صبح و شعر
666 subscribers
2.12K photos
266 videos
325 files
3.16K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
#تجلي_اسطوره_درشاهنامه
بخشي از سخنراني
دكتر #ابوالقاسم_اسماعيلپور
#كيخسرو٢

نكته جالبي كه در شخصيت #كيخسرو وجود دارد و در شخصيتهاي ديگر شاهنامه وجودندارد اينست كه او عملكردي نامتعارف و #فرازميني دارد و مانند شخصيتهاي انساني عمل نمي كند. يكي از وجوه شخصيتي او اينست كه پس از ٦٠سال حكومت ازسلطنت كناره گيري مي كند. *يعني شخصيتي كه پس ازسالها توانست سالار ايران و جهان شود به يكباره به سلطنت پشت مي كند و اين البته دراوج قدرت اوست. كيخسرو پس از يك هفته نيايش تمام فرماندهان و پهلوانان را دعوت مي كند و در نزد آنان با حكومت و فرمانروايي خداحافظي مي كند. او شب هنگام به سمت چشمه اي مي رود و ديگر از او اثري يافت نمي شود و از نظر شاهنامه جاودان مي شود. اين نشان دهنده آنست كه وي از نظر اساطيري دوباره به صورت ايزدان درآمده است و به آسمان مي رود. بنابراين او داراي بن مايه هاي ايزدي نيز مي باشد. اسب زيباي كيخسرو هم كه در اصل اسب پدرش سياوش بوده است، اسبي جادويي است و وي با سوار شدن برآن از نظرها پنهان مي شود و به آسمان مي رود. اين اسب هم جنبه متافيزيكي و آسماني دارد. در واقع درست است كه سياوش به شهادت مي رسد اما كيخسرو اين درخت فروافتاده را دوباره سبز مي كند و ميوه اي كه از آن مي رويد، رستگاري است؛ همان كاري كه ايزد تموز كرده است. وي در زمستان مي ميرد و دوباره در بهار زنده مي شود و نتيجه اش شادي و سرسبزي بهار است. #زمستان نماد مرگ گياهي و نباتي است و #كيخسرو ميوه مرگ سياوش و نماد زندگي پس از مرگ است. از لحاظ ديگر كيخسرو از همكاران سوشيانس مي باشد. #سوشيانس #منجي بشريت است و كيخسرو پس از عروج به آسمان در روز پايان جهان (البته به اعتقاد ايرانيان باستان) در كنار ساحل درياچه اروميه ظهور مي كند و رستاخيز را رقم مي زند. او نماد آرزوهاي يك ملت است و اوست كه آرزوي ملت ايران را كه همانا رستگاري است برآورده مي سازد. اين در اسطوره ها و حماسه هاي ايران تجلي يافته است. اسطوره همانگونه كه گفته شد ويژگي هاي كهن الگويي يك ملت را بيان مي كند. كهن الگوي ملت ايران هم اينست كه درست است كه تيرگي و ظلمت بر جهان حاكم است ولي روزي سوشيانس و كيخسرو مي آيند و اهريمن را نابود مي كنند و جهان نور را برپا مي سازند. اتفاقا اين روز را كه روز رستگاري است #ششم_فروردين مي دانند. چرا كه اين روز مقدس است و روز تولد زرتشت نيز هست. آخرين نكته مهم در مورد كيخسرو جام اوست. شاهنامه برخلاف بسياري از تواريخ كهن و باستاني مثل تاريخ طبري كه جام جهان بيني را به جمشيد منسوب كرده است؛ آنرا به كيخسرو نسبت داده است. اين موضوع بسيار جالب توجه است. #جام_جهان_نما، جامي بوده است كه كل جهان در آن قابل مشاهده و پيشگويي بوده است. در اصل راهنماي بشر وايرانيان بوده است. در واقع اين جام متعلق به كيخسرو بوده است و او با شخصيت ويژه خود اميدهاي ايرانيان را زنده مي كند و سرنوشت ايرانيان را با آن جام تغيير مي دهد. او با داشتن اين جام نماد يك #انسان_كامل است و اين وجه از شخصيت وي را در متون ديگر نمي بينيم. شاهنامه فقط شخصيتهاي كهن را توصيف نكرده بلكه آنها را تحليل هم نموده است. شاهنامه، كيخسرو را كه از هر نظر به كمال رسيده است نماد انسان كامل و آگاه به جهان ميداندو شخصيت معنوي و والايي برايش قائل است. اين در حالي است كه هنوز در زمان شاهنامه و قرن چهارم ما متون عرفاني نداريم و متون و نگرش عرفاني از قرن پنجم شكل مي گيرد ودر قرن ششم و هفتم به اوج مي رسد.درقرن سوم و چهارم كه عصر خردگرايي است متون عرفاني بسيار كم است.بنابراين كيخسرو را مي توان نخستين گرايش عرفاني در نظر گرفت؛چرا كه او جهان را وداع مي كند و در اوج قدرت از سلطنت كناره مي گيردو به آسمان عروج مي كند و اين يعني سيطره معنويت بر قدرت كه در متون آن زمان به چشم نمي خورد و چنين نمادي از يك انسان كامل نمي بينيم. اين آغاز يك نگرش معنوي به هستي است. فردوسي اگرچه به داستان سرايي و حماسه و اسطوره پرداخته است ولي در پشت و وراء اين داستانها و تراژديها نتيجه و نگرش خاصي را مدنظر داشته است.نتيجه غايي داستانها و از جمله داستان كيخسرو كه همان مفهوم انسان كامل است براي حماسه سرا اهميت دارد. به راستي فردوسي يك شخصيت جهاني است. يك شخصيت جهاني به آينده بشر و آينده انسان اهميت مي دهد و فقط داستان و ماجراهاي سرگرم كننده بيان نمي كند، بلكه #پيام نهايي او پيامي براي #بشر و انسانهاست كه #آزاده باش، سياوش گونه باش و.... به همين خاطر است كه فردوسي را حكيم خوانده اند. به راستي كه او حكيم وبسيار دانا و با ذكاوت بوده است. براي او در شاهنامه هميشه #پيروزي_نور بر ظلمت مهم بوده است واين پيام آن حكيم براي ماست و به منظور آن سالها تلاش نموده وحماسه ها و سوگنامه هاي زيادي را خلق كرده است. اين در حالي است كه ما هرگز دين خود را به آنان ادا نكرده ايم.
انتخاب:رضوي

