━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چهقدر خوبه دور و بر آدم پر باشه،
اینطوری آدم وقت نمیکنه به بدبختیهاش فکر کنه.
اما وقتی تنهایی، فکرها مثل خوره به جونت میافتن،
مثل این میمونه یه مشت موریانه ریخته باشن روی روح و روانت و ذرهذره تو رو میخورن.
تنهایی دردش از همهٔ دردها دردتره
دردهای دیگه، یهجای بدنت درد میکنه، اما تنهایی تمام روح و روانت درد میکنه،
جسمت رو مچاله میکنه و مثل شمع آبت میکنه.
اونایی که شعار میدن تنهایی رو دوست دارن، تنها نبودن تا بدونن چه دردی داره تنهایی.
نمیدونن تو قصر هم که باشی، تنهایی مثل یه زندونه که دیوارهای طلائیش میخوان تو رو بجون.
✍🏻: #مژگان_مظفری
📚 : ژژ
@mozhganmozafari
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چهقدر خوبه دور و بر آدم پر باشه،
اینطوری آدم وقت نمیکنه به بدبختیهاش فکر کنه.
اما وقتی تنهایی، فکرها مثل خوره به جونت میافتن،
مثل این میمونه یه مشت موریانه ریخته باشن روی روح و روانت و ذرهذره تو رو میخورن.
تنهایی دردش از همهٔ دردها دردتره
دردهای دیگه، یهجای بدنت درد میکنه، اما تنهایی تمام روح و روانت درد میکنه،
جسمت رو مچاله میکنه و مثل شمع آبت میکنه.
اونایی که شعار میدن تنهایی رو دوست دارن، تنها نبودن تا بدونن چه دردی داره تنهایی.
نمیدونن تو قصر هم که باشی، تنهایی مثل یه زندونه که دیوارهای طلائیش میخوان تو رو بجون.
✍🏻: #مژگان_مظفری
📚 : ژژ
@mozhganmozafari
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
اوّل كسی كه عَلَم بر جامه كرد و انگشتری در دست، جمشید بود.
گفتندش: چرا به چپ دادی و فضیلت راست راست؟
گفت: راست را زینت راستی تمام است.
فریدون گفت نقّاشان چین را
كه پیرامون خرگاهش بدوزند:
بدان را نیک دار ای مرد هشیار
كه نیكان خود بزرگ و نیکروزند
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هشتم (در آداب صحبت)
*علم :طراز ، حاشیه
*به چپ: انگشت دست چپ
*فضیلت: برتری
*راست: راستی ، درستی
*راست: را است
*تمام است: کامل و کافی است
*خرگاه: سراپرده، خیمه
🍃 از محبت خارها گل میشود🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
اوّل كسی كه عَلَم بر جامه كرد و انگشتری در دست، جمشید بود.
گفتندش: چرا به چپ دادی و فضیلت راست راست؟
گفت: راست را زینت راستی تمام است.
فریدون گفت نقّاشان چین را
كه پیرامون خرگاهش بدوزند:
بدان را نیک دار ای مرد هشیار
كه نیكان خود بزرگ و نیکروزند
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هشتم (در آداب صحبت)
*علم :طراز ، حاشیه
*به چپ: انگشت دست چپ
*فضیلت: برتری
*راست: راستی ، درستی
*راست: را است
*تمام است: کامل و کافی است
*خرگاه: سراپرده، خیمه
🍃 از محبت خارها گل میشود🍃
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
در جهان بیخبر از کفر وز اسلام بخسب
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
✍🏻: #خاقانی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعردیروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
در جهان بیخبر از کفر وز اسلام بخسب
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
✍🏻: #خاقانی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
🌸☘️🌸
🌹
🍁بر صبحدم قشنگ پاییز سلام
🕊بر نغمهٔ بلبل سحرخیز سلام
🍁بر خندهٔ غنچهای که از فیض سحر
🕊گردیده ز شور و شوق لبریز، سلام
🎤: #ناهیدپرپینچی
✍🏻: #محسن_خانچی
درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
🌹
🍁بر صبحدم قشنگ پاییز سلام
🕊بر نغمهٔ بلبل سحرخیز سلام
🍁بر خندهٔ غنچهای که از فیض سحر
🕊گردیده ز شور و شوق لبریز، سلام
🎤: #ناهیدپرپینچی
✍🏻: #محسن_خانچی
درود صبحتون زیبا🍃🌱🪸🌸
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
قضیه را از اینجا شروع کنیم و با این پرسش که «هیچ فکر کردهاید که در این لحظهی تاریخی و فرهنگی که ما در آن به سر میبریم، چند هزار نفر در قلمرو زبان فارسی هستند که میتوانند شعری مثلِ
آهوی کوهی در دشت چگونه دَوَدا
او ندارد یار، بییار چگونه بُوَدا
بگویند؟»
هر کس وزن و قافیه را تشخیص دهد، ظاهراً میتواند شبی پانصد بیت، خیلی بهتر از این، شعر بگوید و به این حساب، امکان آن هست که در یک شب، دهها هزار بیت بهتر از این شعر ابوحَفص سُغدی، توسط این جمع انبوه «دارندگان طبع موزون» و آگاه از مسالهی وزن و قافیه گفته شود.
