.
#گزارش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما سروان گرامی
به لطف مادر سادات و همت شما بزرگواران، تا الان #۱۴_نفر به شرح ذیل راهی شش گوشه ارباب میشوند:
۱کمک هزینه ۵.۰۰۰.۰۰۰ تومانی برای ۱۰ نفر
۲کمک هزینه ۷۰۰.۰۰۰ تومانی برای ۲ نفر (به صورت قرضی)
۳کمک هزینه ۱.۸۵۰.۰۰۰ تومانی برای ۲ نفر خانم
جمع کل ۷.۵۵۰.۰۰۰ تومان
#بدهی_صندوق تا این لحظه:
۴.۱۳۰.۰۰۰ تومان
پی نوشت۱: به دلیل #تسریع در امور زوار اربعین، یکی از دوستان مبلغ ۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان به کانال #قرض دادند.
امیدواریم بتوانیم هرچه زودتر به همت شما این مبلغ را تسویه کنیم...
پی نوشت۲: این پست به پستِ شماره کارت ریپلای شده است.
التماس دعا
یاعلی
🌸 @zaeranniabati 🌸
#گزارش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما سروان گرامی
به لطف مادر سادات و همت شما بزرگواران، تا الان #۱۴_نفر به شرح ذیل راهی شش گوشه ارباب میشوند:
۱کمک هزینه ۵.۰۰۰.۰۰۰ تومانی برای ۱۰ نفر
۲کمک هزینه ۷۰۰.۰۰۰ تومانی برای ۲ نفر (به صورت قرضی)
۳کمک هزینه ۱.۸۵۰.۰۰۰ تومانی برای ۲ نفر خانم
جمع کل ۷.۵۵۰.۰۰۰ تومان
#بدهی_صندوق تا این لحظه:
۴.۱۳۰.۰۰۰ تومان
پی نوشت۱: به دلیل #تسریع در امور زوار اربعین، یکی از دوستان مبلغ ۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان به کانال #قرض دادند.
امیدواریم بتوانیم هرچه زودتر به همت شما این مبلغ را تسویه کنیم...
پی نوشت۲: این پست به پستِ شماره کارت ریپلای شده است.
التماس دعا
یاعلی
🌸 @zaeranniabati 🌸
#گزارش
بدجوری کلافه بودیم و دلمون شور میزد...
همه ش به اقا میگفتیم با این اوضاع نابسامان اقتصادی نوکریِ امسال ما چطور میشه؟! چند نفر رو میتونیم به اربابشون برسونیم؟!
غافل از اینکه حواسمون نبود این مرزها و سختی ها مالِ من و امثالِ منه؛
#استارت زدیم...
۵ میلیون تومان از یکی از اعضا #قرض کردیم تا کارِ زوارِ اقا جلو بیفته
قرض کردنِ ما همان و پیدا شدنِ #زوار یکی پس از دیگری...
هنوز ۵میلیون تموم نشده بود که سیلِ واریزی ها شروع شد...
بُهتمان زده بود!
انگار به زبانِ عمل یکی میگفت شما خرج کنین ما میرسونیم؛ مگه کار صاحب نداره؟!😭
خلاصه کنم هرچی ازین ۵ میلیون خرج میکردیم به سرعت برمیگشت...
ابتدا میخواستیم ۱۰ نفر رو بفرستیم تا آخر ماه قرضمون رو تسویه کنیم؛ ولی الان #۲۹نفر رو فرستادیم به مبلغ ۱۶.۳۵۰.۰۰۰ تومان و هیچ کسری هم نداریم...
در آخر میخواستیم به اندازه خودمون چندتا #تشکر کنیم:
آهای آقایی که این مبلغ رو قرض دادین، خدا خیرتون بده، پول پربرکتی بود، ایشالا خودِ حضرت براتون جبران کنن.
آهای بزرگوارانی که کمک های میلیونی کردین ایشالا از دستِ بی دستِ کربلا، قمر منیر بنی هاشم آب بنوشین.
آهای آقاپسری که کمک ۵هزار تومانی داشتی و نوشتی از طرف یک جامانده، غصه نخوری بابت کمیِ مبلغی که انفاق کردی، تو دستگاه امام حسین به کمی و زیادی بها نمیدن، به خلوص و صفای دلِ آدما نمره قبولی میدن
آهای اونایی که دوست داشتین کمک کنین ولی فرصت نشد، نگران نباشین که زوار به نیابت از همه ی اعضای کانال خدمت آقا سلام میدن...
