روزنامه شریف | Sharifdaily
20.5K subscribers
7.41K photos
319 videos
368 files
6.84K links
کانال رسمی روزنامه شریف
مأموریت: انعکاس اخبار راستکی دانشگاه شریف

تلفن: ۰۲۱۶۶۱۶۶۰۰۶
ادمین: @sharifdaily_admin
سایت: daily.sharif.ir
بله: ble.ir/sharifdaily
سروش: splus.ir/sharifdaily
توییتر: twitter.com/Sharif__Daily
اینستاگرام: instagram.com/sharifdaily
Download Telegram
«از یاریگران تا سازمان ملل»

❇️ روزی فراخوان شرکت در global peace summit را دیدم، در وهله اول به‌خاطر اینکه در اسم کنفرانس کلمه صلح به چشمم خورد، جذبش شدم. وقتی بیشتر مطالعه کردم، متوجه شدم که این کنفرانس، یکی از مجموعه فعالیت‌های بخش توسعه پایدار سازمان ملل برای تقویت ارتباطات و همکاری میان جوانان کشورهای مختلف است و هرسال در یک کشور برگزار می‌شود که امسال برگزاری کنفرانس سهم کشور امارات و شهر دبی شده است.. بخش توسعه پایدار سازمان ملل برای سال ۲۰۳۰ مجموعه اهدافی را در نظر گرفته که بیشتر آن حول‌وحوش صلح و تفاسیر مختلف آن می‌گردد؛ مانند بهبود کیفیت آموزش، کاهش فقر و برابر جنسیتی. کنفرانس جهانی صلح هر سال با محوریت موضوعی برگزار می‌شود و امسال تمرکز کنفرانس روی استفاده و قانون‌گذاری صحیح تکنولوژی است.

🔸 مجموعه اطلاعاتی که کسب کردم باعث شد که برای شرکت در این برنامه مشتاق‌تر شوم. ظرفیت کنفرانس را که دیدم ۱۴۰ نفر بود و چندان عدد بالایی به حساب نمی‌آمد. شانسم برای پذیرفته شدن را خیلی زیاد نمی‌دیدم، اما در نهایت تصمیم گرفتم که رزومه‌ام را برایشان ارسال کنم. احتمالا فعالیت‌های داوطلبانه‌ام در دوران کارشناسی، پژوهشی که روی قانون‌گذاری در صنعت بلاکچین داشتم و شغل فعلی‌ام که با تکنولوژی عجین است، برایشان جذاب بوده و به مصاحبه دعوت شدم. بعد از گذشت یک هفته اسامی افرادی که از سوی سازمان ملل حمایت مالی شده‌اند، اعلام شد که اسم من هم در لیست افراد partially funded بود. از کل ۱۴۰ نفر پذیرفته‌شده، ۱۵ نفر full fund و ۲۵ نفر partial fund هستند. شادی اینکه بعد از مدت‌ها توانسته بودم تنها چند قدم خودم را به سازمان ملل و برنامه‌های توسعه‌ای‌اش نزدیک کنم، قابل وصف نبود.

🔸 #فرزانه_مردوخ_روحانی، فارغ‌التحصیل مهندسی شیمی شریف است که بعدا دانشجوی اولین دوره کارشناسی ارشد سیاست‌گذاری علم و فناوری دانشگاه شده و الآن هم به عنوان مدیر محصول مشغول به فعالیت است. او در هفته اول اسفند امسال قرار است در کنفرانس جهانی صلح که از سوی سازمان ملل در دوبی برگزار می‌شود، شرکت کند و به همین بهانه در صفحه #مردمان_شریف روزنامه کمی از خودش و انگیزه‌اش برای شرکت در این کنفرانس گفته است.

