#زوم🔸رمزگذاری چیست؟
▫️ نوشته تیکو رومئو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
اصطلاح #رمزگذاری و دیگر اصطلاح وابسته به آن، یعنی #رمزگشایی، از مدل معنایی رمز ریشه گرفتهاند.
مدل معنايي رمز نيز در چارچوب #نشانهشناسي و نظرية اطلاع رشد يافته است. مدل رمز در سادهترين صورت، توصيفکننده فرايندهاي ارتباطي به عنوان يک امر دوسويه است که بين فرستنده و گيرنده صورت ميگيرد.
فرستنده، در مرحله رمزگذاري (encoding)، اطلاعات را به وسيله يک رسانه فيزيکي، به صورت پيامي از سيگنالها که بر اساس يک رمز اجتماعي مشترک تعريف شده است، ارسال ميکند. گيرنده پس از دريافت سيگنال ميتواند با استفاده از همان رمز، اطلاعاتي را که بر اساس آن مخابره شده است، رمزگشايي کند.
متن کامل
▫️ نوشته تیکو رومئو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
اصطلاح #رمزگذاری و دیگر اصطلاح وابسته به آن، یعنی #رمزگشایی، از مدل معنایی رمز ریشه گرفتهاند.
مدل معنايي رمز نيز در چارچوب #نشانهشناسي و نظرية اطلاع رشد يافته است. مدل رمز در سادهترين صورت، توصيفکننده فرايندهاي ارتباطي به عنوان يک امر دوسويه است که بين فرستنده و گيرنده صورت ميگيرد.
فرستنده، در مرحله رمزگذاري (encoding)، اطلاعات را به وسيله يک رسانه فيزيکي، به صورت پيامي از سيگنالها که بر اساس يک رمز اجتماعي مشترک تعريف شده است، ارسال ميکند. گيرنده پس از دريافت سيگنال ميتواند با استفاده از همان رمز، اطلاعاتي را که بر اساس آن مخابره شده است، رمزگشايي کند.
متن کامل
عرصههای ارتباطی
#سینماویژن 🔸 میان متنی بودن در سینما ▫️نوشته #روبرتا_ایپیرسون ▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه اصطلاح میان متنی بودن (intertextuality) یا همان #بینامتنیت در بنیادینترین معنا، به رابطه یک متن با یک متن یا چندین متن دیگر اشاره دارد.همانطور که محققان ادبی به دنبال…
برای مثال، در فیلم پیشتازان فضا؛ نخستین برخورد (جاناتان فریکس، ۱۹۹۶)، کاپیتان پرمشغله سفینه جین لوک پیکارد، در پی انتقامگیری از بورگ است که یک موجود فضایی است با نژادی نیمه بیولوژیک ـ نیمه مکانیکی که در گذشته آزار بسیاری به او رسانیده است.
میتوان در این زمینه به مشابهتهای داستان نخستین برخورد و داستان موبی دیک ساخته ملویلز اشاره کرد که در آن ذهن کاپیتان ایهب به طور مشابهی درگیر انتقامگیری از نهنگ سفید بزرگی است که پای او را بلعیده.
البته، خود متن این رابطه را در آنجا که پیکارد از رمان ملویل نقل قول میکند، آشکار میسازد. بیشک، فیلمها نه تنها از منابع ادبی، بلکه از منابع سینمایی نیز نقل قول میکنند؛ برای مثال در فیلم تسخیر ناپذیران (۱۹۸۷)، کالسکه یک بچه در حین تبادل آتش میان افراد خوب و بد از پلههای یک ایستگاه راهآهن به پایین کج میشود. در اینجا کارگردان فیلم، برایان دیپالما، سکانس پلههای مشهور اودسا را از فیلم رزمناو پوتمکین (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) استفاده میکند؛ سکانسی که محققان سینما گاهی اوقات به عنوان یک بزرگداشت به آن اشاره میکنند.
#جولیا_کریستوا در سال ۱۹۶۹، ساختارگرای فرانسوی، مفهوم نظری پیچیدهتری را از میانمتنی بودن صورتبندی کرد که تقریباً تأثیر زیادی بر مطالعات تلویزیون و فیلم بر جای گذاشت. صورتبندی سادهتر میان متنی شده - که در بالا به آن اشاره شد - تنها یک متن را به متن دیگر مرتبط میکرد.
کریستوا به طور ضمنی عنوان کرد که هیچ چیز خارج از میانمتنی بودن وجود ندارد: هر متنی به صورت چیدمانی از نقل قولها شکل میگیرد، هر متنی عبارت است از جذب و دگردیسی سایر متنها (کریستوا، ۱۹۶۹)؛ به بیان دیگر، تمامی متنها به سایر متنهایی که به طور تلویحی یا ضمنی به آنها اشاره میکنند وابسته هستند.