@sobhosher
#رنگ در #شاهنامه_فردوسى 🌈
#رنگ_سپيد 🔲

◽️از مفهوم رنگ سفيد ١١٤بار براي بيان زيبايي استفاده شده است. از اين تعداد ٩٤بار براي توصيف زنان، ١٣بار براي توصيف پادشاهان، ٨بار براي توصيف پهلوانان و مردان ديگر كاربرد داشته است و نكته جالب اين كه در هيچ كدام از اين موارد، حتي يك بار هم از واژه سپيد استفاده نشده و به جاي آن واژه هاي ديگر همچون عاج، روزگون، ماهروي، ماه ديدار، ماه چهره سمنخد، سيمينبر، نقره سيم و ... به كار رفته است.
*
پرستــار با افســر و گوشــوار
همان جعدمويانِ سيمين عـذار (ج 4: ص 300، ب 1413)
*
به رخسارگان چون سهيل يمن
بنفشـه گرفته دو برگ سمــن (ج 5: ص 19، ب 193)
*
🔻مواردي همچون: بر دختــر آمد پر از خنـده لب
٣٣ بار از مفهوم رنگ سپيد براي 🔸اشاره به رنگ حيوانات استفاده شده است: ١مورد تذرو سپيد، ٣ مورد باز سپيد، ٥ مورد پيل سپيد،٢٣ مورد اسب سپيد و ١مورد گورخر، ٢٠بار نيز از مفهوم رنگ سپيد براي توصيف اشياي مختلف همچون خيمه، جامه، پرده، درفش، شمشير، تخت و ... استفاده شده است كه معمولاً حامل بار مثبت است.
🔹٢٩بار هم از ديو سپيد نام برده شده است. سپيدي زال كه در اوايل امر اهريمنيگمان شده است و نام ديو سپيد، از موارد اندكي هستند كه رنگ سفيد را در مفهوم منفي جلوه داده اند
🔸كاربرد رنگ #سپيد به عنوان نماد
🔺كيخسرو و پيوستن او در سپيدي به جاودانگي
#كيخسرو كه در شاهنامه از
درخشانترين پادشاهان و شريفترين رهبران ايراني است و روزگاري را با زلالي و پاكروي بر قلبها فرمان رانده است و با محبوبيتي مقدس خود را در ديد ايرانيان تا جايگاه پيامبري پاكتن بالا برده است. او بر فراز فضايى رازآميز و در سپيدي فراگير به جاودانگي ميپيوندد تا از ناميرايان دين بهي باشد و براي پالايش ناپاكيها همراه با سوشيانت باز گردد.

