کانال شهر نورانی قرآن
362 subscribers
3K photos
61 videos
68 files
1.38K links
در کانال ببینید
ترجمه روزانه يك صفحه از قرآن📝
قواعد صرف ونحو📌
پرسشهاى قرآنى
خطبه هاونامه و کلمات قصار حضرت علی علیه السلام📚
معارفى ازسوره های قرآن کریم📖
پيام هاى مناسبتى📆

با ما همراه باشید...

ارتباط با ادمین👤←پیشنهاد و انتقاد @shahre_nurani_quran
Download Telegram
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹نقش فرشتگان در تدبير امور🔹

«وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَالنَّاشِطاتِ نَشْطاً وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً فَالْمُدَبِّراتِ امْراً»
🌸سوگند به فرشتگانى كه (جان مجرمان را به شدّت از بدنهايشان) برمى‌كشند و فرشتگانى كه (روح مؤمنان را) با مدارا و نشاط جدا مى‌سازند و سوگند به فرشتگانى كه (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حركت مى‌كنند و سپس بر يكديگر سبقت مى‌گيرند و آنها كه امور را تدبير مى‌كنند.🌸

🔹تبيين واژه‌ها🔹

منظور از «#نازعات» فرشتگانى هستند كه روح كافران را با نهايت شدّت و بدون ترّحم و دلسوزى قبض مى‌كنند و ناشطات، فرشتگانى هستند كه مأمور قبض روح افراد مؤمن مى‌باشند و با كمال ملايمت و مدارا ارواح آنها را به عالم ديگر انتقال مى‌دهند.
«#سابحات» اشاره به سرعت عمل اين فرشتگان دارد كه كارشان را با سرعت به پايان مى‌رسانند و در انجام اوامر الهى بر يكديگر سبقت مى‌جويند و هيچ‌گونه تخلّفى از آنان سر نمى‌زند.
در آيه شريفه ديگرى در مورد اين فرشتگان، چنين آمده است:
«لا يَسْبِقوُنَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِامْرِهِ يَعْمَلوُنَ»
🌸هرگز در سخنى بر او پيشى نمى‌گيرند و به فرمان او عمل مى‌كنند.🌸

#در_ادامه: تدبیر طولی
🗓:1398/10/12
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹تدبير طولى‌🔹

با اينكه تدبير امور در ظاهر به ملائكه نسبت داده شده، ولى تدبير همه امور جهان در واقع از سوى خداى متعال انجام مى‌گيرد، چنان كه فرمود:
«يُدَبِّرُ الامْرَ مِنَ السَّماءِ الَى الارْضِ ...»
🌸امور اين جهان از آسمان تا زمين را تدبير مى‌كند.🌸

خداوند متعال هيچ نيازى به كمك ديگران- كه همه آفريده‌هاى اويند- ندارند و هر كارى را كه اراده فرمايد، بى‌درنگ انجام مى‌گيرد ولى مشيت او بر اين قرار گرفته كه ديگران را نيز به اجراى امور و اطاعت از دستورات خويش مفتخر سازد و فرشتگان بيشترين نقش را در اين راستا بر عهده دارند و همه اينها بدون كمترين اشتباه و كوچك ترين تخطّى، تحت امر و مشيت الهى به تدبير امور مشغولند.

#در_ادامه: عتاب حق‌
🗓:1398/10/14
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹شأن نزول‌[آیات 12_1 سوره عبس]🔹

با توجه به دلايل محكم فوق(پیام قبل)، معلوم مى‌شود كه نقل سابق، جعلى است و با قرآن سازگارى ندارد و عبوس شونده و روگردان، كسى غير از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوده است. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه او مردى از بنى‌اميه بود كه وقتى ابن ام مكتوم بر پيامبر وارد شد، ناراحت گرديد و خود را جمع كرد و عبوس شد و رو برگرداند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نيز هرگاه ابن ام مكتوم را مى‌ديد، او را بسيار احترام مى‌كرد و مى‌فرمود:
مرحبا، مرحبا، نه، به خدا سوگند، خداى تعالى‌ هيچ گاه مرا در مورد تو عتاب نخواهد كرد.