موضوع اولیه تحلیل را میتوان #متن در نظر گرفت، متنی که به متن دیگر ارجاع میدهد، میان متنها را میسازد یا آنچه را که #امبرتو_اکو چارچوب #میانمتنی مینامد
این مفهومسازی از میان متنی بودن، دو گسست نظری کلیدی را با مطالعات رسانهای و ادبی گذشته به وجود آورد.
نخست اینکه میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا مفهوم قرن نوزدهمی نویسنده را زیر سوال ببریم.
از آنجا که تمامی متنها به متنهای دیگری ارجاع میشوند، پس نویسنده به طور ساده محل تقاطع چارچوبهای میان متنی است، نه خالق متنی منحصر به فرد و اصیل. بنابراین، برداشت ساختارگرایانه از میانمتنی بودن به طور جزئی افول پارادیم مولف را در مطالعات سینمایی توجیه میکند.
دوم اینکه، میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا رابطه میان متنها و جوامعی که آنها را به وجود میآورند، بازفهم کنیم. بر خلاف مطالعات رسانهای مایل به جامعهشناسی، متنها مستقیماً جهان واقعی را منعکس نمیکنند، بلکه بیشتر، سایر برساختههای آن جهان را که همواره از پیش، متنبندی شدهاند، مورد استفاده قرار میدهند. به عنوان مثال، هیچکس سعی نمیکند که بازنمایی تاریخ را در فیلمی مانند تولد یک ملت (دی. دبلیو. گریفیث، ۱۹۱۵)، خلاف واقع، و یا خلاف وقایع تاریخی عینی بداند، بلکه سعی میکند تا این فیلم را با سایر بازنماییها از جنگهای مدنی آمریکا؛ مانند آنچه در کتابهای درسی، رمانهای تاریخی و سایر فیلمها آمده، مقایسه کند.
محققان، میانمتنی بودن همهجانبه را جنبهای کلیدی از فرهنگ رایج #پستمدرن میدانند. محققان مطالعات تلویزیونی درباره هشیاری میانمتنی گسترده به نمایش در آمده در برنامههای کالتی (cult) مانند توئین پیکس (twin peaks) (مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی)، انتقامجویان، پروندههای ایکس و زینا: پرنسس جنگجو مطالبی نوشتهاند. برای مثال جیم کولینز درباره توئین پیکس میگوید: سبک آن به دلیل استفاده از تعدادی از قراردادهای بصری، روایتی و موضوعی که برگرفته از وحشت بربری، داستان علمی ـ تخیلی و شیوه کار پلیسی و همچنین سریالهای صابونی و آبکی است به طرز پرخاشگرانهای التقاطی است.
مخاطب باید همواره درگیر ماجرا باشد. نوسان نواختی و در هم آمیزی برنامه، بیننده را تشویق میکند تا مجموعهای از انتظارها و راهبردهای رمزگذاری شده و همیشه متغیر را فعال کند. در دوره پستمدرن، تولیدکنندگان و مخاطبان در شبکههای فشردهای از میانمتنی بودن که متنها در درون آن #رمزگذاری و #رمزگشایی میشود، زندگی میکنند و متنها سایر متون را به سبکی آگاه، خودآگاه و بازیگوشانه در بر میگیرند.
ROBERTA E. PEARSON
@younesshokrkhah
میتوان در این زمینه به مشابهتهای داستان نخستین برخورد و داستان موبی دیک ساخته ملویلز اشاره کرد که در آن ذهن کاپیتان ایهب به طور مشابهی درگیر انتقامگیری از نهنگ سفید بزرگی است که پای او را بلعیده.
البته، خود متن این رابطه را در آنجا که پیکارد از رمان ملویل نقل قول میکند، آشکار میسازد. بیشک، فیلمها نه تنها از منابع ادبی، بلکه از منابع سینمایی نیز نقل قول میکنند؛ برای مثال در فیلم تسخیر ناپذیران (۱۹۸۷)، کالسکه یک بچه در حین تبادل آتش میان افراد خوب و بد از پلههای یک ایستگاه راهآهن به پایین کج میشود. در اینجا کارگردان فیلم، برایان دیپالما، سکانس پلههای مشهور اودسا را از فیلم رزمناو پوتمکین (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) استفاده میکند؛ سکانسی که محققان سینما گاهی اوقات به عنوان یک بزرگداشت به آن اشاره میکنند.
#جولیا_کریستوا در سال ۱۹۶۹، ساختارگرای فرانسوی، مفهوم نظری پیچیدهتری را از میانمتنی بودن صورتبندی کرد که تقریباً تأثیر زیادی بر مطالعات تلویزیون و فیلم بر جای گذاشت. صورتبندی سادهتر میان متنی شده - که در بالا به آن اشاره شد - تنها یک متن را به متن دیگر مرتبط میکرد.
کریستوا به طور ضمنی عنوان کرد که هیچ چیز خارج از میانمتنی بودن وجود ندارد: هر متنی به صورت چیدمانی از نقل قولها شکل میگیرد، هر متنی عبارت است از جذب و دگردیسی سایر متنها (کریستوا، ۱۹۶۹)؛ به بیان دیگر، تمامی متنها به سایر متنهایی که به طور تلویحی یا ضمنی به آنها اشاره میکنند وابسته هستند.
موضوع اولیه تحلیل را میتوان #متن در نظر گرفت، متنی که به متن دیگر ارجاع میدهد، میان متنها را میسازد یا آنچه را که #امبرتو_اکو چارچوب #میانمتنی مینامد
این مفهومسازی از میان متنی بودن، دو گسست نظری کلیدی را با مطالعات رسانهای و ادبی گذشته به وجود آورد.
نخست اینکه میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا مفهوم قرن نوزدهمی نویسنده را زیر سوال ببریم.
از آنجا که تمامی متنها به متنهای دیگری ارجاع میشوند، پس نویسنده به طور ساده محل تقاطع چارچوبهای میان متنی است، نه خالق متنی منحصر به فرد و اصیل. بنابراین، برداشت ساختارگرایانه از میانمتنی بودن به طور جزئی افول پارادیم مولف را در مطالعات سینمایی توجیه میکند.
دوم اینکه، میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا رابطه میان متنها و جوامعی که آنها را به وجود میآورند، بازفهم کنیم. بر خلاف مطالعات رسانهای مایل به جامعهشناسی، متنها مستقیماً جهان واقعی را منعکس نمیکنند، بلکه بیشتر، سایر برساختههای آن جهان را که همواره از پیش، متنبندی شدهاند، مورد استفاده قرار میدهند. به عنوان مثال، هیچکس سعی نمیکند که بازنمایی تاریخ را در فیلمی مانند تولد یک ملت (دی. دبلیو. گریفیث، ۱۹۱۵)، خلاف واقع، و یا خلاف وقایع تاریخی عینی بداند، بلکه سعی میکند تا این فیلم را با سایر بازنماییها از جنگهای مدنی آمریکا؛ مانند آنچه در کتابهای درسی، رمانهای تاریخی و سایر فیلمها آمده، مقایسه کند.
محققان، میانمتنی بودن همهجانبه را جنبهای کلیدی از فرهنگ رایج #پستمدرن میدانند. محققان مطالعات تلویزیونی درباره هشیاری میانمتنی گسترده به نمایش در آمده در برنامههای کالتی (cult) مانند توئین پیکس (twin peaks) (مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی)، انتقامجویان، پروندههای ایکس و زینا: پرنسس جنگجو مطالبی نوشتهاند. برای مثال جیم کولینز درباره توئین پیکس میگوید: سبک آن به دلیل استفاده از تعدادی از قراردادهای بصری، روایتی و موضوعی که برگرفته از وحشت بربری، داستان علمی ـ تخیلی و شیوه کار پلیسی و همچنین سریالهای صابونی و آبکی است به طرز پرخاشگرانهای التقاطی است.
مخاطب باید همواره درگیر ماجرا باشد. نوسان نواختی و در هم آمیزی برنامه، بیننده را تشویق میکند تا مجموعهای از انتظارها و راهبردهای رمزگذاری شده و همیشه متغیر را فعال کند. در دوره پستمدرن، تولیدکنندگان و مخاطبان در شبکههای فشردهای از میانمتنی بودن که متنها در درون آن #رمزگذاری و #رمزگشایی میشود، زندگی میکنند و متنها سایر متون را به سبکی آگاه، خودآگاه و بازیگوشانه در بر میگیرند.
ROBERTA E. PEARSON
@younesshokrkhah
عرصههای ارتباطی
#زوم #مطالعاتفرهنگی#ارتباطات 🔸مدل رمزگذاری و رمزگشایی استوارت هال ▫️نویسنده استوارت الن* ▫️ترجمه #یونس_شکرخواه: بر اساس نظریههای #استوارت_هال اگر چه کدگذاری و کدگشایی پیام اخبار تلویزیونی لحظات متمایز شدهای هستند (به این معنی که کاملاً متقارن یا شفاف…
با وجود این، پیش از اینکه این نوع گفتمان بتواند تأثیراتی داشته باشد، باید با گفتمانی که به لحاظ شخصی از سوی بیننده #تلویزیون با آن مرتبط شده است، رابطه داشته باشد تا بتواند به طرز معنیداری رمزگشایی شود.
از دیدگاه #استوارت_هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
هال معتقد است #رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونی_مسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیت_مذاکره شده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز_مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی (encoding-decoding model) این امکان را میدهد تا مقوله جبر متنی به عنوان فرایندی ناهمگن و سیال مطالعه شود و در عین حال راههایی که باعث میشوند این مقوله در بطن مناسبات قدرت جای گیرد نیز از نظر دور نمانند
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی این فرایند پویا را به فرایندی تبادلی تشبیه میکند که در چارچوب پارامترهای تغییرپذیر و مشروط انجام میشود. بنابراین، این مدل میتواند طیفی از موقعیتهای بالقوه را به صورت اجمالی ارائه کند.
