صبح و شعر
651 subscribers
2.14K photos
281 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
#رمزهای_شاهنامه
#کاوه_آهنگر ⚔️

پیرو آنچه درباره #ضحاک گفتیم، نوبت به شخصیت نامدار افسانه های ایران میرسد: #كاوه_آهنگر
🔹چون کاوه بر ضحاک دلیری (دلیر = گستاخ) میکند و محضر را میدرد، درباریان از سکوت ضحاک ابراز شگفتی میکنند:

چرا؟ پیش تو کاوه خامگوی
بسان همالان کند سرخ روی
(چنان فریاد زد که از خشم رویش سرخ گردید)

ضحاک چنین پاسخ میدهد:

شه نامور، پاسخ آورد زود
که: ”از من شگفتی بباید شنود

که چون کاوه آمد ز درگه پدید،
دو گوش من آوای او را شنید،

میان من و او، درایوان درست
یکی آهنین کوه گویی برُست

🔺بار دیگر خواهیم دید که در شاهنامه هیچ واژه ای بیهوده نیامده است. پس رُستن #کوه میان کاوه و ضحاک، و آنچنان دلیر شدن کاوه بر ضحاک را نیز میباید معنائي باشد.

#کوهستانی که امروز با نام یونانی «زاگرس» مینامیم، در اوستا «اوپایری سَ اِ نَ» ūpāirisaena خوانده شده است و معنای آن میشود «کوهی که فلز بر فراز آن است». این نام در پهلوی «اَپورسِن» خوانده میشود و بر بنیاد دگرگونی زبان، در فارسی باید «اَبَرسِن» نامیده شود.
🔸باری، #نخستین کانهای #مس جهان در این کوهستان پیدا شده است. برترین کشف در این رابطه، کارگاه بس بزرگ با ۵۴ کوره ذوب مس در #اریسمان_کاشان است که در پایان دهه ۱۳۷۰ پیدا شد و سابقه آن به ۶۰۰۰ سال پیش میرسد. این همزمان با پایان هزار سال فرمانروائي ضحاک بر ایران (یا بخش بزرگی از ایران) است.

👩‍🎓 نام #مس در زبان خوزی، «چوپَر» بوده است. (چون سومریان، در نوشته هایشان #خوزستان را « #ایلام» نامیده اند، اروپائيان نیز آن را ایلام نامیدند تا نامی از ایران در میان نباشد، و مردمان خوزی را ایلامی گفتند، و ایرانیان پیرو آنان، عیلام نوشتند! اما این نام تازی نیست و آیین زبان فارسی نیست که نامی غیرعربی را در آن با عین بنویسند.)
با دگرگونی چ به س، این واژه در زبان سومری، «سیپَر» خوانده شده است. این نام در لاتین «کوپروم» cuprum و «سیپروم» syprum و در انگلیسی «کاپر» copper بر زبان میرود، و در دیگر زبانهای اروپائي با نامهائي مشابه این، که نشان میدهد همه از یک نام یگانه گرفته شده اند.

🌅 آن نام، در کشوری که نخستین بار آن را شناخته، «کاوه» است.

با دگرگونی خ به ش، همچون شان و کان، و شَن و کَن، در زبان خُتنی «شاوه» خوانده میشود.

▪️کشف فلز مس، در پایان عصر سنگ، بازرگانی ایرانیان را رونق بخشید و ایرانیان به سلاحهای سختتر و محکمتر دست پیدا کردند، که برجسته ترین آنها «نیزه» فلزی بود، و این کشف، همراه با همه پیشامدهای دیگر، به پیروزی ایران بر #ضحاک (بابل) انجامید. البته پیش از این نیز گفته ایم که مس خالص در طبیعت یافت میشد و آثار هنری مسین دوران باستان، از این گونه مس درخشان و نرم ساخته شده اند، و چندین سده بعد بود که بشر موفق به استخراج و ذوب مس گردید.

چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
بر او انجمن گشت بازارگاه

همی برخروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند

خروشان همی رفت «نیزه» به دست
که: ”ای نامداران یزدان پرست!

🔻بیت آخر به روشنی از نیزه سخن میگوید.



پژوهش هاي دكتر #فريدون_جنيدي
شاهنامه شناسي
@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ #پهلوانان_شاهنامه 💪
💪💪٣- #قارن_رزم_زن

🔹 #قارن (معرب #کارن) پسر #کاوه_آهنگر و یکی از پهلوانان ایرانی #شاهنامه و سپهدار ارتش ایران از زمان پادشاهی #فریدون تا #کی‌قباد [بعضى نظريه ها تا زمان #كى_كاووس] است.
🔸وی بسیار دلیر بود و به همین دلیل به او کارن رزم‌زن می‌گفتند. مرکب از کار (به مفهوم کار زار و پیکار و رزم) + فتحه و نون که پسوند نسبت است. منسوب به رزم یا منسوب به کاروزار یا جنگجو.
🔹او دارى دختری به نام #ویس که معشوقه رامین بوده است و فخر الدين اسعد گرگانى داستان زيبا و عاشقانه سان را به نظم سروده است و پسرى به نام #كشواد از ديگر پهلوانان بزرك شاهنامه بوده است.

🔹نام قارن برای بار نخست زمانی عنوان می‌شود که سلم و تور برادر کهترشان ایرج را کشته و تاج و تخت ایران را پس از مرگ فریدون بی‌وارث گذاشته‌اند. فرمانداران و شاهکان خرد ایرانی که در این دوران گرد فریدون جمع هستند قارن شاه ری، سام شاه زابل، و تنی چند از بزرگان و پهلوانان ایران نظیر شاپور و شیدوش. فریدون به سفیر سلم و تور که برای بخشش کردار گذشته منوچهر خواسته‌اند تا جبران کنند، اینگونه پاسخ آورد:
🔺🔻🔺
کنون چون ز ایرج بپرداختید
به کین منوچهر بر ساختید
نبینید رویش مگر با سپاه
ز پولاد بر سر نهاده کلاه
ابا گرز و با کاویانی درفش
زمین کرده از سمّ اسپان بنفش
سپهدار چون قارن رزم‌زن
چو شاپور و نستوه شمشیر زن

🔸ابيات ديگرى كه به نام قارن رزم زن اشاره شدست

***
ز آهنگران کاوه ٔ پرهنر
به پیشش یکی رزم دیده پسر
کجا نام او قارن رزم زن
سپهداربیدار لشکرشکن .

***
به پیش اندرون قارن رزم زن
سر نامداران آن انجمن .
فردوسی .
***
کز او قارن رزم زن خسته بود
به خون برادر کمر بسته بود.
فردوسی .
***
چو کشواد و چون قارن رزم زن
جز این نامداران آن انجمن .
فردوسی .
***
همانگه بشد قارن رزم زن
یکی لشکری برد با خویشتن .
فردوسی .



@sobhosher