🔹عتاب شديد🔹

اين آيات توبيخ شديدى است نسبت به مقدم شمردن ثروتمندان و صاحبان مال و مقام و قدرت بر مؤمنان فقير و مستضعف؛ و مخاطب واقعى كسى است كه نسبت به ابن ام مكتوم هدايت خواهِ مؤمن، بى‌توجهى كرده و به ثروتمندانِ بى‌تقيد، رغبت و علاقه نشان داده و با اين عتاب شديد مؤمنان را به اين مسأله خطير توجه داده است كه مؤمن از ارزش و احترام والايى برخوردار است و نبايد به خاطر فقر، ضعف و ناتوانى جسمى و مادى، حقير شمرده شود و كافر پست و ناچيز است و نبايد به خاطر مقام و ثروتى كه دارد، محترم گردد.

#در_ادامه: مخاطب ظاهرى در اين آيات كيست؟
🗓:1398/10/19
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
🔹مخاطب ظاهرى در اين آيات كيست؟🔹

از آيه سوم به بعد(سوره عبس)، لحن آيات خطابى است و گويا پيامبر مورد خطاب است (وَ ما يُدْريكَ ... فَانْتَ ... وَ ما عَلَيْكَ ...) از آنجا كه پيامبر از ارتكاب مضامين اين آيات مبرّاست، بعضى از مفسران خطاب را هم به همان شخص عبوس برگردانده‌اند و آيات را چنين معنا كرده‌اند: «عبوس شد و چهره برگرداند، (اى شخص روگردان و عبوس) تو چه مى‌دانى شايد اين وارد شونده پاك و طاهر باشد يا به تذكرات پيامبر گوش بسپارد و متذكر گردد و سود برد واما آن ثروتمندانى كه تو به آنان رو مى‌كنى و دل مى‌سپارى و برايت اهميّت ندارد كه پاك باشند يا نباشند؛ و در مقابل كسى كه خدا ترس است و بر تو وارد مى‌شود، به او بى‌توجهى مى‌كنى و رو مى‌گردانى ...»
بعضى ديگر از مفسران مخاطب را پيامبر شمرده‌اند كه موظف شده اين آيات توبيخى را به آن فرد اموى تذكر دهد و تقدير آيات را چنين گرفته است:
«(اى پيامبر) به او بگو تو چه مى‌دانى ...»
بعضى از مفسران مخاطب ظاهرى را پيامبر شمرده‌اند كه اين مضامين تند و عتاب‌ آميز به ايشان خطاب شده است با اين توجيه كه مخاطب در ظاهر رسول خدا باشد و در واقع آن فرد اموى و امثال او؛ و چون مطلب خيلى مهم بوده و خداوند مى‌خواسته كه با شدت از مقدم داشتن فقرا بر اغنيا نهى كند و مرتكبان را توبيخ كند، لحن خطاب را متوجه پيامبرش ساخته تا ديگران حساب كار خود را بكنند.
شبيه اين خطاب در آيه زير آمده است:
«لَئِنْ اشْرَكْتَ لَيَحْبَطَّنَ عَمَلُكَ»
با اين وصف پيامبر هيچ‌گاه و يا حتى قبل از نبوّت لحظه‌اى و ذره‌اى از توحيد ناب منحرف نگرديد!

#در_ادامه: وای بر کم فروشان!

🗓:1398/10/19
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
🔹كم فروشى، عامل فساد🔹

امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد:
هنگامى كه اميرمؤمنان عليه السلام در كوفه بود، هر روز صبح به بازارهاى كوفه مى‌آمد و بازار به بازار مى‌گشت و تازيانه‌اى بر دوش داشت و وسط هر بازار مى‌ايستاد و صدا مى‌زد:
اى گروه تجّار از خدا بترسيد! هنگامى كه آنان بانگ حضرت على عليه السلام را مى‌شنيدند، هر چه در دست داشتند بر زمين گذاشته و با تمام دل به سخنانش گوش مى‌دادند، سپس مى‌فرمود:
«از خداوند خير بخواهيد و با آسان گرفتنِ كار بر مردم بركت بجوييد و به خريداران نزديك شويد، حلم را زينت خود قرار دهيد، از سوگند بپرهيزيد، از دروغ اجتناب كنيد، از ستم كناره بگيريد و با مظلومان به انصاف رفتار كنيد و به ربا نزديك نشويد، پيمانه و وزن را به طور كامل ادا كنيد، و كالاى مردم را كم نگذاريد و در زمين فساد نكنيد.
البته بعيد نيست كه كم دادن، علاوه بر معاملات، در ساير كارها مثل بخش خدمات و كارهاى ادارى نيز جارى باشد و اگر كسى در شغل خودش كم‌كارى كرد، در رديف مطفّفين باشد و آيات نكوهش كننده او را نيز شامل گردد.

#در_ادامه: گناه، نشانه بى ايمانى به معاد

@shahrenuraniquran
🔹گناه، نشانه بى ايمانى به معاد🔹

قرآن مجيد، علت انجام عمل زشت كم‌فروشى را عدم اعتقاد به معاد مى‌داند كه از آيه
«الَا يَظُّنُ اوُلئِكَ انَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ» برداشت مى‌شود.
اگر ظنّ در اينجا به معناى معروفش يعنى «گمان» باشد مى‌رساند كه اگر اينها حتى گمان هم داشتند كه قيامت واقع‌ مى‌شود، دست به چنين اعمالى نمى‌زدند و اين عمل آنها نشان دهنده اين است كه اعتقادشان نيز سست و بى‌پايه است؛ و اگر ظنّ به معناى يقين باشد- كه در جاهاى ديگر قرآن نيز اين استعمال شايع است- معناى آيه اين مى‌شود كه چون اينها يقين به معاد و قيامت ندارند، به چنين اعمالى دست مى‌زنند.
آرى ارتكاب بسيارى از جرايم در جامعه، معلول عدم اعتقاد به شروع مجدد زندگى در قيامت و پس دادن حساب اعمال است.

#در_ادامه: گردنه صعب‌العبور 

@shahrenuraniquran
🔹گردنه صعب‌العبور🔹

فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ ما ادْريكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ اوْ اطْعامٌ فى‌ يَوُمٍ ذى‌ مَسْغَبَةٍ يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ اوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ امَنوُا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةٍ»
🌸ولى او (انسان ناسپاس) از آن گردنه سخت نگذشت و تو نمى‌دانى آن گردنه چيست؟
آزادكردن برده يا در روز گرسنگى غذا دادن يتيمى خويشاوند يا مستمندى خاك‌نشين را.
آنگاه از كسانى باشد كه ايمان آورده، و يكديگر را به شكيبايى و رحمت توصيه مى‌كنند.🌸

پس از يادآورى خلقت انسان و نعمتهايى كه به او داده و اينكه وى را به دو راه خير و شر آشنا كرده، اكنون ناسپاسى انسان را در برابر آن همه نعمت و امكانات مطرح كرده و مى‌فرمايد:
«فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» اين انسان ناسپاس از آن گذرگاه سخت عبو نكرد.
#اقتحام، عبور و داخل شدن با سرعت و فشار و شدت است.
#عقبه نيز راه عبور و سنگلاخى است كه به قله كوه منتهى مى‌شود،
پس منظور از اقتحام عقبه اين است كه انسان به وسيله اعمالى كه‌ ذكرمى‌شود، بايد از اين گذرگاه‌ سخت بالا رود و به سرزمين نجات و رستگارى برسد.
در اين آيات از تكاليفى كه به گردن بندگان خداست، به عنوان «عقبه» ذكر كرده، زيرا انجام آنها مخالفت با هواى نفس و صبر و تحمل لازم دارد، همچون بالا رفتن از گذرگاهى سخت با شيبى زياد براى رسيدن به مقصدى كه در پس آن است. قرآن از بين تكليفها نيز دو تكليف مالى را مثال زده است. شايد از اين جهت كه تكاليف مالى گرانتر و سنگين‌تر است,
چه بسا افرادى كه نماز مى‌خوانند، روزه مى‌گيرند، ولى در پرداخت خمس، زكات، كفارات و آزاد كردن بندگان، كمك به نيازمندان و مثل آن به بهانه‌هاى مختلف متوسل مى‌شوند تا شانه از زير بار آنها خالى كنند.

#در_ادامه: آزاد كردن بردگان‌

@shahrenuraniquran
🔹آزاد كردن بردگان‌🔹

دين اسلام در موارد فراوانى، #آزاد‌كردن‌بردگان‌و‌‌بندگان را توصيه كرده و در مواردى به عنوان كفاره بعضى از گناهان و خطاها آنها را واجب نموده است. از جمله مواردى كه آزاد كردن بردگان را يادآور شده، همين آيات مورد بحث(پیام قبل) است كه آن را عقبه و گذرگاه رسيدن به نجات توصيف كرده و به خاطر اهميت اين وظيفه آن را اوّل ذكر كرده است.
#سير‌كردن‌يتيم‌و‌‌مسكين‌ دستور دوم پيرامون سير كردن محرومان است. به ويژه در ايام قحطى و گرسنگى و نسبت به يتيمان خويشاوند و فقيرانى كه از شدّت فقر و نادارى خاك نشين شده‌اند.
از دقت در اين آيه در مى‌يابيم كه:
1_گر چه غذا دادن يك عمل پسنديده است، اما آن غذا دادنى مصداق عقبه است كه در زمانِ احتياج صورت گيرد، يعنى روزى كه قحطى و فقر بر همه جا سايه افكنده است.
در چنين روزى سيركردن نيازمندان، دل به دريا زدن و خود را به ورطه هولناك عقبه و گذرگاه سخت انداختن است.
2_اطعام و سفره انداختن گر چه به طور كلّى عملى پسنديده است، اما آنچه اهميت دارد و مورد نظر خاص دين است، دعوت يتيمان، فقيران و نيازمندان است، نه صرف سفره انداختن و گروهى- هر چند سير- را غذا خوراندن!
3_در اين آيه و آيات ديگر، امر به غذا دادن و اكرام نسبت به يتيمان شده و اين نشان‌ از اهتمامى است كه اسلام نسبت به يتيمان دارد.

#در_ادامه: ولايت، سبب عبور از گردنه
@shahrenuraniquran
🔹الهام خوبيها و بديها🔹

اگر منظور از نفس در آيه
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّيها فَالْهَمَها فُجوُرَها وَ تَقْويها
روح انسان باشد، مراد از «سوّاها» همان تنظيم و تعديل قواى روحى انسان است، از حواس ظاهر گرفته تا نيروى ادراك، حافظه، انتقال، تخيّل، اراده و ... و اگر چه منظور روح و جسم، هر دو باشد تمام شگفتيهاى نظام بدن و دستگاههاى مختلف آن را شامل مى‌شود.
البته نكره آوردن نفس در اينجا براى بيان عظمت و اهميت نفس آدمى است، عظمتى با فوق تصور و آميخته با ابهام كه آن را به صورت يك موجود ناشناخته معرفى مى‌كند.
پس از قسم به نفس و خالق آن، يك مطلب بسيار مهم را مطرح كرده و مى‌فرمايد:
خداوند، فجور و تقوا را به نفس الهام كرده است.
كلمه فجور به معناى دريدن پرده حرمت دين است و تقوا به معناى آن است كه انسان خود را از آنچه مى‌ترسد در حفاظى قرار دهد. پس مفهوم آيه اين است كه خداوند به انسان آگاهى داده و شناخت اعمال خوب و بد و قدرت تشخيص آنها از همديگر را به طور فطرى در نهاد او قرار داده است.