*Stuart Allan
از دیدگاه #استوارت_هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
هال معتقد است #رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونی_مسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیت_مذاکره شده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز_مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی (encoding-decoding model) این امکان را میدهد تا مقوله جبر متنی به عنوان فرایندی ناهمگن و سیال مطالعه شود و در عین حال راههایی که باعث میشوند این مقوله در بطن مناسبات قدرت جای گیرد نیز از نظر دور نمانند
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی این فرایند پویا را به فرایندی تبادلی تشبیه میکند که در چارچوب پارامترهای تغییرپذیر و مشروط انجام میشود. بنابراین، این مدل میتواند طیفی از موقعیتهای بالقوه را به صورت اجمالی ارائه کند.
*Stuart Allan
#کلاس #چهره #مطالعاتفرهنگی
🔸 استوارت هال
▫️#یونس_شکرخواه
▫️روندهای مطالعات فرهنگی در بریتانیا
استوارت هال (١٩٣٢-٢٠١۴) از بنیانگذران مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام بود که او را "پدرخوانده چند فرهنگ گرایی" میخواندند.
#استوارت_هال که یکی از شخصیتهای اصلی در پایهگذاری و بسط #مطالعات_فرهنگی در #بریتانیا به شمار میرفت؛ متولد جامائیکا بود.
او به همراه #ریموند_ویلیامز و #ریچارد_هوگارت از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی بریتانیا بود که بعدها به مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (Birmingham School of Cultural Studies) معروف شد. او در سال ۱۹۶۸ یعنی چهار سال پس از تاسیس "مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگهام" ریاست مرکز را از ریچارد هوگارت تحویل گرفت و تا سال ۱۹۷۹ ریاست آن را بر عهده داشت و هم او بود که مطالعات فرهنگی را در بریتانیا به عرصه نژاد و جنسیت کشاند.
عرصه تخصصی او #هژمونی (با تعقیب آرای #آنتونیو_گرامشی)؛ قدرت، نهادها، #رمزگذاری و #رمزگشایی؛ ادراک (نظریه ادراک) تحلیل متنی؛ رسانهها و فرهنگ بود.
او اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و نئو محافظه کاری را محصول #تاچریسم میدانست
استوارت هال نزدیک به دو دهه یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به عنوان جامعه شناس در دانشگاه اوپن (آزاد) انگلیس تدریس کرد.
استوارت هال در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس انجمن جامعهشناسی بریتانیا بود.
#گاردین در خبر مربوط به مرگ او (دهم فوریه ۲۰۱۴) نوشت: او جامعهشناسی بود که بیش از شش دهه بر مباحث آکادمیک؛ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بود.
🔸 استوارت هال
▫️#یونس_شکرخواه
▫️روندهای مطالعات فرهنگی در بریتانیا
استوارت هال (١٩٣٢-٢٠١۴) از بنیانگذران مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام بود که او را "پدرخوانده چند فرهنگ گرایی" میخواندند.
#استوارت_هال که یکی از شخصیتهای اصلی در پایهگذاری و بسط #مطالعات_فرهنگی در #بریتانیا به شمار میرفت؛ متولد جامائیکا بود.
او به همراه #ریموند_ویلیامز و #ریچارد_هوگارت از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی بریتانیا بود که بعدها به مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (Birmingham School of Cultural Studies) معروف شد. او در سال ۱۹۶۸ یعنی چهار سال پس از تاسیس "مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگهام" ریاست مرکز را از ریچارد هوگارت تحویل گرفت و تا سال ۱۹۷۹ ریاست آن را بر عهده داشت و هم او بود که مطالعات فرهنگی را در بریتانیا به عرصه نژاد و جنسیت کشاند.
عرصه تخصصی او #هژمونی (با تعقیب آرای #آنتونیو_گرامشی)؛ قدرت، نهادها، #رمزگذاری و #رمزگشایی؛ ادراک (نظریه ادراک) تحلیل متنی؛ رسانهها و فرهنگ بود.
او اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و نئو محافظه کاری را محصول #تاچریسم میدانست
استوارت هال نزدیک به دو دهه یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به عنوان جامعه شناس در دانشگاه اوپن (آزاد) انگلیس تدریس کرد.
استوارت هال در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس انجمن جامعهشناسی بریتانیا بود.
#گاردین در خبر مربوط به مرگ او (دهم فوریه ۲۰۱۴) نوشت: او جامعهشناسی بود که بیش از شش دهه بر مباحث آکادمیک؛ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بود.
#هک #جرایم_سایبر
🔸دارکساید و هک توشیبا؟
گروه هکری که گمان میرود مسئول حمله سایبری به یک خط اصلی انتقال سوخت در آمریکا باشد ادعا میکند که یک شعبه #توشیبا در فرانسه را نیز هدف #حمله_سایبری خود قرار داده است. توشیبا در حال بررسی درستی این ادعا است.
یک شرکت امنیت اطلاعاتی در #ژاپن به نام «میتسویی بوسان سکیور دیرکشنز» میگوید گروه #دارکساید (DarkSide) مستقر در روسیه روز جمعه اندکی پس از ساعت یک بامداد به وقت ژاپن در سایتی که در #وب_سیاه راهاندازی کرده این ادعا را منتشر کرد.
دارک ساید در بیانیهای که در این سایت منتشر کرد اعلام کرده است که سامانه یکی از شعبههای توشیبا در فرانسه را #هک کرده و اطلاعات محرمانه آن را به سرقت برده است.
این گروه همچنین ادعا میکند بیش از ۷۴۰ گیگا بایت از دادههایی را که شامل اطلاعات مدیریتی، کسب و کارهای جدید و دادههای شخصی میباشد، به سرقت برده است.
اوایل هفته جاری، پلیس فدرال آمریکا تائید کرد که باج افزار دارک_ساید عامل حمله سایبری به خط لوله انتقال سوخت شرکت کلونیال پایپ لاین این کشور بوده است که طی آن این شرکت ناچار به تعطیلی تامین بنزین و دیگر سوختها شده است.
گروه دارکساید به دلیل #رمزنگاری و سرقت اطلاعات حساس شرکتها با استفاده از باج افزار و تقاضای پول در ازای #رمزگشایی مجدد آنها شناخته شده است. در صورتی که مبلغ درخواستی پرداخت نشود، این گروه تهدید به انتشار اطلاعات سرقت شده میکند.
🔸دارکساید و هک توشیبا؟
گروه هکری که گمان میرود مسئول حمله سایبری به یک خط اصلی انتقال سوخت در آمریکا باشد ادعا میکند که یک شعبه #توشیبا در فرانسه را نیز هدف #حمله_سایبری خود قرار داده است. توشیبا در حال بررسی درستی این ادعا است.
یک شرکت امنیت اطلاعاتی در #ژاپن به نام «میتسویی بوسان سکیور دیرکشنز» میگوید گروه #دارکساید (DarkSide) مستقر در روسیه روز جمعه اندکی پس از ساعت یک بامداد به وقت ژاپن در سایتی که در #وب_سیاه راهاندازی کرده این ادعا را منتشر کرد.
دارک ساید در بیانیهای که در این سایت منتشر کرد اعلام کرده است که سامانه یکی از شعبههای توشیبا در فرانسه را #هک کرده و اطلاعات محرمانه آن را به سرقت برده است.
این گروه همچنین ادعا میکند بیش از ۷۴۰ گیگا بایت از دادههایی را که شامل اطلاعات مدیریتی، کسب و کارهای جدید و دادههای شخصی میباشد، به سرقت برده است.
اوایل هفته جاری، پلیس فدرال آمریکا تائید کرد که باج افزار دارک_ساید عامل حمله سایبری به خط لوله انتقال سوخت شرکت کلونیال پایپ لاین این کشور بوده است که طی آن این شرکت ناچار به تعطیلی تامین بنزین و دیگر سوختها شده است.
گروه دارکساید به دلیل #رمزنگاری و سرقت اطلاعات حساس شرکتها با استفاده از باج افزار و تقاضای پول در ازای #رمزگشایی مجدد آنها شناخته شده است. در صورتی که مبلغ درخواستی پرداخت نشود، این گروه تهدید به انتشار اطلاعات سرقت شده میکند.
#زوم #استوارتهال #ارتباطات
🔸مدل رمزگذاری و رمز گشایی استوارت هال
▫️نویسنده استوارت الن*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
بر اساس نظریههای استوارت هال اگرچه کدگذاری و کدگشایی پیام اخبار تلویزیونی لحظات متمایز شدهای هستند (به این معنی که کاملاً متقارن یا شفاف نیستند)، اما با مناسبات اجتماعی فرایندهای ارتباطی، به مثابه یک کل، با یکدیگر در ارتباطند.
با وجود این، پیش از اینکه این نوع گفتمان بتواند تأثیراتی داشته باشد، باید با گفتمانی که به لحاظ شخصی از سوی بیننده #تلویزیون با آن مرتبط شده است، رابطه داشته باشد تا بتواند به طرز معنیداری رمزگشایی شود.
از دیدگاه #استوارت_هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
هال معتقد است #رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونیمسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیتمذاکره شده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز_مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی (encoding-decoding model) این امکان را میدهد تا مقوله جبر متنی به عنوان فرایندی ناهمگن و سیال مطالعه شود و در عین حال راههایی که باعث میشوند این مقوله در بطن مناسبات قدرت جای گیرد نیز از نظر دور نمانند
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی این فرایند پویا را به فرایندی تبادلی تشبیه میکند که در چارچوب پارامترهای تغییرپذیر و مشروط انجام میشود. بنابراین، این مدل میتواند طیفی از موقعیتهای بالقوه را به صورت اجمالی ارائه کند.
