☸ استاد دانشگاه هستم با پانصد هزار تومان حساب بانکی، پس من هستم!!!
✍محمدباقر تاج الدین
✅یکی از استادان دانشگاه که از دوستان مورد اعتماد اینجانب است دیروز برایم می گفت که از حقوق ماه گذشته ام فقط پانصد هزار تومان برایم مانده و این چند روز باقی مانده تا پرداخت حقوق این ماه را باید با همین پول بگذارنم. تصور کنید که حقوق یک استاد دانشگاه برای یک هفته هم دوام نمی آورد و این چنین باید در غم نان غمناک شود!! آری غم نان!! غم نان غم بودن و نبودن است!! چه کسی گفته به فکر مادیات نباشید و غم روزی را نخورید خودش می آید و درست می شود!! از کجا می آید؟!! این تفکرات برای روزگاران پیشین بود که زندگی ها آن قدر ساده و بی پیرایه بود که چنین افکاری را تولید می کرد و با یکدیگر جور در می آمدند. اما امروزِ روز چطور؟!! واقعاً می شود تصور کرد که با پانصد هزار تومان بتوان یک روز که چه عرض کنم حتی چند ساعت را گذراند؟!!
✳آنان که روزگاری اقتصاد و تولید و ثروت وسرمایه را به هیچ می گرفتند و صد البته اکنون در رقابت ثروت اندوزی بر روی یکدیگر چنگ می اندازند و حتی به قیمت غارتگری حاضر شده اند ثروت های قارونی جمع کنند بیایند پاسخ دهند که یک معلم و استاد و کارمند و کارگر در این وانفسای اقتصادی چگونه باید زندگی خود را که نه بلکه مُردگی خود را مدیریت کند!!! در جامعه ای که عده ای برای نگه داری حیوانات خانگی شان ماهانه میلیون ها تومان هزینه می کنند در مقابل می بینیم که یک معلم و استاد و کارگر حتی از مدیریت هزینه های ناچیز زندگی خویش برنمی آید!!!!
❇حالا این استاد با کدام خاطر جمعی برود و بنشیند کتاب بنویسد؟ مقاله خوب بنویسد؟ توآوری کند؟ نظریه پرداز شود؟ یکی از مسئولین گفته بود که ما اگر به نخبگان خودمان ماهی یکصد میلیون تومان هم بدهیم دیگر نمی مانند چرا که کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از هفتصد میلیون تومان به آنان می دهند. این بندۀ خدا گویا نمی داند که برخی استادان دانشگاه فقط پانزده میلیون تومان حقوق ماهانه می گیرند و نه یکصد میلیون تومان!!!
#فقر
#فقر_استادان
#شکاف_طبقاتی
#نخبگان
@tajeddin_mohammadbagher
✍محمدباقر تاج الدین
✅یکی از استادان دانشگاه که از دوستان مورد اعتماد اینجانب است دیروز برایم می گفت که از حقوق ماه گذشته ام فقط پانصد هزار تومان برایم مانده و این چند روز باقی مانده تا پرداخت حقوق این ماه را باید با همین پول بگذارنم. تصور کنید که حقوق یک استاد دانشگاه برای یک هفته هم دوام نمی آورد و این چنین باید در غم نان غمناک شود!! آری غم نان!! غم نان غم بودن و نبودن است!! چه کسی گفته به فکر مادیات نباشید و غم روزی را نخورید خودش می آید و درست می شود!! از کجا می آید؟!! این تفکرات برای روزگاران پیشین بود که زندگی ها آن قدر ساده و بی پیرایه بود که چنین افکاری را تولید می کرد و با یکدیگر جور در می آمدند. اما امروزِ روز چطور؟!! واقعاً می شود تصور کرد که با پانصد هزار تومان بتوان یک روز که چه عرض کنم حتی چند ساعت را گذراند؟!!
✳آنان که روزگاری اقتصاد و تولید و ثروت وسرمایه را به هیچ می گرفتند و صد البته اکنون در رقابت ثروت اندوزی بر روی یکدیگر چنگ می اندازند و حتی به قیمت غارتگری حاضر شده اند ثروت های قارونی جمع کنند بیایند پاسخ دهند که یک معلم و استاد و کارمند و کارگر در این وانفسای اقتصادی چگونه باید زندگی خود را که نه بلکه مُردگی خود را مدیریت کند!!! در جامعه ای که عده ای برای نگه داری حیوانات خانگی شان ماهانه میلیون ها تومان هزینه می کنند در مقابل می بینیم که یک معلم و استاد و کارگر حتی از مدیریت هزینه های ناچیز زندگی خویش برنمی آید!!!!
❇حالا این استاد با کدام خاطر جمعی برود و بنشیند کتاب بنویسد؟ مقاله خوب بنویسد؟ توآوری کند؟ نظریه پرداز شود؟ یکی از مسئولین گفته بود که ما اگر به نخبگان خودمان ماهی یکصد میلیون تومان هم بدهیم دیگر نمی مانند چرا که کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از هفتصد میلیون تومان به آنان می دهند. این بندۀ خدا گویا نمی داند که برخی استادان دانشگاه فقط پانزده میلیون تومان حقوق ماهانه می گیرند و نه یکصد میلیون تومان!!!
#فقر
#فقر_استادان
#شکاف_طبقاتی
#نخبگان
@tajeddin_mohammadbagher