کانال شهر نورانی قرآن
379 subscribers
3K photos
61 videos
68 files
1.38K links
در کانال ببینید
ترجمه روزانه يك صفحه از قرآن📝
قواعد صرف ونحو📌
پرسشهاى قرآنى
خطبه هاونامه و کلمات قصار حضرت علی علیه السلام📚
معارفى ازسوره های قرآن کریم📖
پيام هاى مناسبتى📆

با ما همراه باشید...

ارتباط با ادمین👤←پیشنهاد و انتقاد @shahre_nurani_quran
Download Telegram
☘️#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹وحى‌🔹

«وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى‌ انْ هُوَ الَّا وَحْىٌ يُوحى‌»
🌸او (پيامبر) از روى هواى نفس سخن نمى‌گويد، آنچه مى‌گويد چيزى جز وحى- كه بر او نازل شده- نيست.🌸

آيات فوق به پاسخگويى به شبهات مشركان پيرامون وحى الهى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرداخته و افكار بيهوده آنان مبنى بر اينكه، وحى بر پيامبر نازل نشده و سخنان او افتراى بر خداوند است را به شدت تكذيب نموده و با سوگندى كه در آيه اول اين سوره ياد كرده تأكيد مى‌كند كه آنچه پيامبر از سوى خداوند و به عنوان دعوت به سوى خدا بيان مى‌دارد چيزى جز وحى الهى نيست كه ملك مقرّب خداوند يعنى جبرئيل براى او مى‌آورد.
در ادامه اين آيات نيز به مسأله معراج و رؤيت جبرئيل در آن سفر اشاره نموده و همه اين مطالب را تأييد و تأكيدى بر آسمانى بودن پيام آن حضرت مى‌داند.

#در_ادامه: سنّت پيامبر يا وحى الهى؟  
🗓:1398/06/13
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
☘️#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹سنّت پيامبر يا وحى الهى؟🔹

آنچه اين آيات بدان دلالت دارد اين است كه سخنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وحى است و به طور قطع منظور اوليه آن الفاظ قرآن كريم است، يعنى آنچه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به عنوان قرآن بر مردم مى‌خواند چيزى جز وحى الهى نيست. اما سخن در اين است كه آيا اين آيات بقيه سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله را كه به عنوان سخنان خود آن حضرت نقل شده در بر مى‌گيرد يا نه؟ به عبارت ديگر آيا مى‌توان تمام سخنان آن حضرت را وحى محسوب نمود و بر آن اطلاق وحى كرد؟
براى پاسخ به اين پرسش بايد گفت: سخنان آن حضرت شامل چند نوع است:
1_بيانات آن حضرت در تبيين آيات قرآن و يا شرح و تفصيل مجملات آن.
2_سخنان آن حضرت در تأييد افرادى چون اهل‌بيت عليهم السلام، سلمان، ابوذر، عمار و ... و يا لعن و نفرينهاى آن حضرت درباره افرادى چون بنى‌اميّه، قاسطين، مارقين
3_بيانات و نظرات آن حضرت در مورد مسائل حكومتى.

ادامه دارد...  
🗓:1398/06/14
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
☘️#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹سنّت پيامبر يا وحى الهى؟🔹

از آنجا كه خداوند خود با تصريح:
«انَّا انْزَلْنا الَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ الَيْهِمْ.»
پيامبرش را مأمور تبيين و تشريح مقاصد قرآن كريم نموده بود و از سوى ديگر آن حضرت را هادى به سوى صراط مستقيم معرفى كرده بود، از اين جهت آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله در حوزه مسائل دينى مى‌فرمود مأخوذ از وحى الهى بود، گر چه ظاهر لفظش از شخص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله صادر شده باشد.
حديثى را كه سيوطى- از دانشمندان معروف اهل‌سنّت- نقل مى‌كند شاهد بر اين مدّعا است. او مى‌نويسد: نقل شده كه روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله دستور بستن درهاى منازل اصحاب را كه به داخل مسجد پيامبر گشوده مى‌شد صادر فرمود (جز درب خانه على عليه السلام) اصحاب ناراحت شده، به پيامبر اعتراض نمودند. پيامبر چون اعتراض آنان را ديد مردم را در مسجد جمع كرد، خطبه‌اى خواند و سپس فرمود:
من درهاى منازل شما را نبستم و درب خانه على را باز نگذاردم و من شما را از مسجد بيرون نراندم و او را در مسجد ساكن نساختم (بلكه آنچه بود وحى الهى بود) بعد آيات سوره نجم (همين آيات مورد بحث) را براى مردم خواند.

ادامه دارد...  
🗓:1398/06/16
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
☘️#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹سنّت پيامبر يا وحى الهى؟🔹

دليل حقانيّت تمام سخنان آن حضرت نيز كه- خود بدان اشاره كرده‌اند- از همين ناشى مى‌شود كه سخنان آن حضرت، ريشه در وحى الهى داشته است و ايشان هيچ‌گاه در اثر محبّت و يا خشم و غضب از جاده حق منحرف نشده و سخنى مخالف حق بر زبان جارى نكرده‌اند.
عبدالله بن عمروعاص گويد: من هر سخنى را از پيامبر مى‌شنيدم مى‌نوشتم. گروهى از قريش به اين استدلال كه پيامبر نيز بشر است و خوشحال يا غضبناك مى‌گردد (و در اثر خشم و محبت سخنانى مى‌گويد) مرا از نوشتن منع مى‌كردند. من نيز از نوشتن خودارى كردم و مطلب را به عرض رسول خدا صلى الله عليه و آله رساندم.
حضرت با انگشت به دهانش اشاره كرد و فرمود:
سوگند به آن كسى كه جانم در دست اوست، از اينجا جز حق خارج نمى‌شود. البته ناگفته نماند كه در مورد مسائل حكومتى سخنان ايشان دو گونه بود. گاهى آن حضرت تصريح مى‌كرد كه اين دستور و عمل از جانب خداست مثل حركت ايشان به سوى ميدان بدر؛ و گاهى تصريح مى‌كرد كه از جانب خدا نيست و يا طلب مشورت مى‌كرد، در اين موارد عمل ايشان به مقتضاى وظيفه ولايتى بود كه بر عهده داشت. مثلًا در جنگها، گاهى پيامبر در جايى فرود مى‌آمد و اصحاب از آن حضرت سؤال مى‌كردند كه آيا فرود در اين مكان مطابق وحى است، رسول خدا (ص) مى‌فرمود: نه، مى‌توان در اين مورد نظر داد و آنان نظر خود را مطرح مى‌كردند.
پس خلاصه اينكه، آن حضرت هيچ‌گاه از روى هوى‌ سخن نمى‌گفت و آنچه مى‌فرمود ريشه در وحى الهى داشت و تنها در مسائل حكومتى گاهى نظر خود را مطرح مى‌كرد و از اصحاب نظر مى‌خواست و احياناً نظر خويش را رها مى‌نمود و به نظر آنان عمل مى‌كرد. البته ناگفته نماند سخنانى كه در زندگى خصوصى خويش با ديگران مطرح‌ مى‌كرد، از دايره بحث خارج است؛ زيرا در ارتباط با مبحث نبوت ايشان نبوده است.

#در_ادامه: افسانه غرانيق‌  
🗓:1398/06/17
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
▪️#معارف_‌قرآن
▪️#جمعی_از_نویسندگان
▪️#جلد_6
▪️#فصل_سوم
▪️#معارفى_از_جزء_27

🔹افسانه غرانيق‌🔹

◾️«افَرَأَيْتُم اللَّاتَ وَالْعُزَّى‌ وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الاخْرَى‌ ...»◾️
▪️به من خبر دهيد آيا بتهاى «لات» و «عزى» و «منات» كه سومين آنهاست (دختران خدا هستند)؟!▪️