@sharifdaily
🌟 شماره ۸۸۷ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره می‌خوانید:

◀️ دکان «گفت‌وگو»گری (#سرمقاله/ #مریم_عراقی)
◀️ «کار»گاه عمومی/ دوازدهمین نمایشگاه کار شریف (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ حساب‌وکتاب شیمیایی/ ‌‌‌‌چهارمین مدرسه زمستانی کمومتریکس در دانشکده شیمی #گزارش (#عرفان_نصراللهی/ ص۳)
◀️ ‌پرواز شماره ۴۰/ مروری بر چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر #هنر_و_ادبیات (#سید_محمدحسین_قاسمی، #امیرحسین_مینایی‌پور/ ص۴و۵و۶)
◀️ #هزارقلم (ص۷)
◀️ جوان‌ترین در مجتمع فناوری (#مردمان_شریف/ ص۷)
◀️ نون‌خامه‌ای با کار اضافه #وصله‌پینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
◀️ #استاد_شریف_ما (ص۸)

t.me/sharifdaily/9441

@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 887 (13 Esfand 1400).pdf
«جوان‌ترین در مجتمع فناوری»

#مردمان_شریف

❇️ سارا عباسی هستم، متولد سال ۸۴ و دانش‌آموز پایه دهم رشته ریاضی فیزیک دوره دوم متوسطه. توی دوران مدرسه به کتابای غیردرسی و خوندن مباحث مختلف علاقه داشتم. اوایل سال ۹۷ ایده ساخت یه نوع ماسک بیوباکتریال به ذهنم رسید که مانع قدرتمندتری نسبت به ماسک‌های عادی در برابر نفوذ آلودگی و ویروس‌ها باشه. خواستم برم دنبال ساختش، اما مدرسه‌مون خیلی جدی نگرفت و به همین خاطر مجبور شدم خودم برم درباره‌اش تحقیق و جست‌وجو کنم. برای این کار پیش یه مشاوری رفتم که یکی از افراد فعال در حوزه کارآفرینی بود. توی صحبتایی که با این مشاور داشتم، بهم پیشنهاد داد که با توجه به روحیات و علایقی که دارم، در زمینه کارآفرینی و کسب‌وکار شروع کنم به خوندن و تحقیق و فعالیت.

🔸 کم‌کم شروع کردم به خوندن کتابا و سایتای مختلف کارآفرینی و رفتن پیش آدمای مختلف و یاد گرفتن از اونا و مشورت باهاشون. توی همین ایام یکی از اقوام بهم #شریف‌استار رو بهم معرفی کرد. شریف‌استار هدف خودش رو پرورش کارآفرینان نسل آینده معرفی کرده و من هم وقتی درباره‌‌اش تحقیق و پرس‌وجو کردم، بهش علاقه‌مند شدم و تصمیم گرفتم بهش بپیوندم. این‌طوری بود که حدود یه سال پیش با شریف‌استار آشنا شدم و توی آزمونش شرکت کردم تا به عنوان یکی از مخاطب‌هاش توی دوره‌هاش حضور داشته باشم، اما یه‌کم که گذشت و با بچه‌های شریف‌استار بیشتر ارتباط گرفتم، پیشنهاد شد که خودم هم به عنوان یه همکار توی این مجموعه مشغول به کار بشم و توی کارای مختلف بهشون کمک کنم.

🔸 داستان جوان‌ترین عضو #مجتمع_فناوری_شریف را در سایت روزنامه بخوانید.

sharifdaily
🌟 شماره ۸۸۹ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره می‌خوانید:

◀️ معمولی‌ها را دریابیم (#سرمقاله/ #محمدجواد_شاکر)
◀️ اولین شلوغی بعد از دو سال/ روایتی از نمایشگاه بهار شریف #گزارش (#یاسمین_حکیمی‌نژاد/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات
◀️ بار دیگر، خوابگاهی که نمی‌شناختیم/ یک بازسازی متفاوت در خوابگاه‌های دانشگاه (#گزارش/ ص۳)
◀️ بعد از شش ماه، دوباره با رئیس/ دومین نشست فعالین دانشجویی با رئیس دانشگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ انباری پر از سوزن/ کنار آمدن با انبوه اضطراب‌آور خواندنی‌ها و شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها #هنر_و_ادبیات (##صدرا_محمودی/ ص۶)
◀️ بازآمدنت خوش باد #یادداشت (#مهدی_حسام/ ص۶)
◀️ حالا یا هرگز/ هشدارهای جدی آخرین گزارش IPCC درباره تغییر اقلیم #محیط_زیست (#عرفان_استقامت/ ص۷)
◀️ مشاهده کافی نیست، تجربه‌اش کنید/ کوتاه درباره متاورس #اف‌یک (#محمدحسین_بهمنی/ ص۸)
◀️ کلاف سردرگم احیای برجام/ «مصلحت توافق» در سالن کهربا #گزارش (#زهرا_همتیان/ ص۹)
◀️ زیر بغل هلال/ یک بررسی آماری در زمینه رویت هلال ماه نو #علمی (#محمدرضا_حسن‌پور/ ص۱۰)
◀️ یادگیرنده و یاددهنده مادام‌العمر/ گفت‌وگو با فاطمه خورشیدی درباره تجربه معلم شدن #مردمان_شریف (#نرگس_خورشیدی/ ص۱۱)
◀️ همه‌چیزدان‌ها مرده‌اند #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۱۲)
◀️ غم غربت در فرودگاه #وصله‌پینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۱۲)


t.me/sharifdaily/9931

@sharifdaily
🌟 شماره ۸۹۰ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره می‌خوانید:

◀️ باغچه خودت هم هست (#سرمقاله/ #محمدجواد_شاکر)
◀️ آبروداری ورزش‌های انفرادی/ نتایج تیم‌های ورزشی دانشگاه در مسابقات منطقه یک (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات
◀️ توسعه تفکر ما در گروی حفظ زبان فارسی است/ دکتر رضا منصوری در مراسم رونمایی از مجموعه هشت‌جلدی «ایران من» در کتابخانه مرکزی (#گزارش/ ص۳)
◀️ تحول زمان‌بر است، صبر داشته باشید/ رئیس صداوسیما در شریف (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ یک پروژه دانشجویی بیست‌ساله/ گفت‌وگو با دکتر علیرضا زارعی درباره تاریخچه سامانه آموزش (EDU) #پرونده (#محمدرضا_فتح‌اللهی/ ص۶)
◀️ بهار دلکُش/ چرا در بهار افسرده‌تر و خواب‌آلوده‌تریم؟ #علمی (#فاطمه_خسروی/ ص۷)
◀️ به امید دیدار در سال بعد/ مرور سال ۱۴۰۰ شریف #پرونده (#سیدمحمدامین_سپیده‌دم/ ص۸و۹)
◀️ مهاجرت رها کردن نیست/ توشه‌هایی از هر سرزمین #کمی_آنسوتر #روی_خط_خارج (#حسین_فیروز/ ص۱۰)
◀️ قدم اول به رسمیت شناختن است #مرغ_همسایه (#سیدپارسا_میرطاهری/ ص۱۰)
◀️ فیزیک دوست داشتم، نقاش شدم/ علی‌محمد پرورش از زبان خودش #مردمان_شریف (#یاسمین_حکیمی‌نژاد/ ص۱۱)
◀️ شرطه قداره‌دار #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۱۲)
◀️ انگشت جانی در محکمه #وصله‌پینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۱۲)


t.me/sharifdaily/10008

@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 890 (22 Khordad 1401).pdf
«فیزیک دوست داشتم، نقاش شدم»

❇️ #علی‌محمد_پرورش هستم، ورودی ۹۵ مهندسی عمران. کنکور ارشد دادم و دوست دارم بیشتر به سمت هنر برم.

🔸 از وقتی که یادم میاد، نقاشی می‌کشیدم و نقاشی کشیدن رو با تصویرگری شاهنامه شروع کردم. یادمه وقتی که بچه بودم و هنوز سواد نداشتم، مادرم کتابای بچه‌گونه شاهنامه رو برای من می‌خوند و تصویرای اون کتابا خیلی برام جالب بودن و منم صحنه‌‌هایی از داستان اون کتاب رو که نقاشی نشده بود، با همون شخصیت‌های کتاب نقاشی می‌کردم. دبستانی که بودم، تصویرگری از داستان‌های شاهنامه رو ادامه دادم، البته به صورت ذهنی نبود و براساس مجموعه انیمیشن «داستان‌های شاهنامه» از مرکز پویانمایی صبا نقاشی‌ها رو می‌کشیدم.
از همون ابتدا با مدادرنگی و آب‌رنگ نقاشی می‌کشیدم و به جز نقاشی کشیدن در عرصه هنری دیگه‌ای فعالیت نکردم. از وقتی راهنمایی بودم، دور‌ه‌های طراحی شرکت می‌کردم و معتقدم که طراحی به تمرین سفت و سخت نیاز داره.

