برنامهای برای مطالعۀ آثار سعدی
ایرج شهبازی
اول اردیبهشتماه، روزِ بزرگداشتِ شیخ اجل، سعدیِ شیرینسخن است. این مناسبتِ نیکو را به همۀ دوستان عزیزم تبریک میگویم. سعدی، در کنارِ فردوسی، خیام، مولانا و حافظ، یکی از ارکان زبان و ادبیات فارسی است.
بیتردید سعدی از اندک کسانی است که به عمقِ پیچیدگیها و ظرافتهای زبان فارسی نفوذ کرده و شناختی عمیق و راستین از سازوکار و ساختار این گنجینۀ بس ارزشمند داشته است. گواه این ادعا، استفادۀ هنرمندانه و کمنظیر او از امکانات زبان فارسی و به جای نهادن آثارِ سحرانگیز و حیرتآور در این زبانِ شکرین است. سعدی در گونه های مختلف ادبیات فارسی مهارت بیمانند و چیرگی فوقالعادهای از خود نشان داده و هنوز هم در بسیاری از عرصهها، یکهتازی بیرقیب و تکسواری بیهمآورد است.
سعدی نه تنها از نظرِ زبان و بلاغت در اوجِ خلاقیتِ هنری است، بلکه از حیثِ اندیشه نیز یکی از پیامبرانِ شعر فارسی به شمار میآید و فرزانگی و فرهیختگیِ او به شدت موردِ نیازِ جامعۀ ماست؛ ازاینرو بسیار شایسته است که هر ایرانیِ فرهنگدوستی همۀ آثارِ سعدی را به دقتِ تمام مطالعه کند و حد اقل هر ده سال یک بار، از نو به مطالعۀ دقیقِ آنها بپردازد. سعدی از کسانی است که نمیتوان یک بار برای همیشه، آثار او را خواند و تا پایانِ عمر از آنها بینیاز بود.
به نظر میرسد که این از ویژگیهای ذاتی همۀ شاهکارهای بشری است که باید پیوسته به آنها مراجعه کرد و در آنها به تأمل پرداخت. آثار سعدی نیز، متناسب با دانش و تجربۀ شخص در طول زندگی، لایهها و ابعادِ جدیدی از خود را بر ملا میسازند و نکاتِ جدیدی را بر او آشکار میکنند.
از همۀ دوستان عزیزی که تا کنون نتوانستهاند آثار سعدی را به طور کامل مطالعه کنند، درخواست میکنم از امروز با خود پیمان ببندند که از همین امروز، یک برنامۀ منظم و مرتب برای مطالعۀ آثارِ دلانگیزِ سعدی در نظر بگیرند و روزی یک ساعت از وقتِ خود را برای این کار مهم اختصاص بدهند. برای چنین کسانی، من پیشنهاد میکنم به این روش برنامهریزی کنند:
۱) مطالعۀ دقیق «بوستان سعدی» از روی نسخۀ استاد غلامحسین یوسفی. حتماً مقدمه و تعلیقاتِ استاد یوسفی را با دقت تمام مطالعه بفرمایید. بوستان یک مثنوی اخلاقی و تربیتی است، در چهار هزار بیت که حقیقتاً گنجینهای از معرفت و حکمت است، در زیباترین و شیواترین زبان. زبان بوستان سعدی بسیار ساده و زودیاب است و اگر هر روز صد بیت از این کتاب شریف را مطالعه کنید، دقیقاً در چهل روز، میتوانید یک بار آن را بخوانید؛ یک چلۀ تمام.
۲) مطالعۀ دقیق «گلستان سعدی» از روی نسخۀ دکتر غلامحسین یوسفی، یا دکتر خلیل خطیب رهبر. گستان شاهکار نثر فارسی است و مطالبِ بسیار متنوعی دربارۀ جامعه و عرفان و اخلاق و عشق و تربیت دارد. حجم گلستان حدود صد و پنجاه صفحه است و اگر روزی سه صفحه از آن را بخوانید، میتوانید در پنجاه روز، یک بار آن را بخوانید.
۴) مطالعۀ دقیقِ «غزلیات سعدی»، از روی نسخۀ استاد محمدعلی فروغی، یا دکتر مظاهر مصفا، یا دکتر غلامحسین یوسفی. غزلیات سعدی تا امروز، عالیترین غزلیات عاشقانه در زبان فارسی هستند. خوشبختانه زبان این غزلیات آن قدر ساده و دلنشین است که نیازی به شرح و تفسیر ندارند و با اندکی علاقه و توجه میتوان تا حدود زیادی این غزلها را فهمید و از آنها لذت برد. سعدی حدود هشتصد غزلِ زیبا دارد و اگر روزی بیست غزل را با دقت بخوانید، میتوانید در چهل روز، یک دور آنها را مطالعه کنید.
۴) مطالعۀ دقیق «قصیدههای فارسیِ سعدی». قصیدههای فارسی سعدی، بر خلاف جریان عمومیِ قصیدهسرایی در ایران، صرفاً به مدحِ پادشاهان و بزرگان اختصاص ندارند و مسائلِ بسیار عمیقِ اخلاقی و انسانی و معنوی را مطرح میکنند. سعدی حدود شصت قصیدۀ بسیار زیبا و عمیق به زبان فارسی دارد و اگر روزی سه قصیده را بخوانید، در بیست روز میتوانید این قصائدِ بسیار عالی و زیبا را مطالعه کنید.
همانطور که میبینید، با یک برنامهریزیِ منظم و دقیق، میتوانید در کمتر از شش ماه، یک دور آثار سعدی را بخوانید و حظی ببرید که نگو و نپرس و درسهایی بیاموزید که در سراسر زندگانی، به کارتان بیاید.
✅ آخرین نکته اینکه بهترین نسخههای دیوان سعدی عبارتند از این نسخهها:
۱) کلیات سعدی، به تصحیح استاد محمدعلی فروغی.
۲) گلستان، بوستان و غزلیات سعدی، به تصحیح استاد غلامحسین یوسفی.
۳) کلیات سعدی به تصحیح دکتر مظاهر مصفا.
امیدوارم که به آموزگارِ بزرگِ زندگی، سعدی، دل ببندید و با آثارِ جاودانۀ او زندگی کنید.
#سروش_مولانا
@sorooshemewlana
ایرج شهبازی
اول اردیبهشتماه، روزِ بزرگداشتِ شیخ اجل، سعدیِ شیرینسخن است. این مناسبتِ نیکو را به همۀ دوستان عزیزم تبریک میگویم. سعدی، در کنارِ فردوسی، خیام، مولانا و حافظ، یکی از ارکان زبان و ادبیات فارسی است.
بیتردید سعدی از اندک کسانی است که به عمقِ پیچیدگیها و ظرافتهای زبان فارسی نفوذ کرده و شناختی عمیق و راستین از سازوکار و ساختار این گنجینۀ بس ارزشمند داشته است. گواه این ادعا، استفادۀ هنرمندانه و کمنظیر او از امکانات زبان فارسی و به جای نهادن آثارِ سحرانگیز و حیرتآور در این زبانِ شکرین است. سعدی در گونه های مختلف ادبیات فارسی مهارت بیمانند و چیرگی فوقالعادهای از خود نشان داده و هنوز هم در بسیاری از عرصهها، یکهتازی بیرقیب و تکسواری بیهمآورد است.
سعدی نه تنها از نظرِ زبان و بلاغت در اوجِ خلاقیتِ هنری است، بلکه از حیثِ اندیشه نیز یکی از پیامبرانِ شعر فارسی به شمار میآید و فرزانگی و فرهیختگیِ او به شدت موردِ نیازِ جامعۀ ماست؛ ازاینرو بسیار شایسته است که هر ایرانیِ فرهنگدوستی همۀ آثارِ سعدی را به دقتِ تمام مطالعه کند و حد اقل هر ده سال یک بار، از نو به مطالعۀ دقیقِ آنها بپردازد. سعدی از کسانی است که نمیتوان یک بار برای همیشه، آثار او را خواند و تا پایانِ عمر از آنها بینیاز بود.
به نظر میرسد که این از ویژگیهای ذاتی همۀ شاهکارهای بشری است که باید پیوسته به آنها مراجعه کرد و در آنها به تأمل پرداخت. آثار سعدی نیز، متناسب با دانش و تجربۀ شخص در طول زندگی، لایهها و ابعادِ جدیدی از خود را بر ملا میسازند و نکاتِ جدیدی را بر او آشکار میکنند.
از همۀ دوستان عزیزی که تا کنون نتوانستهاند آثار سعدی را به طور کامل مطالعه کنند، درخواست میکنم از امروز با خود پیمان ببندند که از همین امروز، یک برنامۀ منظم و مرتب برای مطالعۀ آثارِ دلانگیزِ سعدی در نظر بگیرند و روزی یک ساعت از وقتِ خود را برای این کار مهم اختصاص بدهند. برای چنین کسانی، من پیشنهاد میکنم به این روش برنامهریزی کنند:
۱) مطالعۀ دقیق «بوستان سعدی» از روی نسخۀ استاد غلامحسین یوسفی. حتماً مقدمه و تعلیقاتِ استاد یوسفی را با دقت تمام مطالعه بفرمایید. بوستان یک مثنوی اخلاقی و تربیتی است، در چهار هزار بیت که حقیقتاً گنجینهای از معرفت و حکمت است، در زیباترین و شیواترین زبان. زبان بوستان سعدی بسیار ساده و زودیاب است و اگر هر روز صد بیت از این کتاب شریف را مطالعه کنید، دقیقاً در چهل روز، میتوانید یک بار آن را بخوانید؛ یک چلۀ تمام.
۲) مطالعۀ دقیق «گلستان سعدی» از روی نسخۀ دکتر غلامحسین یوسفی، یا دکتر خلیل خطیب رهبر. گستان شاهکار نثر فارسی است و مطالبِ بسیار متنوعی دربارۀ جامعه و عرفان و اخلاق و عشق و تربیت دارد. حجم گلستان حدود صد و پنجاه صفحه است و اگر روزی سه صفحه از آن را بخوانید، میتوانید در پنجاه روز، یک بار آن را بخوانید.
۴) مطالعۀ دقیقِ «غزلیات سعدی»، از روی نسخۀ استاد محمدعلی فروغی، یا دکتر مظاهر مصفا، یا دکتر غلامحسین یوسفی. غزلیات سعدی تا امروز، عالیترین غزلیات عاشقانه در زبان فارسی هستند. خوشبختانه زبان این غزلیات آن قدر ساده و دلنشین است که نیازی به شرح و تفسیر ندارند و با اندکی علاقه و توجه میتوان تا حدود زیادی این غزلها را فهمید و از آنها لذت برد. سعدی حدود هشتصد غزلِ زیبا دارد و اگر روزی بیست غزل را با دقت بخوانید، میتوانید در چهل روز، یک دور آنها را مطالعه کنید.
۴) مطالعۀ دقیق «قصیدههای فارسیِ سعدی». قصیدههای فارسی سعدی، بر خلاف جریان عمومیِ قصیدهسرایی در ایران، صرفاً به مدحِ پادشاهان و بزرگان اختصاص ندارند و مسائلِ بسیار عمیقِ اخلاقی و انسانی و معنوی را مطرح میکنند. سعدی حدود شصت قصیدۀ بسیار زیبا و عمیق به زبان فارسی دارد و اگر روزی سه قصیده را بخوانید، در بیست روز میتوانید این قصائدِ بسیار عالی و زیبا را مطالعه کنید.
همانطور که میبینید، با یک برنامهریزیِ منظم و دقیق، میتوانید در کمتر از شش ماه، یک دور آثار سعدی را بخوانید و حظی ببرید که نگو و نپرس و درسهایی بیاموزید که در سراسر زندگانی، به کارتان بیاید.
✅ آخرین نکته اینکه بهترین نسخههای دیوان سعدی عبارتند از این نسخهها:
۱) کلیات سعدی، به تصحیح استاد محمدعلی فروغی.
۲) گلستان، بوستان و غزلیات سعدی، به تصحیح استاد غلامحسین یوسفی.
۳) کلیات سعدی به تصحیح دکتر مظاهر مصفا.
امیدوارم که به آموزگارِ بزرگِ زندگی، سعدی، دل ببندید و با آثارِ جاودانۀ او زندگی کنید.
#سروش_مولانا
@sorooshemewlana
📌سروش مولانا برگزار میکند:
◽️ درسگفتار رنج در آینه ویکتور فرانکل
🗣مدرس: شهریار شاهیندژی
زمان: شنبهها ساعت
تعداد جلسات: ۳۲جلسه
هزینه: هر ۴ جلسه کلاس ۶۰۰ هزار تومان
این کلاس به صورت حضوری ارائه میشود.
علاقمندان به شرکت در کلاس آنلاین برنامه دیگری لازم است دریافت کنند.
مباحث این دوره:
- بررسی،تحلیل،خوانش کتاب انسان در جستجوی معنا و بررسی مفهموم رنج و راهکارهای کاهش آن،
- آشنایی بیشتر با لوگوتراپی یا معنادرمانی
💢 در این دوره ما تاریخ زندگی ویکتور فرانکل را بررسی میکنیم، با جنگ جهانی آشنا میشویم، زندان مخوف آشویتس و گردانندگان آن را واکاوی میکنیم، کسانی که فرانکل از آنها بهره برد را میشناسیم، مانند،فروید،ادلرو یونگ
- و در این میان با مفاهیم اصلی لوگوتراپی و کاربرد آن برای انسان معاصر آشنا میشویم و درمییابیم که چگونه از رنج به گنج برسیم
#سروش_مولانا
#ویکتور_فرانکل
#انسان_در_جستجوی_معنا
#مفاهیم_کلیدی_روانشناسی
#جنگهای_جهانی
#آشویتس
#فروید
#ادلر
#یونگ
#نیچه
#داستایوفسکی
#لوگوتراپی
@sorooshemewlana
@Shahriyar_shahindeji
◽️ درسگفتار رنج در آینه ویکتور فرانکل
🗣مدرس: شهریار شاهیندژی
زمان: شنبهها ساعت
تعداد جلسات: ۳۲جلسه
هزینه: هر ۴ جلسه کلاس ۶۰۰ هزار تومان
این کلاس به صورت حضوری ارائه میشود.
علاقمندان به شرکت در کلاس آنلاین برنامه دیگری لازم است دریافت کنند.
مباحث این دوره:
- بررسی،تحلیل،خوانش کتاب انسان در جستجوی معنا و بررسی مفهموم رنج و راهکارهای کاهش آن،
- آشنایی بیشتر با لوگوتراپی یا معنادرمانی
💢 در این دوره ما تاریخ زندگی ویکتور فرانکل را بررسی میکنیم، با جنگ جهانی آشنا میشویم، زندان مخوف آشویتس و گردانندگان آن را واکاوی میکنیم، کسانی که فرانکل از آنها بهره برد را میشناسیم، مانند،فروید،ادلرو یونگ
- و در این میان با مفاهیم اصلی لوگوتراپی و کاربرد آن برای انسان معاصر آشنا میشویم و درمییابیم که چگونه از رنج به گنج برسیم
#سروش_مولانا
#ویکتور_فرانکل
#انسان_در_جستجوی_معنا
#مفاهیم_کلیدی_روانشناسی
#جنگهای_جهانی
#آشویتس
#فروید
#ادلر
#یونگ
#نیچه
#داستایوفسکی
#لوگوتراپی
@sorooshemewlana
@Shahriyar_shahindeji
📌بشنوید 👇👇؛
💢 سازمان مردمنهاد سپهرداد طوس در شهر مشهد برگزار کرد:
🔸 معرفی کتاب ناخوشی ما
🔸نویسنده: تیموتی اسنایدر
🔸مترجم: علی کاظمیان
🔸 انتشارات سروش مولانا
سروش مولانا قدردان گروههاییست که دغدغه فرهنگ، ادب و هنر این سرزمین را دارند و با برگزاری نشستهایی از این دست در مسیر گسترش آگاهی میکوشند.
سروش مولانا مطالعه این کتاب را به مخاطبان خود پیشنهاد میکند.
برای تهیه کتاب به کتابفروشیهای معتبر در شهر خود مراجعه کنید.
#سروش_مولانا
#سپهرداد_طوس
#ناخوشی_ما
#تیموتی_اسنایدر
#علی_کاظمیان
@sorooshemewlana
@sepehrdadtoos
💢 سازمان مردمنهاد سپهرداد طوس در شهر مشهد برگزار کرد:
🔸 معرفی کتاب ناخوشی ما
🔸نویسنده: تیموتی اسنایدر
🔸مترجم: علی کاظمیان
🔸 انتشارات سروش مولانا
سروش مولانا قدردان گروههاییست که دغدغه فرهنگ، ادب و هنر این سرزمین را دارند و با برگزاری نشستهایی از این دست در مسیر گسترش آگاهی میکوشند.
سروش مولانا مطالعه این کتاب را به مخاطبان خود پیشنهاد میکند.
برای تهیه کتاب به کتابفروشیهای معتبر در شهر خود مراجعه کنید.
#سروش_مولانا
#سپهرداد_طوس
#ناخوشی_ما
#تیموتی_اسنایدر
#علی_کاظمیان
@sorooshemewlana
@sepehrdadtoos
سروش مولانا
میلاد نوری
📌گزیدهای از جلسهی دوم دورهی "تاملاتی در باب مرگ و ملال"
🔰مدرس: دکتر میلاد نوری
فردا در برنامه دیدار بهاری در بخشی از برنامه پای صحبتهای میلاد نوری خواهیم نشست.
@sorooshemewlana
🔰مدرس: دکتر میلاد نوری
فردا در برنامه دیدار بهاری در بخشی از برنامه پای صحبتهای میلاد نوری خواهیم نشست.
