🔹 شریعتی در آینه تاملات امروز 🔹
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
با گذشت چهل و پنج سال از درگذشت علی شریعتی اکنون به نظر می رسد که مواجهه با این شخصیت از دو ویژگی برخوردار شده است؛ نخست این که گذشت این نیم قرن اسباب تاریخی شدن ناگزیر او را فراهم آورده است. امری که از شدت حب و بغض ها نسبت به او کاسته و نقد آرای اش را آسان تر ساخته است. اما از سوی دیگر گذشت زمان از وجه الهام بخش بودن شخصیت شریعتی کاسته و او را در زمره دیگر مشاهیر تاریخی قرار داده است. اتفاقی که از تاثیر گذاری روانی او بر جوانان به شدت کاسته است. حال با لحاظ کردن این دو نکته چگونه قرار است شریعتی را در افق امروز مورد خوانش قرار دهیم؟ تاملات زیر به این پرسش، پاسخ می دهند:
✅ تلاش برای تلفیق سه فرهنگ: روشنفکران افرادی هستند که قادرند بر شکاف میان سنت و مدرنیته حرکت کرده و نوعی سنتز میان این دو پدیده ایجاد نمایند. با توجه به حضور همزمان سه فرهنگ؛ ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت در ایران امروز اکنون هیچ ضرورتی بیش از ایجاد تلفیقی هم افزا میان این سه وجه وجود ندارد. امری که باید از حوزه تحمیل و مصادره حکومت ها خارج، و سرنوشت آن به تلاش های تئوریک روشنفکران و انتخاب گری آزادانه مردم سپرده شود. از همین رو مواجهه انتقادی با هر کدام از این ابعاد و مولفه های تشکیل دهنده آن ها می تواند تداوم تلاشی قلمداد شود که شریعتی کوشید تا با نقد سنت، قدرت و مدرنیته به آن نائل آید. امری که البته برای او کامیابی ها و ناکامی هایی را به ارمغان آورد!
✅ توجه به پیامدهای ناخواسته رفتارها: برخی جامعه شناسی را؛ " دانش مطالعه پیامدهای ناخواسته رفتارها" دانسته اند. تاریخ یکصد سال اخیر ایران اما با وقوع سه نهضت یا انقلاب مشحون از اراده گرایی، رمانتیسیسم، بی توجهی به ساختارهای مولد استبداد و بی اعتنا به توازن قوای سیاسی گره خورده است. غفلت از اهمیت مقوله "امنیت" در انقلاب مشروطه، ارزیابی نادرست از قدرت ائتلاف دربار- روحانیت در نهضت ملی شدن نفت، و بالاخره خوش بینی مفرط نسبت به جایگاه روشنفکران در تحقق " اسلام منهای روحانیت" در انقلاب اسلامی موجب شد که پیامدهای رفتارها کاملا برخلاف نیت ها رقم خورد. در حقیقت روشنفکر مسئول کسی است که آموزه های خود را با پیش بینی برخی از پیامدهای آن عرضه نماید!
✅ دشواری اصلاحات در زمانه انقلاب: بخش مهمی از منتقدان نابهنگام بودن انقلاب در سال ۵۷ به دلایلی از جمله پیشرفت اقتصادی کشور، رشد طبقه متوسط، حضور سازنده ایران در مناسبات جهانی و آغاز یک انقلاب صنعتی کوچک در ایران اشاره کرده و بر مفهومی به نام "پارادایم" به عنوان عامل مهم شکل گیری انقلاب چشم می پوشند. پارادایم همان الگوی حاکم بر ذهن کنش گرانی است که در پی تاثیر پذیری از تحولات جهانی، انقلاب را امری بدیهی و اصلاح را نوعی سازش زبونانه تلقی می کردند. جنگ ویتنام، جنبش دانشجویی می ۱۹۶۸ اروپا، جنبش زنان، جوانان و اقلیت ها در کنار نفوذ فزاینده روشنفکرانی هم چون سارتر، مارکوزه و فوکو از مولفه های اساسی این پارادایم بودند!
✅ اولویت آزادی بر برابری: در ایران منورالفکران لیبرال، بر قانون و آزادی تاکید می کردند و روشنفکران سوسیالیست، انقلاب و برابری را مهم می انگاشتند. انقلاب اسلامی و تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی اما نشان داد که آرمان های گروه اول از استحکام و واقع بینی بیشتری برخوردار بوده است. بدون حاکمیت قانون، نهادهای تضمین کننده آن و وجود آزادی برای نقد ناکارآمدی ها نمی توان انتظاری برای توسعه یافتگی داشت. این در حالی است که روشنفکران عموما چپ زده پیش از انقلاب بدون توجه به وجود ساختارهای مولد استبداد از جمله دولت رانتیر و اقتصاد نفتی به دنبال ایجاد انقلابی برای نیل به برابری بودند. نتیجه اما نشان داد که آزادی بر برابری اولویت داشته و روشنفکران به بیراهه رفته بودند!
@solati_mehran
#شریعتی
#تاملات
#آزادی
#برابری
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
با گذشت چهل و پنج سال از درگذشت علی شریعتی اکنون به نظر می رسد که مواجهه با این شخصیت از دو ویژگی برخوردار شده است؛ نخست این که گذشت این نیم قرن اسباب تاریخی شدن ناگزیر او را فراهم آورده است. امری که از شدت حب و بغض ها نسبت به او کاسته و نقد آرای اش را آسان تر ساخته است. اما از سوی دیگر گذشت زمان از وجه الهام بخش بودن شخصیت شریعتی کاسته و او را در زمره دیگر مشاهیر تاریخی قرار داده است. اتفاقی که از تاثیر گذاری روانی او بر جوانان به شدت کاسته است. حال با لحاظ کردن این دو نکته چگونه قرار است شریعتی را در افق امروز مورد خوانش قرار دهیم؟ تاملات زیر به این پرسش، پاسخ می دهند:
✅ تلاش برای تلفیق سه فرهنگ: روشنفکران افرادی هستند که قادرند بر شکاف میان سنت و مدرنیته حرکت کرده و نوعی سنتز میان این دو پدیده ایجاد نمایند. با توجه به حضور همزمان سه فرهنگ؛ ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت در ایران امروز اکنون هیچ ضرورتی بیش از ایجاد تلفیقی هم افزا میان این سه وجه وجود ندارد. امری که باید از حوزه تحمیل و مصادره حکومت ها خارج، و سرنوشت آن به تلاش های تئوریک روشنفکران و انتخاب گری آزادانه مردم سپرده شود. از همین رو مواجهه انتقادی با هر کدام از این ابعاد و مولفه های تشکیل دهنده آن ها می تواند تداوم تلاشی قلمداد شود که شریعتی کوشید تا با نقد سنت، قدرت و مدرنیته به آن نائل آید. امری که البته برای او کامیابی ها و ناکامی هایی را به ارمغان آورد!
✅ توجه به پیامدهای ناخواسته رفتارها: برخی جامعه شناسی را؛ " دانش مطالعه پیامدهای ناخواسته رفتارها" دانسته اند. تاریخ یکصد سال اخیر ایران اما با وقوع سه نهضت یا انقلاب مشحون از اراده گرایی، رمانتیسیسم، بی توجهی به ساختارهای مولد استبداد و بی اعتنا به توازن قوای سیاسی گره خورده است. غفلت از اهمیت مقوله "امنیت" در انقلاب مشروطه، ارزیابی نادرست از قدرت ائتلاف دربار- روحانیت در نهضت ملی شدن نفت، و بالاخره خوش بینی مفرط نسبت به جایگاه روشنفکران در تحقق " اسلام منهای روحانیت" در انقلاب اسلامی موجب شد که پیامدهای رفتارها کاملا برخلاف نیت ها رقم خورد. در حقیقت روشنفکر مسئول کسی است که آموزه های خود را با پیش بینی برخی از پیامدهای آن عرضه نماید!
✅ دشواری اصلاحات در زمانه انقلاب: بخش مهمی از منتقدان نابهنگام بودن انقلاب در سال ۵۷ به دلایلی از جمله پیشرفت اقتصادی کشور، رشد طبقه متوسط، حضور سازنده ایران در مناسبات جهانی و آغاز یک انقلاب صنعتی کوچک در ایران اشاره کرده و بر مفهومی به نام "پارادایم" به عنوان عامل مهم شکل گیری انقلاب چشم می پوشند. پارادایم همان الگوی حاکم بر ذهن کنش گرانی است که در پی تاثیر پذیری از تحولات جهانی، انقلاب را امری بدیهی و اصلاح را نوعی سازش زبونانه تلقی می کردند. جنگ ویتنام، جنبش دانشجویی می ۱۹۶۸ اروپا، جنبش زنان، جوانان و اقلیت ها در کنار نفوذ فزاینده روشنفکرانی هم چون سارتر، مارکوزه و فوکو از مولفه های اساسی این پارادایم بودند!
✅ اولویت آزادی بر برابری: در ایران منورالفکران لیبرال، بر قانون و آزادی تاکید می کردند و روشنفکران سوسیالیست، انقلاب و برابری را مهم می انگاشتند. انقلاب اسلامی و تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی اما نشان داد که آرمان های گروه اول از استحکام و واقع بینی بیشتری برخوردار بوده است. بدون حاکمیت قانون، نهادهای تضمین کننده آن و وجود آزادی برای نقد ناکارآمدی ها نمی توان انتظاری برای توسعه یافتگی داشت. این در حالی است که روشنفکران عموما چپ زده پیش از انقلاب بدون توجه به وجود ساختارهای مولد استبداد از جمله دولت رانتیر و اقتصاد نفتی به دنبال ایجاد انقلابی برای نیل به برابری بودند. نتیجه اما نشان داد که آزادی بر برابری اولویت داشته و روشنفکران به بیراهه رفته بودند!
@solati_mehran
#شریعتی
#تاملات
#آزادی
#برابری