مؤسسه‌ فرهنگی‌هنری سروش مولانا
8.3K subscribers
1.25K photos
290 videos
23 files
529 links
دعوتی به خوب، اخلاقی و معنادار زیستن
ادمین:
@sorooshemowlana
پشتیبان آموزش:
@rumi_lms_support
شبکه‌های اجتماعی:
instagram.com/sorooshemowlana
twitter.com/soroushmowlana
https://rumi.ir
تماس:
۰۲۱ ۸۸۲۵۳۷۱۹
آدرس:
شهرآرا بلوار غربی مجتمع کوشک واحد ۵۰۱
Download Telegram
#جرعه‌ای_از_کتاب

گفت: آداب سفر آن است که هرگز از قدم نایستی تا دلت آرام گیرد.
آن‌جا که دل آرام گرفت، مقصد است.

📖 تذکرةالاولیاء
👤عطار نیشابوری

#سروش_مولانا
#تذکرةالاولیاء
#عطار

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگی‌ها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.

اگر موسیقی‌دانی فقط برخی از آن‌ها را دوست داشته باشد، چه می‌تواند بسراید؟ او باید بداند که چگونه از همه آن‌ها استفاده و آن‌ها را با هم ترکیب کند. ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همین‌طور باشیم، خوب و بدی که جوهر آن‌ها با جوهر زندگی ما یکی است.

📓تسلی بخشی‌های فلسفه
✍🏻 آلن دوباتن

#سروش_مولانا
#آلن_دوباتن

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

خدا، گاهی به صورت لیوانی آب خنک است، گاهی به صورت پسرکی که به روی زانوان شما می جهد یا زنی افسونگر و یا فقط به صورت یک گردش کوتاه سحری. خوشا به سعادت کسی که بتواند او را در زیر هر نقابی بشناسد!

📙 زوربای یونانی
✍🏻 نیکوس کازانتزاکیس

#سروش_مولانا
#نیکوس_کازانتزاکیس
@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

درویشی نزد پادشاهی رفت. پادشاه به او گفت: ای زاهد!
گفت: زاهد تویی.

پادشاه گفت: من چون زاهد باشم که همه‌ی دنیا از آن من است؟!

گفت: نه، عکس میبینی؛ دنیا و آخرت و مُلکت جمله از آن من است و عالم را گرفته‌ام. تویی که به لقمه‌ای و خرقه‌ای قانع شده‌ای!

📓فیه ما فیه؛ مولانا

#سروش_مولانا
#فیه‌_ما‌_فیه
#مولانا

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

"بی‌اعتباری جهان گذران" و "عشق"، دو نوای اصیل و دلنشین از شعری راستین است.
و ممکن نیست یکی از این دو نوا، بی‌اهتزاز آن دیگری، بلند شود.

احساس بی‌اعتباری جهان گذران، شعله‌ی عشق را در دل ما می‌افروزد؛ و فقط "عشق" است که بر این "بی‌اعتباری گذران"، غلبه می‌کند... زندگی را از نو سرشار می‌کند و به آن ابدیت می‌بخشد... لااقل اگر چنین بودی ندارد، چنین نمودی دارد.

و عشق - به ویژه وقتی که با تقدیر در می‌افتد - شدت احساس بی‌اعتباری جهان را کم می‌کند ولی جلوه‌ای از جهان دیگری به ما می‌نمایاند که در آن جا تقدیر، مغلوب و آزادی حاکم است.

📓 درد جاودانگی، میگل‌ د ‌اونامونو
🎨گابریل پاچکو

#سروش_مولانا
#میگل_د_اونامونو

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب


عشق، بُراق سالکان و مَرکبِ روندگان است. هرچه عقل به پنجاه سال اندوخته باشد، عشق در یک دم آن جمله را بسوزاند و عاشق را پاک و صافی گرداند و سالک به صد چلّه آن مقدار سیر نتواند کرد که عاشق در یک طرفة‌العین کند.

* بُراق: اسب تیزرو

📓الانسان الکامل، عزیزالدین نسفی


#سروش_مولانا
#عشق
#الانسان_الکامل
#عزیزالدین_نسفی

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

من فکر می‌کنم که برای زنده بودن آدم باید حداقل یک بار نگاه کرده باشد، حداقل یک بار به او عشق ورزیده باشد، حداقل یک بار از خود بی‌خود شده باشد.

