#سینماویژن🔸 نظریههای عمده بازیگری
▫️#بازیگری سینما شاید از جهتی مهمترین عنصر پراگماتیک درام نمایشی همچون سینما باشد، چراکه اولین و بیواسطهترین عامل رابطه برقرار کردن #مخاطب با #فیلم و #همذاتپنداری با شخصیتهای آن است و شاید همین امر است که باعث شده مهمترین رکن سینمایی که میخواسته با انبوه مخاطب ارتباط برقرار کند، استفادهاش از #ستارهها یا بازیگران مشهور و مردمپسند باشد. از سوی دیگر به خاطر همین ویژگی پراگماتیک بودن و ارتباط بیواسطه، عمده نظریهپردازیها درباره بازیگری سینما، همچنین با توجه به دارا بودن سابقهای قابلقبول در #تئاتر، خیلی زود وارد بطن سینما شده و تبدیل به شیوههایی عملی برای بازیگری سینما میشود.
https://tinyurl.com/4azcy3fk
▫️#بازیگری سینما شاید از جهتی مهمترین عنصر پراگماتیک درام نمایشی همچون سینما باشد، چراکه اولین و بیواسطهترین عامل رابطه برقرار کردن #مخاطب با #فیلم و #همذاتپنداری با شخصیتهای آن است و شاید همین امر است که باعث شده مهمترین رکن سینمایی که میخواسته با انبوه مخاطب ارتباط برقرار کند، استفادهاش از #ستارهها یا بازیگران مشهور و مردمپسند باشد. از سوی دیگر به خاطر همین ویژگی پراگماتیک بودن و ارتباط بیواسطه، عمده نظریهپردازیها درباره بازیگری سینما، همچنین با توجه به دارا بودن سابقهای قابلقبول در #تئاتر، خیلی زود وارد بطن سینما شده و تبدیل به شیوههایی عملی برای بازیگری سینما میشود.
https://tinyurl.com/4azcy3fk
Saliss
بررسی نظریههای عمده درباره بازیگری سینما
یک سرچشمه معنا بازیگری سینما شاید از جهتی مهمترین عنصر پراگماتیک درام نمایشی همچون سینما باشد، چراکه اولین و بیواسطهترین عامل رابطه برقرار کردن مخا...
عرصههای ارتباطی
#فضا🔸پیشرفتهترین تلسکوپ جهان به فضا پرتاب شد بزرگترین و پیشرفتهترین #تلسکوپ فضایی جهان از پایگاه گویان #فرانسه به فضا پرتاب شد. قرار است تلسکوپ غولپیکرِ #جیمز_وب در فاصلهای بسیار دورتر از تلسکوپ #هابل جهان پیرامون ما را رصد کند. این تلسکوپ ۹ میلیارد…
#فضا 🔸درباره تلسکوپ جیمز وب
تلسکوپ #جیمز_وب سوار بر موشک آریان پنج، ماموریت تاریخی خود را آغاز کرده است. این #تلسکوپ قرار است روند پیدایش اولین #ستارهها، #سیاهچالهها و #کهکشانها را مستند کند.
برای این تلسکوپ که نام آن از نام رئیس #ناسا در زمان پروژه آپولو یازده و فرود آن بر ماه گرفته شده؛ ده میلیارد دلار هزینه شده است. خبرگزاری آلمان مینویسد پرتاب جیمز وب به فضا ده سال دیرتر از زمان مورد نظر (سال ۲۰۱۱ ) انجام گرفته و طراحی و تکمیل آن سه دهه وقت برده است. این تلسکوپ از بزرگترین پروژههای علمی تاریخ بشر محسوب میشود و مراحل ساخت آن در اروپا و آمریکا طی شده است. یک آینه ۲۵ متر مربعی از فلز #بریلیوم دارد که کارائی آن برای بازتاب اشعه مادون قرمز را به نهایت درجه میرساند؛ یعنی منعکس کردن ۹۸ درصد نوری که از ستارگان دوردست میتوانند ساطع شوند. این آینه شگرف چند وجهی کمک میکند که جیمز وب ژرفتر از سلف خود #هابل، هر آن چه را پشت تودههای ضخیم غبار پنهان شدهاند؛ قابل مشاهده کند.
این فناوری، دیدن مولکولهای موجود در آتمسفر سیارات دیگر را ممکن میسازد و میتواند نور اولین ستارهها و کهکشانهایی را که ۳۰۰میلیون سال پس از انفجار بزرگ شکل گرفتند، دریافت کند. این تلسکوپ به بزرگی یک زمین تنیس و به بلندی یک ساختمان سه طبقه است. قطر آن ۵/ ۶ متر است و آینه اصلی آن تقریبا سه برابر اندازه تلسکوپ افسانهای هابل. تلسکوپ وب به همراه #شاتل فضایی و شتابدهنده ذرات LHC، از پیچیدهترین دستگاههایی است که بشر تا کنون ساخته است. تلسکوپ فضایی جیمز وب قرار بود سال ۲۰۱۱ به فضا پرتاب شود. آن زمان هزینه ساخت را ۳۰۰ میلیون دلار برآورد کرده بودند؛ چیزی که در عمل به ده میلیارد دلار بالغ شد تا آن را به گرانترین وسیله فضایی در تاریخ علم تبدیل کند. این تلسکوپ همچنین قادر است سیارات فراخورشیدی را که گرد ستارههای دوردست میچرخند، کشف و جو آنها را بررسی کند. با این تلسکوپ، جستوجو برای یافتن "زمین دوم" یک قدم فراتر خواهد رفت.
تلسکوپ وب با موفقیت پرتاب شده اما ماموریت دشوار و پیچیده آن در مسیری بس دراز، کارشناسان ناسا و آژانس فضایی اروپا و کانادا را واداشته که جانب احتیاط را بگیرند. ۳۰ روز زمان لازم است تا وب به مقصد برسد و آنها ترجیح میدهند این فاصله را "روزهای بیم" بنامند.
۳۳ دقیقه پس از برخاستن، سلولهای خورشیدی تلسکوپ باز شد تا برق مورد نیاز آن تولید شود. پس از این، تقریباً دو هفته هر روز قطعات اضافی دیگری باز میشوند. ۱۳۰ مکانیسم باید ۳۰۰ مرحله باز شدن نهایی را تکمیل کنند؛ مانند جدا شدن پروانهای از شفیره خود. کل ماجرا یک مانور بسیار پیچیده و مخاطرهآمیز است و کمترین خطا میتواند ماموریت را با شکست روبرو کند.
تلسکوپ قرار است در فاصله ۵/ ۱میلیون کیلومتری زمین و در مداری دوار حول نقطه #لاگرانژ۲ مستقر شود؛ مسافتی که تقریبا چهار برابر دورتر از ماه و ۲۵هزار بار دورتر از نقطه استقرار تلسکوپ هابل است.
سرویس یا تعمیر این تلسکوپ غیرممکن است و بر همین اساس ساخت آن به گونهای بوده که باید به تنهایی، به طور خودکار و خودکفا ماموریت را انجام دهد. #توماس_زوربوشن، مدیر علمی ناسا گفته است: جیمز وب در مکانی کاملا متفاوت با سرمایی مافوق تصور (منفی ۲۳۰درجه) کار خواهد کرد. هیچ فضانوردی نمیتوانست در چنین برودتی دوام بیاورد.
موتورهای تلسکوپ وب برای ۱۵ سال سوخت کافی دارند؛ میزانی که به مراتب از سوخت تلسکوپ هابل کمتر است. تفاوت در این است که هابل گاهی آنقدر به زمین نزدیک میشود که نیمی از دید خود به فضا را از دست میدهد.
تلسکوپ #جیمز_وب سوار بر موشک آریان پنج، ماموریت تاریخی خود را آغاز کرده است. این #تلسکوپ قرار است روند پیدایش اولین #ستارهها، #سیاهچالهها و #کهکشانها را مستند کند.
برای این تلسکوپ که نام آن از نام رئیس #ناسا در زمان پروژه آپولو یازده و فرود آن بر ماه گرفته شده؛ ده میلیارد دلار هزینه شده است. خبرگزاری آلمان مینویسد پرتاب جیمز وب به فضا ده سال دیرتر از زمان مورد نظر (سال ۲۰۱۱ ) انجام گرفته و طراحی و تکمیل آن سه دهه وقت برده است. این تلسکوپ از بزرگترین پروژههای علمی تاریخ بشر محسوب میشود و مراحل ساخت آن در اروپا و آمریکا طی شده است. یک آینه ۲۵ متر مربعی از فلز #بریلیوم دارد که کارائی آن برای بازتاب اشعه مادون قرمز را به نهایت درجه میرساند؛ یعنی منعکس کردن ۹۸ درصد نوری که از ستارگان دوردست میتوانند ساطع شوند. این آینه شگرف چند وجهی کمک میکند که جیمز وب ژرفتر از سلف خود #هابل، هر آن چه را پشت تودههای ضخیم غبار پنهان شدهاند؛ قابل مشاهده کند.
این فناوری، دیدن مولکولهای موجود در آتمسفر سیارات دیگر را ممکن میسازد و میتواند نور اولین ستارهها و کهکشانهایی را که ۳۰۰میلیون سال پس از انفجار بزرگ شکل گرفتند، دریافت کند. این تلسکوپ به بزرگی یک زمین تنیس و به بلندی یک ساختمان سه طبقه است. قطر آن ۵/ ۶ متر است و آینه اصلی آن تقریبا سه برابر اندازه تلسکوپ افسانهای هابل. تلسکوپ وب به همراه #شاتل فضایی و شتابدهنده ذرات LHC، از پیچیدهترین دستگاههایی است که بشر تا کنون ساخته است. تلسکوپ فضایی جیمز وب قرار بود سال ۲۰۱۱ به فضا پرتاب شود. آن زمان هزینه ساخت را ۳۰۰ میلیون دلار برآورد کرده بودند؛ چیزی که در عمل به ده میلیارد دلار بالغ شد تا آن را به گرانترین وسیله فضایی در تاریخ علم تبدیل کند. این تلسکوپ همچنین قادر است سیارات فراخورشیدی را که گرد ستارههای دوردست میچرخند، کشف و جو آنها را بررسی کند. با این تلسکوپ، جستوجو برای یافتن "زمین دوم" یک قدم فراتر خواهد رفت.
تلسکوپ وب با موفقیت پرتاب شده اما ماموریت دشوار و پیچیده آن در مسیری بس دراز، کارشناسان ناسا و آژانس فضایی اروپا و کانادا را واداشته که جانب احتیاط را بگیرند. ۳۰ روز زمان لازم است تا وب به مقصد برسد و آنها ترجیح میدهند این فاصله را "روزهای بیم" بنامند.
۳۳ دقیقه پس از برخاستن، سلولهای خورشیدی تلسکوپ باز شد تا برق مورد نیاز آن تولید شود. پس از این، تقریباً دو هفته هر روز قطعات اضافی دیگری باز میشوند. ۱۳۰ مکانیسم باید ۳۰۰ مرحله باز شدن نهایی را تکمیل کنند؛ مانند جدا شدن پروانهای از شفیره خود. کل ماجرا یک مانور بسیار پیچیده و مخاطرهآمیز است و کمترین خطا میتواند ماموریت را با شکست روبرو کند.
تلسکوپ قرار است در فاصله ۵/ ۱میلیون کیلومتری زمین و در مداری دوار حول نقطه #لاگرانژ۲ مستقر شود؛ مسافتی که تقریبا چهار برابر دورتر از ماه و ۲۵هزار بار دورتر از نقطه استقرار تلسکوپ هابل است.
سرویس یا تعمیر این تلسکوپ غیرممکن است و بر همین اساس ساخت آن به گونهای بوده که باید به تنهایی، به طور خودکار و خودکفا ماموریت را انجام دهد. #توماس_زوربوشن، مدیر علمی ناسا گفته است: جیمز وب در مکانی کاملا متفاوت با سرمایی مافوق تصور (منفی ۲۳۰درجه) کار خواهد کرد. هیچ فضانوردی نمیتوانست در چنین برودتی دوام بیاورد.
موتورهای تلسکوپ وب برای ۱۵ سال سوخت کافی دارند؛ میزانی که به مراتب از سوخت تلسکوپ هابل کمتر است. تفاوت در این است که هابل گاهی آنقدر به زمین نزدیک میشود که نیمی از دید خود به فضا را از دست میدهد.
#شبکههایاجتماعی▫️تغییر مفهوم ستاره - ١
🔸جادویی که با لایک باطل شد
🔹#کسری_ولایی
قدیم به کنایه میگفتند شخصیت هر کسی را میشود از پوسترهای روی دیوار اتاقش در زمان نوجوانی فهمید، البته اگر اتاق، دیوار و پوستری در کار بود. حرف پرتی نیست؛ ما معمولا شیفته ستارگانی میشویم که جنبهی بروزیافتهای از خودمان را در آنها میبینیم یا برعکس، به خاطر تبلور چیزی که فقدانش مایهی حسرت و افسوس است. امروز به جای سرککشیدن در اتاق مردم و رصدکردن پوسترهای روی دیوار، سر زدن به صفحهی هرکس در شبکههای اجتماعی کفایت میکند برای سر درآوردن از ذهنیاتش، شاید حتی دقیقتر و شفافتر. باید پرسید که تفاوت فقط در همین حد فاصلهی پوستر و «فالو»کردن در شبکههای اجتماعی است یا قضیه پیچیدهتر شده است؟ علاقه و شیفتگی به کنار، در بحث ارتباط میان #ستاره و #مخاطب باید مفهوم فاصله را در نظر داشته باشیم. در سالهای دور، مخاطب وقتی ستارهای را روی صحنه، پرده یا قاب کوچک #تلویزیون میدید و دنبال میکرد، فاصلهای آشکار وجود داشت میان دنیای واقعی پیرامون خودش و آنچه که محصول و مصنوع صنعت سرگرمی بود. دنیایی متفاوت، دستنیافتی و آمیخته به افسون و جادو. مخاطب عادت کرده بود به این تصّور که انگار ستارهها زمینی نیستند و به دنیایی دیگرتعلق دارند، دنیای روی صحنه؛ جایی که میشود از واقعیت فرار کرد و به آن پناه برد. به تدریج خود خالقان این تصور رویایی نیز به همان ساحت راه پیدا میکردند. بخش مهمی از علاقهی مردم عادی برای ورود به دنیای هنر و سرگرمی فراتر از کسب شهرت و ثروت، تجربهی زیست در همین جهان خیالانگیز بود. ماجرا به مرور تغییر کرد.
پدیدههای مختلفی در #افسونزدایی از صحنه و ستارهها موثر بودهاند، مثلا همین مسابقههای استعدادیابی که در هزارهی جدید تبدیل شدند به یکی از الگوهای محبوب و موفق برنامهسازی، چون فرصتی را ایجاد میکنند تا مردم عادی در جایگاه #ستارهها قرار بگیرند و حتی بیشتر از آنها بدرخشند. اما بدون شک مهمترین عامل شبکههای اجتماعی بود.
▫️ستاره یا سلبریتی؟
#اینترنت خوب یا بد تمام مناسبات و قراردادهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داد و طبعا مفهوم ستارگی نیز جان سالم به در نبرد. قبلش باید روشن کنیم که بین ستاره و #سلبریتی چه تفاوتی وجود دارد و #رسانه چگونه باعث خلق یک طبقه اجتماعی جدید شد که الزاما با تعریف ستاره مترادف نیست.
معمولا وقتی دربارهی طبقهی اجتماعی صحبت کنیم، بحث دربارهی سرمایه است؛ اینکه چطور نحوهی توزیع ثروت در جامعه طبقات مختلف را به وجود میآورد و هر طبقه مناسبات فرهنگی و اجتماعی خودش را شکل میدهد. در دنیای مدرنی که به واسطهی مفهوم رسانه و #ارتباطات از نو سیمکشی شده، شهرت تبدیل به یک عامل موثر و تعیینکننده شد. برای سلبریتی بودن لازم نیست که ستاره باشید. حضور و پیوند با رسانه حکم بلیت ورود به این طبقهی تازه را پیدا کرده است.
طبقه چطور تعریف میشود؟ فرض کنید موجودات فضایی بیایند روی زمین و بیفتند دنبال ساکنان مهم سیاره. اگر ابزارشان رسانه باشد، سلبریتیبودن تبدیل میشود به معیاری برای خطکشی. ساکنان ویآیپی کسانی هستند که به هر دلیلی بازیگر نقش اصلی به حساب میآیند و چند میلیارد نفر دیگر از سطح سیاهیلشگر فراتر نمیروند. شبکههای اجتماعی این خطکشی را به نوعی دستکاری کردهاند.
با زمین بازی متفاوتی مواجهیم که تصویری افسونزداییشده از ستاره را به اشتراک میگذارد. به هر حال خبری از صحنه نیست و تا روزمرگی و اتاق خواب سلبریتیها پیش میروید؛ #پلتفرم قواعد و قوانین بازی را دیکته میکند. اشتباه نشود، منظور این نیست که تعریف قبلی ستارگی و جایگاه سلبریتیها نقض شده است. مختصات تحمیلی شبکههای اجتماعی با تاکید بر رقابت سر تولید محتوا و دیده شدن هرچه بیشتر، ستاره را خواسته یا ناخواسته از ساحت قبلیاش دور میکند.
حضور در #اینستاگرام و #تیکتاک ستاره را وا میدارد به حضور در بازی و چالشهای برآمده از خود پلتفرم، چون وقتی پای معیار کمّی درشت و مشخصی در میان است، خطر سقوط بیشتر به چشم میآید. مخصوصا که در چنین مدیومی، فاصلهی میان ستاره و سیاهیلشگر یا مخاطب و صحنه، مدام کم و کمتر میشود. از بچههای نسل جدید بپرسید که دوست دارند در آينده چکاره شوند؟ اکثر پاسخها ربط پیدا میکند به چهرههای مشهور اینترنتی؛ چراکه امروزه دنیای پیرامون را از دروازهی شبکههای اجتماعی کشف میکنیم و قبل از رسانه به معنای مالوف، صاحبان تیک آبی با چندین میلیون فالوئر ما را تحت تاثیر قرار میدهند... ادامه در پست بعد:
🔸جادویی که با لایک باطل شد
🔹#کسری_ولایی
قدیم به کنایه میگفتند شخصیت هر کسی را میشود از پوسترهای روی دیوار اتاقش در زمان نوجوانی فهمید، البته اگر اتاق، دیوار و پوستری در کار بود. حرف پرتی نیست؛ ما معمولا شیفته ستارگانی میشویم که جنبهی بروزیافتهای از خودمان را در آنها میبینیم یا برعکس، به خاطر تبلور چیزی که فقدانش مایهی حسرت و افسوس است. امروز به جای سرککشیدن در اتاق مردم و رصدکردن پوسترهای روی دیوار، سر زدن به صفحهی هرکس در شبکههای اجتماعی کفایت میکند برای سر درآوردن از ذهنیاتش، شاید حتی دقیقتر و شفافتر. باید پرسید که تفاوت فقط در همین حد فاصلهی پوستر و «فالو»کردن در شبکههای اجتماعی است یا قضیه پیچیدهتر شده است؟ علاقه و شیفتگی به کنار، در بحث ارتباط میان #ستاره و #مخاطب باید مفهوم فاصله را در نظر داشته باشیم. در سالهای دور، مخاطب وقتی ستارهای را روی صحنه، پرده یا قاب کوچک #تلویزیون میدید و دنبال میکرد، فاصلهای آشکار وجود داشت میان دنیای واقعی پیرامون خودش و آنچه که محصول و مصنوع صنعت سرگرمی بود. دنیایی متفاوت، دستنیافتی و آمیخته به افسون و جادو. مخاطب عادت کرده بود به این تصّور که انگار ستارهها زمینی نیستند و به دنیایی دیگرتعلق دارند، دنیای روی صحنه؛ جایی که میشود از واقعیت فرار کرد و به آن پناه برد. به تدریج خود خالقان این تصور رویایی نیز به همان ساحت راه پیدا میکردند. بخش مهمی از علاقهی مردم عادی برای ورود به دنیای هنر و سرگرمی فراتر از کسب شهرت و ثروت، تجربهی زیست در همین جهان خیالانگیز بود. ماجرا به مرور تغییر کرد.
پدیدههای مختلفی در #افسونزدایی از صحنه و ستارهها موثر بودهاند، مثلا همین مسابقههای استعدادیابی که در هزارهی جدید تبدیل شدند به یکی از الگوهای محبوب و موفق برنامهسازی، چون فرصتی را ایجاد میکنند تا مردم عادی در جایگاه #ستارهها قرار بگیرند و حتی بیشتر از آنها بدرخشند. اما بدون شک مهمترین عامل شبکههای اجتماعی بود.
▫️ستاره یا سلبریتی؟
#اینترنت خوب یا بد تمام مناسبات و قراردادهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داد و طبعا مفهوم ستارگی نیز جان سالم به در نبرد. قبلش باید روشن کنیم که بین ستاره و #سلبریتی چه تفاوتی وجود دارد و #رسانه چگونه باعث خلق یک طبقه اجتماعی جدید شد که الزاما با تعریف ستاره مترادف نیست.
معمولا وقتی دربارهی طبقهی اجتماعی صحبت کنیم، بحث دربارهی سرمایه است؛ اینکه چطور نحوهی توزیع ثروت در جامعه طبقات مختلف را به وجود میآورد و هر طبقه مناسبات فرهنگی و اجتماعی خودش را شکل میدهد. در دنیای مدرنی که به واسطهی مفهوم رسانه و #ارتباطات از نو سیمکشی شده، شهرت تبدیل به یک عامل موثر و تعیینکننده شد. برای سلبریتی بودن لازم نیست که ستاره باشید. حضور و پیوند با رسانه حکم بلیت ورود به این طبقهی تازه را پیدا کرده است.
طبقه چطور تعریف میشود؟ فرض کنید موجودات فضایی بیایند روی زمین و بیفتند دنبال ساکنان مهم سیاره. اگر ابزارشان رسانه باشد، سلبریتیبودن تبدیل میشود به معیاری برای خطکشی. ساکنان ویآیپی کسانی هستند که به هر دلیلی بازیگر نقش اصلی به حساب میآیند و چند میلیارد نفر دیگر از سطح سیاهیلشگر فراتر نمیروند. شبکههای اجتماعی این خطکشی را به نوعی دستکاری کردهاند.
با زمین بازی متفاوتی مواجهیم که تصویری افسونزداییشده از ستاره را به اشتراک میگذارد. به هر حال خبری از صحنه نیست و تا روزمرگی و اتاق خواب سلبریتیها پیش میروید؛ #پلتفرم قواعد و قوانین بازی را دیکته میکند. اشتباه نشود، منظور این نیست که تعریف قبلی ستارگی و جایگاه سلبریتیها نقض شده است. مختصات تحمیلی شبکههای اجتماعی با تاکید بر رقابت سر تولید محتوا و دیده شدن هرچه بیشتر، ستاره را خواسته یا ناخواسته از ساحت قبلیاش دور میکند.
حضور در #اینستاگرام و #تیکتاک ستاره را وا میدارد به حضور در بازی و چالشهای برآمده از خود پلتفرم، چون وقتی پای معیار کمّی درشت و مشخصی در میان است، خطر سقوط بیشتر به چشم میآید. مخصوصا که در چنین مدیومی، فاصلهی میان ستاره و سیاهیلشگر یا مخاطب و صحنه، مدام کم و کمتر میشود. از بچههای نسل جدید بپرسید که دوست دارند در آينده چکاره شوند؟ اکثر پاسخها ربط پیدا میکند به چهرههای مشهور اینترنتی؛ چراکه امروزه دنیای پیرامون را از دروازهی شبکههای اجتماعی کشف میکنیم و قبل از رسانه به معنای مالوف، صاحبان تیک آبی با چندین میلیون فالوئر ما را تحت تاثیر قرار میدهند... ادامه در پست بعد: