✅ نظر دکتر شریعتی در مورد ولایت فقیه 👇🏽👇🏽👇🏽
با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نُواب انتصابی - که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم میراند، و مردم از طریق این بابهای تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب میکردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او میپرسیدند - رابطه قطع می شود و مسئولیت امام به مردم واگذار میشود و دوران انتصاب پایان میگیرد و عصر "انتخاب" فرا میرسد.
"توقیع (فرمان) ِ مشهور امام – که پیش از ورود به دوران "غیبت بزرگ" صادر شده است- نظام ویژهای را که جانشینِ نظامِ "امامت" میشود، بدینگونه اعلام میدارد:
⬅️ فامّا الحَوادث الواقِعَه، فارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثُنا، فَانّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَتُ الله عَلَیهِم (اما دربارۀ پدیدهها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی وقوع مییابد، به راویان سخن ما - دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما، هم دانایند و هم آشنا - رجوع کنید، که آنان حجت منند بر شما و من حجت خدایم بر ایشان).
✅ اما اینها چه کسانیاند؟ و چگونه و چرا انتخاب میشوند؟
ضوابط و شرایطِ انتخاب آنان را امام صادق برای توده مردم اعلام کرده است:
⬅️ امّا، مَن کانَ مِن الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه، حافِظاً لِدینه، مُخالفاً لِهواهُ، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام اَن یُقَلّدوه (اما، از دینشناسان، آنکه نگهدار و خویشتنش بود، نگهبان ایمانش، مخالف هوسش، فرمانبردار خدا و مطیع امر مولایش، بر توده مردم است که تقلیدش کنند).
#تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست، اساساً کار #عقل این است که هر گاه نمیداند، از آنکه میداند تقلید میکند و لازمه عقل این است که در این جا خود را نفی کند و عقل آگاه را جانشین خود کند. بیمار خردمند کسی است که در برابر طبیب متخصص، خردمندی نکند. چه، خردمندی کردن در اینجا بیخردی است و اقتضای تعقل، تعبد است و تقلید. مهندس، طبیب، حقوقدان و رهبر یک تشکیلات انقلابی یا حزبی، همیشه تربیتشدهترین و فهمیدهترین افراد را در میان مراجعان و اعضای خود مطیعتر و مجریتر از همه یافتهاند. زیرا شعور، این فضلیت علمی و عقلی را به آنان آموخته است که ابراز فضل در آنچه نمیدانند، فضولی است و این شیوه عقل است که در یک رشته علمی، از متخصص تقلید کند و این قانونی است که در همه رشتههای زندگی جاری است و هر جامعهای که پیشرفتهتر و متمدنتر است، اصل تقلید و تخصص در آن استوارتر و مشخصتر است.
✅ بنابر این میبینیم که در این دوره غیبت کبرا یک نظام انتخاباتی خاص به وجود میآید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر، اما یک دموکراسیِ آزاد نیست. گرچه این انتخاب شونده به وسیله "مردم" انتخاب میشود، اما در برابر "امام" مسئول است. و در برابر مردم نیز. بر خلاف دموکراسی که منتخب به وسیله "مردم"، فقط در برابرِ "خود مردم" که انتخابکنندگان و موکلین او هستند مسئول است.
این است که مردم، "نایب عام" را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، بر اساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را میپذیرند، و او را جانشین امام تلقی میکنند، و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسئول است یعنی بر خلاف نمایندهای که با نظام دموکراتیک انتخاب شده، مسئول این نیست که ایدهها و ایدهآلها و نیازهای مردمی که او را انتخاب کردهاند بر آورده کند، بلکه مسئول است که مردم را بر اساس قانون و مکتبی که امام و رهبر و هدایت کننده آن مکتب است هدایت کرده و آنها را بر اساس آن مکتب تغییر و پرورش دهد.