#در_ادامه: الهام فجور و تقوا 

@shahrenuraniquran
🔹الهام فجور و تقوا🔹

اين الهام فجور و تقوا همان عقلِ عملى است.
به عبارت ديگر همان عقلى است كه به تعبير روايات، خداوند به وسيله آن پرستش مى‌شود و سبب نيل به بهشت مى‌گردد؛ زيرا اگر به مقتضاى عقل عمل شود، انسان خوبيها و بديها را مى‌شناسد و از پيمودن بيراهه‌ ها و كجراهه‌ ها دور مى‌ماند.
خداوند متعال در آيه ديگرى نيز به همين حقيقت اشاره كرده و فرموده است:
«وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»
🌸و ما دو راه (خير و شرّ) را به انسان ياد داديم.🌸

البته اگر آدمى به نداى باطنى‌اش توجه ننموده و بر خلاف آن حركت كند و در انجام گناهان و زشتيها افراط نموده و با غبارهاى تكذيب و انكار روى فطرت را بپوشاند، قدرت تشخيص خوبيها از بديها را از دست مى‌دهد و چه بسا اعمال خوب را زشت و اعمال زشت را نيكو مى‌بيند.
براى نجات از گرفتار شدن به اين حالت بايد تقواى الهى را رعايت نمود و از خداوند نيز هدايت مستمر را خواستار شد. همانگونه كه پيشوايان دينى ما با كمال روشنى فطرت و برطرف بودن حجابها، باز از خداوند در خواست الهام خوبيها را مى‌نمودند و در دعاهاى خود از او مى‌خواستند كه:
الهى‌ وَ الْهِمْنَا طاعَتَكَ وَ الْعَمَلَ بِما يُرْضيكَ ...»
خداوندا، اطاعت كردن از خودت و عملى را كه مورد رضايت تواست به ما الهام نما.

#در_ادامه: سه دستور مهم

@shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹سه دستور مهم&بازگو کردن نعمت ها🔹

1_یتیم نوازی
2_اجابت تقاضا
3_بازگو کردن نعمت ها
باز گو كردن نعمتهاى الهى مى‌تواند به صورتهاى گوناگون انجام شود.
_گاهى بازگو كردن در محضر خدا و در موقع مناجات با اوست و اين خود يك نوع شكر است، به عنوان مثال، قسمتى از دعاى عرفه امام حسين عليه السلام كه نعمتهاى خدا بر خودش را بر مى‌شمارد، از اين نوع است.
_گاهى بيان نعمتها در موقع سخن گفتن با ديگران است تا آنان نيز متذكر نعمتهاى‌ خداوند شوند.
_گاهى نعمتهاى الهى را براى خودش مى‌شمارد كه اين جنبه يادآورى براى انسان دارد و او را از غفلت باز داشته و متوجه نعمت‌دهنده مى‌گرداند.
_گاهى نيز بيان نعمتها بايد عملى باشد، يعنى انسان، آن نعمتها را آشكار كند تا بدين وسيله شكر آنها را به جا آورده باشد.
در حديثى از حضرت على عليه السلام چنين آمده است:
«انَّ اللَّهَ جَميلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمالَ وَ يُحِبُّ ان يَرى‌ اثَرَ نِعْمَتِهِ عَلى‌ عَبْدِهِ»
به درستى كه خداوند زيباست وزيبايى را دوست دارد و دوست دارد كه آثار نعمت را بر بنده خود ببيند.

#در_ادامه: راه رهايى از خسران‌
🗓:1398/11/21
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹راه رهايى از خسران‌🔹

«وَالْعَصْرِ انَّ الانْسانَ لَفى‌ خُسْرٍ الَّا الَّذينَ آمَنوُا وَ عَمِلوُا الصَّالِحاتِ وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
🌸به عصر سوگند، كه انسانها همه در زيانند؛ مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند؛ و يكديگر را به حق سفارش كرده‌اند و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نموده‌اند!🌸

🔹تبيين واژه‌ها🔹

1_عصر:
منظور از عصر ممكن است؛ عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، عصر حضرت مهدى (عج)، ساعتهاى آخر روز، نمازِ عصر يا زمانه و دهر باشد، علامه طباطبايى (ره) معناى اول را مناسبتر مى‌داند.
2_الانسان:
منظور همه انسانها هستند و اين شمول از «الف و لام» كه براى جنس به كار رفته برداشت مى‌شود.
3_خسران:
«خسران» و «خسر» به معناى كم شدن سرمايه و زيان ديدن است. كسى كه همه يا قسمتى از سرمايه‌اش را صرف كرده باشد و چيزى در قبال آن به دست‌ نياورده باشد، زيان و خسارت كرده است.
در اين آيه كلمه «خسر» به صورت نكره آمده تا هم دلالت بر بزرگى اين خسارت كند و هم بر متنوع بودن آن، يعنى انسان زيانها و خسارتهاى جبران ناپذير و بس بزرگى مرتكب شد.