🔸مدل رمزگذاری و رمز گشایی استوارت هال
▫️نویسنده استوارت الن*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
بر اساس نظریههای استوارت هال اگرچه کدگذاری و کدگشایی پیام اخبار تلویزیونی لحظات متمایز شدهای هستند (به این معنی که کاملاً متقارن یا شفاف نیستند)، اما با مناسبات اجتماعی فرایندهای ارتباطی، به مثابه یک کل، با یکدیگر در ارتباطند.
با وجود این، پیش از اینکه این نوع گفتمان بتواند تأثیراتی داشته باشد، باید با گفتمانی که به لحاظ شخصی از سوی بیننده #تلویزیون با آن مرتبط شده است، رابطه داشته باشد تا بتواند به طرز معنیداری رمزگشایی شود.
از دیدگاه #استوارت_هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
هال معتقد است #رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونیمسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیتمذاکره شده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز_مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی (encoding-decoding model) این امکان را میدهد تا مقوله جبر متنی به عنوان فرایندی ناهمگن و سیال مطالعه شود و در عین حال راههایی که باعث میشوند این مقوله در بطن مناسبات قدرت جای گیرد نیز از نظر دور نمانند
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی این فرایند پویا را به فرایندی تبادلی تشبیه میکند که در چارچوب پارامترهای تغییرپذیر و مشروط انجام میشود. بنابراین، این مدل میتواند طیفی از موقعیتهای بالقوه را به صورت اجمالی ارائه کند.
#هوشمصنوعی 🔸 تبدیل فکر به کلام
پژوهشگران دانشگاه سانفرانسیسکو دستگاهی ساختهاند که به کسانی که قدرت تکلم جسمانی را از دست دادهاند کمک میکند تا بهوسیلهٔ بیان جملات ارتباط برقرار کنند.
این دستگاه که نوعی انداموارهٔ عصبی است به اعصاب ناحیه ویژهٔ تکلم در مغز بیمار متصل میشود و سیگنالهای مغزی مربوط به #کلام را گرفته و آنها را به شکل کلماتی روی صفحه نمایش میدهد. به گزارش یورونیوز این تیم پژوهشی برای مدتها فعالیت بخش مسئول تکلم را در مغز شماری از داوطلبان ثبت کرده بودند تا ببینند مغز در هنگام تکلم چه سیگنالهایی به اعصاب ناحیه دهان میفرستد تا بعد بتوانند از طریق آزمون و خطا و نیز به کمک هوشمصنوعی این سیگنالها را #رمزگشایی و بهشکلی به کلمات ترجمه کنند. آنها نخست ۵۰ کلمه مهم را انتخاب کرده و از یک بیمار داوطلب که الکترودهایی در مغزش کار گذاشته بودند خواستند تا بارها آن کلمات را تکرار کند تا پژوهشگران بتوانند سیگنالهای مغزی مربوط به هر کلمه تشخیص داده و ضبط کنند. آنان سپس به کمک هوش مصنوعی و نیز یک سامانهٔ خودکار تصحیح کلمات، نظیر سامانههای موجود در #گوشیهایهوشمند، موفق شدند این سیگنالها را به جملات ساده ترجمه کنند. سامانهٔ نهایی میتواند از روی سیگنالهای مغزی فردی که با سرعت ۱۸ کلمه در دقیقه صحبت میکند، کلمات مد نظر او را با دقت ۹۳ درصد حدس بزند و نمایش دهد.
هر سال هزاران نفر در جهان در اثر تصادف، بیماری یا سکته توان #تکلم خود را از دست میدهند و پیش از این، عصبشناسان بر تشخیص سیگنالهای مغزی این افراد در هنگام تایپ یا نوشتن حروف متمرکز شده بودند. اما چنان که سرپرست این پروژه میگوید آدمی هنگام تکلم با سرعت میانگین ۱۵۰ تا ۲۰۰ کلمه در دقیقه صحبت میکند، حال آنکه این سرعت در هنگام نوشتن و تایپ بسیار کمتر است. این فناوری برپایه مطالعات دهسالهٔ دکتر #ادوارد_چانگ، استاد #عصبشناسی این دانشگاه شکل گرفته است. دکتر چانگ میگوید: این نخستین بار است که میتوانیم از نظارت بر فعالیت ذهنی کسی که دچار فلج در تکلم شده جملات کامل استخراج کنیم.
پژوهشگران امیدوارند که این فناوری بتواند در آینده از طریق بررسی کاملتر نظام تکلم مغز امکان ارتباط کامل را برای چنین افرادی فراهم کند.
پژوهشگران دانشگاه سانفرانسیسکو دستگاهی ساختهاند که به کسانی که قدرت تکلم جسمانی را از دست دادهاند کمک میکند تا بهوسیلهٔ بیان جملات ارتباط برقرار کنند.