✅ البته این انتخاب که یک "انتخاب مُقُیّدی" است، به این معنی نیست که همه مردم بیایند رأی بدهند و هر کس آرایش بیشتر بود، به جانشینی امام منتخب شود و در مسند نیابت امام قرار گیرد، بلکه چون این فرد یک شخصیت اجتماعی است و در عین حال یک شخصیت علمی، بنابراین توده نا آشنا با علم، خود به خود شایستگی انتخاب او را ندارند و عقل حکم میکند کسانی که آگاهی و علم دارند و میدانند که عالمترین و متخصصترین و آشناترین فرد به این مکتب کیست، یعنی "عالِم شناسان" به این انتخاب مبادرت ورزند. و مردم هم که خود به خود با فضلا و وروحانیان و علمای مذهب خودشان تماس و به آنها اعتماد دارند و از آنها پیروی میکنند، طبعاً رای آنها را برای انتخاب نایب امام میپذیرند و این یک انتخاب طبیعی است، همان طور که درباره متخصصان دیگر این کار را میکنیم، مثلاً من که بیماری قلب دارم و شخصاً هیچگونه آگاهی طبی ندارم، بزرگترین متخصص قلب را خودم انتخاب نمیکنم و معمولاً از دانشجویان پزشکی، اطبا، داروسازان و یا کسانی که آگاهی به این مسایل دارند استخبار میکنم که بهترین متخصص قلب کیست و بنابر اعتقادی که به ایشان دارم، رأی ایشان را به عنوان رأی خودم میپذیرم؛ یک نوع انتخابات دو درجهای طبیعی.
#کتاب حسین وارث آدم،ا نتشارات قلم صص ۲۷۰ تا ۲۷۵.
با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نُواب انتصابی - که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم میراند، و مردم از طریق این بابهای تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب میکردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او میپرسیدند - رابطه قطع می شود و مسئولیت امام به مردم واگذار میشود و دوران انتصاب پایان میگیرد و عصر "انتخاب" فرا میرسد.
"توقیع (فرمان) ِ مشهور امام – که پیش از ورود به دوران "غیبت بزرگ" صادر شده است- نظام ویژهای را که جانشینِ نظامِ "امامت" میشود، بدینگونه اعلام میدارد:
⬅️ فامّا الحَوادث الواقِعَه، فارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثُنا، فَانّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَتُ الله عَلَیهِم (اما دربارۀ پدیدهها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی وقوع مییابد، به راویان سخن ما - دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما، هم دانایند و هم آشنا - رجوع کنید، که آنان حجت منند بر شما و من حجت خدایم بر ایشان).
✅ اما اینها چه کسانیاند؟ و چگونه و چرا انتخاب میشوند؟
ضوابط و شرایطِ انتخاب آنان را امام صادق برای توده مردم اعلام کرده است:
⬅️ امّا، مَن کانَ مِن الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه، حافِظاً لِدینه، مُخالفاً لِهواهُ، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام اَن یُقَلّدوه (اما، از دینشناسان، آنکه نگهدار و خویشتنش بود، نگهبان ایمانش، مخالف هوسش، فرمانبردار خدا و مطیع امر مولایش، بر توده مردم است که تقلیدش کنند).
#تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست، اساساً کار #عقل این است که هر گاه نمیداند، از آنکه میداند تقلید میکند و لازمه عقل این است که در این جا خود را نفی کند و عقل آگاه را جانشین خود کند. بیمار خردمند کسی است که در برابر طبیب متخصص، خردمندی نکند. چه، خردمندی کردن در اینجا بیخردی است و اقتضای تعقل، تعبد است و تقلید. مهندس، طبیب، حقوقدان و رهبر یک تشکیلات انقلابی یا حزبی، همیشه تربیتشدهترین و فهمیدهترین افراد را در میان مراجعان و اعضای خود مطیعتر و مجریتر از همه یافتهاند. زیرا شعور، این فضلیت علمی و عقلی را به آنان آموخته است که ابراز فضل در آنچه نمیدانند، فضولی است و این شیوه عقل است که در یک رشته علمی، از متخصص تقلید کند و این قانونی است که در همه رشتههای زندگی جاری است و هر جامعهای که پیشرفتهتر و متمدنتر است، اصل تقلید و تخصص در آن استوارتر و مشخصتر است.
✅ بنابر این میبینیم که در این دوره غیبت کبرا یک نظام انتخاباتی خاص به وجود میآید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر، اما یک دموکراسیِ آزاد نیست. گرچه این انتخاب شونده به وسیله "مردم" انتخاب میشود، اما در برابر "امام" مسئول است. و در برابر مردم نیز. بر خلاف دموکراسی که منتخب به وسیله "مردم"، فقط در برابرِ "خود مردم" که انتخابکنندگان و موکلین او هستند مسئول است.
این است که مردم، "نایب عام" را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، بر اساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را میپذیرند، و او را جانشین امام تلقی میکنند، و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسئول است یعنی بر خلاف نمایندهای که با نظام دموکراتیک انتخاب شده، مسئول این نیست که ایدهها و ایدهآلها و نیازهای مردمی که او را انتخاب کردهاند بر آورده کند، بلکه مسئول است که مردم را بر اساس قانون و مکتبی که امام و رهبر و هدایت کننده آن مکتب است هدایت کرده و آنها را بر اساس آن مکتب تغییر و پرورش دهد.
✅ البته این انتخاب که یک "انتخاب مُقُیّدی" است، به این معنی نیست که همه مردم بیایند رأی بدهند و هر کس آرایش بیشتر بود، به جانشینی امام منتخب شود و در مسند نیابت امام قرار گیرد، بلکه چون این فرد یک شخصیت اجتماعی است و در عین حال یک شخصیت علمی، بنابراین توده نا آشنا با علم، خود به خود شایستگی انتخاب او را ندارند و عقل حکم میکند کسانی که آگاهی و علم دارند و میدانند که عالمترین و متخصصترین و آشناترین فرد به این مکتب کیست، یعنی "عالِم شناسان" به این انتخاب مبادرت ورزند. و مردم هم که خود به خود با فضلا و وروحانیان و علمای مذهب خودشان تماس و به آنها اعتماد دارند و از آنها پیروی میکنند، طبعاً رای آنها را برای انتخاب نایب امام میپذیرند و این یک انتخاب طبیعی است، همان طور که درباره متخصصان دیگر این کار را میکنیم، مثلاً من که بیماری قلب دارم و شخصاً هیچگونه آگاهی طبی ندارم، بزرگترین متخصص قلب را خودم انتخاب نمیکنم و معمولاً از دانشجویان پزشکی، اطبا، داروسازان و یا کسانی که آگاهی به این مسایل دارند استخبار میکنم که بهترین متخصص قلب کیست و بنابر اعتقادی که به ایشان دارم، رأی ایشان را به عنوان رأی خودم میپذیرم؛ یک نوع انتخابات دو درجهای طبیعی.
#کتاب حسین وارث آدم،ا نتشارات قلم صص ۲۷۰ تا ۲۷۵.
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#آفت_تمدنی
🔻#التقاطهای_فکری
⭕️نگاهی در جامعه شناسی معرفت؛ #فکر_عاریتی و #عاریت_فکری
🔸#عاریت_گرفتن (ایسم)ها توسط برخی از #گروهها و #احزاب و #جوامع اگر بر اساس پایبندی به رواقهای فکری- فلسفی و بدون تأمل در ماهوی آن اندیشه و مکتب فکری و حرکت تاریخی #جامعه_خودی باشد در دراز مدت منجر به نوعی کرختی در بنیان و فلسفه وجودی آن شیوه اندیشهی عاریت گرفتە خواهد شد!
🔸تصور کنید چه تعداد حزب و گروه با پسوند #دموکرات، #سوسیال، #کمونیست، #اسلامی و یا ترکیبی از اینها در فضای جوامع در حال ابراز [وجود و] بودن هستند. این گروهها و احزاب اساساً موجودیت فکری خود را از این #شیوههای_فلسفی خواهند گرفت. #موجودیتی_عاریتی که تفسیر و تبیین ساختمان فکریشان به روند تطور یافته #مکاتب_فکری در گذر زمان باز میگردد.
🔸حال #ترکیب_نمودن این شیوههای فکری که اصولاً ساخته شدهی ارزشهای #برون_سرزمینی هستند و آمیزش آنها با پلاتفورم و مرامنامهها مختلف اگر از رهگذر انطباق و یا انسجام با مفاهیم و مبانی #فرهنگی و #اجتماعی آن ملت در روندی #تاریخپژوهانه نگذرد، منجر به سرنوشتی غیر از #خط_تکامل جوامع مبدا و متروپلهای فلسفی خواهد شد.
به اطراف خود بنگریم و ببینیم چه تعداد و چه مقدار از مصادیق و #ارزشهای غربی و شرقی "#من، #جامعه و #احزاب" را احاطه کرده و #فضای_ذهنی جامعه را درنوردیده است. بنیانهای فکری که در بازده زمانی و برپایه فعل و انفعالات فکری و تاریخی بر اساس #ماده_گرایی فرهنگی ملتی تولید شده و امروز بصورت انبوه در گوشه، گوشهی جهان به انواع مختلف توسط ملتهای دیگر بازتولید میشود. مسلماً #فهم_اجتماعی ملتها از مکاتب فلسفی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی حاکم بر جوامع بستگی دارد. برای نمونه پسوند و یا پیشوند "#دموکراتیک" برای یک حزب و جریان فکری به نوع دریافت فلسفی آنها از دموکراسی برمیگردد و نیز به خاطر داشتن این مطلب که، تعریف عملی و نظری فردی دموکرات از دموکراسی و آزادی در کنگو با فردی دموکرات در آمریکا و یا کردستان متغیر است.
🔸اینجا ملتهایی که در دریافت #مبانی_فکری و ارزشهای #فرهنگی، #اجتماعی و #سیاسی تنها به #تقلید از نظامهای اجتماعی متروپل بپردازند و در شناخت جوهر فرهنگی و یا اجتماعی #جامعه_خود عاجز باشند تنها زحمت حمل نامی را بر دوش خواهند کشید.
🔸احزاب و نظامهای سیاسی و اجتماعی در صورتی میتوانند در مورد کاربردی کردن نام و "عنوان فکریِ" فلسفههای مختلف غربی و شرقی موفق شوند که در #شناخت ساخت تاریخی و اجتماعی جامعه خود کوشا بوده و بتوانند آن رَگِ گم شدهی هویت اجتماعی خود را به برساخت جدیدی برسانند.
🔸فلذا تنها استفاده از پسوند و پیشوندهای مختلف دلیلی بر #باور و یا #اعتقاد اشخاص به این شیوههای فکری نیست، بلکه #فهم ذهنی و اجتماعی فرد و آن جامعه در قبول اینگونه فلسفهها تاثیرگذار است و احزاب و جوامع زمانی قادر خواهند بود به وعده هایی نظیر #عدالت_اجتماعی و #سعادت_همگانی نزدیک گردند که بتوانند #گوهر فرهنگی و اجتماعی جامعه خود را بشناسند و در صدد #شناخت و #معرفت بر آن "ایسم"ها باشند.
📝#افشین_غلامی، کارشناس ارشد جامعه شناسی
🔹نقل از: کانال خبر،تحلیل و سیاست↙️
https://telegram.me/afshinqholami
—----------------------------------—
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#آفت_تمدنی
🔻#التقاطهای_فکری
⭕️نگاهی در جامعه شناسی معرفت؛ #فکر_عاریتی و #عاریت_فکری
🔸#عاریت_گرفتن (ایسم)ها توسط برخی از #گروهها و #احزاب و #جوامع اگر بر اساس پایبندی به رواقهای فکری- فلسفی و بدون تأمل در ماهوی آن اندیشه و مکتب فکری و حرکت تاریخی #جامعه_خودی باشد در دراز مدت منجر به نوعی کرختی در بنیان و فلسفه وجودی آن شیوه اندیشهی عاریت گرفتە خواهد شد!
🔸تصور کنید چه تعداد حزب و گروه با پسوند #دموکرات، #سوسیال، #کمونیست، #اسلامی و یا ترکیبی از اینها در فضای جوامع در حال ابراز [وجود و] بودن هستند. این گروهها و احزاب اساساً موجودیت فکری خود را از این #شیوههای_فلسفی خواهند گرفت. #موجودیتی_عاریتی که تفسیر و تبیین ساختمان فکریشان به روند تطور یافته #مکاتب_فکری در گذر زمان باز میگردد.
🔸حال #ترکیب_نمودن این شیوههای فکری که اصولاً ساخته شدهی ارزشهای #برون_سرزمینی هستند و آمیزش آنها با پلاتفورم و مرامنامهها مختلف اگر از رهگذر انطباق و یا انسجام با مفاهیم و مبانی #فرهنگی و #اجتماعی آن ملت در روندی #تاریخپژوهانه نگذرد، منجر به سرنوشتی غیر از #خط_تکامل جوامع مبدا و متروپلهای فلسفی خواهد شد.
به اطراف خود بنگریم و ببینیم چه تعداد و چه مقدار از مصادیق و #ارزشهای غربی و شرقی "#من، #جامعه و #احزاب" را احاطه کرده و #فضای_ذهنی جامعه را درنوردیده است. بنیانهای فکری که در بازده زمانی و برپایه فعل و انفعالات فکری و تاریخی بر اساس #ماده_گرایی فرهنگی ملتی تولید شده و امروز بصورت انبوه در گوشه، گوشهی جهان به انواع مختلف توسط ملتهای دیگر بازتولید میشود. مسلماً #فهم_اجتماعی ملتها از مکاتب فلسفی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی حاکم بر جوامع بستگی دارد. برای نمونه پسوند و یا پیشوند "#دموکراتیک" برای یک حزب و جریان فکری به نوع دریافت فلسفی آنها از دموکراسی برمیگردد و نیز به خاطر داشتن این مطلب که، تعریف عملی و نظری فردی دموکرات از دموکراسی و آزادی در کنگو با فردی دموکرات در آمریکا و یا کردستان متغیر است.
🔸اینجا ملتهایی که در دریافت #مبانی_فکری و ارزشهای #فرهنگی، #اجتماعی و #سیاسی تنها به #تقلید از نظامهای اجتماعی متروپل بپردازند و در شناخت جوهر فرهنگی و یا اجتماعی #جامعه_خود عاجز باشند تنها زحمت حمل نامی را بر دوش خواهند کشید.
🔸احزاب و نظامهای سیاسی و اجتماعی در صورتی میتوانند در مورد کاربردی کردن نام و "عنوان فکریِ" فلسفههای مختلف غربی و شرقی موفق شوند که در #شناخت ساخت تاریخی و اجتماعی جامعه خود کوشا بوده و بتوانند آن رَگِ گم شدهی هویت اجتماعی خود را به برساخت جدیدی برسانند.
🔸فلذا تنها استفاده از پسوند و پیشوندهای مختلف دلیلی بر #باور و یا #اعتقاد اشخاص به این شیوههای فکری نیست، بلکه #فهم ذهنی و اجتماعی فرد و آن جامعه در قبول اینگونه فلسفهها تاثیرگذار است و احزاب و جوامع زمانی قادر خواهند بود به وعده هایی نظیر #عدالت_اجتماعی و #سعادت_همگانی نزدیک گردند که بتوانند #گوهر فرهنگی و اجتماعی جامعه خود را بشناسند و در صدد #شناخت و #معرفت بر آن "ایسم"ها باشند.
📝#افشین_غلامی، کارشناس ارشد جامعه شناسی
🔹نقل از: کانال خبر،تحلیل و سیاست↙️
https://telegram.me/afshinqholami
—----------------------------------—
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅الگوبرداری ما از نظام اداری و آموزشی غرب اشتباه و آسیبزا است
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(88)
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
🔸در #جامعه_اسلامی، نظام اولویتها متفاوت است و نظم، گونه دیگری دارد. [اما بدون درنظر گرفتن مقتضیات اجتماعی و فرهنگی خودمان] نظام اداری غرب را وارد نظام علمی و آموزشی خود کردهایم و انتظار تربیت بزرگانی چون #امام_خمینی (ره) یا آیتالله بهجت (ره) را [در این نظام] داریم. این نظام اداری [ #تقلید_شده از غرب] آرمانکُش است و انسان را در چهارچوب مشخصی برای جریان واقعی مصرف کالا و خدمات استخدام میکند. در فیلم «عصر جدید» که چارلی چاپلین انسان را میان چرخدندههای ماشین نشان میدهد، اشارهای به این معناست. به همین دلیل نه تنها اداری شدن حوزه و #نظام_آموزشی حوزوی، موجب انحطاط نظام علمی و آموزشی حوزه است، بلکه حتی اداری شدن طلبهها نیز موجب زوال روحیه جهادی و معنوی آنها خواهد بود. #نظام_اداری موجود، انسان را [تبدیل به] شیء میکند. آدمی را تبدیل به یک مهره بیاختیار میکند و به تمامی آرمانهای معنوی و اخلاقی انسان بیتوجه است.
🔸من یک بار توصیههایی را تقدیم کردم که حداقل در تغییر این نظام اداری موجود، تلاشی صورت گیرد. پیشنهاد من این بود که حداقلی، ساعت اداری و فعالیت انسانها عوض شود؛ یعنی شروع روز به جای اینکه همزمان با شروع ساعت کار باشد، شروع روز همزمان با ساعت عبادت باشد. در #شهر_اسلامی، روز با ساعت عبادات شروع می شود. اگر ساعت اداری و فعالیت نیروهای دولتی را تغییردهیم و متناسب با ساعت عبادت تنظیم کنیم، تفاوت زیادی در زندگی مردم اتفاق میافتد. فرض کنید که دولت با قوانین الزامآور اعلام کند که زمان شروع کار اداری، یک ساعت پس از نماز صبح است. بنابراین، انسانها بینالطلوعین بیدار باشند و حتی اگر عبادت هم نکنند، از برکات تکوینی آن زمان بهره ببرند. در روایت داریم که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: بیداری بینالطلوعین موجب سود فراوان اقتصادی است، به میزانی که از سود تجارت تجار بیشتر خواهد بود!
#ادامه_دارد...
#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 94؛
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(88)
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
🔸در #جامعه_اسلامی، نظام اولویتها متفاوت است و نظم، گونه دیگری دارد. [اما بدون درنظر گرفتن مقتضیات اجتماعی و فرهنگی خودمان] نظام اداری غرب را وارد نظام علمی و آموزشی خود کردهایم و انتظار تربیت بزرگانی چون #امام_خمینی (ره) یا آیتالله بهجت (ره) را [در این نظام] داریم. این نظام اداری [ #تقلید_شده از غرب] آرمانکُش است و انسان را در چهارچوب مشخصی برای جریان واقعی مصرف کالا و خدمات استخدام میکند. در فیلم «عصر جدید» که چارلی چاپلین انسان را میان چرخدندههای ماشین نشان میدهد، اشارهای به این معناست. به همین دلیل نه تنها اداری شدن حوزه و #نظام_آموزشی حوزوی، موجب انحطاط نظام علمی و آموزشی حوزه است، بلکه حتی اداری شدن طلبهها نیز موجب زوال روحیه جهادی و معنوی آنها خواهد بود. #نظام_اداری موجود، انسان را [تبدیل به] شیء میکند. آدمی را تبدیل به یک مهره بیاختیار میکند و به تمامی آرمانهای معنوی و اخلاقی انسان بیتوجه است.
🔸من یک بار توصیههایی را تقدیم کردم که حداقل در تغییر این نظام اداری موجود، تلاشی صورت گیرد. پیشنهاد من این بود که حداقلی، ساعت اداری و فعالیت انسانها عوض شود؛ یعنی شروع روز به جای اینکه همزمان با شروع ساعت کار باشد، شروع روز همزمان با ساعت عبادت باشد. در #شهر_اسلامی، روز با ساعت عبادات شروع می شود. اگر ساعت اداری و فعالیت نیروهای دولتی را تغییردهیم و متناسب با ساعت عبادت تنظیم کنیم، تفاوت زیادی در زندگی مردم اتفاق میافتد. فرض کنید که دولت با قوانین الزامآور اعلام کند که زمان شروع کار اداری، یک ساعت پس از نماز صبح است. بنابراین، انسانها بینالطلوعین بیدار باشند و حتی اگر عبادت هم نکنند، از برکات تکوینی آن زمان بهره ببرند. در روایت داریم که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: بیداری بینالطلوعین موجب سود فراوان اقتصادی است، به میزانی که از سود تجارت تجار بیشتر خواهد بود!
#ادامه_دارد...
#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 94؛
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr