صبح و شعر
649 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
📚برشهايى از كتاب #شرح_زندگانى_من
#نوروز در زمان قاجار 🌸٣
🔹آذین‌بندی آجیل‌فروشی‌ها و قنادی‌ها

#مستوفی سپس به توصیف مغازه‌های شهر و آذین‌بندی آنها می‌پردازد: « #آجیل‌فروشی‌ها با طبق‌های علق بزرگ و کوچک از فندق و بادام و پسته و تخمه هندوانه و تخمه کدو، پیشانی و با مخروطی‌هایی که از انواع آجیل به هم چسبیده ساخته بودند، جلو دکان‌ را زینت می‌دادند. میوه‌فروشی‌ها گذشته از آرایش دکان با میوه‌های الوان، پیاز نرگس و سنبل در گلدان‌های شیشه‌ای سبز کرده، همچو انگاره می‌گرفتند که در حدود شب عید گل‌های اولیه آنها به بار آید... 🔸#سبزی‌فروشی‌ها حاجتی به تزیین خارجی نداشتند، همین‌قدر که سبزی‌های خود را مرتب می‌چیدند و از پیازچه و ترب سفید که ریشه آنها را بیرون می‌گذاشتند، گل‌های سفیدی احداث می‌کردند، دکان آنها مزین می‌شد.»

🔻وی ادامه می‌دهد: «مفصل‌تر از همه، آذین‌بندی دکان‌های #قنادی بود زیرا سروکار این دکان‌ها با عید نوروز بیشتر از سایرین است. در جلو دکان، دو اصله تیر سر و ته یکی که روی آن را با کاغذ الوان نقش و نگار انداخته بودند، به دو جرز طرفین دکان تکیه داده سر آنها را به هم نزدیک و جناقی در جبهه دکان احداث می‌کردند. بعد از کله قند که در ته آن نارنج و بعد از آن شیشه میمندی آب لیمو و آخر همه شیشه گلاب که به آنها زرورق زده بودند، رشته‌هایی ترتیب می‌دادند و آنها را، تنگ درز، به این جناقی می‌آویختند. سپر و شمشیری از نبات می‌ریختند و دو طرف جناقی به جبه دکان نصب می‌کردند. در جلو دکان از گچ مخروط‌های سرزده‌ای می‌ساختند و دوره آنها را اقسام شیرینی می‌چیدند و روی سرزده مخروط، جارهای چند شاخه می‌گذاشتند. پرده‌های نقاشی #جنگ_رستم_اسفندیار و #رستم_دیوسپید در بالای جبهه نصب بود. بالای این پرده‌های نقاشی به چوب‌بندی نزدیک سقف، چلچراغ‌هایی هم آویخته می‌شد و تزیینات را کامل می‌کرد.»
ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
📚برشهايى از كتاب #شرح_زندگانى_من
#نوروز در زمان قاجار 🌸٤

#سفره_هفت_سين

🔹 «این سفره عید سفره خانوادگی بود. بزرگتر خانه می‌نشست، افراد خانواده به دور او جمع می‌شدند
🔸توپ تحویل که صدا می‌کرد، بین آنها تبریک و روبوسی رد و بدل می‌شد. بزرگترها به کوچکترها عیدی می‌دادند، شربت و شیرینی صرف می‌کردند، آقا و خانم و آقا کوچک‌ها و خانم کوچک‌ها به خدمتکارهای خانه عیدی می‌دادند.
🔻سفره عید جمع می‌شد و بساط پذیرایی دید و بازدید گسترده می‌گشت. در تالار یا اتاق آبرومند خانه، مجموعه‌های شیرینی که هریك ٦ رنگ شیرینی در بشقاب‌های لب تخت بلور یا چینی مثل هرم چیده شده بود، می‌گذاشتند. گلدان‌های نرکس و سنبل و جام‌های پر از بنفشه و ظرف‌های سبزه، در طاقچه‌ها، لای اسباب چراغ خودنمایی می‌کرد.»
ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
📚برشهايى از كتاب #شرح_زندگانى_من
#نوروز در زمان قاجار 🌸٥

🔸خوردن #رشته_پلو و گرفتن سر رشته کارها به دست

🔹بنابر مکتوبات #مستوفی_قاجار: «در شب و روز عید خانم هر خانواده فاخرترین غذاها را برای اهل خانه خود تدارک می‌کرد. کمتر خانه‌ای بود که در این دو روزه تحویل و عید حتی شب قبل از عید دیگ #پلو_ماهی و #رشته و #مرغ پلوش به بار نباشد.
🔸رشته پلو را در روز #اول سال می‌خوردند که سر رشته کارها به دستشان بیاید. 🔺خانواده‌‌های توانا برای حول و حوش و همسایه خود و فقرای آبرودار، برنج و روغن عید می‌فرستادند و زکات جشن‌های خود را به این طریق می‌پرداختند.
🔻مردمان توانا مجلس عید خود را خیلی مجلل و باشکوه ترتیب می‌دادند، مجموعه‌ها و سینی‌های شیرینی دور اتاق چیده بود، روی میز گوشه اتاق گلدان‌های شیشه‌ای پنجاه شصت پیازی از نرگس و سنبل گذاشته بودند، از صبح تا عصر بساط چای و شربت راه بود، هرکس وارد می‌شد چای و شربت می‌دادند.
ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
📚برشهايى از كتاب #شرح_زندگانى_من
#نوروز در زمان قاجار 🌸٦

