Audio
صبحدم دل را
سروده: #خواجوی_کرمانی
دكلمه: #مریم_رضوی
موسیقی: #بداهه در مایه #دشتی
نوازنده تار: #حمیدآقائی
@hamidaghaei
@sobhosher
سروده: #خواجوی_کرمانی
دكلمه: #مریم_رضوی
موسیقی: #بداهه در مایه #دشتی
نوازنده تار: #حمیدآقائی
@hamidaghaei
@sobhosher
#شب_چله(يلدا) در ادبيات فارسى📚
#شاهنامه_شب چله
📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستانهای معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.
🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁
شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ
ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد
سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ
نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن
#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .
🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.
🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه میکنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری میزنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روزهای دوری خود از معشوق را به آن همانند میکنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دورههای استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کردهاند.
در لغتنامهی دهخدا نمونههایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونههایی را این جا نقل میکنیم:
◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف توقصهای است ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
#ناصرخسرو
◽️🍂🍁
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
#عنصری
🍁🍂◽️
چشم جان را سرمهاش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
#اقبال_لاهورى
◽️🍁🍂
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بینند
#خاقانی
🍂◽️
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت
#خواجوی_کرمانی
🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك
@sobhosher
#شاهنامه_شب چله
📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستانهای معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.
🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁
شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ
ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد
سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ
نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن
#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .
🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.
🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه میکنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری میزنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روزهای دوری خود از معشوق را به آن همانند میکنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دورههای استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کردهاند.
در لغتنامهی دهخدا نمونههایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونههایی را این جا نقل میکنیم:
◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف توقصهای است ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
#ناصرخسرو
◽️🍂🍁
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
#عنصری
🍁🍂◽️
چشم جان را سرمهاش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
#اقبال_لاهورى
◽️🍁🍂
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بینند
#خاقانی
🍂◽️
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت
#خواجوی_کرمانی
🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك
@sobhosher
Forwarded from صبح و شعر
#شب_چله(يلدا) در ادبيات فارسى📚
#شاهنامه_شب چله
📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستانهای معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.
🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁
شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ
ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد
سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ
نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن
#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .
🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.
🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه میکنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری میزنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روزهای دوری خود از معشوق را به آن همانند میکنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دورههای استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کردهاند.
در لغتنامهی دهخدا نمونههایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونههایی را این جا نقل میکنیم:
◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف توقصهای است ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
#ناصرخسرو
◽️🍂🍁
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
#عنصری
🍁🍂◽️
چشم جان را سرمهاش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
#اقبال_لاهورى
◽️🍁🍂
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بینند
#خاقانی
🍂◽️
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت
#خواجوی_کرمانی
🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك
@sobhosher
#شاهنامه_شب چله
📖در شاهنامه فردوسی داستان شب چله را با داستان بیژن و منیژه می شناسیم .عاشقان راستین که برای بیرون کشیدن صداقت و وفا،مهر و شرافت از چاه ناآگاهی تلاش ها می کنند.
🔹همسر فردوسی داستان بیژن و منیژه را برای او تعریف می کند. داستانی که باید خواند . داستانی که نقالان در مراسم یلدا آن را برای علاقمندان به هنر نقالی تعریف می کنند. داستان بیژن و منیژه یکی از داستانهای معروف کتاب شاهنامه، کتاب
حماسی ایرانیان به زبان فارسی است. این داستان روایت عشق بیژن پسر گیو و منیژه دختر افراسیاب است.
🔹و #فردوسی چنین بازگو می کند:🍂🍁
شبی چون شبه روی شسته بقیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه بسیچ گذر کرد بر پیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ
ز تاجش سه بهره شده لاژورد سپرده هوا را بزنگار و گرد
سپاه شب تیره بر دشت و راغ یکی فرش گسترده از پرزاغ
نموده ز هر سو بچشم اهرمن چو مار سیه باز کرده دهن
#یلدا جشن پیروزی روشنی بر تاریکی است . جشنی با ده هزار سال سابقه و ترویج داستان خوانی و داستان سرایی و انتقال پند و حکمت بزرگان به خانواده و جوانان فامیل .
🔻پیام این بود: ” بلندای شب و سکوت شب ، برای آموزش است . #شب_چله بلند ترین شب سال قرار است به پایان برسد، یعنی نادانی و تاریکی و جهل می رود تا جای خود را به بلند ترین روز سال بسپارد یعنی خورشید آگاهی طلوع کند وسپیده خرد بردمد.
🔺بلند ترین تاریکی برود ، بلند ترین #دانایی به جایش بنشیند . بلند ترین نادانی می رود تا، بلند ترین دانایی بیاید (با خواندن و مطالعه).با انتقال دانش .
🍂🍁
بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
🔸شاعران ديگر فارسى زبان نيز از چند زاویه به یلدا نگاه میکنند و در چگونگی این نگاه است که دست به ایجاد تصاویر گوناگون شعری میزنند. شب یلدا، سیاه است و دراز؛ به مانند زلف معشوق. #شب_چله را باید به امید پیروزی مهر تحمل کرد و چنین است که شاعران روزهای دوری خود از معشوق را به آن همانند میکنند. در #شب_چله ستیز و رویارویی اورمزد و اهریمن است که باید به پیروزی اورمزد امیدوار بود و امید را از دست نداد. گاهی هم در شعر و ادبیات معاصر دورههای استبدادی خوانین را نیز به شب یلدا تشبیه کردهاند.
در لغتنامهی دهخدا نمونههایی در پیوند به چگونگی کاربرد یلدا در شعر شاعران آمده است که نمونههایی را این جا نقل میکنیم:
◽️◽️🍁🍂
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید براید از شب یلدا
#قاآنی
◽️🍂
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف توقصهای است ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
#عبیدزاکانی
🍂🍁◽️
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
#ناصرخسرو
◽️🍂🍁
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
#عنصری
🍁🍂◽️
چشم جان را سرمهاش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
#اقبال_لاهورى
◽️🍁🍂
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بینند
#خاقانی
🍂◽️
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
#سعدی
🍂
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
🍁
نظر به روی تو هر بامداد نوروز است
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
◽️🍂
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان گفت
#خواجوی_کرمانی
🍂🍁🍁🍂
#شب_چله خجسته و مبارك
@sobhosher
Forwarded from Nahid parpinchi
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرديروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ما سر بنهادیم و به سامان نرسیدیم
در درد بمردیم و بدرمان نرسیدیم
گفتند که جان در قدمش ریز و ببر جان
جان نیز بدادیم و بجانان نرسیدیم
گشتیم گدایان سر کویش و هرگز
در گرد سراپردهٔ سلطان نرسیدیم
چون سایه دویدیم به سر در عقبش لیک
در سایهٔ آن سرو خرامان نرسیدیم
رفتیم که جان بر سر میدانش فشانیم
از سر بگذشتیم و به میدان نرسیدیم
چون ذره سراسیمه شدیم از غم و روزی
در چشمهٔ خورشید درفشان نرسیدیم
در تیرگی هجر بمردیم و ز لعلش
هرگز به لب چشمهٔ حیوان نرسیدیم
ایوب صبوریم که از محنت کرمان
چون یوسف گم گشته به کنعان نرسیدیم
از زلف تو زنار ببستیم و چو خواجو
در کفر بماندیم و بایمان نرسیدیم
✍🏻: #خواجوی_کرمانی
سده هفتم
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، بهاری روزتان زیبا🌸☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین ياور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرديروز
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
ما سر بنهادیم و به سامان نرسیدیم
در درد بمردیم و بدرمان نرسیدیم
گفتند که جان در قدمش ریز و ببر جان
جان نیز بدادیم و بجانان نرسیدیم
گشتیم گدایان سر کویش و هرگز
در گرد سراپردهٔ سلطان نرسیدیم
چون سایه دویدیم به سر در عقبش لیک
در سایهٔ آن سرو خرامان نرسیدیم
رفتیم که جان بر سر میدانش فشانیم
از سر بگذشتیم و به میدان نرسیدیم
چون ذره سراسیمه شدیم از غم و روزی
در چشمهٔ خورشید درفشان نرسیدیم
در تیرگی هجر بمردیم و ز لعلش
هرگز به لب چشمهٔ حیوان نرسیدیم
ایوب صبوریم که از محنت کرمان
چون یوسف گم گشته به کنعان نرسیدیم
از زلف تو زنار ببستیم و چو خواجو
در کفر بماندیم و بایمان نرسیدیم
✍🏻: #خواجوی_کرمانی
سده هفتم
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب ، بهاری روزتان زیبا🌸☘️
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
. ჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز ჻🌸🍃჻ᭂ
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
✍🏻: #خیام
سده۶-۵
این نسخه که بر شیشه نادان سنگست
بر جلوه او ساحت دانش تنگست
خلدیست که صد رنگ بود هر برگش
وین طرفه که چون درنگری یک رنگست
✍🏻: #فصیحی_هروی
سده۹
چون چنگ سر زلف توام در چنگست
هر لحظه دلم را به لبت آهنگست
شد پستهی تنگ تو دل مرا روزی
یا رب که دل خسته چه روزی تنگست
✍🏻: #خواجوی_کرمانی
سده۷
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
✍🏻: #خیام
سده۶-۵
این نسخه که بر شیشه نادان سنگست
بر جلوه او ساحت دانش تنگست
خلدیست که صد رنگ بود هر برگش
وین طرفه که چون درنگری یک رنگست
✍🏻: #فصیحی_هروی
سده۹
چون چنگ سر زلف توام در چنگست
هر لحظه دلم را به لبت آهنگست
شد پستهی تنگ تو دل مرا روزی
یا رب که دل خسته چه روزی تنگست
✍🏻: #خواجوی_کرمانی
سده۷
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود
🎤: #ناهیدپرپینچی
✍🏻: #خواجوی_کرمانی
درود صبحتون زیبا
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود
🎤: #ناهیدپرپینچی
✍🏻: #خواجوی_کرمانی
درود صبحتون زیبا
჻🌸🍃჻ᭂ࿐❖
@sobhosher