Forwarded from بایگانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#میلان_کوندرا
#تماشا
🔸 تماشا؛ میلان کوندرا از کتاب بار هستی و تجربیات خود میگوید
منبع: BBCPersian
@bankema کانال بایگانی
#تماشا
🔸 تماشا؛ میلان کوندرا از کتاب بار هستی و تجربیات خود میگوید
منبع: BBCPersian
@bankema کانال بایگانی
Audio
✅️امکانات رهایی بخش مضمر در خوانش کوندرایی مسئله ایران!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
۲۱ تیر ۱۴۰۲
🔸از سری درسگفتارهای نسبت فلسفه و جامعهشناسی
@sociologicalperspectives
دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
۲۱ تیر ۱۴۰۲
🔸از سری درسگفتارهای نسبت فلسفه و جامعهشناسی
@sociologicalperspectives
✅️امکانات رهایی بخش مضمر در خوانش کوندرایی مسئله ایران!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
♦️"کیچ" در بوطیقای میلان کوندرا به تحمیل بار سنگین بر هستی در مقابل "سبکی فراموش شده هستی" و "سرشت تصادفی هستی" اشاره دارد. میلان کوندرا در «هنر رمان» دربارهٔ این واژه نوشتهاست: "نگرش کیچ و رفتار کیچ وجود دارد. نیاز انسان کیچمنش(به آلمانی: Kitschmensch) به کیچ، عبارت است از نیاز به نگریستن خویشتن در آینهٔ دروغ زیباکننده، و بازشناختن خشنودانه و شادمانهٔ خویش در این آینه".
حال اگر بر سر عنوان این جستار تامل کنیم می توانیم عنصر رهایی بخش در خوانش کوندرایی از وضعیت ایران را در تذکار آموزهی "سبکی فراموش شده هستی" باز جوییم. سنگینی مفاهیم برخاسته از عالم سنت از طرفی و سنگینی مفاهیم برخاسته از عالم مدرن از طرفی دیگر. سنگینی فقه و الهیات و البته دموکراسی و سکولاریسم.
♦️بیژن عبدالکریمی در کتاب "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" تلاش می کند به تمایز امر دینی و تعابیر مختلفی که از آن وجود دارد بپردازد. و به تفاوت امر دینی و دین به منزله "تئولوژی" به عنوان نظامی از گزاره ها، باورها و اعتقادات نهادینه شده ی تاریخی اشاره می کند. و مرادش از امر دینی را به منزله یک امکان در فراروی وجود آدمی و یک نحوه تحقق هستی انسانی معرفی می کند و از منظر ایشان انسان دینی یک نحوه تحقق انسان(در سطح جان واگزیستانس) در برابر سایر انحا تحقق وجود آدمی ست. متعلق اصلی امر دینی از سنخ مفاهیم نیست، ذات حقیقت، امری استعلایی و تعین ناپذیر است و امر دینی خانه کردن در همین حقیقت تعین ناپذیر است.
♦️با این توضیحات شاید بتوان نتیجه گرفت قصد عبدالکریمی در این پویهی نظری، تصفیه و تخلیهی امر دینی از سنگینی مفاهیم تئولوژیک بوده است. اما در یک رویکرد انتقادی به مواضع اخیر وی باید افزود عبدالکریمی با صحه گذاشتن بر نوعی الیتیسم افراطی و تذکار رسالت روشنفکری اصیل علی رغم اذعان نگارنده به وجود کثیری از هم افقی ها، گوییا ناخواسته نوعی اسانس و ذات بدان قائل شده است و به نظر می رسد با سنگین کردن بار مفهومی روشنفکری و نخبگی به جانب نوعی کیچ کوندرایی لغزیده است. در دیسکور کوندرایی هر یک از مفاهیم حائز اهمیتی چون دین، ملیت، عشق و ... می توانند به منزله ی بار سنگینی بر "سبکی فراموش شده هستی" در طول زمان به جهت تحمل ناپذیری آن تلقی و تبیین شوند.
شاید بشود با رویکردی انتقادی به جنبه هایی از روایت جناب عبدالکریمی و نه کلیت آنها در خصوص سه مورد از روایت های ایشان (در باب نسل زد، فروغ فرخزاد و هویت ایرانی) برخی ملاحظات تکمیلی را ابراز کرد.
♦️نسل جوان با اقبال به سبکی فراموش شده هستی ترجیح می دهند به مواریث "سنگین" پدران خویش پشت کنند. که من در جای خود به آسیب شناسی خطرات مترتب بر انقطاع از سنت و وضعیت نیهیلیستیک نسلهای بی تاریخ پرداخته ام.
در باب فروغ فرخزاد هم باید گفت فروغ در مقام یک زن و یک شاعر پیشرو با تجربهی مدرنیته به دنبال تذکار سرشت تصادفی و سبکی فراموش شده هستی بود.
در خصوص خرد ایرانی نیز شاید بتوان گفت علی رغم اینکه در عالم پیشامدرن قوام یافته است در مواجهه با سنتهای تاریخی و مواریث اسلامی چاشنی سبکی را در حد توان به میراث گذشتگان افزوده و از سنگینی آن کاسته است که ای بسا تعبیر اسلام ایرانی هانری کربن را بتوان در نسبت با این نوع رویکرد مورد خوانش قرار داد.
در بازخوانی هویت ایرانی ایضا بایستی از تحمیل بار سنگین یک روایت غالب از مفهوم ایرانیت (مثل روایت ایرانشهری) در سایه بصیرت کوندرایی پرهیز کرد.
♦️در مقام جمع بندی باید گفت قدر مسلم بدون توجه به امکانات سنت قهرا به توسعه و مدرنیته نمی رسیم اما در این میان بایستی برای احیای سنت از آن کیچ زدایی کنیم. جوانان و نسل جوان را به بازجست امکانات رهایی بخش سنت دعوت کنیم. از نخبه گرایی افراطی و ثنویت سازی فیلسوف-سیلیبریتی بپرهیزیم و از قائل شدن نوعی ذات و اسانس به روشنفکری و نخبگی بپرهیزیم. با تذکار سبکی فراموش شده هستی بگذاریم در این روزگار فرهنگ ما نیز نفسی تازه کند و جانی تازه بگیرد.
در این جستار تلاش شد در نهایت اجمال صرفا به طرح رئوس اهم مطالب اکتفا شود لذا دوستان علاقمند را به مطالعه منابع تکمیلی از جمله به کتاب هنر رمان کوندرا و مقالات امثال ریچارد رورتی در باب کوندرا ارجاع می دهیم.
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
♦️"کیچ" در بوطیقای میلان کوندرا به تحمیل بار سنگین بر هستی در مقابل "سبکی فراموش شده هستی" و "سرشت تصادفی هستی" اشاره دارد. میلان کوندرا در «هنر رمان» دربارهٔ این واژه نوشتهاست: "نگرش کیچ و رفتار کیچ وجود دارد. نیاز انسان کیچمنش(به آلمانی: Kitschmensch) به کیچ، عبارت است از نیاز به نگریستن خویشتن در آینهٔ دروغ زیباکننده، و بازشناختن خشنودانه و شادمانهٔ خویش در این آینه".
حال اگر بر سر عنوان این جستار تامل کنیم می توانیم عنصر رهایی بخش در خوانش کوندرایی از وضعیت ایران را در تذکار آموزهی "سبکی فراموش شده هستی" باز جوییم. سنگینی مفاهیم برخاسته از عالم سنت از طرفی و سنگینی مفاهیم برخاسته از عالم مدرن از طرفی دیگر. سنگینی فقه و الهیات و البته دموکراسی و سکولاریسم.
♦️بیژن عبدالکریمی در کتاب "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر" تلاش می کند به تمایز امر دینی و تعابیر مختلفی که از آن وجود دارد بپردازد. و به تفاوت امر دینی و دین به منزله "تئولوژی" به عنوان نظامی از گزاره ها، باورها و اعتقادات نهادینه شده ی تاریخی اشاره می کند. و مرادش از امر دینی را به منزله یک امکان در فراروی وجود آدمی و یک نحوه تحقق هستی انسانی معرفی می کند و از منظر ایشان انسان دینی یک نحوه تحقق انسان(در سطح جان واگزیستانس) در برابر سایر انحا تحقق وجود آدمی ست. متعلق اصلی امر دینی از سنخ مفاهیم نیست، ذات حقیقت، امری استعلایی و تعین ناپذیر است و امر دینی خانه کردن در همین حقیقت تعین ناپذیر است.
♦️با این توضیحات شاید بتوان نتیجه گرفت قصد عبدالکریمی در این پویهی نظری، تصفیه و تخلیهی امر دینی از سنگینی مفاهیم تئولوژیک بوده است. اما در یک رویکرد انتقادی به مواضع اخیر وی باید افزود عبدالکریمی با صحه گذاشتن بر نوعی الیتیسم افراطی و تذکار رسالت روشنفکری اصیل علی رغم اذعان نگارنده به وجود کثیری از هم افقی ها، گوییا ناخواسته نوعی اسانس و ذات بدان قائل شده است و به نظر می رسد با سنگین کردن بار مفهومی روشنفکری و نخبگی به جانب نوعی کیچ کوندرایی لغزیده است. در دیسکور کوندرایی هر یک از مفاهیم حائز اهمیتی چون دین، ملیت، عشق و ... می توانند به منزله ی بار سنگینی بر "سبکی فراموش شده هستی" در طول زمان به جهت تحمل ناپذیری آن تلقی و تبیین شوند.
شاید بشود با رویکردی انتقادی به جنبه هایی از روایت جناب عبدالکریمی و نه کلیت آنها در خصوص سه مورد از روایت های ایشان (در باب نسل زد، فروغ فرخزاد و هویت ایرانی) برخی ملاحظات تکمیلی را ابراز کرد.
♦️نسل جوان با اقبال به سبکی فراموش شده هستی ترجیح می دهند به مواریث "سنگین" پدران خویش پشت کنند. که من در جای خود به آسیب شناسی خطرات مترتب بر انقطاع از سنت و وضعیت نیهیلیستیک نسلهای بی تاریخ پرداخته ام.
در باب فروغ فرخزاد هم باید گفت فروغ در مقام یک زن و یک شاعر پیشرو با تجربهی مدرنیته به دنبال تذکار سرشت تصادفی و سبکی فراموش شده هستی بود.
در خصوص خرد ایرانی نیز شاید بتوان گفت علی رغم اینکه در عالم پیشامدرن قوام یافته است در مواجهه با سنتهای تاریخی و مواریث اسلامی چاشنی سبکی را در حد توان به میراث گذشتگان افزوده و از سنگینی آن کاسته است که ای بسا تعبیر اسلام ایرانی هانری کربن را بتوان در نسبت با این نوع رویکرد مورد خوانش قرار داد.
در بازخوانی هویت ایرانی ایضا بایستی از تحمیل بار سنگین یک روایت غالب از مفهوم ایرانیت (مثل روایت ایرانشهری) در سایه بصیرت کوندرایی پرهیز کرد.