#در_ادامه: خسران عمومى‌ 
🗓:1398/11/22
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹خسران عمومى‌🔹

آيه«وَالْعَصْرِ انَّ الانْسانَ لَفى‌ خُسْرٍ
خسران را به همه انسانها نسبت داده است؛ زيرا انسان اسم جنس است و الف و لام آن دلالت بر عموميت و فراگيرى ان مى‌كند؛ البته در دو آيه بعد يك گروه از اين وضعيت عمومى مستثنا شده‌اند.
بنابر بيان قرآن، حيات انسان در زندگى دنيايى‌اش خلاصه نمى‌شود، بلكه در پس زندگى دنيا، حيات جاويد آخرت است.
زندگى دنيا و جان و مال و عمر و امكانات دنيايى هر فرد، متاع و سرمايه اوست براى كسب و تحصيل اسباب سعادت آخرت، و دنيا نيز تجارتخانه‌اى است تا انسانها متاع خود را در آن عرضه كنند و آن را با سعادت يا شقاوت آخرت مبادله نمايند.
انَّما هذِهِ الْحَيوةُ الدُّنْيا مَتاعٌ
البته گر چه اين متاع به خودى خود هم كم است و هم كم‌ارزش، ولى اگر به خريدار واقعى‌اش عرضه شود آن را به بهايى گران خريدار است.
«انّ اللَّهَ اشْتَرى‌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ انْفُسَهُمْ وَ امْوالَهُمْ بِانَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ...»
از طرف ديگر متاع عمر، لحظه به لحظه كم مى‌شود، بنابر اين همه انسانها در زيان ديدن و كم شدن سرمايه هستند مگر كسانى كه در گذر عمر كسبى كنند و سودى برند كه برايشان ماندگار باشد و جبران آن نقص را بنمايد.

#در_ادامه: راه نجات‌ 
🗓:1398/11/23
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹راه نجات🔹

1_ايمان
2_اعمال صالح

3_تواصى به حق:
تواصى به معناى سفارش دو طرفه است؛ يعنى مؤمنان به همديگر سفارش مى‌كنند و به يكديگر يادآورى عمل به حق و توصيه به آن را مى‌نمايند.
تواصىِ به حق، گسترده‌تر از امر به معروف و نهى از منكر است و تعليم ابتدايى جاهلان و هشدار به غافلان را نيز شامل مى‌شود.

4_تواصى به صبر:
سفارش به صبر نيز از ديگر خصوصيات نجات يافتگان مؤمن است. اينان در مشكلات و مصائب به يكديگر كمك نموده و توصيه به صبورى و استقامت مى‌كنند. اين صبر به صورت مطلق ذكر شده و همه اقسام صبر، يعنى صبر در طاعت، صبر از معصيت و صبر در مصيبت را فرا مى‌گيرد.
سفارش به حق و سفارش به صبر خود از مصاديق عمل صالح است و ذكر آن به صورت جداگانه براى تأكيد و نشان دادن اهميت اين دو امر مى‌باشد، چنانكه توصيه به صبر نيز زير مجموعه توصيه به حق است و براى تأكيد مجدّد آمده است.

