دکتر یحیی قائدی
1.39K subscribers
371 photos
59 videos
96 files
314 links
کانال اختصاصی دکتر یحیی قائدی
دانشیار گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی
متخصص و پیشگام در حوزه فلسفه برای کودکان
برگزار کننده دوره های مقدماتی و پیشرفته تربیت مربی فلسفه برای کودکان
مشاوره فلسفی و کافه فلسفه
Download Telegram
#کتاب_نوشت۳۶ (۳)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

#Denis_Diderot

#Jacques_le_Fataliste_et_son_Maitre
در باره خوبی و  بدی و اخلاقیات هم ژاک و اربابش خیلی بحث می‌کنند: "هرکس تلقی خودش از خوبی و بدی دارد، و چه بسا در دو مورد خاص زندگی خودمان داوری یکسان نداشته باشیم". نسبی گرایی عمیقی در همه ابعاد و  به راههای گوناگونی بیان می شوند .فقط آدم در می ماند که چگونه با قضا و قدر مچ می شوند؛انگاه که  خوب و بد هر چیزی در  آن بالا نوشته شده و فرقی نمی کند که به تو کدام نوشته بیفتد.
حسادت چیز آشنایی است برای من،اما گاهی در تحلیلش در می مانم ،اما دنی دیدرو چه خوب می گوید :"حسادت احساسی است که دوستی همیشگی هم آن را از بین نمی برد.کاری سخت تر از گذشت کردن در مورد شایستگی دیگران نیست... دوستانی بوده اند که به رسم روزگار ،به لیاقت یکدیگر حسادت می‌ورزیدند...هر فضلیت و رذیلتی مدتی رایج می‌شود و سپس بر می افتد... ". در گیریهایِ از سر حسادت  "به شکل های گوناگون  در اجتماع رخ می دهد،میان کشیش ها،صاحب منصبان قضایی،،اهل قلم،فلاسفه.هر یک از این حرفه‌ها  نیزه ها و شوالیه های خاص خودش را دارد...هر چه تماشاگر بیشتری داشته‌باشند مبارزه پر شورتر می‌شود و حضور زنان بر آتش لجاجت دامن می زند و سر افکندگی باخت مقابل آنان  به  سادگی از یاد نمی رود".

سپس تر ژاک و اربابش  قدردانی را تحلیل می کنند و من از جزئیات آن در می گذرم  اما وقتی ژاک متوجه می شود که آنکه آنهمه از او قدردانی کرده جلاد شهر بوده ،شگفت زده می‌شود(خب جلاد به جز اینکه جلاد است آدم خوبی است و حتا حاضر نیست کارهای خیری که انجام‌ می‌دهد را به روی خود بیاورد‌.خب وقتی جلادی، شغل کسی باشد چه می شود کرد.چرا این مطالب را در  دو ابرو گذاشتم،خب نمی‌دانم. شاید  آن بالا نوشته باشد که من باید این مطلب را میان دو ابرو بگذارم،شاید هم‌نوشته باشد که مطالب در دو ابرو مطالب بی ربطی هستند،کسی چه می داند آن بالا چه نوشته است).
ادامه در شماره های سپس تر
#قضا
#قدر
#فلسفه
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک
#فلسفیدن
#فلسفه_ورزی
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
https://www.instagram.com/p/CGuwBWxF7tZ/?igshid=zmyo1ohy4y66
#کتاب_نوشت۳۶ (۴)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