***
چو برف از زمين بادبان بركشيد
نبـد نيزه نـــامداران پديد
يكايك به برف اندرون ماندند
ندانم بدان جاى چون ماندند
***
🔹#كيقباد و خواب ديدن بازهاى سپيد

🔻كيقباد نخستين پادشاه كياني است. او در خواب ميبيند كه دو باز سپيد از سوي ايران تاج درخشان پادشاهي را مي آورند و بر سر او مينهند. باز سپيد در اين رويداد اسطورهاي نمادي از فرهمندي و خوشبختي است و سپيدي رمز فضيلت و برتري است. رفتار باز بعدها به هماي افسانه اي نسبت داده ميشود و هما مرغ خوشبختي نام ميگيرد وروي آوري هماي سعادت از آرزوهاي فراگير همگان ميشود.

***
شهنشه چنين گفت با پهلوان
كه خوابي بديدم به روشن روان
كه از سوي ايران دو باز سپيد
يكي تاج رخشان به كردار شيد
خرامان و نازان شدندي برم
نهادندي آن تاج را بر سرم

◽️#زال و سپيدي اندام او
🔺زال، پهلواني با زايش مرموز و زندگي بيپايان است. آنجا كه حتي بزرگترين مرد شاهنامه »رستم«، تسليم مرگ ميشود، سرانجامي براي زندگي زال نيست و خبري از مرگ او در شاهنامه نداريم. بنابر فرهنگهاي فارسي زال و زروان از يك ريشه و به معني پير و صاحب موي سپيد است. هستي زال نيز نشأت گرفته از سپيدي اسطورهاي وي است. زال از آغاز، با اين نشانة سپيدي، به صورت موجودي ارائه ميشود كه با عمر جاودانهوار حماسه، پيوندي نزديك و هماهنگي عميقي مييابد. او تبلوري است از
پيرانگي دوام يابنده، آن هم از آغاز كودكي.« (مختاري، 1369: 68)

ادامه دارد
@sobhosher
#رنگ در #شاهنامه 🌈
◼️ #رنگ_سياه

⚫️ در #شاهنامه رنگ سياه گاهي جنبه كاملاً مثبت پيدا ميكند و نوعي 🤴🏼 #شكوه_شاهانه را باز ميتابد و اين موضوع به ويژه در مورد رنگ اسب پادشاهان چشمگيرتر است.
پادشاهان شاهنامه همگي #اسب_سياه دارند و سياهي در اين مورد نماد قدرت و شكوه شاهانه است.
▪️براي نمونه در جريان انتقال قدرت از #اشكانيان به #ساسانيان، ميبينيم كه اردشير، بنيانگذار اين سلسله، اسب سياه و محبوب اردوان را با خود ميبرد و اين بردن اسب سياه ميتواند نمودي از انتقال قدرت به شمار آيد. همچنين است هنگامي كه بهرام چوبين از خسروپرويز سرپيچي ميكند و در صدد گرفتن تاج و تخت خسروپرويز است، رنگ سياه به گونه اي در اسب او نمود پيدا ميكند و اسبش ابلق (سپيد و سياه) و حمايلش سياه توصيف ميشود:

قبايش سپيد و حمايــل سيــاه
همي رانــد ابلق ميــان سپــاه (ج 9: ص 20، ب 257)

🐎برخي از #اسبهاي_سياه پادشاهان در #شاهنامه
اسب #كيخسرو

به آب اندر افكند خسرو سياه
چو كشتي همي راند تا باژگاه


اسب #سياووش:

ز تير و ز ژوبين ببد خسته شاه
نگون اندر آمد ز پشت سياه

اسب #گشتاسب:
از آخر گزين كرد اسبي سياه
گرانمايه خفتان و رومي كلاه

اسب #خسروپرويز:
همــي داشت تن را ز دشمــن نگاه
ببــريــد برگستـــوان سيـــاه


⛺️خيمه، خرگاه، سراپرده، چتر و مهد برخي از پادشاهان يا وابستگان به آنان به همين دليل سياه است، از آن جمله:
سراپرده طوس:
سـراپــردهاي بركشيــده سيــاه
رده گردش اندر ز هر سو سپـــاه

چتر يزدگرد سوم:
گر آيي سر و تــاجگاهش تو راست
همان گنج و چتر سياهش تو راست

بارگاه كيخسرو:
همه بارگاهش سياه است و بس
شب و روز او را نديده است كس

📚منبع
#مقاله: كاركرد رنگ در شاهنامه فردوسي(با تكيه بر سياه و سفيد)
دكتر كاووس حسن لي؛ ليلا احمديان


@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🌍
#جام_جهان_نما

🔶در فرهنگ و ادب ايران، #جامِ جهان نماي جمشيد و #كيخسرو مشـهورترين نمونـه هـايِ
جام ويژه اند كه شعرا، مورخان، فرهنگ نويسـان، و پـژوهشگـران بـه كـرّات از آنهـا يـاد كرده اند.
در فرهنگهاى عموميِ قديم و جديد نيز اشاره هايي به اين دو جام ديده ميشـود.