اجر همه تون با حضرت زهرا سلام الله علیها
درضمن امسال هم #برنامه_ویژه پارسال انشاالله تکرار خواهد شد...
التماس دعا
یاعلی
🌸 @zaeranniabati 🌸
بدجوری کلافه بودیم و دلمون شور میزد...
همه ش به اقا میگفتیم با این اوضاع نابسامان اقتصادی نوکریِ امسال ما چطور میشه؟! چند نفر رو میتونیم به اربابشون برسونیم؟!
غافل از اینکه حواسمون نبود این مرزها و سختی ها مالِ من و امثالِ منه؛
#استارت زدیم...
۵ میلیون تومان از یکی از اعضا #قرض کردیم تا کارِ زوارِ اقا جلو بیفته
قرض کردنِ ما همان و پیدا شدنِ #زوار یکی پس از دیگری...
هنوز ۵میلیون تموم نشده بود که سیلِ واریزی ها شروع شد...
بُهتمان زده بود!
انگار به زبانِ عمل یکی میگفت شما خرج کنین ما میرسونیم؛ مگه کار صاحب نداره؟!😭
خلاصه کنم هرچی ازین ۵ میلیون خرج میکردیم به سرعت برمیگشت...
ابتدا میخواستیم ۱۰ نفر رو بفرستیم تا آخر ماه قرضمون رو تسویه کنیم؛ ولی الان #۲۹نفر رو فرستادیم به مبلغ ۱۶.۳۵۰.۰۰۰ تومان و هیچ کسری هم نداریم...
در آخر میخواستیم به اندازه خودمون چندتا #تشکر کنیم:
آهای آقایی که این مبلغ رو قرض دادین، خدا خیرتون بده، پول پربرکتی بود، ایشالا خودِ حضرت براتون جبران کنن.
آهای بزرگوارانی که کمک های میلیونی کردین ایشالا از دستِ بی دستِ کربلا، قمر منیر بنی هاشم آب بنوشین.
آهای آقاپسری که کمک ۵هزار تومانی داشتی و نوشتی از طرف یک جامانده، غصه نخوری بابت کمیِ مبلغی که انفاق کردی، تو دستگاه امام حسین به کمی و زیادی بها نمیدن، به خلوص و صفای دلِ آدما نمره قبولی میدن
آهای اونایی که دوست داشتین کمک کنین ولی فرصت نشد، نگران نباشین که زوار به نیابت از همه ی اعضای کانال خدمت آقا سلام میدن...
اجر همه تون با حضرت زهرا سلام الله علیها
درضمن امسال هم #برنامه_ویژه پارسال انشاالله تکرار خواهد شد...
التماس دعا
یاعلی
🌸 @zaeranniabati 🌸
زائران نیابتی ۱۷۹
#گزارش عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما زائران نیابتی عزیز. دو زائری که پیگیر کارشان بودیم یک زن و شوهر متدین بودند. اقای زائر مشکلات کمر درد داشتند و شرایطِ سفرِ زمینی تقریبا براشون غیر ممکن بود؛ اما به دلیل گران شدنِ فراتر از تصور ِکاروان های هوایی و…
.
سلام
حکایت این خانم جوان و شوهرش را که به یاد دارید...
دیشب این خانم، به خانمم زنگ زده بود و گریه میکرد...
حال شوهرش بهتر شده و امکان سفر برایش مهیا شده؛ حتی زمینی!
چه بايد مي گفتم. مدتي خانمم گوشي را نگه داشته بود و حرف نمي زد...
بعد كه ازشون پرسيدم قضيه چه بود؟!
خانمم گفت: گريه ش قطع نمي شد...
من مانده بودم كه چه بگويم؟!
چه بكنم؟!
راستش با هماهنگي هیئت مدیره يك #زائر را راهي كرده ايم كه تازه برگشته و به زودي گزارشش را برايتان مينويسيم انشاءالله
دو زائر ديگر هم #پاسپورت گرفته اند و به تازگي ثبت نام میشوند براي اواخر اين ماه كه مشرف شوند؛
و البته مقدار مختصري در #صندوق باقي مانده بود و حدود ۵ ميليون تومان #قرض كرده ايم تا انشاالله با كمكهاي شما #جبران شود و برگردانيم
اما حالا اين دونفر هم اگر اضافه شوند مي شود ۹ ميليون...
