#داستان_سفر
کربلایی خانم
قسمت چهارم
شايد در پایان قسمت قبلی تعجب کرده باشید که چطور میگم کربلایی خانم ولی از طرفی نوشتم کربلا نرفت!
راستش اون موقع کربلا قسمت نشد!
قبل اربعین هم بهشون زنگ زدم و گفتم که مشرف میشید یا نه؟ ولی گفتن تو این شلوغی نمیتونن مشرف بشن.
راستش حدود یکماه پیش بود که تلفنم زنگ خورد؛ کربلایی خانم بودد که میگفت میخواد بره کربلا و یه کاروان پیدا شده...
بی مقدمه و یهویی کاملا!
من مونده بودم که دقیقا چی باید بگم؟! راستش از یک طرف #صندوق زائران نیابتی #خالی بود و افراد دیگری در نوبت بودند؛
از طرفی دیگر هم واقعا با ایشون صحبت کرده بودیم که اگر همان تابستان مشرف نشوند ما هیچ تعهدی به ایشان نخواهیم داشت!
و من همهی اینها را دوباره به کربلایی خانم گفتم. هیچی نگفت. مکثی کرد و بعد از یه تاملِ مختصر گفت: "یعنی هیچ راهی نداره واقعا؟!
تو رو خدا یه کاری بکنین من امید دارم و به شما دل بسته بودم."
گفتم من که تاکید کرده بودم اگه اون موقع مشرف نشوید دیگه معلوم نیست امکانش باشه و الان واقعا امکانش فراهم نیست...
خلاصه از او اصرار و از من انکار!
هرچه میگفتم بودجه نداریم، میگفت هم جلسه ای هام دارن میرن اگه من باهاشون نرم دیگه نمیتونم برم...
بعد از قطع تلفن به این فکر افتادم که پولی قرض کنم و ناامیدش نکنم.
دوباره شب رابطمان پیام داده بود که آقا شما که قول دادین به مردم به وعده تون عمل کنین؛ این بنده خدا دل بسته و عاشقه و میخواد بره. حالش خرابه!🤔
اولش اعصابم به هم ریخت و پیش خودم گفتم اصلا حالا که اینطور شد من هم هیچ کاری براش انجام نمیدم.
ولی بعد که با خودم خلوت کردم، دیدم اشتباه کردم. وقتی پای #ارباب وسطه دیگه من کی باشم که بخوام ازین فکرها کنم!😢
زنگ زدم به کربلایی خانم و گفتم نگران نباش من هرطور باشه برات جورش میکنم. شماره مدیر کاروان رو بده که باهاش هماهنگ کنم. ولی کربلایی خانم یه #گِلِه هم از شما دارم. چرا شما به رابطمون پیام داده بودین که من به شما وعده کرده بودم هر موقع خواستین مشرف بشین دو یا سه روز قبلش بهم بگین حله! من که گفته بودم دیگه اگه تابستان مشرف نشین قولی نمیدیم!
بنده خدا شرمنده شد و گفت من منظورم رو خوب به رابط نرسوندم و...
خلاصه ۲.۰۵۵.۰۰۰ تومان #قرض کردم و ایشان را مستقیم در دفتر حج و زیارت لنگرود ثبت نام کردم و عکس فیش را برایمان ارسال کردند...
🌸 @zaeranniabati 🌸
کربلایی خانم
قسمت چهارم
شايد در پایان قسمت قبلی تعجب کرده باشید که چطور میگم کربلایی خانم ولی از طرفی نوشتم کربلا نرفت!
راستش اون موقع کربلا قسمت نشد!
قبل اربعین هم بهشون زنگ زدم و گفتم که مشرف میشید یا نه؟ ولی گفتن تو این شلوغی نمیتونن مشرف بشن.
راستش حدود یکماه پیش بود که تلفنم زنگ خورد؛ کربلایی خانم بودد که میگفت میخواد بره کربلا و یه کاروان پیدا شده...
بی مقدمه و یهویی کاملا!
من مونده بودم که دقیقا چی باید بگم؟! راستش از یک طرف #صندوق زائران نیابتی #خالی بود و افراد دیگری در نوبت بودند؛
از طرفی دیگر هم واقعا با ایشون صحبت کرده بودیم که اگر همان تابستان مشرف نشوند ما هیچ تعهدی به ایشان نخواهیم داشت!
و من همهی اینها را دوباره به کربلایی خانم گفتم. هیچی نگفت. مکثی کرد و بعد از یه تاملِ مختصر گفت: "یعنی هیچ راهی نداره واقعا؟!
تو رو خدا یه کاری بکنین من امید دارم و به شما دل بسته بودم."
گفتم من که تاکید کرده بودم اگه اون موقع مشرف نشوید دیگه معلوم نیست امکانش باشه و الان واقعا امکانش فراهم نیست...
خلاصه از او اصرار و از من انکار!
هرچه میگفتم بودجه نداریم، میگفت هم جلسه ای هام دارن میرن اگه من باهاشون نرم دیگه نمیتونم برم...
بعد از قطع تلفن به این فکر افتادم که پولی قرض کنم و ناامیدش نکنم.
دوباره شب رابطمان پیام داده بود که آقا شما که قول دادین به مردم به وعده تون عمل کنین؛ این بنده خدا دل بسته و عاشقه و میخواد بره. حالش خرابه!🤔
اولش اعصابم به هم ریخت و پیش خودم گفتم اصلا حالا که اینطور شد من هم هیچ کاری براش انجام نمیدم.
ولی بعد که با خودم خلوت کردم، دیدم اشتباه کردم. وقتی پای #ارباب وسطه دیگه من کی باشم که بخوام ازین فکرها کنم!😢
زنگ زدم به کربلایی خانم و گفتم نگران نباش من هرطور باشه برات جورش میکنم. شماره مدیر کاروان رو بده که باهاش هماهنگ کنم. ولی کربلایی خانم یه #گِلِه هم از شما دارم. چرا شما به رابطمون پیام داده بودین که من به شما وعده کرده بودم هر موقع خواستین مشرف بشین دو یا سه روز قبلش بهم بگین حله! من که گفته بودم دیگه اگه تابستان مشرف نشین قولی نمیدیم!
بنده خدا شرمنده شد و گفت من منظورم رو خوب به رابط نرسوندم و...
خلاصه ۲.۰۵۵.۰۰۰ تومان #قرض کردم و ایشان را مستقیم در دفتر حج و زیارت لنگرود ثبت نام کردم و عکس فیش را برایمان ارسال کردند...
🌸 @zaeranniabati 🌸
#دوازده_روز
من یک #معلم هستم :
صبحها که در کلاس حضور و غیاب که میکنم، بعضی روزها به شمارهی لیست ۱۲ که میرسم کمی تامل میکنم!
با خود میگویم:
کاش حضور امام دوازدهم را درک کنم!
راستی:
آن روز سعی میکنم به هر بهانهای که شده است شاگردانم را متوجه امام زمانمان نمایم!
من یک #کارمند هستم :
به روز دوازدهم برج که میرسم، گاهی عدد ۱۲ را با دقت بیشتری بر روی تقویم روی میزم مینگرم!
با خود میگویم:
کاش میفهمیدم که همیشه و هر روز رعیت امام دوازدهم هستم!
راستی:
آن روز سعی میکنم با دقت بیشتری کار کنم تا توجه مولایم را بیشتر به خودم جلب کنم!
من یک #رفتگر هستم :
روز دوازدهم ماه که میشود، گاهی اوقات حقوق ماهیانهام دیگر تمام میشود!
با خود میگویم:
کاش امام دوازدهم زودتر بیایند و آن وقت دیگر نگران خرج یومیهام نخواهم بود!
راستی:
آن روز کوچه را با دقت بیشتری جارو میزنم به امید اینکه از کوچهی ما هم گذر کند!
من یک #کاسب هستم :
اسفندماه که دوازدهمین ماه سال است خیلی سرم شلوغ است و مشغول حساب و کتاب هستم. بعضی روزهایش از خستگی دیگر فکرم کار نمیکند!
با خود میگویم:
کاش این قدر که به فکر حساب و کتاب کار و تجارتم بودم کمی هم حساب میکردم که چقدر وقتم را به امام دوازدهمم در زندگی اختصاص دادهام!
راستی:
بعضی سالها آخر سال هر چقدر هم که شده به نام او به نیازمندان کمک میکنم!
من یک #زائر_اربعین هستم:
امروز ۱۲ روز مانده تا اربعینِ امسال فرا رسد. و من امروز بیشتر متوجه امام دوازدهم هستم!
با خود میگویم:
کاش میشد #ظهورش در این دوازده روز که باقیمانده، مقدر میشد. از کعبه به #نجف میآمد و امسال همراه او #مشایه میکردیم تا #کربلا!
راستی:
امسال زیارتم را #نذر آمدنت میکنم! قدمهایم را به نیت ظهورت برمیدارم! در هر ستون برایت دعا میکنم! حواسم را بیشتر جمع میکنم تا بلکه ببینمت...!
من یکی از #اعضای_کانال زائران نیابتی هستم:
امسال نیت کردهام که چه خودم اربعین مشرف شوم و چه راهی نشوم ..........................
با خود میگویم:
امسال هر طور شده من هم میخواهم سهمی داشته باشم حالا حتی اگر شده ..................................
راستی:
امیدوارم که #ارباب از من هم #قبول کند و توفیق ام دهد و آرزوی گروهمان برآورده شود که هیچ حرم ندیده ای نباشد تا ظهور یار که انشاالله #اربعین امسال باشد!
🌸 @zaeranniabati 🌸
من یک #معلم هستم :
صبحها که در کلاس حضور و غیاب که میکنم، بعضی روزها به شمارهی لیست ۱۲ که میرسم کمی تامل میکنم!
با خود میگویم:
کاش حضور امام دوازدهم را درک کنم!
راستی:
آن روز سعی میکنم به هر بهانهای که شده است شاگردانم را متوجه امام زمانمان نمایم!
من یک #کارمند هستم :
به روز دوازدهم برج که میرسم، گاهی عدد ۱۲ را با دقت بیشتری بر روی تقویم روی میزم مینگرم!
با خود میگویم:
کاش میفهمیدم که همیشه و هر روز رعیت امام دوازدهم هستم!
راستی:
آن روز سعی میکنم با دقت بیشتری کار کنم تا توجه مولایم را بیشتر به خودم جلب کنم!
من یک #رفتگر هستم :
روز دوازدهم ماه که میشود، گاهی اوقات حقوق ماهیانهام دیگر تمام میشود!
با خود میگویم:
کاش امام دوازدهم زودتر بیایند و آن وقت دیگر نگران خرج یومیهام نخواهم بود!
راستی:
آن روز کوچه را با دقت بیشتری جارو میزنم به امید اینکه از کوچهی ما هم گذر کند!
من یک #کاسب هستم :
اسفندماه که دوازدهمین ماه سال است خیلی سرم شلوغ است و مشغول حساب و کتاب هستم. بعضی روزهایش از خستگی دیگر فکرم کار نمیکند!
با خود میگویم:
کاش این قدر که به فکر حساب و کتاب کار و تجارتم بودم کمی هم حساب میکردم که چقدر وقتم را به امام دوازدهمم در زندگی اختصاص دادهام!
راستی:
بعضی سالها آخر سال هر چقدر هم که شده به نام او به نیازمندان کمک میکنم!
من یک #زائر_اربعین هستم:
امروز ۱۲ روز مانده تا اربعینِ امسال فرا رسد. و من امروز بیشتر متوجه امام دوازدهم هستم!
با خود میگویم:
کاش میشد #ظهورش در این دوازده روز که باقیمانده، مقدر میشد. از کعبه به #نجف میآمد و امسال همراه او #مشایه میکردیم تا #کربلا!
راستی:
امسال زیارتم را #نذر آمدنت میکنم! قدمهایم را به نیت ظهورت برمیدارم! در هر ستون برایت دعا میکنم! حواسم را بیشتر جمع میکنم تا بلکه ببینمت...!
من یکی از #اعضای_کانال زائران نیابتی هستم:
امسال نیت کردهام که چه خودم اربعین مشرف شوم و چه راهی نشوم ..........................
با خود میگویم:
امسال هر طور شده من هم میخواهم سهمی داشته باشم حالا حتی اگر شده ..................................
راستی:
امیدوارم که #ارباب از من هم #قبول کند و توفیق ام دهد و آرزوی گروهمان برآورده شود که هیچ حرم ندیده ای نباشد تا ظهور یار که انشاالله #اربعین امسال باشد!
🌸 @zaeranniabati 🌸