🔻در روايتهاي حماسي و اساطيريِ ايرانِ پيش از اسلام كه به شكلِ مكتوب باقي مانده است، هيچ اشاره صريحي وجود ندارد كه بتوان آن را خاستگاه يا الگويِ كهـنِِ جـامِ جهـان نمـايِ #جمشيد يا #كيخسرو دانست. بـه همـين سـبب، محققـان از حـدود 150 سـالِ پـيش تـاكنون حدسهايي درباره منشأ و پيش نمونه باستانيِ اين جامها مطرح كرده اند.

🔺كنت دوگوبينو در سال 1869، جام جمشـيد را در ادبيـات ايـران مضموني سامي دانست و آن را با جام حضرت يوسف (ع)مقايسـه كـرد .

🔸چند دهه پس از او، هلموت ريتر در كتاب دريـاي جـان )1955( پـس از اشاره به مأخذ تورات ـ يهوديِ داستان طاس حضرت يوسف در منطق الطيرِ عطار نوشته است: »جام جمشيد نيز از همان منبع تفسير يهودى درباره سـفر پيـدايش، اخذ شده است.

🔹آيدانلو نيز نخست اين فرضيه را پذيرفته بود و با تفصيلِ بيشتري توضيح داده بود.
🔻خالقي مطلق بنابر رساله پهلويِ ماه فـروردين روز خـرداد، »پيمانـه«اي را كـه جمشـيد از دوزخ بيرون مى آورد همان جامِ گيتي نما دانسته است
🔺و چند سال پس ازآن در نظري جديد، با احتمال، جـامي بـه نـامِ »كُنـدي« را كـه در خوابگـاه پادشاهان پارس گذاشته ميشد و در گزارشِ آثنايس يوناني از سده دوم ميلادي آمـده اسـت، كهنترين نمونه #جام_جم معرفي كرده است.

🔹به عقيـده مزداپـور »جام جهان نماي كيخسر و... به خوبي ميتواند تصوري دگرگون از همـان طشـت سـيمين يـا زرين باشد كه از آنِِ هوم است و در مراسم مـذهبي كـاربرد داشـته اسـت.
🔸اكبري مفاخر نيز داستان »جمشيد و آسن خرد« = خرد فطـريِ انسـان( را در دينكـرد سوم، پيش نمونه جام جم ميدانند كه در آن جمشـيد، ٓسـن_خـرد و رازابـزار ويـژه ديـوان را ميستاند. اين همان روايت است كه به صورت داستانِ جمشيد و پيمانِ گيتي در مينـوي خـرد آمده است.
♦️آيدانلو معتقـد اسـت كـه هيچيك از ابزارهاي يادشده دقيقاً و صريحاً نمونة همانند جام جهان نما در روايتهاي ايراني نيست، و به جايِ پيونددادنِ جامها و تشتهاي گوناگون با دو جام جمشـيد و كيخسـرو يـا قائل شدنِ خاستگاهي سامي ـ توراتى براي آن، شرط احتياط علمـي ايـن اسـت كـه آنهـا را نمودي از بنمايه جهانيِ »گيتى نمايي و رازگشايى« بدانيم كه در ادبيات و روايـتهـاي ملـلِ گوناگون در قالبِ وسيله هاي مختلف بروز يافته است.

⚪️گردونـه آينه وار و رازنمايِ پادشاه شكوه نيز در كفالايا با توجه بـه دوره حيـات مـاني )216 م- 274، 276، يا 277 م( فعلاً كهنترين نمود يا ابزارِ مضمونِ جهـان نمـايي در روايـتهـا و اسـاطيرِ ايراني است كه بايد در همين حد و به منزله نمونه يا وسـيله اي مشـابه جـام هـاي جمشـيد و
كيخسرو مطرح شود، و نميتوان لزوماً آن را الگو يا منشأ اين دو جام انگاشت..
🔴درحال حاضر، قديمى ترين منبعي كه در آن از »جام جهان نما« ياد شده داستان » #بيژن_منيژه« شاهنامه فردوسى است كه مطابقِ آن، اين جامِ ويژه در اختيار #كيخسرو است و او با استفاده از آن بيژن را در بن چاهي در تـوران مـييابـد ؛ زيرا داستان »بيژن و منيژه« براساسِ مـأخذي مكتوب به نظم درآمده كه منبع يا منـابعِ آن متنِ منثور نيز به يك يا چند واسطه به ادبيات ايرانِ پيش از اسلام ميرسد و ازسوى ديگر قرايني بر ديرينگيِ اين روايت و احتمالِ تعلقِ آن به دوره اشكانيان و ادب پارتي وجود دارد.

ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🌍#جام_گيتى_نما
♦️در دو روايت از داستان » #بيژن_منيژه به زبانِ كُـرديِ گـوراني نيـز جـام جهـاننمـا ازجمشيد به كيخسرو رسيده است و او از آن براي يافتنِ بيژن در توران زمين استفاده ميكنـد.
#سجادآيدنلو برخلاف اين هر دو نظر )
🔻انتسابِ جامِ كيخسرو به جمشيد يـا
🔺رسـيدنِ جـام از جمشيد به كيخسرو(، كه زماني نيز خود پيروِ يكي از آنها بود، حدس ميزند كه به احتمـال فراوان بايد براي

#هردو جامِ جهاننمايِ كيخسرو و جمشيد استقلال و اصالت داستاني قائل شد و اين دو جام را جدا از هم دانست.
🔸در قدمت و سنديت تعلقِ جام به كيخسرو براساسِ #شاهنامه و شواهد متونِ ديگر ترديدي نيست، اما درباره جام داشـتنِ جمشـيد، كـه بـه سـببِ نيامدن در شاهنامه مغفول واقع شده و نظريه انتسابِ جامِ #كيخسرو به او را بـه وجـود آورده است، چند گواهي و قرينه مهم هست كه حتماً بايد با دقت و تأمل به آنها توجه شود: 🔺نخست اينكه در كتابِ نوروزنامه خيام )يا منسوب به او( گزارش شده است كـه بنـابر آيينِ پادشاهان ايران از زمانِ كيخسرو تا يزدگرد، موبد موبدان در روز نوروز نزد شاه ميآمد و نيايشي ميخواند.
در متنِ اين آفرين كه در نوروزنامه آمده است تركيبِ #جـام_جمشـيد به كاررفته است: »
***
شها به جشن فريدون به ماه فروردين...
شاد باش بر تخت زرين و انوشـه خور به جام جمشيد...
خيام نيشابوري،
🔹 اتاكار كليما درباره اين سرود ستايش
نوشته است:
زبان اين شعر شبه هاي باقي نميگذارد كـه از دوران ساسـانيان اسـت. رِمپـيس بقايـاي جالب اين شعر را معني و ثابت كرد كه اين شعر ازلحاظ زبان و قواعد عروضـي داراي ريشه فارسي ميانه است )كليما.

🔸براين اساس، سابقه انتسابِ »جام« به »جمشيد«، البته بدونِ تصريح به ويژگيِ جهـاننمـاييِ آن، به روزگارِ ساسانيان و ادبيات فارسيِ ميانه ميرسد و اين شاهد بسياربسـيار مهمـي بـراي قدمت موضوعِ #جامِ_جم است.
غيراز اين نمونه كهن و مربوط به ادبيات ايرانِ پيش از اسلام، در شعرِ فارسي نيز حداقل دو گواهي مهم از سده هاي چهارم و پنجم براي »جام جم/ جمشيد« يافت ميشود كه ضمنِ تأييد دوباره اصالت اين تركيب، مثالِ نقضي نيز براي اين ديدگاه معروف است كه انتسـابِ وجام را به جمشيد از #قرن_ششم به بعد ميداند كه قبلاً به آن اشاره شد.
🔻منجيـك ترمـذي از سرايندگانِ نيمه دومِ قرن چهارم در قصيده اي تركيبِ » #ساغرِجمشيد را به كار برده كه معادلِ معناييِ #جامِ_جمشيد است؛ به ويژه كه ميدانيم هر دو جـامِ جمشـيد و كيخسـرو در عـين
ويژگي جهاننمايي، همان »ساغر« باده گسارياند:
***
من نه خاقانم كز كاسه فغفـور خـورم من كجا حوصله ساغر جمشيد كجا؟
منجيك ترمذى

ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🌏#جام_جهان_نما
💫
چگونگي ساخته شدن جام جم

🔹در منابعِ متقدم پيش از قرن هشتم هيچ اشاره اي به چگونگيِ ساخته شدنِ يكـي از دو جـام #جمشيد يا #كيخسرو نيست. اما بعدها كه تركيبِ »جام جم«، شايد به دليلِ موسـيقيِ ناشـي از مجاورت » #جام« و » #جم«، مشهورتر و پركاربردتر از » #جام_كيخسرو« شـده اسـت، در بعضـي متون با جزئيات بيشتري به »جام جهاننماي جمشيد« توجه كرده و گزارشهايي از نحـوه
ساخته شدنِ آن را آورده اند.
🔺آنچنانكه سجاد آيدنلو بررسي كرده قديميترين روايت دراينباره در تواريخ شيخ اويـس از سده هشتم است:
***
و جمشيد ميخواست كه دايم او را از لشـكري خبـر باشـد و بريـد گاوسـوار ديرتـر ميرسيد كه از شرق عالم تا به غرب حكم پادشاهي او را بود. از لعل سرخ يـك جـام گيتينماي ساخت از روي نجوم و طلسمات و جام جم كه ميگويند آن بود و به سـي سال تمام كرد به مشقّت بسيار و هر وقت كه در آن #جام نگاه ميكرد واقعـه يـكسـاله ميديد پيشين و معلوم ميكرد كه در هر طرف مردم به چه مشغولاند. نكبت و نصرت لشكر او را از آنجا معلوم ميشد (قطبي اهري، 1389: 39).
🔺🔻🔺
🔸گزارشِ تواريخِ شيخ اويس افزون بر اينكه در كنار جامع التواريخ دومين

مأخذ تاريخي است كه ويژگيِ جهاننمايي را به جامِ جمشيد نسبت داده است، دو نكته جديد ديگر درباره اين جام دارد:
١- اينكه ساختنِ آن سي سال طول كشيده و اين گويا منحصر بـه روايـت همين متن است؛
٢- اينكه خاصيت اين جام چنان بوده كه جمشـيد بـا نگريسـتن در آن
حوادث يك سالِ آينده را از پيش ميديده است. 🔹در داستان بيژن و منيژه ويژگى ديگرى برجسته است. اينكه كيخسرو براي اينكه بتواند در جام جهانبين بنگرد و بيژن را بيابد #نخست در آن شير ميريزد. احتمالاً ازآنجاكـه #شـير در سـنتهـا و معتقدات بسياري از ملل آشامي مقدس و #نماد شـناخت و آگـاهي بـوده اسـت پيش از نگريستن در جام آن را با شير پر مي كنند تا كارِ رازگشـايي به درستي انجام گيرد.

ادامه دارد...
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🌏#جام_جهاننما
#فرجام_جام

🔹ازآنجاكه در سنت داستانى #ايران »جام گيتـينمـا« نخسـتين بـار در مـتنِ مهـم، مشـهور، و پرخوانندهاي مانند #شاهنامه_فردوسي معرفي و به #كيخسرو منسوب شده است، همواره ايـن پرسش براي پردازندگان، راويان، شنوندگان، و خوانندگانِ روايتهاي ملي ـ پهلواني مطرح بوده است كه فرجامِ كارِ اين جامِ عجيب چگونه بوده است و پس از كيخسرو به دست چـه كس يا كساني رسيده يا در كجاست؟ به همين سبب، چنـد روايـت دربـاره سرنوشـت جـامِ
كيخسرو به وجود آمده است.

🔺قديميترينِ آنها در منظومه #بهمن_نامه اسـت كـه در آن، ايـن جـام در #گورگـاه_رسـتم
نگهداري ميشود و پس از رسيدنِ #بهمن، پسرِ اسفنديار، به آنجا به سفارش رستم در لوحي كه خطاب به بهمن نوشته است در اختيار او قرار ميگيرد و درواقع به خزانه ايـن پادشـاه منتقل ميشود
ايرانشاه بن ابي الخير (بيت 7389- 7395)
اين گـزارش بـه دليـلِ قدمت و اصالت بهمن نامه، كه براساسِ منبع يا منابعِ منثور به نظم درآمده، مهم و معتبر است.

🔻 روايت كهن و اصيلِ ديگر دراينباره در #اسـكندرنامه_نظـامي اسـت كـه گفتـه اسـت جـامِ كيخسرو به همراه تخت مخصوصِ او، در دژ سرير نگه داشته ميشد و اسـكندر بـه ديـدنِ آنها رفت.

🔺 بنابر عجايب الخلوقات طوسي، #جام_گيتينما و #تخت_كيخسرو در ٓتشكده شهرِ #شيز در
ٓذربايجان بود »... تا روزگار گبران بسر آمد و اسلام ظاهر شد. گبران ترسيدند از غارت آن، آن را در بحيره انداختند كى در شيز است و دگر كس آن را نديـد« (طوسـي، 1387: 241).