#در_ادامه: واى بر عيب‌ جويان‌ 
🗓:1398/11/26
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹وای بر عيب‌ جويان‌🔹

«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»
🌸واى بر هر طعنه زننده عيب جوى.🌸

«وَيْل» به معناى نفرين و طلب هلاكت و نابودى در دنيا و عذاب در آخرت است و هم بنابر روايات نام چاهى است در جهنم.
«هُمَزَه» صيغه مبالغه از مصدر «هَمْز» به معناى فشار دادن يا شكستن است و به كسى كه عيب جويى و طعنه زدن عادت او شده، اطلاق مى‌شود؛ زيرا او با طعنه زدن و عيب جويى شخصيت افراد را مى‌شكند.
«لُمَزَه» نيز صيغه مبالغه از مصدر «لَمْز» به معناى كسى است كه غيبت كردن وعيبجويى عادت او شده است.
در مورد تفاوت معناى لغوى و تفسيرى اين دو كلمه، نظريه‌هايى داده شده است. بعضى «هُمَزَه» را به معناى غيبت و افشاى عيوب ديگران پشت سر آنان و «لُمَزَه» را به معناى عيب‌ جويى از ديگران در حضور خودشان دانسته‌اند و بعضى «هُمَزَه» را به معناى آزار دادن همنشينان با مسخره كردن و طعنه زدن و «لُمَزَه» را به معناى آزردن آنها با حركات تحقيرآميز سر و چشم و دست دانسته‌اند و با توجه به اقوال مفسران و لغت شناسان معلوم مى‌شود كه اين دو كلمه هر نوع بدگويى، عيب جويى و طعنه زدن پنهان، آشكار، با زبان، با حركات و اشاره، جلو و پشت سر را شامل مى‌شود.

#در_ادامه: تهديد شديد  
🗓:1398/11/27
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹تهديد شديد🔹

قرآن با تعبير «ويل» طعنه زنندگان، عيب جويان و مسخره‌كنندگان را مورد تهديد شديد قرار داده و آنان را به وعده عذاب آخرت ترسانده است تا دست از اين عمل زشت خود بردارند. با توجه به معناى وسيع «همزه» و «لمزه» انسان بايد از مطرح كردن عيبهاى ديگران در حضور يا پشت سرشان، نسبت دادن عيبهاى دروغين به آنان، عيب شمردن قيافه، قد، قامت و شكل آنان، طعنه زدن، تحقير كردن، شكلك درآوردن و ملعبه قرار دادن ديگران بپرهيزد و با نيش زبان خود عقرب‌وار آنان را نگزد كه اين عمل از گناهان كبيره است و عذاب شديد خداوند در انتظار مرتكبان آن است.
امام‌سجاد عليه السلام مى‌فرمايد: مسخ شدگان (انسانهايى كه به صورت حيوانات درآمدند) سيزده صنف‌ بودند، از جمله عقرب و آن، انسان طعنه‌زن و عيب‌گويى بود كه به‌صورت عقرب درآمد.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: در شب معراج قومى را ديدم كه لبهايشان مانند لبان شتر بود و گوشت بدنشان را مى‌بريدند و به دهان آنان مى‌انداختند.
به جبرئيل عليه السلام گفتم: اينان كيانند؟
گفت: اينها طعنه زنندگان و عيب گويان امت تواند.

#در_ادامه: ريشه اين رذيله‌  
🗓:1398/11/28
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹ريشه اين رذيله‌🔹

آيه بعد، طعنه زنندگان و عيب گويان را معرفى كرده و ريشه اين خُلق بد را نشان داده است. طعنه زنندگان عيب گو، همان ثروتمندانى هستند كه دنيا گرايى و دنيا طلبى سراسر وجودشان را فرا گرفته و صبح و شام به شماره كردن اموالشان دلخوش‌اند و مى‌پندارند كه مال دنيا آنان را جاويد خواهد كرد. آنان فضيلت و ارزش را در دنيا دارى مى‌بينند و چون خود را ثروتمند و مستغنى مى‌يابند دچار استكبار و خود برتر بينى شده و فقرا و ضعفاى با ايمان و داراى فضائل اخلاقى در نگاهشان خوار و پست جلوه مى‌كنند.
از طرف ديگر چون هيچ فضيلت و كرامتى در خود نمى‌يابند كه آنان را برتر جلوه دهد به انكار فضايل، طعنه زدن، عيب جستن و وصله چسباندن به ديگران رو مى‌آورند تا آنان را بشكنند و خود را برتر جلوه دهند.
از نگاه اين توانگران مترف، فضايل اعتقادى، اخلاقى و عملى ارزش و اعتبارى ندارد و تنگدستى، گمنامى، كوخ‌نشينى و ... ننگ و عيب است و مال و ثروت ملاك كرامت و فضيلت مى‌باشد كه آن هم در انحصار آنان است.