برخى از تفاسير اهل سنت، ذيل آيات ياد شده، رواياتى را نقل مى‌كنند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خانه خدا مشغول خواندن سوره نجم براى قريش بود، چون به آيات فوق كه نام بتهاى مشركان در آن بود، رسيد؛ شيطان دو جمله (تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى‌، وَ انَّ شَفاعَتُهُنَّ لَتُرْتَجى‌ اينان پرندگان زيبا و بلند مقامى هستند كه از آنها اميد شفاعت مى‌رود!) را بر زبان ايشان جارى ساخت.
در اين هنگام مشركان خوشحال شدند و گفتند:
محمد صلى الله عليه و آله تا كنون نام خدايان ما را به نيكى نبرده بود و وقتى سوره به پايان رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله سجده كرد و آنها نيز سجده كردند، اما شب هنگام، جبرئيل بر او نازل شد و گفت اين دو جمله وحى نبوده و از القائات شيطان است. رسول خدا صلى الله عليه و آله غمگين شد و گفت من چيزى را كه خداوند نفرموده بر او بستم. خداى متعال براى دلجويى از آن حضرت، آيه 52 سوره حج را فرو فرستاد.

🔹نشانه‌هاى جعل‌🔹

نشانه‌هاى جعل‌ با بررسى اسناد روايات مذكور و عرضه اين روايات بر قرآن كريم و شواهد تاريخى، معلوم مى‌شود كه اين داستان، يك افسانه ساختگى است و غرض سازندگان آن، طعن بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ايجاد ترديد و دودلى در بين معتقدان به وحى و سست كردن پايه‌هاى ايمانِ مردمِ مؤمن نسبت به عصمتِ ايشان و به عبارتى ايجاد شك و ترديد در قرآن بوده است.

#در_ادامه: دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق  
🗓:1398/06/18
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
▪️#معارف_‌قرآن
▪️#جمعی_از_نویسندگان
▪️#جلد_6
▪️#فصل_سوم
▪️#معارفى_از_جزء_27

🔹دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق🔹

اينك دلايل مردود بودن اين افسانه تاريخى را بر مى‌شماريم:

الف_از نظر عقلى:

1_اين داستان يا معصوم بودن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به ويژه، عصمت در ابلاغ وحى، منافات دارد و معصوم بودن پيامبر صلى الله عليه و آله در گرفتن و ابلاغ وحى، لازمه نبوت و مورد اتفاق همه علماست و جاى هيچ گونه شك و ترديدى در آن نيست.
2_با پذيرش اين داستان، زشت‌ترين مراحل جهل به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نسبت داده شده، زيرا به پيامبر نسبت مى‌دهد كه نمى‌دانسته اين جملات كلام خدا نيست و جبرئيل نياورده و نمى‌دانسته كه اين كلام كفر صريح و موجب ارتداد از دين مى‌شود. علاوه آنكه نسبت مى‌دهد هنگامى كه آنان را براى جبرئيل بازگو مى‌كرد باز متوجه اشتباه خود نشده بود؛ و بديهى است كه ادله قطعى بر عصمت انبيا اين نسبتها را تكذيب مى‌كند.
3_با قبول اين داستان، وثوق و اعتماد از كتاب خدا از بين مى‌رود و در هر جاى اين كتاب، شك و ترديد راه مى‌يابد؛ و بدين گونه اطمينان و اعتماد به آسمانى بودن قرآن سلب مى‌شود.
4_سيره مستمر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مبارزه با شرك و همچنين مقاومت آن حضرت در راه مبارزه با بتها و بت‌پرستى به حدى بود كه جايى براى قبول اين داستان نمى‌ماند.

ادامه دارد...  
🗓:1398/06/19
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
▪️#معارف_‌قرآن
▪️#جمعی_از_نویسندگان
▪️#جلد_6
▪️#فصل_سوم
▪️#معارفى_از_جزء_27

🔹دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق🔹

الف_از نظر عقلی

ب_از ديدگاه قرآن:

آيات فراوانى از قرآن كريم در ردّ داستان مزبور مورد استناد شيعه و سنى قرار گرفته است، از جمله:

1_آياتى كه عصمت پيامبران و رسول خدا صلى الله عليه و آله را در ابلاغ وحى الهى متذكر مى‌شود و ورود هرگونه القائات شيطانى را در آن نفى مى‌كند. مانند:
«عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‌ غَيْبِهِ احَداً الَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَّسوُلٍ فَانَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِيَعْلَمَ انْ قَدْ ابْلَغوُا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَاحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ احْصى‌ كُلَّ شَىْ‌ءٍ عَدَداً.»
🌸او داناى غيب است و هچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‌سازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و از پشت سر آنها براى آنها قرار مى‌دهد، تا بداند كه پيامبرانش رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ كرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چيز را احصا كرده است!🌸
2_آيات اول همين سوره به صراحت همه خرافات را باطل مى‌كند؛ زيرا با قسم به ستارگان تأكيد مى‌كند، كه پيامبر اسلام هيچ سخنى را از روى هوى‌ نمى‌گويد و هر چه بيان مى‌دارد، وحى است. در سوره حاقّه نيز او را از هر دروغ و افترا بستن به خدا منزه ساخته، مى‌گويد:
«اگر او (پيامبر) بر ما سخنى دروغ مى‌بست، ما او را با قدرت مى‌گرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مى‌كرديم.» و سرانجام به پيامبر امر مى‌كند كه به صراحت تمام، اعتراف كند و بگويد كه:
«من نمى‌توانم از پيش خود آن را (قرآن را) تغيير دهم و من جز از وحيى كه به من مى‌شود متابعت نمى‌كنم.»

ادامه دارد...  
🗓:1398/06/20
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
▪️#معارف_‌قرآن
▪️#جمعی_از_نویسندگان
▪️#جلد_6
▪️#فصل_سوم
▪️#معارفى_از_جزء_27

🔹دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق🔹

الف_از نظر عقلی

ب_از دیدگاه قرآن:

3_مقايسه بين آيات خود اين سوره (سوره نجم) نيز دلالت بر افسانه و جعلى بودن اين نقل دارد. زيرا بلافاصله پس از سخنان باطلى كه در تمجيد بتها به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت داده‌اند، آياتى وجود دارد كه اعتقاد زشت مشركان در مورد اين بتها را مردود مى‌شمارد.
آنها بتها را مظهر و مجسمه ارباب و ملائكه‌اى مى‌پنداشتند كه دختران خدا بودند و خداوند اين اعتقاد و شفاعت آن ارباب را غير مقبول و بى‌اثر اعلام مى‌كند. با توجه به اين همه نكوهش از بتها، چگونه مشركان تعارض بين اين آيات و آن آيه شيطانى را نفهميدند 
و تنها به آن تعريف دلخوش كردند و اين همه نكوهش را ناديده گرفته و هيچ گونه اعتراضى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ننمودند.
از اينجا معلوم مى‌شود كه هرگز اين آيات شيطانى بر زبان رسول خدا جارى نشده و چنين واقعه‌اى در خارج اتفاق نيفتاده و اين نقل ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است و متأسفانه برخى عالمان سنى نيز ناآگاهانه به نقل اين روايت جعلى پرداخته‌اند. 

ادامه دارد...  
🗓:1398/06/21
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق🔹

الف_از نظر عقلی
ب_از ديدگاه قرآن

ج_از نظر روايت و تاريخ:

با تحقيق در آثار روايى و تاريخى مسلمانان معلوم مى‌شود كه در قرون اول اسلامى، خبرى از افسانه غرانيق نبوده است. ابن اسحاق (م 150 ه. ق) و بخارى و مسلم در كتابهاى تاريخى و روايى خود، آن را نياورده‌اند. نخستين بار ابن سعد (م 230 ه. ق) و طبرى (م 310 ه. ق) اين داستان را نقل كرده‌اند.
شخصى كه اين افسانه از او نقل شده، محمد بن كعب قرظى است كه از قبيله بنى قريظه است و در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله متولد نشده بوده و بقيّه راويان نيز شاهد ماجرا نبوده و در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله حضور نداشته‌اند. با اين اوصاف، ساختگى بودن افسانه غرانيق بديهى است.

#در_ادامه: شقّ‌القمر  
🗓:1398/06/23
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹شقّ‌القمر🔹

«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ انْ يَرَوُا ايَةً يُعْرِضوُا وَ يَقوُلوُا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌ».
🌸قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت! و هرگاه نشانه و معجزه‌اى را ببينند روى گردانده، مى‌گويند: «اين سحرى مستمر است!»🌸

اين آيات اشاره به معجزه‌اى ديگر از معجزات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دارد و آن دو نيم شدن‌ ماه برابر چشم مشركان مكّه در سالهاى قبل از هجرت است. مشركان اظهار مى‌كردند كه معجزات پيامبر اسلام، سحر است و سحر در امور آسمانى (افلاك) تأثير نمى‌گذارد، از اين جهت از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند كه براى اثبات حقانيّت رسالت خويش، اگر مى‌تواند ماه را دو نيمه كند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از آنها تعهد گرفت كه اگر آن معجزه را انجام داد ايمان بياورند.
به همين جهت آن حضرت در شب چهاردهم ماه از خداى متعال اين معجزه را درخواست نمود و خداوند، خواسته پيامبرش را اجابت فرمود و ماه به دو نيمه تقسيم گرديد و پس از مدت كوتاهى دوباره به حالت طبيعى بر گشت. اما مشركان با وجود ديدن اين معجزه ايمان نياوردند و خداوند نيز در تأييد واقعه و تقبيح عمل آنان، اين آيات را نازل فرمود. در برخى نقلها، علاوه بر نقل اصل مطالب فوق آمده است كه برخى از مشركان گفتند اگر پيامبر ما را مسحور كرده باشد اكنون از مسافرينى كه از راه مى‌رسند، مى‌پرسيم، پس از رسيدن مسافران، آنها هم به وقوع واقعه شهادت دادند. اما باز مشركان لجوج آن را انكار كرده و سحر پنداشتند.

ادامه دارد...  
🗓:1398/06/24
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹شقّ‌القمر🔹

علاوه بر صراحت آيات مذكور در واقعه شق‌القمر، حضرت على عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام آن داستان را نقل و تأييد نموده‌اند و اصحاب نيز مانند ابن مسعود و ابن عباس و انس بن مالك، حذيفة بن يمان و ... آن را نقل كرده‌اند و ابن مسعود خود شاهد عينى واقعه بوده است.
علماى شيعه همگى صدق اين واقعه را پذيرفته و جاى هيچ‌گونه شك و شبهه‌اى در آن نمى‌بينند.
بيشتر علماى اهل‌سنّت نيز آن را قبول داشته و جزو معجزات مشهور آن حضرت محسوب كرده‌اند.
ولى برخى تنها آن را بعيد دانسته‌اند وگرنه هيچ دليلى بر نفى آن ندارند. علّامه طباطبايى (ره) در ردّ شبهه آنان مى‌فرمايد:
قرآن و سنّت بر آن دلالت داشته و اينكه يك كره آسمانى دونيم شود، كارى شدنى است و عقل دليل بر محال بودن آن ندارد، از سوى‌ ديگر معجزه هم امرى است خارق‌العاده و وقوع حوادث خارق‌العاده نيز ممكن است و به نظر معتقدان به اين واقعه، جزو معجزات نبى‌اكرم صلى الله عليه و آله مى‌باشد.
فخر رازى از مفسران بزرگ اهل‌سنّت نيز شبيه به اين استدلال را در كتاب خود ذكر كرده است.

#در_ادامه: ناقه صالح‌   
🗓:1398/06/25
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹ناقه صالح‌🔹

«انَّا مُرْسِلوُا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَأَرْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ وَ نَبِّئْهُمْ انَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شُرْبٍ مُخْتَضَرٌ فَنادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعاطَى‌ فَعَقَرَ فَكَيْفَ كانَ عَذابى‌ وَنُذُرِ.»
🌸ما ناقه را براى آزمايش آنها مى‌فرستيم، در انتظار پايان كار آنها باش و صبر كن و به آنها خبر ده كه آب (قريه) بايد در ميان آنها تقسيم شود (يك روز سهم ناقه و يك روز سهم آنها) و هر يك در نوبت خود بايد حاضر شوند. آنها دوست خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و (ناقه را) پى كرد (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاى من چگونه بود!🌸