و همانگونه كه گذشت،

🔻بازگشت » #جام_كيخسرو« به » ٓب« در روايتهايِ شـفاهي ــ عاميانـه
داسـتانهـاي شـاهنامه نيـز هسـت و جـام قبـل از عـروجِ كيخسـرو در »آب« مـى افتـد و ناپديد ميشود.

🔺مستوفي در نزهت القلوب از چـاهي ژرف و پـر از كبـوتر در ناحيـه #جنبدق نام برده و گفته است كه عوام معتقدند كيخسرو جامِ جهانبينِ خويش را در بـنِ آن چاه نهاده است (مستوفي، 1389: 280). تصريحِ مستوفي بر ايـنكـه »عـوام گوينـد« نشـان ميدهد كه در ميانه هايِ سده هشتم علاوه بر روايتهـايِ منـابعِ مكتـوب و رسـمي دربـاره عاقبت جام كيخسرو، پنداشتها و داستانهايي در بين عامه مردم نيـز بـه صـورت شـفاهي دراينباره شكل گرفته و وجود داشته است.
🔸در يكي از داستانهايِ شفاهي ـ عاميانـه پـس از اشـاره بـه افتـادن و ناپديدشـدنِ جـامِ
كيخسرو در آب، اين نكته افزوده شده است كه »روايت است كه اين جام را ملكي از شـاه گرفت« )انجوي، 1369: ج 2، 283(.
🔻اين اشاره كوتاه را اگر در كنارِ گزارشِ كوتاه ديگري از عجايب المخلوقات طوسي درباره اصلِ جام كيخسرو بگذاريم و بسنجيم كه نوشـته اسـت: »بعضي گويند اين جام از آسمان آمد و بر بوش اسپ مردي افتاد و آن را به كيخسـرو داد.
🔺 بنابر روايت يا باوري براي جامِ ويژه #كيخسرو منشـأ و مرجعي آسماني قائل شده اند و تصور كرده اند كه جام جهـاننمـا از » ٓسـمان« مـي آيـد و سرانجام نيز به دست فرشته اي به »آسمان« بـاز مـيگـردد. در برخـي معتقـدات ترسـايي و اروپايي، جامِ مقدسِ فرهنگ مسيحي/ اروپايي )#گرال( نيز اصلي آسماني دارد و فرشتگان آن را از آسمان مى آورند.

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🌏 #جام_جهاننما ⚡️
بخش نخست💫
🔹با مرورِ مهمترين تحقيقات و نظريه هـاي مربـوط بـه جـامهـاي جمشـيد و كيخسـرو و بررسيِ شماري ازمآخذ، اسناد، و گواهى هاي نويافته يا كـمتـر توجـه شـده ايـن نتـايج به دست آمد:
🔻🔺🔻

١. درباره منشأ يا پيش نمونه حماسي ـ اساطيري و داستانيِ جام جهاننمـا چنـد فرضـيه
مطرح شده است: خاستگاه سامي و جامِ حضرت يوسف )ع(، پيمانه جمشيد، جامِ كُنـدي، تشت هومگيري، داستان جمشيد و آسن خرد.
🔺يكي از جديدترين ديدگاهها در اين باب از شروو است كه گردونه آينـه كـردارِ دومـين پسرِ روح زنده )انسان نخستينِ( كيشِ مانوي را در كفالايا مشابه جام جم ميدانـد.

🔻 بـه نظـر آيدنلو شايد نتوان ابزاري

ويژه را دقيقاً الگوي جام جهاننمايِ
روايتهاي ايراني دانست و پيشنهاد ميشود آن را در كنارِ اسبابِ ديگر )آينه، تشت، گردونه، و...نمود يـا مصـداقي از
#بنمايه_داستاني #جهانبيني و #رازگشايي بدانيم.

٢. قديميترين منبعي كه به جام
جهاننمايِ كيخسرو اشاره كرده #شاهنامه_فردوسي است.
🔺از جام جم/ جمشيد نيز در سرود موبد موبـدان )احتمـالاً متعلـق بـه روزگـار ساسـانيان و نقل شده در نوروزنامه( و ابيات منجيك، قطران، و معزي ياد شـده اسـت.
بـرهمين اسـاس، برخلاف نظريه اي كه جام جم را همان جام كيخسرو ميداند كه در قرون سپسين به جمشيد نيز نسبت داده شده است يا جام كيخسـرو را يادگـار يـا ميراثـي از جمشـيد بـه كيخسـرو مى انگارد،

🔻آيدنلو حدس ميزند كه هر دو جام اصيل است و هم جمشيد و هـم كيخسـرو به صورت مستقل براي خود جام هايِ خاصِ گيتينما داشته اند؛ اما منبعِ مربوط به جام داشتنِ #كيخسرو كهنتر و مشهورتر، و درمقابل بسامد كاربرد و شهرت جام جم/ #جمشـيد در ادب فارسي بيشتر است.

٣. از قرنِ هشتم به بعد، هم در متونِ

رسميِ تاريخي و ادبي و هم در

طومارهاي نقـالي،گزارشهايي درباره
چگونگيِ ساخته شدنِ جام جهاننماي جمشيد آمده است كه با جزئيات بيشتر به اين جام شگفت پرداخته اند.

🔺نكته هايِ جالبِ اين روايـتهـا يكـي بزرگـيِ جـامِ جهانبين است كه حتي خود جمشيد ميتواند داخلِ آن برود و ديگر زمانِ سي سالهايى است
كه صرف ساختنش ميشود.

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
🌏 #جام_جهاننما 💫
بهردوم⚡️
🔹٤-در #شاهنامه #جام_گيتينمايِ #كيخسرو ساغر باده گساري است،
اما در منابعِ سپسين اين
#جام و #جام_جم از جنسِ ياقوت سرخ و شيشه زرگرفته، لعل، زر، و مينا معرفي شده است.

🔸٥- در چند روايت، جامِ جهاننما با ٓب و دريا رابطه دارد.
🔻بدينصورت كه يا از جـنسِ #لعل_دريايي ساخته ميشود يا مدتي در آب ميافتد و دوباره از ژرفايِ دريا يافته ميشود يـا سرانجام در آب/ دريا افكنده و ناپديد ميشود. احتمالاً تكرارِ اين موضوع به دليلِ تقـدس و
#پاكيِ عنصرِ »آب« در معتقدات گذشتگان بوده است.

◽️٦- براي فرجامِ جامِ كيخسرو پساز اين پادشـاه چنـد روايـت سـاخته شـده اسـت. در كهنترينِ آنها جام در آرامگاه رستم نگهداري ميشود و بنابر وصـيت او بـه بهمـن، پسـر اسفنديار، ميرسد.

🔺در روايتي ديگر اين جام در دژ سرير است و طبقِ گزارشهايي ديگر در آبِ درياچه آتشكده شيز يا چاهي ژرف انداخته ميشود.
🔻 در سنت شفاهي ـ عاميانه جـام در آب ميافتد و ناپيدا ميشود يا فرشته اي آن را از كيخسرو ميگيرد و به آسمان ميبرد.

٧-. ويژگيِ شگفت جهاننماييِ هر دو جامِ )جمشيد و كيخسرو( سبب شده كـه از نگـاه عقلاني و محسوس يا منظرِ عرفاني و نمادگذارانه، توضيحات، تفاسير، و تأويلهاي متنوعي در چيستيِ آنها به وجود بيايد و در مآخذ مختلف از متونِ كهن تا پـژوهشهـاي معاصـر
🔺آنها را اسطرلاب، جام آب، آينه، قطبنما، كره جغرافيايي، فانوسِ خيـال، نمـاد دل، عقـل، نفْسِ دانا، شيخ، مرشد، انسان كامل، درون و ضميرِ خود كيخسرو، وجود پيامبر اسـلام و فرّ دانسته اند.


📚 #مقاله چند نكته، سند، و آگاهي جديد درباره جام جمشيد و كيخسرو
نوشته #سجاد_آيدنلو

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*شنبه با #شاهنامه

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

كيخسرو
بر این گونه تا سالیان گشت شست
جهان شد همه شاه را زیر دست
پر اندیشه شد مایه ور جان شاه
از آن رفتن کار و آن دستگاه
*همی گفت: هرجا از آباد بوم
ز هند و ز چین اندرون تا به روم
هم از خاوران تا در باختر
ز کوه و بیابان و از خشک و تر
سراسر ز بدخواه کردم تهی
مرا گشت فرمان و گاه مهی
جهان از بداندیش بی بیم گشت
فراوان مرا روز بر سر گذشت
ز یزدان همه آرزو یافتم
وگر دل همی سوی کین تافتم

✍🏻: #فردوسى
*كيخسرو از گسترش قدرت و پیروزی بر دشمنان و رسیدن به همه آرزوها و خواسته‌هايش مى گويد و اين سخن، نزديكى فراوانى با اندرز كوروش دارد كه ميتواند نشانى از يكى بودن #كيخسرو شاهنامه با #كوروش پادشاه ايران باشد.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، روزتان دلپذير و خواستنى 💐🙏🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher