#idiom
#No_2
👉 to burn the midnight oil:
✅ If someone is burning the midnight oil, they are staying up very late in order to study or do some other work.
✔️ تا پاسی از شب بیدار ماندن و درس خواندن یا کار کردن. ( اصطلاحاً میگن: دود چراغ خوردن).
e.g. My brother has a big exam next week so he is already burning the midnight oil. I keep advising him to take it slow.
e.g. Mary is asleep after burning the midnight oil trying to finish her article.
#No_2
👉 to burn the midnight oil:
✅ If someone is burning the midnight oil, they are staying up very late in order to study or do some other work.
✔️ تا پاسی از شب بیدار ماندن و درس خواندن یا کار کردن. ( اصطلاحاً میگن: دود چراغ خوردن).
e.g. My brother has a big exam next week so he is already burning the midnight oil. I keep advising him to take it slow.
e.g. Mary is asleep after burning the midnight oil trying to finish her article.
#اشتباهات_رایج
#نکته_گرامری
#No_2
🟣 تفاوت
👉 arrive in
و
👉 arrive at
⚠️دقت داشته باشید👇
⬅️ هروقت صحبت از جاهای بزرگ باشه مثل: city, town, country از arrive in استفاده می شه.
به عنوان مثال:
✅ What time does the plane arrive in Gorgan?
هواپیما چه ساعتی به گرگان می رسه؟
✅ I should arrive in Shiraz tomorrow morning.
باید فردا صبح برسم شیراز.
⬅️ اماااااا اگه صحبت از جاهای کوچیک باشه، از arrive at استفاده می کنیم مثل: hotel, party.
✅ We arrived at the hotel in time for dinner.
ما به موقع برای شام رسیدیم هتل.
✅ When did they arrive at the party?
اونا کی به مهمونی رسیدن؟
✅ We arrived at the hotel late.
ما دیر به هتل رسیدیم.
⚠️ پس حواستون به این نکته ی ریز باشه.⚠️
#نکته_گرامری
#No_2
🟣 تفاوت
👉 arrive in
و
👉 arrive at
⚠️دقت داشته باشید👇
⬅️ هروقت صحبت از جاهای بزرگ باشه مثل: city, town, country از arrive in استفاده می شه.
به عنوان مثال:
✅ What time does the plane arrive in Gorgan?
هواپیما چه ساعتی به گرگان می رسه؟
✅ I should arrive in Shiraz tomorrow morning.
باید فردا صبح برسم شیراز.
⬅️ اماااااا اگه صحبت از جاهای کوچیک باشه، از arrive at استفاده می کنیم مثل: hotel, party.
✅ We arrived at the hotel in time for dinner.
ما به موقع برای شام رسیدیم هتل.
✅ When did they arrive at the party?
اونا کی به مهمونی رسیدن؟
✅ We arrived at the hotel late.
ما دیر به هتل رسیدیم.
⚠️ پس حواستون به این نکته ی ریز باشه.⚠️
#فریزال_ورب
#No_2
#blow
🟡 بریم فریزال ورب های رایج و کاربردی فعل blow به معنای «وزیدن/فوت کردن» رو
باهم بررسی کنیم:👇
👉 blow up
⬅️ می تونه سه تا معنی داشته باشه👇
1⃣ باد کردن چیزی
✅ Could you please blow up this balloon for me?
2⃣ ترکاندن/ منفجر شدن
✅ When the airplane crashed into the ground, it blew up immediately.
3⃣ توی محاوره هم می تونیم ازش برای بیان عصبانیت استفاده کنیم.
✅ Mary's father blew up when she didn’t come home last night.
👉 blow out
⬅️ خاموش شدن/ خاموش کردن
✅ The match blew out in the wind.
✅ She blew out all the candles.
👉 blow over
⬅️ آب ها از آسیاب افتادن
✅ It will blow over in no time.
👉 To blow someone off
⬅️ کسی رو قال گذاشتن
✅ Akbar blew me off this morning but then asked me to meet him tonight.
#No_2
#blow
🟡 بریم فریزال ورب های رایج و کاربردی فعل blow به معنای «وزیدن/فوت کردن» رو
باهم بررسی کنیم:👇
👉 blow up
⬅️ می تونه سه تا معنی داشته باشه👇
1⃣ باد کردن چیزی
✅ Could you please blow up this balloon for me?
2⃣ ترکاندن/ منفجر شدن
✅ When the airplane crashed into the ground, it blew up immediately.
3⃣ توی محاوره هم می تونیم ازش برای بیان عصبانیت استفاده کنیم.
✅ Mary's father blew up when she didn’t come home last night.
👉 blow out
⬅️ خاموش شدن/ خاموش کردن
✅ The match blew out in the wind.
✅ She blew out all the candles.
👉 blow over
⬅️ آب ها از آسیاب افتادن
✅ It will blow over in no time.
👉 To blow someone off
⬅️ کسی رو قال گذاشتن
✅ Akbar blew me off this morning but then asked me to meet him tonight.
#collocation
#No_2
#sense
🟢 بریم کالوکیشن های رایج sense به معنی «حس» رو باهم بررسی کنیم👇
👉 sense of humor ( sense of humour: British English)
✓ حس شوخ طبعی
✅ I like Akbar. He has a really good sense of humour.
از اکبر خوشم میاد. حس شوخ طبعی خیلی خوبی داره.
👉 sense of smell/taste/touch...
✓ حس بویایی/چشایی/لامسه...
✅ She has a good sense of smell.
او حس بویایی خوبی داره.
👉 sixth sense
✓ حس ششم، قوه ادراک
✅ The woman has a sixth sense and she seems to know what everyone is thinking.
اون خانم حس ششم داره و بنظر میرسه می دونه بقیه دارن چه فکری می کنن.
👉 keen/poor sense
✓ حس قوی/حس ضعیف
✅ He has keen sense of smell.
او یه حس بویایی قوی داره.
👉 lose one's sense
✓ از دست دادن حس
✅ She lost her sense of hearing early in life.
او حس شنواییش رو اوایل زندگی از دست داد.
👉 sense of direction
✓ حس جهت یابی
✅ It was dark and he had completely lost his sense of direction.
تاریک بود و او کاملاً حس جهت یابیش رو از دست داده بود. (نمی تونست مسیر رو تشخیص بده).
#No_2
#sense
🟢 بریم کالوکیشن های رایج sense به معنی «حس» رو باهم بررسی کنیم👇
👉 sense of humor ( sense of humour: British English)
✓ حس شوخ طبعی
✅ I like Akbar. He has a really good sense of humour.
از اکبر خوشم میاد. حس شوخ طبعی خیلی خوبی داره.
👉 sense of smell/taste/touch...
✓ حس بویایی/چشایی/لامسه...
✅ She has a good sense of smell.
او حس بویایی خوبی داره.
👉 sixth sense
✓ حس ششم، قوه ادراک
✅ The woman has a sixth sense and she seems to know what everyone is thinking.
اون خانم حس ششم داره و بنظر میرسه می دونه بقیه دارن چه فکری می کنن.
👉 keen/poor sense
✓ حس قوی/حس ضعیف
✅ He has keen sense of smell.
او یه حس بویایی قوی داره.
👉 lose one's sense
✓ از دست دادن حس
✅ She lost her sense of hearing early in life.
او حس شنواییش رو اوایل زندگی از دست داد.
👉 sense of direction
✓ حس جهت یابی
✅ It was dark and he had completely lost his sense of direction.
تاریک بود و او کاملاً حس جهت یابیش رو از دست داده بود. (نمی تونست مسیر رو تشخیص بده).
Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
I saw Akbar.........a conference on Saturday.
#تست_نکته
#نکته_گرامری
#No_2
➡️ We say that someone is at an event ( at a party, at a conference, at a wedding, at a meeting, etc.)
✅ Were there many people at the party?
افراد زیادی توی جشن بودن؟
✅ I saw him at a concert on Sunday.
یکشنبه توی یه کنسرت دیدمش.
#نکته_گرامری
#No_2
➡️ We say that someone is at an event ( at a party, at a conference, at a wedding, at a meeting, etc.)
✅ Were there many people at the party?
افراد زیادی توی جشن بودن؟
✅ I saw him at a concert on Sunday.
یکشنبه توی یه کنسرت دیدمش.
#الگوهای_رایج
#No_2
#time
🔴 بریم الگوهای خوشگل و کاربردی time رو باهم بررسی کنیم👇
👉 it’s time to do something
✓ وقت انجام فلان کار هست.
✅ Ali ! it’s time to get up.
علی! وقت بیدار شدنه.
👉 it’s time for someone to do something
✓ وقتشه فلانی فلان کار رو انجام بده.
✅ He glanced at his watch. ‘It’s time for me to go.’
✓ یه نگاه کوتاه به ساعتش انداخت. « وقتشه که برم».
👉 it’s time somebody did something
✓ وقتی بخوایم تأکید کنیم که یکی تا حالا دیگه باید فلان کار رو انجام میداده (ولی انجام نداد) از این ساختار استفاده می کنیم.
✅ It’s time I fed the dog.
تا حالا باید به سگ غذا می دادم.(ولی هنوز بهش غذا ندادم).
#No_2
#time
🔴 بریم الگوهای خوشگل و کاربردی time رو باهم بررسی کنیم👇
👉 it’s time to do something
✓ وقت انجام فلان کار هست.
✅ Ali ! it’s time to get up.
علی! وقت بیدار شدنه.
👉 it’s time for someone to do something
✓ وقتشه فلانی فلان کار رو انجام بده.
✅ He glanced at his watch. ‘It’s time for me to go.’
✓ یه نگاه کوتاه به ساعتش انداخت. « وقتشه که برم».
👉 it’s time somebody did something
✓ وقتی بخوایم تأکید کنیم که یکی تا حالا دیگه باید فلان کار رو انجام میداده (ولی انجام نداد) از این ساختار استفاده می کنیم.
✅ It’s time I fed the dog.
تا حالا باید به سگ غذا می دادم.(ولی هنوز بهش غذا ندادم).
#عکس_نکته
#No_2
🟠 بریم دو نکته ی خوشگل و مهم این عکس رو بررسی کنیم 👇
نکته 1:
یه نکته در مورد enough بگم.
⬅️ یادتون نره که ما از enough بعد از صفت یا قید استفاده می کنیم.
⚠️ اما می تونه قبل از اسامی غیرقابل شمارش و اسامی قابل شمارش جمع هم بیاد.
مثالها رو ببین:
✅ Their business wasn’t growing fast enough.
کسب و کارشون به اندازه ی کافی سریع رشد نمی کرد.
اینجا fast قیده و enough بعد از اون اومده.
✅ We haven’t got enough time.
زمان کافی نداریم.
می دونین که time یه اسم غیرقابل شمارشه و ما enough رو قبل از اون بکار بردیم.
نکته 2:
⬅️ لغت outcome یعنی نتیجه یا سرانجام چیزی خصوصاً زمانی که کسی نمی دونه قراره چه اتفاقی بیفته.
✅ It was impossible to predict the outcome of the election.
پیش بینی نتیجه ی انتخابات غیرممکنه بود.
#No_2
🟠 بریم دو نکته ی خوشگل و مهم این عکس رو بررسی کنیم 👇
نکته 1:
یه نکته در مورد enough بگم.
⬅️ یادتون نره که ما از enough بعد از صفت یا قید استفاده می کنیم.
⚠️ اما می تونه قبل از اسامی غیرقابل شمارش و اسامی قابل شمارش جمع هم بیاد.
مثالها رو ببین:
✅ Their business wasn’t growing fast enough.
کسب و کارشون به اندازه ی کافی سریع رشد نمی کرد.
اینجا fast قیده و enough بعد از اون اومده.
✅ We haven’t got enough time.
زمان کافی نداریم.
می دونین که time یه اسم غیرقابل شمارشه و ما enough رو قبل از اون بکار بردیم.
نکته 2:
⬅️ لغت outcome یعنی نتیجه یا سرانجام چیزی خصوصاً زمانی که کسی نمی دونه قراره چه اتفاقی بیفته.
✅ It was impossible to predict the outcome of the election.
پیش بینی نتیجه ی انتخابات غیرممکنه بود.
Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
John Legend – @Soheyl_english
#آهنگ_نکته
#No_2
🟤 امروز میخوایم سه تا نکته ی مهم از این آهنگ زیبا و پراحساس رو بررسی کنیم👇
نکته 1:
👈 یه الگوی خوشگل داریم:
➡️ What would I do without something?
من بدون فلان چیز چیکار می کردم؟
✅ What would I do without your help?
بدون کمکت چیکار می کردم؟
✅ What would I do without my parents' support?
بدون حمایت پدر و مادرم چیکار می کردم؟
نکته 2:
➡️ to kick someone out
✓ کسی رو با لگد بیرون کردن(یه مفهوم اصطلاحی داره)/ اخراج کردن
✅ If I'm late for work one more time, my boss will kick me out.
اگه یه دفعه دیگه دیر برم سرکار، رئیسم با لگد بیرونم میکنه.
نکته 3:
➡️ to pin somebody down to
✓ یعنی کسی رو وادار کنی جزئیات چیزی رو در اختیار شما بزاره یا از تصمیمش با شما صحبت کنه.
✅ Did you manage to pin him down to a definite date?
موفق شدین وادارش کنین تاریخ دقیق رو بگه؟
#No_2
🟤 امروز میخوایم سه تا نکته ی مهم از این آهنگ زیبا و پراحساس رو بررسی کنیم👇
نکته 1:
👈 یه الگوی خوشگل داریم:
➡️ What would I do without something?
من بدون فلان چیز چیکار می کردم؟
✅ What would I do without your help?
بدون کمکت چیکار می کردم؟
✅ What would I do without my parents' support?
بدون حمایت پدر و مادرم چیکار می کردم؟
نکته 2:
➡️ to kick someone out
✓ کسی رو با لگد بیرون کردن(یه مفهوم اصطلاحی داره)/ اخراج کردن
✅ If I'm late for work one more time, my boss will kick me out.
اگه یه دفعه دیگه دیر برم سرکار، رئیسم با لگد بیرونم میکنه.
نکته 3:
➡️ to pin somebody down to
✓ یعنی کسی رو وادار کنی جزئیات چیزی رو در اختیار شما بزاره یا از تصمیمش با شما صحبت کنه.
✅ Did you manage to pin him down to a definite date?
موفق شدین وادارش کنین تاریخ دقیق رو بگه؟
#لغت
#الگوی_کاربردی
#No_2
#run
👉 Run
🟠 چهار کاربرد خوشگل فعل run به معنی "دویدن"👇
کاربرد اول: کاری رو سریع انجام دادن / سریع به یه جایی رفتن
✅ I need to run home.
لازمه(باید) سریع برم خونه.
کاربرد دوم: می تونه برای قطار، اتوبوس،... به کار بره. یعنی شما رو از یه جایی می برن به یه جای دیگه.
✅ No trains are running today.
امروز قطاری حرکت نمی کنه.
کاربرد سوم: می تونه به معنی drive باشه. یعنی با ماشین، کسی رو جایی رسوندن.
✅ Let me run you home.
بزار برسونمت خونه.
محاوره ایه. الگوش هم قشنگه:
👉 (to) run someone to something
✓ کسی رو جایی رسوندن
کاربرد چهارم: یعنی داشتن یا استفاده کردن از یه وسیله ی نقلیه.
کاربردش بیشتر توی بریتیشه.
✅ He runs two cars.
او از دو تا ماشین استفاده می کنه.
#الگوی_کاربردی
#No_2
#run
👉 Run
🟠 چهار کاربرد خوشگل فعل run به معنی "دویدن"👇
کاربرد اول: کاری رو سریع انجام دادن / سریع به یه جایی رفتن
✅ I need to run home.
لازمه(باید) سریع برم خونه.
کاربرد دوم: می تونه برای قطار، اتوبوس،... به کار بره. یعنی شما رو از یه جایی می برن به یه جای دیگه.
✅ No trains are running today.
امروز قطاری حرکت نمی کنه.
کاربرد سوم: می تونه به معنی drive باشه. یعنی با ماشین، کسی رو جایی رسوندن.
✅ Let me run you home.
بزار برسونمت خونه.
محاوره ایه. الگوش هم قشنگه:
👉 (to) run someone to something
✓ کسی رو جایی رسوندن
کاربرد چهارم: یعنی داشتن یا استفاده کردن از یه وسیله ی نقلیه.
کاربردش بیشتر توی بریتیشه.
✅ He runs two cars.
او از دو تا ماشین استفاده می کنه.
#Motivational_Quote
#No_2
🟤 بریم چند تا نکته کاربردی از این جمله یاد بگیریم.
نکته1
⬅️ به عبارت زیر دقت کن.
👉 the key to success
✓ یعنی کلید موفقیت
✅ Working well as a team is the key to success.
خوب کار کردن به عنوان یه تیم، کلید موفقیته.
نکته2
⬅️ فعل focus یعنی «تمرکز کردن».
به حرف اضافه ش هم توجه کن.
👉 focus on
✅ We need to focus on the main issues.
ما باید روی مسائل اصلی تمرکز کنیم.
نکته3
⬅️ لغت obstacle یعنی «سد/مانع».
✅ Fear of change is an obstacle to progress.
ترس از تغییر مانع پیشرفته.
✅ This issue is a major obstacle to a successful peace treaty.
این موضوع مانع بزرگی برای یه پیمان صلح موفقه.
#No_2
🟤 بریم چند تا نکته کاربردی از این جمله یاد بگیریم.
نکته1
⬅️ به عبارت زیر دقت کن.
👉 the key to success
✓ یعنی کلید موفقیت
✅ Working well as a team is the key to success.
خوب کار کردن به عنوان یه تیم، کلید موفقیته.
نکته2
⬅️ فعل focus یعنی «تمرکز کردن».
به حرف اضافه ش هم توجه کن.
👉 focus on
✅ We need to focus on the main issues.
ما باید روی مسائل اصلی تمرکز کنیم.
نکته3
⬅️ لغت obstacle یعنی «سد/مانع».
✅ Fear of change is an obstacle to progress.
ترس از تغییر مانع پیشرفته.
✅ This issue is a major obstacle to a successful peace treaty.
این موضوع مانع بزرگی برای یه پیمان صلح موفقه.