این دستگاه که نوعی انداموارهٔ عصبی است به اعصاب ناحیه ویژهٔ تکلم در مغز بیمار متصل میشود و سیگنالهای مغزی مربوط به #کلام را گرفته و آنها را به شکل کلماتی روی صفحه نمایش میدهد. به گزارش یورونیوز این تیم پژوهشی برای مدتها فعالیت بخش مسئول تکلم را در مغز شماری از داوطلبان ثبت کرده بودند تا ببینند مغز در هنگام تکلم چه سیگنالهایی به اعصاب ناحیه دهان میفرستد تا بعد بتوانند از طریق آزمون و خطا و نیز به کمک هوشمصنوعی این سیگنالها را #رمزگشایی و بهشکلی به کلمات ترجمه کنند. آنها نخست ۵۰ کلمه مهم را انتخاب کرده و از یک بیمار داوطلب که الکترودهایی در مغزش کار گذاشته بودند خواستند تا بارها آن کلمات را تکرار کند تا پژوهشگران بتوانند سیگنالهای مغزی مربوط به هر کلمه تشخیص داده و ضبط کنند. آنان سپس به کمک هوش مصنوعی و نیز یک سامانهٔ خودکار تصحیح کلمات، نظیر سامانههای موجود در #گوشیهایهوشمند، موفق شدند این سیگنالها را به جملات ساده ترجمه کنند. سامانهٔ نهایی میتواند از روی سیگنالهای مغزی فردی که با سرعت ۱۸ کلمه در دقیقه صحبت میکند، کلمات مد نظر او را با دقت ۹۳ درصد حدس بزند و نمایش دهد.
هر سال هزاران نفر در جهان در اثر تصادف، بیماری یا سکته توان #تکلم خود را از دست میدهند و پیش از این، عصبشناسان بر تشخیص سیگنالهای مغزی این افراد در هنگام تایپ یا نوشتن حروف متمرکز شده بودند. اما چنان که سرپرست این پروژه میگوید آدمی هنگام تکلم با سرعت میانگین ۱۵۰ تا ۲۰۰ کلمه در دقیقه صحبت میکند، حال آنکه این سرعت در هنگام نوشتن و تایپ بسیار کمتر است. این فناوری برپایه مطالعات دهسالهٔ دکتر #ادوارد_چانگ، استاد #عصبشناسی این دانشگاه شکل گرفته است. دکتر چانگ میگوید: این نخستین بار است که میتوانیم از نظارت بر فعالیت ذهنی کسی که دچار فلج در تکلم شده جملات کامل استخراج کنیم.
پژوهشگران امیدوارند که این فناوری بتواند در آینده از طریق بررسی کاملتر نظام تکلم مغز امکان ارتباط کامل را برای چنین افرادی فراهم کند.
#سینماویژن🔸 آنسوی رمز
▫️نوشته #تیکو_رومائو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
نظریهپردازان معتقد به #نظریهشناختی در حوزه فیلم نظیر دیوید بوردول (David Bordwell) معتقدند که #نشانهشناسی در شناسایی رمزهای حاکم بر تولید و ادراک تصاویر حداقل به اندازه شناسایی جزئیات و گستره این رمزها در قلمرو زبانشناسی موفق نبوده است.
در حال حاضر این تلقی که همه #ارتباطات الزاماً بر پایه #رمزگذاری و #رمزگشایی انجام میشوند، مورد تردید واقع شده و همین تردید به اصل مدل رمز، آسیب فراوانی زده است.
نظریهپردازان معتقد به نظریه شناختی، بر این باورند که درک روایت فیلمها عمدتاً بیشتر بر فرایندهای #استنباطی و #استنتاجی تکیه دارد تا عملکردهای رمزگذاری. اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، تحلیل تولید #فیلم و روایتهای تلویزیونی، بیش از آنکه در چارچوب رمزگذاری بگنجد، مقولهای مرتبط با ساخت شواهد #دیداری و #شنیداری است که تماشاگران به وسیله آن میتوانند نیات ارتباطی یک کار را درک کنند.
*TICO ROMAO
▫️نوشته #تیکو_رومائو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
نظریهپردازان معتقد به #نظریهشناختی در حوزه فیلم نظیر دیوید بوردول (David Bordwell) معتقدند که #نشانهشناسی در شناسایی رمزهای حاکم بر تولید و ادراک تصاویر حداقل به اندازه شناسایی جزئیات و گستره این رمزها در قلمرو زبانشناسی موفق نبوده است.
در حال حاضر این تلقی که همه #ارتباطات الزاماً بر پایه #رمزگذاری و #رمزگشایی انجام میشوند، مورد تردید واقع شده و همین تردید به اصل مدل رمز، آسیب فراوانی زده است.
نظریهپردازان معتقد به نظریه شناختی، بر این باورند که درک روایت فیلمها عمدتاً بیشتر بر فرایندهای #استنباطی و #استنتاجی تکیه دارد تا عملکردهای رمزگذاری. اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، تحلیل تولید #فیلم و روایتهای تلویزیونی، بیش از آنکه در چارچوب رمزگذاری بگنجد، مقولهای مرتبط با ساخت شواهد #دیداری و #شنیداری است که تماشاگران به وسیله آن میتوانند نیات ارتباطی یک کار را درک کنند.
