مؤسسه‌ فرهنگی‌هنری سروش مولانا
8.59K subscribers
1.28K photos
298 videos
24 files
546 links
دعوتی به خوب، اخلاقی و معنادار زیستن
ادمین:
@sorooshemowlana
پشتیبان آموزش:
@rumi_lms_support
شبکه‌های اجتماعی:
instagram.com/sorooshemowlana
twitter.com/soroushmowlana
https://rumi.ir
تماس:
۰۲۱ ۸۸۲۵۳۷۱۹
آدرس:
شهرآرا بلوار غربی مجتمع کوشک واحد ۵۰۱
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پذیرش ایده‌ی تغییر و آزادی حقیقی ذهن

جمله بی‌قراریت از طلب قـرار تست
طالب بی‌قـرار شـو تا که قـرار آیدت


▪️ترجمه و زیرنویس: حسین محمدی‌زاده

#سروش_مولانا
#مولانا
#تغییر
#ذهن


@sorooshemewlana
📌 سفر با ذهن و بدن
کارگاه عملی ۴ روزه در طبیعت ایران
🔸تسهیلگر: سعید دهنوی
🔸تاریخ برگزاری: ۱۸ تا ۲۱ مردادماه

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست

سفر با ذهن و بدن دوره ای تجربه محور است. ما در این سفر می کوشیم تا نسبت به بدن و ذهن خود در اکنون، هشیار باشیم، آگاهی به مثابه یک کنش کمک می کند که رنج ها و دردهایمان را بهتر بفهمیم و بر زخم هایمان مرهم توجه و همدلی بگذاریم.
 شرکت در این سفر حضور پویا در گروه را می طلبد. در این سفر پیمان نامه‌ای امضا می‌کنیم تا به خود و دیگری فضای امن هدیه کنیم و با تغذیه آگاهانه، مراقبه و نیایش، هنر و معنویت بر زخم هایمان مرهم بگذاریم؛  آواز بخوانیم و پیاده روی کنیم، میز بچینیم، محیط مان را تمیز  کنیم، طلوع و غروب آفتاب را تماشا کنیم و با طبیعت یکی شویم . 4 روز آگاهانه زندگی کنیم.
▫️شرط حضور در این سفر شرکت در جلسه معارفه و سپس مصاحبه با تسهیلگر است.
▫️ظرفیت همراهی در این سفر 12 نفر است
▫️شرکت در جلسه معارفه رایگان است.

اگر می خواهید از سفر با ذهن و بدن بیشتر بدانید به شناسه @sorooshemowlana  پیام دهید.

#سروش_مولانا
#ذهن_بدن
#سفر
@sorooshemowlana
📌 جلسه برنامه‌ریزی و هماهنگی
فرداشب ساعت ۲۲

🔸 سفر با ذهن و بدن(جان و تن)
کارگاه عملی ۴ روزه در طبیعت ایران
🔸تسهیلگر: سعید دهنوی
🔸تاریخ برگزاری: ۱۸ تا ۲۱ مردادماه

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
     لیک کس را دید جان دستور نیست

اگر می خواهید از سفر با ذهن و بدن بیشتر بدانید به شناسه @sorooshemowlana  پیام دهید و نگاهی به لینک زیر بیندازید:

https://t.me/sorooshemewlana/2541


#سروش_مولانا
#ذهن_بدن
#سفر
@sorooshemowlana
ذهن‌پالایی با مولانا
مهرداد رحمانی

یکی از وجوه تمایز مولانا در ادبیات فارسی، نگاه عمیق و واقع‌بینانه او به روانِ آدمی است. مولانا مختصاتِ روانِ آدمی را به خوبی می‌شناسد و به نقاط قوّت و ضعفِ او آگاهی دارد.

مولانا به خوبی دریافته که آدمی حتی اگر به والاترین مقام‌های معنوی نیز دست یابد، از لغزش و اشتباه در امان نیست. به عبارتی، مولانا همچون یک روان‌شناس و روان‌درمان‌گرِ خبره، بر بی‌نهایت بودن محرّک‌ها از یک سو و احتمال بالای خطا در واکنش‌های عاطفی و رفتاری آدمی از سوی دیگر واقف است.

در داستان وزیر یهودی که در دفتر اول مثنوی آمده، مولانا در کنار نتیجه‌گیری‌های اخلاقی متعدد، در این زمینه نیز، ابیاتی درخشان و نورانی به ما هدیه کرده است.

در این داستان تراژیک، مکرِ وزیر یهودی را می‌توان به مثابه ترفندهای ذهن بر اثر محرک‌هایی چون حرص و طمع و شهوت و... دانست که فهمِ ما را همچون مسیحیانِ سرگردانِ این قصه به خطا می‌اندازد.

صد هزاران دام و دانه‌ست ای خدا
ما چو مرغانِ حریصِ بی نوا


مولانا در ادامه قصه، استعاره‌ زیبای "موش و انبار گندم" را در قالب چند بیت درخشان برای توضیحِ ضرورت "ذهن‌پالایی" آورده است:

ما دَرین انبار گَندم می کُنیم
گندمِ جمع آمده گُم می کنیم
می نیَندیشیم آخر ما به هوش
کین خِلل در گندمَست از مکرِ موش
موش تا انبارِ ما حُفره زدست
وَز فَنَش انبارِ ما ویران شدست
اول ای جان دفعِ شرِّ موش کن
وانگهان در جَمعِ گندم جوش کن

گویی مولانا می‌گوید هرگونه خطایِ اخلاقی و لغزشِ رفتاری ابتدا در ذهن متولد و برای مدتی پرورده می‌شود؛ و سپس به شکلِ واکنش‌های عاطفی یا رفتاری در عالمِ واقع بازتاب می‌یابد.

ذهنِ آدمی از منظرِ مولانا توانایی بی‌نظیری در کژتابیِ امورِ واقع دارد. به این صورت که هر چه بیشتر در محرک‌ها غرق شود و در برابر آن‌ها بی‌مراقبت بماند، حقیقت‌بینی‌ِ ما را بیشتر مخدوش می‌کند.

وضعیتی که مولانا آن را در همین داستان، دوبینی می‌نامد. دوبینی سازوکاری است که حجاب‌های ناشی از غرقگیِ ذهن و هرزگردی آن در محرک‌ها را به قوای فاهمه آدمی تحمیل می‌کند

خشم و شَهوت مَرد را اَحوَل* کند
ز استقامت روح را مُبدَل کند
چون غَرض آمد هنَر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سویِ دیده شد

*احول: کسی که دچار دوبینی است.

مولانا راهِ رهایی از چنین وضعیتی را مراقبت بر ورودی‌های ذهنِ و پاسبانی آن‌ها می‌داند. چرا که اگر موشِ ذهن وارد انبار روشن‌بینی ما شود، دفعِ شرِّ آن دشوارتر خواهد بود.

با این حال، مولانا با اشاره به "صدهزاران دام و دانه" گویی بر غیر ممکن بودن پاسبانی و نظارتِ تمام وقت بر ورودی‌های ذهن اشاره دارد. او با بیانِ صادقانهء تجربه شخصی خود از این حقیقت پرده برداشته که غفلت یا به تعبیرِ او خوابِ پاسبانان به دلیل ماهیتِ انسانی ما اجتناب‌ناپذیر است.

هله پاسبانِ منزل تو چگونه پاسبانی؟
که بِبُرد رختِ ما را همه دزدِ شب نهانی
که چراغِ دزد باشد شب و خوابِ پاسبانان
به دمی چراغشان را ز چه رو نمی نشانی؟
(دیوان شمس، غزل ۲۸۳۰)

از همین روست که از منظر مولانا، علاوه بر پاسبانیِ دروازه‌های وجود، ذهن‌پالایی نیز ضرورت دارد. اما سِرِّ ماجرا اینجاست که مولانا معتقد است ذهن‌پالایی از نقطه‌ای آغاز می‌شود که آدمی از اتکاءِ صِرف به همتِ خویش دست بردارد و به یاری آن حقیقت سرمدی نیز چشمِ امید می‌دوزد. زیرا مولانا نقایص روح و روان آدمی را به خوبی می‌شناسد و می‌داند که در والاترین درجات نیز امکان لغزش منتفی نیست.

دم به دم ما بَستهٔ دام نُویم
هر یکی گَر باز و سیمرغی شَویم


در حقیقت، مولانا می‌گوید ذهنِ آدمی در کنار مراقبت و همت ما در پاسبانیِ دریچه‌های وجودی‌مان، که شرط لازم است، به پرتو گرمابخش خداوندِ مهربان نیز نیازمند است تا از افسردگی و انجماد وارهد و روشن و آیینه وار شود.

گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم

#سروش_مولانا
#مهرداد_رحمانی
#مولانا
#ذهن
@sorooshemewlana
@Mehrdad_Rahmani4