شهرکتاب آنلاین
7.72K subscribers
2.88K photos
336 videos
17 files
2.42K links
نزدیک ترین شهرکتاب دنیا
www.shahreketabonline.com
Download Telegram
#برشی_از_یک_کتاب

«عشق روی پیاده رو»

عشق دیوانه‌وار به کتاب حتی گرسنگی را از یادم برده بود. یکی از شب‌های سرد دی‌ماه بود. بیرون باران بود و من در فروشگاه کنار بخاری نشسته بودم و به رادیو گوش می‌دادم. دیر وقت بود و جز من کسی در فروشگاه نبود. ناگهان دختری با عجله وارد شد و کتاب حل‌المسائل شیمی خواست. کتابی که می‌خواست نداشتیم، اما چند کتاب مشابه روی پیشخان گذاشتم و شروع کردم به توضیح دادن درباره‌ی هر کدام. نمی‌دانم چه پرسید که دیدم مدتی است دارم درباره‌ی مقایسه‌ی عناصر شیمیایی و آدم‌ها حرف می‌زنم. به او گفته بودم که گاهی ترکیب چند عنصر شیمیایی باعث تولید مواد منفجره می‌شود. درست مثل آدم‌ها که ترکیب بعضی از آن‌ها مثل بعضی عناصر سم مهلک‌اند و بعضی خوش‌بو و معطرند. بعضی در یکدیگر چنان حل می‌شوند که دیگر قابل جدایی نیستند و برخی دیگر تجزیه‌ناپذیرند.

نویسنده: #مصطفی_مستور

لینک خرید کتاب:
https://goo.gl/KtHdAg

@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

«من دانای کل هستم»

در یکی از این منظره‌ها پدرم مرد. نگاه نکردم. عیدی مرد. رسول به من گفت. من نشنیدم. نمی‌شنیدم رسول را. کسی گفت تند‌تر. نمی‌دیدمش اما صداش را خوب می‌شنیدم. گفت: «تندتر، تندتر!» رسول گفت: «صدای من رو نمی‌شنوی لامسب؟» گفتم: «چی؟» و رسول فرو رفت. انگار در چاهی. بعد مادرم مرد. مونس بود اما، هرچند برای من نبود انگار. مرده بوده انگار. بعد صداها همه محو شد. حتی صدای رویا، زنم. حتی صدای مادرم. بعد من خسته شدم. می‌دویدم اما، و زل زدم به اطراف که کسی نبود. تنها باد بود. می‌خورد به صورتم و جیغ کشیدم
کسی نشنید
حتی خودم...

نویسنده: #مصطفی_مستور

لینک خرید کتاب:
https://goo.gl/09Czp9

@shahreketab
#داستان_ایران
#برشی_از_یک_کتاب

یادآوری خاطرات تلخ گذشته اغلب کار معقولی نیست. این خاطرات مثل مین های خنثی نشده ای هستند که در میدان وسیعی دفن شده اند؛ میدانی که دورتادور آن سیم خاردار کشیده شده است. با این حال؛ هر لحظه ممکن است از سر بدشانسی و بی احتیاطی محض کسی برود آن طرف سیم ها و یکی از آن ها منفجر شود و زندگی را؛ که خیلی هم چیز معرکه ای نیست؛ حداقل برای مدتی؛ از آن چه هست تحمل ناپذیرتر کند.

عنوان کتاب: #بهترین_شکل_ممکن
نویسنده: #مصطفی_مستور

لینک اين كتاب:

https://goo.gl/6YWlLg

@shahreketab
#داستان_ایران
#برشی_از_یک_کتاب

عزیز میگه مردها، هرقدر هم که بزرگ بشن و باسواد بشن و پولدار بشن باز هم مثل بچه‌ها هستن، زود قهر می‌کنن زود پشیمون میشن زود هم آشتی می‌کنن، ممکنه جلوی زنا چیزی نگن اما تنها که شدن شروع می‌کنن به بغض کردن. برای همینه که کسی گریه مردها رو نمی‌بینه.
زن‌ها هرچقدر کوچیک باشن، اما مادرن و پناه مردها هستن، حتی دختر کوچولوها پناه باباهاشون هستند...