🔹مراسم دید و بازدید نوروزی
«همه به دیدن همدیگر می‌رفتند، حیثیت اجتماعی اشخاص تکلیف را معین کرده بود محترمین تا سه روز در خانه می‌نشستند و بعد از سه روز به بازدید می‌رفتند. برعکس اشخاص نسبتا پایین‌تر که در سه روز اول دیدن می‌کردند، بعد از آن برای دریافت بازدید، در خانه می‌نشستند و در هر حال تا روز سیزده دید و بازدید عید به موقع بود.

🔻اگر کسی برحسب تصادف به خانه‌ای وارد می‌شد که صاحب‌خانه حضور نداشت، حکماً قایم مقامی از طرف او نشسته و از واردین پذیرایی می‌کرد و وقتی صاحب‌خانه می‌آمد، گزارش می‌داد که بازدید آنها فراموش نشود. همه باید وارد مجلس شوند و شیرینی و شربت بخورند.»
🔸مستوفى ادامه می‌دهد: «مسافرت در گردش عید که دوره مشروطه وسیله فرار از تکلفات عید شده بود، در این‌وقت هیچ مرسوم نبود و مردم سعی می‌کردند که اگر سفری هم در پیش دارند، طوری ترتیب آن را بدهند که بعد از برگزار شدن ایام عید یا قبل از آن صورت گیرد.
🔺عذرخواهی از پذیرائی عید به بهانه خستگی از کارها که بعد از مشروطه معمول شده است، هیچ رسم نبود.
🔻گذاشتن کارت و فرستادن نامه و کارت تبریک را مردم بلد نبودند.
🔺همگی شخصا از هم دیدن می‌کردند و این کار را یکی از وظایف اجتماعی خود می‌دانستند و ترک آن را به هیچ بهانه و عنوانی جایز نمی‌شمردند.
🔻سیزده روز عید کلیه کارها و ادارات دولتی تعطیل بود.
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#نوروزدرشاهنامه 🌸
🌸
بهر نخست

🌞در آفرينش آفتاب

ز یاقوت سرخست چرخ کبود
نه از آب و گرد و نه از باد و دود
به چندین فروغ و به چندین چراغ
بیاراسته چون به #نوروز باغ
روان اندرو گوهر دلفروز
کزو روشنایی گرفتست روز

🔹در داستان فرود سیاوش:

همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو #نوروز باد

🔸داستان بیژن و منیژه:

که خسرو بهر کار پیروز باد
همه روزگارش چو #نوروز باد
...
نداند کسی راه و سامان اوی
نه پیدا بود درد و درمان اوی
پس آنگه بگفت ار ز من بشنوی
به شعر آری از دفتر پهلوی

که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش #نوروز باد
بدین شاه #‌نوروز فرخنده باد
دل بدسگالان او کنده باد

🔻داستان رستم و اسفندیار:

همه دشمنان از تو پر بیم باد
دل بدسگالان به دو نیم باد
همه ساله بخت تو پیروز باد
شبان سیه بر تو #نوروز باد
به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان #نوروز و کاخ سده


🔺پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود.

مگر زو ببینی یکی نامدار
کجا نو کند نام اسفندیار
بیاراید این آتش زردهشت
بگیرد همان زند و استا به مشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر #نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر
کند تازه آیین لهراسپی
بماند کیی دین گشتاسپی
مهان را به مه دارد و که به که
بود دین فروزنده و روزبه

ادامه دارد ..
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#نوروزدرشاهنامه 🌸
🌸
بهر دوم

🤴🏼پادشاهی #یزدگرد:
به دژخیم فرمود کو را ببر
کزین پس نبیند کلاه و کمر
بدو خانه زندان کن و بازگرد
نزیبد برو گاه و ننگ و نبرد
به ایوان همی بود خسته جگر
ندید اندران سال روی پدر
مگر مهر و #نوروز و #جشن_سده
که او پیش رفتی میان رده
🌸
🤴🏼پادشاهی #بهرام_گور:
برفتند یکسر به آتشکده
به ایوان #نوروز و #جشن_سده
همی مشک بر آتش افشاندند
به بهرام بر آفرین خواندند
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای نوروز و جشن سده
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان
پرستندگان پیش آذر شدند
همه موبدان دست بر سر شدند
پرستندگان را ببخشید چیز
وز آتشکده روی بنهاد تیز

