نقدآگین
9.34K subscribers
2.43K photos
1.48K videos
64 files
4.08K links
«حقیقت، خواستار نقد است؛ نه مدح»
— بررسی پدیدارهای فرهنگی با رویکردی انتقادی

🔗 نقدآگين در پلتفرم‌ها:
t.me/Naqdagin/6435
⚡️⚡️توضیح ضروری:
t.me/Naqdagin/6155
Download Telegram
📘در باب ختنه
(۲/۲)
✍🏻 #امین_قضایی

🍂 ختنه از مکانیزم قربانی‌کردن پیروی می‌کند. در تئوری روانکاوی، غریزه سرکوب و قربانی می‌شود تا فرد بتواند وارد نظام اجتماعی گردد. قربانی‌کردن اندام جنسی با نشانه‌گذاری آن نشان می‌دهد که شالودۀ یک «جامعۀ طبقاتی»، «درونی‌کردن قربانگاه» است. اندام جنسی ختنه می‌شود تا «نماد عضویت در جامعه» باشد، اما این نماد عضویت، نقشی مانند کارت عضویت و یا یک علامت تکفکیک‌کننده میان خودی/غیرخودی را ندارد؛ دقیقا همانطور که تابوی «زنای با محارم» نقش یک قانون نوشته‌شده را ایفا نمی‌کند. تابوی زنای با محارم «درونی می‌شود» و هرگز مانند نیروی اجباری بیرونی عمل نمی‌کند

🍂 اگر بجای ختنه‌کردن، تغیراتی در «بیرون و ظاهر فرد» داده می‌شد؛ مانند «داغ یک برده»، آنگاه محدودیت جنسی و سرکوب غرایز، شکل یک «قانون بیرونی» را به خود می‌گرفت که می‌شد آنرا به سخن و به آگاهی درآورد و امکان تغییر یا اصلاح آنرا پیش کشید. به همین خاطر، می‌توان گفت که هرچند ما در جامعه قربانی می‌شویم، اما این اتفاقی بیرونی و ظاهری نیست؛ این قربانی‌شدن مانند یک «مازوخیسم دینی» عمل می‌کند. در واقع، «قربانی‌شدنی درونی‌شده» است؛ همان عمل قربانی‌شدن بدویان نیز در یک جامعۀ طبقاتی صورت می‌گیرد؛ داغ بردگی نیز همچنان وجود دارد، اما درونی می‌گردد. به بیان ساده، تفاوت یک فرد ختنه‌شده با یک فرد ختنه‌نشده چیزی نیست که بتواند یهودیان یا مسلمانان را از دیگران و کفار متمایز کند، اما ختنه بعنوان شرط ورود به یهودیت یا اسلام، نقش «مراسم قربانی‌کردن» را ایفا می‌کند.

🍂 این «یک نوع هدیه به خدایان، به پدر و به طبقۀ برتر» است. تن به «انضباط و کنترل» درنمی‌آید، بلکه «قربانی» می‌شود. هر قانون اجتماعی برای قوی‌تر شدن، فرمان خود را در جهت «قربانی کردن غرایز» تنظیم می‌کند و هر فعالیت تولیدی خدمت به کلیت ملت محسوب می‌گردد. در واقع، درک مکانیسم قدرت در جامعۀ طبقاتی، در گروی آن است که بدانیم مکانیزم قدرت هرگز در «کنترلِ کامل» و ایجاد یک «محدودیت همیشگی» نیست، بلکه «قربانی کردن و رها کردن» است.

🍂 قربانی‌شدن پیش از «من شدن» و یا شکل‌گیری «شخصیت اجتماعی» صورت می‌گیرد. وقتی سرکوب غرایز صورت می‌گیرد، غرایز دیگر بخشی از وجود شما نیستند؛ آنها دیگر نیمی از آدم نیستند، بلکه لی‌لی هستند. «اگو»ی شما همیشه در مخالفت و تلاش برای برتری‌یافتن بر «خواست‌های نهاد» تعریف می‌شود؛ کمااینکه از این فاصله‌گذاری، لذت هم می‌برد. پس از اینکه شما «شخصیت یک قربانی» را یافتید، «رها می‌شوید» . این رها شدن با این هدف صورت می‌گیرد که نظام موجود، کل «رفع تضاد با غریزه» شما را «در اختیار» دارد. در واقع، رها کردن شما «جدا کردن شما از غریزه» محسوب می‌شود.

🍂 جوانی که تلاش می‌ورزد ازدواج کند، اما طرد می‌گردد و به‌سادگی مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد؛ او خود خواهان سرکوب خویشتن است. کارگر یا دانشجویی که اخراج می‌گردد و عمیقا خواهان بازگشت به محیط کار و کنترل بدن است، در معرض این مکانیزم رها کردن قرار می‌گیرد. جامعه، کاری به سکس شما ندارد، چون پیشتر آن را در برابر شما قرار داده‌است. این «مکانیزم رهاسازی» را می‌توان در «همدستی ارباب‌های دهات» نیز یافت. ارباب‌ها برای کنترل رعایای خود، باید سربازان و نگاهبانان بسیاری گردآورند تا از فرار رعایای خود جلوگیری کنند. اما اگر هر اربابی هیچ رعیتی را در ده دیگر نپذیرد، هیچ رعیتی نیز از محل خود فرار نخواهد کرد. در واقع، شما رها می‌شوید چون نمی‌توانید فرار کنید؛ چرا که پیشتر زندگی و کار خود را قربانی کرده اید.

🍂 لیلیث می‌توانست از دست آدم فرار کند و به دریای سرخ برود و این کار را هم کرد، چرا که او چیزی را در نزد آدم قربانی نکرده‌بود، اما حوا از چیزی ساخته شده‌است که مهر و روان مردانگی‌ست، یعنی «دندۀ او»؛ بنابراین، او پیشتر قربانی می‌شود و سپس آدم او را رها می‌کند و دوباره به نزد او باز می‌گردد. ما قربانیان رهاشده، نهایتا به نظم موجود تن می‌دهیم. اما … اما همیشه مبارزه‌ای هست: به دریای سرخ بپیوندید.


#نقد_ادیان #زیست_روان #مردان



🌾 @Naqdagin