#در_ادامه: كوثر، عطيّه الهى‌  
🗓:1398/11/29
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹كوثر، عطيّه الهى‌🔹

«انَّا اعْطَيْناكَ الْكَوثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ انَّ شانِئَكَ هُوَ الابْتَرُ»
🌸ما كوثر را به تو عطا كرديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و نحر كن كه بدخواه تو ابتر است.🌸

🔹مراد از كوثر🔹

كوثر صيغه مبالغه «كثرة» و به معناى خير فراوان است كه به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اعطا شده و مفسران مصداقهاى فراوانى براى آن ذكر كرده‌اند، مانند نهرى در بهشت، حوضى در قيامت يا بهشت، قرآن، اصحاب و ياران آن حضرت، علماى امت و ... اما از آنجا كه در آخر سوره، دشمن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم «ابتر» يعنى مقطوع النسل ناميده شده، معلوم مى‌شود كه منظور «كوثر» همان ذريّه فراوان است كه به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عطا شده است و همچنين ممكن است مراد از كوثر «خير كثير» باشد كه ذريّه فراوان نيز در اين صورت در آن نهفته شده است.

#در_ادامه: شأن نزول‌ سوره کوثر  
🗓:1398/11/30
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹شأن نزول‌ سوره کوثر🔹

پس از آن كه قاسم و عبدالله فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از دنيا رفتند، عاص بن وائل‌ 
سهمى به پیامبر صلى الله عليه و آله و سلم زخم زبان زد و گفت نسل پيامبر قطع شد، پس او ابتر است.
خداوند با نزول كوچكترين سوره، بشارت بزرگترين هديه يعنى حضرت زهرا عليها السلام و فرزندان برومندش را به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم داد و به آن حضرت تضمين داد كه با چنين ذريه‌اى، دينش جاويدان خواهد ماند و دشمنش- هر كه باشد و هر آيينى داشته باشد- نابود خواهد شد، از اين رو به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد كه براى اين نعمت بزرگ سپاسگزارى كند.

#در_ادامه: خبر غيبى قرآن  
🗓:1398/12/01
:20
https://t.me/shahrenuraniquran
#معارف‌قرآن
🌸#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسندگان
#جلد‌6
🌸#فصل‌ششم
#معارفى‌از‌‌جزء‌30

🔹خبر غيبى قرآن‌🔹

با توجه به اين كه «كوثر» به معناى «ذريّه فراوان» و يا «خير كثير» است (كه باز ذريّه فراوان بارزترين مصداق آن است)، اين سوره دربردارنده يكى از خبرهاى غيبى است؛ زيرا در آن زمان، خداوند خبر داد كه نسل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فراوان خواهد شد و ما مى‌بينيم به رغم بلاها و كشتارهايى كه متوجه اين نسل بوده، خداوند بركتى در نسل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم قرار داده كه در هيچ نسلى معادل آن ديده نمى‌شود. به علاوه از اين آيه مى‌توان استفاده كرد كه فرزندان حضرت‌ فاطمه عليها السلام ذريّه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هستند. و در آخر سوره، بعد از اينكه وعده خير كثير به آن جناب داده شد، آن حضرت را مأمور به شكرگزارى كرد.
علماى شيعه و سنى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و امام على عليه السلام نقل كرده‌اند كه منظور از «نحر» بلند كردن دستها تا موازى گوشها هنگام تكبيرهاى نماز است. البته برخى از مفسران نيز علاوه بر معناى مذكور معناى نحر را قربانى كردن شتر نيز دانسته‌اند.

#در_ادامه: پناهگاه مطمئن‌  
🗓:1398/12/03
:20
https://t.me/shahrenuraniquran