مؤسسه‌ فرهنگی‌هنری سروش مولانا
8.3K subscribers
1.25K photos
289 videos
23 files
527 links
دعوتی به خوب، اخلاقی و معنادار زیستن
ادمین:
@sorooshemowlana
پشتیبان آموزش:
@rumi_lms_support
شبکه‌های اجتماعی:
instagram.com/sorooshemowlana
twitter.com/soroushmowlana
https://rumi.ir
تماس:
۰۲۱ ۸۸۲۵۳۷۱۹
آدرس:
شهرآرا بلوار غربی مجتمع کوشک واحد ۵۰۱
Download Telegram
📌 دکتر ایرج رضایی مولوی‌پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی از سال ۱۳۸۹ تاکنون از اساتید و همراهان سروش مولانا بوده‌است. کانال تلگرامی "از زبان ذره" متعلق به ایشان است که یادداشت‌ها و تاملات ایرج رضایی را در خود دارد.
یادداشت زیر که در دو بخش به اشتراک گذاشته می‌شود با کسب اجازه از ایشان است. نیز بنا بر برگزاری جلسه تماشا و تحلیل فیلم با حضور ایشان و دکتر مهرداد رحمانی‌ست.
علاقمندان می‌توانند پس از خواندن یادداشت با گذاشتن نظر در انتهای یادداشت آمادگی خود برای ثبت‌نام در این نشست را اعلام کنند.
کانال از زبان ذره را از طریق لینک زیر دنبال کنید:

#سروش_مولانا
#ایرج_رضایی
#از_زبان_ذره

@sorooshemewlana
@irajrezaie
"نقل است که وقتی به دیهی رسید. آنجا زاهدی بود در خود مانده و دِماغی در خود پدید کرده. شیخ او را به دعوت خواند. او اجابت نکرد، گفت: "من زاهدم و سی سال است تا به روزه‌ام و خلق دانند که چنین است." شیخ گفت: برو غربالی کاه بدزد تا از خود برهی!"

▪️چشیدن طعم وقت: از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر، با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ص 110.

زاهدان، چنان که می‌دانیم، در تاریخ اجتماعی و فرهنگی ما، که عمدتا بر مدارِ باطلِ سفاهت و تزویر و ریا گردیده است، مغرور به زهد و طاعت خویش بوده‌اند. غرور و خودبینی، در کنار ریاکاری، ظاهرنگری، عیب‌بینی، و جزم‌اندیشی از جمله آفاتِ سهمناک و مهلکی بوده که زهد را به نمایش دروغین و دل‎آزاری مبدل ساخته است. نمایشی که نه تنها هیچ نسبتی با روح ایمان و دینداری ندارد بلکه درست در نقطۀ مقابل آن قرار می‌گیرد و درخت دین و ایمان را چون موریانه‌های سمجی ذره ذره در نهان می‌پوساند. بی‌جهت نیست که در دیوان حافظ، از زاهدان و ادا و اطوار آنان، این همه به نقد و طعن و طنز و کراهت یاد شده است. جوهر دینداری در نگاه حافظ اخلاص است. و این چیزی است که زاهدان ریایی با آن کاملا بیگانه هستند. از این حیث، حافظ را باید وامدار عارفان بزرگ خراسان، و به طور خاص ابوسعید ابوالخیر دانست، که سرحلقۀ اهل ملامت روزگار خویش بوده است.

"از همین نقطۀ اخلاص و مبارزۀ با "ریا" است که او [ابوسعید] به حل مشکلات روحی انسان می‌پردازد و معتقد است همۀ رنجها و مصائبی که انسان تحمل می‌کند نتیجۀ خودخواهی و ظاهرسازی اوست، همان چیزی که در تعبیر او "نفس" خوانده می‌شود. او بزرگترین دشمن انسان را همین حس خودخواهی و در نتیجه ظاهرسازی و یا توجه به نفس می‌داند و معتقد است "طاغوتِ" هر کس نفس اوست و "یارِ بدآموزی" که انسان را از آن بر حذر داشته‌اند همین نفس است و حتی بهشت و جهنم از دیدگاه او در همین نقطه است که آنجا که توییِ تو (= نفس و تمایلات نفس و در نتیجه ظاهرسازی و ریاکاری‌ها) با توست آنجا دوزخ است و آنجا که تو نیستی (یعنی میدانی برای خودخواهی‌ها وجود ندارد) بهشت است. "حجاب میان بنده و خدای آسمان و زمین نیست. عرش و کرسی نیست. پنداشت و منیِ تو حجاب است، از میان برگیر و به خدا رسیدی". (شفیعی کدکنی، مقدمه اسرار التوحید، ص هشتاد و هفت).

بدین ترتیب، اشارتِ شگفت و طعن‌آلود ابوسعید به آن زاهد خام و عبوسی که دعوت او را از سر عُجب و غرورِ ناشی از زهد و طاعت خویش اجابت نکرد، روشن‌تر دانسته می‌شود. "برو غربالی کاه بدزد تا از خود برهی!"، چراکه در نگاه شیخ، گناهی که در آدمی اندکی نیاز و رقّت و انکسار و شکستگی پدید آورد هزار بار شریف‌تر و بهتر است از عبادت و طاعتی که او را دچار خودبینی و عُجب و  کِبر و غرور، و شیفتگی نسبت به خود سازد.


#سروش_مولانا
#ایرج_رضایی
#از_زبان_ذره
@sorooshemewlana
@irajrezaie