🌸
🤴🏼پادشاهی #قباد:
نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگی #بنوروز و #جشن_سده
مداین پی افگند جای کیان
پراگنده بسیار سود و زیان
از اهواز تا پارس یک شارستان
بکرد و برآورد بیمارستان
اران خواند آن شارستان را قباد
که تازی کنون نام حلوان نهاد
گشادند هر جای رودی ز آب
زمین شد پر از جای آرام و خواب
🌸
🤴🏼پادشاهی #کسری_نوشین_روان:
همان گر نبارد به #نوروز نم
ز خشکی شود دشت خرم دژم
مخواهید با ژاندران بوم و رست
که ابر بهاران به باران نشست
نباید که آن بوم ویران بود
که در سایهٔ شاه ایران بود
چو ویران بود بوم در بر من
نتابد درو سایهٔ فر من
بزرگان که شاهان پیشین بدند
ازین کار بر دیگر آیین بدند
بد و نیک با کارداران بُدی
جهان پیش اسب‌سواران بُدی
پدید آید از گفت یک تن دروغ
ازان پس نگیرد بر ما فروغ
هر آنکس که او راه یزدان بجست
به آب خرد جان تیره بشست
ز یزدان وز ما بدان کس درود
که از داد و مهرش بود تار و پود
اگر دادگر باشدی شهریار
بماند به گیتی بسی پایدار

ادامه دارد ..🌸🌸
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#نوروزدرشاهنامه 🌸
🌸
بهر سوم

🤴🏼 پادشاهی #هرمزد:
بیاورد زان پس صد و سی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و #جشن_سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند
سیم بهره جایی که ویران بود
رباطی که اندر بیابان بود

🤴🏼پادشاهی #خسروپرویز:
من از تخمهٔ نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم
به ایران بران رای بُد ساوه‌شاه
که نه تخت ماند نه مهر وکلاه
کند با زمین راست آتشکده
نه #نوروز ماند نه #جشن_سده
همه بنده گشتند ایرانیان
برین بوم تا من ببستم میان
اگر با تو یک پشه کین آورد
ز تختت به روی زمین آورد
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
بدان باغ رفتی به #نوروز شاه
#دو هفته به بودی بدان جشنگاه
همه جامه را باربد #سبز کرد
همان به #ربط و #رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهرهٔ میگسار
یکی جام بر کف بر شهریار
از ایوان خسرو کنون داستان
بگویم که پیش آمد از راستان
جهان بر کهان و مهان بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
بسی مهتر و کهتر از من گذشت
نخواهم من از خواب بیدار گشت
همی ‌کرد هرکس به ایوان نگاه
به #نوروز رفتی بدان جایگاه
به #نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او #موبد نیک بخت
فروتر ز موبد #مهان را بدی
#بزرگان و روزی دهان را بدی
به زیر مهان جای #بازاریان
#بیاراستندی همه کاریان
فرومایه‌تر جای #درویش بود
کجا خوردش ازکوشش خویش بود
فروتر #بریده بسی دست و پای
بسی کشته افگنده در زیرجای
ز ایوان ازان پس خروشد آمدی
کز آوازها دل به جوش آمدی
که ای #زیردستان شاه جهان
مباشید تیره دل و بدگمان
هر آنکس که او سوی بالا نگاه
کند گردد اندیشه او تباه
ز تخت کیان دورتر بنگرید
هر آنکس که #کهتر بود بشمرید
وزان پس تن کشتگان را به راه
کزان بگذری کرد باید نگاه
وزان پس #گنهگار و گر #بیگناه
نماندی کسی نیز #دربند شاه
به #ارزانیان جامه‌ها داد نیز
ز دیبا و دینار و هرگونه چیز
هرآنکس که #درویش بودی به شهر
که او را نبودی ز #نوروز بهر
به درگاه ایوانش بنشاندند
در مهای گنجی بر افشاندند

ادامه دارد ..🌸🌸

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#نوروزدرشاهنامه 🌸
بهر پايانى🌸

🤴🏼پادشاهی شیرویه:
چو دیهیم ما بیست وشش ساله گشت
ز هر گوهری گنجها ماله گشت
درم را یکی میخ نو ساختم
سوی شادی و مهتری آختم
بدان سال تا باژ جستم شمار
چوشد باژ دینار بر صد هزار
پراگنده افگند پند او سی
همه چرم پند او سی پارسی
بهر به دره‌ای در ده و دو هزار
پراگنده دینار بد شاهوار
جز از باژ و دینار هندوستان
جز از کشور روم و جا دوستان
جز از باژ وز ساو هر کشوری
ز هر نامداری و هر مهتری
جز از رسم و آیین #نوروز و مهر
از اسپان وز بندهٔ خوب چهر
جز از جوشن و خود و گوپال و تیغ
ز ما این نبودی کسی را دریغ
جز از مشک و کافور و خز و سمور
سیاه و سپید و ز کیمال بور
هران کس که ما را بدی زیردست
چنین باژها بر هیونان مست
همی‌تاختند به درگاه ما
نپیچید گردن کس از راه ما
ز هر در فراوان کشیدیم رنج
بدان تا بیا گند زین گونه گنج
🌸
روان تو را دادگر یار باد
سر بد سگالان نگونسار باد
به یزدان و نام تو ای شهریار
به #نوروز و مهر و بخرم بهار
که گر دست من زین سپس نیز رود
بساید مبادا به من بر درود