و بعد از آن، وقتی آن چیز به شما داده شده باشد، دیگر می‌توانید تنها باشید. تنهایی هم بد نیست. حتی اگر هیچ‌کس اغوایتان نکند، حتی اگر هیچ‌کس به شما عشق نورزد، حتی اگر دیگر هیچ‌کس به شما نگاه نکند، آن چیزی که داده شده است واقعاً داده شده است، یک بار برای همیشه بوده است.

در چنین لحظه‌ای است که می‌توانید چونان پرستویی که به سوی آسمان به پرواز در می‌آید، به سوی تنهایی بروید.

📓زندگی گذران، کریستین بوبن

#سروش_مولانا
#عشق
#کریستین_بوبن

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

درد است که آدمی را راهبر است. در هر کاری که هست، تا او را دردِ آن کار و هوس و عشقِ آن کار در درون نخیزد، او قصدِ آن کار نکند و آن کار بی‌درد او را میسَّر نشود، خواه دنیا، خواه آخرت، خواه بازرگانی، خواه پادشاهی، خواه علم، خواه نجوم و غیره. 

📓فیه ما فیه؛ مولانا

#سروش_مولانا
#مولانا
#فیه_ما_فیه

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

صیّادان، ماهی را به یک بار نمی‌کَشَند. چَنگال در حُلقوم چون رفته باشد، پاره‌ای می‌کَشَند تا خونش می‌رود و سُست و ضعیف می‌گردد، بازش رَها می‌کنند و همچنین بازش می‌کَشَند تا به کُلّی ضعیف می‌گردد.

چَنگالِ عشق نیز چون در کامِ آدمی می‌افتد، حق تعالی او را به تَدریج می‌کَشَد که آن قوّت‌ها و خون‌های باطل که در اوست، پاره‌پاره از او برود که: اِنَّ اللهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ*.

*همانا خداست که تنگدستی دهد و توانگری بخشد.

📕فیه‌ما‌فیه؛ مولانا

#سروش_مولانا
#فیه_ما_فیه
#مولانا


@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

ناگزیر نیستیم خطر ماجراجویی را به جان بخریم. زیرا قهرمانان همه‌ی دوران‌ها قبلا این کار را کرده ‌اند. هزارتو کاملا شناخته شده است، فقط باید ردپای قهرمان را دنبال کنیم.

در این صورت هر کجا آموخته بودیم کراهتی ببینیم، خدایی خواهیم یافت. هر کجا آموخته بودیم دیگری را به قتل برسانیم، خود را خواهیم کُشت و هر کجا آموخته بودیم به بیرون سفر کنیم به مرکز تجربه‌ی خویش بازخواهیم گشت.

و هر کجا آموخته بودیم تنها باشیم، با همه جهان خواهیم بود.

📓قدرت اسطوره؛ جوزف کمبل

#سروش_مولانا
#قدرت_اسطوره
#جوزف_کمبل

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

به گیاهان و حیوانات بنگرید و اجازه دهید آن‌ها پذیرش آنچه هست و تسلیم به "حال" را به شما بیاموزند.

اجازه دهید آن‌ها "بودن" را به شما یاد بدهند.
اجازه دهید آن‌ها یکپارچگی، یعنی بودن، خودتان بودن، حقیقی بودن را به شما بیاموزند.

اجازه دهید آن‌ها چگونه زیستن و چگونه مردن را به شما یاد بدهند و به شما بیاموزند چگونه زندگی و مرگ را به مشکل تبدیل نکنید.

📓تمرین نیروی حال؛ اکهارت تُله

#سروش_مولانا
#تمرین_نیروی_حال
#اکهارت_تله

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

من معتقدم گره از کار فروبسته‌ی جان گشوده‌ می‌شد اگر همه با هم در کوی و برزن نقاب از چهره غم‌هایمان بر‌می‌گرفتیم -ای بسا که آن‌وقت در می‌یافتیم که غمی مشترک و یگانه داریم- و همه با هم می‌گریستیم و خدا را می‌خواندیم،
این گریستن کارگشا بود حتی اگر خدا صدای ما را نمی‌شنید.

📓درد جاودانگی؛ میگل د اونامونو
🎨طلوع ماه در دریا، کاسپار داوید فریدریش

#سروش_مولانا
#میگل_د_اونامونو
#درد_جاودانگی

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

من تا آنجا که اختیار دارم، اختیارم را و اعتمادم را به دست راهبری که احساس نمی‌کند ملت‌ها و انسان‌ها را راه می‌برد نخواهم سپرد؛

انسان‌هایی که گوشت و خون دارند،
انسان‌هایی که زاده می‌شوند، رنج می‌کشند و با آنکه نمی‌خواهند بمیرند می‌میرند،

انسان‌هایی که خود هدف و غایت خویشند نه وسیله‌ای به دست این و آن،

انسان‌هایی که باید خودشان باشند و نه دیگران، خلاصه انسان‌هایی که طالب کیمیای سعادت‌اند.

📓درد جاودانگی، میگل د اونامونو


#سروش_مولانا
#درد_جاودانگی
#میگل_د_اونامونو

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

در قیامت،
چون نمازها را بیارند،
در ترازو نهند.
و روزه ها را و صدقه ها را هم چنین.

اما چون محبت را بیارند،
محبت در ترازو نگنجد،
پس اصل محبت است.

اکنون ،چون در خود محبت می بینی،
آن را بیفزای تا افزون شود!

📓 فیه ما فیه، مولانا


#سروش_مولانا
#مولانا
#شمس_تبریزی
#فیه_ما_فیه

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

عجیب صعب و دشوار و غریب آن باشد که قطره تنها مانده در بیابان، کوهساری یا دهان غاری یا در بیابان بی زنهاری از آرزوی دریا که معدن آن قطره است.

آن قطره‌ی بی دست و پا تنها مانده بی‌پا و پا‌افزار، بی‌دست و دست‌افزار از شوق دریا یار بی‌مدد سیل و یار غلطان شود و بیابان را می‌برد به قدم شوق سوی دریا می‌دواند بر مرکب ذوق.

📓مجالس سعبه؛ مولانا

#سروش_مولانا
#مولانا
#مجالس_سبعه

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

عرصه‌ی سخن بس تنگ است
عرصه‌ی معنی فراخ است

از سخن پیشتر آ
تا فراخی بینی
و عرصه بینی!

بنگر که تو دورِ نزدیکی یا نزدیکِ دوری؟


📓مقالات شمس

#سروش_مولانا
#شمس_تبریزی
#مقالات_شمس
#مولانا

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

دلی را کز آسمان و دایره‌ی افلاک بزرگتر است و فراخ‌تر و لطیف‌تر و روشن‌تر، بدان اندیشه و وسوسه چرا باید تنگ داشتن و عالمِ خوش را بر خود چو زندان تنگ کردن؟... همچو کرم پیله، لعابِ اندیشه و وسوسه و خیالات مذموم بر گردِ خود تنیدن و در میان، زندانی شدن و خفه شدن!

ما آنیم که زندان را بر خود بوستان گردانیم. چون زندانِ ما بوستان گردد، بنگر که بوستانِ ما خود چه باشد.

📓مقالات شمس تبریزی
📸اعظم موسوی

#سروش_مولانا
#مولانا
#شمس_تبریزی

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

معنی ولايت چه باشد؟ آنکه او را لشکرها باشد و شهرها و دیه ها؟
نی. بلکه ولایت آن باشد که او را ولایت باشد بر نفس خویشتن، و بر احوال خویشتن، و بر صفات خویشتن، و بر کلام خویشتن، و سکوت خویشتن، و قهر در محل قهر و لطف در محل لطف.

📓 مقالات شمس تبریزی

#سروش_مولانا
#مولانا
#مقالات_شمس
#شمس_تبریزی

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

روزی فقیهی حسودْ راه مسجد را بر من بست و پرسید: شراب حلال است یا حرام؟

گفتم: تا که خورد؟ چه اگر مشکی شراب را در دریا ریزند متغیر نشود و او را مکدر نگرداند و از آن آب وضو ساختن و خوردن جایز باشد. اما حوضکِ کوچک را قطره‌ای شراب بی‌گمان نجس کند.

📓مناقب العارفین، شمس‌الدین احمد افلاکی

#سروش_مولانا
#مولانا
#مناقب‌العارفین

@sorooshemewlana
#جرعه‌ای_از_کتاب

این‌جا مقصد نیست. آغاز هم نیست. فقط گریزی‌ست برای حرف زدن با خودم، با خودش.
با کسی که همواره در من است و با من نیست، و از این روست که "او" خطابش می‌کنم.
تکه‌ای هستم جدا شده از چیزی که نمی‌شناسمش. تبعید شده‌ام به زمین انسان‌ها.
سیاره‌ام مدت‌هاست که فراموشم کرده است. لااقل بر من بتاب، تا بی‌تابی‌هایم را در تابش خودت ببینی.


‌~ آنتوان دوسنت اگزوپری، زمین انسانها

@sorooshemewlana