سلطان نصیر
7.15K subscribers
1.64K photos
378 videos
216 files
368 links
آدرس این کانال در پیام رسان ایتا:

https://eitaa.com/soltannasir

موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم خفیه و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و ظهور حضرت صاحب عج
آدرس جیمیل ما :
Soltan313nasir@gmail.com
کپی تنها با ذکر منبع مجاز است.
Download Telegram
Soltannasir:
@soltannasir
سوال و اعتراض بود در مورد جادوی سیاه در عالم اسلام و مسیحیت ?
عزیزان دقت نمایید
ما طبقه بندی را بر اساس آنچه که در عالم اسلام و یا مسیحیت وجود دارد انجام دادیم
ما گفتیم که مسیحیت ربطی به جادوی سیاه ندارد اما در عالم مسیحیت این ظرفیت وجود دارد و این عمل انجام می شود و شوالیه های معبد جز اولین کسانی بودند که از جادوی سیاه استفاده نمودند
اما تعهد به کلیسای کاتولیک و جهان مسیحیت را نیز داشتند
اینان معتقد بودند که از نیروی سیاه برای پیروزی بر جهان اسلام و تشکیل معبد سلیمان استفاده نمایند یعنی پیروزی به هر قیمتی و جمله معروف هدف وسیله را توجیه می کند
اما کلیسای کاتولیک با همین افراد بعدها مقابله نمود و آنان فعالیت ها و مناسک خود را به شکل زیر زمینی در اروپا انجام می دادند شوالیه های معبد در انگلستان و اسکاتلند بنیان فراماسونری جهانی را بنا نهادند و در آلمان و اروپای مرکزی بنیان ایلومیناتی را پایه گذاری نمودند
پس جادوی سیاه در عالم مسیحیت ربطی به دین مسیحیت ندارد
(طبقه بندی بر اساس آنچه است که در دنیای مسیحیت می گذرد بیشتر قبالیست های مسیحی اروپا بیش از این که برایشان مسیحیت مهم باشد خدمت به نظام صهیونیسم جهانی برایشان مهم می باشد )

تاریخ کلیسا نشان می دهد که بسیاری از افراد گناهکار و بیگناه در قرون وسطی به جرم جادوگری توسط کلیسا سوزانده شدند
#کلیسا
#کاتولیک
#جادو
#معبد
#شوالیه
@soltannasir
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@soltannasir

{ درد و دل 89 }

{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 12}

{کارت های تاروت 4}

ادامه از کتاب تاریخ جادوگری 👇👇

{ ...اینها هم کاریکاتور آدم ها هستند . با این کیفیت ورقهای تاروت به نگاره های دیگر رشته های هنری مثل نقاشی ها ، تندیسها و پنجره های پر نقش و نگار کلیساها که در آنها نیز اندیشه ها در هیئت انسان ابراز می شوند ، شباهت دارند ; با این تفاوت که عالم آنها ، عالم بالاست در حالی که جهان تاروت همین جا در پایین است .
ورقهای حکم ،توانایی ها و فضیلتهای مربوط به انسان را می نمایانند ، اما کلیسا تجسم رابطه انسان با عالم علوی است . معهذا هر دو به یک نحو فکر انسان را تحت تاثیر قرار می دهند . هردو ممد ذهن و هوش افزایند ، در هر دو چنان اندیشه وسیعی نهفته است که اگر نوشته شوند چندین جلد کتاب قطور را پر می کنند .
با سواد و بی سواد به یکسان می توانند آن را «بخوانند » چون برای هر دو آنها در نظر گرفته شده .
قرون وسطی متوجه تکنیکهایی بود که از طریق آنها به بشر توانایی به خاطر سپردن و قیاس چنین اندیشه هایی را بدهد . و با همین انگیزه رامون لول کتاب «هنر حافظه » (Ars Memoria ) را نوشت . و در نتیجه همین تمایلات در سال 1470 کتاب( Ars Memorandi )با حروف درشت قدیمی به چاپ رسید . مولف کتاب با کوشش و زحمت بسیار متون اناجیل چهارگانه را به صورت عینی و ذات درآورده است .
او برای هر انجیل نقشی آفریده : فرشته ، گاو نر ، شیر و عقاب که هر یک نشان خاص یکی از مبشرین یعنی ، متی ، مرقس ، لوقا و یوحنا هستند . سپس به این نشانه ها چیزها و اشیایی افزوده که القا کننده داستانهای همان انجیل است .
انسان با دیدن تصاویر کتاب (Ars Memorandi ) با همه نشانه ها و تمثیلاتی که دارد ، بی اختیار داستانهای انجیل را به خاطر می آورد . شاید برای ما حافظه دیداری مایه حیرت باشد ، اما در زمانی که عده کمی خواندن و نوشتن می دانستند و تصاویر ، نقش نوشته ها را بر عهده داشتند این امر زیاد هم غیر عادی نبوده است.
ورقهای تاروت در ویژگی تمدد ذهن به نگاره های کتاب (Ars Memorandi ) شباهت دارند و اگر این روایت را بپذیریم که تمام جزئیات و تفصیلات ورقهای تاروت با تزئینات و اجزای تکمیلی و رنگ و غیره همه نمادین اند ، پس ورقها محتوی تعداد زیادی عناصر به یاد ماندنی خواهند بود .
اما پرسش این است که دقیقا چه چیزی را باید بخاطر سپرد ? تفاوت مهم ورقهای تاروت با تصاویر به یادماندنی (Ars mrmorandi ) در این است که اینها به داستانهای آشنای انجیل اشاره می کنند ، در حالی که تاروت مقداری معما در برابرمان می گستراند . راه شاهانه ما را به حصاری می رساند که در آنجا با شعور ناخودآگاه خویش مواجه ایم . تاروت هم ژنراتور است و هم باتری ، زیرا از یک سو باعث اندیشه است و از سویی پروراننده این اندیشه .
با نگاه کردن به ورقهای تاروت و بررسی آن ، تصاویر تجارب ذهنی و روانی خودمان در برابر ما مجسم می شود ، یعنی با رجعت به این تصاویر آنها را به خاطر می آوریم ، در حالی که اگر به کمک چنین وسیله ای نبود « همه آنها در خلأ باقی می ماندند » . تاروت برای ما عالمی مستقل بوجود می آورد که روان ما در آن فعال شده برای تأمل و خلسه رها می گردد .
گرچه تصاویر تاروت ثابت و کلیشه ای است اما چیزی که القا می کند سیال و پرتغییر است ، که نه نظریه خاصی را بیان می کند (فقیر با این نظر مخالفم ) و نه در پی آن است که ما را به مکتب و اصول از پیش تعیین شده ای برساند ، بلکه بر عکس ما را از چنین قیودی رها می سازد . این رهایی گرچه به قول دانشمندان امروزی ممکن است اثر روان درمانی داشته باشد ، اما مهم تر آن است که توانایی فکری ما را که عرف و رسوم قرار دادی و جریانات عادی روزمره را واپس زده است ، آزاد می نماید . تصاویر تاروت نیروی خلاقه ای را بر می انگیزانند که در هنرمند وجود دارد ، آنها همان «شعر همگانی » اند که اصل مسلم «سورئالیسم » است . کلیدی که برای تفأل با تاروت وجود ندارد و تعداد تعبیرات و تفسیرات ورقهای آن به تعداد کسانی است که با آن سر و کار دارند . چنانکه قبلا گفته ایم ، باز هم تکرار می کنیم که در تفأل با ورقهای تاروت هیچ تئوری یا نظریه و اصول خاصی دخالت ندارد ، بلکه این کار از طریق قریحه طبیعی انجام می گیرد که در خاص عام یکسان وجود دارد . مغهای(جادوگران )قرن نوزدهم در صدد یافتن مکتبی سری برای تاروت بودند و آرزوی آنها پیدا کردن چیزی شبیه اصول عقاید هرمسی بود . شاید این آرمان به عنوان واکنشی در برابر کوته نظری و کم مایگی و خوش بینی افراطی هم عصرانشان محق جلوه کند ، ولی جزم انعطاف ناپذیرشان تا حدی به اصطلاح «آنتی تاروتی » و فاقد خوی پسندیده بعضی از ورقهای تاروت مثل طنز و گوشه کنایه است . ... }


ادامه دارد...

#تاروت #سوءاستفاده #قوانین_معنوی
#کلیسا
@soltannasir
🃏🎴🀄️🃏🎴🀄️🃏🎴🀄️🃏🎴
@soltannasir

{حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 8}

ادامه ...👇

{ ...آشکارا است که به موجب بلندترین شب که تاریکی بیشتر در زمین می پایید که مظهر #اهریمن است، این شب را 👈نحس و بد یمن می شمردند. در برهان قاطع ذیل واژهٔ #یلدا چنین آمده : «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول #جدی و آخر قوس باشد، و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جدی تحویل می کند، و گویند آن شب به 👈غایت شوم و نامبارک می باشد، و بعضی گفته اند شب یلدا یازدهم جُدی است. »
اما معارض و ضد تاریکی، روشنایی است. روشنی از تجلّیات و آثار 👈یزدانی می باشد. به همین مناسبت در شب هاست که 👈آتش می افروختند تا 👈تاریکی و 👈عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند. هم چنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود، آتش نیز همان تقدس و والایی را نزد مردم دارا شد. چون تاریکی فرا می رسید، در پرتو و روشنی #آتش، تاریکی اهریمنی را از میان می بردند. در شب یلدا، یا تولد خورشید، جهت رفع این نحوست، آتش می افروختد. گرد هم جمع می شدند. خوان ویژه می گستردند. هر آنچه میوهٔ👈 تازهٔ فصل که نگاهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند. این سفره جنبهٔ دینی داشت و مقدس بود. از ایزد #خورشید و روشنایی برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره، تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پر برکت در پیش داشته باشند. همه شب را در پرتو چراغ و نور آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. چنانکه ملاحظه می شود، این مراسم پس از هزاران سال، تاکنون باقی و برجاست و در سراسر ایران زمین به نام شب چلّه برگزار می شود.
اما امروزه چرا چله_چلهٔ بزرگ می نامند. چلهٔ بزرگ از اول #دی_ماه است تا دهم بهمن ماه که چهل روز تمام ادامه می یابد. چلهٔ کوچک از دهم بهمن ماه است تا بیستم اسفند، و از آن جهت چلهٔ کوچک می گویند که شدت سرما می کاهد.
پس اول دی، به مناسبت آنکه تجدید حیات مهر یا خورشید است، به نام یلدا، یعنی تولد مشهور شده و جشن گرفته می شد. اما آغاز دی ماه جشن بزرگ دیگری نیز بود، چنانکه گذشت هرگاه نام روز و ماه با هم تلاقی و برخورد می کرد، آن روز را جشن می گرفتند. «دذو» در اوستا به معنی آفریدگار و خداوندگار و «ددو» در پهلوی نیز شکل تغییر یافتهٔ همین واژه است. ماه دی (دی _نیز شکل فارسی جدید_ددوی پهلوی است) نیز نخستین روزش به نام آفریدگار نامزد است، پس جشنی بوده و چنانکه گذشت در روزگار گذشته این روز را «#خور_روز» یعنی روز خورشید نیز می گفتند و بعداً به خرّم روز موسوم گشت که جشنی از جشن های ایران کهن بود. این ها همه دلالت بر تقدس و ارج و بزرگی این روز دارد که روز خورشید، روز تولد خورشید شکست ناپذیر است. #ابوریحان می گوید : « دی ماه، و آن را خور ماه نیز می گویند. نخستین روز آن خرم روز (=خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است... »
ابوریحان بیرونی چند سطر پایین تر از مطلب بالا، می گوید این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را نودروز نیز می گویند. چون میان آن تا نوروز، درست نود روز فاصله است. همهٔ این اشارات و نام ها، حاکی از آن است که شب یلدا، و روز دیگان پیوند استواری با خورشید دارد، با #مهر که از این روز بر تاریکی چیره می شود و رو به افزایش می رود. این روز خورشید است، روز مهر است و نزد ایرانیان، به ویژه مهر آیین ها بسی گرامی بود و بزرگترین جشن، یعنی جشن تولد مهر یا خورشید به شمار می رفت که آغاز سال محسوب می شد.
خورشید، مهر یا میترا، مسیح و نجات بخش جهان از تسلط اهریمن و نکبت و ادبار وی بود. هنگامی که آیین مهر از ایران در جهان متمدن کهن منتشر شد، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی، به همین جهت روز بیست و یکم دسامبر را که برابر اول دی ماه بود، هنگامی که آیین مهر همگانی شده بود، به عنوان روز تولد مهر یا میترای شکست ناپذیر جشن می گرفتند. اما در سده ٔچهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد، تولد مهر نجات بخش، یا مسیحای منجی _در بیست و پنجم دسامبر واقع شد و از آن پس تثبیت شد. تا آن زمان تولد عیسای #مسیح در #ششم_ژانویه جشن گرفته می شد. اما دین غالب #رومیان و اغلب کشورهای متمدن اروپا، آیین مهر و #میترا بود. اما هنگامی که کم کم مسیحیت در روم با فشار و ارعاب جا باز کرد، متولیان #کلیسا چون نتوانستتد با برانداختن جشن تولد میترا در بیست و پنجم #دسامبر غلبه کنند، همان روز زایش عیسای مسیح اعلام کردند که تا این زمان باقی مانده. یلدا yalda یک واژهٔ سُریانی است به معنی تولد. رومی ها خود واژهٔ ناتالیس را به معنی تولد داشتند. }

ادامه دارد...

@soltannasir
🌞🌑