♦️در مقام جمع بندی باید گفت قدر مسلم بدون توجه به امکانات سنت قهرا به توسعه و مدرنیته نمی رسیم اما در این میان بایستی برای احیای سنت از آن کیچ زدایی کنیم. جوانان و نسل جوان را به بازجست امکانات رهایی بخش سنت دعوت کنیم. از نخبه گرایی افراطی و ثنویت سازی فیلسوف-سیلیبریتی بپرهیزیم و از قائل شدن نوعی ذات و اسانس به روشنفکری و نخبگی بپرهیزیم. با تذکار سبکی فراموش شده هستی بگذاریم در این روزگار فرهنگ ما نیز نفسی تازه کند و جانی تازه بگیرد.
در این جستار تلاش شد در نهایت اجمال صرفا به طرح رئوس اهم مطالب اکتفا شود لذا دوستان علاقمند را به مطالعه منابع تکمیلی از جمله به کتاب هنر رمان کوندرا و مقالات امثال ریچارد رورتی در باب کوندرا ارجاع می دهیم.
عمری تمام هستی خود را گریستیم
روشن نشد کجای جهانیم کیستیم!
قرنی برای فتح جهان در کشاکش و
قرن دگر یقین همه مردیم، نیستیم
من دوست داشتم که نباشم از آن نخست
معلوم نیست آخر این قصه چیستیم
ما مثل یک عروسک کوکی در این مسیر
شاید بیایستیم و شاید نیایستیم
اما یقین کنید در این دشت پر ملال
عمری تمام بودن خود را گریستیم
https://www.instagram.com/p/CusYpCquDHI/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
روشن نشد کجای جهانیم کیستیم!
قرنی برای فتح جهان در کشاکش و
قرن دگر یقین همه مردیم، نیستیم
من دوست داشتم که نباشم از آن نخست
معلوم نیست آخر این قصه چیستیم
ما مثل یک عروسک کوکی در این مسیر
شاید بیایستیم و شاید نیایستیم
اما یقین کنید در این دشت پر ملال
عمری تمام بودن خود را گریستیم
https://www.instagram.com/p/CusYpCquDHI/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from جمهورى سوم
بیژن عبدالکریمی: بیان فلسفی مقاومت مذبوحانه پدرسالاری در برابر جنبش ژینا
🔴بیژن عبدالکریمی را به واسطه مصاحبه اخیرش با یورونیوز نمیتوان شماتت کرد. او سخنگوی فلسفی و خودآگاه تاریخ مذکر ماست که دارد نسبت به فروپاشی پدرسالاری زنهار میدهد. فلسفهی او بر خلاف بسیاری فلسفهدانان لفاظی نیست بلکه اشاره به بنیادهای حقیقت دارد: اما حقیقت دیروز و نه فردایی که ما انتظار میکشیم.
🔴اگر بخواهیم هایدگری سخن بگوییم بنیاد تمدن ما دین نیست بلکه تمدن دینی نام انکشاف عظیمی در تاریخ دیروز ما بود که اکنون در حال کشف حجاب آنیم. «حجاب» همان نماد گشتل قدسی ما بود که در پنوپتیکون ولایی وجود ایرانی را به ابژگی و اسارت کشیده بود. #ژینا نام انکشاف تازهای است که بر اقلیم برهوت ما طلوع کرده. سوژهی این تاریخ نوین فردایی «زن» و افق آن «زندهگی و آزادی» است.
🔴عبدالکریمی درست میگوید. تاریخ سنتی ما نازاست از زاییدن عزیزی چون ژینا و شیرزنان همرکابش. انسان، دموکراسی، آزادی و حقوق مدنی در خاک این تاریخ مذکر نمیروید. نور روشنایی و درخشش اختیار و هیجان آریگویی به زندهگی از سیاهچاله این پدرسالاری یارای فرار ندارد. این نام تاریخ است که در این اقلیم در حال دگرگونی است.
🔴«زن» بنیاد مفقود دموکراسیخواهی در ایران است. او نبود که تاریخ معاصر بیداری ما هم جز نوسازی سلطنت و تسلیح ولایت و اسلامی کردن ساواک و تکنیکی کردن عرفان ثمر یا بهتر بگویم زقوم تازهای حاصل نکرد. اکنون که «زن ناشزه» به صحنه آمده تا مذکر بودن «فتنهای» که همیشه مؤنث پنداشته شده بود رسوا کند، تازه لکنت زبان پارسی که در سایه قساوت پدرسالاری به زبان صغارت و بردگی مستحیل شده بود، برای تلفظ «کلمه طیبهی آزادی» جرأت یافته است.
♦️عبدالکریمی شاگرد صوفیان مرگاندیشی چون داوری اردکانی و سروش، و فیلسوف پدرسالاریست و طبیعیست که مردگان خو کرده به تاریکی را از فرارسیدن نور زندهگی هشدار میدهد. تاریخ تاریک مذکر ما رو به اتمام است و انکشاف فردا بالطبع فیلسوف و دین تازهای میخواهد که زنانه است.
🔴بیژن عبدالکریمی را به واسطه مصاحبه اخیرش با یورونیوز نمیتوان شماتت کرد. او سخنگوی فلسفی و خودآگاه تاریخ مذکر ماست که دارد نسبت به فروپاشی پدرسالاری زنهار میدهد. فلسفهی او بر خلاف بسیاری فلسفهدانان لفاظی نیست بلکه اشاره به بنیادهای حقیقت دارد: اما حقیقت دیروز و نه فردایی که ما انتظار میکشیم.
🔴اگر بخواهیم هایدگری سخن بگوییم بنیاد تمدن ما دین نیست بلکه تمدن دینی نام انکشاف عظیمی در تاریخ دیروز ما بود که اکنون در حال کشف حجاب آنیم. «حجاب» همان نماد گشتل قدسی ما بود که در پنوپتیکون ولایی وجود ایرانی را به ابژگی و اسارت کشیده بود. #ژینا نام انکشاف تازهای است که بر اقلیم برهوت ما طلوع کرده. سوژهی این تاریخ نوین فردایی «زن» و افق آن «زندهگی و آزادی» است.
🔴عبدالکریمی درست میگوید. تاریخ سنتی ما نازاست از زاییدن عزیزی چون ژینا و شیرزنان همرکابش. انسان، دموکراسی، آزادی و حقوق مدنی در خاک این تاریخ مذکر نمیروید. نور روشنایی و درخشش اختیار و هیجان آریگویی به زندهگی از سیاهچاله این پدرسالاری یارای فرار ندارد. این نام تاریخ است که در این اقلیم در حال دگرگونی است.
🔴«زن» بنیاد مفقود دموکراسیخواهی در ایران است. او نبود که تاریخ معاصر بیداری ما هم جز نوسازی سلطنت و تسلیح ولایت و اسلامی کردن ساواک و تکنیکی کردن عرفان ثمر یا بهتر بگویم زقوم تازهای حاصل نکرد. اکنون که «زن ناشزه» به صحنه آمده تا مذکر بودن «فتنهای» که همیشه مؤنث پنداشته شده بود رسوا کند، تازه لکنت زبان پارسی که در سایه قساوت پدرسالاری به زبان صغارت و بردگی مستحیل شده بود، برای تلفظ «کلمه طیبهی آزادی» جرأت یافته است.
♦️عبدالکریمی شاگرد صوفیان مرگاندیشی چون داوری اردکانی و سروش، و فیلسوف پدرسالاریست و طبیعیست که مردگان خو کرده به تاریکی را از فرارسیدن نور زندهگی هشدار میدهد. تاریخ تاریک مذکر ما رو به اتمام است و انکشاف فردا بالطبع فیلسوف و دین تازهای میخواهد که زنانه است.
Telegram
بیژن عبدالکریمی
بیژن عبدالکریمی: دموکراسی برای نسل زد در حد پفکنمکی است؛ سلبریتیها مثل جوش صورت میآیند و میروند
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد است. وی که دکتری خود را در دانشگاه مسلمان علیگر هند به پایان رسانده، از منتقدان نگاه سیاسی…
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد است. وی که دکتری خود را در دانشگاه مسلمان علیگر هند به پایان رسانده، از منتقدان نگاه سیاسی…
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
دوست و برادر جوان، پرشور و بسیار عزیزم، در نقد مصاحبه اخیر بنده با شبکه یورونیوز، یاداشتی انتقادی را منتشر ساختند با عنوان «بیژن عبدالکریمی: بیان فلسفی مقاومت مذبوحانه پدرسالاری در برابر جنبش ژینا»، و با ارسال آن به بنده طی پیامی کوتاهی اشاره کردند که «امیدوارم نرنجیده باشید از این نقد من!». یاداشت زیر پاسخ اینجانب به این نازنین دوست عزیزمان، در مقام یکی از صدها نمایندگان جنبش موسوم به ژیناست.