عنوان کتاب: #روى_ماه_خداوند_را_ببوس
نویسنده: #مصطفی_مستور

لینک این کتاب:
https://goo.gl/hYrcXn

@shahreketab
#داستان_ایران
#برشی_از_یک_کتاب

عزیز میگه مردها، هرقدر هم که بزرگ بشن و باسواد بشن و پولدار بشن باز هم مثل بچه ها هستن، زود قهر می‌کنن زود پشیمون می‌شن زود هم آشتی می‌کنن، ممکنه جلوی زنا چیزی نگن اما تنها که شدن شروع می‌کنن به بغض کردن. برای همینه که کسی گریه مردها رو نمی‌بینه.

زن‌ها هرچقدر کوچیک باشن، اما مادرن و پناه مردها هستن، حتی دختر کوچولوها پناه باباهاشون هستند...

عنوان کتاب: #روی_ماه_خداوند_را_ببوس
نویسنده: #مصطفی_مستور

لینک این کتاب:
https://goo.gl/Ce2Azy

@shahreketab
#داستان_ایران
#برشی_از_یک_کتاب

راستش دلم به حال خودم می‌سوزد.
این اولین باری است که توی زندگی دلم برای خودم می‌سوزد.
تا حالا بارها خودم را با قساوت تمام آزار داده‌ام.
با قساوت تمام کشته‌ام.
با بمب‌های کوچک و بزرگی که توی روحم جا سازی کرده‌ام.
بمب‌هایی که وقتی منفجر شده‌اند تا مدت‌ها نمی‌توانستم از جایم تکان بخورم 
با عشق‌های ناممکن و دوست داشتن‌های شدیدی که از همان اول می‌دانسته‌ام راه به جایی نمی‌برند
تا حالا هزار بار از خودم پرسیده‌ام که وقتی نمی‌توانی تا آخر یک عشق بروی چرا عاشق می‌شوی؟

عنوان کتاب: #تهران_در_بعد_از_ظهر
نویسنده: #مصطفی_مستور

لینک این کتاب:
https://goo.gl/KAUMo7

@shahreketab
#راوی_شهرکتاب‌_آنلاین
#برشی_از_یک_کتاب

حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، باید بگویم وضعیت من و کریم جوجو در پاییز ۱۳۸۷ کم و بیش شبیه دو مهره‌ی سربازی بود که بر صفحه‌ی شطرنجی گیر افتاده باشند اما نتوانند خودشان را نجات بدهند.

«برشی از این کتاب را بشنوید با صدای خانم #آمنه_مجذوب‌صفا در سایت شهرکتاب آنلاین»

عنوان کتاب: #عشق_و_چیزهای_دیگر
نویسنده: #مصطفی_مستور

لینک این کتاب:
https://goo.gl/Bvq9km

@shahreketab
#اخبار_شهر_کتاب

مدیر انتشارات «امضاهای درخشان» در کشور آذربایجان که ناشر آثار #مصطفی_مستور نیز است از افزایش شمار خوانندگان ادبیات معاصر ایران در این کشور خبر داد و گفت: « هر روز به تعداد کسانی که به انتشارات می‌آیند و از کتاب‌های جدید نویسندگان ایرانی می‌پرسند، اضافه می‌شود.»

 https://goo.gl/YwBZ4J

@shahreketab
#چند_روایت_معتبر مجموعه داستانی از #مصطفی_مستور کاری به مراتب سخت و دشوار است و نمای صورت و سیرت داستان در هم گره نمی‌خورد. نگاه داستان نویس ذره ذره پیچ خوردگی داستان را جان می‌دهد.

https://goo.gl/LDwku6

@shahreketab