Phobia
1.53K subscribers
10.9K photos
477 videos
182 files
93 links
فوبیا :
ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هراس‌زدگی یا فوبیا شهرت دارد عبارت است از نوعی بیمارگونه و پایدار از ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی می‌شود.

باشد که رستگار شویم
ارتباط با ما:
@phobia_manager
Download Telegram
بعضی وقتها
آنقدر خستگی به تنم مینشیند
که کسی
جز تو
نمیتواند آرامم کند
و من برای خودم
تو را تجویز میکنم
صدایت را
احساست را
حضورت را
تو
تنها مُسَکِنی هستی
که از راه دور هم اثر میکنی!


#شب_چشمات_بخیر_محبوبم🌙
#غوغا

@sickpeople
من شبای زیادی از سکوتِ خودم گریه کردم و به خودم گفتم حرف بزن! گفتم لال نباش. گفتم حرف بزن!
بعد زدم توی گوشِ ساکتِ مچاله خودم و بازم سکوت کردم. شبای زیادی پشت پنجره به شیروونیِ بی قواره خونه همسایه روبرویی زل زدم و وقتی به همه آدمایی که براشون گفته بودم "ماها پشت بوم نداریم، سقف خونه هامون شیروونیه" فکر میکردم، چاوشی میخوند "نشد با شاخه هام، بغل کنم تورو."
من خیلی شاخ و برگِ هرز دارم رفیق. نمیدونم این همه بی ریشگی چجور این همه شاخه داده؛ ولی همه وقتایی که به خاطر شاخه هام نتونستم آدمامو بغل کنم، فرو کردمشون توی چشمام و گریه کردم. من بلد نبودم کسیو عادت بدم به ریشه داشتن، من بی ریشه ترین بودم و اگه دست میزدی به خاکم، همه شاخ و برگ‌هام باهم سقوط میکردن.
من خیلی نگاه کردم. اگه زندگیِ بعد از مرگی وجود داشته باشه، چشام بیشتر از همه حق دارن شکایتمو کنن. جای زبونی که باید حرف میزد؛ جای انگشتی که باید تایپ میکرد؛ جای پاهایی که باید ول میکرد و میرفت. من شبای زیادی جای دوتامون با آهنگِ خودم گریه کردم. تو میدونی؛ چون حتمنی فقط تو میدونی جاموندن عطر یه نفر روی قفسه سینه یعنی چی. فقط تو میدونی تاشدن از بو کردن آخرین ردی که از یه نفر مونده رو قفسه سینه ینی چی.

من دلم برا کلمه هام سوخته بود. من بلد نبودم حرف بزنم؛ آدمی که بلد نباشه حرف بزنه توی فاصله های چندصدکیلومتری چطوری با نگاهش خواهش کنه؟ آدم اصلا توی فاصله چندصدکیلومتری چه کاری ازش برمیاد وقتی حتی نگاهم نمیتونه بکنه؟ ما نه که بخوایم، نتونستیم نگاه کنیم. ما پشتِ صفحه های چت و وویسای طولانی گم شدیم. هیچ صدای اذانی نصف شب بیدارمون نکرد. که وگرنه بهت میگفتم کاش از گلدسته ها صدای "رفیق من سنگ صبور غمهام"ِ علی سنتوری پخش میشد.
سیدعلی صالحی نوشت "حوصله کن ری را" .. حوصله کردم رفیق. نشستم یه گوشه و همه اردیبهشتو نگاه کردم. هیچکس به دیدنمون نیومد. هیچکس تقاطعِ ولیعصر و انقلاب دستمون تراکتی نداد که روش نوشته باشه قطارت امروز میرسه. من همیشه دور بودم. اونقدر دور بودم که حتی برای رسیدن به خودمم باید میدوییدم. نمیگم رسیدن به تو. تو که من بودی رفیق.. ولی تو میدونی ماها برنمیگردیم به نوزده سالگی؛ به موهای آویزون از تخت؛ به گریه های بی وقفه چهار صبح؛ به خواهشای پشت تلفن؛ به سقوط کردنای هرشب از لبِ پنجره. تو میدونی ماها زنده موندیم که این روزا رو دیدیم. زنده موندیم که باز عاشق شدیم. باز خم شدیم. باز دلتنگ شدیم و باز فراموش کردیم. برا همین فقط تو میتونی بگی که دوست داشتنِ بیست و سه سالگی از نوزده سالگی قوی تره که باورم شه. فقط تو میتونی بگی عشق آینده نداره و دوست داشتن امنه که باورم شه. من بلد نیستم حرف بزنم اما بلدم تورو باور کنم. تو توی ذهن من، کلمه‌ای و رقص...

#شب_خوش
#غوغا

@sickpeople
من فکر می‌کنم
فقط عشق
می‌تواند
پایانِ رنج‌ها باشد...

#شب_به_خیر
#غوغا
@Sickpeople
ما بعد از رفتن هیچ کدامتان نمُردیم!
فقط کمی پوستمان کلفت تر شد و دیگر دلمان به این آسانیها نمی لرزد شاید یک روزی برای رفتنتان زانوی غم بغل گرفتیم و باریدیم اما حالا فهمیده ایم رفتنتان بزرگترین لطفی بود که در حق ما کردید! ما بعد از شما دیگر برای داشتن و ماندن کسی در زندگیمان خواهش نمی کنیم. وخوب میدانیم آدمی که دلش باشد اگر هزار بهانه هم برای رفتن داشته، باشد باز پای همه چیز می ماند شما به هر حال باید می آمدید و با رفتنتان باعث می شدید ما به خودمان بیاییم حالا دیگر برای آن اشکها و خواهش هایمان و برای گذشته مان کنار شما اصلا ناراحت نیستیم!
اصلا انگار خیر ما و زندگیمان در همان اتفاقات و رفتنتان بود قد کشیدنمان؛ بزرگ شدنمان..

#شب_خوش_رفقا
#غوغا🕊️
@sickpeople
هَمه کسانی که مَرا می‌شناسند
می دانند چه آدمِ حسودی هستم
و همه‌یِ کسانی که تو را می‌شِناسند؛
لَعنت به همه کسانی که
تو را می‌شِناسند ..


#نزار_قبانی
#غوغا
@Sickpeople
#شب_به_خیر 🌙
#دهلوی
من از لجاجت این روزگار می‌ترسم
به لب نمی‌برم آن را که آرزو دارم...

#شب_آرزوها
#سایکو 🔥
@sickpeople
نوشتم دلم میخواد نوازشت کنم .
پاک کردم .
نوشتم دنیا مجال بوسه نمیدهد عزیز .
پاک کردم.
نوشتم دلم برای نفس ملتهبت تنگ است .
پاک کردم .
نوشتم
شب بخیر ...

#شب_بخیر_عزیز_راه_دورم

#غوغا
@sickpeople
دراز میکشی به سقف نگاه میکنی،
به اون فکر میکنی، به سقف میخندی.

#شب_بخیر_عزیز_راه_دورم 🌙
#غوغا
@sickpeople
دلتنگم،
اما نه آنچنان که بخواهم برگردی.

حسین مصفا
#شبِ_بی_مَنَت_بخیر😢
#غوغا
@sickpeople
ناگهان
یک‌
شب سراغ‌ام آمد و با خنده گفت:
«نوشداروی تواَم» با طعنه گفتم:
زود نیست؟
🙂

#غوغا
#شب_بخیر
@sickpeople