سرنوشت زينب پس از كربلا
قسمت_سوم
▪️برگرديم به وفات #زينب كه اين مقاله درباره اوست. آنگونه ک پيداست درگذشت ايشان در اثنى همين رخداد هاست و به نظر ميرسد كه پيش از درگذشت مروان از دنيا رفته باشد.
▪️به هر حال، حضور اين بانو در دمشق و از دنيا رفتنش در آنجا موضوعى است كه حل ناشده باقى مانده است و اين پرسش كه زينب در دمشق چه ميكرده است هنوز به قوت خود باقى است.
و اين پرسش با وجود تاريخِ ناقص و معيوب مسلمانان هيچگاه پاسخ نخواهد داشت و شيعه و سنى با روايات من درآوردى روحانيونشان سر طناب را به سوى خود ميكشند.
▪️سنى ها براى دروغگو جلوه دادن شيعه روايت مى اورند و شيعه هاى براى داشتن بتخانه اى در سرزمين شام و به گريه انداختن مردم خردباخته ی شيعه.
▪️جالبترين نكته در مورد ايشان اين است كه حتى خود روحانيونِ بزرگ شيعه ک اساس اين مذهب را در قرنها بعد پايه ريزى كرده اند نيز، چيزى در اينمورد ننوشته اند و دليل اينكار يا ميتواند بى اهميت بودن زن از ديد اين اشخاص باشد و برايشان مهم نبوده و يا اينكه چيزى در دست نداشته اند.
▪️وقتى به مؤلفات روحانيون شيعه مينگريد ميبينيد كه پس از روى كار آمدن صفويه است كه به ناگاه روحانيون شيعه در مورد خطابه زينب در كاخ يزيد مينويسند و آنرا نكته به نكته و مو به مو تشريح ميكنند و حتى جملات و كلمات را به دقت بيان ميكنند و البته با سوز و گدازى خاص اشک از چشمان حاضران ميگيرند اما همين ها هم نميدانند چرا و چگونه زينب در دمشق به خاک سپرده شده است.
ادامه دارد...
قسمت_سوم
▪️برگرديم به وفات #زينب كه اين مقاله درباره اوست. آنگونه ک پيداست درگذشت ايشان در اثنى همين رخداد هاست و به نظر ميرسد كه پيش از درگذشت مروان از دنيا رفته باشد.
▪️به هر حال، حضور اين بانو در دمشق و از دنيا رفتنش در آنجا موضوعى است كه حل ناشده باقى مانده است و اين پرسش كه زينب در دمشق چه ميكرده است هنوز به قوت خود باقى است.
و اين پرسش با وجود تاريخِ ناقص و معيوب مسلمانان هيچگاه پاسخ نخواهد داشت و شيعه و سنى با روايات من درآوردى روحانيونشان سر طناب را به سوى خود ميكشند.
▪️سنى ها براى دروغگو جلوه دادن شيعه روايت مى اورند و شيعه هاى براى داشتن بتخانه اى در سرزمين شام و به گريه انداختن مردم خردباخته ی شيعه.
▪️جالبترين نكته در مورد ايشان اين است كه حتى خود روحانيونِ بزرگ شيعه ک اساس اين مذهب را در قرنها بعد پايه ريزى كرده اند نيز، چيزى در اينمورد ننوشته اند و دليل اينكار يا ميتواند بى اهميت بودن زن از ديد اين اشخاص باشد و برايشان مهم نبوده و يا اينكه چيزى در دست نداشته اند.
▪️وقتى به مؤلفات روحانيون شيعه مينگريد ميبينيد كه پس از روى كار آمدن صفويه است كه به ناگاه روحانيون شيعه در مورد خطابه زينب در كاخ يزيد مينويسند و آنرا نكته به نكته و مو به مو تشريح ميكنند و حتى جملات و كلمات را به دقت بيان ميكنند و البته با سوز و گدازى خاص اشک از چشمان حاضران ميگيرند اما همين ها هم نميدانند چرا و چگونه زينب در دمشق به خاک سپرده شده است.
ادامه دارد...
عشق محمد به همسر فرزند خوانده اش، شرمى به بزرگى تاريخ اسلام
قسمت_اول
داستان عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.
ادامه دارد ....
قسمت_اول
داستان عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.
ادامه دارد ....
4_5843830612875542814.mp4
11.4 MB
قابل توجه شيعيان محترم
قبر #زينب خواهر #حسين در سوريه نيست، قبر ايشان در كشور #مصر است
#محمد_نوريزاد اين موضوع را تاييد ميكند
قبر #زينب خواهر #حسين در سوريه نيست، قبر ايشان در كشور #مصر است
#محمد_نوريزاد اين موضوع را تاييد ميكند
💥داستان شرم آور عشق محمد به همسر پسر خوانده اش
از موضوعات پس از ازدواج #محمد با #زينب ميتوان به خوبى #عشق_وافر او به همسر زيباى فرزندخوانده خويش را دريافت،
عشق پيرى كه منجر به فروپاشيدن خانواده اى شد و نشان ميدهد كه چرا محمد براى تصاحب اين زن زيبا سعى كرد با آوردن آيه اى سنت ازدواج نكردن با همسر پسرخوانده را بشكند و اين عمل شرم آور را انجام دهد،
اين علاقه به حدى بود كه حتى محمد در ترتيب نوبت همبسترى با ٩ زن خود نيز نميتوانست از اين زن زيبا بگذرد و عدالت را رعايت كند و حتى منجر به درگيرى و اعتراض زن سوگلى او يعنى عايشه ميشد.
به عنوان مثال شبى كه نوبت #عايشه بود به طور اتفاقی #زینب کنار پيامبر اسلام می نشیند. پيامبر نیز دست نوازشگرانه ای به سوی وی دراز ميكند.
عایشه معترض می شود و به پيامبر می گوید: او زینب است و عایشه نیست(یعنی نوبت را مراعات کن!).
این اعتراض عایشه باعث ميشود تا پيامبر از زينب دست بردارد.
بحث بالا ميگيرد و تا هنگام نماز عشاء طول می کشد. #ابوبکر(پدر عايشه) در همين حين صداى آنها را ميشنود و خطاب به پيامبر می گوید بيا به مسجد برویم برای اقامه نماز، بعد دهانشان را گل بگیر! بعد از نماز ابوبکر دوباره باز می گردد و عایشه را مورد بازپرسی قرار می دهد.
#متن_عربى روايت:
كَانَ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تِسْعُ نِسْوَةٍ ، فَكَانَ إِذَا قَسَمَ بَيْنَهُنَّ لَا يَنْتَهِي إِلَى الْمَرْأَةِ الْأُولَى ، إِلَّا فِي تِسْعٍ ، فَكُنَّ يَجْتَمِعْنَ كُلَّ لَيْلَةٍ فِي بَيْتِ الَّتِي يَأْتِيهَا " ، فَكَانَ فِي بَيْتِ عَائِشَةَ ، فَجَاءَتْ زَيْنَبُ ، فَمَدَّ يَدَهُ إِلَيْهَا ، فقَالَت : هَذِهِ زَيْنَبُ ، فَكَفَّ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدَهُ فَتَقَاوَلَتَا ، حَتَّى اسْتَخَبَتَا وَأُقِيمَتِ الصَّلَاةُ ، فَمَرَّ أَبُو بَكْرٍ عَلَى ذَلِكَ فَسَمِعَ أَصْوَاتَهُمَا ، فقَالَ : اخْرُجْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ... الى آخر
#منبع : صحيح مسلم، کتاب الرضاع، باب القسم بين الزوجات و بيان أن السنة أن تكون لكل واحدة، حدیث ١٤٦٢
راويان اين روايت همگى از ثقات هستند و اين روايت صحيح ميباشد.
لينك صفحه كتاب در سايت اسلام ويب در اثبات اين ادعا:
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?hflag=1&bk_no=158&pid=107115
اين روايت نزد اسلامگرايان اعتبار بالائى دارد و در اوج صحت است چنانچه سايت معروف الدرر السنية هم حكم به صحت آن داده است:
الراوي : أنس بن مالك | المحدث : مسلم | المصدر : صحيح مسلم
الصفحة أو الرقم: ١٤٦٢ | خلاصة حكم المحدث : صحيح
لينك سايت الدرر السنية:
https://dorar.net/h/9e43710bc2e548d4e10b0a579f47f62f
از موضوعات پس از ازدواج #محمد با #زينب ميتوان به خوبى #عشق_وافر او به همسر زيباى فرزندخوانده خويش را دريافت،
عشق پيرى كه منجر به فروپاشيدن خانواده اى شد و نشان ميدهد كه چرا محمد براى تصاحب اين زن زيبا سعى كرد با آوردن آيه اى سنت ازدواج نكردن با همسر پسرخوانده را بشكند و اين عمل شرم آور را انجام دهد،
اين علاقه به حدى بود كه حتى محمد در ترتيب نوبت همبسترى با ٩ زن خود نيز نميتوانست از اين زن زيبا بگذرد و عدالت را رعايت كند و حتى منجر به درگيرى و اعتراض زن سوگلى او يعنى عايشه ميشد.
به عنوان مثال شبى كه نوبت #عايشه بود به طور اتفاقی #زینب کنار پيامبر اسلام می نشیند. پيامبر نیز دست نوازشگرانه ای به سوی وی دراز ميكند.
عایشه معترض می شود و به پيامبر می گوید: او زینب است و عایشه نیست(یعنی نوبت را مراعات کن!).
این اعتراض عایشه باعث ميشود تا پيامبر از زينب دست بردارد.
بحث بالا ميگيرد و تا هنگام نماز عشاء طول می کشد. #ابوبکر(پدر عايشه) در همين حين صداى آنها را ميشنود و خطاب به پيامبر می گوید بيا به مسجد برویم برای اقامه نماز، بعد دهانشان را گل بگیر! بعد از نماز ابوبکر دوباره باز می گردد و عایشه را مورد بازپرسی قرار می دهد.
#متن_عربى روايت:
كَانَ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تِسْعُ نِسْوَةٍ ، فَكَانَ إِذَا قَسَمَ بَيْنَهُنَّ لَا يَنْتَهِي إِلَى الْمَرْأَةِ الْأُولَى ، إِلَّا فِي تِسْعٍ ، فَكُنَّ يَجْتَمِعْنَ كُلَّ لَيْلَةٍ فِي بَيْتِ الَّتِي يَأْتِيهَا " ، فَكَانَ فِي بَيْتِ عَائِشَةَ ، فَجَاءَتْ زَيْنَبُ ، فَمَدَّ يَدَهُ إِلَيْهَا ، فقَالَت : هَذِهِ زَيْنَبُ ، فَكَفَّ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدَهُ فَتَقَاوَلَتَا ، حَتَّى اسْتَخَبَتَا وَأُقِيمَتِ الصَّلَاةُ ، فَمَرَّ أَبُو بَكْرٍ عَلَى ذَلِكَ فَسَمِعَ أَصْوَاتَهُمَا ، فقَالَ : اخْرُجْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ... الى آخر
#منبع : صحيح مسلم، کتاب الرضاع، باب القسم بين الزوجات و بيان أن السنة أن تكون لكل واحدة، حدیث ١٤٦٢
راويان اين روايت همگى از ثقات هستند و اين روايت صحيح ميباشد.
لينك صفحه كتاب در سايت اسلام ويب در اثبات اين ادعا:
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?hflag=1&bk_no=158&pid=107115
اين روايت نزد اسلامگرايان اعتبار بالائى دارد و در اوج صحت است چنانچه سايت معروف الدرر السنية هم حكم به صحت آن داده است:
الراوي : أنس بن مالك | المحدث : مسلم | المصدر : صحيح مسلم
الصفحة أو الرقم: ١٤٦٢ | خلاصة حكم المحدث : صحيح
لينك سايت الدرر السنية:
https://dorar.net/h/9e43710bc2e548d4e10b0a579f47f62f
💥 گفتگوى يك #آخوند و يك #منتقد_اسلام در مورد #زن_در_اسلام
آخوند:
شما اسلام را #دين_زن_ستيز ميناميد درصورتى كه اسلام زنان بزرگى تربيت كرده است
منتقد اسلام:
ميتوانيد دو نمونه از آنها را بفرمائيد
آخوند:
يكى #فاطمه_زهراء و يكى هم #زينب_كبرى
منتقد اسلام:
لطف كنيد خدمات اين دو بانو را به بشريت يا حتى به جامعه اسلامى را بيان كنيد؟
آخوند:
فاطمه زهراء با خطبه فدكيه به انسانها درس بزرگى داد!
منتقد اسلام:
خطبه فديكه فاطمه زهراء فقط و فقط براى دفاع از يك باغ غصبى بود كه توسط خليفه مسلمانان از چنگش بيرون آمده بود و يك مسئله شخصى بود. دفاع از مال غصبى توسط خليفه چه درسى به بشريت داده است؟
آخوند:
زينب كبرى در كاخ يزيد با خطابه آتشين خود، كاخ يزيد را به لرزه درآورد.
منتقد اسلام:
#اولا: اين نشان از آزادى بيان آنهم در كاخ يزيد دارد كه به يك مخالف اجازه بيان مخالفتش را داده است.
#دوما: ايشان يك زن داغدار بود و در غصه كشته شدن برادرانش مطالبى را بيان كرده.
#سوما: مگر كاخ يزيد سرنگون شد؟ مگر مردم پس از آن مطالب عليه يزيد شورش كردند؟
مگر حكومت يزيد پس از آن مطالب سرنگون شد؟
عزادارى و مويه بر برادارن كشته شده چه درسى به بشريت داده است؟؟
آخوند:
شما با همان #يزيد محشور شويد بحق پنج تن آل عبا.
شما #مزدوران_وهابيت هستيد كه با اهل بيت درافتاده ايد.
و از ديد ما هركسى با اهل بيت شيعه دشمنى كند #زنازاده است.
منتقد اسلام:
سپاس از منطق قانع كننده شما. كاملا قانع شدم و به حقانيت ادعاهاى شما پى بردم.
آخوند:
شما اسلام را #دين_زن_ستيز ميناميد درصورتى كه اسلام زنان بزرگى تربيت كرده است
منتقد اسلام:
ميتوانيد دو نمونه از آنها را بفرمائيد
آخوند:
يكى #فاطمه_زهراء و يكى هم #زينب_كبرى
منتقد اسلام:
لطف كنيد خدمات اين دو بانو را به بشريت يا حتى به جامعه اسلامى را بيان كنيد؟
آخوند:
فاطمه زهراء با خطبه فدكيه به انسانها درس بزرگى داد!
منتقد اسلام:
خطبه فديكه فاطمه زهراء فقط و فقط براى دفاع از يك باغ غصبى بود كه توسط خليفه مسلمانان از چنگش بيرون آمده بود و يك مسئله شخصى بود. دفاع از مال غصبى توسط خليفه چه درسى به بشريت داده است؟
آخوند:
زينب كبرى در كاخ يزيد با خطابه آتشين خود، كاخ يزيد را به لرزه درآورد.
منتقد اسلام:
#اولا: اين نشان از آزادى بيان آنهم در كاخ يزيد دارد كه به يك مخالف اجازه بيان مخالفتش را داده است.
#دوما: ايشان يك زن داغدار بود و در غصه كشته شدن برادرانش مطالبى را بيان كرده.
#سوما: مگر كاخ يزيد سرنگون شد؟ مگر مردم پس از آن مطالب عليه يزيد شورش كردند؟
مگر حكومت يزيد پس از آن مطالب سرنگون شد؟
عزادارى و مويه بر برادارن كشته شده چه درسى به بشريت داده است؟؟
آخوند:
شما با همان #يزيد محشور شويد بحق پنج تن آل عبا.
شما #مزدوران_وهابيت هستيد كه با اهل بيت درافتاده ايد.
و از ديد ما هركسى با اهل بيت شيعه دشمنى كند #زنازاده است.
منتقد اسلام:
سپاس از منطق قانع كننده شما. كاملا قانع شدم و به حقانيت ادعاهاى شما پى بردم.