در اين اوضاع اقتصادي!
راستش نمي دانم واقعا باید چه بگويم و چه بنويسم؟!
ولي خيلي دلم مي خواهد اتفاقي بيفتد كه اين دو هم زائر و كربلايي شوند...
گفتم حداقل حال دلم را برايتان بنويسم...
🌸 @zaeranniabati 🌸
سلام
حکایت این خانم جوان و شوهرش را که به یاد دارید...
دیشب این خانم، به خانمم زنگ زده بود و گریه میکرد...
حال شوهرش بهتر شده و امکان سفر برایش مهیا شده؛ حتی زمینی!
چه بايد مي گفتم. مدتي خانمم گوشي را نگه داشته بود و حرف نمي زد...
بعد كه ازشون پرسيدم قضيه چه بود؟!
خانمم گفت: گريه ش قطع نمي شد...
من مانده بودم كه چه بگويم؟!
چه بكنم؟!
راستش با هماهنگي هیئت مدیره يك #زائر را راهي كرده ايم كه تازه برگشته و به زودي گزارشش را برايتان مينويسيم انشاءالله
دو زائر ديگر هم #پاسپورت گرفته اند و به تازگي ثبت نام میشوند براي اواخر اين ماه كه مشرف شوند؛
و البته مقدار مختصري در #صندوق باقي مانده بود و حدود ۵ ميليون تومان #قرض كرده ايم تا انشاالله با كمكهاي شما #جبران شود و برگردانيم
اما حالا اين دونفر هم اگر اضافه شوند مي شود ۹ ميليون...
در اين اوضاع اقتصادي!
راستش نمي دانم واقعا باید چه بگويم و چه بنويسم؟!
ولي خيلي دلم مي خواهد اتفاقي بيفتد كه اين دو هم زائر و كربلايي شوند...
گفتم حداقل حال دلم را برايتان بنويسم...
🌸 @zaeranniabati 🌸
#گزارش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما گرامیان.
الحمدلله تونستیم مبلغ مربوط به #کربلایی_خانم (همین خانمی که گزارششون شبها تقدیم حضورتون میشه) رو از یه نفر #قرض کنیم و فعلا دغدغه ای در این باره نداشته باشیم.
به لطف مادر سادات و پشتوانه همت شما، دیروز #دونفر دیگه رو ثبت نام کردیم که انشاالله اخر همین ماه #نائب_الزیاره مان هستند.
با توجه به موجودی #صندوق و مبلغی که خودشون پس انداز کرده بودن، مجبور شدیم مبلغ ۲.۰۵۰.۰۰۰ تومان #قرض کنیم.
امیدواریم با کمکهای شما بتونیم تو این یکی دو هفته بتونیم این مبلغ رو تسویه کنیم.
و اما نکته مهم
زواری که مشرف میشوند، به #نیابت از #اعضای_کانال (چه افرادی که کمک میکنند و چه افرادی که کمکی نمیکنند) #زیارت میکنند.
لذا تقاضا داریم #دوستان_و_آشنایان خود را در این کانال #عضو بفرمایید تا افراد بیشتری ازین فیض عظیم بهره مند شوند.
التماس دعا
یاعلی
🌸 @zaeranniabati 🌸
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما گرامیان.
الحمدلله تونستیم مبلغ مربوط به #کربلایی_خانم (همین خانمی که گزارششون شبها تقدیم حضورتون میشه) رو از یه نفر #قرض کنیم و فعلا دغدغه ای در این باره نداشته باشیم.
به لطف مادر سادات و پشتوانه همت شما، دیروز #دونفر دیگه رو ثبت نام کردیم که انشاالله اخر همین ماه #نائب_الزیاره مان هستند.
با توجه به موجودی #صندوق و مبلغی که خودشون پس انداز کرده بودن، مجبور شدیم مبلغ ۲.۰۵۰.۰۰۰ تومان #قرض کنیم.
امیدواریم با کمکهای شما بتونیم تو این یکی دو هفته بتونیم این مبلغ رو تسویه کنیم.
و اما نکته مهم
زواری که مشرف میشوند، به #نیابت از #اعضای_کانال (چه افرادی که کمک میکنند و چه افرادی که کمکی نمیکنند) #زیارت میکنند.
