صبح و شعر
654 subscribers
2.14K photos
280 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
Audio
مهر اگر گردد...


سروده: #قاآنی
اجرا : #مريم_رضوی
موسيقي: #ماهور تکنوازی #سه_تار
#کی_زاد (مسلم عموزاده )

@sobhosher
برخی از یادکردهای #فردوسی

آفرین بر روان فردوسی
آن همایون‌نهاد فرخنده

او نه استاد بود و ما شاگرد
او خداوند بود و ما بنده
#انوری
🔸🔸
شمع جمع هوشمندان است در دیجور غم
نکته‌یی کز خاطر فردوسی توسی بود

زادگان طبع پاکش جملگی حوراوش‌اند
زاده حوراوش بود چون مرد فردوسی بود
#خاقانی
🔸🔸
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
#سعدی
🔸🔸
ای تازه و محکم به تو بنیاد سخن
انصاف که نیک داده‌ای داد سخن

فردوس مقام بادت ای فردوسی
هرگز نکند چون تو کسی یاد سخن
#ظهریرالدین_فاریابی
🔸🔸
سکه‌یی کاندر سخن فردوسی طوسی نشاند
تا نپنداری که کس از زمره فرسی نشد

اول از بالای کرسی بر زمین آمد سخن
او دگر بارش به بالا برد و بر کرسی نشاند
#ابن_یمین
🔸🔸
شاعر ماهر چو فردوسی ببایستی همی
تا به دهر اندر خبر ماندی ز گُرد سیستان
#قاآنی
🔸🔸
من عجب دارم از آن مردم که هم‌پهلو نهند
در سخن فردوسیِ فرزانه را با انوری

انوری هر چند باشد اوستادی بی‌بدیل
کی زند با اوستاد توس لاف همسری
#ملک‌الشعرا_بهار



منبع @cafesepanta1245
@sobhosher
#شب_چله(يلدا) در ادبيات فارسى📚
#شاهنامه_شب چله

📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستان‌های معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.

🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁

شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر

دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه

شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ

ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد

سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ

نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن

#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .

🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.

🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ

می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی

مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار

نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه

جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد

گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت

دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد

بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی


🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه می‌کنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری می‌زنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روز‌های دوری خود از معشوق را به آن همانند می‌کنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دوره‌های استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کرده‌اند.
در لغتنامه‌ی دهخدا نمونه‌هایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونه‌هایی را این جا نقل می‌کنیم:

◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور

وی روی خوشت به ترکتازی مشهور

با زلف توقصه‌ای است ما را مشکل

همچون شب یلدا به درازی مشهور

#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد

مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا

#ناصرخسرو

◽️🍂🍁

چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه

خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا

#عنصری
🍁🍂◽️

چشم جان را سرمه‌اش اعمی کند

روز روشن را شب یلدا کند

#اقبال_لاهورى

◽️🍁🍂
همه شب‌های غم آبستن روز طرب است

یوسف روز به چاه شب یلدا بینند

#خاقانی
🍂◽️

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است

که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است

شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂

تا در سر زلفش نکنی جان گرامی

پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت

#خواجوی_کرمانی

🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك

@sobhosher
Forwarded from صبح و شعر
#شب_چله(يلدا) در ادبيات فارسى📚
#شاهنامه_شب چله

📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستان‌های معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.

🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁

شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر

دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه

شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ

ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد

سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ

نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن

#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .

🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.

🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ

می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی

مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار

نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه

جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد

گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت

دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد

بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی


🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه می‌کنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری می‌زنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روز‌های دوری خود از معشوق را به آن همانند می‌کنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دوره‌های استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کرده‌اند.
در لغتنامه‌ی دهخدا نمونه‌هایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونه‌هایی را این جا نقل می‌کنیم:

◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور

وی روی خوشت به ترکتازی مشهور

با زلف توقصه‌ای است ما را مشکل

همچون شب یلدا به درازی مشهور

#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد

مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا

#ناصرخسرو

◽️🍂🍁

چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه

خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا

#عنصری
🍁🍂◽️

چشم جان را سرمه‌اش اعمی کند

روز روشن را شب یلدا کند

#اقبال_لاهورى

◽️🍁🍂
همه شب‌های غم آبستن روز طرب است

یوسف روز به چاه شب یلدا بینند

#خاقانی
🍂◽️

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است

که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است

شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂

تا در سر زلفش نکنی جان گرامی

پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت

#خواجوی_کرمانی

🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁☀️❁✦•‏​‏··•​​‏━

#شعردیروز

━•··‏​‏​​‏•✦❁☀️❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

ای شیخ چه دل نهی به دستار
گر مرد دلی دلی به دست آر

بالای بتان بلای جانست
یارب دلم از بلا نگهدار

تن لاغر و بار عشق فربه
صبر اندک و جود دوست بسیار

ای دوست به عمر رفته مانی
ترسم که نبینمت دگر بار

آهم به دلت نکرد تاثیر
در سنگ فرو نرفت مسمار

ای کاش چو عید نیک بختان
باز آیی و بینمت دگر بار

هم گل برم از رخت به خرمن
هم می کشم از لبت به خروار

امروز مراست بخت منصور
کز عشق توام زنند بر دار

گفتم شب تیره پیشت آیم
تا سایه نباشدم خبردار

غافل که ز آه آتشینم
صد روز بر آید از شب تار

با دوست جفا نمی کند دوست
با یار ستم نمی کند یار

خون خوردنم از غم تو آسان
جان بردنم ازکف تو دشوار

چون حسن تو عشق من جهانگیر
چون زلف تو بخت من نگونسار

از حسن تو همچو نقش بی‌جان
هرکس زده پشت غم به دیوار


✍🏻: #قاآنی

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher