه که آسان نمی شود
اسرار خویش را به علی هم نگفته ام
افشای راز ، یار پریشان نمی شود
این غربتی که کرده خدا قسمت حسن
دیگر نصیب هیچ مسلمان نمی شود
یک یار هم برای سپاهم نمانده است
اینسان امام بی سر و سامان نمی شود
ایکاش یک جوان علمدار داشتم
آه و نوا که لشگر قرآن نمی شود
آری سپاه یک نفره لشگر من است
همچون حسین یار غریبان نمی شود
حتی میان خانه کسی نیست یاورم
قاتل که مرهم دل سوزان نمی شود
از داغ مادرم جگرم پاره پاره شد
این جسم و جان رفته دگر جان نمی شود
#محمود_ژولیده
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
#شهادت
هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد
من باورم این است که ماتم شهیدش کرد
من معتقد هستم که زهرِ جعده(لع) یکباره...
اما غم ِ بی مادری کم کم شهیدش کرد
پُر بود گوشَش از صدایِ ضربهٔ سیلی
آن ضربتی که روز و شب؛ هر دم شهیدش کرد
رازی که از مادر میانِ سینه پنهان داشت
هم سخت پیرش کرد و آخر هم شهیدش کرد
از غربت بابا، سکوتِ مبهم ِ مادر...
آن چهرهٔ غمدیدهٔ دَرهم شهیدش کرد
آنها که عمری شاهدِ تنهایی اش بودند
گفتند قبل از سَم، به قران غم شهیدش کرد
نامش حسن(ع) بود و به سائل بسکه رغبت داشت
بغض و حسادت!...کینهٔ عالَم شهیدش کرد
کوچه، مغیره(لع)، نیشخندِ ممتدِ قنفذ(لع)
عمری جراحت هایِ بی مرهم شهیدش کرد
بر زخم های کهنه اش دائم نمک میریخت
در خانه-همسر؛ بهترین مَحرم شهیدش کرد
مِهرش چنان افتاد در ذرّاتِ زهری که
ناچار، با شرمندگی، نم نم شهیدش کرد
حرف نگفته، قاتلِ جانش شد و یک عمر
خون جگر خورد و به ظاهر "سَم" شهیدش کرد!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد
من باورم این است که ماتم شهیدش کرد
من معتقد هستم که زهرِ جعده(لع) یکباره...
اما غم ِ بی مادری کم کم شهیدش کرد
پُر بود گوشَش از صدایِ ضربهٔ سیلی
آن ضربتی که روز و شب؛ هر دم شهیدش کرد
رازی که از مادر میانِ سینه پنهان داشت
هم سخت پیرش کرد و آخر هم شهیدش کرد
از غربت بابا، سکوتِ مبهم ِ مادر...
آن چهرهٔ غمدیدهٔ دَرهم شهیدش کرد
آنها که عمری شاهدِ تنهایی اش بودند
گفتند قبل از سَم، به قران غم شهیدش کرد
نامش حسن(ع) بود و به سائل بسکه رغبت داشت
بغض و حسادت!...کینهٔ عالَم شهیدش کرد
کوچه، مغیره(لع)، نیشخندِ ممتدِ قنفذ(لع)
عمری جراحت هایِ بی مرهم شهیدش کرد
بر زخم های کهنه اش دائم نمک میریخت
در خانه-همسر؛ بهترین مَحرم شهیدش کرد
مِهرش چنان افتاد در ذرّاتِ زهری که
ناچار، با شرمندگی، نم نم شهیدش کرد
حرف نگفته، قاتلِ جانش شد و یک عمر
خون جگر خورد و به ظاهر "سَم" شهیدش کرد!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
#شهادت
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان گریان ز غمت چشم سحر بود حسن جان
از دوست و دشمن به تو پیوسته ستم شد مظلومی تو ارث پدر بود حسن جان
مادر که زمین خورد تن پاک تو لرزید تنها کمکت اشک بصر بود حسن جان
از طعنه و از زخم زبانهای پیاپی هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان
شد قلب تو مجروح تر از جسم برادر کز او جگرت سوخته تر بود حسن جان
گر ماه حسین بن علی بود محرم ماه غم تو ماه صفر بود حسن جان
هر کس به تنش زخم رسد از دم شمشیر زخم تو به تن نه، به جگر بود حسن جان
در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان
در راه حسین بن علی چار فداییت در کرببلا چار پسر بود حسن جان
«میثم» که سخن از دل سوزان تو میگفت شعرش به دل شیعه شرر بود حسن جان
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان گریان ز غمت چشم سحر بود حسن جان
از دوست و دشمن به تو پیوسته ستم شد مظلومی تو ارث پدر بود حسن جان
مادر که زمین خورد تن پاک تو لرزید تنها کمکت اشک بصر بود حسن جان
از طعنه و از زخم زبانهای پیاپی هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان
شد قلب تو مجروح تر از جسم برادر کز او جگرت سوخته تر بود حسن جان
گر ماه حسین بن علی بود محرم ماه غم تو ماه صفر بود حسن جان
هر کس به تنش زخم رسد از دم شمشیر زخم تو به تن نه، به جگر بود حسن جان
در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان
در راه حسین بن علی چار فداییت در کرببلا چار پسر بود حسن جان
«میثم» که سخن از دل سوزان تو میگفت شعرش به دل شیعه شرر بود حسن جان
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
#امام_حسن_ع
جنت، بهارِ پیرهنت، أیّها الکریم
از نور جامهای به تنت، أیّها الکریم
ای همدم تو زمزمههای زلال وحی
ای جبرئیل همسخنت أیها الکریم
تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود
پروانههای انجمنت أیها الکریم
نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا
یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم
اما تو که غریبنواز مدینهای
هستی غریب در وطنت أیها الکریم
حتی شهادت تو ندادهست خاتمه
بر روضههای دل شِکَنت أیها الکریم
مادر نبود تا که ببیند در آن غروب
تشییع شد چگونه تنت أیها الکریم
بیرون کشید با دل غرق به خون، حسین
هفتاد تیر از بدنت أیها الکریم
شد روضه خوان کشته مظلوم کربلا
تابوت و پیکر و کفنت أیها الکریم
آنجا ولی شراره غم پُر گُدازه بود
یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود
#یوسف_رحیمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
جنت، بهارِ پیرهنت، أیّها الکریم
از نور جامهای به تنت، أیّها الکریم
ای همدم تو زمزمههای زلال وحی
ای جبرئیل همسخنت أیها الکریم
تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود
پروانههای انجمنت أیها الکریم
نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا
یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم
اما تو که غریبنواز مدینهای
هستی غریب در وطنت أیها الکریم
حتی شهادت تو ندادهست خاتمه
بر روضههای دل شِکَنت أیها الکریم
مادر نبود تا که ببیند در آن غروب
تشییع شد چگونه تنت أیها الکریم
بیرون کشید با دل غرق به خون، حسین
هفتاد تیر از بدنت أیها الکریم
شد روضه خوان کشته مظلوم کربلا
تابوت و پیکر و کفنت أیها الکریم
آنجا ولی شراره غم پُر گُدازه بود
یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود
#یوسف_رحیمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
#شهادت
صلح وقتی به معنی صلح است، که پذیرنده سنگری دارد و اگر صلح را قبول نکرد، پُشتگرمی به لشکری دارد
و اگر پرچم سفید نداشت، یا به یاران خود امید نداشت سر به زانوی غم اگر که گذاشت، دامن مهر مادری دارد
دامن مادری اگر که نداشت، چاره دیگری اگر که نداشت باز در اوج بی کسیهایش، سر در آغوش همسری دارد
سنگری نیست، لشگری هم نیست، چند وقتیست مادری هم نیست پشت این مرد ظاهرا خالیست؛ نه که در پشت، خنجری دارد
همه درها به روی او بسته، همه درها به روی او بسته همه درها به روی او … اما… همچنان رو به غم، دری دارد
زنی آمد میان بیت نشست، کاسه زهر را گرفت به دست به خیالش که خانه تاریخ، شیشههای مُشجّری دارد
هرچه گشتم میان باطل و حق، هیچ حرفی به غیر جنگ نبود ای لغتنامهها قبول کنید، صلح معنای دیگری دارد
#محمدحسین_ملکیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
صلح وقتی به معنی صلح است، که پذیرنده سنگری دارد و اگر صلح را قبول نکرد، پُشتگرمی به لشکری دارد
و اگر پرچم سفید نداشت، یا به یاران خود امید نداشت سر به زانوی غم اگر که گذاشت، دامن مهر مادری دارد
دامن مادری اگر که نداشت، چاره دیگری اگر که نداشت باز در اوج بی کسیهایش، سر در آغوش همسری دارد
سنگری نیست، لشگری هم نیست، چند وقتیست مادری هم نیست پشت این مرد ظاهرا خالیست؛ نه که در پشت، خنجری دارد
همه درها به روی او بسته، همه درها به روی او بسته همه درها به روی او … اما… همچنان رو به غم، دری دارد
زنی آمد میان بیت نشست، کاسه زهر را گرفت به دست به خیالش که خانه تاریخ، شیشههای مُشجّری دارد
هرچه گشتم میان باطل و حق، هیچ حرفی به غیر جنگ نبود ای لغتنامهها قبول کنید، صلح معنای دیگری دارد
#محمدحسین_ملکیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
#شهادت
خونی که خورده در همه عمر...
از گلو بریخت
خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد
شهیدِ کوچه
مَحرمِ رازِ مادر
#حسن جان
#سيد_ميكائيل
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
خونی که خورده در همه عمر...
از گلو بریخت
خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد
شهیدِ کوچه
مَحرمِ رازِ مادر
#حسن جان
#سيد_ميكائيل
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
اى دل خون شده! ايّام عزاى حسن است كز ثرى تا به ثريّا، همه بيتُ الحزن است
پيرهن چاك زنم در غم آن گوهر پاك كز غمش چاك، مَلك را به فلك پيرهن است
قسمت آل عبا، اى فلك از گردش تو گوييا درد و غم و رنج و بلا و محن است
بشكنى گوهر دندان نبى گاه به سنگ گاه بر بازوى حيدر ز جفايت رسن است
گه بوَد خنجر خونخوار تو، بر حلق حسين گه ز تو، سوده الماس به كام حسن است
خاطرم از الم اين يك، دارُ الالمست سينهام از حَزَن آن يك، بيتُ الحزَن است
يكى از زهر جگرخايش، صد پاره جگر! يكى از خنجر خونخوارش صد چاك، تن است!
عرش، از بوىِ يكى پر بوَد از نافه چين خاك، از خونِ يكى پر ز عقيق يمن است
هر كه گويد چو (طرب) مرثيه آل عبا به يقين جنّت فردوس، مر او را وطن است
#میرزا_ابوالقاسم_محمد_نصیر_اصفهانی
#مـــــــــــــــےکده
#🍇 @Aliabotorab110
اى دل خون شده! ايّام عزاى حسن است كز ثرى تا به ثريّا، همه بيتُ الحزن است
پيرهن چاك زنم در غم آن گوهر پاك كز غمش چاك، مَلك را به فلك پيرهن است
قسمت آل عبا، اى فلك از گردش تو گوييا درد و غم و رنج و بلا و محن است
بشكنى گوهر دندان نبى گاه به سنگ گاه بر بازوى حيدر ز جفايت رسن است
گه بوَد خنجر خونخوار تو، بر حلق حسين گه ز تو، سوده الماس به كام حسن است
خاطرم از الم اين يك، دارُ الالمست سينهام از حَزَن آن يك، بيتُ الحزَن است
يكى از زهر جگرخايش، صد پاره جگر! يكى از خنجر خونخوارش صد چاك، تن است!
عرش، از بوىِ يكى پر بوَد از نافه چين خاك، از خونِ يكى پر ز عقيق يمن است
هر كه گويد چو (طرب) مرثيه آل عبا به يقين جنّت فردوس، مر او را وطن است
#میرزا_ابوالقاسم_محمد_نصیر_اصفهانی
#مـــــــــــــــےکده
#🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
السلام ای جان طه ، یا معزالمومنین
اولین دلبند زهرا ، یا معزالمومنین
ای سکوتت عین غوغا ، یا معزالمومنین
ای سپهسالار مولا ، یا معزالمومنین
اولین شاگرد و شاگرد اول حیدر حسن
شیر بی تکرار زهرا ، یک تنه لشکر حسن
کی ببیند این جهان مانند سردار جمل
سرور آزادگان در بند سردار جمل
ذکر یا زهراست بر سربند سردار جمل
وای از آن دم که شود غرّنده سردار جمل
عرصه را از خون بدخواهان لبالب می کند
روز اُمُ الناکثین ها را حسن شب می کند
پرچمش ساییده سر بر آسمان ها مجتبی
هست در فردوس آقای جوان ها مجتبی
بر غریب و آشنا داده است نان ها مجتبی
مهربانی کرده با نامهربان ها مجتبی
سید ما با جُزامی هم رفاقت می کند
چون خدایش بر همه عالم محبت می کند
مجتبایی ها به جز خوبان دوران نیستند
مجتبایی ها که از چیزی هراسان نیستند
دل پریشان های این آقا پریشان نیستند
گریه کن هایش قیامت دیده گریان نیستند
اجرتان ای سینه زن های حسن جان با حسین
میدهد محشر جواب این حسن ها را حسین
سینه ی از داغ زهرا شعله ور ، یعنی حسن
از حسین و مرتضی مظلوم تر یعنی حسن
سال ها مانوس با آه جگر یعنی حسن
بی قرار کوچه و دیوار و در یعنی حسن
ای شهید زنده ی آن کوچه ی بی مادری
در بنی الزهرا تو آقا از همه تنها تری
بشکند دست تو ای ظالم چه آوردی سرش
نوجوان ِ پیرمردی شد عصای مادرش
خواب بود ای کاش این صحنه ، نمیشد باورش
وای از سنگینی ِ دستی که رد شد از سرش
گاه گوید فاطمه ، گاهی حسن روح الامین
وای اگر پیش پسر ، مادر بیفتد بر زمین
آه آقای غریب ما چه ها آمد سرت
خون بگرید از غم مظلومی تو مادرت
کشت ما را خط به خط ِ عمر ِ گریه آورت
قتلگاهت خانه ی تو ، قاتلت شد همسرت
وای من از تو چه قدر این قوم کینه داشتند
که میان خانه ات هم راحتت نگذاشتند
ذکر زهرا یا بُنیَّ ، آسمان ها سینه زن
من به هر تشییع گریَم یاد تشییعت حسن
کاش میشد که شبانه دفن گردد این بدن
بی کفن ، خون گریه کرد از داغت ای خونین کفن
ای حسن جان بر حسینت زندگی دشوار شد
بعد تو انگار دیگر از کفن بیزار شد
#محمد_حسین_رحیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
السلام ای جان طه ، یا معزالمومنین
اولین دلبند زهرا ، یا معزالمومنین
ای سکوتت عین غوغا ، یا معزالمومنین
ای سپهسالار مولا ، یا معزالمومنین
اولین شاگرد و شاگرد اول حیدر حسن
شیر بی تکرار زهرا ، یک تنه لشکر حسن
کی ببیند این جهان مانند سردار جمل
سرور آزادگان در بند سردار جمل
ذکر یا زهراست بر سربند سردار جمل
وای از آن دم که شود غرّنده سردار جمل
عرصه را از خون بدخواهان لبالب می کند
روز اُمُ الناکثین ها را حسن شب می کند
پرچمش ساییده سر بر آسمان ها مجتبی
هست در فردوس آقای جوان ها مجتبی
بر غریب و آشنا داده است نان ها مجتبی
مهربانی کرده با نامهربان ها مجتبی
سید ما با جُزامی هم رفاقت می کند
چون خدایش بر همه عالم محبت می کند
مجتبایی ها به جز خوبان دوران نیستند
مجتبایی ها که از چیزی هراسان نیستند
دل پریشان های این آقا پریشان نیستند
گریه کن هایش قیامت دیده گریان نیستند
اجرتان ای سینه زن های حسن جان با حسین
میدهد محشر جواب این حسن ها را حسین
سینه ی از داغ زهرا شعله ور ، یعنی حسن
از حسین و مرتضی مظلوم تر یعنی حسن
سال ها مانوس با آه جگر یعنی حسن
بی قرار کوچه و دیوار و در یعنی حسن
ای شهید زنده ی آن کوچه ی بی مادری
در بنی الزهرا تو آقا از همه تنها تری
بشکند دست تو ای ظالم چه آوردی سرش
نوجوان ِ پیرمردی شد عصای مادرش
خواب بود ای کاش این صحنه ، نمیشد باورش
وای از سنگینی ِ دستی که رد شد از سرش
گاه گوید فاطمه ، گاهی حسن روح الامین
وای اگر پیش پسر ، مادر بیفتد بر زمین
آه آقای غریب ما چه ها آمد سرت
خون بگرید از غم مظلومی تو مادرت
کشت ما را خط به خط ِ عمر ِ گریه آورت
قتلگاهت خانه ی تو ، قاتلت شد همسرت
وای من از تو چه قدر این قوم کینه داشتند
که میان خانه ات هم راحتت نگذاشتند
ذکر زهرا یا بُنیَّ ، آسمان ها سینه زن
من به هر تشییع گریَم یاد تشییعت حسن
کاش میشد که شبانه دفن گردد این بدن
بی کفن ، خون گریه کرد از داغت ای خونین کفن
ای حسن جان بر حسینت زندگی دشوار شد
بعد تو انگار دیگر از کفن بیزار شد
#محمد_حسین_رحیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
عمريست كه هستيم مسلمان حسن جان
عمريست دخيليم به دامان حسن جان
ما ريزه خورِ سفره ى احسان حسن جان
تنها قسم مادر او جان حسن جان
-
زهراست در اين بزم پريشان حسن جان
-
نام دگر عشق فقط نام حسن بود
مستىِ دلم از مى و از جام حسن بود
در دام حسينيم...نگو دام حسن بود
خورشيد طلوعش فقط از بام حسن بود
-
والله كه عالم شده حيران حسن جان
-
صد قبله فداى خم محراب نگاهش
صد حاتم طاعى بنِشسته سر راهش
ناهيد و زُحل ريخته از زلف سياهش
فرمانده ى ما اوست و ما عضو سپاهش
-
ما را بنويسيد غلامانِ حسن جان
-
خورشيدِ تماشايى آفاق على بود
اين آينه ى جذبه ى اخلاق على بود
در جنگ جمل نيروى خلاق على بود
در كل،حسن آئينه و مصداق على بود
-
مست است دلم از دم قرآن حسن جان
-
از حا ى حسن روى لبم پر ز عسل شد
با نام حسن هر سخنم نيز غزل شد
بين من و عقل و دل آشفته جدل شد
بنده ست!چرا پس به خداوند بدل شد؟؟
-
تصويب شد!عالم همه قربان حسن جان
-
انديشه ى ما بيشتر از حد خيال است
در هر نفس ما به خدا شوق وصال است
اى آنكه ميان سر تو جنگ و جدال است
با آل سعوديم كه گويند:محال است!!
-
يك روز بسازيم شبِستان حسن جان
-
اى گل پسر حضرت زهرا!به كه رفتى؟
اى دست به دامان تو دريا،به كه رفتى؟
اى صاحب اعجاز و كرم ها!به كه رفتى؟
ذهنم شده درگير كه آقا،به كه رفتى؟
-
مستيم..بده باده و پيمانه حسن جان
-
تو امر نما،جان به فدايت كنم آقا
هر روز خدا نیز هوایت کنم آقا
من بغض كنم..گريه برايت كنم آقا
با چشم پر از اشك صدايت كنم آقا
آن وقت بگويى كه اى جانِ حسن جان...
#آرمان_صائمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
عمريست كه هستيم مسلمان حسن جان
عمريست دخيليم به دامان حسن جان
ما ريزه خورِ سفره ى احسان حسن جان
تنها قسم مادر او جان حسن جان
-
زهراست در اين بزم پريشان حسن جان
-
نام دگر عشق فقط نام حسن بود
مستىِ دلم از مى و از جام حسن بود
در دام حسينيم...نگو دام حسن بود
خورشيد طلوعش فقط از بام حسن بود
-
والله كه عالم شده حيران حسن جان
-
صد قبله فداى خم محراب نگاهش
صد حاتم طاعى بنِشسته سر راهش
ناهيد و زُحل ريخته از زلف سياهش
فرمانده ى ما اوست و ما عضو سپاهش
-
ما را بنويسيد غلامانِ حسن جان
-
خورشيدِ تماشايى آفاق على بود
اين آينه ى جذبه ى اخلاق على بود
در جنگ جمل نيروى خلاق على بود
در كل،حسن آئينه و مصداق على بود
-
مست است دلم از دم قرآن حسن جان
-
از حا ى حسن روى لبم پر ز عسل شد
با نام حسن هر سخنم نيز غزل شد
بين من و عقل و دل آشفته جدل شد
بنده ست!چرا پس به خداوند بدل شد؟؟
-
تصويب شد!عالم همه قربان حسن جان
-
انديشه ى ما بيشتر از حد خيال است
در هر نفس ما به خدا شوق وصال است
اى آنكه ميان سر تو جنگ و جدال است
با آل سعوديم كه گويند:محال است!!
-
يك روز بسازيم شبِستان حسن جان
-
اى گل پسر حضرت زهرا!به كه رفتى؟
اى دست به دامان تو دريا،به كه رفتى؟
اى صاحب اعجاز و كرم ها!به كه رفتى؟
ذهنم شده درگير كه آقا،به كه رفتى؟
-
مستيم..بده باده و پيمانه حسن جان
-
تو امر نما،جان به فدايت كنم آقا
هر روز خدا نیز هوایت کنم آقا
من بغض كنم..گريه برايت كنم آقا
با چشم پر از اشك صدايت كنم آقا
آن وقت بگويى كه اى جانِ حسن جان...
#آرمان_صائمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110