@sorooshemewlana
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌سروش مولانا تقدیم میکند:
📌غزل خوانی دکتر محمدجواد اعتمادی در سیزدهمین همایش "روز نیایش"
خداوندا به احسانت به حق لطف و اکرامت
مگیر آشفته میگویم که جان بیتو پریشانست
#سروش_مولانا
#مولانا_جلال_الدین_محمد_بلخی
#شمس_تبریزی
#روز_نیایش
#دکترمحمدجواداعتمادی
@sorooshemewlana
@HamedKolajei
📌غزل خوانی دکتر محمدجواد اعتمادی در سیزدهمین همایش "روز نیایش"
خداوندا به احسانت به حق لطف و اکرامت
مگیر آشفته میگویم که جان بیتو پریشانست
#سروش_مولانا
#مولانا_جلال_الدین_محمد_بلخی
#شمس_تبریزی
#روز_نیایش
#دکترمحمدجواداعتمادی
@sorooshemewlana
@HamedKolajei
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸سروش مولانا تقدیم میکند:
🔹گزارش تصویری سیزدهمین همایش "روز نیایش" و سخنان کوتاه استاد "مصطفی ملکیان"
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
موسیقی: استاد شهرام ناظری (قطعه شور و شوق رومی)
#سروش_مولانا
#مولانا_جلال_الدین_محمد_بلخی
#شمس_تبریزی
#روز_نیایش
#مصطفی_ملکیان
#شهرام_ناظری
@sorooshemewlana
@HamedKolajei
🔹گزارش تصویری سیزدهمین همایش "روز نیایش" و سخنان کوتاه استاد "مصطفی ملکیان"
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
موسیقی: استاد شهرام ناظری (قطعه شور و شوق رومی)
#سروش_مولانا
#مولانا_جلال_الدین_محمد_بلخی
#شمس_تبریزی
#روز_نیایش
#مصطفی_ملکیان
#شهرام_ناظری
@sorooshemewlana
@HamedKolajei
✨
همیشه بهانه هایی نیاز هست، گاههایی، نشانههایی برای به خاطر سپردن، برای به یادآوردن، برای ادای احترام، برای سپاس گزاردن، برای گفتن این که یادم هست، خاطرم هست، یادم میماند، قدردانم، میدانم، دوست دارم بدانی و ...
یکی از این گاهها و بهانهها ۱۲ اردیبهشت روز معلم است.
سروش مولانا افتخار همراهی معلمان، اساتید و مربیان بسیاری را از آغاز تا امروز داشته است.
کسانی که در این عصر یگانهاند و راه صعب اما زیبای آگاهی را میدانند و همواره در پیمودن آنند.
معلمان، اساتید، مربیان و جانهای حقیقتجویی که بی هیچ چشمداشتی دستمان را گرفتند و به گرمی فشردند و از گرمای حقیقت گفتند و از شور آگاهی.
در برابر تمام معلمان حقیقی سر تعظیم فرود می آوریم و با همه صداهای درونمان فریاد می زنیم که بی همراهی شما ممکن نبود و نیست و نخواهد بود.
و با شما جهانی را آرزو میکنیم پر از نور آگاهی و شور دانایی.
روزتان گرامی...
#سروش_مولانا
#روز_معلم
@sorooshemewlana
همیشه بهانه هایی نیاز هست، گاههایی، نشانههایی برای به خاطر سپردن، برای به یادآوردن، برای ادای احترام، برای سپاس گزاردن، برای گفتن این که یادم هست، خاطرم هست، یادم میماند، قدردانم، میدانم، دوست دارم بدانی و ...
یکی از این گاهها و بهانهها ۱۲ اردیبهشت روز معلم است.
سروش مولانا افتخار همراهی معلمان، اساتید و مربیان بسیاری را از آغاز تا امروز داشته است.
کسانی که در این عصر یگانهاند و راه صعب اما زیبای آگاهی را میدانند و همواره در پیمودن آنند.
معلمان، اساتید، مربیان و جانهای حقیقتجویی که بی هیچ چشمداشتی دستمان را گرفتند و به گرمی فشردند و از گرمای حقیقت گفتند و از شور آگاهی.
در برابر تمام معلمان حقیقی سر تعظیم فرود می آوریم و با همه صداهای درونمان فریاد می زنیم که بی همراهی شما ممکن نبود و نیست و نخواهد بود.
و با شما جهانی را آرزو میکنیم پر از نور آگاهی و شور دانایی.
روزتان گرامی...
#سروش_مولانا
#روز_معلم
@sorooshemewlana
📌 شروع کلاس از شنبه ۲۹ اردیبهشت.
💢آخرین مهلت ثبتنام ۲۸ اردیبهشت.
اطلاعات بیشتر و ثبتنام: @sorooshemowlana
#سروش_مولانا
#شرح_غزلیات
#شمس
@sorooshemewlana
💢آخرین مهلت ثبتنام ۲۸ اردیبهشت.
اطلاعات بیشتر و ثبتنام: @sorooshemowlana
#سروش_مولانا
#شرح_غزلیات
#شمس
@sorooshemewlana
بشنیده ام که عزم سفر می کنی...
saeed aLif
🔅بشنیده ام که عزم سفر می کنی..
#غزل_مولانا
#گوینده: #سعید_الیف
#سروش_مولانا
@sorooshemewlana
@rahi_be_rahaei
#غزل_مولانا
#گوینده: #سعید_الیف
#سروش_مولانا
@sorooshemewlana
@rahi_be_rahaei
ذهنپالایی با مولانا
✍ مهرداد رحمانی
یکی از وجوه تمایز مولانا در ادبیات فارسی، نگاه عمیق و واقعبینانه او به روانِ آدمی است. مولانا مختصاتِ روانِ آدمی را به خوبی میشناسد و به نقاط قوّت و ضعفِ او آگاهی دارد.
مولانا به خوبی دریافته که آدمی حتی اگر به والاترین مقامهای معنوی نیز دست یابد، از لغزش و اشتباه در امان نیست. به عبارتی، مولانا همچون یک روانشناس و رواندرمانگرِ خبره، بر بینهایت بودن محرّکها از یک سو و احتمال بالای خطا در واکنشهای عاطفی و رفتاری آدمی از سوی دیگر واقف است.
در داستان وزیر یهودی که در دفتر اول مثنوی آمده، مولانا در کنار نتیجهگیریهای اخلاقی متعدد، در این زمینه نیز، ابیاتی درخشان و نورانی به ما هدیه کرده است.
در این داستان تراژیک، مکرِ وزیر یهودی را میتوان به مثابه ترفندهای ذهن بر اثر محرکهایی چون حرص و طمع و شهوت و... دانست که فهمِ ما را همچون مسیحیانِ سرگردانِ این قصه به خطا میاندازد.
صد هزاران دام و دانهست ای خدا
ما چو مرغانِ حریصِ بی نوا
مولانا در ادامه قصه، استعاره زیبای "موش و انبار گندم" را در قالب چند بیت درخشان برای توضیحِ ضرورت "ذهنپالایی" آورده است:
ما دَرین انبار گَندم می کُنیم
گندمِ جمع آمده گُم می کنیم
می نیَندیشیم آخر ما به هوش
کین خِلل در گندمَست از مکرِ موش
موش تا انبارِ ما حُفره زدست
وَز فَنَش انبارِ ما ویران شدست
اول ای جان دفعِ شرِّ موش کن
وانگهان در جَمعِ گندم جوش کن
گویی مولانا میگوید هرگونه خطایِ اخلاقی و لغزشِ رفتاری ابتدا در ذهن متولد و برای مدتی پرورده میشود؛ و سپس به شکلِ واکنشهای عاطفی یا رفتاری در عالمِ واقع بازتاب مییابد.
ذهنِ آدمی از منظرِ مولانا توانایی بینظیری در کژتابیِ امورِ واقع دارد. به این صورت که هر چه بیشتر در محرکها غرق شود و در برابر آنها بیمراقبت بماند، حقیقتبینیِ ما را بیشتر مخدوش میکند.
وضعیتی که مولانا آن را در همین داستان، دوبینی مینامد. دوبینی سازوکاری است که حجابهای ناشی از غرقگیِ ذهن و هرزگردی آن در محرکها را به قوای فاهمه آدمی تحمیل میکند
خشم و شَهوت مَرد را اَحوَل* کند
ز استقامت روح را مُبدَل کند
چون غَرض آمد هنَر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سویِ دیده شد
*احول: کسی که دچار دوبینی است.
مولانا راهِ رهایی از چنین وضعیتی را مراقبت بر ورودیهای ذهنِ و پاسبانی آنها میداند. چرا که اگر موشِ ذهن وارد انبار روشنبینی ما شود، دفعِ شرِّ آن دشوارتر خواهد بود.