#Denis_Diderot

#Jacques_le_Fataliste_et_son_Maitre
سپس ارباب ژاک می گوید:"سقراط هم با جلادی که به او شوکران داد با همان ادبی که تو  نشان دادی رفتار کرد. تو هم به نوعی فیلسوف هستی ،ژاک،قبول کن.من می دانم فیلسوفها از نژادی هستند که برای بزرگ ها تحمل ناپذیرند،زیرا جلوشان زانو نمی زنند؛همچنین برای قضات که تن به دخالت آنها در احکام صادره شان را نمی دهند؛ برای کشیش ها که به‌ندرت آنها را در کلیسا می بینند؛برای شاعران بی اخلاقی که فلسفه را ابلهانه تبر هنر های زیبا می‌بینند و برای آنهایی که هجونامه های نفرت انگیز می‌نویسند اما در واقع چاپلوسی می‌کنند و برای مردم که همواره برده فرمان روایان مستبدی هستند که آنها را سرکوب می‌کنند،شیادانی که سرشان کلاه می‌گذارند و دلقک هایی که سرگرمیشان را فراهم می‌کنند". ارباب ژاک برای او  مرگی فیلسوفانه را پیش بینی می‌کند :"ژاک دوست من،تو فیلسوفی از این بابت برایت متاسفم؛و اگر بشود از روی حال  آینده را خواند،و اگر آنچه بالا نوشته گاه پیش از وقوع به شخص الهام شود،پیش بینی می‌کنم تو مرگی فیلسوفانه داشته باشی و طناب دار را با همان رضا و رغبت سقراط در قبول جام شوکران به گردن بیاویزی".
خب یک چیز جالب دیگر.من بارها در ذهن خودم علیه خودم اقامه دعوا می کنم .البته همواره پیروزم.یعنی نمی دانم ها.خرم می گوید تو پیروز شدی و من فکر می‌کنم من چقدر آدم خوبی هستم.گرچه دمی سپس تر پشیمان می گ‌شوم و دوباره علیه خودم گاوگاه (ببخشید دادگاه) تشکیل می‌دهم و این داستان همینطور ادامه دارد حالا دیدم دنی دیدرو در ۳۰۰ سال پیش این را چون داستان در کتابش آورده،آنجا که به دیدار گوس در زندان می‌رود. ارباب می پرسد تو چرا در زندانی و گوس می گوید:"بر ضد خودم اقامه دعوا کردم؛برنده شدم و در نتیجه حکمی که دادگاه علیه ام داد،باز داشت شدم و مرا به اینجا آوردند".
ادامه در شماره های سپس تر
#قضا
#قدر
#فلسفه
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک
#فلسفیدن
#فلسفه_ورزی
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
https://www.instagram.com/p/CGwqAi3ljUh/?igshid=y1t0h4h8iobl
#کتاب_نوشت۳۶ (۶)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

#Denis_Diderot

#Jacques_le_Fataliste_et_son_Maitre

ژاک هنوز هم قضاو قدری است  بویژه اینکه:"کینه اش در مقابل شراب ناب و زن زیبا دوام نمی آورد این را آن بالا نوشته اند،چه در مورد ژاک،چه در مورد شما خواننده عزیز،چه در مورد من و چه در مورد بسیاری دیگر"‌

ارباب به ژاک می‌گوید :"هیچ معلوم است این چیز ها را کجا یاد گرفتی؟ژاک می‌گوید  در کتاب بزرگ خواندم.ارباب جان هرچه فکر کنیم و تعمق کنیم و تمام کتابهای دنیا را بخوانیم ،تا زمانی که کتاب بزرگ را نخوانده باشیم ،فقط یک شاگرد مبتدی باقی می‌مانیم".

شما فکر می‌کنید مراد از کتاب بزرگ چیست؟من فکر می‌کنم کتاب جهان،من می گویم کتاب جهان را ورق بزن ،شما چه فکر می‌کنید؟
"ژاک از حرفهایش نتیجه می‌گیرد هر انسانی می‌خواهد به دیگری امر و نهی کند و چون حیوانات از فقرا  که سایر طبقات به آنها دستور می‌دهند در رده اجتماعی پایین تری قرار دارند،آنها حیوانی نگه می دارند که بتوانند به آن امر و نهی کنند و سپس می‌گوید :خب دیگر هر کسی سگ کسی است.وزیر سگ پادشاه است،مدیر کل سگ وزیر است ،زن سگ شوهر یا شوهر سگ زن است، فی‌فی سگ فلان خانم است  و هاپو سگ گدای گوشه خیابان ...و ضعفا سگ اقویا هستند". و در باره خانمهای متشخصی که سگ دارند می گوید :"اینها کسی را دوست ندارند و کسی هم آنها را دوست ندارد،در نتیجه احساساتشان را  که نمی‌دانند چه کنند،معطوف به سگ می‌کنند".
"مگر یادتان رفته  که ژاک عاشق حرف‌زدن است،بخصوص اگر در باره خودش‌باشد. و این جنون معمول مردم طبقه اوست، چون آنها را از خواری و حقارتشان بیرون می‌کشد و بر کرسی خطابه جای می دهد،و  بنا گاه آنان را به افراد جالب بدل می‌کند‌. به نظر شما چه چیزی عوام را به میدان اعدام  می‌کشاند؟ سنگدلی؟ اشتباه می‌کنید، مردم سنگدل نیستند و اگر زورشان می‌رسید این بدبختی را که روی سکوی اعدام احاطه اش کرده‌اند از چنگال عدالت بیرون می‌کشیدند.اینان اگر به میدان اعدام می‌روند برای آن است که وقتی به محله شان  بر‌می‌گردند مطلبی برای تعریف کردن داشته باشند،حالا صحنه اعدام باشد یا هر چیز دیگری،فرق نمی‌کند.فقط می‌خواهند دارای نقشی باشند،همسایه ها را دور خود جمع کنند و آنها به حرف هایشان گوش بدهند.کافی است در خیابان جشن و سرور  به پا‌شود،خواهید دید که میدان اعدام خالی می‌شود.مردم تشنه نمایش اند و اگر نمایش جالب باشد همانقدر لذت می‌برند که  و برگردند و آن را برای دیگران تعریف‌کنند".
ادامه در شماره های سپس تر
#قضا
#قدر
#فلسفه
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک

https://www.instagram.com/p/CG3RXD2lkA_/?igshid=1uzuqegdohsl5
#کتاب_نوشت۳۶ (۷)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

#Denis_Diderot

#Jacques_le_Fataliste_et_son_Maitre

"ژاک خوب و بد نمی شناسد؛عقیده دارد انسان یا خوشبخت بدنیا می آید و یا‌ بدبخت.وقتی واژه کیفر یا پاداش را می‌شنود،شانه بالا می‌اندازد.به نظر او پاداش برای تشویق آدمهای خوب و کیفر برای ترساندن آدمهای بد است.می گوید اگر آزادی وجود ندارد و سر نوشت ما آن بالا نوشته شده،مگر غیر از این می تواند باشد؟معتقد است انسان می تواند بی آنکه خود انتخاب کرده باشد به سوی  نام یا به سوی ننگ گام بردارد،درست مثل تیله ای روی شیب کوه که اختیاری از خود ندارد؛و اگر پیشاپیش از توالی زنجیر وار علت و معلول که زندگی انسان را از تولد تا نفس آخر شکل می‌بخشد اگاه بودیم همچنان معتقد می ماندیم انسان  کاری را کرده است که باید می کرد.بارها مخالفتم را با حرف های ژاک به او گوشزد کرده‌ام اما بی هیچ نتیجه و ثمری‌.در واقع چه جوابی می‌توان به شخصی داد که می‌گوید حاصل جمع عناصری  که مرا تشکیل داده‌اند هر چه باشد من یک نفر بیشتر نیستم؛در نتیحه یک علت فقط یک معلول  می تواند داشته باشد؛من هم همیشه فقط یک معلول  به وجود آورده ام؛پس زندگی من چیزی نیست جز یک رشته معلولهای لازم....این افکار را فرمانده ژاک در سرش  فرو کرده بود و خود او آنها را از اسپینوزا داشت که فلسفه اش را از حفظ می دانست.بنابر این اساس می توان تصور کرد که ژاک نه از چیزی خوشحال می‌شود و نه از چیزی غمگین".

خب خواستم چیزی به این نوشته اضافه کنم،دیدم خودش خودش را می گوید ولی انگار آن بالا نوشته که اینجا باید چیزی بگویم.من می گویم جهان و هرچه در اوست حاصل علت های مختلف اند که آنها هم خود بر اثر علت های گوناگون بوجود آمده اند .این تاثیر و تاثر ها خطی نیستند بلکه متعامل و چند جانبه اند و بسیار پیچیده .انسان هنوز نتوانسته اثرات گوناگون چیز ها را بر یک چیز اندازه گیری کند.اگر روزی انسان بتواند ابر رایانه هایی بسازد که میلیارد اثر متعامل و چندین وجهی را اندازه بگیرد،چه بسا بتوان رخداد های آینده را دقیق پیش بینی کرد و اگر چنین شود جبر گرایی رخ داده است،اکنون که ما می پنداریم آزادیم بخاطر نادانیمان است.
ادامه در شماره های سپس تر
#قضا
#قدر
#فلسفه
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک
#فلسفه_ورزی
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
https://www.instagram.com/p/CG7MGv-lJKG/?igshid=7adfal8b9p3s
#کتاب_نوشت۳۶ (۸)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

#Denis_Diderot

#Jacques_le_Fataliste_et_son_Maitre
خب این گزاره را خوشم آمد اینجا بگذارم.شاید آن بالا نوشته باشد و شاید هم نوشته نباشد.می دانی چیست هر چه آن بالا نوشته نشده باشد هم به آن بالا مربوط است،به کسی چه مربوط.مربوط نبودن به کسی هم ..‌نه بابا ولش کن دیگر،پدر آن بالا را در آوردی،ممکن است روی آن بالا ،بالا بیاید ها، خب نه،بستگی دارد نوشته باشد یا نباشد،سر انجام  آن گزاره:

"تاریکی اگر آدم را بز دل نکند جسور که می کند".

این هم پایان آن چیزی است که از ژاک قضا و قدری برایتان می گزارم.دلم برایش تنگ می شود.با ژاک و اربابش زیستم .نخستین نوشتار نامه ای بود که دوبار خواندمش.

درستکاری و بی بند و باری

"برای جدال میان بی بند و باری اخلاقی و درستکاری هرگز مثالی بارزتر از او دیده نشده بود.نمی شد این زن را پایبند اخلاقیات دانست؛در عین حال همه اذعان داشتند که از او درستکار تر ندیده‌اند.کشیش محل به‌ندرت او را پای محرابش می‌یافت اما همواره دستش را برای کمک به نیازمندان باز می‌دید. همیشه به خنده می‌گفت مذهب و قانون یک جفت چوب زیر بغل است که نباید از کسانی که زانوان ضعیف دارند گرفت.زنهایی که به خاطر همسرانشان از معاشرت با او ابا داشتند به‌خاطر بچه هایشان خواستار دیدار او بودند".

ته جبر گرایی

"فرماندهم می‌گفت :هر علتی معلولی دارد؛علت ضعیف معلول ضعیف؛علت آنی،معلول آنی؛علت متناوب ،معلول متناوب؛علت متغیر معلول کند و علت مقطع ،معلول هیچ".

"اما من که بنطرم می آید در وجودم احساس آزادی می کنم،همانطور که احساس می‌کنم فکر می‌کنم.

فرماندهم می گفت :بله برای اینکه‌اکنون کاری نمی خواهی بکنی؛اما اگر بخواهی خودت را از اسب پرت کنی چطور؟

خب خودم را پرت می کنم.

با شعف ،بدون اکراه، بدون زحمت؟مثل وقتی که می خواهید دم در مسافرخانه ای پیاده شوید؟

نه کاملا؛اما چه اهمیتی دار ،مهم این است که خودم را از اسب پرت کنم و ثابت کنم آزادم و اختیار با من است.

فرماندهم می‌گفت :چطور !متوجه نیستی که بدون تناقض گویی من هرگز به فکرتان نمی‌رسید گردنتان را بشکنید؟پس این من هستم که پایتان را از زین در می آورم و شما را به زمین می‌اندازم اگر زمین خوردن شما چیزی را ثابت می‌کند این نیست که شما اختیاری از خود دارید بلکه ثابت می کند شما دیوانه‌اید.فرماندهم اضافه کرد که استفاده غیر مسئولانه از آزادی مشخصه بارز دیوانه هاست.

این را نمی‌توانم قبول داشته باشم؛بر خلاف عقیده تو فرماندهت ،هر وقت دلم بخواهد فکر می‌کنم اختیار با من است".
https://www.instagram.com/p/CG-LghSl6Dk/?igshid=b4nii2ofx2eh
#خواب_نوشت ۴۴

بازتاب کتاب #هیاهوی_زمان در خواب

#کتاب_نوشت

یحیی_قائدی ۱۲بهمن ۱۳۹۹

کل شب در خواب بازتاب کتاب هیاهوی زمان بود.چیز های دیگری هم قاطیش بود که البته به کتاب هیاهوی زمان ربط نداشت ولی  مغز خودش بر آن شده بود که واردش کند.مغز خودش داستان خودش را می سازد.خب اکنون چیز زیادی از خواب یادم نمی آید .کمی پس از خواب فکر می‌کردم چه خواب توپی بشود.حالا امیدوارم مغز به هنگام نوشتن به یاریم بیاد.

جدال ذهنی در خواب، انتخاب بود.استالین را انتخاب کنم یا نیکیتا خرشچوف یا نیکیتا بلالی .گاهی هم جدال بین کمونیسم و کاپیتالیسم بود.در خواب این پرسش از خودم داشتم که از کجا بدانم کدام بهتر است؟در آن،پاسخ آشکار شد.کمی دور در جایی بلند که آشکار نبود روی ساختمان است روی خرابه هاست یا روی تپه ها آدمهایی را می‌دیدم که پوستشان کنده شده بود ولی هنوز زنده بودند و راه می‌رفتند.دریافتم که این نتیجه حاکمیت استالین است.رویم را به سویی دیگر برگرداندم دیدم آدمهایی هستند که پوستشان کنده شده، رد خون و خونابه از دور بر بدنشان  دیده می‌شد.انگار تازه بود.خرشچوف با کاپیتالیسم قاطی می‌شد.یعنی مغزم در تردید بود که آیا خرشچوف هم چون کاپیتالیسم غربی است و یا  بر عکس و یا اینکه هر سه شان پوست آدمها را می‌کنند.

#استالین

#خرشچوف

#کاپیتالیسم

#کمونیسم

#yahyaghaedi
https://www.instagram.com/p/CKs0PhpptLX/?igshid=3dkcjrgbuc0s
#کتاب_نوشت ۵۱ (۱) /#یحیا_قایدی
هند بوک بین المللی فلسفه‌برای کودکان راتلج
The  routledge international handbook of philosophy for children
ادیت شده بوسیله مان رولینز  گرگوری، جوانا هینز و کارین موریس
۲.۱۷
بخشی از یادداشت  سرویراستاران
این مجموعه غنی و متنوع  گستره ای از  نظرگاهها و فعالیت های  فلسفه برای کودکان(p4c)را ارایه می کند.فلسفه برای کودکان به جنبش فلسفی و تربیتی مهمی تبدیل شده است و اثر رو به رشدی بر مدارس و سیاست های تربیتی داشته است.
پداگوژی اجتماع پژوهشی اش در ترتیبات تربیتی جامعه، بزرگسالان، اموزش عالی و تربیت غیر رسمی و اضافی در سراسر  دنیا رسوخ کرده است.
  فصل هایی که به منابع بین المللی اختصاص یافته، نتایج پژوهش ها و نیز  بینش هایی را عرضه می کند که به سبب  آوردن  صداهای کودکان  در حوزه های سیاسی و اخلاقی  و  فلسفه  و مسایل وسیع تر تربیتی بروز کرده است .برای نمونه:
●چشم انداز های تاریخی در این زمینه
●مشارکت دموکراتیک  و نسبت های  معرفت شناسانه،پداگوژیکی و سیاسی
●فلسفه چون موضوع یا رشته و فلسفه چون فرایند
●آموزش فلسفی در برنامه درسی
●کاوشگری در هم تنیده،هیجانها و فضا
●دانش ،حقیقت و پیشرفت فلسفی
●منابع و متن های درسی برای کاوشگری فلسفی
●اتوس و ارزشهای  پژوهش ها و تمرین های فبک
مقدمه هند بوک
اکنون پس از نیم قرن   فبک به یکی از جنبش های مهم تربیتی و فلسفی تبدیل شده است.امروز فلسفه برای کودکان در بیش از ۶۰ کشور دنیا بکار گرفته شده،تفسیر می شود، مورد بحث قرار می گیرد در باره آن پژوهش می شود و  و دوباره خلق می شود.از زمانی که لیپمن و شارپ  در سال ۱۹۷۴ موسسه  پیشبرد فلسفه برای کودکان را در دانشگاه مونتکلیر بنا کردند p4c و پداگوژی مرتبط با آن یعنی  "اجتماع پژوهشی" در مهدکودک ها پیش دبستانی ها، مدارس سکولار و مذهبی, کودکان بی سرپرست،گروههای جوانان،دپارتمانهای تربیت معلم،دانشگاهها و دپارتمانهای تربیتیِ دولتی  بکار گرفته شده است.p4cبطور فزاینده ای چون رویکردی به اجتماع،بزرگسالان  و تربیت رسمی و غیر رسمی و اضافی  مورد توجه قرار گرفته است.  و ادبیات قابل ملاحظه ای  در تئوری و عمل تولید کرده است و نیز بر مطالعات پژوهشی و ارزیابی های اثر بخشی تمرکز کرده است. با داشتن شبکه های بین المللی وسیعی چون انجمن بین المللی کاوشگری فلسفی با کودکان(ICPIC)  فبک  در وجود بسیاری از  مراکز محلی و ملی  رسوخ کرده است   سبب شده آموزش و حمایت و آوردن  کاراموزان مبتدی ،فیلسوفان و مربیان  در کنار  یکدیگر برای  همرسان کردن و تیوریزه کردن فعالیت های فبک تلاش کنند.فبک همچنین سبب شده که رسانه ها صدای فلسفیدن کودکان را بشنوند.در سری مستند های  ترنسفورمرز (۱۹۹۰) تهیه شده بوسیله بی بی سی، لیپمن در کنار ویگوتسکی و  فیورشتاین چون پیشتازان
تربیت قلمداد شد. دانشگاهی ها و مربیان گاهی اوقات  به  ضدیت با این ایده  که کودکان میتوانند  استدلال انتزاعی و پیچیده و یا به بیانی  "فلسفه واقعی" انجام دهند  واکنش نشان داده اند. از سوی دیگر این جنبش  سهم عمده ای در ظهور  حوزه مطالعاتی فلسفه دوران کودکی داشته است همان طور که تمرین فلسفی کودکان درکی متفاوت   از معانی کودکی بزرگسالی  و در حقیقت فلسفه  بدست داد.
این کتاب به منظور تدارک بینش هایی درمباحث عمده فلسفی و ترببتی نوشته شده است که بوسیله آوردن فلسفه به کلاسهای درس و دیگر بافت های  یادگیری و آوردن صدای کودوکان در  حوزه های اخلاقی ،سیاسی و فلسفی برانگیخته شده بود.این کتاب گستره  وسیعی از  چشم انداز های انتقادی بر این گوناگونی و زمینه های مباحثه برانگیز  ارایه می دهد. هدف از این کار  تولید  مباحث  جدید و شناسایی  پرسش ها و تم های در حال ظهور است. وجود  p4c در بسیاری از جاها و بافت ها در سراسر جهان
یک مطالعه  بین المللی واقعی بر روی فلسفه برای کودکان امکان پذیر می سازد.
  این مجموعه در باره اجتماع های پژوهش فلسفی    برای  تسهیلگران کار ازموده و پژوهشگران دانشگاهی p4c و نیز دانشجویان جدید، دانشجویان تحصیلات تکمیلی پژوهشگران و منتقدین به صورت درگیرانه و برنگیزاننده در دسترس است.در این جلد p4c  به صورتی خلاق،پویا، پیچیده،مساله وار و اجتماعا نقادانه ارایه شده است. و به  صورت زمینه پژوهشی در حال رشد نشان داده شده که پرسش های عمیقی در باره  تدریس ،یادگیری و  نظام مدرسه ای طرح می کند   و تمایل عمیقی به ساختن  مباحثی گسترده در باره  کودکی،تربیت اجتماع و دموکراسی دارد
#کتاب_نوشت ۵۲ (۳)/#یحیا_قایدی
درود بر همه کاربران گرامی. در چندین بخش گزارشی از هند بوک بین المللی فلسفه برای کودکان راتلج ارایه می شود.امید است مورد استفاده پژوهشگران،دانشجویان ،اساتید دانشگاه و تسهیلگران حرفه ای و تازه کار فلسفه برای کودکان و منتقدین قرار گیرد.
هند بوک بین المللی فلسفه‌برای کودکان راتلج ۲۰۱۷

۲.انتشار شماره های ویژه از جورنال های اکادمیک با تمرکز کامل بر p4c یا  شامل مقاله هایی  در باره p4c :
●فلسفه برای کودکان ۲۰۰۰ ،کاوشگری:تفکر انتقادی از خلال رشته ها ،۱۹(۲).
●فلسفه برای کودکان ۲۰۰۶،تربیت کودکان سر آمد بین المللی ۲۲(۲/۳)
●فلسفه برای کودکان ۲۰۰۹.فرهنگ مجله پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی  ۲۲(۶۹).
●فلسفه برای کودکان در حال تحول:مسایل و چشم انداز ها(۲۰۱۱) جورنال فلسفه تربیت۴۶(2).
●تربیت فلسفی: تئوری های تربیتی فلسفه برای کودکان ۲۰۱۱  .جورنال  فلسفه و تئوری تربیت ۴۳(۵)
● کودک چون مربی ۲۰۱۳ جورنال مطالعات در فلسفه و تربیت۳۲ (۳)
●جان دیویی و کودک چون فیلسوف۲۰۱۲، فرهنگ و تربیت: جورنال انجمن جان دیویی ۲۸(۲)
●تربیت اخلاقی پیش از کالج ۲۰۱۴:آموزش اخلاقیات ۱۴(۲)
● فلسفه برای کودکان شماره ۵۸ ماهنامه انشا و نویسندگی در ایران
● ویژه نامه فلسفه برای کودکان مجله مطالعات برنامه درسی شماره ۷
*دو مورد اخر را مترجم افزوده است.
۳.کنفرانس ها سمموزیوم ها و سمیناهار های بین المللی
■کنفرانس های  دوساالانه انجمن اروپایی فلسفه برای کودکان از سال ۱۹۸۵  که اخرین انها در  ایتالیالیا ۲۰۰۹ کره جنوبی  ۲۰۱۱ افریقای جنوبی ۲۰۱۳ و کانادا ۲۰۱۵ بوده است
■کنفرانس سالانه در گراز اتریش  و ریودوژانیرو برزیل و مکزیکو سیتی مکزیک
■کنفرانس دو سالانه در انجمن اجتماع پژوهشی امریکای شمالی
■سمپوزیوم موسسه پیشبرد فلسفه برای کودکان در  مندهام نیوجرسی به صورت سالانه
■یک رشته   کنفرانس در باره p4c در پاریس  ۲۰۰۹،تهران ۲۰۱۱
■نشست های موسسه پیش برد فلسفه برای کودکان در انجمن امربکایی فلسفه  به صورت سالانه(از ۲۰۰۸ تا کنون)
بسیاری از مراکز محلی و ملی نیز کنفرانس ها و سمینار هایی منظم سازمان دهی کرده اند.افزون بر آن p4c در تربیت معلمان و دپارتمانهای  فلسفه در بسیاری  موسسات  رسوخ کرده و  و نیازی وسیع برای دورهای آموزشی  برای تمرین معلمان پدید آورده است
تعدادی از  رساله ها و پایان نامه های دکتری و ارشد  در باره p4c منتشر شده که  که مطالعات فلسفی و تجربی در این باره را شامل می شود .
۴.انتشار پژوهش های  تجربی بوسیله حامیان مالی تربیتی و علمی
(به تعدادی از آنها اشاره شده است)
https://www.instagram.com/p/CSVRhbTq7kX/?utm_medium=share_sheet
#کتاب_نوشت ۵۵
#بادبادک_باز/#خالد_حسینی/ترجمه #حمید_رضا_بلوچ
انتشارات #راه_معاصر
#یحیا_قایدی ۲۰مهر ۱۴۰۰
تلخ بود،تلخ.
تلخی که تو  دوست داری  سقراط وار چون جام شوکران سر بکشی.مدت‌ها بود که نام بادبادک باز و خالد حسینی نویسنده افعان را شنیده بودم اما به سبب هایی نخوانده بودمش.برخی از سبب ها همان کلیشه هاست:نویسنده افغان و یا ایرانی و یا خاورمیانه ای هم مگر خوب می‌نویسد و برخی اش تضاد هاست:تو خودت می‌نویسی و دوست‌داری دیگران بخوانندت ،حتا دیگران جهانی و از سویی فکر می‌کنی مگر اینها ارزش خواندن دارند.این بلایی  است که ما بر سر خود آورده‌ایم. و نیز ترس ها:وقتی کتابی در دست می‌گیرم و میانه راه پشیمان می‌شوم آن را روی صندلی های سالن انتظار فرودگاه جا می‌گذارم.
  پس از مدت‌ها که خواستم بروم شیراز تا با احمد اکپر پور دیداری داشته باشم و بر سر ادامه داستان پرسندو با او گفتگو کنم و راهنمایی بگیرم،با تاخیر در پرواز مواجه شدم از همان درد‌های همیشگی.به سراغ کتاب‌ها رفتم دنبال کتابی از کوبه آبه می گشتم،چشمم به بادبادک باز خالد حسینی خورد یک آن همه کلیشه ها ، تضاد ها و ترس ها به کنار رفت در تمام مدت پرواز رفت و برگشت و در طول سفر سه روزه به شیراز  خواندم.انگار رنجی دایم را با خود حمل می‌کردم در سراسر هفته پس از آن و در شلوغی وسیع کلاسهای مجازی، بزرگترین لذتم پی‌گیری رمان بود.تلویزبون و اخبار و فیلم هم تعطیل بود.دیروز که دوازده ساعت کلاس و کارگاه مجازی داشتم، از نه  تا دو شب، پنج ساعت بی توقف ان را خواندم و  همینطور رنجم را ادامه دادم و با رنج خوابیدم و الان با رنج بیدارم.
  از من نخواهید چیزی در باره کتاب بگویم.خالد حسینی در چند جا گفته بود که نمی‌خواهد  رخدادهای کتابش به سبک  فیلم های هندی باشد و نیز اشاره  به این روحیه افغان ها کرده که از همان اول می‌خواهند آخر  فیلم را بدانند و تو نگو این میل ایرانی‌ها هم هست. و نیز در امریکا اگر آخر فیلم را بگویید  تف می‌کنند و دور می‌شوند.پس من آخر کتاب را نخواهم گفت.اصلا اولش را هم نخواهم گفت.خودتان بروید بخوانید.
برای من که  سخت دل در گروه افعانستان دارم،این کتاب  درکی متفاوت همراه با رنج ایجاد کرد.البته فکر می‌کنم هر کس که  دل در گرو بشریت دارد همین رنج را حس خواهد کرد.من که رنج بشر را در قبیله گرایی قومی نژادی و دینی پس مانده می‌بینم، ژرفای  رنج نادانی را در این کتاب دیدم. در عین حال فهم متفاوتی هم ایجاد کرد.درود بر خالد حسینی نویسنده بزرگ .
#خالد_حسینی
#یحیی_قائدی
#دکتر_یحیی_قائدی
#khaledhosseini
#afghanistan
#tajikistan
#iran
https://www.instagram.com/p/CU670EkKPpx/?utm_medium=share_sheet