🤴🏼پادشاهی یزدگرد:
چنان دید کز تازیان صد هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
نماندی برین بوم بر تار و پود
هم آتش به مردی به آتشکده
شدی تیره #نوروز و #جشن_سده
بیاید یکی موبدی با گروه
ز گاه شمیران و از را به کوه
به دیدار پیران و فرهنگیان
بزرگان که باشند زان انجمن
همانا بران راغ و کوه بلند
ز ترک و ز تازی نیاید گزند
بیارد نبشته بخواند به بانگ
به یک روی بر نام یزدان پاک
کزویست امید وزو ترس و باک
دگر پیکرش افسر و چهر ما
زمین بارور گشته از مهر ما
به #نوروز و مهر آن هم آراستست
دو جشن بزرگست و با خواستست
درود جهان بر کم آزار مرد
کسی کو ز دیهیم ما یاد کرد

🤴🏼پادشاهى هرمزد:
بیاورد زان پس صد و سی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و #جشن_سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند
سیم بهره جایی که ویران بود
رباطی که اندر بیابان بود
کند یکسر آباد جوینده مرد
نباشد به راه اندرون بیم و درد
ببخشید پس چار ساله خراج
به درویش و آن را که بد تخت عاج


🌸🌸

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#نوروز و #مراسم_متداول_ملی

🍀🌸در روز اول و روز #ششم نوروز، مراسم متداول ملی اجرا می‌شد.

🌊 در روز اول مردم صبح بسیار زود برخاسته، به کنار نهرها و قنات‌ها رفته؛ شست و شو می‌کردند و به یکدیگر آب می‌پاشیدند و شیرینی تعارف می‌کردند.

🔹صبح پیش از آن که کلامی‌ ادا کنند؛ #شکر می‌خورند یا سه مرتبه عسل می‌لیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشی‌ها و بدبختی‌ها ، روغن به تن می‌مالیدند و خود را با سه قطعه موم ، دود می‌دادند.

🔸در این روز سکه نو ضرب نموده و آتشکده‌ها را پاک و طاهر می‌کردند.

🔺ازرسوم دیگر این زمان چنان که گفته شد ، ریختن آب بر یکدیگر،در صبح نوروز بوده است . این رسم در دوره اسلامی ‌به صورت 《 #گلاب پاشیدن》 باقی ماند.

🔹از رسوم متداول این زمان هدیه دادن 《 #شکر 》است. این رسم را گر چه ابوریحان بسیار قدیمی می‌داند ، ولی شایدسابقه آن از زمان ساسانیان تجاوز ننماید. این رسم در مهرگان نیز معمول بوده است.

💢از رسوم عمومی‌ نوروز در آن عهد، برافروختن آتش در شب نوروز بود و این رسم بعدها در زمان عباسیان در بین النهرین رواج داشت.
🔥اما دلیل افروختن آتش در شب نوروز واضح است که به علت احترام عنصر آتش در نزد ایرانیان قدیم بود. برخی چون #ابوریحان نیز گفته اند که افروختن آتش در این شب تصفیه جو و از میان بردن عفونات مولد از فساد هواست.
🔺اولین کسی که این رسم را بنیاد نهاد شاید 《هرمز دلیر 》پسر شاپور پسر اردشیر بابکان باشد.

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#نوروز در ايران باستان

🌸پنج روز اول فروردین ، جشن نوروز ، جنبه همگانی داشته و عموم مردم به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می‌گذرانیده‌اند؛ از این رو آن را :
▫️#نوروز_عامه
▫️یا نوروز کوچک
▫️ یا نوروز صغیر نامیده‌اند.

🔵 #نوروز_بزرگ،《خردادروز》  نام ششمین روز فروردین ماه درگاه‌شماری اوستایی  بوده‌است. 
این روز در میان جشن‌ها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت ، ارزش و تقدس خاصی بهره مند بوده‌است .

🗓بسیاری از حوادث مهم در چنین روزی واقع شده‌است.  وقایع بسیاری به 《خردادروز》 نسبت داده شده‌است از جمله:

💫زاده شدن #حضرت_زرتشت و همچنین به پیامبری برگزیده شدن ایشان
🔱به وقوع پیوستن رستاخیز 

💫روز تولد #سیاوش ،در تقویم‌های (سغدى)و (خوارزمی) 
🔺 بنا بر اساطیر زرتشتی خردادروز، روزی است که کین سیاوش گرفته می‌شود.