🔸 توی دبیرستان به فیزیک خیلی علاقه داشتم و اصلا همین انگیزه‌ای شد که وقتی از جلسه کنکور برگشتم خونه، تصاویر فیزیک‌دان‌ها رو نقاشی کنم که در نمایشگاه برگزارشده توی کتاب‌خونه شریف دیدید.‌ توی فیزیک مخصوصا به استاتیک و مکانیک علاقه‌‌مند بودم. برای انتخاب رشته به طور کلی به رشته‌های مهندسی مکانیک و عمران علاقه داشتم و از بین این دو تا هم خوش‌حالم که عمران رو انتخاب کردم، چون به بناها خیلی علاقه دارم و از بچگی توی نقاشی کشیدن برای ساختمون‌ها بیشترین زمان رو می‌ذاشتم.

🔸 من نقاشی کشیدن رو برای علاقه‌ای که دارم، انجام می‌دم، یه جاهایی تدریس می‌کنم و سفارش‌هایی هم می‌گیرم. سفارش‌هایی که قبول می‌کنم، بیشتر از جنس سفارش‌هاییه که کتاب‌خونه بهم می‌ده، یعنی سفارش‌هایی که مثلا می‌تونم راجع‌ به یه شخصیت ادبی کار کنم و دستم برای ایده‌پردازی باز باشه؛ مثلا برای تابلوی «سووشون» ایده‌ای که داشتم، تلفیق پرتره سیمین دانشور با یه نگارگری از صحنه «گذر سیاوش از آتش» بوده. برای کشیدن این اثر، به نسخه صوتی رمان سووشون گوش دادم تا حال‌وهوای داستان برام یادآوری بشه و حین گوش دادن همین داستان بود که به ایده اضافه کردن سیاوش رسیدم که البته مدت زمان تکمیل پروژه رو خیلی عقب انداخت، به‌طوری که این نقاشی تقریبا ۵ ماه زمان برد، اما عوضش از بین تابلو‌هایی که توی نمایشگاه کتاب‌خونه ارائه شدن، تابلوی‌ سیمین رو بیشتر دوست دارم.

🔸 روایت کوتاه محمدعلی پرورش از خودش را با چاشنی نقاشی‌های مختلفی از زمان کودکی تا الآنش، در صفحه #مردمان_شریف روزنامه به قلم #یاسمین_حکیمی‌نژاد بخوانید.

@sharifdaily
«به دنبال اصلاح و تأثیر با داستان»

#مردمان_شریف

❇️ در آن برهه دو راه داشتم؛ یکی آن که در اهدافی که برای مهندسی ترسیم کرده بودم، بازنگری کرده و مسیر تأسیس کارگاه و طراحی و تولید قطعات را در پیش بگیرم؛ راهی که احتمالا به موفقیت هم منجر می‌شد. راه دوم آن بود که قید مهندسی را زده و به دنبال سؤال‌ها و دغدغه‌هایم بروم. تا سال ۹۰ این سؤال‌ها و دغدغه‌ها نه تنها من را رها نکرد که روزبه‌روز بیشتر و بیشتر شد، تا جایی که در آن سال، مانند برج‌های دوقلو که در یک لحظه فرو ریخت، یک هواپیما با مقادیر زیادی ذخیره بنزین به اهداف استوار مهندسی‌ای که در ذهنم ساخته بودم، برخورد کرد و تمام آن جهان و آینده‌ای که از مکانیک و تأسیس کارگاه برای خود ترسیم کرده بودم، در لحظه‌ای فرو ریخت. این باعث شد که تصمیم بگیرم در بین آن دوراهی، راه دوم را انتخاب کرده و به دنبال سؤال‌ها و دغدغه‌هایم بروم. البته عوامل دیگری هم در تصمیمم برای انصراف از ارشد مؤثر بود.

🔸 پیدا کردن جواب سؤال‌ها و پرداختن به دغدغه‌هایم آن‌قدر در ذهنم مهم و پررنگ بود که در مقابلش بسیاری از مشکلاتم رنگ می‌باخت. البته این حرف در نگاه اول شعاری به نظر می‌آید، به خصوص در ایران که بازاری برای ادبیات وجود ندارد و این موضوع تمام مشکلات را چندین برابر سخت‌تر می‌کند، ولی آن‌قدر سؤال‌ها و دغدغه‌ها برایم مهم شده بود که دیگر اجازه پرداختن به کار و مسئله دیگری را به من نمی‌داد. البته در این میان اگر همراهی و حمایت همیشگی همسرم نبود، شاید من در دو سه سال اول کم می‌آوردم و به خاطر پول، روی تصمیم و علاقه‌ام چشم می‌بستم.

🔸 عامل دیگری که باعث می‌شد من در این مسیر دل‌سرد نشوم، موفقیت‌های کوچک و بزرگی بود که کم‌وبیش به دست می‌آوردم و حس رضایت من را از مسیری که در پیش گرفته بودم فراهم می‌کرد. گاهی یک موفقیت کوچک در یک زمینه می‌تواند انگیزه چند سال کار کردن در آن را به انسان بدهد. همچنین من از همان ابتدا با آدم‌هایی همکاری کردم که زمانی که نکته مثبتی، هرچند کوچک، در من می‌دیدند، قدر و ارزش آن را می‌دانستند و همواره امید آینده‌ای روشن را به من می‌دادند. به‌طورکلی قدردانی از کار و تلاش یک نفر و ارزش قائل شدن برای استعدادهای هر فرد می‌تواند مسیر زندگی‌اش را عوض کند.

🔸 #محمدقائم_خانی، ورودی ۸۲ کارشناسی مکانیک شریف است که در میانه راه ارشد، عطای مهندس شدن را به لقایش بخشید و مسیر زندگی‌اش را به سمت فلسفه، ادبیات و نویسندگی تغییر داد تا شاید آرمان و هدفی را که در مهندسی پیدا نکرده بود، در جهان علوم انسانی بیابد. در این مسیر چندین سال در #اندیشکده_مهاجر و موسسه فرهنگی #شهرستان_ادب فعالیت کرده و چندین عنوان کتاب، از جمله «صور سکوت»، «کافه پیپ»، «انسان در رمان» و «حوای سرگردان» را چاپ کرده است.

🔸 قبلا در صفحه اینستاگرام روزنامه، #صالح_رستمی گفت‌وگویی با خانی در مورد فراز و فرود مسیری که تا به اینجا آمده انجام داده که خلاصه‌ای از آن را به قلم #زینب_پرویزی در سایت روزنامه می‌توانید بخوانید. فیلم گفت‌وگو از اینجا در دسترس است.

@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
«چرا تصمیم‌گیری این‌قدر سخت است؟» #عطا_مرادی ❇️ #عطا_مرادی، ورودی ۹۱ #مکانیک شریف و فارغ‌التحصیل ارشد این دانشکده که تجربه کار در حوزه فضایی را دارد، اخیرا راهی نیوزلند شده و زندگی‌اش را آنجا دنبال می‌کند. مدتی پیش عطا در صفحه اینستاگرامش جدول بالا را به…
«چرا تصمیم‌گیری این‌قدر سخت است؟»

❇️ من کلا از ۱۹سالگی المپیاد نجوم درس می‌دادم، اما اوایل ارشد دیگه حس کردم زیادی درگیر تدریس شدم و تصمیم گرفتم توی کار مورد علاقه‌ام، یعنی فضا و ماهواره‌ها کار کنم. اواخر کارشناسی با دوستام توی مسابقه طراحی کیوب‌ست شرکت کردم و توی چند فازش هم اول شدیم و ذوق و شوق زیادی براش داشتیم. تقریبا همون زمان بود که وارد یکی از تیم‌های طراحی ماهواره دانشگاه شریف شدم که استادم مسئولیت بخشی از اون رو عهده‌دار بود. من توی بخش تعیین و کنترل وضعیت کار می‌کردم. بیشتر برنامه‌نویسی می‌کردم و فاز به فاز کار رو پیش می‌بردیم، اما حقوق من فقط ساعتی ۸ هزار تومن بود و با ۱۰۰ ساعت کار فقط ۸۰۰ هزار تومن حقوق داشتم، در حالی که با تدریسم که پاره‌وقت انجام می‌دادم، چیزی حدود ۶ میلیون درمی‌آوردم. به خاطر همین قضیه و خرجای زندگی متأهلی نتونستم تا آخر پروژه بمونم و تصمیم گرفتم اون کار رو رها کنم، هرچند خیلی چیزا توی اون کار یاد گرفته بودم و واقعا دوستش داشتم.

🔸 وقتی دیدم سربازی نخبگان ارزشی نداره و کلی از زندگی‌ام رو هدر می‌ده، تصمیم گرفتم پروژه کسری سربازی بگیرم. بعد از فارغ‌التحصیلی از ارشد، کلی درگیر ماجرای سربازی بودم و حتی حدودا ۲ ماه اضافه خدمت کردم تا پروژه‌ام ثبت بشه و در نهایت کارت پایان‌خدمتم رو گرفتم. بعد از این دوباره سعی کردم دنبال کار مرتبط بگردم و پیداش هم کردم، ولی بازم حقوقش برام کافی نبود و توی سال ۹۸، ساعتی ۳۵ هزار تومن درآمد داشتم و همچنان حقوق پاره‌وقت تدریسم کلی می‌چربید به حقوق کار مهندسی و از طرف دیگه به شدت نیاز به درآمد داشتم تا بتونم زندگی‌ام رو مدیریت کنم.

🔸 بعد مدتی با دوستام یه استارت‌آپ فضایی رو شروع کردیم و تصمیم گرفتیم منظومه ماهواره‌ای طراحی کنیم و بعد از کلی آماده‌سازی و درآوردن طرح کسب‌وکاری و... اون رو می‌بردیم به جاهای مختلف ارائه می‌دادیم. یه‌بار برای رئیس سازمان فضایی هم ارائه دادیم و بعد از اون رئیس وقت سازمان فضایی به من پیشنهاد داد تا مشاور و دستیارش بشم. با من قراردادی بستن به رقم ۴۰ میلیون تومان برای یه سال مشاوره. البته من گفتم که این کار رو به خاطر پولش نمی‌خوام، اما کلی از این حرفا زدن که نمی‌شه و باید پرداختی باشه و... در نهایت بعد از یه سال، زدن زیر قرارداد و کلی تحقیرم کردن. بعد اون متوجه شدم توی جاهای دولتی تقریبا هیچ کار موثری انجام نمی‌دن و خیلی از جلسات صرفا برای نمایش و شوآفه. استارت‌آپ‌مون هم موفق نشد، چون واقعا هیچ حمایتی در کار نبود و حتی کلی از رئیسای جاهای بزرگ ناامیدمون کردن.

🔸 من خسته نشدم و کار می‌کردم. تا همین سال ۱۴۰۰ توی همین حوزه فضایی کار می‌کردم و البته به اجبار تدریسم رو هم کنارش ادامه می‌دادم تا از پس خرجای زندگی‌ام بربیام. توی این مدت با کمک خانواده و همسرم، خونه و ماشین خریدیم و از شرایط زندگیم راضی بودم، اما از خود شخصی‌ام راضی نبودم و اون تأثیرگذاری رو که از موندن توی ایران مدنظرم بود، نداشتم. بنابراین همراه همسرم تصمیم‌مون رو گرفتیم و به‌واسطه اپلای همسرم رفتیم نیوزیلند.

🔸 داستان زندگی #عطا_مرادی و سه‌راهی‌ای را که پیش رویش قرار گرفته، در صفحه #مردمان_شریف روزنامه می‌توانید بخوانید.

@sharifdaily
«حسابش از دستم در رفته است»

#مردمان_شریف

❇️ لابلای شلوغی‌های روزمره شریف، از درس و امتحان و کوئیزها گرفته تا فعالیت‌های دانشجویی و کارهای اداری و پژوهش‌ها و... که قدم می‌زنی، احتمالاً سوژه‌های مختلفی پیدا خواهی کرد که هر کدام داستان خاص خود را دارند و خاطرات گذشته یا زندگی روزمره‌شان حداقل یک‌بار ارزش خواندن را دارد.

🔸 در صورتی‌که سرتان فقط در درس و کتاب همیشگی باشد یا خیلی اهل فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در شریف نباشید، بعید است با او برخوردی کرده باشید اما اگر چندباری گذرتان به #معاونت_فرهنگی خورده باشد و یک چای هم آنجا خورده باشید، او را از نزدیک دیده‌اید و البته آنچه در ظاهر نمایش می‌دهد، همه آن چیزی نیست که در واقیت وجود دارد.

🔸#فرامرز_بداغی کارمند خدماتی معاونت، ۳۲ سال دارد و آن طور که خودش می‌گوید از دبیرستان به کتاب‌خوانی مشغول بوده و از زمانی هم که در دانشگاه کار می‌کند، اوقات خالی روزش را به مطالعه کتاب می‌گذراند و به طور معمول ساعات مطالعه‌اش در روز به بیش از ۵ ساعت می‌رسد!

🔸 «حسابش از دستم در رفته است»، پاسخ سوالی‌ست که از وی درباره تعداد کتاب‌هایی که تا به حال خوانده می‌پرسیم و به طور حدودی می‌گوید که در سال‌های اخیر بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ کتاب را در موضوعات مختلف ورق زده است؛ از رمان‌های ایرانی و برخی کتاب‌های تاریخی تا زندگی ائمه و داستان زندگی شخصیت‌های مطرح.

🔸 بخشی‌هایی از «تاریخ طبری» نوشته محمدبن‌جریر طبری، «من می‌جنگم» نوشته #حسین_سروش از دانشجوهای دست به قلم شریفی که قبلاً هم به معرفی کتابش پرداختیم، «تاریخ امامت» نشر معارف که خیلی از ما برای پاس کردن درس‌اش سراغ آن می‌رویم، «پدر، عشق و پسر» نوشته سیدمهدی شجاعی، «علی و حقوق بشر» که جرج جرداق نوشته و... از کتاب‌هایی است که خوانده و در یادش هست و پیشنهاد می‌کند تا اگر فرصت کردیم ما هم بخوانیم.

🔸 مدل کتاب خواندنش هم این‌طور است که تقریباً هیچ کتابی را خریداری نمی‌کند و همه را یا از دانشجویان دانشگاه یا از برخی کارمندان معاونت قرض می‌گیرد و البته بسیاری از آن‌ها را هم از #کتابخانه_مرکزی قرض کرده و در همان آبدارخانه کوچک معاونت فرهنگی می‌خواند و به کتابخانه پس می‌دهد.

🔸 از اطرافیانش هم درباره او پرسیدیم و علاوه بر میزان و تنوع کتاب‌هایی که او سراغشان رفته، یک نکته جالبی که از وی سراغ دارند هم این است که بعد از خواندن کتاب‌ها، اگر مطلب یا صفحه خاصی به چشمش بیاید، آن صفحه را اسکن کرده و قصد دارد تمامی این صفحات را روی یک فلش داشته باشد تا در صورت نیاز به آن‌ها مراجعه کند.

🔸 یک نمونه دیگر هم که مثل فرامرز بداغی برخلاف تصور خیلی‌ از ما اهل کتاب است، در شریف پیدا کرده‌ایم که احتمالاً خیلی‌ها او را در دانشگاه دیده‌اید و در روزهای آینده درباره وی هم خواهیم نوشت؛ دو نفری که دیروز در معاونت فرهنگی به نحوی از آن‌ها تقدیر شد امّا تقدیر از آن‌ها همه‌ی آن چیزی نبود که درباره کتابخوانی‌شان می‌توانستیم منتشر کنیم و تلاش کردیم تا حدی که تمایل دارند، بیشتر درباره این عادت خوب‌شان دست به قلم شویم.

@sharifdaily
«از رمان و روان‌شناسی تا عرفان و فلسفه و زبان»

#مردمان_شریف

❇️ اگر از ۸ صبح تا ۵ بعداز ظهر روزهای عادی گذرتان به #شریف_پلاس خورده باشد، احتمالاً حین سفارش غذا و کشیدن کارت او را پشت باجه دیده‌اید که در اکثر مواقع علاوه بر کار در این مجموعه، مشغول مطالعه کتاب است.