🔹سرگذشت قوم ثمود🔹

قوم ثمود از اقوام عرب بودند كه در وادى القرى، بين مدينه و شام (شمال حجاز) مى‌زيسته و مشغول كشاورزى و باغدارى بودند. آنان بت‌پرست بودند و خداوند حضرت صالح عليه السلام را براى هدايتشان مبعوث نمود؛ جز اندكى به او ايمان نياورده و او را ساحر و سفيه ناميدند. آنها از صالح خواستند تا براى نشان دادن راستى ادعايش از دل كوه ماده شترى بيرون آورد. خداوند اين معجزه را به او عطا كرد و دستور داد كه مردم نبايد مزاحم آن بشوند و آب آن قريه بين آنها و اين ناقه تقسيم شود. لكن آن قوم كافر يكى از بدترين افراد خود را
انتخاب كرده و او اين شترِ ماده را كه معجزه الهى و دليل نبوّت صالح بود، كشت و پس از آن، خداوند طبق وعده‌اى كه پيشتر داده بود، آنها را به وسيله صاعقه‌اى سهمگين هلاك كرد.

#در_ادامه: ناقه و اقدام مخالفان   
🗓:1398/06/26
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹ناقه و اقدام مخالفان‌🔹

ناقه‌اى كه به وسيله حضرت صالح عليه السلام به طور اعجاز از دل كوه بيرون آمد، معجزه‌اى بزرگ بود كه وجود آن در بين مردم سبب بيدار شدن و گرايش آنها به صالح مى‌شد و يا دست كم آنها را به فكر مى‌انداخت و در مورد دعوت او تجديد نظر نموده يا با شك و ترديد به آيين خود بنگرند. به همين جهت سركشان قوم ثمود كه نفوذ صالح را مزاحم منافع خويش مى‌ديدند و مايل به بيدار شدن مردم نبودند، توطئه از بين بردن ناقه را طرح كرده و آن را كشتند.

🔹شريك در عمل‌🔹

در آيه مورد بحث و در روايات اسلامى عاملِ پى كردن ناقه، يك نفر معرفى شده، در حالى كه در برخى آيات مانند آيه 65 سوره هود، اين عمل به همه قوم ثمود نسبت داده شده است. حضرت على عليه السلام در اين مورد مى‌فرمايد:
«ايُّهَا النَّاسُ، انَّما يَجْمَعَ النَّاسَ الرِّضا وَ السُّخْطُ وَانَّما عَقَرَناقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ واحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضا.»
🌸اى مردم، به درستى كه مردم را خشنودى و غضب (در امور، در صف واحدى) جمع مى‌كند (همچنان كه) ناقه ثمود را يك نفر از پاى درآورد، اما خداوند همه آن قوم سركش را مجازات كرد چون به آن راضى بودند.🌸

يعنى رضايت داشتن بقيه افراد قوم و جلوگيرى و نهى نكردن آن فرد از اين كار سبب شد كه خداى متعال آن عمل را براى همه محسوب كند و به همين معنى امام رضا(ع) در حديثى اشاره فرموده كه اگر كسى در مشرق كشته شود و ديگرى در مغرب به قتل او راضى باشد، او نيز در پيشگاه خدا، شريك قاتل است. اين مطلب تنها در مورد اعمال زشت نيست، بلكه در كارهاى خير نيز محقّق است و حكايت از يك نوع پيوند مكتبى بين افراد هم عقيده دارد.

#در_ادامه: اصناف سه گانه مردم‌   
🗓:1398/06/27
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹اصناف سه گانه مردم‌🔹

«وَ كُنْتُم ازْواجاً ثَلثَةً فَاصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما اصْحابُ الْمَيْمَنَةَ وَ اصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما اصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقوُنَ السَّابِقوُنَ اوُلئِكَ الْمُقَرَّبوُنَ.»
🌸شما سه گروه خواهيد بود (نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند)، چه سعادتمندان و خجستگانى! گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانى! و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامانند! آنها مقرّبانند!🌸

آيات فوق ناظر به وضعيت انسانها در قيامت است و آنها را به سه دسته تقسيم مى‌كنند:
_اصحاب يمين،
_اصحاب شمال و
_پيشتازان
كه به توضيح پيرامون هر يك مى‌پردازيم.

ادامه دارد....   
🗓:1398/06/28
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹اصناف سه گانه مردم‌🔹

1_اصحاب يمين:
در آيات اين سوره، آنان را «اصحاب الميمنه» و «اصحاب اليمين» خوانده است و اين نامگذارى از آن جهت است كه نامه اعمال آنان به دست راستشان داده مى‌شود و با يمن و پر بركتند.
بنابر آيات قرآن، اصحاب يمين داراى ويژگى‌هاى زير هستند:

الف_ايمان به آخرت و روز ملاقات اعمال.
ب_انجام اعمال صالح
از قبيل اطعام مستمندان و درماندگان، سرپرستى يتيمان، توصيه همنوعان به صبر، استقامت، محبت و عطوفت.

2_اصحاب شمال:
كه در همين سوره آنان را «اصحاب المشئمه» هم ناميده است، به خاطر اينكه شوم و بد عاقبت بوده و نامه اعمالشان را از پشت سر و به دست چپشان مى‌دهند.
بنابر آيات قرآن، آنان منكر خدا بوده و به طور طبيعى به آخرت هم باور نداشته و از امكانات جهت كسب ثواب اخروى استفاده نكرده‌اند و نسبت به فقرا و درماندگان در جامعه بى‌تفاوت بوده‌اند.

#در_ادامه: پیشتازان   
🗓:1398/06/30
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹اصناف سه گانه مردم‌🔹

1_اصحاب یمین
2_اصحاب شمال

3_پيشتازان:
در اين آيه آنها را
«السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» ناميده است.
در اينكه اين دو لفظ از لحاظ تركيب جمله چه وضعى دارند، اختلاف نظر وجود دارد و از جمله گروهى «السابقون» اول را مبتدا و «السابقون» دوم را تأكيد يا وصف اولى دانسته و آيه بعد يعنى «اوُلئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» را خبر دانسته‌اند.
در آيات قرآن به «سبقت به سوى خيرات» دعوت شده است؛
اگر انسانهاى مؤمن را در نظر بگيريم مى‌بينيم كه غالب آنان اهل كار خير هستند و در اجابت دعوت خداوند ايمان آورده و در حد توان به انجام وظيفه مشغول بوده و اگر سستى و كاهلى كرده يا گاهى مرتكب معصيت شده‌اند به پيشگاه خدا توبه مى‌كنند، ولى در هر زمان تعدادى را مى‌بينيم كه در همه صحنه‌ها پيشگام بوده و از همگان گوى سبقت را ربوده‌اند. آيات فوق ناظر به اين افراد است. كسانى كه در همه كارهاى خير و از همه مؤمنان همراه پيشى گرفته «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» بوده و به حق، اينان مقربان درگاه خدايند.

ادامه دارد...   
🗓:1398/06/31
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹اصناف سه گانه مردم‌🔹

آيات اين سوره(سوره واقعه) نگاهى نيز به تعداد كميّت «اصحاب يمين» و «پيشتازان» در امتهاى قبل و امت آخر الزمان دارد. «پيشتازان» در امتهاى سابق گروه زيادى بوده و در امت اسلام نسبت به آنها اندك مى‌باشند. زيرا امتهاى سابق بسيار بوده و مجموع پيامبران، اوليا و صلحا در آنان در قياس با امت اسلام به طور طبيعى بيشتر است؛ و اما «اصحاب‌ يمين» گروه زيادى از امتهاى سابق و گروه زيادى از امت اسلام هستند.
پس در مجموع امتهاى سابق هم «پيشتازان» گروه زيادى است و هم اصحاب يمين و در امت اسلام به تنهايى گر چه «پيشتازان» به نسبت مجموع امتهاى سابق نيست، ولى اصحاب يمين در اين امت به تنهايى متناسب با مجموع اصحاب يمين در امتهاى سابق است و از اينجا معلوم مى‌شود كه امت اسلام نسبت به هر يك از امتهاى سابق برتر بوده و تعداد پيشتازان و اصحاب يمين در اين امت از تعداد آنان در هر امت ديگرى بيشتر است و شايد از اين روست كه قرآن امت اسلام را برترين امت شمرده است.

#در_ادامه: مطهّرون‌   
🗓:1398/07/01
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹مطهّرون‌🔹

«انَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فى‌ كِتابٍ مَكْنوُنٍ لا يَمَسُّهُ الّا الْمُطَهَّروُنَ.»
🌸به حق كه آن قرآن كريم است، در كتابى محفوظ جاى دارد و جز پاكان بدان دست نيابند.🌸

اين آيه در مقام تجليل قرآن است و آن را كريم معرّفى مى‌كند.
قرآن كريم يعنى كتابى كه در نزد خدا عزيز و محترم است، صفات پسنديده دارد و سودمند است.
دستيابى به قرآن‌ با توجه به محتواى عميق معارف قرآن در ابعاد مختلف آن، همه مردم نمى‌توانند به عمق عظمت آن دست يابند. تنها افرادى مى‌توانند همه حقايق آن را دريابند كه از طهارت روحى و باطنى كامل برخوردار بوده، از صفات رذيله دورى جسته‌اند و خداوند دلهايشان را از هرگونه رجس، پليدى، گناه و شرك پاك كرده و قلبشان را شايسته درك مفاهيم عالى قرآن نموده است. اينان جز ملائكه و امامان معصوم نيستند. زيرا در قرآن، اين دو گروه به عنوان پاكان معرفى شده‌اند. در توصيف ملائكه آمده است كه آنان هيچ‌گاه اوامر پروردگارشان را زير پا نگذاشته و عصيان نمى‌كنند.

ادامه دارد...   
🗓:1398/07/02
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹مطهّرون‌🔹

درباره اهل‌بيت عليهم السلام نيز تصريح شده كه اينان «مطهرون» مى باشند.
«انَّما يُريدُ اللّهُ لِيَذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اهْلَ‌الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً.»
🌸خداى تعالى خواسته است تا هرگونه پليدى را از شما اهل‌بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.🌸

البته مفهوم اين سخن اين نيست كه ديگران از دستيابى به آن به كلى محرومند، زيرا همانطور كه مى‌دانيم قرآن داراى مراتب و بطون مختلف است و هر كس به مقدار عقل و ايمان و طهارت باطنى خود، مرتبه‌اى از آن را درك مى‌كند و تنها كسانى كه هيچ بهره‌اى از طهارت باطنى نبرده‌اند، از قرآن هم حظّى نمى‌برند چون ميان قرآن و خواننده آن، بايد سنخيت باشد.

#در_ادامه: «مسّ» چيست؟   
🗓:1398/07/03
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف_‌قرآن
🌸#جمعی_از_نویسندگان
#جلد_6
🌸#فصل_سوم
#معارفى_از_جزء_27

🔹«مسّ» چيست؟🔹

همانطور كه مى‌دانيم قرآن داراى ظاهر و باطن است.
در مسّ ظاهر قرآن كه نوشته‌هاى آن باشد، داشتن طهارت ظاهرى يعنى طهارت از حدث لازم است و در مس باطن قرآن يعنى دسترسى به عمق حقايق و معارف آن طهارت باطنى لازم است كه آن نيز به سبب دورى از گناه و رذايل و آراسته شدن به فضائل و تقوا در انسان به وجود مى‌آيد و بدون اين طهارت هيچ‌گونه تماسى با حقيقت قرآن براى شخص حاصل نمى‌شود.

🔹مفاد آيه‌🔹

آيا اين آيه به زبان نفى سخن مى‌گويد يا به زبان نهى؟
يعنى آيا ناپاكان را از دست زدن به كلمات قرآن نهى مى‌كند و يا دست‌يابى نااهلان به قرآن را نفى مى‌كند؟
در جواب بايد گفت، آيه هر دو هدف را دنبال مى‌كند؛
از طرفى ناپاكان ظاهرى- كه وضو، غسل و تيمم ندارند- را از دست زدن به كلام خدا نهى مى‌كند و از سوى ديگر دست يافتن ناپاكان باطنى به تعاليم و معارف بلند آن را نفى مى‌كند؛ بدين معنا كه آنان هر چه بكوشند باز نمى‌توانند به حقيقت آن برسند و معارفش را دريابند.

#در_ادامه: نور ایمان   
🗓:1398/07/04
:20
https://t.me/shahrenuraniquran