🔸روز نیایش و سپاس از《 رپیتون》 

🔻#ایزد_رپیتون (سرورِ #تابستان) است. بنابر عقاید زرتشتی ، رپیتون در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی می‌شود.

🔺وظیفهٔ او نبرد با دیو سرما و یاری رساندن به چشمه‌های آب زیرزمینی است تا ریشهٔ گیاهان را گرم نگاه دارند که ریشه‌ها در اثر سرمای شدید زمستان خشک نشوند. بازگشت هر ساله رپیتون در بهار نشانی از پیروزی نهایی خیر بر شر، گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی است. ایزد رپیتون زمینهٔ شکوفایی در بهار را فراهم می‌سازد.

♦️به همین خاطر به مناسبت آمدن او بر روی زمین، نیایش‌های خاصی در کنار آیین‌های نوروزی اجرا می‌شود.
🌸
@sobhosher 🌸
Forwarded from اتچ بات
⚜️ #نوروز در زمان #اشکانیان
🌺🌸
🔴دربارهٔ نوروز ( نوروژ ، نک‌روژ ، نوک روژ) و سنت‌های وابسته بدان تا چند دهه قبل منابعی قدیمتر از دوره ساسانیان - که به دست نویسندگان مسلمان نوشته شده بود - وجود نداشت.
🔸با کشف بایگانی‌های دولتی اشکانیان بر روی چوب توز و چرم نبشته در 《 کوه مغ تاجیکستان》 و بر سفال‌نبشته‌ها - که در خرابهٔ شهر نسا (در ۱۸ کیلومتری شمال غرب عشق آباد) به دست آمد - و با ترجمه و کشف رمز بعضی قسمت‌های آن معلوم گردید که نوروز در دوران شاهنشاهی اشکانیان و ایامی قدیمتر از دو هزار سال پیش، در آغاز بهاران بوده‌است.

🔷از شواهد چنین بر می‌آید که مراسم نوروز - به ویژه در میان عامهٔ مردم - به صورتی گسترده و با اهمیت جشن گرفته می‌شده‌است.

《 پورداوود 》دربارهٔ نوروز در این دوره می‌نویسد:

🔴 " پس از دورهٔ سلوکی هر چند که اشکانیان، اقوام ایرانی‌تبار و زرتشتی کیش بودند ولی تسلط ۸۰ سالهٔ یونانیان در آن‌ها اثر کرده و در خصوص آداب و رسوم ایرانی بی‌قید بودند. اما در اواخر این دوره ۴۷۶ ساله دوباره ملیت ایرانی قوت گرفت."

🔷از چگونگی آیین های نوروزی در روزگار اشکانیان آگاهی نداریم ؛ اما می توان اندیشید که برگزاری مراسم نوروز - همانند جشن مهرگان - در نزد همه مردم رایج بوده است.

🔅 #نوروز در یک اثر ادبی

🔸در منظومه زیبای《ویس و رامین》سروده 《فخرالدین اسعد گرگانی》،اشاراتی بسیار کوتاه به مراسم نوروز در دوره اشکانیان شده است.

📚منظومه دلکش ویس و رامین را گرگانی [ در حدود سال۴۴۶هجری] از زبان پهلوی به پارسی دری برگردانیده است. این داستان مربوط به دوره اشکانیان است.
🌸🌼
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🌸
⚜️#نوروز در زمان #ساسانیان
🌼🍀
❇️ آیین ها و سنن ساسانیان در نوروز عام

📚طبق نظر دکتر «خدادایان»، کارشناس تاریخ باستان ، از جمله کارهایی که در پنج روز نخست نوروز (نوروز عام) در عهد ساسانیان انجام می‌گرفته ؛ این آداب بوده‌است :

🔹حق‌ حشم و لشکر را می‌گزاردند و حاجت آنان را روا می‌کردند.

🔻 زندانیان را آزاد و مجرمان را عفو می‌نمودند .

🔹 انوشیروان و بقیه پادشاهان در نوروز به کسانی که در جنگ پیروز می‌شدند، جایزه می‌دادند و حتی به کشاورزان و دامپروران نمونه نیز هدایا و خلعت می‌دادند.

🔺در این عید کسانی که کارمی‌کردند، دست از کار کشیده و به استراحت و شادمانی می‌پرداختند.

🔹در نوروز در میان دربار،رسمی جاری بود که اربابان نقش بندگان را برعهده می‌گرفتند و برعکس. 


🔖⚖️ در جشن بزرگ نوروز، تظلم و دادخواهی و بار عام شاه و رسوم اهدای پیش‌کش‌ها بسیار اهمیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا می‌شد.☘️🌼🌸
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#نوروز در زمان #صفویان

🌸نوروز به طور مستمر در همه دوران تاریخی ایران ،کم و بیش برگزار می شده است اما در دوره بعد از اسلام و در 《عهد #صفویه》 - خصوصا در دوران میانی صفویه - این جشن به عنوان #نمادملی و درباری ، اهمیت یافت.

🔸در دوران صفویان، نوروز دوباره به جایگاه خود بازگشت و به عنوان یک " نماد ملی " مطرح شد. شاه عباس صفوی در [سال ۱۵۹۷ میلادی]، با برگزاری مراسم نوروز در عمارت " #نقش_جهان" اصفهان، این شهر را به عنوان پایتخت معرفی کرد.

آیین و رسوم نوروزی در زمان صفویه

🔵 در این زمان ، یکی از مراسم نوروزی مردم، "' #تخم_مرغ_بازی" بود که در طی آن دو نفر تخم مرغی را در دست خود می گرفتند؛ یکی نوک تخم مرغ خود را به نوک تخم مرغ دیگری می زد و هر کس که تخم مرغش می شکست ؛ بازنده محسوب می شد.

🔶 یک یا دو ساعت مانده به آغاز نوروز، منجمان با لباس فاخر به پشت بام کاخ سلطنتی می رفتند و با اسطرلاب مشغول کار می شدند. به محض دادن علامت توسط این منجمان، سال جدید با شلیک توپ و تفنگ اعلام می شد. صدای نواختن طبل و شیپور، نای و نقاره در همه جا می پیچید و مراسم سرور  را با آتش‌بازی و نمایش های کمدی در مقابل کاخ شاهنشاه برگزار می کردند.
ایام عید، ۸ روز به طول می انجامید.

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#نوروز در زمان #افشاریه

🔷 " #نادر شاه " به آیین های نوروز ، علاقه فراوان داشت. وی سکه خود -- موسوم به" سکه نادری " - را در مراسم سلام نوروز رایج ساخت و قطعاتی از آن را به رسم #عیدی به منشی ها و افسران خود داد که در یک طرف سکه نقش شده بود:
"الخیر فی ما وقع" و در طرف دیگر سکه این عبارت دیده می شد: " نادر ایران زمین".
🔺این عبارت نشان می دهد که نادر خواهان احیای امپراتوری ایران در چارچوب مرز های عهد ساسانیان، اشکانیان و هخامنشیان بوده است.

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*شنبه: #شعركلاسيك

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━


بر چهره‌ی گل نسیم #نوروز خوش است
در صحن چمن روی #دل‌افروز خوش است
از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست
#خوش_باش و ز دی مگو که #امروز خوش است
#خيام

—··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼

درود و
آرزوی
بهترینها....

🌹
چند قدم مانده به نوروز برسيم؛
كينه ها ،كدورت ها ، ناراستى ها ،كاستيها و كم فروشيها را همينجا پشت در بگذاريم و با لبخند و مهربانى و اميد وارد سال نو شويم 💐🙏🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━

💠 يكشنبه
💠 ٣٠اسفند ۱۳۹۹ش
💠 ٦شعبان ۱۴۴۲ ق
💠 ٢٠مارس ۲۰۲۱م

━•··‏​‏​​‏•✦❁💖❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

آمد بهار خرم و آورد خرمی
وز فر نوبهار شد آراسته زَمی

نوروز اگرچه روز نوسال است، روز کهنه قرن‌هاست،
پیری فرتوت است که سالی یک بار جامه‌ی جوانی می‌پوشد تا به شکرانه‌ی آن که روزگاری چنین دراز به سر برده و با این همه دم سردی زمانه تاب آورده است، چند روزی شادی کند از اینجاست که شکوه پیران و نشاط جوانان در اوست
پیر نوروز یادها در سر دارد از آن کرانه زمان می‌آید،
از آنجا که نشانش پیدا نیست در این راه دراز رنج ها دیده و تلخی‌ها چشیده است؛ اما هنوز شاد و امیدوار است جامه‌های رنگ رنگ پوشیده است، اما از آن همه یک رنگ بیشتر آشکار نیست و آن رنگ ایران است .
🌸درباره‌ی خلق و خوی ایرانی سخن بسیار گفته‌اند هر ملتی عیب‌هایی دارد در حق ایرانیان می‌گویند که قومی خوپذیرند هر روز به مقتضای زمانه به رنگی در می‌آیند، با زمانه نمی‌ستیزند بلکه می‌سازند رسم و آیین هر بیگانه‌ای را می‌پذیرند و شیوه دیرین خود را زود فراموش می‌کنند بعضی از نویسندگان این صفت را هنری دانسته و راز بقای ایران را در آن جسته‌اند
🌸من نمی‌دانم که این صفت عیب است یا هنر است، اما در قبول این نسبت تردید و تأملی دارم
🌸 از روزی که پدران ما به این سرزمین آمدند و نام خانواده و نژاد خود را به آن دادند. گویی سرنوشتی تلخ و دشوار برای ایشان مقرر شده بود تقدیر چنان بود که این قوم نگهبان فروغ ایزدی یعنی دانش و فرهنگ باشد. میان جهان روشنی که فرهنگ و تمدن در آن پرورش می‌یافت و عالم تیرگی که در آن کین و ستیز می‌رویید
سدی شود نیروی یزدان را از گزند اهریمن نگهدارد.

📚: بخشی از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، نوروزتان دلپذیر🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
صبح و شعر
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━ *خداوند بهترین یاور ماست* ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━  #نثر_فارسى ━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━ آمد بهار خرم و آورد خرمی وز فر نوبهار شد آراسته زَمی نوروز اگرچه روز نوسال است، روز کهنه قرن‌هاست، پیری فرتوت است که سالی یک…
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

▫️بخش ۲)
🌸پدران ما از همان آغاز کار، وظیفه‌ی سترگ خود را دریافتند. زردشت از میان گروه برخاست و مأموریت قوم ایرانی را درست و روشن معین کرد، فرمود که باید به یاری یزدان، با اهریمن بجنگند تا آنگاه که آن دشمن بدکنش از پادرآید .
ایرانی بار گران این امانت را به‌دوش کشید. پیکاری بزرگ بود. فرّ کیان، فرّ مزدا آفرید. آن فرّ نیرومند ستوده‌ی ناگرفتنی را به او سپرده بودند؛ فرّی که اهریمن می‌کوشید تا بر آن دست بیابد.
 گاهی فرستاده‌ی اهریمن دلیری می‌کرد و پیش می‌تاخت تا فرّ را برباید. اما خود را با پهلوان روبه‌رو می‌یافت و غریو دلیرانه‌ی او به گوشش می‌رسید. اهریمن، گامی واپس می‌نهاد. پهلوان دلیر و سهمگین بود.
گاهی پهلوان پیش می‌خرامید و می‌اندیشید که دیگر فرّ از آن اوست. آنگاه اهریمن شبیخون می‌آورد و نعره‌ی او در دشت می‌پیچید. پهلوان درنگ می‌کرد. اهریمن سهمگین بود.
در این پیکار، روزگارها گذشت و داستان این زد و خورد، افسانه شد و بر زبانها روان گشت، اما هنوز نبرد دوام داشت. پهلوان، سالخورده شد، فرتوت شد، نیروی تنش سستی گرفت، اما دل و جانش جوان ماند. هنوز اهریمن از نهیب او بیمناک است. هنوز پهلوان، دلیر و سهمناک است. این همان پهلوان است که هر سال جامه‌ی رنگ‌رنگ نوروز می‌پوشد وبه یاد روزگار جوانی شادی می‌کند.
  
🌸اگر بر ما ایرانیان در این روزگار عیبی باید گرفت، این است که تاریخ خود را درست نمی‌شناسیم و در باره‌ی آن چه بر ما گذشته‌است، هر چه را که دیگران گفته‌اند و می‌گویند، طوطی‌وار تکرار می‌کنیم.
اروپاییان از قول یونانیان می‌گویند که ایران، پس از حمله‌ی اسکندر، یک‌سره رنگ آداب یونانی گرفت و از جمله‌ی نشانه‌‌های این امر، آن‌که مورخی بیگانه نوشته‌است که در دربار اشکانی نمایش‌هایی به زبان یونانی می‌دادند. این درست مانند آن است که بگوییم ایرانیان امروزه، یک‌باره ملیت خود را فراموش کرده‌اند، زیرا که در بعضی مهمانخانه‌ها مطربان و آوازه‌خوانهای فرنگی به زبان ایتالیایی و اسپانیایی مطربی می‌کنند.

🌸کمتر ملتی را در جهان می‌توان یافت که عمری چنین دراز بسر‌آورده و با حوادثی چنین بزرگ روبه‌رو شده و تغییراتی چنین عظیم در زندگیش روی داده باشد و پیوشته در همه حال، خود را به یاد داشته باشد و دمی از گذشته و حال و آینده‌ی خویش، غافل نشود.

📚: از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، بهاری روزتان دلپذیر🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

بخش آخر
🌸مسلمان شدن ايرانيان به ظاهر پيوند ايشان را با گذشته‌ی دراز و پر‌افتخارشان بريد. همه چيز در اين کشور ديگرگون شد و به رنگ دين و آيين نو درآمد.
هرچه نشانه و يادگار گذشته بود، در آتش سوخت و بر باد رفت. اما ياد روزگار پيشين مانند سمندر از ميان خاکستر برخاست و در هوای ايران پرواز کرد.
بيش از آنچه ايرانيان رنگ بيگانه گرفتند، بيگانگان ايرانی شدند؛ جامه‌ی ايراني پوشيدند، آيين ايراني پذيرفتند، جشن هاي ايران را برپا داشتند و پيش خدای ايران زانوی ادب بر زمين زدند.
از بزرگاني مانند «فردوسی» بگذريم که گويي رستخيز روان ايران دريک ‌تن بود. ديگران که به ظاهر جوش و جنبشي نشان نمي‌دادند، همه در دل، زير خاکستر بي‌اعتنايی اخگری از عشق ايران داشتند.
«نظامی ِ» مسلمان که ايران باستان را، آتش‌پرست و آيين ايشان را ناپسند مي‌داند، آنجا که داستان عدالت «هرمز ساساني» را مي‌سرايد، بي‌اختيار حسرت و درد خود را نسبت به تاريخ گذشته‌ی ايران بيان ميیکند و می‌گويد:
 
جهان زآتش‌پرستی شد چنان گرم
که بادا زين مسلمانی ترا شرم

 
«حافظ» که عارف است و می‌کوشد نسبت به کشمکش‌ها و کين‌توزيی ها بي‌طرف و بی‌اعتنا باشد و از روی تجاهل مي‌گويد:
ما قصه‌ی سکندر و دارا نخوانده‌ايم
از ما بجز حکايت مهر و وفا مپرس

 
باز نمي‌تواند تأثير داستان‌های باستاني را از خاطر بزدايد؛ هنوز کين «سياوش» را فراموش نکرده‌است و به هر مناسبتی از آن ياد می ‌آورد و می ‌گويد:
 
شاه ترکان سخن مدعيان می‌شنود
شرمی از مظلمه‌ی خون سياوشش باد

 
کدام ملت ديگر را مي‌شناسيم که به گذشته‌ی خود، به تاريخ باستان خود، به آيين و آداب گذشته‌ی خود بيش از اين پايبند و وفادار باشد؟ اين جشن نوروز که دو سه هزار سال است با همه‌ی آداب و رسوم در اين سرزمين باقی و برقرار است، مگر نشانی از ثبات و پايداری ايرانيان در نگهداشتن آيين ملی خود نيست؟
نوروز، يکي از نشانه‌های مليت ماست. نوروز، يکی از روزهای تجلی روح ايرانی است، نوروز، برهان اين دعوی است که ايران، با همه‌ی سالخوردگی هنوز جوان و نيرومند است.
در اين روز بايد دعا کنيم. همان دعا که سه‌هزار سال پيش از اين، زردشت کرد:
«منش بد، شکست بيابد.
منش نيک، پيروز شود.
دروغ، شکست بيابد.
راستي بر آن پيروز شود.
خرداد و امرداد بر هر دو پيروز شوند.
بر گرسنگي و تشنگي.
اهريمن بدکنش ناتوان شود.
و رو به گريز نهد».

📚: از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری

━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، بهاری روزتان دلپذیر🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•━

روز #نوروز پادشاه مر عامه را بار دادی، و هیچکس را بازداشت نبودی؛ و پیش به چند روز، منادی فرمودی که بسازید فلان روز را، تا هر کسی شغل خویش بساختی و قصه خویش بنوشتی و حجت خویش به دست آوردی و خصمان کار خویش را بساختندی.
و چون آن روز بودی، منادی ملک از بیرون در بایستادی و بانگ کردی که «اگر کسی مر کسی را باز دارد از حاجت برداشتن در این روز، ملک از خون او بیزار است .
پس ملک قصه‌های مردمان بستدی و همه پیش بنهادی ویک یک می‌نگریدی.
اگر آنجا قصه‌ای بودی که از ملک بنالیده بودی، موبد موبدان را بر دست راست نشانده بودی، پس ملک برخاستی و از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو بنشستی، گفتی: «نخست از همه داوری‌ها، داد این مرد از من بده و هیچ میل و محابا مکن. »
آنگاه منادی فرمودی کردن که «هر که را با ملک خصومتی هست، همه به یکسو بایستید تا نخست کار شما بگزارد. »
پس ملک موبد را گفتی: «هیچ گناهی نیست نزد ایزد تعالی بزرگتر از گناه پادشاهان؛ و حق گزاردن پادشاهان نعمت ایزد تعالی را، نگاه داشتن رعیت است و داد ایشان دادن ودست ستمکاران از ایشان کوتاه کردن.
پس چون ملک #بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای را عزوجل فراموش کنند و کفران نعمت آرند… چون ملک از داوری بپرداختی، باز بر تخت آمدی و تاج بر سر نهادی،
و روی سوی بزرگان و کسان خود کردی و گفتی: «من #آغاز از خویشتن بدان کردم تا شما را طمع بریده شود از ستم کردن بر کسی. اکنون هر که از شما | خصمی دارد، خشنود کنید. »
و هر که به وی نزدیک‌تر بودی، آن روز دورتر بودی و هرکه قوی‌تر، ضعیف‌تر بودی. (صص ۸۷-۸۶)

✍🏻 #خواجه_نظام‌الملک
📚: سیاست‌نامه

📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher