Forwarded from دانش حیاتی
به نام خدای دانا
#مقاله
#مارتین_هایدگر در ایران بعد از انقلاب فیلسوفی بحثبرانگیز بوده است. برخی متفکرین علاقهمند به #انقلاب_اسلامی مثل مرحوم دکتر #سید_احمد_فردید و دکتر #رضا_داوری_اردکانی به رغم تفاوت جدی در خلق و شخصیت، بسیار به اندیشه هایدگر برای فهم دنیای (پُست) مدرن عنایت داشتند و رویکرد انتقادی خود به غرب را از او أخذ میکردند.
در مقابل، روشنفکران دینی که متأثر از #لیبرالیسم بودند به تبعیت از #کارل_پوپر؛ هایدگر و بسیاری دیگر از فلاسفه غیرلیبرال را دشمن #آزادی و #انسانیت و طرفدار #استبداد تلقی میکردند. از نظر ایشان جمهوری اسلامی که مورد عنایت این هایدگریهای ایرانی بود نیز جز استبداد دینی نبود و دفاع این دو اندیشمند هایدگری از #جمهوری_اسلامی تأییدی بر استبدادی بودن اندیشه هایدگر بود. نزاع بین این دو جریان گاه با ادبیات بسیار تند همراه بود.
در دوره اخیرتر، دکتر #بیژن_عبدالکریمی که پیشتر در این کانال مطلبی در معرفی ایشان نوشتم، پرچم هایدگر را در سالیان اخیر در ایران بلند کردهاند؛ با این حال ایشان هم به رغم همدلیهایی که با سنت فکری #اسلام و حتی بخشی از جریان #انقلاب_اسلامی دارند، هیچ گاه به نحوی که فردید و داوری، در ۳ و ۴ دهه قبل، تمامقد از جمهوری اسلامی دفاع میکردند دفاع نمیکنند، خصوصاً در سالیان اخیر و اخصاً در هفتههای اخیر که خشم نسبت به نظام سیاسی کشور در بین نسل جوان به اوج رسیده است.
با این حال دکتر عبدالکریمی با توجه به بصیرت هایدگری خود نمیتوانند با جریان لیبرال و روشنفکر نیز موافق باشند. عبدالکریمی امروز به دنبال راه سومی برای ایجاد مفاهمه بین دو سنت فکری و دو جریان سیاسی در کشور ما میگردند، در عین قرابت خود با آباء هایدگریسم در ایران؛ البته همین راه سوم نیز امروز با واکنشهای خشمآلود بخشی از جامعه مواجه شده است.
اما علاقه فردید و داوری به اسلام نیز باعث شد اخیراً اتباع این طایفه اصطلاح «هایدگریسم اسلامی» را برای ایشان جعل کنند و این گونه ایشان را مورد حمله قرار دهند. اخیراً یکی از اساتید جامعهشناسی (دکتر #حسن_محدثی) که طبیعتاً دانش تخصصی در فلسفه ندارند پیشگام این جریان شدهاند. در نشریه بالا یک استاد جامعهشناس دیگر (دکتر #محمدحسن_علائی) که علاقهمند به دکتر عبدالکریمی و جریان هایدگری ایران هستند در مقام پاسخ به همرشته هایدگرستیز خود برآمدهاند.
به نظر میرسد در یک سیر تاریخی، مجادله هایدگری-ضدهایدگری امروزه دارد به سطح اساتید علوم اجتماعی نیز سریان پیدا میکند و به نظر من این اتفاق معنادار و حتی مبارکی است.
#مقاله
#مارتین_هایدگر در ایران بعد از انقلاب فیلسوفی بحثبرانگیز بوده است. برخی متفکرین علاقهمند به #انقلاب_اسلامی مثل مرحوم دکتر #سید_احمد_فردید و دکتر #رضا_داوری_اردکانی به رغم تفاوت جدی در خلق و شخصیت، بسیار به اندیشه هایدگر برای فهم دنیای (پُست) مدرن عنایت داشتند و رویکرد انتقادی خود به غرب را از او أخذ میکردند.
در مقابل، روشنفکران دینی که متأثر از #لیبرالیسم بودند به تبعیت از #کارل_پوپر؛ هایدگر و بسیاری دیگر از فلاسفه غیرلیبرال را دشمن #آزادی و #انسانیت و طرفدار #استبداد تلقی میکردند. از نظر ایشان جمهوری اسلامی که مورد عنایت این هایدگریهای ایرانی بود نیز جز استبداد دینی نبود و دفاع این دو اندیشمند هایدگری از #جمهوری_اسلامی تأییدی بر استبدادی بودن اندیشه هایدگر بود. نزاع بین این دو جریان گاه با ادبیات بسیار تند همراه بود.
در دوره اخیرتر، دکتر #بیژن_عبدالکریمی که پیشتر در این کانال مطلبی در معرفی ایشان نوشتم، پرچم هایدگر را در سالیان اخیر در ایران بلند کردهاند؛ با این حال ایشان هم به رغم همدلیهایی که با سنت فکری #اسلام و حتی بخشی از جریان #انقلاب_اسلامی دارند، هیچ گاه به نحوی که فردید و داوری، در ۳ و ۴ دهه قبل، تمامقد از جمهوری اسلامی دفاع میکردند دفاع نمیکنند، خصوصاً در سالیان اخیر و اخصاً در هفتههای اخیر که خشم نسبت به نظام سیاسی کشور در بین نسل جوان به اوج رسیده است.
با این حال دکتر عبدالکریمی با توجه به بصیرت هایدگری خود نمیتوانند با جریان لیبرال و روشنفکر نیز موافق باشند. عبدالکریمی امروز به دنبال راه سومی برای ایجاد مفاهمه بین دو سنت فکری و دو جریان سیاسی در کشور ما میگردند، در عین قرابت خود با آباء هایدگریسم در ایران؛ البته همین راه سوم نیز امروز با واکنشهای خشمآلود بخشی از جامعه مواجه شده است.
اما علاقه فردید و داوری به اسلام نیز باعث شد اخیراً اتباع این طایفه اصطلاح «هایدگریسم اسلامی» را برای ایشان جعل کنند و این گونه ایشان را مورد حمله قرار دهند. اخیراً یکی از اساتید جامعهشناسی (دکتر #حسن_محدثی) که طبیعتاً دانش تخصصی در فلسفه ندارند پیشگام این جریان شدهاند. در نشریه بالا یک استاد جامعهشناس دیگر (دکتر #محمدحسن_علائی) که علاقهمند به دکتر عبدالکریمی و جریان هایدگری ایران هستند در مقام پاسخ به همرشته هایدگرستیز خود برآمدهاند.
به نظر میرسد در یک سیر تاریخی، مجادله هایدگری-ضدهایدگری امروزه دارد به سطح اساتید علوم اجتماعی نیز سریان پیدا میکند و به نظر من این اتفاق معنادار و حتی مبارکی است.
Forwarded from گروه شریعتی
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
Telegram
.