لذا تقاضا داریم #دوستان_و_آشنایان خود را در این کانال #عضو بفرمایید تا افراد بیشتری ازین فیض عظیم بهره مند شوند.
التماس دعا
یاعلی
🌸 @zaeranniabati 🌸
#داستان_سفر
کربلایی خانم
قسمت چهارم
شايد در پایان قسمت قبلی تعجب کرده باشید که چطور میگم کربلایی خانم ولی از طرفی نوشتم کربلا نرفت!
راستش اون موقع کربلا قسمت نشد!
قبل اربعین هم بهشون زنگ زدم و گفتم که مشرف میشید یا نه؟ ولی گفتن تو این شلوغی نمیتونن مشرف بشن.
راستش حدود یکماه پیش بود که تلفنم زنگ خورد؛ کربلایی خانم بودد که میگفت میخواد بره کربلا و یه کاروان پیدا شده...
بی مقدمه و یهویی کاملا!
من مونده بودم که دقیقا چی باید بگم؟! راستش از یک طرف #صندوق زائران نیابتی #خالی بود و افراد دیگری در نوبت بودند؛
از طرفی دیگر هم واقعا با ایشون صحبت کرده بودیم که اگر همان تابستان مشرف نشوند ما هیچ تعهدی به ایشان نخواهیم داشت!
و من همهی اینها را دوباره به کربلایی خانم گفتم. هیچی نگفت. مکثی کرد و بعد از یه تاملِ مختصر گفت: "یعنی هیچ راهی نداره واقعا؟!
تو رو خدا یه کاری بکنین من امید دارم و به شما دل بسته بودم."
گفتم من که تاکید کرده بودم اگه اون موقع مشرف نشوید دیگه معلوم نیست امکانش باشه و الان واقعا امکانش فراهم نیست...
خلاصه از او اصرار و از من انکار!
هرچه میگفتم بودجه نداریم، میگفت هم جلسه ای هام دارن میرن اگه من باهاشون نرم دیگه نمیتونم برم...
بعد از قطع تلفن به این فکر افتادم که پولی قرض کنم و ناامیدش نکنم.
دوباره شب رابطمان پیام داده بود که آقا شما که قول دادین به مردم به وعده تون عمل کنین؛ این بنده خدا دل بسته و عاشقه و میخواد بره. حالش خرابه!🤔
اولش اعصابم به هم ریخت و پیش خودم گفتم اصلا حالا که اینطور شد من هم هیچ کاری براش انجام نمیدم.
ولی بعد که با خودم خلوت کردم، دیدم اشتباه کردم. وقتی پای #ارباب وسطه دیگه من کی باشم که بخوام ازین فکرها کنم!😢
زنگ زدم به کربلایی خانم و گفتم نگران نباش من هرطور باشه برات جورش میکنم. شماره مدیر کاروان رو بده که باهاش هماهنگ کنم. ولی کربلایی خانم یه #گِلِه هم از شما دارم. چرا شما به رابطمون پیام داده بودین که من به شما وعده کرده بودم هر موقع خواستین مشرف بشین دو یا سه روز قبلش بهم بگین حله! من که گفته بودم دیگه اگه تابستان مشرف نشین قولی نمیدیم!
بنده خدا شرمنده شد و گفت من منظورم رو خوب به رابط نرسوندم و...
خلاصه ۲.۰۵۵.۰۰۰ تومان #قرض کردم و ایشان را مستقیم در دفتر حج و زیارت لنگرود ثبت نام کردم و عکس فیش را برایمان ارسال کردند...
🌸 @zaeranniabati 🌸
کربلایی خانم
قسمت چهارم
شايد در پایان قسمت قبلی تعجب کرده باشید که چطور میگم کربلایی خانم ولی از طرفی نوشتم کربلا نرفت!
راستش اون موقع کربلا قسمت نشد!
قبل اربعین هم بهشون زنگ زدم و گفتم که مشرف میشید یا نه؟ ولی گفتن تو این شلوغی نمیتونن مشرف بشن.
راستش حدود یکماه پیش بود که تلفنم زنگ خورد؛ کربلایی خانم بودد که میگفت میخواد بره کربلا و یه کاروان پیدا شده...
بی مقدمه و یهویی کاملا!
من مونده بودم که دقیقا چی باید بگم؟! راستش از یک طرف #صندوق زائران نیابتی #خالی بود و افراد دیگری در نوبت بودند؛
از طرفی دیگر هم واقعا با ایشون صحبت کرده بودیم که اگر همان تابستان مشرف نشوند ما هیچ تعهدی به ایشان نخواهیم داشت!
و من همهی اینها را دوباره به کربلایی خانم گفتم. هیچی نگفت. مکثی کرد و بعد از یه تاملِ مختصر گفت: "یعنی هیچ راهی نداره واقعا؟!
تو رو خدا یه کاری بکنین من امید دارم و به شما دل بسته بودم."
گفتم من که تاکید کرده بودم اگه اون موقع مشرف نشوید دیگه معلوم نیست امکانش باشه و الان واقعا امکانش فراهم نیست...
خلاصه از او اصرار و از من انکار!
هرچه میگفتم بودجه نداریم، میگفت هم جلسه ای هام دارن میرن اگه من باهاشون نرم دیگه نمیتونم برم...
بعد از قطع تلفن به این فکر افتادم که پولی قرض کنم و ناامیدش نکنم.
دوباره شب رابطمان پیام داده بود که آقا شما که قول دادین به مردم به وعده تون عمل کنین؛ این بنده خدا دل بسته و عاشقه و میخواد بره. حالش خرابه!🤔
اولش اعصابم به هم ریخت و پیش خودم گفتم اصلا حالا که اینطور شد من هم هیچ کاری براش انجام نمیدم.
ولی بعد که با خودم خلوت کردم، دیدم اشتباه کردم. وقتی پای #ارباب وسطه دیگه من کی باشم که بخوام ازین فکرها کنم!😢
زنگ زدم به کربلایی خانم و گفتم نگران نباش من هرطور باشه برات جورش میکنم. شماره مدیر کاروان رو بده که باهاش هماهنگ کنم. ولی کربلایی خانم یه #گِلِه هم از شما دارم. چرا شما به رابطمون پیام داده بودین که من به شما وعده کرده بودم هر موقع خواستین مشرف بشین دو یا سه روز قبلش بهم بگین حله! من که گفته بودم دیگه اگه تابستان مشرف نشین قولی نمیدیم!
بنده خدا شرمنده شد و گفت من منظورم رو خوب به رابط نرسوندم و...
خلاصه ۲.۰۵۵.۰۰۰ تومان #قرض کردم و ایشان را مستقیم در دفتر حج و زیارت لنگرود ثبت نام کردم و عکس فیش را برایمان ارسال کردند...
🌸 @zaeranniabati 🌸
#پیش_ازسفر
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...
الان چند دقیقه ای هست تلفن رو قطع کردم ولی گریه ام هنوز قطع نشده...😭
آخه در تمام مدت مکالمه خودم رو کنترل کرده بودم و بغضِ در گلوم رو با آب قورت میدادم...
امروز خانم زائر بهم زنگ زد...
بالاخره بعد از ۶ ماه که باهم مرتب در تماس بودیم امروز صدایش شور و شعف پیدا کرده بود...
با ذوق و شوق، تند تند و بدون وقفه داشت گزارش میداد که با مدیر و روحانی کاروانشون هماهنگ کردن برای فردا ساعت ۵ بعدازظهر که از قم حرکت کنند...
از حال خودش و شوهرش میگفت...
میگفت که هنوز باورم نمیشه دارم میرم...
در کمال ناامیدی بودم ولی حالا در عرض کمتر از یک هفته کارمون جور شده و قراره مشرف بشیم...
حکایت کارشون خیلی جالب بود...
وقتی مسئول امور مالی گروه فرمودن میتونن پولی رو #قرض کنن که این زوج رو بفرستیم کربلا؛ من فوری با خانم زائر تماس گرفتم تا تاریخ رو هماهنگ کنم.
گفتم چه تاریخی میتونید؟
خانم زائر گفت شوهرم ۱۸ اسفند وقت دکتر داره و بعدش آزادیم...
(یادتون هست که به دلیل بیماری همسرشون دفعه قبل نتونستن مشرف بشن)
میخواستیم حتما قبل سال نو این بزرگواران رو راهی کنیم؛ با نا امیدی به دفتر زنگ زدم که ببینم جا دارن یا نه!
الحمدلله گفتن یک کاروان برای حرکت در روز ۱۹ اسفند داریم...
تقویم رو نگاه کردم دیدم دقیقا این تاریخ، #شب_جمعه هم کربلا هستن😭😭
فقط مونده بود پاسپورت ها که در این وقت کم چه طوری باید از قم برای ثبت نام میرسید!
باز هم با نا امیدی با یکی از دوستان تماس گرفتم و او گفت همسرشون کاری براشون پیش اومده و دارن میان تهران😳
واقعا همه چیز به مدد ارباب جور شد...
واقعا یار خواسته بود....
در عرض چند ساعت همه کارها ردیف شد...
و حالا امروز ۱۸ اسفند است و فقط یک روز به وصال باقیست...
به خانم زائر گفتم امام حسین علیه السلام همه کارهاش حساب داره، صبر کرد تا در این ماه عزیز شما رو بخواد...
#ماه_رجب و این همه زیارت های عالی...
خانم زائر تشکر کرد و گفت ما همه چیز رو از شما #خانواده_زائران_نیابتی داریم. از همه تشکر کنید و بگید دعاگوشون هستیم.
گفتم ما همگی همه چیز رو از #امام_زمان علیه السلام داریم؛ از جانب ما دعا گوی #پدر عزیزمان باشید🙏
🌸 @zaeranniabati 🌸
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...
الان چند دقیقه ای هست تلفن رو قطع کردم ولی گریه ام هنوز قطع نشده...😭
آخه در تمام مدت مکالمه خودم رو کنترل کرده بودم و بغضِ در گلوم رو با آب قورت میدادم...
امروز خانم زائر بهم زنگ زد...
بالاخره بعد از ۶ ماه که باهم مرتب در تماس بودیم امروز صدایش شور و شعف پیدا کرده بود...
با ذوق و شوق، تند تند و بدون وقفه داشت گزارش میداد که با مدیر و روحانی کاروانشون هماهنگ کردن برای فردا ساعت ۵ بعدازظهر که از قم حرکت کنند...
از حال خودش و شوهرش میگفت...
میگفت که هنوز باورم نمیشه دارم میرم...
در کمال ناامیدی بودم ولی حالا در عرض کمتر از یک هفته کارمون جور شده و قراره مشرف بشیم...
حکایت کارشون خیلی جالب بود...
وقتی مسئول امور مالی گروه فرمودن میتونن پولی رو #قرض کنن که این زوج رو بفرستیم کربلا؛ من فوری با خانم زائر تماس گرفتم تا تاریخ رو هماهنگ کنم.
گفتم چه تاریخی میتونید؟
خانم زائر گفت شوهرم ۱۸ اسفند وقت دکتر داره و بعدش آزادیم...
(یادتون هست که به دلیل بیماری همسرشون دفعه قبل نتونستن مشرف بشن)
میخواستیم حتما قبل سال نو این بزرگواران رو راهی کنیم؛ با نا امیدی به دفتر زنگ زدم که ببینم جا دارن یا نه!
الحمدلله گفتن یک کاروان برای حرکت در روز ۱۹ اسفند داریم...
تقویم رو نگاه کردم دیدم دقیقا این تاریخ، #شب_جمعه هم کربلا هستن😭😭
فقط مونده بود پاسپورت ها که در این وقت کم چه طوری باید از قم برای ثبت نام میرسید!
باز هم با نا امیدی با یکی از دوستان تماس گرفتم و او گفت همسرشون کاری براشون پیش اومده و دارن میان تهران😳
واقعا همه چیز به مدد ارباب جور شد...
واقعا یار خواسته بود....
در عرض چند ساعت همه کارها ردیف شد...
و حالا امروز ۱۸ اسفند است و فقط یک روز به وصال باقیست...
به خانم زائر گفتم امام حسین علیه السلام همه کارهاش حساب داره، صبر کرد تا در این ماه عزیز شما رو بخواد...
#ماه_رجب و این همه زیارت های عالی...
خانم زائر تشکر کرد و گفت ما همه چیز رو از شما #خانواده_زائران_نیابتی داریم. از همه تشکر کنید و بگید دعاگوشون هستیم.
گفتم ما همگی همه چیز رو از #امام_زمان علیه السلام داریم؛ از جانب ما دعا گوی #پدر عزیزمان باشید🙏
🌸 @zaeranniabati 🌸