*TICO ROMAO
#مطالعاتفرهنگی
#چهره 🔸 استوارت هال
#استوارت_هال از چهرههای پیشتاز مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام و یک نئو مارکسیست است. او که در ادامه آرای #آنتونیو_گرامشی بحث #هژمونی را دنبال کرد به جایگاه #زبان در بافتهای قدرت و #فرهنگ میپردازد. از مقولات مورد توجه استوارت هال میتوان به نژاد، قوميت و فرهنگ اشاره کرد. علاوه بر این، استوارت هال به گفتمانهای رسانهای از منظر #رمزگذاری و #رمزگشایی میپردازد.
#چهره 🔸 استوارت هال
#استوارت_هال از چهرههای پیشتاز مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام و یک نئو مارکسیست است. او که در ادامه آرای #آنتونیو_گرامشی بحث #هژمونی را دنبال کرد به جایگاه #زبان در بافتهای قدرت و #فرهنگ میپردازد. از مقولات مورد توجه استوارت هال میتوان به نژاد، قوميت و فرهنگ اشاره کرد. علاوه بر این، استوارت هال به گفتمانهای رسانهای از منظر #رمزگذاری و #رمزگشایی میپردازد.
#چهره🔸استوارت هال در یک نگاه
▫️#یونس_شکرخواه
▫️روندهای مطالعات فرهنگی در بریتانیا
#استوارت_هال (١٩٣٢-٢٠١۴) از بنیانگذران مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام بود که او را "پدرخوانده چند فرهنگ گرایی" میخواندند.
استوارت هال که یکی از شخصیتهای اصلی در پایهگذاری و بسط #مطالعاتفرهنگی در #بریتانیا به شمار میرفت؛ متولد جامائیکا بود.
او به همراه #ریموند_ویلیامز و #ریچارد_هوگارت از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی بریتانیا بود که بعدها به مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (Birmingham School of Cultural Studies) معروف شد. او در سال ۱۹۶۸ یعنی چهار سال پس از تاسیس "مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگهام" ریاست مرکز را از ریچارد هوگارت تحویل گرفت و تا سال ۱۹۷۹ ریاست آن را بر عهده داشت و هم او بود که مطالعات فرهنگی را در بریتانیا به عرصه نژاد و جنسیت کشاند.
عرصه تخصصی او #هژمونی (با تعقیب آرای #آنتونیو_گرامشی)؛ قدرت، نهادها، #رمزگذاری و #رمزگشایی؛ ادراک (نظریه ادراک) تحلیل متنی؛ رسانهها و فرهنگ بود.
او اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و نئومحافظه کاری را محصول #تاچریسم میدانست
استوارت هال نزدیک به دو دهه یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به عنوان جامعه شناس در دانشگاه اوپن (آزاد) انگلیس تدریس کرد و در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس انجمن جامعهشناسی بریتانیا بود.
#گاردین در خبر مربوط به مرگ او (دهم فوریه ۲۰۱۴) نوشت: او جامعهشناسی بود که بیش از شش دهه بر مباحث آکادمیک؛ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بود.
▫️#یونس_شکرخواه
▫️روندهای مطالعات فرهنگی در بریتانیا
#استوارت_هال (١٩٣٢-٢٠١۴) از بنیانگذران مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام بود که او را "پدرخوانده چند فرهنگ گرایی" میخواندند.
استوارت هال که یکی از شخصیتهای اصلی در پایهگذاری و بسط #مطالعاتفرهنگی در #بریتانیا به شمار میرفت؛ متولد جامائیکا بود.
او به همراه #ریموند_ویلیامز و #ریچارد_هوگارت از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی بریتانیا بود که بعدها به مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (Birmingham School of Cultural Studies) معروف شد. او در سال ۱۹۶۸ یعنی چهار سال پس از تاسیس "مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگهام" ریاست مرکز را از ریچارد هوگارت تحویل گرفت و تا سال ۱۹۷۹ ریاست آن را بر عهده داشت و هم او بود که مطالعات فرهنگی را در بریتانیا به عرصه نژاد و جنسیت کشاند.
عرصه تخصصی او #هژمونی (با تعقیب آرای #آنتونیو_گرامشی)؛ قدرت، نهادها، #رمزگذاری و #رمزگشایی؛ ادراک (نظریه ادراک) تحلیل متنی؛ رسانهها و فرهنگ بود.
او اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و نئومحافظه کاری را محصول #تاچریسم میدانست
استوارت هال نزدیک به دو دهه یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به عنوان جامعه شناس در دانشگاه اوپن (آزاد) انگلیس تدریس کرد و در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس انجمن جامعهشناسی بریتانیا بود.
#گاردین در خبر مربوط به مرگ او (دهم فوریه ۲۰۱۴) نوشت: او جامعهشناسی بود که بیش از شش دهه بر مباحث آکادمیک؛ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بود.