آقای بادامچی عزیز! سلام. خیر. از دست شما و ده ها دوستان نقاد و نازنینی چون شما به هیج وجه رنجیده خاطر که نیستم، هیچ، بلکه از یکایکتان که متن بنده را قابل نقد دانسته اید سپاسگزارم. اما واقع مطلب این است که نوشته شما، مثل یاداشت های انتقادیایی که هر روز و هر ساعت و هر دقیقه و هر ثانیه هزاران نمونه اش در فضاهای مجازی انتشار می یابد صرفاً تولید مجموعه ای از برچسب هاست و نه چیزی بیش از این. لذا آنها را نمی توان نشانه ای از ظهور نوعی عقلانیت و بسط تفکر انتقادی در این سرزمین تلقی کرد. در کل در متن انتقادی اخیر شما، همچون خیل انبوه یاداشت های انتقادی هیچ گونه استدلال یا توصیف پدیدارشناسانه ای دیده نمی شود و امری را آشکار نمی سازد و مجال دیده نشدن پدیداری را برای مخاطب فراهم نمی آورد. ساختن القاب امری دلبخواهانه و گزافی است و هر کس می تواند به هر کس دیگری مشتی القاب و صفت را نثار کند. مثل این که به کسی بگوییم کره خر، الاغ، کرگدن، بیشعور، مادر فلان و خواهر فلا ن... . در این فحاشی ها و القاب هیچ گونه معیار و ضابطه ای عقلانی و منطقی وجود ندارد و صرفاً بیانگر وجود خشم و کینه و غلیان هیجانات است و هیچ ملت و هیچ جنبشی با خشم و غضب و احساسات گرایی به جایی نرسیده و نخواهد رسید. جسارتاً باید بگویم این گونه برچسب زدن ها و القاب نثار کردن ها نامش هر چه باشد، تفکر نیست. اجازه دهید مطلب شما را یکبار با هم مرور کنیم. مدعیات اصلی شما چنین است:
1. «بیژن عبدالکریمی سخنگوی فلسفی و خودآگاه تاریخ مذکر است» . اما برای بنده یا دیگر مخاطبان توضیح نداده اید که تاریخ مذکر چیست و تاریخ مونث کدام؟ و آیا تاریخ اساساً قابل اتصاف به این اوصاف هست یا نه، و بر اساس چه موازینی؟ 2. «فلسفه عبدالکریمی اشاره به حقیقت دیروز و نه فردایی دارد». اما برای مخاطبان خود روشن نفرموده اید که تاریخ دیروزی و تاریخ فردایی چیست و آیا شما این مفاهیم را به همان معنای فردیدی به کار می برید یا کاربرد مفاهیم فردیدی در سیاق جنبش موسوم به ژینا امری گزافی و دلبخواهانه و ژورنالیستی و نوعی بازی زبانی است؟
3. «حجاب همان نماد گشتل قدسی ما بود که در پنوپتیکون ولایی وجود ایرانی را به ابژگی و اسارت کشیده بود». آیا فکر نمی کنید این جمله ای که برای بسیاری از اذهان هیچ تصوری را ایجاد نمی کند، در حد یکی دو خط توضیح لازم داشت؟ به نظر می رسد نسل و نقادانی چون شما بی صبرتر و بی حوصله تر از آنند که برای اثبات مدعیاتشان به نوشتن حتی یکی دو خط توضیح مبادرت ورزند و مخاطبان خود را حتی از یکی دو خط توضیح محروم می کنند. 4. «عبدالکریمی شاگرد صوفیان مرگاندیشی چون داوری اردکانی و سروش، و فیلسوف پدرسالاریست». چه سهل و ساده و بی هیچ توضیحی صوفیان بزرگ ما و متفکرانی چون حافظ و مولانا و عطار و سنایی و نظامی را مرگ اندیش، البته در معنای منفی و تحقیرآمیز آن، گرفته اید و چه سهل و ساده مرا در جوار اساتیدم و داوری را در کنار سروش و هر سه را در کنار متفکران بزرگ قوم و خرد ایرانی نهاده اید؟
برای نسل شما و همه نسل های جوان و برای جنبش اجتماعی تان از صمیم قلب آرزوی توفیق دارم، لیکن آموخته ها و تجربیات اجتماعی، تاریخی، فلسفی و فرهنگی من به اینجانب اجازه نمی دهند که مسیر و روندی را که شما در پیش گرفته اید خیلی جدی و اصیل تلقی کنم، از این بابت از همه شما و از همه جوانان و دختران و پسران دوست داشتنی و سرکوب شدۀ تاریخ مذکر دیروزی سرزمینم عذرخواهم. بیژن عبدالکریمی
23/4/1402
آقای بادامچی عزیز! سلام. خیر. از دست شما و ده ها دوستان نقاد و نازنینی چون شما به هیج وجه رنجیده خاطر که نیستم، هیچ، بلکه از یکایکتان که متن بنده را قابل نقد دانسته اید سپاسگزارم. اما واقع مطلب این است که نوشته شما، مثل یاداشت های انتقادیایی که هر روز و هر ساعت و هر دقیقه و هر ثانیه هزاران نمونه اش در فضاهای مجازی انتشار می یابد صرفاً تولید مجموعه ای از برچسب هاست و نه چیزی بیش از این. لذا آنها را نمی توان نشانه ای از ظهور نوعی عقلانیت و بسط تفکر انتقادی در این سرزمین تلقی کرد. در کل در متن انتقادی اخیر شما، همچون خیل انبوه یاداشت های انتقادی هیچ گونه استدلال یا توصیف پدیدارشناسانه ای دیده نمی شود و امری را آشکار نمی سازد و مجال دیده نشدن پدیداری را برای مخاطب فراهم نمی آورد. ساختن القاب امری دلبخواهانه و گزافی است و هر کس می تواند به هر کس دیگری مشتی القاب و صفت را نثار کند. مثل این که به کسی بگوییم کره خر، الاغ، کرگدن، بیشعور، مادر فلان و خواهر فلا ن... . در این فحاشی ها و القاب هیچ گونه معیار و ضابطه ای عقلانی و منطقی وجود ندارد و صرفاً بیانگر وجود خشم و کینه و غلیان هیجانات است و هیچ ملت و هیچ جنبشی با خشم و غضب و احساسات گرایی به جایی نرسیده و نخواهد رسید. جسارتاً باید بگویم این گونه برچسب زدن ها و القاب نثار کردن ها نامش هر چه باشد، تفکر نیست. اجازه دهید مطلب شما را یکبار با هم مرور کنیم. مدعیات اصلی شما چنین است:
1. «بیژن عبدالکریمی سخنگوی فلسفی و خودآگاه تاریخ مذکر است» . اما برای بنده یا دیگر مخاطبان توضیح نداده اید که تاریخ مذکر چیست و تاریخ مونث کدام؟ و آیا تاریخ اساساً قابل اتصاف به این اوصاف هست یا نه، و بر اساس چه موازینی؟ 2. «فلسفه عبدالکریمی اشاره به حقیقت دیروز و نه فردایی دارد». اما برای مخاطبان خود روشن نفرموده اید که تاریخ دیروزی و تاریخ فردایی چیست و آیا شما این مفاهیم را به همان معنای فردیدی به کار می برید یا کاربرد مفاهیم فردیدی در سیاق جنبش موسوم به ژینا امری گزافی و دلبخواهانه و ژورنالیستی و نوعی بازی زبانی است؟
3. «حجاب همان نماد گشتل قدسی ما بود که در پنوپتیکون ولایی وجود ایرانی را به ابژگی و اسارت کشیده بود». آیا فکر نمی کنید این جمله ای که برای بسیاری از اذهان هیچ تصوری را ایجاد نمی کند، در حد یکی دو خط توضیح لازم داشت؟ به نظر می رسد نسل و نقادانی چون شما بی صبرتر و بی حوصله تر از آنند که برای اثبات مدعیاتشان به نوشتن حتی یکی دو خط توضیح مبادرت ورزند و مخاطبان خود را حتی از یکی دو خط توضیح محروم می کنند. 4. «عبدالکریمی شاگرد صوفیان مرگاندیشی چون داوری اردکانی و سروش، و فیلسوف پدرسالاریست». چه سهل و ساده و بی هیچ توضیحی صوفیان بزرگ ما و متفکرانی چون حافظ و مولانا و عطار و سنایی و نظامی را مرگ اندیش، البته در معنای منفی و تحقیرآمیز آن، گرفته اید و چه سهل و ساده مرا در جوار اساتیدم و داوری را در کنار سروش و هر سه را در کنار متفکران بزرگ قوم و خرد ایرانی نهاده اید؟
برای نسل شما و همه نسل های جوان و برای جنبش اجتماعی تان از صمیم قلب آرزوی توفیق دارم، لیکن آموخته ها و تجربیات اجتماعی، تاریخی، فلسفی و فرهنگی من به اینجانب اجازه نمی دهند که مسیر و روندی را که شما در پیش گرفته اید خیلی جدی و اصیل تلقی کنم، از این بابت از همه شما و از همه جوانان و دختران و پسران دوست داشتنی و سرکوب شدۀ تاریخ مذکر دیروزی سرزمینم عذرخواهم. بیژن عبدالکریمی
23/4/1402
Forwarded from جمهورى سوم
جنبش ژینا اصیلتر است از سنتگرایی ایدئولوژیک شما
در پاسخ مرقومه دکتر بیژن عبدالکریمی
✍️محمدحسین بادامچی
🔴دکتر بیژن عبدالکریمی که انصافا از معدود فیلسوفانی است که لفاظی نمیکند و از معدود صاحبان اندیشه که نان به نرخ روز نمیخورد، در پاسخ نقدی که برایشان ارسال کردم الحمدلله بدون آنکه رنجشی برایشان حاصل شده باشد بزرگوارانه نکاتی چند را به این دانشجوی جامعهشناسی که دل در گروی جنبش زیبای زنان ایران دارم متذکر شدند.
🔴در مقدمه حضرت استاد همچون دیگر صوفی-روشنفکرانی که به تعبیر سیدجواد طباطبایی در دوره حضیض تمدنی ما و زوال اندیشه سیاسی متفکران قوم شدهاند، دیدگاه خود را حقیقت تام و تفکر اصیل و باقی تأملات و از جمله نقد حقیر را از جنس «برچسبزنی و فحاشی دلبخواهانه و گزافی و هیجانی و احساسی و غیرعقلانی» قلمداد کردهاند. واقعیت این است که از قضا «فحش» از جمله در سیاق رکیکی که توسط دانشجویان شریف دانشگاه شریف در جریان حوادث جنبش ژینا فریاد زده شد، در شرایط کنونی ایران به هیچ وجه برچسب یا بیانی هیجانی نیست بلکه در تقابل با بیریشگی و پوچی گفتار رسمی به اصیلترین شکل بیان درد و رنج و اعتراض اگزیستانسیل تبدیل شده است که در اسارت جهنمی نیهیلیسم قدسی، هیچ روش معنادار دیگری برای بیان غیریت، گسست و امید خود به آزادی و زندهگی نمییابد. حضرت استاد خود بهتر میدانند که این نوع از فحاشی -که البته نسبتی با متن من که هنوز آلوده مفهومپردازیهای مذکر است ندارد- خود نوعی زیست و استراتژی زنانه و منعکسکننده معرفتشناسی فمینیستیایست که در اعتراض به قرنها تخطئهی طرز فکر و شور زندگی زنانه به مثابه امر احساسی و هیجانی توسط پدرسالاری، برای اولین بار جرأت یافته که هستی مطرودشدهی خود را بدون اعتنا به قضاوتهای نخبهگرایانهی روشنفکران مدرسی با خشمی زایا و افقگشا اظهار کند.
🔴در موارد بعدی دکتر عبدالکریمی چهار مورد مشخص را در نقد -که نه و بهتر است بگوییم در تلاش برای به هیچ گرفتن مطالب گفتهشده و حفظ موقعیت خدشهناپذیر «اصالت» در جایگاه قدسی صوفی-روشنفکر قوم- متذکر شدهاند. در مورد اول و سوم تعریض ایشان به عدم ایضاح تعابیری چون تاریخ مذکر و پنوپتیکون ولایی است که در نقد آمده و حال آنکه هردوی این موارد حاوی لینکی است به توضیح این تعابیر در یادداشتهای پیشین نگارنده، از جمله ارجاع به فرهنگ مذکر رضا براهنی و زندان سراسربین فوکو و فهم تکنیکی از دین در اسلام سنتی و اسلامگرایی بویژه در جهت طرد، انقیاد و بهرهکشی زنان.
🔴در مورد دوم حضرت استاد تشکیک کردهاند که چگونه میتوان تعبیر دیروز و فردا را خارج از سیاق فردیدی به کار برد. اختلاف اساسی همینجاست که وجه ایدئولوژیک و اقتدارگرای فلسفهورزی عبدالکریمی را آشکار میکند گویی که حقیقت فراتاریخی وحی منزلی یکسره تحت تملک اوست و بقیه برای اطلاع از آخرین اوضاع تحول تاریخ باید نزد وی تلمذ کنند. این همان فلسفهی پدرسالاریست که در ائتلاف با پدرسالاری سیاسی خود را ذات و بنیاد عالم میداند و هر رویدادی ولو در عظمت جنبش ژینا را اتفاق بیاهمیت و مبتذلی در سطح تلقی کرده مأموریت خود را ترساندن جوانان از نور آزادی و تازگی تنفسِ بیرون دیوارهای تاریک «خانواده-دولت امن سنتی» تعریف کرده است.
🔴در مورد چهارم ایشان ابراز شگفتی کردهاند که چطور ایشان و سروش و داوری اردکانی و دیگر صوفیان قوم را در یک گروه نهادهام. اما من از شگفتی استاد متعجب نمیشوم چون خوب میفهمم که نخبگان نسل قبل چنان به پارادایم حقیقت-قدرت پدرسالارشان خو کردهاند که نمیتوانند بپذیرند کسی بیرون خانهی امن آنها نشسته باشد و مرگاندیشی بنیادین صوفیانهشان را افشا کند. مگر نه آنکه داوری اردکانی و سروش و عبدالکریمی با همه تفاوتهایشان عرفان و امر قدسی را بالاترین ارزش حیات دانسته و انسان را فدایی خدا خواستهاند و نه خدا را پشتیبان شکوفایی انسان در همین جهان؟
♦️در پایان مرقومه، عبدالکریمی از موضعی حق به جانب و بالا به پایین، موضع سیاسی محافظهکارانهاش در قبال حرکت تحولخواهانه زنان و جوانان را تکرار میکند. او اگرچه میکوشد به نحوی تنزهطلبانه موضع سیاسی خود را فرع بر فلسفهی فاخر خود بنمایاند، چرخش تبارشناسانه به ما میگوید که برعکس دیدگاه فلسفی او انعکاس موضع سیاسی ارتجاعی اوست. سنتگرایی عبدالکریمی ایدئولوژی ضد انقلابی حفظ سلطنت در دهه پنجاه شمسی بوده و هنوز که هنوز است همین کارکرد خود را ادامه میدهد.
در پاسخ مرقومه دکتر بیژن عبدالکریمی
✍️محمدحسین بادامچی
🔴دکتر بیژن عبدالکریمی که انصافا از معدود فیلسوفانی است که لفاظی نمیکند و از معدود صاحبان اندیشه که نان به نرخ روز نمیخورد، در پاسخ نقدی که برایشان ارسال کردم الحمدلله بدون آنکه رنجشی برایشان حاصل شده باشد بزرگوارانه نکاتی چند را به این دانشجوی جامعهشناسی که دل در گروی جنبش زیبای زنان ایران دارم متذکر شدند.
🔴در مقدمه حضرت استاد همچون دیگر صوفی-روشنفکرانی که به تعبیر سیدجواد طباطبایی در دوره حضیض تمدنی ما و زوال اندیشه سیاسی متفکران قوم شدهاند، دیدگاه خود را حقیقت تام و تفکر اصیل و باقی تأملات و از جمله نقد حقیر را از جنس «برچسبزنی و فحاشی دلبخواهانه و گزافی و هیجانی و احساسی و غیرعقلانی» قلمداد کردهاند. واقعیت این است که از قضا «فحش» از جمله در سیاق رکیکی که توسط دانشجویان شریف دانشگاه شریف در جریان حوادث جنبش ژینا فریاد زده شد، در شرایط کنونی ایران به هیچ وجه برچسب یا بیانی هیجانی نیست بلکه در تقابل با بیریشگی و پوچی گفتار رسمی به اصیلترین شکل بیان درد و رنج و اعتراض اگزیستانسیل تبدیل شده است که در اسارت جهنمی نیهیلیسم قدسی، هیچ روش معنادار دیگری برای بیان غیریت، گسست و امید خود به آزادی و زندهگی نمییابد. حضرت استاد خود بهتر میدانند که این نوع از فحاشی -که البته نسبتی با متن من که هنوز آلوده مفهومپردازیهای مذکر است ندارد- خود نوعی زیست و استراتژی زنانه و منعکسکننده معرفتشناسی فمینیستیایست که در اعتراض به قرنها تخطئهی طرز فکر و شور زندگی زنانه به مثابه امر احساسی و هیجانی توسط پدرسالاری، برای اولین بار جرأت یافته که هستی مطرودشدهی خود را بدون اعتنا به قضاوتهای نخبهگرایانهی روشنفکران مدرسی با خشمی زایا و افقگشا اظهار کند.
🔴در موارد بعدی دکتر عبدالکریمی چهار مورد مشخص را در نقد -که نه و بهتر است بگوییم در تلاش برای به هیچ گرفتن مطالب گفتهشده و حفظ موقعیت خدشهناپذیر «اصالت» در جایگاه قدسی صوفی-روشنفکر قوم- متذکر شدهاند. در مورد اول و سوم تعریض ایشان به عدم ایضاح تعابیری چون تاریخ مذکر و پنوپتیکون ولایی است که در نقد آمده و حال آنکه هردوی این موارد حاوی لینکی است به توضیح این تعابیر در یادداشتهای پیشین نگارنده، از جمله ارجاع به فرهنگ مذکر رضا براهنی و زندان سراسربین فوکو و فهم تکنیکی از دین در اسلام سنتی و اسلامگرایی بویژه در جهت طرد، انقیاد و بهرهکشی زنان.
🔴در مورد دوم حضرت استاد تشکیک کردهاند که چگونه میتوان تعبیر دیروز و فردا را خارج از سیاق فردیدی به کار برد. اختلاف اساسی همینجاست که وجه ایدئولوژیک و اقتدارگرای فلسفهورزی عبدالکریمی را آشکار میکند گویی که حقیقت فراتاریخی وحی منزلی یکسره تحت تملک اوست و بقیه برای اطلاع از آخرین اوضاع تحول تاریخ باید نزد وی تلمذ کنند. این همان فلسفهی پدرسالاریست که در ائتلاف با پدرسالاری سیاسی خود را ذات و بنیاد عالم میداند و هر رویدادی ولو در عظمت جنبش ژینا را اتفاق بیاهمیت و مبتذلی در سطح تلقی کرده مأموریت خود را ترساندن جوانان از نور آزادی و تازگی تنفسِ بیرون دیوارهای تاریک «خانواده-دولت امن سنتی» تعریف کرده است.
🔴در مورد چهارم ایشان ابراز شگفتی کردهاند که چطور ایشان و سروش و داوری اردکانی و دیگر صوفیان قوم را در یک گروه نهادهام. اما من از شگفتی استاد متعجب نمیشوم چون خوب میفهمم که نخبگان نسل قبل چنان به پارادایم حقیقت-قدرت پدرسالارشان خو کردهاند که نمیتوانند بپذیرند کسی بیرون خانهی امن آنها نشسته باشد و مرگاندیشی بنیادین صوفیانهشان را افشا کند. مگر نه آنکه داوری اردکانی و سروش و عبدالکریمی با همه تفاوتهایشان عرفان و امر قدسی را بالاترین ارزش حیات دانسته و انسان را فدایی خدا خواستهاند و نه خدا را پشتیبان شکوفایی انسان در همین جهان؟
♦️در پایان مرقومه، عبدالکریمی از موضعی حق به جانب و بالا به پایین، موضع سیاسی محافظهکارانهاش در قبال حرکت تحولخواهانه زنان و جوانان را تکرار میکند. او اگرچه میکوشد به نحوی تنزهطلبانه موضع سیاسی خود را فرع بر فلسفهی فاخر خود بنمایاند، چرخش تبارشناسانه به ما میگوید که برعکس دیدگاه فلسفی او انعکاس موضع سیاسی ارتجاعی اوست. سنتگرایی عبدالکریمی ایدئولوژی ضد انقلابی حفظ سلطنت در دهه پنجاه شمسی بوده و هنوز که هنوز است همین کارکرد خود را ادامه میدهد.
Telegram
جمهورى سوم
دوست و برادر جوان، پرشور و بسیار عزیزم، در نقد مصاحبه اخیر بنده با شبکه یورونیوز، یاداشتی انتقادی را منتشر ساختند با عنوان «بیژن عبدالکریمی: بیان فلسفی مقاومت مذبوحانه پدرسالاری در برابر جنبش ژینا»، و با ارسال آن به بنده طی پیامی کوتاهی اشاره کردند که «امیدوارم…
Forwarded from برنامهٔ تلویزیونی «شیوه»
🔺مناظرهٔ زنده با موضوع «فروپاشی اجتماعی؛ پروژه یا واقعیت؟»
🔺با حضور علیرضا شجاعیزند و تقی آزاد ارمکی
📍شنبه ۲۴ تیر، ساعت ۲۲:۳۰، شبکهٔ چهار سیما
@Shiveh_tv4
🔺با حضور علیرضا شجاعیزند و تقی آزاد ارمکی
📍شنبه ۲۴ تیر، ساعت ۲۲:۳۰، شبکهٔ چهار سیما
@Shiveh_tv4
عصر دوشنبههای مجله بخارا
هفدهمین نشست عصر دوشنبههای مجله بخارا اختصاص یافته است به نقد و بررسی کتاب «پرتابهای فلسفه» تالیف محمدمهدی اردبیلی که از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
این مراسم در ساعت پنج بعداز ظهر دوشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۲ در محل موسسه فرهنگی هنری ققنوس (راوی دوران) با حضور: رضا نجفزاده، حسین شقاقی، زهره حسینزادگان و علی دهباشی برگزار میشود.
کتاب «پرتابهای فلسفه» همگی یادداشتهای فلسفی هستند که به میانه جهان پرتاب شدهاند. آنچه به متون این کتاب اصالت میبخشد، ماهیت یادداشتگونه آنهاست. این یادداشتها محصول مواجههای ویژه با جهان است که حول اینجا و اکنون خاصی صورت گرفته و ذیل نام خاصی بازنمایی شده است. یادداشتهای کتاب بیش از آنکه محصول انتخاب شخصی نویسنده باشد، محصول زمانه تکهپاره ما، زمانه زوال و فروپاشی است.
موسسه فرهنگی و هنری ققنوس (راوی دوران): خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه شفیعی، پلاک یک
هفدهمین نشست عصر دوشنبههای مجله بخارا اختصاص یافته است به نقد و بررسی کتاب «پرتابهای فلسفه» تالیف محمدمهدی اردبیلی که از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
این مراسم در ساعت پنج بعداز ظهر دوشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۲ در محل موسسه فرهنگی هنری ققنوس (راوی دوران) با حضور: رضا نجفزاده، حسین شقاقی، زهره حسینزادگان و علی دهباشی برگزار میشود.
کتاب «پرتابهای فلسفه» همگی یادداشتهای فلسفی هستند که به میانه جهان پرتاب شدهاند. آنچه به متون این کتاب اصالت میبخشد، ماهیت یادداشتگونه آنهاست. این یادداشتها محصول مواجههای ویژه با جهان است که حول اینجا و اکنون خاصی صورت گرفته و ذیل نام خاصی بازنمایی شده است. یادداشتهای کتاب بیش از آنکه محصول انتخاب شخصی نویسنده باشد، محصول زمانه تکهپاره ما، زمانه زوال و فروپاشی است.
موسسه فرهنگی و هنری ققنوس (راوی دوران): خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه شفیعی، پلاک یک
🛑تهدیدات فزایندهی تورم افسار گسیخته!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
♦️تورم افسارگسیخته، کوچک شدن سفره های خانواده ها و تخلیه ی سبدهای خانوار از اقلام ضروری برای تامین سلامت اعضا؛ تنها سلامت جسمی شهروندان را تهدید نمی کند بلکه بهداشت روانی ایشان را نیز تضعیف می کند و با روند صعودی قیمت ها و گرانی های سرسام آور، کنشگران اجتماعی را نسبت به دولتمردان و کارآمدی تصمیمات ایشان بیش از پیش بی اعتماد می کند و زمینه ی سو استفاده ی بدخواهان ملت را فراهم می آورد و همین می تواند در صورت مهار نشدن در میان مدت حتی به تهدیدات امنیتی بیانجامد.
♦️نگارنده که در تمام این سالیان، مهم ترین خطر پیش روی آینده ی این جامعه را افزایش شکاف های اجتماعی تلقی می کرده است و به هر مناسبتی در اهمیت ارتقا انسجام اجتماعی در کشور سخن رانده است و حتی نتایج مشاهدات و تحقیقاتش را در قالب کتاب "گفتمان وفاق" صورت بندی نموده و در اختیار مخاطبان نهاده است، مع الاسف امروز روند لجام گسیخته ی گرانی ها را از مهمترین عوامل تعمیق شکاف دولت-ملت می داند که علی التحقیق به موج نارضایتی ها و تجمعات مطالبه گری از جمله مطالبات صنفی دامن می زند.
♦️حتی در خصوص مطالبات به ظاهر غیر اقتصادی از جمله "آزادی" که در واقع خواست آزادی درانتخاب سبک زندگی هست؛ عامل اقتصادی نقش بسیار پر رنگی بازی می کند؛ چرا که در صورت تمتع بیشتر امکان تحقق سبک زندگی مطلوب هم برای افراد طبعا ارتقا می یابد و دست ایشان برای هزینه کردن به نحوی که مطلوب خودشان است بازتر است.
جدای از نگرانی ها برای آینده ی فرزندان از منظر اجتماعی و اقتصادی، وجود فاصله های فاحش طبقاتی و برخی کج سلیقگی ها و ویژه خواری ها احساسات مردم را بیشتر تهیج می کند و تهدید مذکور را برجسته تر می نماید.
♦️به عنوان دانش آموخته ی جامعه شناسی مسئولین و متولیان امور را نسبت به عواقب و پیامدهای ناخواسته ی گرانی های متورم تذکار می دهم. با آرزوی ایرانی آباد برای مردم ستم کش و توفیق خدمت برای مسئولین راستین؛ امیدوارم علاج واقعه را پیش از وقوع تمهید کرده از بی نظمی های محتمل پیشگیری به عمل بیاوریم. حرف آخر اینکه؛ عدم نزدیکی به تحقق شعار سال در راستای مهار تورم؛ همه ی ما را از اهداف مان دور خواهد کرد!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
♦️تورم افسارگسیخته، کوچک شدن سفره های خانواده ها و تخلیه ی سبدهای خانوار از اقلام ضروری برای تامین سلامت اعضا؛ تنها سلامت جسمی شهروندان را تهدید نمی کند بلکه بهداشت روانی ایشان را نیز تضعیف می کند و با روند صعودی قیمت ها و گرانی های سرسام آور، کنشگران اجتماعی را نسبت به دولتمردان و کارآمدی تصمیمات ایشان بیش از پیش بی اعتماد می کند و زمینه ی سو استفاده ی بدخواهان ملت را فراهم می آورد و همین می تواند در صورت مهار نشدن در میان مدت حتی به تهدیدات امنیتی بیانجامد.
♦️نگارنده که در تمام این سالیان، مهم ترین خطر پیش روی آینده ی این جامعه را افزایش شکاف های اجتماعی تلقی می کرده است و به هر مناسبتی در اهمیت ارتقا انسجام اجتماعی در کشور سخن رانده است و حتی نتایج مشاهدات و تحقیقاتش را در قالب کتاب "گفتمان وفاق" صورت بندی نموده و در اختیار مخاطبان نهاده است، مع الاسف امروز روند لجام گسیخته ی گرانی ها را از مهمترین عوامل تعمیق شکاف دولت-ملت می داند که علی التحقیق به موج نارضایتی ها و تجمعات مطالبه گری از جمله مطالبات صنفی دامن می زند.
♦️حتی در خصوص مطالبات به ظاهر غیر اقتصادی از جمله "آزادی" که در واقع خواست آزادی درانتخاب سبک زندگی هست؛ عامل اقتصادی نقش بسیار پر رنگی بازی می کند؛ چرا که در صورت تمتع بیشتر امکان تحقق سبک زندگی مطلوب هم برای افراد طبعا ارتقا می یابد و دست ایشان برای هزینه کردن به نحوی که مطلوب خودشان است بازتر است.
جدای از نگرانی ها برای آینده ی فرزندان از منظر اجتماعی و اقتصادی، وجود فاصله های فاحش طبقاتی و برخی کج سلیقگی ها و ویژه خواری ها احساسات مردم را بیشتر تهیج می کند و تهدید مذکور را برجسته تر می نماید.
♦️به عنوان دانش آموخته ی جامعه شناسی مسئولین و متولیان امور را نسبت به عواقب و پیامدهای ناخواسته ی گرانی های متورم تذکار می دهم. با آرزوی ایرانی آباد برای مردم ستم کش و توفیق خدمت برای مسئولین راستین؛ امیدوارم علاج واقعه را پیش از وقوع تمهید کرده از بی نظمی های محتمل پیشگیری به عمل بیاوریم. حرف آخر اینکه؛ عدم نزدیکی به تحقق شعار سال در راستای مهار تورم؛ همه ی ما را از اهداف مان دور خواهد کرد!
دوست جامعه شناس و فرهیختهام؛ لطفا فکت بیاورید!
https://t.me/sociologicalperspectives/2994
جامعه شناس پیشرو جناب دکتر بادامچی طی یادداشتی به نقد آرای دکتر بیژن عبدالکریمی پرداخته اند اما به جهت فقدان ادله؛ و عدم ارائه فکت، به سختی بتوان نام نقد به این یادداشت داد؛ هر چند یادداشت با قلمی ادبی و مخاطب پسند و البته با صراحت لهجه نگاشته شده باشد تا جایی که جانب حرمت فرونگذاشته شود. حقیقتا جانب انصاف را باید رعایت کرد نمی توان مواضع ایشان را در کنار انتقادات شعاری و پوپولیستی صرف قرار داد.
به عنوان همکار ایشان در ساحت جامعه شناسی در خواست دارم ضمن اینکه صراحت لهجه ی خویش را در نقد و نقادی حفظ می فرمایند در خصوص مواردی که به(آرای) دکتر عبدالکریمی نسبت دادند از مجموعه ی آثار و از متن مصاحبه های ایشان به نحو روشمند و مستدل ارجاعات و استنادات لازم را در اختیار مخاطبان قرار دهند از جمله در خصوص موارد زیر که در متن ایشان آمده است:
- عبدالکریمی سخنگوی فلسفی و خودآگاه تاریخ مذکر ماست که دارد نسبت به فروپاشی پدرسالاری زنهار میدهد. فلسفهی او بر خلاف بسیاری فلسفهدانان لفاظی نیست بلکه اشاره به بنیادهای حقیقت دارد: اما حقیقت دیروز و نه فردایی که ما انتظار میکشیم.
- عبدالکریمی درست میگوید. تاریخ سنتی ما نازاست از زاییدن عزیزی چون ژینا و شیرزنان همرکابش. انسان، دموکراسی، آزادی و حقوق مدنی در خاک این تاریخ مذکر نمیروید. نور روشنایی و درخشش اختیار و هیجان آریگویی به زندهگی از سیاهچاله این پدرسالاری یارای فرار ندارد. این نام تاریخ است که در این اقلیم در حال دگرگونی است.
-️عبدالکریمی شاگرد صوفیان مرگاندیشی چون داوری اردکانی و سروش، و فیلسوف پدرسالاریست ...
با امید شکل گیری گفتگوهای سازنده میان اهالی علوم انسانی و اجتماعی و اهالی دغدغهمند فلسفه کشور؛
محمدحسن علایی
۲۵ تیر ۱۴۰۲
https://t.me/sociologicalperspectives/2994
جامعه شناس پیشرو جناب دکتر بادامچی طی یادداشتی به نقد آرای دکتر بیژن عبدالکریمی پرداخته اند اما به جهت فقدان ادله؛ و عدم ارائه فکت، به سختی بتوان نام نقد به این یادداشت داد؛ هر چند یادداشت با قلمی ادبی و مخاطب پسند و البته با صراحت لهجه نگاشته شده باشد تا جایی که جانب حرمت فرونگذاشته شود. حقیقتا جانب انصاف را باید رعایت کرد نمی توان مواضع ایشان را در کنار انتقادات شعاری و پوپولیستی صرف قرار داد.
به عنوان همکار ایشان در ساحت جامعه شناسی در خواست دارم ضمن اینکه صراحت لهجه ی خویش را در نقد و نقادی حفظ می فرمایند در خصوص مواردی که به(آرای) دکتر عبدالکریمی نسبت دادند از مجموعه ی آثار و از متن مصاحبه های ایشان به نحو روشمند و مستدل ارجاعات و استنادات لازم را در اختیار مخاطبان قرار دهند از جمله در خصوص موارد زیر که در متن ایشان آمده است:
- عبدالکریمی سخنگوی فلسفی و خودآگاه تاریخ مذکر ماست که دارد نسبت به فروپاشی پدرسالاری زنهار میدهد. فلسفهی او بر خلاف بسیاری فلسفهدانان لفاظی نیست بلکه اشاره به بنیادهای حقیقت دارد: اما حقیقت دیروز و نه فردایی که ما انتظار میکشیم.
- عبدالکریمی درست میگوید. تاریخ سنتی ما نازاست از زاییدن عزیزی چون ژینا و شیرزنان همرکابش. انسان، دموکراسی، آزادی و حقوق مدنی در خاک این تاریخ مذکر نمیروید. نور روشنایی و درخشش اختیار و هیجان آریگویی به زندهگی از سیاهچاله این پدرسالاری یارای فرار ندارد. این نام تاریخ است که در این اقلیم در حال دگرگونی است.
-️عبدالکریمی شاگرد صوفیان مرگاندیشی چون داوری اردکانی و سروش، و فیلسوف پدرسالاریست ...
با امید شکل گیری گفتگوهای سازنده میان اهالی علوم انسانی و اجتماعی و اهالی دغدغهمند فلسفه کشور؛
محمدحسن علایی
۲۵ تیر ۱۴۰۲
Telegram
رویکردهای جامعه شناختی؛ "گفتمان وفاق"
بیژن عبدالکریمی: بیان فلسفی مقاومت مذبوحانه پدرسالاری در برابر جنبش ژینا
🔴بیژن عبدالکریمی را به واسطه مصاحبه اخیرش با یورونیوز نمیتوان شماتت کرد. او سخنگوی فلسفی و خودآگاه تاریخ مذکر ماست که دارد نسبت به فروپاشی پدرسالاری زنهار میدهد. فلسفهی او بر خلاف…
🔴بیژن عبدالکریمی را به واسطه مصاحبه اخیرش با یورونیوز نمیتوان شماتت کرد. او سخنگوی فلسفی و خودآگاه تاریخ مذکر ماست که دارد نسبت به فروپاشی پدرسالاری زنهار میدهد. فلسفهی او بر خلاف…
Forwarded from آزاد | Azad
📝مرز خودمان را با اپوزیسیون مشخص کنیم. | در شرایط فعلی انقلاب سیاسی برای کشور ما سم است. | اگر جامعه قدرت بگیرد و حکومت وابسته به جامعه شود، دیگر خبری از نقض آزادیهای فردی نخواهد بود. | روشنفکران با ترجمه آثار روشنفکران غربی میخواهند دموکراسی بیاورند، در حالی که اینجا قواعد بازی دیگری دارد.
گزارشی از گفتگو با بیژن عبدالکریمی درباره آینده ایران
🔻روایتهایی که در جامعه درباره عوامل اوضاع امروز ما گفته و شنیده میشود، بسیار ساده است. گویا یک نوع پوپولیسم همگانی جامعه را فراگرفته است. هم در اپوزیسیون و هم در پوزیسیون نوعی نابخردی دیده میشود، چرا که اهدافشان با مسیر انتخابی آنها سازگاری ندارد.
🔹در شرایط کنونی امکان گفتوگو بین جریان نوگرا و سنتگرا وجود ندارد، چرا که نیروهای واسطه حذف و سرکوب شدهاند. اگر این دو جریان ضرروت وحدت و تعامل و گفتوگو را درک نکنند، این کشور نابود میشود.
🔸آزادی و نهادهای مدرن حکمفرما در غرب، حاصل کار یکی دو رهبر فریخته نیست. تصور ما این است که یک فرد جامعه را به وضع امروز دچار کرده است. این درک را زمان شاه هم داشتیم و فکر میکردیم اگر شاه برود، اوضاعمان درست میشود. شاه و نظام سلطنت رفت، ولی مناسبات دگرگون نشد.
🔻در شرایط فعلی انقلاب سیاسی برای کشور ما سم است. باید دنبال یک انقلاب ساختاری باشیم. اگر ساختار اجتماعی را دگرگون کنیم، ساختار سیاسی به راحتی متلاشی میشود. لویاتان قدرت سیاسی خودش معلول شرایط تاریخی ماست. اگر شرایط تاریخی دگرگون نشود، لویاتانی میرود و دیگری میآید.
🔹اگر مسئله اصلیمان حلوفصل شود، مسائل روبنایی مثل حجاب و آزادیهای فردی هم تحت تأثیر قرار میگیرد. وقتی جامعه ضعیف است و وابسته حکومت، قدرت سیاسی حق دخالت در زندگی مردم را به خودش میدهد، اما اگر جامعه قدرت بگیرد و حکومت وابسته به جامعه شود، دیگر خبری از نقض آزادیهای فردی نخواهد بود.
🔸ما باید به قدرت سیاسی ثابت کنیم که اپوزیسیون نیستیم. باید مرز خودمان را با نیروهای خارجی مشخص کنیم تا بهانهای برای سرکوب دست قدرت سیاسی ندهیم. باید به حاکمیت بگوییم به هیچ وجه خواهان تجزیه کشور نیستیم و برادری و نیت خیرمان را به حاکمیت اثبات کنیم.
🔻اگر ما بتوانیم یک اجماع نخبگانی شکل دهیم، تودههای جامعه دنبالشان میآیند. در حال حاضر طبقه متوسط ما در جامعه گم است. ایدهای ندارد که حول آن جمع شود. اگر چنین اجماعی صورت نگیرد، از انسداد کنونی خارج نمیشویم.
🔺خطای روشنفکران ما، تلاش برای بازی در یک جامعه شبهمدرن با احکام و قواعد بازی در جامعه مدرن است. روشنفکران و جوانان با ترجمه آثار روشنفکران غربی میخواهند دموکراسی بیاورند، در حالی که اینجا تاریخ دیگری دارد و قواعد بازی دیگری.
متن کامل این گزارش را در اینستنت ویو مطالعه کنید.
📣فیلم کامل این گفتگو در سایت آزاد (با امکان گفتگو با مهمانان و مخاطبان):
🌐A Z A D. im
📣فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
🎥https://youtu.be/zJx4k_Gk3Cs
🆔 @AzadSocial
گزارشی از گفتگو با بیژن عبدالکریمی درباره آینده ایران
🔻روایتهایی که در جامعه درباره عوامل اوضاع امروز ما گفته و شنیده میشود، بسیار ساده است. گویا یک نوع پوپولیسم همگانی جامعه را فراگرفته است. هم در اپوزیسیون و هم در پوزیسیون نوعی نابخردی دیده میشود، چرا که اهدافشان با مسیر انتخابی آنها سازگاری ندارد.
🔹در شرایط کنونی امکان گفتوگو بین جریان نوگرا و سنتگرا وجود ندارد، چرا که نیروهای واسطه حذف و سرکوب شدهاند. اگر این دو جریان ضرروت وحدت و تعامل و گفتوگو را درک نکنند، این کشور نابود میشود.
🔸آزادی و نهادهای مدرن حکمفرما در غرب، حاصل کار یکی دو رهبر فریخته نیست. تصور ما این است که یک فرد جامعه را به وضع امروز دچار کرده است. این درک را زمان شاه هم داشتیم و فکر میکردیم اگر شاه برود، اوضاعمان درست میشود. شاه و نظام سلطنت رفت، ولی مناسبات دگرگون نشد.
🔻در شرایط فعلی انقلاب سیاسی برای کشور ما سم است. باید دنبال یک انقلاب ساختاری باشیم. اگر ساختار اجتماعی را دگرگون کنیم، ساختار سیاسی به راحتی متلاشی میشود. لویاتان قدرت سیاسی خودش معلول شرایط تاریخی ماست. اگر شرایط تاریخی دگرگون نشود، لویاتانی میرود و دیگری میآید.
🔹اگر مسئله اصلیمان حلوفصل شود، مسائل روبنایی مثل حجاب و آزادیهای فردی هم تحت تأثیر قرار میگیرد. وقتی جامعه ضعیف است و وابسته حکومت، قدرت سیاسی حق دخالت در زندگی مردم را به خودش میدهد، اما اگر جامعه قدرت بگیرد و حکومت وابسته به جامعه شود، دیگر خبری از نقض آزادیهای فردی نخواهد بود.
🔸ما باید به قدرت سیاسی ثابت کنیم که اپوزیسیون نیستیم. باید مرز خودمان را با نیروهای خارجی مشخص کنیم تا بهانهای برای سرکوب دست قدرت سیاسی ندهیم. باید به حاکمیت بگوییم به هیچ وجه خواهان تجزیه کشور نیستیم و برادری و نیت خیرمان را به حاکمیت اثبات کنیم.
🔻اگر ما بتوانیم یک اجماع نخبگانی شکل دهیم، تودههای جامعه دنبالشان میآیند. در حال حاضر طبقه متوسط ما در جامعه گم است. ایدهای ندارد که حول آن جمع شود. اگر چنین اجماعی صورت نگیرد، از انسداد کنونی خارج نمیشویم.
🔺خطای روشنفکران ما، تلاش برای بازی در یک جامعه شبهمدرن با احکام و قواعد بازی در جامعه مدرن است. روشنفکران و جوانان با ترجمه آثار روشنفکران غربی میخواهند دموکراسی بیاورند، در حالی که اینجا تاریخ دیگری دارد و قواعد بازی دیگری.
متن کامل این گزارش را در اینستنت ویو مطالعه کنید.
📣فیلم کامل این گفتگو در سایت آزاد (با امکان گفتگو با مهمانان و مخاطبان):
🌐A Z A D. im
📣فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
🎥https://youtu.be/zJx4k_Gk3Cs
🆔 @AzadSocial
Telegraph
مرز خودمان را با اپوزیسیون مشخص کنیم.
روایتهایی که در جامعه درباره عوامل اوضاع امروز ما گفته و شنیده میشود، بسیار ساده است. گویا یک نوع پوپولیسم همگانی جامعه را فراگرفته است. عوامل متعددی وجود دارد که اجازه نزدیک شدن به واقعیت را نمیدهد. یکی از آنها این است که گفتمان انقلاب، اساسا درکی از…
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
نیهلیسم، بحران یا فانتزی؟
نسبت مؤلفههای نظری نیهلیسم با رخدادهای اجتماعی ایران و جهان
گفتوگویی با حضورِ
بیژن عبدالکریمی
اسدالله رحمانزاده
آیدین ابراهیمی
چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲
از ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #نیهیلیسم #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
نیهلیسم، بحران یا فانتزی؟
نسبت مؤلفههای نظری نیهلیسم با رخدادهای اجتماعی ایران و جهان
گفتوگویی با حضورِ
بیژن عبدالکریمی
اسدالله رحمانزاده
آیدین ابراهیمی
چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲
از ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #نیهیلیسم #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
💢 فراخوان مقاله
ششمین همایش دوسالانۀ
«پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعۀ ایران»
۲۸ بهمن تا ۳ اسفند ۱۴۰۲ – تهران
بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی
(علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینهمندی و زمینهزدودگی)
محور ویژه:
زنانگی و تحول اجتماعی-فرهنگی در ایران امروز
محورهای عمومی
▫️مهمترین دستاوردهای علوم اجتماعی دربارۀ جامعۀ ایران و تحولاتاش در دو سال اخیر
▫️سهم علوم اجتماعی در تغییر اجتماعی
▫️فرودستان در آیینۀ علوم اجتماعی ایران
▫️نسبت علوم اجتماعی با نهادهای اجتماعی ایران
▫️امکان زمینهمندی علوم اجتماعی در چهارچوب ساختار علم درایران امروز
▫️نظریهها، مفاهیم و روش در علوم اجتماعی امروز ایران
▫️تحلیل جامعۀ ایران در بستر مناسبات جهانی
▫️تحولات علوم اجتماعی در نسبت با تحولات اجتماعی در ایران
▫️نسبت علوم اجتماعی رسمی با علوم اجتماعی بدیل
▫️نقد محوربندی حاضر
زیرمحورهای محور ویژه
▫️تحولات اجتماعی و جنبشهای اجتماعی زنان
▫️زنان، کنشگری سیاسی، و سویه زنانه جنبش اجتماعی ۱۴۰۱ (زن، زندگی، آزادی)
▫️تحول زنانگی و مناسبات جنسیتی در ایران معاصر
▫️مشارکت زنان در فرایند تولید دانش: زنان و روال استاندارد نظریهپردازی، معرفتشناسی و روششناسی در دانش
▫️علوم اجتماعی مرکزگرا، زنانِ اقلیت و حاشیهنشین، و مسألۀ بازنمایی
▫️دانش، فناوری و کنترل اجتماعی زنان
▫️تاملی انتقادی بر مطالعات جنسیت در ایران
زنان، بیثباتی (Précarité) و چرخههای طرد و حذف
▫️تجارب زیسته زنان در تقاطع فقر، نابرابری و تبعیض
▫️حوزه عمومی، بدن زن و مسأله حجاب
▫️مادری، فرزند آوری و سیاستهای جمعیتی و کنترل بدن
تاریخهای مهم
▫️مهلت دریافت پروپوزال پنلها: ۳۰ مرداد
▫️مهلت دریافت چکیده مقالات: ۳۰ آبان
▫️مهلت اعلام نتایج داوری: ۳۰ دی
▫️برگزاری همایش: شنبه ۲۸ بهمن تا پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲
▫️مهلت دریافت اصل مقالات: ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه همایش در سایت انجمن
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
www.isa.org.ir
ششمین همایش دوسالانۀ
«پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعۀ ایران»
۲۸ بهمن تا ۳ اسفند ۱۴۰۲ – تهران
بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی
(علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینهمندی و زمینهزدودگی)
محور ویژه:
زنانگی و تحول اجتماعی-فرهنگی در ایران امروز
محورهای عمومی
▫️مهمترین دستاوردهای علوم اجتماعی دربارۀ جامعۀ ایران و تحولاتاش در دو سال اخیر
▫️سهم علوم اجتماعی در تغییر اجتماعی
▫️فرودستان در آیینۀ علوم اجتماعی ایران
▫️نسبت علوم اجتماعی با نهادهای اجتماعی ایران
▫️امکان زمینهمندی علوم اجتماعی در چهارچوب ساختار علم درایران امروز
▫️نظریهها، مفاهیم و روش در علوم اجتماعی امروز ایران
▫️تحلیل جامعۀ ایران در بستر مناسبات جهانی
▫️تحولات علوم اجتماعی در نسبت با تحولات اجتماعی در ایران
▫️نسبت علوم اجتماعی رسمی با علوم اجتماعی بدیل
▫️نقد محوربندی حاضر
زیرمحورهای محور ویژه
▫️تحولات اجتماعی و جنبشهای اجتماعی زنان
▫️زنان، کنشگری سیاسی، و سویه زنانه جنبش اجتماعی ۱۴۰۱ (زن، زندگی، آزادی)
▫️تحول زنانگی و مناسبات جنسیتی در ایران معاصر
▫️مشارکت زنان در فرایند تولید دانش: زنان و روال استاندارد نظریهپردازی، معرفتشناسی و روششناسی در دانش
▫️علوم اجتماعی مرکزگرا، زنانِ اقلیت و حاشیهنشین، و مسألۀ بازنمایی
▫️دانش، فناوری و کنترل اجتماعی زنان
▫️تاملی انتقادی بر مطالعات جنسیت در ایران
زنان، بیثباتی (Précarité) و چرخههای طرد و حذف
▫️تجارب زیسته زنان در تقاطع فقر، نابرابری و تبعیض
▫️حوزه عمومی، بدن زن و مسأله حجاب
▫️مادری، فرزند آوری و سیاستهای جمعیتی و کنترل بدن
تاریخهای مهم
▫️مهلت دریافت پروپوزال پنلها: ۳۰ مرداد
▫️مهلت دریافت چکیده مقالات: ۳۰ آبان
▫️مهلت اعلام نتایج داوری: ۳۰ دی
▫️برگزاری همایش: شنبه ۲۸ بهمن تا پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲
▫️مهلت دریافت اصل مقالات: ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه همایش در سایت انجمن
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
www.isa.org.ir
Audio
بازخوانی اندیشه علامه جعفری در بستر جهانی: تبریز و نقش آذربایجان و حوزه تمدنی قفقاز در تحولات اندیشه
۲۸ تیر ۱۴۰۲
@seyedjavadmiri
۲۸ تیر ۱۴۰۲
@seyedjavadmiri
منطق گفتوگو پیروز میشود!
ما نیاز به نیروهایی داریم که بتوانند شکاف اجتماعیمان را پر کنند. هر نیرویی که به این شکاف دامن بزند، از هر سمتی که باشد، به اسم زن، زندگی، آزادی باشد یا گفتمان انقلاب، بدعهد به کشور است. ما چارهای جز رویآوردن به عقلانیت و خرد و مقاومت در برابر رادیکالیزه و قطبیشدن جامعه نداریم؛ چراکه در غیر این صورت، کیان این کشور و امنیت ملی آن به خطر میافتد...
اگر ما بتوانیم یک اجماع نخبگانی شکل دهیم، تودههای جامعه دنبالشان میآیند. متأسفانه درحالحاضر طبقه متوسط ما در جامعه گم است؛ ایدهای ندارد که حول آن جمع شود و ملت را هم حول آن گرد آورد. در چنین شرایطی است که رسانههای خارجی به مردم ایده میدهند. اگر چنین اجماعی صورت نگیرد، از انسداد کنونی خارج نمیشویم. توقع من از نخبگان جامعه اجماع و کاهش شکافها در جامعه است.
https://culture.bookcity.org/papers/5582/%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82-%da%af%d9%81%d8%aa%d9%88%da%af%d9%88-%d9%be%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%88%d8%af/
ما نیاز به نیروهایی داریم که بتوانند شکاف اجتماعیمان را پر کنند. هر نیرویی که به این شکاف دامن بزند، از هر سمتی که باشد، به اسم زن، زندگی، آزادی باشد یا گفتمان انقلاب، بدعهد به کشور است. ما چارهای جز رویآوردن به عقلانیت و خرد و مقاومت در برابر رادیکالیزه و قطبیشدن جامعه نداریم؛ چراکه در غیر این صورت، کیان این کشور و امنیت ملی آن به خطر میافتد...
اگر ما بتوانیم یک اجماع نخبگانی شکل دهیم، تودههای جامعه دنبالشان میآیند. متأسفانه درحالحاضر طبقه متوسط ما در جامعه گم است؛ ایدهای ندارد که حول آن جمع شود و ملت را هم حول آن گرد آورد. در چنین شرایطی است که رسانههای خارجی به مردم ایده میدهند. اگر چنین اجماعی صورت نگیرد، از انسداد کنونی خارج نمیشویم. توقع من از نخبگان جامعه اجماع و کاهش شکافها در جامعه است.
https://culture.bookcity.org/papers/5582/%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82-%da%af%d9%81%d8%aa%d9%88%da%af%d9%88-%d9%be%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%88%d8%af/
مرکز فرهنگی شهرکتاب
منطق گفتوگو پیروز میشود
نگاه بیژن عبدالکریمی به قدرت و جامعه در برنامه آینده ایران
نقش اندیشمندان آکادمیک به عنوان کنشگران فعال و متعهد از منظر پییر بوردیو!
مسالهی دانشگاه و نقش آن در میدان بزرگتر اجتماعی، همواره از دغدغهها و دلمشغولیهای بوردیو بوده است. برای بوردیو، خصوصا نقش دانشگاهها در همراهی و تقویت نیروهای پیشرو در جوامع همواره اهمیتی عمیق داشته است. به باور او سازوکاری آکادمیک برای تولید پژوهشگران، نویسندگان و آموزگاران آینده ضروری است؛ امری که خود میتواند به برسازی فضایی تربیتی منجر شود که از سویی شرایط برابرتری را نوید میدهد و از سوی دیگر با صور موجود و مسلط مادی و نمادین، خصوصا با آن شرایطی که در تلازم با اوجگیری نولیبرالیسم سامان یافتهاند، میستیزد. بدینترتیب، بوردیو با نفی جدایی ساختگی میان دانشگاهیان و فعالین سیاسی و اجتماعی، بر نقش اندیشمندان آکادمیک به عنوان کنشگران فعال و متعهد تاکید میکند (ژیرو و ژیرو، ۲۰۰۴: ۵۳-۴). بوردیو مینویسد: «سوالی که دوست دارم بپرسم این است که: آیا روشنفکران، خصوصا چهرههای دانشگاهی، میتوانند در سپهر سیاسی فعال باشند؟ آیا روشنفکران باید در مجادلات سیاسی شرکت کنند؟ و اگر چنین است، تحت چه شرایطی میتوانند خودشان را به میانهی این میدان تحمیل کنند؟ پژوهشگران چه نقشی را میتوانند در جنبشهای اجتماعی مختلف در سطح ملی و بینالمللی –و این همان سطحی است که امروزه، تقدیر افراد و جوامع به صورت فزآیندهای در گرو آن است- ایفا کنند؟» (بوردیو، ۲۰۰۰: ۴۰).
به باور او، و نیز به باور متفکران همداستان او همچون ادوارد سعید، نوام چامسکی، هاوارد زین و دیگران، برای آنکه دانشگاهیان بتوانند این تعهد را به انجام برسانند، ضروری است از فرقهی تخصصگرای خود فاصله بگیرند و هالهی کاذب پیرامون آن را از هم بگسلند (ژیرو و ژیرو، ۲۰۰۴: ۵۴). انسان دانشگاهی اما، تلاش بوردیو است برای «فاصلهگرفتن» از نظام آکادمیک، «اسطورهزدایی» و «تحلیل انتقادی» از آن. هرچند همانگونه که جنکینز نیز به درستی مورد اشاره قرار داده است، «همچون اکثر آثار بوردیو، به خصوص آثار دو دههی آخر او، توان انقلابی و براندازی این کتاب نیز به خاطر ماهیت زبانی که بوردیو به کار میگیرد و سبک نگارش کلی او تا حد زیادی از رمق میافتد» (جنکینز، ۱۳۸۵: ۳۳). بوردیو خود در سطور آغازین انسان دانشگاه، این فاصلهگذاری را اینگونه بیان میکند: «با انتخاب آن جهان اجتماعی که درگیر آن هستیم به عنوان موضوع مطالعه، ناگزیر از رویارویی دراماتیزهشدهای با مجموعهی معینی از مشکلات بنیادین معرفتشناختی هستیم، که همگی با پرسمان تفاوت میان دانش کاربردی و دانش روشنفکرانه، و به طور خاص با آن دشواریهای ویژهای سر و کار دارند که در فاصلهگذاری با تجربیات از درون و سپس بازسازی آن دانشی که به واسطهی این فاصلهگذاری به دست آمده است روی میدهند… زمانی که ما با چالش مطالعهی فضایی رو به رو میشویم که به واسطهی تمام اشکال سرمایهگذاری ممکن با آن در ارتباط هستیم، فضایی که به صورت ناگزیر و گسستناپذیری حایز خصایل خردورزانه و موقتی است، نخستین اندیشهی خودکار ما «گریختن» است؛ دلمشغولی ما برای گریختن از اتهام تعصب و پیشداوری ما را به تلاش برای نفی خودمان به عنوان سوژههایی «دارای پیشداوری» یا «از پیش آگاه» وا میدارد که به طور خودکار به استفاده از تسلیحات علمی برای تعقیب منافع شخصیمان متهم هستیم؛ تلاش برای امحاء خودمان حتی در مقام سوژههایی قادر به شناخت» (بوردیو، ۱۹۸۸: ۱-۶).
Bourdieu, P. (1988). Homo Academicus. Translated By: P. Collier. Stanford: Stanford University Press.
Bourdieu, P. (2000). “For A Scholarship With Commitment”. Profession 2000. P. 40.
Giroux, H.A. & Giroux S. (2004). Take Back Higher Education: Race, Youth, And The Crisis Of Democracy In The Post-Civil Rights Era. New York: Palgrave MacMillan.
جنکینز، ر. (۱۳۸۵). پییر بوردیو. مترجمان: لیلا جوافشانی، حسن چاووشیان. تهران: نشر نی.
مسالهی دانشگاه و نقش آن در میدان بزرگتر اجتماعی، همواره از دغدغهها و دلمشغولیهای بوردیو بوده است. برای بوردیو، خصوصا نقش دانشگاهها در همراهی و تقویت نیروهای پیشرو در جوامع همواره اهمیتی عمیق داشته است. به باور او سازوکاری آکادمیک برای تولید پژوهشگران، نویسندگان و آموزگاران آینده ضروری است؛ امری که خود میتواند به برسازی فضایی تربیتی منجر شود که از سویی شرایط برابرتری را نوید میدهد و از سوی دیگر با صور موجود و مسلط مادی و نمادین، خصوصا با آن شرایطی که در تلازم با اوجگیری نولیبرالیسم سامان یافتهاند، میستیزد. بدینترتیب، بوردیو با نفی جدایی ساختگی میان دانشگاهیان و فعالین سیاسی و اجتماعی، بر نقش اندیشمندان آکادمیک به عنوان کنشگران فعال و متعهد تاکید میکند (ژیرو و ژیرو، ۲۰۰۴: ۵۳-۴). بوردیو مینویسد: «سوالی که دوست دارم بپرسم این است که: آیا روشنفکران، خصوصا چهرههای دانشگاهی، میتوانند در سپهر سیاسی فعال باشند؟ آیا روشنفکران باید در مجادلات سیاسی شرکت کنند؟ و اگر چنین است، تحت چه شرایطی میتوانند خودشان را به میانهی این میدان تحمیل کنند؟ پژوهشگران چه نقشی را میتوانند در جنبشهای اجتماعی مختلف در سطح ملی و بینالمللی –و این همان سطحی است که امروزه، تقدیر افراد و جوامع به صورت فزآیندهای در گرو آن است- ایفا کنند؟» (بوردیو، ۲۰۰۰: ۴۰).
به باور او، و نیز به باور متفکران همداستان او همچون ادوارد سعید، نوام چامسکی، هاوارد زین و دیگران، برای آنکه دانشگاهیان بتوانند این تعهد را به انجام برسانند، ضروری است از فرقهی تخصصگرای خود فاصله بگیرند و هالهی کاذب پیرامون آن را از هم بگسلند (ژیرو و ژیرو، ۲۰۰۴: ۵۴). انسان دانشگاهی اما، تلاش بوردیو است برای «فاصلهگرفتن» از نظام آکادمیک، «اسطورهزدایی» و «تحلیل انتقادی» از آن. هرچند همانگونه که جنکینز نیز به درستی مورد اشاره قرار داده است، «همچون اکثر آثار بوردیو، به خصوص آثار دو دههی آخر او، توان انقلابی و براندازی این کتاب نیز به خاطر ماهیت زبانی که بوردیو به کار میگیرد و سبک نگارش کلی او تا حد زیادی از رمق میافتد» (جنکینز، ۱۳۸۵: ۳۳). بوردیو خود در سطور آغازین انسان دانشگاه، این فاصلهگذاری را اینگونه بیان میکند: «با انتخاب آن جهان اجتماعی که درگیر آن هستیم به عنوان موضوع مطالعه، ناگزیر از رویارویی دراماتیزهشدهای با مجموعهی معینی از مشکلات بنیادین معرفتشناختی هستیم، که همگی با پرسمان تفاوت میان دانش کاربردی و دانش روشنفکرانه، و به طور خاص با آن دشواریهای ویژهای سر و کار دارند که در فاصلهگذاری با تجربیات از درون و سپس بازسازی آن دانشی که به واسطهی این فاصلهگذاری به دست آمده است روی میدهند… زمانی که ما با چالش مطالعهی فضایی رو به رو میشویم که به واسطهی تمام اشکال سرمایهگذاری ممکن با آن در ارتباط هستیم، فضایی که به صورت ناگزیر و گسستناپذیری حایز خصایل خردورزانه و موقتی است، نخستین اندیشهی خودکار ما «گریختن» است؛ دلمشغولی ما برای گریختن از اتهام تعصب و پیشداوری ما را به تلاش برای نفی خودمان به عنوان سوژههایی «دارای پیشداوری» یا «از پیش آگاه» وا میدارد که به طور خودکار به استفاده از تسلیحات علمی برای تعقیب منافع شخصیمان متهم هستیم؛ تلاش برای امحاء خودمان حتی در مقام سوژههایی قادر به شناخت» (بوردیو، ۱۹۸۸: ۱-۶).
Bourdieu, P. (1988). Homo Academicus. Translated By: P. Collier. Stanford: Stanford University Press.
Bourdieu, P. (2000). “For A Scholarship With Commitment”. Profession 2000. P. 40.
Giroux, H.A. & Giroux S. (2004). Take Back Higher Education: Race, Youth, And The Crisis Of Democracy In The Post-Civil Rights Era. New York: Palgrave MacMillan.
جنکینز، ر. (۱۳۸۵). پییر بوردیو. مترجمان: لیلا جوافشانی، حسن چاووشیان. تهران: نشر نی.
Forwarded from اتچ بات
✍معصومه ابراهیمی
🔰عصر انسان شناسی
@asre_ensan
✍عادل سجودی
🔰جامعه شناسی گیلان
@GILsociologist
✍فریبا نظری
🔰جامعه شناسی گروههای اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups
✍حسین شیران
🔰جامعهشناسی شرقی
@OrientalSociology
✍آرش احدی مطلق
🔰جامعهشناسی و اخلاق
@Sociology_of_Ethics
✍ح.ا.تنهایی
🔰جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
@hatanhai
✍علی نوری
🔰خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy
✍مینا شیروانی ناغانی
🔰جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic
✍حسین پرويز اجلالی
🔰جامعه شناس ایرانی
@iransociologista
✍مهتا بذرافکن
🔰زنان روستایی و عشایری و اکوفمنیسم
@ruralwomenissues
✍مهران صولتی
🔰نقد رادیکال جامعه ایران
@solati_mehran
✍مسعود زمانی مقدم
🔰مقالات و نوشتهها
@masoudzamanimoghadam
✍محمدحسن علایی
🔰رویکردهای جامعهشناختی؛ گفتمان وفاق
@sociologicalperspectives
✍فاطمه موسوی ویایه
🔰زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblems
✍مصلح فتاح پور
🔰آسیب های اجتماعی گیلان
@socialproblemsguilan
✍احمد فعال
🔰تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
@bayane_azadi
✍کاوه فرهادی
🔰انسانشناسی یاریگری؛ توسعه و زیستبومداری
@kaveh_farhadi
✍بی تا مدنی
🔰 فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
@sociology_of_sport
✍هادی خانیکی
🔰مجله رسانه فرهنگ
@resanefarhang
✍سعید معدنی
🔰هفت اقلیم
@Saeed_Maadani
✍رضا تسلیمی طهرانی
🔰جامعه شناسی عمومی
@taslimi_tehrani
✍مسعود زمانی مقدم
🔰روششناسی کیفی
@qualitative_methodology
✍گیتی خزاعی
🔰جامعهشناسی محیط زیست، خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
@EnvironmentalSociology
✍محمد هدایتی
🔰آمیزش افقها
@fusionofhorizons
✍نعمت الله فاضلی
🔰تحلیل فرهنگی جامعه ایران
@Drnematallahfazeli
✍حجت اله عباسی
🔰مطالعات رسانه و ارتباطات
@mediaresearches
✍اصغر ایزدی جیران
🔰آکادمی مردمشناسی
@IzadiJeiran
🔰کانال علمی مطالعات زنان
@womenstudiesisaorg
🔗Click here to join us:
@madanibita
@dr_shirinvalipouri
@Mohamadzeinaliunari
🔰عصر انسان شناسی
@asre_ensan
✍عادل سجودی
🔰جامعه شناسی گیلان
@GILsociologist
✍فریبا نظری
🔰جامعه شناسی گروههای اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups
✍حسین شیران
🔰جامعهشناسی شرقی
@OrientalSociology
✍آرش احدی مطلق
🔰جامعهشناسی و اخلاق
@Sociology_of_Ethics
✍ح.ا.تنهایی
🔰جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
@hatanhai
✍علی نوری
🔰خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy
✍مینا شیروانی ناغانی
🔰جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic
✍حسین پرويز اجلالی
🔰جامعه شناس ایرانی
@iransociologista
✍مهتا بذرافکن
🔰زنان روستایی و عشایری و اکوفمنیسم
@ruralwomenissues
✍مهران صولتی
🔰نقد رادیکال جامعه ایران
@solati_mehran
✍مسعود زمانی مقدم
🔰مقالات و نوشتهها
@masoudzamanimoghadam
✍محمدحسن علایی
🔰رویکردهای جامعهشناختی؛ گفتمان وفاق
@sociologicalperspectives
✍فاطمه موسوی ویایه
🔰زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblems
✍مصلح فتاح پور
🔰آسیب های اجتماعی گیلان
@socialproblemsguilan
✍احمد فعال
🔰تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
@bayane_azadi
✍کاوه فرهادی
🔰انسانشناسی یاریگری؛ توسعه و زیستبومداری
@kaveh_farhadi
✍بی تا مدنی
🔰 فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
@sociology_of_sport
✍هادی خانیکی
🔰مجله رسانه فرهنگ
@resanefarhang
✍سعید معدنی
🔰هفت اقلیم
@Saeed_Maadani
✍رضا تسلیمی طهرانی
🔰جامعه شناسی عمومی
@taslimi_tehrani
✍مسعود زمانی مقدم
🔰روششناسی کیفی
@qualitative_methodology
✍گیتی خزاعی
🔰جامعهشناسی محیط زیست، خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
@EnvironmentalSociology
✍محمد هدایتی
🔰آمیزش افقها
@fusionofhorizons
✍نعمت الله فاضلی
🔰تحلیل فرهنگی جامعه ایران
@Drnematallahfazeli
✍حجت اله عباسی
🔰مطالعات رسانه و ارتباطات
@mediaresearches
✍اصغر ایزدی جیران
🔰آکادمی مردمشناسی
@IzadiJeiran
🔰کانال علمی مطالعات زنان
@womenstudiesisaorg
🔗Click here to join us:
@madanibita
@dr_shirinvalipouri
@Mohamadzeinaliunari
Telegram
attach 📎
Audio
«نیهیلیسم، بحران یا فانتزی»
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر اسدالله رحمان زاده
دکتر آیدین ابراهیمی
@sociologicalperspectives
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر اسدالله رحمان زاده
دکتر آیدین ابراهیمی
@sociologicalperspectives