صبح و شعر
641 subscribers
2.11K photos
266 videos
324 files
3.15K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
🌍 #رمزهای_شاهنامه

#کیومرس ( #کیومرث)
در كتاب
پس از «گفتار اندر فراهم آمدن شاهنامه»، داستان کیومرث می آید.
«کیومرث» در اوستا «گَیَ مَرِتَن» gayamarǝtan آمده است: گَیَ = جان؛ مَرِتَن = مرگ/میرا؛ روی هم یعنی «جان میرا یا زنده میرا»،

🔹 #کیومرث شاهنامه، نُماد حیات به معنای کلی آن و جان یگانه ای است که بر جهان فرمان میراند، و چرخه مرگ و زندگی. ایرانیان باستان، دو نوع #نیرو در جهان قائل بودند:

۱) یک نیروی افزاینده و آفریننده. در اوستا: سپَنتَ مَئينیو
spanta maīnyū)؛

۲) یک نیروی کاهنده و نابودگر. در اوستا: اَنگرَ مَئينیو
angra maīnyū
🔹به معنای «خماننده». این واژه بعداً به « #اهریمن» گردانده شد و عوام، در اندیشة خود، اهریمن را نیرویی نابودگر و شیطانی دانستند، باز آن که چنین نیست و از کنش هر دو نیروست که زندگی در جهان تداوم می یابد، و هیچ نابودی ئي نیست که آغاز آفرینش دیگری نباشد.

کیومرث، در کنار جانوران و در میان جانوران زندگی میکرد:

دد و دام و هر جانور که اش بدید
ز گیتی به نزدیک او آرمید

پس میتوان او را نماد #انسان_اولیه (میمون نما) نیز دانست. از زمان ساسانیان، سکه ای باز مانده است که نگاره کیومرث را در میان جانوران نشان میدهد:

پژوهش هاي استاد #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
#رمزهای_شاهنامه
#سیامک

کیومرث را فرزندی بود به نام سیامک. سیامک همچون پدر، از خرد بهره میبرد، اما خوبروتر بود:

پسر بُد مر او را یکی «خوبروی»
«خردمند» و همچون پدر نامجوی

انسان اولیه، کمابیش از خرد بهره میبُرد و اندک اندک به ساخت ابزارهای ابتدایی دست زده بود. «خوبروی» میتواند اشاره به تکامل انسان میمون نما باشد که در آن زمان صورتش اندکی زیباتر شده است (به انسان امروزی شبیه تر شده است).

اهریمن بدسگال (دشمن)، سیامک را نابود کرد:

بزد چنگ وارونه دیو سیاه
دوتا اندر آورد بالای شاه

دو تا اندر آورد: «خمانید، خم کرد». یک بار دیگر توجه کنید به «خمانیدن» در این بیت، به معنای نابود کردن، و نیروی خماننده، اَنگرَ مَئينیو angra maīniū در اوستا.

ماهیت این #اهریمن نابودگر، « #سرما» بوده است، یخبندانهائي که چند بار کره زمین را در خود گرفته است.
بشر برای فرار از سرما، به غارها (کوهها) پناه برد:

چو آگه شد از مرگِ فرزند، شاه
ز تیمار، گیتی بر او شد سیاه

دد و مرغ و نخچیر، گشته گروه
برفتند وِیله کنان سوی کوه

بیت دیگری شایان نگرش است:

ازو اندر آمد همی پرورش
که پوشیدنی نَو بُد و نَو خورش

در اینجا « #پوشیدنی» به معنای لباس نیست، زیرا بشر اولیه لباس نداشت. منظور، پوشش زمین است. دوران کیومرث، با یخبندانهای طولانی زمین همراه بوده است و خوراک مردمان در میان برف و یخ، گونه ای #گلسنگ بوده است:

📖 ”پوشش [پوشیدنی] نو، گلسنگها بودند که هر روز تازه به تازه بر روی سنگها میروییدند، و همان گلسنگها، همه روزه خورش نو و تازة مردمان نخستین بود، چنان که امروز نیز گوزنهای نیرومند در روی برف و یخ جلگه یخزده از همین گلسنگها میخورند.“

(داستان عصر یخبندان، رُز وایلر و جرالد ایمز، ترجمة حمیده غروی، ص ۳۸-۴۰)

واژه «سیامک» در اوستا به گونه «سْیامَکَ» syāmaka آمده است. بخش نخستین آن «سیا» همان است که در زبان پهلوی «سیاک» و در زبان فارسی «سیاه» است. بخش دوم این واژه، «مَکَ» یا مَغَ در اوستا برابر است با َغاک، سوراخ، غار. بر روی هم، واژة سیامک برابر است با « #غار_سیاه»، یا هنگامی که با پیدایی سرمای تازه، مردمان به غار پناهنده شدند.

نوشته های پهلوی، از زمستان سرد سرزمین نیاکان ما، با پاژنام (عنوان، لقب) « #زمستان_دیو» یاد میکنند:

📖 ”در #ایرانویج، ده ماه زمستان و دو ماه تابستان است و آن دو ماه تابستان نیز آب سرد، و زمین سرد و گیاه سرد است ...
نخست ایرانویج را آفریدم، اهریمن کشنده در آن، ... سرمای دیوداده پدید آورد
سرمای سختی خواهد آمد، سرمای سختِ کشنده ... از سرما جانوران خواهند گریخت ...“

(مینوی خرد، از کتابهای ایران باستان به زبان پهلوی)

ایرانویج: نخستین زیستگاه و نشستنگاه آریائیان، بنا بر نوشته های باستانی ایران.

پس از سرمای نخستین، مردمان از غارها بیرون میآیند و گروهی به سوی نیمروزان (جنوب) و گروهی به سوی اپاختر (شمال) میروند. چون سرمای دوم فرا میرسد، آنان را که به سوی اپاختر (شمال) رفته بودند، همین سیاهی سرد فرو میگیرد و تباه میسازد.

بشر در این زمان، برای #نبرد با سرما، جنگ افزاری جز ’ غچنگ‘ خود نداشت، که با همان، نخستین سرپناهها را بساختند و دیواره خاکی تپه ها را شکافتند و پناهگاهی بزرگتر فراهم کردند:

بیازید هوشنگ چون شیر، «چنگ»
جهان کرد بر دیو نستوه تنگ


پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍂🍁
#شب_چله
🍉🍉
💫🌨☃️
نام ایرانی #شب_یلدا ، #شب_چله است 🌨که بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی است.🌙🌍

🔸این شب بین” زمان فرورفتن آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا برآمدن آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان)” گفته می‌شود.
این شب در نیم‌کره شمالی با #انقلاب_زمستانی برابر است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.
🔹مراسم شب چله از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شود.
🔅به گفته دکتر الهام باقری شب چله به میتراییسم و آیین مهرپرستی بازمی‌گردد. قدمت این آیین در ایران به بیش از پنج هزار سال می‌رسد. 🔺طبق این آیین در آخرین روز پاییز که بلندترین شب سال است خورشید یا همان مهر متولدمی شود و این زمینه جشن بزرگی برای ایرانیان باستان بود.
🔻جالب است بدانیم که نیاکان ما پنج هزار سال پیش توانسته بودند تفاوت #یک‌دقیقه‌ای شب چله نسبت به دیگر شب‌های سال را محاسبه کنند.
🔸نکته جالب‌تر اینکه دلیل باور آنان بر تولد خورشید در شب چله هم یک دلیل علمی است آن‌هم محل🌛 🌏 قرارگیری زمین در وضعیتی که فاصله زیادی از ماه دارد و به‌نوعی در تاریکی بسیار شب سرانجام خورشید متولد می‌شود.

🔺#میتراییسم برآمده از #آیین_مهر که در بین رومی‌ها و اروپاییان بسیار رسوخ کرد حتی بسیاری از مراسم‌هایی که امروز موردتوجه جهانیان است برگرفته از این آیین است.
🔹شب چله برای اروپاییان هم اهمیت یافت البته به شکلی دیگر با باوری متفاوت، در دوره اشکانیان آیین مهرپرستی حتی در تاریخ تولد حضرت مسیح هم تأثیر گذاشت، به‌طوری‌که مسیحیانی که باور بر مرگ مسیح نداشتند و اعتقادشان به عروج آن حضرت بود به‌نوعی تولد او خورشید را یکی دانستند.

🔻تا صدها سال پس از دوره اشکانیان روز تولد مسیح و شب چله در یک تاریخ و امروز هم با اندک تغییری می‌توان متوجه این اتفاق بود. درواقع مسیحیان تولد مسیح را به تولد خورشید نسبت داده‌اند.

شاید این تنها نشانه رسوخ آیین میتراییسم در میان مسیحیان و همچنین اروپاییان نباشد اما نشانه خوبی بر تأثیر شب چله بر فرهنگ آنان است.
◾️#یلدا را با واژه‌ی نویل، از ریشه‌ی ناتالیس (Natalis) رومی برابر دانسته‌اند که به مفهوم تولد است؛ یعنی تولد یا میلاد خورشید، مهر یا میترا. گویند رومیان آن را ناتالیس انویکتوس (Natalis Inoviktos) ـ روز تولد مهر شکست‌ناپذیر ـ می‌خواندند.

🔹در شب چله، دو مفهوم متضاد نهفته است. یکی این که اين شب، درازترین و سیاه‌ترین شب سال است و در تمام این شب #اهریمن با #اورمزد در ستیز است. شب مقابله‌ی شیطان است با مهر؛ ستیز ظلمت است با نور. چون درازترین شب است، پس درازترین حمله‌ی شیطان بر اورمزد در همین شب است.
🔻از این دیدگاه، قدیمیان شب چله راشب مبارک نمی‌دانستند و آن را #نحس می‌خواندند. چنین بود که تمام شب، چراغ روشن می‌داشتند و شب‌زنده‌داری می‌کردند؛ آتش می‌افروختند تا در روشنایی چراغ و آتش، اهریمن نتواند به خانه‌های آن هاراه یابد. گویی بدین‌گونه می‌خواسته‌اند تا اورمزد را و نور را و نیکی را در پیروزی بر اهریمن و تاریکی یاری رسانند؛
باوری که دکتر معین هم در کتاب خود به آن اشاره‌کرده است. طولانی بودن این شب نسب به دیگر شب‌های سال و شوم بودن که باعث شده مردم نخواهند به‌تنهایی آن را بگذرانند و با خوردن نعمت‌ها و جمع شدن دورهم آن را سپری می‌کنند.


🔸اما در بُعد دیگر، اهریمن نماد تاریکی و زشتی است، در این ستیز سرانجام شکست می‌خورد و میترای شکست‌ناپذیر با نور و گرمای خویش بر او پیروز می‌شود، 💥☀️مهر تولد می‌یابد و پس از آن، روز و روشنی است که فزونی می‌گیرد و روز‌ها درازترمی شود. مردم، در پایان شب چله در انتظار طلوع خورشید🌞 که مظهر میتراست، می‌مانند و چون خورشید طلوع می‌کند، در حقیقت همان تجسم میترای پیروزمند است که از جنگ با اهریمن می‌آید. مردم این خورشید را، خورشید تازه و نو می‌انگاشتند و از این جهت، اين شب 🌤را شب میلاد و زایش مهر. و همه‌ساله با آیین‌های خاصی، آن را گرامی می‌داشتند و به همین‌گونه نخستین روز #دیماه یا #جدی را نیز جشن می‌گرفتند که با بیست و یکم دسامبر برابر بوده است.

ادامه دارد..
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ 💫⚖️

#چرخه_عدالت_درشاهنامه⚖️
بهر نخست
🔘درنظام سیاسی که #فردوسی مطرح می كند با دیدگاه، دوگانه در قالب نیکی و بدی ، دو قلمرو #اهورا مزدا و #اهریمن ترسیم می‌شود.
که برای اداره امور نیاز به نظام سیاسی دارند که این نظام در قالب
١-شهریاری نیک (نظام سیاسی مطلوب) و
٢- شهریاری بد (نظام سیاسی نامطلوب) تجلی می‌یابد. حال این دو شهریاری را به طور اجمال توضیح می‌دهیم.
🔹#شهریاری_نیک: شهریاری نیک فردوسی به صورت آرمان دست نایافتنی نیست. نمونه‌های آن را به خوبی شرح می‌دهد. قلمرو این نظام در سرزمین روشنی که در شاهنامه، ایران، قلمرو نیکی است، قرار دارد.
در #شاهنامه، هر کس نمی‌تواند صاحب قدرت شود، بلکه باید
ویژگی‌های خاصی داشته باشد.
🔺#فردوسی، چهار خصیصه را بر می‌شمرد: ١-برخورداری از نژاد شاهان، ٢-هنر، ٣-گوهر و ٤-خرد. فردی که دارای نژاد شاهان و گوهرشاهی باشد. باید صفات نیک را دریافت و از صفات رذیله دوری نماید. صفات نیک باید در وجودش نهادینه و ملکه گردد. تمرین و ممارست در این راه، ذیل عنوان هنر شهریار بررسی می‌گردد.
🔻شهریار باید هم به لحاظ جسمانی دارای قدرت وتوان زیادی باشد، شمشیرزنی، تیراندازی و هنرهای رزمی را خوب بداند و هم به فضایل اخلاقی و روان شهریار چون از بدی پالوده گشت و این صفات را در خویش پرورش داد، آن گاه روان وی روشن می‌گردد. شادی و خرسندی به سراغش می‌آید و #فروغ_ایزدی که همان‌ 💫فرّه ایزدی است، بر آن می‌تابد. جامعه‌ای که حاکمش این گونه است، آباد، امن و زیبا خواهد بود.
🤴اگر شهریار، یکی از صفات را از دست دهد، صلاحیتش زیر سؤال می‌رود و خود به خود عزل خواهد شد.
ادامه دارد...💫⚖️

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#زروان در #شاهنامه

🔸در روایت اساطیری #زروان آمده است که زروان هزار سال قربانی کرد و در « #انتظار» پسری آفریننده ماند اما زمان دراز قربانی و انتظار طولانی، او را در باب تأثیر آیین قربانی « #گمانمند» ساخت. درست در همان لحظه گمانمندی، دو موجود متقابل در بطن او جان گرفت. #هرمزد به پاس #قربانی کردن و #انتظار و #اهریمن به سزای #گمانمندی و #ناشکیبایی اش.
🔹زروان این دو موجود را در خود بازشناخت و سوگند یاد کرد که هر یک از توأمان او زودتر پای به هستی گذارد و در پیش او بایستد،
🤴🏼فرمانروایی جهان را بدو خواهد بخشید البته او چون در دل خواهان هرمزد بود و در آغاز او را به نیاز و با قربانی کردن، خواسته بود، می پنداشت، این زاده او پیش از آن دیگری از زهدان او بیرون خواهد آمد.

🔸#هرمزد که حاصل #روشندلی و انتظار زروان و بنابراین از جنس او بود، این سوگند را از ضمیر پدر خواند و چون خود، راست کار و پاک اندیش بود آن را با برادر ناپاک سرشت خود در میان نهاد. #اهریمن که زشت خوی، بدنهاد، فریبکار و آزمند بود برای سلطه بر جهان به ترفندی دست زد و زهدان پدر را شکافت و پیش از برادر، بیرون آمد و در پیش پدر ایستاد.
🔹زروان از آن روی که اهریمن، زشت، تیره و بدبوی بود، او را به به فرزندی نشناخت و گفت پسر من زیبا، نورانی و خوش بوی است، نه بدین سان ظلمانی و عفن. در این میانه هرمزد با پیکری نورانی و با بوی خوش از بطن زروان برون آمد و خود را به پدر نمود. زروان دانست که این هرمزد است، همان که برای تولدش قربانی کرده بود.
🔻پس دسته ای برسم به وی داده و گفت تا کنون من برایت قربانی داده ام از این پس نوبت تو است که برای من قربانی کنی
ادامه دارد..
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#زروان_در_شاهنامه
بهر٩
🔸یکی از نیازهای انسان یافتن سرچشمه ای یگانه برای #خیر و #شر است و پدیدآمدن آیین #زروانی پاسخی برای برآورده کردن این نیاز بوده است.
🔺در این آیین، زروان پدر اورمزد و #اهریمن است. زروان به #عنوان خدای زمان و مکان، سرچشمه هستی و دارای جاودانگی و بیکرانگی است. البته برتری زمان بر مکان، چیرگی نیروهای آسمانی و سرنوشت بر انسان و درماندگی انسان در برابر آنها، پیوند زروان با نیروهای ویرانگر را استوارتر کرده است.
🔹این برتری نیروهای شر بر خیر در پیکره های زروان به خوبی نمایان است. توصیف اهریمن در متون پارتی مانوی و الفهرست ابن الندیم، انتساب پیکره های زروان را به اهریمن تأیید میکند.
🔻#برتری_اهریمن و نیروهای شر بر اورمزد و نیروهای نیکی در آیین زروانی، زمینه تفکرات آیینی با محوریت اهریمن و نیز اهریمن پرستی در این کیش را فراهم کرده، هرچند که در آیین مهر نیز نوشته هایی در ستایش اهریمن ایزد برجای مانده است.
🔸پلوتارخ به نمونه ای از پرستش و قربانی پنهانی ایرانیان برای اهریمن اشاره کرده که بنا بر متون مزدیسنا، زردشت با این پرستش های شبانه و پنهانی دیوپرستان مبارزه کرده است.
🔺نمونه دیگر گزارش ازنیک کلبی در ستایش از دانایی و توانایی آفرینش نیک از سوی اهریمن؛ آفرینش یکی از زیباترین پرندگان(#طاووس) است. پیوند بین اهریمن و طاووس در گزارش ازنیک کلبی، دلیل قراردادن طاووس را به عنوان نمادِ اهریمن در فرقه یزیدیه رمزگشایی می کند.
🔻ترس از اهریمن انسان را وادار می کند تا برای او قربانی کند. می توان چنین پنداشت که سربریدن دو جوان در هرشب برای ضحاک، نمونه ای بازمانده و دگرگون شده از قربانی انسانی برای اهریمن باشد.

ادامه دارد..
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🍂🍁
#شب_چله
🍉🍉
💫🌨☃️
نام ایرانی #شب_یلدا ، #شب_چله است 🌨که بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی است.🌙🌍

🔸این شب بین” زمان فرورفتن آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا برآمدن آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان)” گفته می‌شود.
این شب در نیم‌کره شمالی با #انقلاب_زمستانی برابر است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.
🔹مراسم شب چله از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شود.
🔅به گفته دکتر الهام باقری شب چله به میتراییسم و آیین مهرپرستی بازمی‌گردد. قدمت این آیین در ایران به بیش از پنج هزار سال می‌رسد. 🔺طبق این آیین در آخرین روز پاییز که بلندترین شب سال است خورشید یا همان مهر متولدمی شود و این زمینه جشن بزرگی برای ایرانیان باستان بود.
🔻جالب است بدانیم که نیاکان ما پنج هزار سال پیش توانسته بودند تفاوت #یک‌دقیقه‌ای شب چله نسبت به دیگر شب‌های سال را محاسبه کنند.
🔸نکته جالب‌تر اینکه دلیل باور آنان بر تولد خورشید در شب چله هم یک دلیل علمی است آن‌هم محل🌛 🌏 قرارگیری زمین در وضعیتی که فاصله زیادی از ماه دارد و به‌نوعی در تاریکی بسیار شب سرانجام خورشید متولد می‌شود.

🔺#میتراییسم برآمده از #آیین_مهر که در بین رومی‌ها و اروپاییان بسیار رسوخ کرد حتی بسیاری از مراسم‌هایی که امروز موردتوجه جهانیان است برگرفته از این آیین است.
🔹شب چله برای اروپاییان هم اهمیت یافت البته به شکلی دیگر با باوری متفاوت، در دوره اشکانیان آیین مهرپرستی حتی در تاریخ تولد حضرت مسیح هم تأثیر گذاشت، به‌طوری‌که مسیحیانی که باور بر مرگ مسیح نداشتند و اعتقادشان به عروج آن حضرت بود به‌نوعی تولد او خورشید را یکی دانستند.

🔻تا صدها سال پس از دوره اشکانیان روز تولد مسیح و شب چله در یک تاریخ و امروز هم با اندک تغییری می‌توان متوجه این اتفاق بود. درواقع مسیحیان تولد مسیح را به تولد خورشید نسبت داده‌اند.

شاید این تنها نشانه رسوخ آیین میتراییسم در میان مسیحیان و همچنین اروپاییان نباشد اما نشانه خوبی بر تأثیر شب چله بر فرهنگ آنان است.
◾️#یلدا را با واژه‌ی نویل، از ریشه‌ی ناتالیس (Natalis) رومی برابر دانسته‌اند که به مفهوم تولد است؛ یعنی تولد یا میلاد خورشید، مهر یا میترا. گویند رومیان آن را ناتالیس انویکتوس (Natalis Inoviktos) ـ روز تولد مهر شکست‌ناپذیر ـ می‌خواندند.

🔹در شب چله، دو مفهوم متضاد نهفته است. یکی این که اين شب، درازترین و سیاه‌ترین شب سال است و در تمام این شب #اهریمن با #اورمزد در ستیز است. شب مقابله‌ی شیطان است با مهر؛ ستیز ظلمت است با نور. چون درازترین شب است، پس درازترین حمله‌ی شیطان بر اورمزد در همین شب است.
🔻از این دیدگاه، قدیمیان شب چله راشب مبارک نمی‌دانستند و آن را #نحس می‌خواندند. چنین بود که تمام شب، چراغ روشن می‌داشتند و شب‌زنده‌داری می‌کردند؛ آتش می‌افروختند تا در روشنایی چراغ و آتش، اهریمن نتواند به خانه‌های آن هاراه یابد. گویی بدین‌گونه می‌خواسته‌اند تا اورمزد را و نور را و نیکی را در پیروزی بر اهریمن و تاریکی یاری رسانند؛
باوری که دکتر معین هم در کتاب خود به آن اشاره‌کرده است. طولانی بودن این شب نسب به دیگر شب‌های سال و شوم بودن که باعث شده مردم نخواهند به‌تنهایی آن را بگذرانند و با خوردن نعمت‌ها و جمع شدن دورهم آن را سپری می‌کنند.


🔸اما در بُعد دیگر، اهریمن نماد تاریکی و زشتی است، در این ستیز سرانجام شکست می‌خورد و میترای شکست‌ناپذیر با نور و گرمای خویش بر او پیروز می‌شود، 💥☀️مهر تولد می‌یابد و پس از آن، روز و روشنی است که فزونی می‌گیرد و روز‌ها درازترمی شود. مردم، در پایان شب چله در انتظار طلوع خورشید🌞 که مظهر میتراست، می‌مانند و چون خورشید طلوع می‌کند، در حقیقت همان تجسم میترای پیروزمند است که از جنگ با اهریمن می‌آید. مردم این خورشید را، خورشید تازه و نو می‌انگاشتند و از این جهت، اين شب 🌤را شب میلاد و زایش مهر. و همه‌ساله با آیین‌های خاصی، آن را گرامی می‌داشتند و به همین‌گونه نخستین روز #دیماه یا #جدی را نیز جشن می‌گرفتند که با بیست و یکم دسامبر برابر بوده است.

ادامه دارد..
@sobhosher