با این حال، مولانا با اشاره به "صدهزاران دام و دانه" گویی بر غیر ممکن بودن پاسبانی و نظارتِ تمام وقت بر ورودیهای ذهن اشاره دارد. او با بیانِ صادقانهء تجربه شخصی خود از این حقیقت پرده برداشته که غفلت یا به تعبیرِ او خوابِ پاسبانان به دلیل ماهیتِ انسانی ما اجتنابناپذیر است.
هله پاسبانِ منزل تو چگونه پاسبانی؟
که بِبُرد رختِ ما را همه دزدِ شب نهانی
که چراغِ دزد باشد شب و خوابِ پاسبانان
به دمی چراغشان را ز چه رو نمی نشانی؟
(دیوان شمس، غزل ۲۸۳۰)
از همین روست که از منظر مولانا، علاوه بر پاسبانیِ دروازههای وجود، ذهنپالایی نیز ضرورت دارد. اما سِرِّ ماجرا اینجاست که مولانا معتقد است ذهنپالایی از نقطهای آغاز میشود که آدمی از اتکاءِ صِرف به همتِ خویش دست بردارد و به یاری آن حقیقت سرمدی نیز چشمِ امید میدوزد. زیرا مولانا نقایص روح و روان آدمی را به خوبی میشناسد و میداند که در والاترین درجات نیز امکان لغزش منتفی نیست.
دم به دم ما بَستهٔ دام نُویم
هر یکی گَر باز و سیمرغی شَویم
در حقیقت، مولانا میگوید ذهنِ آدمی در کنار مراقبت و همت ما در پاسبانیِ دریچههای وجودیمان، که شرط لازم است، به پرتو گرمابخش خداوندِ مهربان نیز نیازمند است تا از افسردگی و انجماد وارهد و روشن و آیینه وار شود.
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم
#سروش_مولانا
#مهرداد_رحمانی
#مولانا
#ذهن
@sorooshemewlana
@Mehrdad_Rahmani4
✍ مهرداد رحمانی
یکی از وجوه تمایز مولانا در ادبیات فارسی، نگاه عمیق و واقعبینانه او به روانِ آدمی است. مولانا مختصاتِ روانِ آدمی را به خوبی میشناسد و به نقاط قوّت و ضعفِ او آگاهی دارد.
مولانا به خوبی دریافته که آدمی حتی اگر به والاترین مقامهای معنوی نیز دست یابد، از لغزش و اشتباه در امان نیست. به عبارتی، مولانا همچون یک روانشناس و رواندرمانگرِ خبره، بر بینهایت بودن محرّکها از یک سو و احتمال بالای خطا در واکنشهای عاطفی و رفتاری آدمی از سوی دیگر واقف است.
در داستان وزیر یهودی که در دفتر اول مثنوی آمده، مولانا در کنار نتیجهگیریهای اخلاقی متعدد، در این زمینه نیز، ابیاتی درخشان و نورانی به ما هدیه کرده است.
در این داستان تراژیک، مکرِ وزیر یهودی را میتوان به مثابه ترفندهای ذهن بر اثر محرکهایی چون حرص و طمع و شهوت و... دانست که فهمِ ما را همچون مسیحیانِ سرگردانِ این قصه به خطا میاندازد.
صد هزاران دام و دانهست ای خدا
ما چو مرغانِ حریصِ بی نوا
مولانا در ادامه قصه، استعاره زیبای "موش و انبار گندم" را در قالب چند بیت درخشان برای توضیحِ ضرورت "ذهنپالایی" آورده است:
ما دَرین انبار گَندم می کُنیم
گندمِ جمع آمده گُم می کنیم
می نیَندیشیم آخر ما به هوش
کین خِلل در گندمَست از مکرِ موش
موش تا انبارِ ما حُفره زدست
وَز فَنَش انبارِ ما ویران شدست
اول ای جان دفعِ شرِّ موش کن
وانگهان در جَمعِ گندم جوش کن
گویی مولانا میگوید هرگونه خطایِ اخلاقی و لغزشِ رفتاری ابتدا در ذهن متولد و برای مدتی پرورده میشود؛ و سپس به شکلِ واکنشهای عاطفی یا رفتاری در عالمِ واقع بازتاب مییابد.
ذهنِ آدمی از منظرِ مولانا توانایی بینظیری در کژتابیِ امورِ واقع دارد. به این صورت که هر چه بیشتر در محرکها غرق شود و در برابر آنها بیمراقبت بماند، حقیقتبینیِ ما را بیشتر مخدوش میکند.
وضعیتی که مولانا آن را در همین داستان، دوبینی مینامد. دوبینی سازوکاری است که حجابهای ناشی از غرقگیِ ذهن و هرزگردی آن در محرکها را به قوای فاهمه آدمی تحمیل میکند
خشم و شَهوت مَرد را اَحوَل* کند
ز استقامت روح را مُبدَل کند
چون غَرض آمد هنَر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سویِ دیده شد
*احول: کسی که دچار دوبینی است.
مولانا راهِ رهایی از چنین وضعیتی را مراقبت بر ورودیهای ذهنِ و پاسبانی آنها میداند. چرا که اگر موشِ ذهن وارد انبار روشنبینی ما شود، دفعِ شرِّ آن دشوارتر خواهد بود.
با این حال، مولانا با اشاره به "صدهزاران دام و دانه" گویی بر غیر ممکن بودن پاسبانی و نظارتِ تمام وقت بر ورودیهای ذهن اشاره دارد. او با بیانِ صادقانهء تجربه شخصی خود از این حقیقت پرده برداشته که غفلت یا به تعبیرِ او خوابِ پاسبانان به دلیل ماهیتِ انسانی ما اجتنابناپذیر است.
هله پاسبانِ منزل تو چگونه پاسبانی؟
که بِبُرد رختِ ما را همه دزدِ شب نهانی
که چراغِ دزد باشد شب و خوابِ پاسبانان
به دمی چراغشان را ز چه رو نمی نشانی؟
(دیوان شمس، غزل ۲۸۳۰)
از همین روست که از منظر مولانا، علاوه بر پاسبانیِ دروازههای وجود، ذهنپالایی نیز ضرورت دارد. اما سِرِّ ماجرا اینجاست که مولانا معتقد است ذهنپالایی از نقطهای آغاز میشود که آدمی از اتکاءِ صِرف به همتِ خویش دست بردارد و به یاری آن حقیقت سرمدی نیز چشمِ امید میدوزد. زیرا مولانا نقایص روح و روان آدمی را به خوبی میشناسد و میداند که در والاترین درجات نیز امکان لغزش منتفی نیست.
دم به دم ما بَستهٔ دام نُویم
هر یکی گَر باز و سیمرغی شَویم
در حقیقت، مولانا میگوید ذهنِ آدمی در کنار مراقبت و همت ما در پاسبانیِ دریچههای وجودیمان، که شرط لازم است، به پرتو گرمابخش خداوندِ مهربان نیز نیازمند است تا از افسردگی و انجماد وارهد و روشن و آیینه وار شود.
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم
#سروش_مولانا
#مهرداد_رحمانی
#مولانا
#ذهن
@sorooshemewlana
@Mehrdad_Rahmani4
در اولین سال شرکت در نمایشگاه کتاب، منتظر همراهان سروش مولانا هستیم.
#انتشارات_سروش_مولانا
#سروش_مولانا
#نگاه_آفتاب
@sorooshemewlana
#انتشارات_سروش_مولانا
#سروش_مولانا
#نگاه_آفتاب
@sorooshemewlana
📌چند گزینش مهندس بهنام شیخباقری از کتاب «ناخوشی ما»
انتشارات سروش مولانا:
حقیقت نیاز به صرف انرژی دارد. واقعیتها اغلب خودشان را با آنچه به آنها باور داریم، یا میخواهیم باور داشته باشیم، یا به باور به آنها سوق داده میشویم، وفق نمیدهند. واقعیتها چیزهایی هستند که وقتی آنها را در مییابیم که خود را در فاصلهای مناسب بین احساساتمان و دنیای اطرافمان قرار دهیم.
ص ۹۴
***
هیچ شبکه اجتماعی نمیتواند سلامتی را ارتقا دهد، چرا که هر الگوریتمی که چنین هدفی دارد به مردم هشدار خواهد داد رایانههایشان را خاموش کنند، دستهایشان را بشویند، و قدری ورزش کنند . هیچ شبکه اجتماعی نمیتواند آزادی را ارتقا دهد، چرا که هدف شبکههای اجتماعی اعتیاد است . هیچ شبکه اجتماعی نمیتواند حقیقت را ترویج کند، چرا که حقیقت همانطور که اوریپیدوس ۲۵۰۰ سال پیش دریافته بود اصلش شجاعت انسانی است. ما دل مشغول آزادی بیان هستیم، نه به خاطر اینکه یک ماشین بتواند زبالههایی بیپایان را در معده بدترین غرایزمان انبار کند، بلکه از این رو که یک انسان واحد بتواند حرف درستی را که دیگران نمیدانند، و قدرت میخواهد پنهانش کند به زبان آورد.
ص ۱۰۵
***
یک منبع ناخوشی ما نابرابری شدید ثروت است، که تجربههای گروهی بسیار کوچک را از همه افراد دیگر مجزا میکند، همانطور که افلاطون میدانست، به این شیوه است که دموکراسی به اشرافسالاری یا حکومت ثروتمندان، بدل میشود. وقتی پول به یگانه هدف تبدیل میشود، ارزشها از میان میروند و مردم از اشراف تقلید میکنند.
ص ۱۳۶
#سروش_مولانا
#انتشارات
#ناخوشی_ما
#تیموتی_اسنایدر
#علی_کاظمیان
@sorooshemewlana
انتشارات سروش مولانا:
حقیقت نیاز به صرف انرژی دارد. واقعیتها اغلب خودشان را با آنچه به آنها باور داریم، یا میخواهیم باور داشته باشیم، یا به باور به آنها سوق داده میشویم، وفق نمیدهند. واقعیتها چیزهایی هستند که وقتی آنها را در مییابیم که خود را در فاصلهای مناسب بین احساساتمان و دنیای اطرافمان قرار دهیم.
ص ۹۴
***
هیچ شبکه اجتماعی نمیتواند سلامتی را ارتقا دهد، چرا که هر الگوریتمی که چنین هدفی دارد به مردم هشدار خواهد داد رایانههایشان را خاموش کنند، دستهایشان را بشویند، و قدری ورزش کنند . هیچ شبکه اجتماعی نمیتواند آزادی را ارتقا دهد، چرا که هدف شبکههای اجتماعی اعتیاد است . هیچ شبکه اجتماعی نمیتواند حقیقت را ترویج کند، چرا که حقیقت همانطور که اوریپیدوس ۲۵۰۰ سال پیش دریافته بود اصلش شجاعت انسانی است. ما دل مشغول آزادی بیان هستیم، نه به خاطر اینکه یک ماشین بتواند زبالههایی بیپایان را در معده بدترین غرایزمان انبار کند، بلکه از این رو که یک انسان واحد بتواند حرف درستی را که دیگران نمیدانند، و قدرت میخواهد پنهانش کند به زبان آورد.
ص ۱۰۵
***
یک منبع ناخوشی ما نابرابری شدید ثروت است، که تجربههای گروهی بسیار کوچک را از همه افراد دیگر مجزا میکند، همانطور که افلاطون میدانست، به این شیوه است که دموکراسی به اشرافسالاری یا حکومت ثروتمندان، بدل میشود. وقتی پول به یگانه هدف تبدیل میشود، ارزشها از میان میروند و مردم از اشراف تقلید میکنند.
ص ۱۳۶
#سروش_مولانا
#انتشارات
#ناخوشی_ما
#تیموتی_اسنایدر
#علی_کاظمیان
@sorooshemewlana
📌نشست معرفی «هشت فصل در اخلاق یهود» در نمایشگاه کتاب برگزار شد؛
از موسی تا موسی، موسای دیگری نیامد/ اخلاق در یهودیت از نگاه ابن میمون
عنوان این نشست بود.
هشت فصل در اخلاق یهود با ترجمه مجتبی اکبری توسط انتشارات سروش مولانا در فروردین سال ۱۴۰۳ منتشر شد.
در نشست مشترکی که به همت انجمن کلیمیان کشور با انتشارات سروش مولانا در نمایشگاه کتاب برگزار شد آرش آبایی در این نشست گفت: کارها و خدمات ابن میمون در یهود به قدری اهمیت دارد که مثلی در یهود است که «از موسی تا موسی، موسای دیگری نیامد» و او را با حضرت موسی مقایسه کردهاند.
به گزارش ستاد خبری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نشست معرفی کتاب «هشت فصل در اخلاق یهود» اثر موسی بن میمون، فقیه و فیلسوف یهودی، جمعه، ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، در سرای ملل، با حضور همایون سامهیح، نماینده ایرانیان کلیمی در مجلس شورای اسلامی و رئیس انجمن کلیمیان تهران، آرش آبایی، محقق حوزه یهود و امیر مازیار، مدرس فلسفه و مدیر انتشارات سروش مولانا برگزار شد.
آرش آبایی، محقق حوزه یهود در معرفی این کتاب گفت: کتاب «هشت فصل در اخلاق یهود» از موسی بن میمون به ترجمه مجتبی اکبری است و من بهعنوان ویراستار و راهنمای متن کتاب در آن نقش داشتم و مؤسسه سروش مولانا این کتاب را منتشر کرده است.
آبایی با اشاره به آثار ابن میمون بیان کرد: میشنا تورات به معنی تورات ثانی، مهمترین کتاب اوست. کتاب دیگر او راهنمای سرگشتگان یا دلالهالحائرین است که کتاب فلسفی مهم برای کسانی است که با خواندن متن تورات دچار تناقض و سرگردانی دربرابر علم و فلسفه میشوند و تمام تلاش او برای تطبیق تورات با فلسفه و عقل بود. کتاب هشت فصل، مقدمهای بر فصول اخلاقی تلمود است. کتاب حاضر از متن عبری توسط آقای اکبری ترجمه شده است و این کتاب را با عبری و انگلیسی تطبیق دادهام.
امیر مازیار، مدیر نشر سروش مولانا در پاسداشت شخصیت و فلسفه ابن میمون و با مرور اندیشه فلاسفه از گذشته تا امروز گفت: ابن میمون شخصیت جامعی دارد و هم در شریعت یهود مرجعیت دارد و هم متفکر دینشناس و فیلسوف بزرگی است. او جایگاهی در تقاطع اندیشههای گوناگون پیدا کرده است و تأثیر مهمی در تاریخ اندیشه و فلسفه گذاشته است.
به زودی فایل صوتی این نشست در همین کانال بارگذاری خواهد شد.
#سروش_مولانا
#ابن_میمون
#هشت_فصل_در_اخلاق_یهود
@sorooshemewlana
از موسی تا موسی، موسای دیگری نیامد/ اخلاق در یهودیت از نگاه ابن میمون
عنوان این نشست بود.
هشت فصل در اخلاق یهود با ترجمه مجتبی اکبری توسط انتشارات سروش مولانا در فروردین سال ۱۴۰۳ منتشر شد.
در نشست مشترکی که به همت انجمن کلیمیان کشور با انتشارات سروش مولانا در نمایشگاه کتاب برگزار شد آرش آبایی در این نشست گفت: کارها و خدمات ابن میمون در یهود به قدری اهمیت دارد که مثلی در یهود است که «از موسی تا موسی، موسای دیگری نیامد» و او را با حضرت موسی مقایسه کردهاند.
به گزارش ستاد خبری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نشست معرفی کتاب «هشت فصل در اخلاق یهود» اثر موسی بن میمون، فقیه و فیلسوف یهودی، جمعه، ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، در سرای ملل، با حضور همایون سامهیح، نماینده ایرانیان کلیمی در مجلس شورای اسلامی و رئیس انجمن کلیمیان تهران، آرش آبایی، محقق حوزه یهود و امیر مازیار، مدرس فلسفه و مدیر انتشارات سروش مولانا برگزار شد.
آرش آبایی، محقق حوزه یهود در معرفی این کتاب گفت: کتاب «هشت فصل در اخلاق یهود» از موسی بن میمون به ترجمه مجتبی اکبری است و من بهعنوان ویراستار و راهنمای متن کتاب در آن نقش داشتم و مؤسسه سروش مولانا این کتاب را منتشر کرده است.
آبایی با اشاره به آثار ابن میمون بیان کرد: میشنا تورات به معنی تورات ثانی، مهمترین کتاب اوست. کتاب دیگر او راهنمای سرگشتگان یا دلالهالحائرین است که کتاب فلسفی مهم برای کسانی است که با خواندن متن تورات دچار تناقض و سرگردانی دربرابر علم و فلسفه میشوند و تمام تلاش او برای تطبیق تورات با فلسفه و عقل بود. کتاب هشت فصل، مقدمهای بر فصول اخلاقی تلمود است. کتاب حاضر از متن عبری توسط آقای اکبری ترجمه شده است و این کتاب را با عبری و انگلیسی تطبیق دادهام.
امیر مازیار، مدیر نشر سروش مولانا در پاسداشت شخصیت و فلسفه ابن میمون و با مرور اندیشه فلاسفه از گذشته تا امروز گفت: ابن میمون شخصیت جامعی دارد و هم در شریعت یهود مرجعیت دارد و هم متفکر دینشناس و فیلسوف بزرگی است. او جایگاهی در تقاطع اندیشههای گوناگون پیدا کرده است و تأثیر مهمی در تاریخ اندیشه و فلسفه گذاشته است.
به زودی فایل صوتی این نشست در همین کانال بارگذاری خواهد شد.
#سروش_مولانا
#ابن_میمون
#هشت_فصل_در_اخلاق_یهود
@sorooshemewlana
اگر شمس و مولانا فیلم مست عشق را میدیدند.
✍ مهرداد رحمانی
در روزهای اخیر نقدهایی بر فیلم مست عشق خواندم. از جمله نقد آقای دکتر رضایی و نقد آقای دکتر ضیایی.
مجموعه واکنشها حاکی از آن است که این فیلم در میان دوستدارانِ شمس و مولانا چندان پسندِ نظر نبوده است.
به گمانم در عالم خیال، اگر شمس تبریزی به دیدن این فیلم مینشست احتمالا میگفت که این اثر نه بازنمایی رابطه من و مولانا؛ بلکه بازنمایی اندیشه سازندگان آن است و میگفت که این اثر هر چه هست نمایشی از آن چیزی است که آنانند و نه ما.
یادآور این سخنِ ژرف او در مقالات که:
پُر سَری (مدعی) آمد که با من سِرّی بگو. گفتم: من با تو سِرّ نتوانم گفتن. من سِرّ با آن کس توانم گفتن که او را در او نبینم. خود را در او ببینم (خمی از شراب ربانی، ص ۷۹).
و اگر به همین سیاق مولانا نیز این فیلم را میدید، به احتمال میگفت که مرا در عالمِ بیرون و در سیرِ قصهها و واقعهها مجویید که من به حقیقت؛ در درونِ شمایانم. آنگاه که آفتابِ درون بر شما تابیدن گرفت، مرا آشکارا باز خواهید یافت.
من آن ماهم که اندر لامکانم
مجو بیرون مرا در عینِ جانم
تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم
مرا هم تو به هر رنگی که خوانی
اگر رنگین اگر ننگین ندانم
گهی گویی خلاف و بی وفایی
بلی تا تو چنینی من چنانم
به پیش کور هیچم من چنانم
به پیش گوش کر من بی زبانم
من آبِ آب و باغِ باغم ای جان
هزاران ارغوان را ارغوانم
(دیوان شمس، غزل ۱۵۱۸)
به گمانم برای نمایاندن این دو وجودِ دریاگون و شکوهمند در قابِ هنر، میبایست ابتدا آموزهها و ترفندها را واگذاشت. از خویشتن تهی شد و غرقه این دریا. دریایی که زیر پوستِ آدمی و در اعماقِ دلِ او در تلاطم است.
و آنگاه؛ در اعماقِ این دریا آن آفتابِ جانفزا چهره میگشاید، و ماهیِ هنر زاده خواهد شد آنچنانی که باید.
#سروش_مولانا
#مست_عشق
#شمس_مولانا
#حسن_فتحی
@sorooshemewlana
@Mehrdad_Rahmani4
@irajrezaie
@abdolhamidziaei
✍ مهرداد رحمانی
در روزهای اخیر نقدهایی بر فیلم مست عشق خواندم. از جمله نقد آقای دکتر رضایی و نقد آقای دکتر ضیایی.
مجموعه واکنشها حاکی از آن است که این فیلم در میان دوستدارانِ شمس و مولانا چندان پسندِ نظر نبوده است.
به گمانم در عالم خیال، اگر شمس تبریزی به دیدن این فیلم مینشست احتمالا میگفت که این اثر نه بازنمایی رابطه من و مولانا؛ بلکه بازنمایی اندیشه سازندگان آن است و میگفت که این اثر هر چه هست نمایشی از آن چیزی است که آنانند و نه ما.
یادآور این سخنِ ژرف او در مقالات که:
پُر سَری (مدعی) آمد که با من سِرّی بگو. گفتم: من با تو سِرّ نتوانم گفتن. من سِرّ با آن کس توانم گفتن که او را در او نبینم. خود را در او ببینم (خمی از شراب ربانی، ص ۷۹).
و اگر به همین سیاق مولانا نیز این فیلم را میدید، به احتمال میگفت که مرا در عالمِ بیرون و در سیرِ قصهها و واقعهها مجویید که من به حقیقت؛ در درونِ شمایانم. آنگاه که آفتابِ درون بر شما تابیدن گرفت، مرا آشکارا باز خواهید یافت.
من آن ماهم که اندر لامکانم
مجو بیرون مرا در عینِ جانم
تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم
مرا هم تو به هر رنگی که خوانی
اگر رنگین اگر ننگین ندانم
گهی گویی خلاف و بی وفایی
بلی تا تو چنینی من چنانم
به پیش کور هیچم من چنانم
به پیش گوش کر من بی زبانم
من آبِ آب و باغِ باغم ای جان
هزاران ارغوان را ارغوانم
(دیوان شمس، غزل ۱۵۱۸)
به گمانم برای نمایاندن این دو وجودِ دریاگون و شکوهمند در قابِ هنر، میبایست ابتدا آموزهها و ترفندها را واگذاشت. از خویشتن تهی شد و غرقه این دریا. دریایی که زیر پوستِ آدمی و در اعماقِ دلِ او در تلاطم است.
و آنگاه؛ در اعماقِ این دریا آن آفتابِ جانفزا چهره میگشاید، و ماهیِ هنر زاده خواهد شد آنچنانی که باید.
#سروش_مولانا
#مست_عشق
#شمس_مولانا
#حسن_فتحی
@sorooshemewlana
@Mehrdad_Rahmani4
@irajrezaie
@abdolhamidziaei
📌 دکتر ایرج رضایی مولویپژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی از سال ۱۳۸۹ تاکنون از اساتید و همراهان سروش مولانا بودهاست. کانال تلگرامی "از زبان ذره" متعلق به ایشان است که یادداشتها و تاملات ایرج رضایی را در خود دارد.
یادداشت زیر که در دو بخش به اشتراک گذاشته میشود با کسب اجازه از ایشان است. نیز بنا بر برگزاری جلسه تماشا و تحلیل فیلم با حضور ایشان و دکتر مهرداد رحمانیست.
علاقمندان میتوانند پس از خواندن یادداشت با گذاشتن نظر در انتهای یادداشت آمادگی خود برای ثبتنام در این نشست را اعلام کنند.
کانال از زبان ذره را از طریق لینک زیر دنبال کنید:
#سروش_مولانا
#ایرج_رضایی
#از_زبان_ذره
@sorooshemewlana
@irajrezaie
یادداشت زیر که در دو بخش به اشتراک گذاشته میشود با کسب اجازه از ایشان است. نیز بنا بر برگزاری جلسه تماشا و تحلیل فیلم با حضور ایشان و دکتر مهرداد رحمانیست.
علاقمندان میتوانند پس از خواندن یادداشت با گذاشتن نظر در انتهای یادداشت آمادگی خود برای ثبتنام در این نشست را اعلام کنند.
کانال از زبان ذره را از طریق لینک زیر دنبال کنید:
#سروش_مولانا
#ایرج_رضایی
#از_زبان_ذره
@sorooshemewlana
@irajrezaie
روزهای عالی (Perfect Days)
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی (بخش اول)
دیشب فیلم "روزهای عالی" ساختۀ ویم وندرس، محصول سال 2023 را یک بار دیگر دیدم. انگار زندگی عارفی از دیار خراسان خودمان، و به طور خاص، زندگی یکی از مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر را میدیدم که شیخ، با کراماتِ اسطورهوار شگفتی که داشته، او را جهت تربیت و تهذیب نفس، به زمانۀ ما پرت کرده، تا به کار پاک کردن توالتهای عمومی شهر توکیو، همت گمارد. انگار حسن مودّب، مرید و خادم خاصِ خانقاه شیخ را میدیدم که همچنان به تشخیص شیخ ما، چیزی از بقیت خواجگی دنیا در نهادش مانده بود و شیخ بنا داشت با گماشتن او به چنین کاری، آن اندکمایه کِبر و غرور را هم در او از میان بردارد. این شیوۀ تربیتی را که با رنج و ریاضت بسیار همراه بود، مشایخی چون ابوسعید در تربیت مریدان خویش به کار میگرفتهاند. خود شیخ هم چنان که از گزارشهای منابع کهن و معتبر در شرح زندگانی او پیداست، یک چندی در جوانی به چنین کاری اشتغال داشته است. پاک کردن مَبرَز و متوضّا یا همان مستراح و به برگ ساختن کلوخ آن جهت طهارت مقیمان و میهمانانِ خانقا.
اما این مقایسه حق قهرمان فیلم را، چنان که باید ادا نمیکند. چراکه در رفتار او، در این کاری که در نظر عموم آدمیان با رنج و پستی همراه است، چیزی از جنس ریاضت و مشقت نمیدیدیم. او این کار را بیهیچ جان کندن و ریاضتی، با رضایت و با شوق و عشقی تمام انجام میداد. انجام چنین کاری از جانب او، به فرمان و اشارت شیخی نبوده تا که او نتواند همچون مرید سرسپردهای از زیر بارش طفره رفته و راه گریز و مفرّی بیابد. او این کار را، با طوع و رغبت، از سر میل و اراده و انتخاب آگاهانۀ خودش انجام میداده، نه به دستور و تجویز پیر و شیخ خانقاهاش. او هر صبح، با نشاط و اشتیاق برای انجام چنین کاری از خواب برمیخاست. در چهرهاش کمترین نشانی از مشقت و کراهتِ کار پیدا نبود. قهرمان قصۀ ما، کارش را حتی همانند شاگرد شیدا و سربه هوایش، به چشم وظیفه هم نمیدید که قاعدتا توقع میرفته با بردباری و دقت، بدون اهمال و سستی و رخوت به پایان رساند. او با کارش زندگی میکرد و در دل آن چیزی از جنس روح و معنای زندگی میدید.
از جمله ویژگیهای ستایشانگیزِ قهرمانِ دلآگاهِ فیلم ما، در کنار سادگی و سکوت و سبکباری و سرزندگیاش، در کنار عشق به موسیقی و عکاسی و طبیعت دوستیاش، در کنار مهر و شفقت و ادب و متانت و سخاوت و قناعت و آزادگیاش، کتابخوانی او بود. نظافتچی و کارگری که هر شب با خواندن کتاب به خواب میرفت. در فیلم تنها یک شب است که پیش از آنکه مثل همیشه در حین خواندن کتاب خواب بر او غالب شود، او را بدون مطالعه کتاب میبینیم. خوابی که عین بیداری است. با رویاهایی سرشار از لطف و بیوزنی و بازیها و بازگوشیهای سیاه و سفید و شاد و شنگِ نور و سایهها. همان شبی که روزش را به خاطر حاضر نشدن و نیامدن همیشگی شاگردش در کار، ناچار میشود وظایف او را نیز بر عهده بگیرد.
از نگاه بسیار عمیق و معنوی و انسانی او به کارش، می توان احتمال داد که شاید در میان کتابهایی که هر شب میخوانده، کتاب "کار همچون زندگی" نوشته تامس مور را هم خوانده ( این کتاب توسط محمدرضا سلامت و با مقدمهای از مصطفی ملکیان از سوی فرهنگ نشر نو، با همکاری نشر آسیم به فارسی ترجمه شده). اگر هم شخصیت زیبا و ستودنی و کمحرف فیلم که جز به ندرت و از سر ضرورت سخن نمیگوید، این کتاب را نخوانده باشد میتوان حدس زد که کارگردان فیلم، کتاب را خوانده و در ساخت فیلمش از آن بهره و الهام گرفته است.
@irajrezaie
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی (بخش اول)
دیشب فیلم "روزهای عالی" ساختۀ ویم وندرس، محصول سال 2023 را یک بار دیگر دیدم. انگار زندگی عارفی از دیار خراسان خودمان، و به طور خاص، زندگی یکی از مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر را میدیدم که شیخ، با کراماتِ اسطورهوار شگفتی که داشته، او را جهت تربیت و تهذیب نفس، به زمانۀ ما پرت کرده، تا به کار پاک کردن توالتهای عمومی شهر توکیو، همت گمارد. انگار حسن مودّب، مرید و خادم خاصِ خانقاه شیخ را میدیدم که همچنان به تشخیص شیخ ما، چیزی از بقیت خواجگی دنیا در نهادش مانده بود و شیخ بنا داشت با گماشتن او به چنین کاری، آن اندکمایه کِبر و غرور را هم در او از میان بردارد. این شیوۀ تربیتی را که با رنج و ریاضت بسیار همراه بود، مشایخی چون ابوسعید در تربیت مریدان خویش به کار میگرفتهاند. خود شیخ هم چنان که از گزارشهای منابع کهن و معتبر در شرح زندگانی او پیداست، یک چندی در جوانی به چنین کاری اشتغال داشته است. پاک کردن مَبرَز و متوضّا یا همان مستراح و به برگ ساختن کلوخ آن جهت طهارت مقیمان و میهمانانِ خانقا.
اما این مقایسه حق قهرمان فیلم را، چنان که باید ادا نمیکند. چراکه در رفتار او، در این کاری که در نظر عموم آدمیان با رنج و پستی همراه است، چیزی از جنس ریاضت و مشقت نمیدیدیم. او این کار را بیهیچ جان کندن و ریاضتی، با رضایت و با شوق و عشقی تمام انجام میداد. انجام چنین کاری از جانب او، به فرمان و اشارت شیخی نبوده تا که او نتواند همچون مرید سرسپردهای از زیر بارش طفره رفته و راه گریز و مفرّی بیابد. او این کار را، با طوع و رغبت، از سر میل و اراده و انتخاب آگاهانۀ خودش انجام میداده، نه به دستور و تجویز پیر و شیخ خانقاهاش. او هر صبح، با نشاط و اشتیاق برای انجام چنین کاری از خواب برمیخاست. در چهرهاش کمترین نشانی از مشقت و کراهتِ کار پیدا نبود. قهرمان قصۀ ما، کارش را حتی همانند شاگرد شیدا و سربه هوایش، به چشم وظیفه هم نمیدید که قاعدتا توقع میرفته با بردباری و دقت، بدون اهمال و سستی و رخوت به پایان رساند. او با کارش زندگی میکرد و در دل آن چیزی از جنس روح و معنای زندگی میدید.
از جمله ویژگیهای ستایشانگیزِ قهرمانِ دلآگاهِ فیلم ما، در کنار سادگی و سکوت و سبکباری و سرزندگیاش، در کنار عشق به موسیقی و عکاسی و طبیعت دوستیاش، در کنار مهر و شفقت و ادب و متانت و سخاوت و قناعت و آزادگیاش، کتابخوانی او بود. نظافتچی و کارگری که هر شب با خواندن کتاب به خواب میرفت. در فیلم تنها یک شب است که پیش از آنکه مثل همیشه در حین خواندن کتاب خواب بر او غالب شود، او را بدون مطالعه کتاب میبینیم. خوابی که عین بیداری است. با رویاهایی سرشار از لطف و بیوزنی و بازیها و بازگوشیهای سیاه و سفید و شاد و شنگِ نور و سایهها. همان شبی که روزش را به خاطر حاضر نشدن و نیامدن همیشگی شاگردش در کار، ناچار میشود وظایف او را نیز بر عهده بگیرد.
از نگاه بسیار عمیق و معنوی و انسانی او به کارش، می توان احتمال داد که شاید در میان کتابهایی که هر شب میخوانده، کتاب "کار همچون زندگی" نوشته تامس مور را هم خوانده ( این کتاب توسط محمدرضا سلامت و با مقدمهای از مصطفی ملکیان از سوی فرهنگ نشر نو، با همکاری نشر آسیم به فارسی ترجمه شده). اگر هم شخصیت زیبا و ستودنی و کمحرف فیلم که جز به ندرت و از سر ضرورت سخن نمیگوید، این کتاب را نخوانده باشد میتوان حدس زد که کارگردان فیلم، کتاب را خوانده و در ساخت فیلمش از آن بهره و الهام گرفته است.
@irajrezaie
روزهای عالی (Perfect Days)
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی (بخش دوم)
جا دارد اشاره کنم به بُنمایه "تکرار" در فیلم و منظر و نگاه تازۀ کارگردان به این مفهوم. تکرار غالبا در جهان مدرن، همزاد ملال و خصم معنا و لاجرم خصمِ پویایی و بالندگی زندگی دانسته میشود. آدمها اغلب از افتادن در چرخۀ تکرار وحشت دارند و از همین رو، سعی میکنند با در پیش گرفتن شیوههای گوناگون از چنگال آن رهایی یابند. این گونه است که بسیاری از آنها در چرخۀ بس مصیبتبارتر دیگری میافتند که همانا نوجویی و نوخواهیِ پیوسته و مدام است که از قضا منطق بازار و جهان سرمایه هم آن را تشویق میکند و هر روز با توسل به ترفندهای مختلف، آتش ما آدمیان و در نتیجه بازار خویش را در این میدان مسابقه نفسگیر و بیپایان تیز میکند. این فیلم اما به نوعی در ستایشِ تکرار است. در این فیلم میبینیم که زندگی از دل همین تکرارهای هر روزینه است که معنا مییابد. با تماشای فیلم، درمییابیم که میتوان کارهای مشخصی را سالیان زیاد تکرار کرد بیآنکه دچار احساس دلزدگی و ملال شد. آری، همه چیز بستگی به نگاه آدمی دارد. نگاه او به هستی و به معنای کار و زندگیاش. این فیلم را که دیدم بیشتر از قبل با نویسنده کتاب" فضیلت کناره گرفتن" (هنر خویشتنداری در عصر افراط)، همدل و همداستان شدم. خاصه با این چند سطر پایانی کتابش که به بحث ما سخت مربوط است:
نباید از تکرار واهمه داشته باشیم؛ همانطور که کیرکگور در تکرار مینویسد: آنچه به زندگی فردی و جمعی ما شکل میبخشد تکرار است. بدون تکرارهای چرخهای، در "همهمۀ پوچی فرو میرویم که هیچ محتوایی ندارد."
بدون تکرار هیچ تعهدی در کار نخواهد بود. تکرار یعنی هر روز صبح از خواب بیدار شدن و آماده کردن ناهار بچهها. تکرار یعنی دیدار دوبارۀ دوستان قدیمی، حتی در مواقعی که افسردهاند و دیدن آنها خیلی لذتبخش و مفرّح نیست. درواقع تکرار نیازمند حدی از شجاعت است، شجاعتِ انجام دادن کاری واحد به صورت متداوم، فقط به خاطر آنکه انجام دادن آن کار درست است. همان طور که این کتاب میگوید، این کار نیازمند کناره گرفتن نیز هست، مثل کناره گرفتن از روابط جدیدی که بالقوه برایمان هیجانانگیزند. اگر بخواهیم با همه دوست باشیم، درواقع، هیچ دوستی نخواهیم داشت. اگر بخواهیم کار خوبی انجام بدهیم نمیتوانیم دست به همه کار بزنیم. (ص 103 کتاب یادشده، ترجمۀ محمد ملاعباسی، نشر ترجمان).
در پایان مایلم خاطر دوستداران فیلم را به جامعه و محیطی توجه دهم که با تحسین و قدردانی و احترام، به قهرمان قصه ما اجازه داده تا زندگی دلخواه خود را انتخاب کند. با تماشای این فیلم، روابط انسانی در جامعه ژاپن را بسیار مدنی و متمدنانه، بسیار ستودنی و رشکبرانگیز مییابیم. با دیدن این فیلم به صدق این سخن نویسنده کتاب فضیلت کناره گرفتن بیشتر پی میبریم آنجا که مینویسد: "انسانها دوست دارند که سخاوتمند باشند، با دیگران همکاری کنند و یاری دهندۀ آنها باشند، اگر در محیطی زندگی کنند که چنین رفتارهایی را تسهیل کند." (ص 57)
@irajrezaie
فیلمی در ستایشِ کار و تکرارِ زندگی (بخش دوم)
جا دارد اشاره کنم به بُنمایه "تکرار" در فیلم و منظر و نگاه تازۀ کارگردان به این مفهوم. تکرار غالبا در جهان مدرن، همزاد ملال و خصم معنا و لاجرم خصمِ پویایی و بالندگی زندگی دانسته میشود. آدمها اغلب از افتادن در چرخۀ تکرار وحشت دارند و از همین رو، سعی میکنند با در پیش گرفتن شیوههای گوناگون از چنگال آن رهایی یابند. این گونه است که بسیاری از آنها در چرخۀ بس مصیبتبارتر دیگری میافتند که همانا نوجویی و نوخواهیِ پیوسته و مدام است که از قضا منطق بازار و جهان سرمایه هم آن را تشویق میکند و هر روز با توسل به ترفندهای مختلف، آتش ما آدمیان و در نتیجه بازار خویش را در این میدان مسابقه نفسگیر و بیپایان تیز میکند. این فیلم اما به نوعی در ستایشِ تکرار است. در این فیلم میبینیم که زندگی از دل همین تکرارهای هر روزینه است که معنا مییابد. با تماشای فیلم، درمییابیم که میتوان کارهای مشخصی را سالیان زیاد تکرار کرد بیآنکه دچار احساس دلزدگی و ملال شد. آری، همه چیز بستگی به نگاه آدمی دارد. نگاه او به هستی و به معنای کار و زندگیاش. این فیلم را که دیدم بیشتر از قبل با نویسنده کتاب" فضیلت کناره گرفتن" (هنر خویشتنداری در عصر افراط)، همدل و همداستان شدم. خاصه با این چند سطر پایانی کتابش که به بحث ما سخت مربوط است:
نباید از تکرار واهمه داشته باشیم؛ همانطور که کیرکگور در تکرار مینویسد: آنچه به زندگی فردی و جمعی ما شکل میبخشد تکرار است. بدون تکرارهای چرخهای، در "همهمۀ پوچی فرو میرویم که هیچ محتوایی ندارد."
بدون تکرار هیچ تعهدی در کار نخواهد بود. تکرار یعنی هر روز صبح از خواب بیدار شدن و آماده کردن ناهار بچهها. تکرار یعنی دیدار دوبارۀ دوستان قدیمی، حتی در مواقعی که افسردهاند و دیدن آنها خیلی لذتبخش و مفرّح نیست. درواقع تکرار نیازمند حدی از شجاعت است، شجاعتِ انجام دادن کاری واحد به صورت متداوم، فقط به خاطر آنکه انجام دادن آن کار درست است. همان طور که این کتاب میگوید، این کار نیازمند کناره گرفتن نیز هست، مثل کناره گرفتن از روابط جدیدی که بالقوه برایمان هیجانانگیزند. اگر بخواهیم با همه دوست باشیم، درواقع، هیچ دوستی نخواهیم داشت. اگر بخواهیم کار خوبی انجام بدهیم نمیتوانیم دست به همه کار بزنیم. (ص 103 کتاب یادشده، ترجمۀ محمد ملاعباسی، نشر ترجمان).
در پایان مایلم خاطر دوستداران فیلم را به جامعه و محیطی توجه دهم که با تحسین و قدردانی و احترام، به قهرمان قصه ما اجازه داده تا زندگی دلخواه خود را انتخاب کند. با تماشای این فیلم، روابط انسانی در جامعه ژاپن را بسیار مدنی و متمدنانه، بسیار ستودنی و رشکبرانگیز مییابیم. با دیدن این فیلم به صدق این سخن نویسنده کتاب فضیلت کناره گرفتن بیشتر پی میبریم آنجا که مینویسد: "انسانها دوست دارند که سخاوتمند باشند، با دیگران همکاری کنند و یاری دهندۀ آنها باشند، اگر در محیطی زندگی کنند که چنین رفتارهایی را تسهیل کند." (ص 57)
@irajrezaie
📌 گروه آموزش سروش مولانا برگزار میکند:
💢آزاد اندیشی در اندیشهی عرفان عاشقانه
🔸دکتر علیرضا قیامتی
◽️شنبهها ساعت ۲۰ تا ۲۱:۳۰
◽️طول دوره: چهار جلسه
◽️ آغاز دوره: شنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۳
این دوره ویژهی علاقمندان، مشتاقان و پژوهشگران اندیشهی عرفانیست.
در این دوره مخاطب با راههای سیر و سلوک اشراقی، نقش عرفا در گسترش صلح و دوستی و بحث کفر و ایمان آشنا میشود و نیز با سیمایی که عرفا از معبود دارند.
در این دوره دکتر قیامتی شما را با اندیشههای اجتماعی عرفا، نگرش و تعامل آنان با پیروان دیگر ادیان و مذاهب آشنا خواهد کرد و از نقش عرفا در پیوند و همزیستی مسالمتآمیز خواهد گفت.
◽️عرفان اجتماعی، آزادی از قید و بندهای خانقاهی، کفر و ایمان، وارستگی از خودبینی و درد و سوز عارفانه سرفصلهای این دوره است.
🔖برای آشنایی بیشتر با علیرضا قیامتی لینک زیر را دنبال کنید:
https://rumi.ir/professors/alireza-ghiamati/
🔖 برای شنیدن مباحثی از وی لینکهای زیر را دنبال کنید:
https://t.me/sorooshemewlana/2822
https://t.me/sorooshemewlana/2223
📌 برای دریافت اطلاعات ثبتنام به شناسهی @sorooshemowlana پیام دهید.
#سروش_مولانا
#آموزش
#عرفان_اجتماعی
#آزاداندیشی
@sorooshemewlana
💢آزاد اندیشی در اندیشهی عرفان عاشقانه
🔸دکتر علیرضا قیامتی
◽️شنبهها ساعت ۲۰ تا ۲۱:۳۰
◽️طول دوره: چهار جلسه
◽️ آغاز دوره: شنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۳
این دوره ویژهی علاقمندان، مشتاقان و پژوهشگران اندیشهی عرفانیست.
در این دوره مخاطب با راههای سیر و سلوک اشراقی، نقش عرفا در گسترش صلح و دوستی و بحث کفر و ایمان آشنا میشود و نیز با سیمایی که عرفا از معبود دارند.
در این دوره دکتر قیامتی شما را با اندیشههای اجتماعی عرفا، نگرش و تعامل آنان با پیروان دیگر ادیان و مذاهب آشنا خواهد کرد و از نقش عرفا در پیوند و همزیستی مسالمتآمیز خواهد گفت.
◽️عرفان اجتماعی، آزادی از قید و بندهای خانقاهی، کفر و ایمان، وارستگی از خودبینی و درد و سوز عارفانه سرفصلهای این دوره است.
🔖برای آشنایی بیشتر با علیرضا قیامتی لینک زیر را دنبال کنید:
https://rumi.ir/professors/alireza-ghiamati/
🔖 برای شنیدن مباحثی از وی لینکهای زیر را دنبال کنید:
https://t.me/sorooshemewlana/2822
https://t.me/sorooshemewlana/2223
📌 برای دریافت اطلاعات ثبتنام به شناسهی @sorooshemowlana پیام دهید.
#سروش_مولانا
#آموزش
#عرفان_اجتماعی
#آزاداندیشی
@sorooshemewlana