اما آنچه از آن غافلیم این است که همهی این افراد – به فرض اینکه صد هزار نفر باشند – نه یک شب که اگر سالها و سالها وقت صرف کنند، نخوانند توانست یک بیت بگویند که [از لحاظ اثر و ماندگاری و جایگاه] جای این بیت سادهی برهنهی از هر صنعت و آرایش را بگیرد.
چرا؟
اشکال عمده یا راز اصلی کار همینجاست و آنچه جوانان را غالباً فریب میدهد همین است که وقتی در خلوت یا در جلسات دوستانه به مقایسهی شعر خودشان با شعر ابوحفص سغدی… میپردازند، به طور قطع و یقین، نظرشان این میشود که آنها میتوانند شبی صدها بیت بهتر از «آهوی کوهی…» بسرایند و یا وقتی به اجرای سازندهی «زمستان» نگاه میکنند، با خود میگویند: «ما میتوانیم شعرهایی بهتر از این بگوییم».
… اما اینان از یک امر بسیار ساده و در عین حال پیچیده غافلند و آن، مسئلهی «نقش تاریخی» هنرمند است.
هر اثر برجستهی هنری، ترکیبی است از «خلاقیت فردی» هنرمند در یک سوی و «نقش تاریخی» اثر او از سوی دیگر.
از این نکته غافلند که گیرم چنان شعرهایی بسرایند، محال است که صدهزارتای آن شعرها، بتواند جای «آهوی کوهی…» را بگیرد زیرا به لحاظ «نقش تاریخی» لاتکرار فیالتجلی و در این رودخانه – که بهرهمندی از نقش تاریخی است – بیش از یک بار نمیتوان شنا کرد.
… ما وقتی به ساخت و صورت یک شعر موفق نگاه میکنیم، غالباً از نقش تاریخی آن و انسجام برخاسته از حیات ارگانیک آن غافل میشویم و پیش خودمان ممکن است تصور کنیم، ما که بهتر از این میتوانیم بگوییم، ما که تشبیهات بهتری میتوانیم بیاوریم، ما که ترکیبات جدیدتری میتوانیم ایجاد کنیم، ما که…؛ ولی غافلیم از این که «نقش تاریخی» آن شعر را نیز در نظر بگیریم.
✍🏻 #شفیعی_کدکنی فراخور گرامی زادروز 💐استاد فرزانه شاعر نامی ایران با آرزوی سلامتی برایشان💐🙏🏻
📚: با چراغ و آینه
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
قضیه را از اینجا شروع کنیم و با این پرسش که «هیچ فکر کردهاید که در این لحظهی تاریخی و فرهنگی که ما در آن به سر میبریم، چند هزار نفر در قلمرو زبان فارسی هستند که میتوانند شعری مثلِ
آهوی کوهی در دشت چگونه دَوَدا
او ندارد یار، بییار چگونه بُوَدا
بگویند؟»
هر کس وزن و قافیه را تشخیص دهد، ظاهراً میتواند شبی پانصد بیت، خیلی بهتر از این، شعر بگوید و به این حساب، امکان آن هست که در یک شب، دهها هزار بیت بهتر از این شعر ابوحَفص سُغدی، توسط این جمع انبوه «دارندگان طبع موزون» و آگاه از مسالهی وزن و قافیه گفته شود.
اما آنچه از آن غافلیم این است که همهی این افراد – به فرض اینکه صد هزار نفر باشند – نه یک شب که اگر سالها و سالها وقت صرف کنند، نخوانند توانست یک بیت بگویند که [از لحاظ اثر و ماندگاری و جایگاه] جای این بیت سادهی برهنهی از هر صنعت و آرایش را بگیرد.
چرا؟
اشکال عمده یا راز اصلی کار همینجاست و آنچه جوانان را غالباً فریب میدهد همین است که وقتی در خلوت یا در جلسات دوستانه به مقایسهی شعر خودشان با شعر ابوحفص سغدی… میپردازند، به طور قطع و یقین، نظرشان این میشود که آنها میتوانند شبی صدها بیت بهتر از «آهوی کوهی…» بسرایند و یا وقتی به اجرای سازندهی «زمستان» نگاه میکنند، با خود میگویند: «ما میتوانیم شعرهایی بهتر از این بگوییم».
… اما اینان از یک امر بسیار ساده و در عین حال پیچیده غافلند و آن، مسئلهی «نقش تاریخی» هنرمند است.
هر اثر برجستهی هنری، ترکیبی است از «خلاقیت فردی» هنرمند در یک سوی و «نقش تاریخی» اثر او از سوی دیگر.
از این نکته غافلند که گیرم چنان شعرهایی بسرایند، محال است که صدهزارتای آن شعرها، بتواند جای «آهوی کوهی…» را بگیرد زیرا به لحاظ «نقش تاریخی» لاتکرار فیالتجلی و در این رودخانه – که بهرهمندی از نقش تاریخی است – بیش از یک بار نمیتوان شنا کرد.
… ما وقتی به ساخت و صورت یک شعر موفق نگاه میکنیم، غالباً از نقش تاریخی آن و انسجام برخاسته از حیات ارگانیک آن غافل میشویم و پیش خودمان ممکن است تصور کنیم، ما که بهتر از این میتوانیم بگوییم، ما که تشبیهات بهتری میتوانیم بیاوریم، ما که ترکیبات جدیدتری میتوانیم ایجاد کنیم، ما که…؛ ولی غافلیم از این که «نقش تاریخی» آن شعر را نیز در نظر بگیریم.
✍🏻 #شفیعی_کدکنی فراخور گرامی زادروز 💐استاد فرزانه شاعر نامی ایران با آرزوی سلامتی برایشان💐🙏🏻
📚: با چراغ و آینه
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ای حافظ، خویش را با تو برابر نهادن، جز نشانِ دیوانگی نیست!
تو آن کشتی هستی که مغرورانه، باد در بادبان افکنده است
تا سینه ی دریا را بشکافد و پای بر سرِ امواج نهد.
و من آن تخته پارهام که بیخودانه سیلی خورِ اقیانوسم،
در دلِ سخنِ شور انگیزِ تو که موجی پس از موجِ دیگر می زداید
و گاه دریایی از آتش تلاطم می کند. اما این موجِ آتشین،
مرا در کامِ خویش می کشد و فرو میبرد.
با این همه، هنوز در خود،
جرئت اندکی مییابم
که خویش را مریدی از مریدانِ تو شمارم
، زیرا که من نیز چون تو،
در سرزمینی غرقِ نور زندگی کردم و عشق ورزیدم..."
✍🏻: #یوهان_ولفگانگ_گوته
( #حافظنامه)
از کتاب دیوان شرقی
مترجم: شجاع الدین شفا
خجسته روز #حافظ 💐
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ای حافظ، خویش را با تو برابر نهادن، جز نشانِ دیوانگی نیست!
تو آن کشتی هستی که مغرورانه، باد در بادبان افکنده است
تا سینه ی دریا را بشکافد و پای بر سرِ امواج نهد.
و من آن تخته پارهام که بیخودانه سیلی خورِ اقیانوسم،
در دلِ سخنِ شور انگیزِ تو که موجی پس از موجِ دیگر می زداید
و گاه دریایی از آتش تلاطم می کند. اما این موجِ آتشین،
مرا در کامِ خویش می کشد و فرو میبرد.
با این همه، هنوز در خود،
جرئت اندکی مییابم
که خویش را مریدی از مریدانِ تو شمارم
، زیرا که من نیز چون تو،
در سرزمینی غرقِ نور زندگی کردم و عشق ورزیدم..."
✍🏻: #یوهان_ولفگانگ_گوته
( #حافظنامه)
از کتاب دیوان شرقی
مترجم: شجاع الدین شفا
خجسته روز #حافظ 💐
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
🍂🔅🍁
به ياد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببين در آينه جويبار، گریه بید
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
خط: #بختیاری
۲۱ مهر
روز ملی #خوشنویسی خجسته 💐
🍁🔅🍂
@sobhosher
به ياد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببين در آينه جويبار، گریه بید
✍🏻: #هوشنگ_ابتهاج
خط: #بختیاری
۲۱ مهر
روز ملی #خوشنویسی خجسته 💐
🍁🔅🍂
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چو از ابر بینم همی باد و نم
ندانم که نرگس چرا شد دژم
شب تیره بلبل نخسپد همی
گل از باد و باران بجنبد همی
بخندد همی بلبل از هر دوان
چو بر گل نشیند گشاید زبان
ندانم که عاشق گل آمد گر ابر
چو از ابر بینم خروش هژبر
بدرد همی باد پیراهنش
درفشان شود آتش اندر تنش
به عشق هوا بر زمین شد گوا
به نزدیک خورشید فرمانروا
که داند که بلبل چه گوید همی
به زیر گل اندر چه موید همی
نگه کن سحرگاه تا بشنوی
ز بلبل سخن گفتنی پهلوی
همی نالد از مرگ اسفندیار
ندارد به جز ناله زو یادگار
#فردوسی
رستم و اسفندیار
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شاهنامه
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
چو از ابر بینم همی باد و نم
ندانم که نرگس چرا شد دژم
شب تیره بلبل نخسپد همی
گل از باد و باران بجنبد همی
بخندد همی بلبل از هر دوان
چو بر گل نشیند گشاید زبان
ندانم که عاشق گل آمد گر ابر
چو از ابر بینم خروش هژبر
بدرد همی باد پیراهنش
درفشان شود آتش اندر تنش
به عشق هوا بر زمین شد گوا
به نزدیک خورشید فرمانروا
که داند که بلبل چه گوید همی
به زیر گل اندر چه موید همی
نگه کن سحرگاه تا بشنوی
ز بلبل سخن گفتنی پهلوی
همی نالد از مرگ اسفندیار
ندارد به جز ناله زو یادگار
#فردوسی
رستم و اسفندیار
❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#پند_از_شاهنامه
#چو باشد فزایندهٔ نیکویی
به پرهیز دارد سر از بدخویی
#فردوسی
نکتهای دربارۀ شاهنامه
بیش از شش هزار بیت از ابیاتِ شاهنامه با واژۀ « #چو» آغاز میشود، یعنی به طورِ میانگین از هر ده بیت یکی! 😁
این رقم بیش از کلِ ابیاتِ دیوانِ حافظ است.
این «چو» معمولاً به معنیِ «وقتی که» است و بسامدِ بالایش نشانۀ روایی بودنِ متن است. فردوسی معمولاً داستان و ماجرا تعریف میکند.
@sobhosher
#چو باشد فزایندهٔ نیکویی
به پرهیز دارد سر از بدخویی
#فردوسی
نکتهای دربارۀ شاهنامه
بیش از شش هزار بیت از ابیاتِ شاهنامه با واژۀ « #چو» آغاز میشود، یعنی به طورِ میانگین از هر ده بیت یکی! 😁
این رقم بیش از کلِ ابیاتِ دیوانِ حافظ است.
این «چو» معمولاً به معنیِ «وقتی که» است و بسامدِ بالایش نشانۀ روایی بودنِ متن است. فردوسی معمولاً داستان و ماجرا تعریف میکند.
@sobhosher