🔸 #صنم_صفیری لیسانس اقتصاد دارد و از اوایل تاسیس شریف پلاس در دوران قبل از کرونا در این مجموعه مشغول به فعالیت است و آنطور که خودش می‌گوید، علاقه زیادی به مطالعه کتاب‌های مختلف دارد و سعی کرده در این مدت خصوصاً دوران کرونا که وقت آزاد بیشتری هم داشته، کتاب‌های متنوعی را مطالعه کند‌.

🔸 سه کتاب رمان، پنج کتاب روان‌شناسی، یک کتاب فلسفی و تعداد قابل توجهی کتاب‌های داستان و رمان به زبان انگلیسی در سال های اخیر خوانده است و علتش هم علاقه بسیار زیادی‌ست که به مطالعه زبان انگلیسی دارد.

🔸 از او درباره کتاب‌های پیشنهادی هم می‌پرسیم که چند مورد را به ما پیشنهاد می‌کند:
«یک عاشقانه آرام» از نادر ابراهیمی، «آتش بدون دود» که آن هم اثر نادر ابراهیمی‌ست، رمان عاشقانه و معروف «ملت عشق» که الیف شافاک نویسنده آن است و «قلندر و قلعه» نوشته یحیی یثربی درباره زندگی شهاب‌الدین سهروردی.

🔸 چهارشنبه ۱۲ بهمن هم، ایشان و فرامرز بداغی که دیشب روایت کتاب‌خوانی عجیب او را منتشر کردیم در ساختمان معاونت فرهنگی حاضر شدند و توسط دکتر #تقوی معاون فرهنگی از آن‌ها تقدیر شد اما همان‌طور که گفتیم یک خبر کوتاه و رسمی از این ماجرا و این تقدیر، چندان نمی‌توانست واقعیت آنچه که هست را روایت کند و حاصلش شد این چند خط که دیشب و امشب منتشر شد.

@sharifdaily
«می‌خواهم نشان دهم می‌توانم»

#مردمان_شریف

❇️ در روز و شب‌های زندگی، بعضی از اتفاقات خوب‌وبد هستند که به‌دست خودمان رقم می‌خورند و پای سر‌دوگرمش هم می‌مانیم؛ اما برخی وقایع تلخ‌وشیرین هم بدون آن‌که به اراده ما مربوط باشند، سر راهمان قرار می‌گیرند و مجبور هستیم علی‌رغم برنامه‌ریزی‌ها و اهداف و پیش‌بینی‌ها تا مدتی یا حتی آخر عمر با آن سروکله بزنیم.

🔸 #امیرمهدی_محمودی یکی از آن‌هایی‌ست که جزء دسته دوم بوده و در ده‌سالگی بر اثر سانحه رانندگی و بعد از آن خطای پزشکی در مراحل درمان، دچار معلولیت می‌شود تا برخلاف روند جاری زندگی‌ خود تا پیش‌از تصادف، ادامه دوران زندگی‌اش را روی صندلی‌ چرخ‌دار یا همان ویلچر گذران کند.

🔸 شاید اگر خیلی‌های دیگر جای او بودند، بعد از این اتفاق به‌ویژه با تغییر نگاه‌ها و حرف‌ها و حتی بسیاری از ناملایمت‌ها از سوی دوستان و اطرافیان، روبه ناامیدی رفته و مسیر و اهداف و آینده‌شان را کاملاً از بین رفته می‌دیدند، اما او آنطور که خودش می‌گوید، علی‌رغم تجربه همه این‌ها، پای هدفی که داشته می‌ایستد و سال ۴۰۱ هم در رشته مهندسی #کامپیوتر شریف قبول می‌شود تا به علاقه کودکی خود یعنی هوش مصنوعی بپردازد.

🔸 در شماره ۹۰۹ روزنامه، به بهانه روز جهانی معلولین، سراغ او رفتیم تا هم از گذشته و دوران دانش‌آموزی‌اش بشنویم و هم درباره آینده و اهدافش با او گفتگو کنیم؛ از طرفی چالش‌هایی که هر روز آنها را در شریف و خارج از شریف تجربه می‌کند را مرور و ثبت کنیم بلکه تا حد زیادی اصلاح شوند که می‌توانید در ادامه بخوانید.

🆔 @sharifdaily
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM