تهران ۳۶۰
312 subscribers
5.92K photos
340 videos
18 files
6.72K links
اینجا فقط تهران نیست
.

.
قلب ایران است


اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tehraan360/
Download Telegram
🤬 کنترل خشم یا قفل فرمان!

در منطقه‌ای متوسط (از لحاظ فرهنگی) زندگی می‌کنم.
تقریباً هر روز صبح زمانی که کارمندان و مسافرکش‌ها و بقیه شاغلین برای رفتن به سرکار ماشین شخصی خود را روشن و شروع به حرکت می‌کنند، صدای دعوا و دادهای وحشتناکی از خیابان به گوش میرسه، به این دلیل که اجازه حرکت به هم نمیدن و خدا نکنه تصادفی هر چند کوچک رخ بده که در آن صورت در نیمی از موارد قفل فرمان نقش مهمی رو بازی میکنه!

یک لحظه در رفتارمون دقیق بشیم...
📌 ماشین‌ها بیمه دارند،
📌 افسر راهنمایی و رانندگی (کارشناس تصادفات) با یک تماس در صحنه حاضر میشه
📌 و اگر کمی به قوانین مسلط باشیم، مقصر هم در بیشتر مواقع مشخص است.

چرا فکر می‌کنیم با داد زدن و پرخاشگری مشکل حل میشه؟

در هنگام تصادف؛

🔸 اگر خودرو خسارتی ندیده که هیچ، با یک لبخند صحنه رو ترک کنید.
🔸 اگر خودرو خسارت جزئی دیده و مقصر نیز مشخص بود، در صورتی که نمی‌خواهید از بیمه استفاده کنید، با هم توافق کنید و از ایجاد ترافیک بیشتر جلوگیری کنید.

🔸 در صورتی هم که نتوانستید مقصر را تشخیص دهید، می‌توانید جای چرخ لاستیک‌ها را روی آسفالت با ابزاری که در دسترس است مشخص کرده یا از صحنه تصادف عکس و فیلم بگیرید و مسیر را باز کنید.
🔸 در صورتی هم که خسارت زیاد بوده یا خسارت جانی نیز وجود دارد. با حفظ خونسردی با پلیس تماس گرفته و منتظر بمانید.

با تسلط کافی به قانون آرامش بیشتری بر جامعه حاکم خواهد بود.

فرزندان ما در همین جامعه زندگی می‌کنند و رفتارهای ما را می‌بینند...
نسلی با شعور و اهل گفتگو تحویل جامعه دهیم...

در آخر به عنوان کسی که خودش مبتلا بوده توصیه می کنم، مراجعه به روانشناس و درمان زخم‌های روحی رو جدی بگیریم... که تبعاتش یقه خانواده و دیگران را خواهد گرفت.

#خشم
#سبک_زندگی
#بیاموزیم

🆔 @Tehran_360

📱ما را در اینستاگرام نیز همراهی کنید!
😡 خشم

🐍 شبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری می شود. عادت نجار این بود که موقع رفتن و تعطیلی دکان، بعضی از وسایل کارش را روی میز بگذارد.
آن شب هم اره کارش روی میز بود. همینطور که مار گشتی می زد بدنش به اره گیر می کند و کمی زخم می شود.

مار خیلی ناراحت می‌شود و برای دفاع از خود اره را گاز می‌گیرد که سبب خونریزی دور دهانش می شود. او نمی‌فهمد که چه اتفاقی افتاده و از این فکر که اره دارد به او حمله می کند و مرگش حتمی است تصمیم می گیرد برای آخرین بار از خود دفاع کرده و هرچه شدیدتر حمله کند و دور ارّه بدنش را بپیچاند و هی فشار دهد!

نجار صبح که آمد روی میز کنار اره، لاشه‌ی ماری بزرگ و زخم آلود را دید که فقط و فقط بخاطر بی‌فکری و خشم زیاد مرده است.

احتمالا در لحظه خشم می‌خواهیم دیگران را برنجانیم بعد متوجه می‌شویم جز خودمان کس دیگری را نرنجانده‌ایم و موقعی این را درک می‌کنیم که خیلی دیر شده.

زندگی بیشتر احتیاج دارد که گذشت و چشم پوشی کنیم از اتفاق‌ها؛ از آدم‌ها؛ از رفتارها و گفتارها.
خودمان را عادت دهیم به گذشت و چشم پوشی عاقلانه و به جا؛ چون هر کاری ارزش این را ندارد که روبرویش بایستی و اعتراض کنی.

#خشم
#تفکر

🆔 @Tehraan360