This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فراخوان اعتصاب زندانیان • .
یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
مکالمه بسیار مهم سهیل عربی زندانی سیاسی و مادرش بانو فرنگیس مظلوم...
در این مکالمه سهیل عربی اعلام میکند به همراه جمعی از زندانیان زندان رجایی شهر کرج تصمیم گرفته اند از اول مرداد ماه اعتصاب گسترده خود را در حمایت از اعتصابات سراسری کارگران و مردم نیازمند آغاز نمایند، آنها در ابتدا ۳ روز اعتصاب غذا میکنند و سپس در اقدامی هماهنگ هرگونه خرید از فروشگاه زندان را که بسیار هم گران فروشی میکند، تحریم کرده، و مبلغ جمعآوری شده از تحریم خرید را برای حمایت مالی خانوادههای اعتصاب کنندگان یا دانشآموزان نیازمند هزینه میکنند...
این پیام مهم را دست به دست کرده و در فراگیر شدن آن همراهی کنید...
اتحاد و همدلی رمز موفقیت است، زمان آن رسیده ما ایرانیان در جای جای دنیا، فریاد نه به جمهوری اسلامی را به عمل تبدیل کنیم...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#سهیل_عربی
#فرنگیس_مظلوم
#خوزستان
#اعتصابات_کارگری
#اعتصابات_سراسری
#أنا_عطشان
#آب_مثل_آبان
#خوزستان_تنها_نیست
https://t.me/sepidehdamTv
یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
مکالمه بسیار مهم سهیل عربی زندانی سیاسی و مادرش بانو فرنگیس مظلوم...
در این مکالمه سهیل عربی اعلام میکند به همراه جمعی از زندانیان زندان رجایی شهر کرج تصمیم گرفته اند از اول مرداد ماه اعتصاب گسترده خود را در حمایت از اعتصابات سراسری کارگران و مردم نیازمند آغاز نمایند، آنها در ابتدا ۳ روز اعتصاب غذا میکنند و سپس در اقدامی هماهنگ هرگونه خرید از فروشگاه زندان را که بسیار هم گران فروشی میکند، تحریم کرده، و مبلغ جمعآوری شده از تحریم خرید را برای حمایت مالی خانوادههای اعتصاب کنندگان یا دانشآموزان نیازمند هزینه میکنند...
این پیام مهم را دست به دست کرده و در فراگیر شدن آن همراهی کنید...
اتحاد و همدلی رمز موفقیت است، زمان آن رسیده ما ایرانیان در جای جای دنیا، فریاد نه به جمهوری اسلامی را به عمل تبدیل کنیم...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#سهیل_عربی
#فرنگیس_مظلوم
#خوزستان
#اعتصابات_کارگری
#اعتصابات_سراسری
#أنا_عطشان
#آب_مثل_آبان
#خوزستان_تنها_نیست
https://t.me/sepidehdamTv
.
صبح روز گذشته چهارشنبه ۱۴ مهرماه، پس از اینکه سهیل عربی زندانی عقیدتی سیاسی و بهنام موسیوند فعال مدنی، زندانیان محبوس در زندان رجایی شهر کرج از رفتن به دادگاهی که به اتهام اخلال و توهین به خامنهای، برای آنها تشکیل شده بود، خودداری کردند، ولی الله محمدی نائب رئیس زندان با تهدید و ضرب و شتم اقدام به بردن آنها به دادگاه کرد.
به نقل از یک منبع آگاه ولی الله محمدی پس از خودداری سهیل عربی و بهنام موسیوند به رفتن به دادگاه ، آنها را تهدید به تبعید و شکنجه کرد.
سهیل عربی در اثر شکنجه از پاره شدن رباط صلیبی پایش رنج میبرد، او مبتلا به بیماری ترومای بلانت شده است و در اثر ضربههای بازپرسان به بیضههایش دچار مشکلات عدیده شده است، او از حق درمان محروم است.
.
#سهیل_عربی
#بهنام_موسیوند
#زندان_رجایی_شهر
#تلویزیون_سپیده_دم
.
https://t.me/sepidehdamTv
صبح روز گذشته چهارشنبه ۱۴ مهرماه، پس از اینکه سهیل عربی زندانی عقیدتی سیاسی و بهنام موسیوند فعال مدنی، زندانیان محبوس در زندان رجایی شهر کرج از رفتن به دادگاهی که به اتهام اخلال و توهین به خامنهای، برای آنها تشکیل شده بود، خودداری کردند، ولی الله محمدی نائب رئیس زندان با تهدید و ضرب و شتم اقدام به بردن آنها به دادگاه کرد.
به نقل از یک منبع آگاه ولی الله محمدی پس از خودداری سهیل عربی و بهنام موسیوند به رفتن به دادگاه ، آنها را تهدید به تبعید و شکنجه کرد.
سهیل عربی در اثر شکنجه از پاره شدن رباط صلیبی پایش رنج میبرد، او مبتلا به بیماری ترومای بلانت شده است و در اثر ضربههای بازپرسان به بیضههایش دچار مشکلات عدیده شده است، او از حق درمان محروم است.
.
#سهیل_عربی
#بهنام_موسیوند
#زندان_رجایی_شهر
#تلویزیون_سپیده_دم
.
https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/533
.
.
قصه تبعید/ قسمت اول
.
🔵 سهیل عربی:
پس از هفت ماه تاخیر در صدور حکم آزادی به دلیل عدم محاسبه ایام خلا، بالاخره ۲۵ آبان به وکیلم گفتند سه ملیون تومان واریز کند تا اعزام به کلانتری برازجان با هواپیما جهت اجرای حکم تبعید انجام شود.
پس از واریز، یک روز بعد بدون اطلاع قبلی به من، خیلی سریع فوری و انقلابی مرا از زندان رجایی بی آنکه فرصت وداع با همبندی هایم داده شود به یک سلول بسیار کثیف و پر از زندانی با جرمهای شعبه ای مثل مواد مخدر و سرقت منتقل کردند .
شش ساعت در آن سلول کنار معتادها محبوس بودم و از بوی مواد خفه شدم...
تا شخصی به نام سروان رمضانی گفت بلیط هواپیما نبود با خودروی شخصی به برازجان میرویم.
من و دو زندانی دیگر را با یک پژو ی قراضه تا برازجان بردند، راننده شیرهای بود و چند بار خوابش برد و منحرف به لاین مقابل شد.
فریاد کشیدم سه هزار روز حبس مرا نکشت،
تو برای سه دقیقه چرت میخواهی ما را به کشتن دهی؟
علاوه بر سه ملیون حتی پول شام را هم از خودمان گرفتند... نفری« ۸۰۰۰۰۰ » هشتاد هزار تومان!
ساعت سه صبح به کلانتری براز جان تحویل داده شدم و سروان رمضانی رفت.
پرسیدم واقعا نمی ٫شد خودم به اینجا بیایم؟
من که وثیقه داشتم، از درد تروما رنج میبرم
نباید در این جای تنگ کنار دو زندانی دیگر این راه طولانی را با این رانندگی افتضاح طی میکردم .
پاسخی نداد و رفت.
مسئول کلانتری هم به من گفت برو در ساعت اداری برای مراحل معرفی به کلانتری ثبت تبعید بیا.
ساعت سه صبح در شهر غریب آواره شدم.
نه پولی در جیب نه تلفنی...
چطور به خانواده ام خبر دهم ؟
فقط ۴۰_۵۰ سگ درشت ولگرد در آن تاریکی به سراغم آمدند .
تا نه صبح در خیابان منتظر یک انسان بودم که تلفنش را قرض بدهد تا به خانواده ام خبر دهم .
ساعت یازده به هزار سختی خودم رابه کلانتری رساندم تا حضورم را ثبت کند.
عوامل کلانتری گفتند نمی شود با لباس غیر رسمی که به تن داری وارد کلانتری شوی( از زندان با لباس راحتی که به تن داشتم _ یک شلوار گرم کن و یک تی شرت به اینجا منتقل شدم )
گفتم آخر از کجا لباس رسمی تهیه کنم وقتی به من اجازه ندادید به خانه بروم و وسایل لازم برای تبعید شدن را تهیه کنم؟؟؟؟؟؟
#ادامه_دارد
#بخش_یک
#سهیل_عربی
#تبعید
#برازجان
#تلویزیون_سپیده_دم
#اصفهان_خونین
#آبان_ادامه_دارد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#فرنگیس_مظلوم
.
.
قصه تبعید/ قسمت اول
.
🔵 سهیل عربی:
پس از هفت ماه تاخیر در صدور حکم آزادی به دلیل عدم محاسبه ایام خلا، بالاخره ۲۵ آبان به وکیلم گفتند سه ملیون تومان واریز کند تا اعزام به کلانتری برازجان با هواپیما جهت اجرای حکم تبعید انجام شود.
پس از واریز، یک روز بعد بدون اطلاع قبلی به من، خیلی سریع فوری و انقلابی مرا از زندان رجایی بی آنکه فرصت وداع با همبندی هایم داده شود به یک سلول بسیار کثیف و پر از زندانی با جرمهای شعبه ای مثل مواد مخدر و سرقت منتقل کردند .
شش ساعت در آن سلول کنار معتادها محبوس بودم و از بوی مواد خفه شدم...
تا شخصی به نام سروان رمضانی گفت بلیط هواپیما نبود با خودروی شخصی به برازجان میرویم.
من و دو زندانی دیگر را با یک پژو ی قراضه تا برازجان بردند، راننده شیرهای بود و چند بار خوابش برد و منحرف به لاین مقابل شد.
فریاد کشیدم سه هزار روز حبس مرا نکشت،
تو برای سه دقیقه چرت میخواهی ما را به کشتن دهی؟
علاوه بر سه ملیون حتی پول شام را هم از خودمان گرفتند... نفری« ۸۰۰۰۰۰ » هشتاد هزار تومان!
ساعت سه صبح به کلانتری براز جان تحویل داده شدم و سروان رمضانی رفت.
پرسیدم واقعا نمی ٫شد خودم به اینجا بیایم؟
من که وثیقه داشتم، از درد تروما رنج میبرم
نباید در این جای تنگ کنار دو زندانی دیگر این راه طولانی را با این رانندگی افتضاح طی میکردم .
پاسخی نداد و رفت.
مسئول کلانتری هم به من گفت برو در ساعت اداری برای مراحل معرفی به کلانتری ثبت تبعید بیا.
ساعت سه صبح در شهر غریب آواره شدم.
نه پولی در جیب نه تلفنی...
چطور به خانواده ام خبر دهم ؟
فقط ۴۰_۵۰ سگ درشت ولگرد در آن تاریکی به سراغم آمدند .
تا نه صبح در خیابان منتظر یک انسان بودم که تلفنش را قرض بدهد تا به خانواده ام خبر دهم .
ساعت یازده به هزار سختی خودم رابه کلانتری رساندم تا حضورم را ثبت کند.
عوامل کلانتری گفتند نمی شود با لباس غیر رسمی که به تن داری وارد کلانتری شوی( از زندان با لباس راحتی که به تن داشتم _ یک شلوار گرم کن و یک تی شرت به اینجا منتقل شدم )
گفتم آخر از کجا لباس رسمی تهیه کنم وقتی به من اجازه ندادید به خانه بروم و وسایل لازم برای تبعید شدن را تهیه کنم؟؟؟؟؟؟
#ادامه_دارد
#بخش_یک
#سهیل_عربی
#تبعید
#برازجان
#تلویزیون_سپیده_دم
#اصفهان_خونین
#آبان_ادامه_دارد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#فرنگیس_مظلوم
Telegram
رسانه سپیده دم
🔵 سهیل عربی، قصه تبعید
قسمت اول
https://t.me/sepidehdamTv
قسمت اول
https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/539
.
قصه تبعید سهیل عربی/ قسمت دو
#تب_همچون_تبعید
تا یک ظهر از این کلانتری به آن کلانتری به بهانه تکمیل مدارک پاسکاری میشدم.
هر چه به آنها توضیح دادم که من از زندان مستقیم به اینجا تبعید شده ام، هیچ پولی ندارم و حتی موبایل هم ندارم که با خانوادهام تماس بگیرم و همانطور که میدانید دیگر تلفن کارتی هم نیست، هیچ اهمیتی ندادند.
نزدیک به دو ساعت برای تشخیص هویت معطل شدم.
افسر کلانتری میگفت عکس روی کارت ملیات اصلا شبیه به الانت نیست!
گفتم: خب، چه کنم؟
بیش از سه هزار روز حبس و شکنجه حتما روی چهره تاثیر میگذارد.
خب اگر تشخیص شما این است که من #سهیل_عربی نیستم، چه بهتر، من خیری از سهیل عربی بودن ندیدهام، بروید دنبال سهیل اصلی و دست از سر من بردارید...
پس از ساعتها بگو مگو بالاخره فرمانده نیروی انتظامی شهر برازجان پادرمیانی کرد و گفت من هویت ایشان را تایید میکنم.
بعد مرا به دفترش دعوت کرد.
اول خوشآمدگویی و معذرت خواهی از رفتار مامور کرد و سپس گفت: «از این پس میسپارم حواسشان باشد که با شما بدرفتاری نشود.من شما را می شناسم، مطالبتان را خوانده ام، به نظر من هر کسی که به نظام نقد دارد دشمن نیست و شاید از من فرهاد... بیشتر برای این مملکت دل می سوزاند....دلش برای وطنش تپیده که نقد کرده...حالا شاید کمی تند گفته، خب نباید با او مثل یک تبهکار و مواد فروش برخورد کرد. خود مقام...رهبری هم با این برخوردها مخالف است....ببین آقای عربیمن به شما به چشم مجرم نگاه نمیکنم. شما زندانی سیاسی هستید، حساسیتهای زیادی هم روی شما هست، قانون اساسی نظام هم بین شما و زندانی دزد و قاچاقچی فرق گذاشته!از دادستان کشور تا رئیس قوه قضائیه، سپاه پاسداران وزارت اطلاعات و... سفارشهای زیادی کردهاند...من خودم دوست دارم به شما نه چشم یک تبعیدی، که به چشم یک مهمان نگاه شود. پس بهتر است توصیهها را همین اول کار بگویم که خدای نکرده مشکلی پیش نیاید، اول اینکه من به عنوان برادر و هموطن و همنوع شما دوست ندارم دوباره به زندان برگردید، چون شما برای جامعه مفید هستید و جای شما در زندان نیست. این فرصت سوزی است که جوانهای سالم و تحصیلکرده به جای خدمت به مردمشان در زندان باشند، هر دوی ما باید این را رعایت کنیم، پس خواسته ی من از شما این است که کاری کنید این حساسیتها کم شود و دید مسئولان نظام به شما بهتر شود، میتینگ نگذارید، در کوچه و خیابان بحث سیاسی نکنید، تجمع ایجاد نکنید، خدای نکرده مردم را علیه نظام تحریک نکنید، اعلامیهای، بیانیهای، چیزی پخش نکنید، با رسانههای معاند ارتباط نگیرید، مصاحبه نکنید... اگر هم مشکلی بود به خودم بگویید، حتما حل می کنم. خوب نیست بیگانهها از مشکلات داخلی ما که در هر کشور دیگری هم هست سوء استفاده کنند، اگر مشکلی دارید به خودمان بگویید، من میدانم که شما وطن دوست هستید، اگر نبودید فرصت خروج از کشور را داشتید و تا حالا رفته بودید، هیچ پولی هم دریافت نکرده اید، ما در مورد شما تحقیقات زیادی کرده ایم. من نمیگویم اشتباهی نکردهای، چرا خب جوانی و کمی تند مینویسی ولی ته دلت مهر به وطن است، فقط باید مواظب باشی دشمن را شاد نکنی کشور ما در تحریم است و هر خبری که از امثال شما کار شود یعنی آب به آسیاب دشمن ریختن... وقتی رسانهای معاند خبر کار میکند سهیل عربی عکاس، خبرنگار و فعال سیاسی مستقل تحت شکنجه است، این به کشور آسیب می زند...»حرفش را قطع کردم گفتم شما که انقدر نگران مشروعیت حکومت هستید، خب چرا حواستان به جاهای مهمتر نیست! اولا که من دوست ندارم که خبر شکنجه شدنم منتشر شود، من یک زندگی معمولی میخواستم و هنوز هم میخواهم، اما همکاران شما پاسخ دادخواهی و انتقادهای من و امثال من را با بدترین شکنجه ها و رفتارها دادند، به جای برخورد با اختلاسگر، فاسد و جنایتکار، ما را که به فساد و جنایتها اعتراض کردیم شکنجه کردند.
اینکه میگویید قانون اساسی بین منتقد و دزد و قاتل فرق گذاشته، بله، روی کاغذ فرق داریم اما در عمل با من منتقد که صدای ستمدیدگان بودم خیلی بیشتر از یک تبهکار سختگیری شد و مجازات و شکنجه های بیشتری را تحمل کردم.
اگر چه من اصلا در مورد همان دزد و قاچاقچی هم به مجازات باور ندارم و معتقدم مجازات اصلا نه درمان است و نه پیشگیری بلکه تشدید کننده جرم است.
باید این بودجه زندانسازی و شکنجه، خرج آموزش و اقتصاد و بهبود معیشت شود و اینگونه جرم زدایی رخ می دهد...
حتی به خانواده من هم رحم نکردند، همان کسانی که روز و شب از اهمیت خانواده در صدا و سیمایشان سخن می گویند، خانواده من را از من گرفتند...
.
قصه تبعید سهیل عربی/ قسمت دو
#تب_همچون_تبعید
تا یک ظهر از این کلانتری به آن کلانتری به بهانه تکمیل مدارک پاسکاری میشدم.
هر چه به آنها توضیح دادم که من از زندان مستقیم به اینجا تبعید شده ام، هیچ پولی ندارم و حتی موبایل هم ندارم که با خانوادهام تماس بگیرم و همانطور که میدانید دیگر تلفن کارتی هم نیست، هیچ اهمیتی ندادند.
نزدیک به دو ساعت برای تشخیص هویت معطل شدم.
افسر کلانتری میگفت عکس روی کارت ملیات اصلا شبیه به الانت نیست!
گفتم: خب، چه کنم؟
بیش از سه هزار روز حبس و شکنجه حتما روی چهره تاثیر میگذارد.
خب اگر تشخیص شما این است که من #سهیل_عربی نیستم، چه بهتر، من خیری از سهیل عربی بودن ندیدهام، بروید دنبال سهیل اصلی و دست از سر من بردارید...
پس از ساعتها بگو مگو بالاخره فرمانده نیروی انتظامی شهر برازجان پادرمیانی کرد و گفت من هویت ایشان را تایید میکنم.
بعد مرا به دفترش دعوت کرد.
اول خوشآمدگویی و معذرت خواهی از رفتار مامور کرد و سپس گفت: «از این پس میسپارم حواسشان باشد که با شما بدرفتاری نشود.من شما را می شناسم، مطالبتان را خوانده ام، به نظر من هر کسی که به نظام نقد دارد دشمن نیست و شاید از من فرهاد... بیشتر برای این مملکت دل می سوزاند....دلش برای وطنش تپیده که نقد کرده...حالا شاید کمی تند گفته، خب نباید با او مثل یک تبهکار و مواد فروش برخورد کرد. خود مقام...رهبری هم با این برخوردها مخالف است....ببین آقای عربیمن به شما به چشم مجرم نگاه نمیکنم. شما زندانی سیاسی هستید، حساسیتهای زیادی هم روی شما هست، قانون اساسی نظام هم بین شما و زندانی دزد و قاچاقچی فرق گذاشته!از دادستان کشور تا رئیس قوه قضائیه، سپاه پاسداران وزارت اطلاعات و... سفارشهای زیادی کردهاند...من خودم دوست دارم به شما نه چشم یک تبعیدی، که به چشم یک مهمان نگاه شود. پس بهتر است توصیهها را همین اول کار بگویم که خدای نکرده مشکلی پیش نیاید، اول اینکه من به عنوان برادر و هموطن و همنوع شما دوست ندارم دوباره به زندان برگردید، چون شما برای جامعه مفید هستید و جای شما در زندان نیست. این فرصت سوزی است که جوانهای سالم و تحصیلکرده به جای خدمت به مردمشان در زندان باشند، هر دوی ما باید این را رعایت کنیم، پس خواسته ی من از شما این است که کاری کنید این حساسیتها کم شود و دید مسئولان نظام به شما بهتر شود، میتینگ نگذارید، در کوچه و خیابان بحث سیاسی نکنید، تجمع ایجاد نکنید، خدای نکرده مردم را علیه نظام تحریک نکنید، اعلامیهای، بیانیهای، چیزی پخش نکنید، با رسانههای معاند ارتباط نگیرید، مصاحبه نکنید... اگر هم مشکلی بود به خودم بگویید، حتما حل می کنم. خوب نیست بیگانهها از مشکلات داخلی ما که در هر کشور دیگری هم هست سوء استفاده کنند، اگر مشکلی دارید به خودمان بگویید، من میدانم که شما وطن دوست هستید، اگر نبودید فرصت خروج از کشور را داشتید و تا حالا رفته بودید، هیچ پولی هم دریافت نکرده اید، ما در مورد شما تحقیقات زیادی کرده ایم. من نمیگویم اشتباهی نکردهای، چرا خب جوانی و کمی تند مینویسی ولی ته دلت مهر به وطن است، فقط باید مواظب باشی دشمن را شاد نکنی کشور ما در تحریم است و هر خبری که از امثال شما کار شود یعنی آب به آسیاب دشمن ریختن... وقتی رسانهای معاند خبر کار میکند سهیل عربی عکاس، خبرنگار و فعال سیاسی مستقل تحت شکنجه است، این به کشور آسیب می زند...»حرفش را قطع کردم گفتم شما که انقدر نگران مشروعیت حکومت هستید، خب چرا حواستان به جاهای مهمتر نیست! اولا که من دوست ندارم که خبر شکنجه شدنم منتشر شود، من یک زندگی معمولی میخواستم و هنوز هم میخواهم، اما همکاران شما پاسخ دادخواهی و انتقادهای من و امثال من را با بدترین شکنجه ها و رفتارها دادند، به جای برخورد با اختلاسگر، فاسد و جنایتکار، ما را که به فساد و جنایتها اعتراض کردیم شکنجه کردند.
اینکه میگویید قانون اساسی بین منتقد و دزد و قاتل فرق گذاشته، بله، روی کاغذ فرق داریم اما در عمل با من منتقد که صدای ستمدیدگان بودم خیلی بیشتر از یک تبهکار سختگیری شد و مجازات و شکنجه های بیشتری را تحمل کردم.
اگر چه من اصلا در مورد همان دزد و قاچاقچی هم به مجازات باور ندارم و معتقدم مجازات اصلا نه درمان است و نه پیشگیری بلکه تشدید کننده جرم است.
باید این بودجه زندانسازی و شکنجه، خرج آموزش و اقتصاد و بهبود معیشت شود و اینگونه جرم زدایی رخ می دهد...
حتی به خانواده من هم رحم نکردند، همان کسانی که روز و شب از اهمیت خانواده در صدا و سیمایشان سخن می گویند، خانواده من را از من گرفتند...
Telegram
رسانه سپیده دم
🔵 قصه تبعید از زبان سهیل عربی
قسمت دوم
.
https://t.me/sepidehdamTv
قسمت دوم
.
https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/590
🟠 معرفی زندانیان سیاسی گمنام
🟠 بهنام موسیوند
.
.
#بهنام_موسیوند فعال سیاسی و حقوق بشری است که خودش ترجیح میدهد بعنوان یک «مبارز دادخواه» معرفی شود.
چند بار بازداشت و به حبس محکوم شده است. موسیوند آخرین بار خرداد ۱۳۹۹ جهت اجرای حکم به #زندان_اوین منتقل شد، و در شهریور همان سال به #زندان_رجایی_شهر تبعید شد.
او بشدت بیمار است، از #پروتستات ، #تکرر_ادرار و #درد_کلیه رنج میبرد و از #حق_درمان محروم است.
موسیوند به اعزام زندانی سیاسی با دستبند و پابند به بیمارستان معترض است، #سهیل_عربی همبند و دوست نزدیک بهنام که به تازگی از زندان آزاد شده است در توییتر خود نوشته:
وقتی با دستبند، پابند یا لباس زندان دالتونی اعزام میکنند به جایی مثل بیمارستان، نگاههای مردم انقدر برات دردناک است که بیماریت را فراموش میکنی، میخواهی به مردم بگویی من دزد نیستم، جانی نیستم، به دلیل دادخواهی زندانی شدهام.
قبل از اعزام همیشه به ما تاکید میکنند که به کسی نگوییم #زندانی_سیاسی هستیم.
روی پرینت معرفینامه سه مهر بزرگ قرمز زدهاند: مجرم امنیتی است؛تحت تدابیر شدید امنیتی اعزام شود!
شب اعزام استرسزا تر از شب اعدام است، آنقدر حین اعزامها، زندانی را آزار میدهند که خیلی از ما بهتر دانستیم درد بکشیم، درمان نشویم اما تحقیر و شکنجه هم نشویم. دستبند را به دزدهای اصلی باید زد ،نه او که با دزد اصلی جنگید.
سهیل عربی در ادامه روایت میکند:
برای اعزام به بیمارستان، من و بهنام گفتیم دستبند نمیزنیم چون خلافکار و دزد نیستیم بلکه با دزدها مبارزه کردیم.
#قاسم_صحرایی به ۶ مزدور گردن کلفت دستور داد ما را به زور به انفرادی بیاندازند.
من و بهنام را روی زمین کشیدند و با لگد به شکم و بیضهام کوبیدند... آنها به وحشیانهترین شکل به ما حمله کردند و روی زمین کشاندند و کتک زدند، ما فریاد زدیم: «ننگ بر ستمگر»
و چند روز بعد متهم به «توهین به خامنهای» شدیم!
به کسی مثل بهنام که رد مال «بدهی» ندارد، باید دستبند زد؟! اما کسی که هزاران میلیارد دارایی مردم را غارت کرده خیلی شیک و با کت شلوار اعزام میشود؟
آیا این عدالت است؟!
فقط برای اینکه گفتیم ما بدهی نداریم و بنابراین هراسی از فرار ما نیست، پس دستبند نمیزنیم، کتکمان زدند.
بهنام با پای خودش به زندان آمد، فرصت داشت که خارج از ایران بماند، اما انتخابش این بود که کنار مردمش مبارزه کند. کسی که باید فرار کند شمایید، اینجا خانهی ماست، شما اشغالگر هستید.
به گفته عربی، دادیار «نماینده دادستان» میگوید، مرخصی، حق نیست،بلکه امتیاز است
.
#تلویزیون_سپیده_دم
🟠 معرفی زندانیان سیاسی گمنام
🟠 بهنام موسیوند
.
.
#بهنام_موسیوند فعال سیاسی و حقوق بشری است که خودش ترجیح میدهد بعنوان یک «مبارز دادخواه» معرفی شود.
چند بار بازداشت و به حبس محکوم شده است. موسیوند آخرین بار خرداد ۱۳۹۹ جهت اجرای حکم به #زندان_اوین منتقل شد، و در شهریور همان سال به #زندان_رجایی_شهر تبعید شد.
او بشدت بیمار است، از #پروتستات ، #تکرر_ادرار و #درد_کلیه رنج میبرد و از #حق_درمان محروم است.
موسیوند به اعزام زندانی سیاسی با دستبند و پابند به بیمارستان معترض است، #سهیل_عربی همبند و دوست نزدیک بهنام که به تازگی از زندان آزاد شده است در توییتر خود نوشته:
وقتی با دستبند، پابند یا لباس زندان دالتونی اعزام میکنند به جایی مثل بیمارستان، نگاههای مردم انقدر برات دردناک است که بیماریت را فراموش میکنی، میخواهی به مردم بگویی من دزد نیستم، جانی نیستم، به دلیل دادخواهی زندانی شدهام.
قبل از اعزام همیشه به ما تاکید میکنند که به کسی نگوییم #زندانی_سیاسی هستیم.
روی پرینت معرفینامه سه مهر بزرگ قرمز زدهاند: مجرم امنیتی است؛تحت تدابیر شدید امنیتی اعزام شود!
شب اعزام استرسزا تر از شب اعدام است، آنقدر حین اعزامها، زندانی را آزار میدهند که خیلی از ما بهتر دانستیم درد بکشیم، درمان نشویم اما تحقیر و شکنجه هم نشویم. دستبند را به دزدهای اصلی باید زد ،نه او که با دزد اصلی جنگید.
سهیل عربی در ادامه روایت میکند:
برای اعزام به بیمارستان، من و بهنام گفتیم دستبند نمیزنیم چون خلافکار و دزد نیستیم بلکه با دزدها مبارزه کردیم.
#قاسم_صحرایی به ۶ مزدور گردن کلفت دستور داد ما را به زور به انفرادی بیاندازند.
من و بهنام را روی زمین کشیدند و با لگد به شکم و بیضهام کوبیدند... آنها به وحشیانهترین شکل به ما حمله کردند و روی زمین کشاندند و کتک زدند، ما فریاد زدیم: «ننگ بر ستمگر»
و چند روز بعد متهم به «توهین به خامنهای» شدیم!
به کسی مثل بهنام که رد مال «بدهی» ندارد، باید دستبند زد؟! اما کسی که هزاران میلیارد دارایی مردم را غارت کرده خیلی شیک و با کت شلوار اعزام میشود؟
آیا این عدالت است؟!
فقط برای اینکه گفتیم ما بدهی نداریم و بنابراین هراسی از فرار ما نیست، پس دستبند نمیزنیم، کتکمان زدند.
بهنام با پای خودش به زندان آمد، فرصت داشت که خارج از ایران بماند، اما انتخابش این بود که کنار مردمش مبارزه کند. کسی که باید فرار کند شمایید، اینجا خانهی ماست، شما اشغالگر هستید.
به گفته عربی، دادیار «نماینده دادستان» میگوید، مرخصی، حق نیست،بلکه امتیاز است
.
#تلویزیون_سپیده_دم
Telegram
تلویزیون سپیده دم
🟠 معرفی زندانیان سیاسی گمنام
🟠 بهنام موسیوند
.
#تلویزیون_سپیده_دم
https://t.me/sepidehdamTv
🟠 بهنام موسیوند
.
#تلویزیون_سپیده_دم
https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/689?single
.
«ابوالفضل کریمی» شیرمرد، شجاعدل، مبارز، اما تنها...
🔵 تیتر خبر:
«سید امید موسوی» جوان ۲۷ ساله در اثر سکته قلبی فوت شد.
تیتر کوتاه است، اما تفسیری بلند دارد...
امید یکی از بازداشتشدگان آبان ۹۸ بود، در زمان بازجویی بشدت شکنجه و دچار مشکلات فراوان روحی و جسمی شده بود... او که نانآور خانواده بود، به علت زندانی شدن، شغل خود را از دست داد،.. بعد از آزادی از زندان مُهر «سابقهدار» به پیشانیاش خورد، به هر دری زد، موفق نشد زندگیاش را به روال معمول برگرداند...
امید روز دوشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۰ بر اثر فشارهای روانی سکته قلبی کرد و برای همیشه چشم از جهان فرو بست...
«ابوالفضل کریمی» جوان دیگریست با شرایطی مشابه امید...
او که از بازداشتشدگان آبان ۹۸ است، بعد از آزادی بیکار است، ابوالفضل سرپرست پدر و مادر از کار افتادهاش است، زندگیاش به سختی میگذرد و تحت فشار شدید اقتصادی است...
در اسلاید های ۲ الی ۵ نامههای ابوالفضل را مشاهده میکنید، او این نامهها را «رنجنامه» میخواند...
در رنجنامهاش تجربیات تلخ شکنجههای روحی و جسمی را بیان کرده...
او در انتهای یکی از نامهها نوشته است: «لطفا ما را تنها نگذارید»
ابوالفضل جوانی جان به در برده از کشتار آبان و شکنجههای زندانهای حکومت جمهوری اسلامیست...
او بابت مبارزه با دیکتاتور هزینه داده،بر ماست پیش از آنکه دیر شود، پیش از آنکه قصه زندگی ابوالفضل مانند امید با یک تیتر خبری به پایان برسد، به دادش برسیم...
ابوالفضل را تنها نگذاریم...
🔵 تصویر زندهیاد امید موسوی را میتوانید در اسلاید آخر مشاهده کنید...
شماره حساب ابوالفضل جهت یاری 👇
۶۰۳۷۷۰۱۵۴۵۱۱۱۱۳۷
ابوالفضل کریمی
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#ابوالفضل_کریمی
#سید_امید_موسوی
#آبان_ادامه_دارد
#سهیل_عربی
#زندان_تهران_بزرگ
#نه_به_جمهورى_اسلامى
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم 👇
@sepidehdam.tv
.
«ابوالفضل کریمی» شیرمرد، شجاعدل، مبارز، اما تنها...
🔵 تیتر خبر:
«سید امید موسوی» جوان ۲۷ ساله در اثر سکته قلبی فوت شد.
تیتر کوتاه است، اما تفسیری بلند دارد...
امید یکی از بازداشتشدگان آبان ۹۸ بود، در زمان بازجویی بشدت شکنجه و دچار مشکلات فراوان روحی و جسمی شده بود... او که نانآور خانواده بود، به علت زندانی شدن، شغل خود را از دست داد،.. بعد از آزادی از زندان مُهر «سابقهدار» به پیشانیاش خورد، به هر دری زد، موفق نشد زندگیاش را به روال معمول برگرداند...
امید روز دوشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۰ بر اثر فشارهای روانی سکته قلبی کرد و برای همیشه چشم از جهان فرو بست...
«ابوالفضل کریمی» جوان دیگریست با شرایطی مشابه امید...
او که از بازداشتشدگان آبان ۹۸ است، بعد از آزادی بیکار است، ابوالفضل سرپرست پدر و مادر از کار افتادهاش است، زندگیاش به سختی میگذرد و تحت فشار شدید اقتصادی است...
در اسلاید های ۲ الی ۵ نامههای ابوالفضل را مشاهده میکنید، او این نامهها را «رنجنامه» میخواند...
در رنجنامهاش تجربیات تلخ شکنجههای روحی و جسمی را بیان کرده...
او در انتهای یکی از نامهها نوشته است: «لطفا ما را تنها نگذارید»
ابوالفضل جوانی جان به در برده از کشتار آبان و شکنجههای زندانهای حکومت جمهوری اسلامیست...
او بابت مبارزه با دیکتاتور هزینه داده،بر ماست پیش از آنکه دیر شود، پیش از آنکه قصه زندگی ابوالفضل مانند امید با یک تیتر خبری به پایان برسد، به دادش برسیم...
ابوالفضل را تنها نگذاریم...
🔵 تصویر زندهیاد امید موسوی را میتوانید در اسلاید آخر مشاهده کنید...
شماره حساب ابوالفضل جهت یاری 👇
۶۰۳۷۷۰۱۵۴۵۱۱۱۱۳۷
ابوالفضل کریمی
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#ابوالفضل_کریمی
#سید_امید_موسوی
#آبان_ادامه_دارد
#سهیل_عربی
#زندان_تهران_بزرگ
#نه_به_جمهورى_اسلامى
اینستاگرام تلویزیون سپیده دم 👇
@sepidehdam.tv
Telegram
تلویزیون سپیده دم
https://t.me/sepidehdamTv/692
.
🔵 سهیل عربی و فرنگیس مظلوم، مادر و پسری از جنس مبارزه
.
«فرنگیس مظلوم» از اعضای بیانیه۱۴ بانوان، مادر زندانی سیاسی و عقیدتی «سهیل عربی» یکی از مبارزان راه آزادی است...
او در طول مدت ۸ سال حبسِ بدون مرخصی فرزندش سهیل، هرگز سکوت نکرد و صدای رسای زندانیان سیاسی بود...
فرنگیس مظلوم در تیرماه ۱۳۹۹ در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی سیدعلی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم از طریق ارتباط گیری با سازمان مجاهدین» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام و به نفع گروه های معاند نظام» ابتدا به ۶ سال و در دادگاه تجدیدنظر به ۱ سال و نیم حبس محکوم شد...
وی که پیشتر در تاریخ ۳۱ تیرماه ۹۸ در منزل خواهر خود بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات، موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود، با تودیع قرار وثیقه ۲۵۰ میلیون تومانی و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.
حال در شرایطی که از نظر جسمی دچار مشکلات فراوانی میباشد و از درد شدید زانو رنج میبرد، جهت گذران دوره حبس احضار شد.
شایان ذکر است سهیل عربی که حدودا ۲ ماه پیش بعد از ۸ سال حبس آزاد و تبعید به برازجان شد، به طور مستمر و دلسوزانه پیرامون شرایط زندانیان سیاسی و مشکلات زندانها اطلاعرسانی میکند...
وزارت اطلاعات قصد دارد سناریو گروگانگیری را در مورد این خانواده مبارز اجرا کند، با احضار فرنگیس مظلوم و زندانی کردن مادر، سعی دارند پسر را ساکت کنند...
در ادامه اجرای سناریو گروگانگیری،ماموران حکومتی در تماس با وثیقهگذار فرنگیس مظلوم از او خواستهاند وثیقه خود را تا پایان هفته آزاد کرده تا بهانهای قانونی و موجه برای زندانی کردن فرنگیس مظلوم داشته باشند.
.
✍️ سپیده حجامی
#تلویزیون_سپیده_دم
#فرنگیس_مظلوم
#سهیل_عربی
#بانوان_بیانیه_چهارده
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#گروگانگیری
.
.
🔵 سهیل عربی و فرنگیس مظلوم، مادر و پسری از جنس مبارزه
.
«فرنگیس مظلوم» از اعضای بیانیه۱۴ بانوان، مادر زندانی سیاسی و عقیدتی «سهیل عربی» یکی از مبارزان راه آزادی است...
او در طول مدت ۸ سال حبسِ بدون مرخصی فرزندش سهیل، هرگز سکوت نکرد و صدای رسای زندانیان سیاسی بود...
فرنگیس مظلوم در تیرماه ۱۳۹۹ در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی سیدعلی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم از طریق ارتباط گیری با سازمان مجاهدین» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام و به نفع گروه های معاند نظام» ابتدا به ۶ سال و در دادگاه تجدیدنظر به ۱ سال و نیم حبس محکوم شد...
وی که پیشتر در تاریخ ۳۱ تیرماه ۹۸ در منزل خواهر خود بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات، موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود، با تودیع قرار وثیقه ۲۵۰ میلیون تومانی و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.
حال در شرایطی که از نظر جسمی دچار مشکلات فراوانی میباشد و از درد شدید زانو رنج میبرد، جهت گذران دوره حبس احضار شد.
شایان ذکر است سهیل عربی که حدودا ۲ ماه پیش بعد از ۸ سال حبس آزاد و تبعید به برازجان شد، به طور مستمر و دلسوزانه پیرامون شرایط زندانیان سیاسی و مشکلات زندانها اطلاعرسانی میکند...
وزارت اطلاعات قصد دارد سناریو گروگانگیری را در مورد این خانواده مبارز اجرا کند، با احضار فرنگیس مظلوم و زندانی کردن مادر، سعی دارند پسر را ساکت کنند...
در ادامه اجرای سناریو گروگانگیری،ماموران حکومتی در تماس با وثیقهگذار فرنگیس مظلوم از او خواستهاند وثیقه خود را تا پایان هفته آزاد کرده تا بهانهای قانونی و موجه برای زندانی کردن فرنگیس مظلوم داشته باشند.
.
✍️ سپیده حجامی
#تلویزیون_سپیده_دم
#فرنگیس_مظلوم
#سهیل_عربی
#بانوان_بیانیه_چهارده
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#گروگانگیری
.
Telegram
تلویزیون سپیده دم
🔵 فرنگیس مظلوم و سهیل عربی مادر و پسری از جنس مبارزه
.
https://t.me/sepidehdamTv
.
https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/738
🔵 روایت یک بازداشت
.
🔵 برخی بر این باورند که بیان سختیها و تجربیات #زندانیان_سیاسی باعث هراس جامعه میشود.
کاملا طبیعیست در وهله اول بعد از شنیدن روایات زندانیان، حس ترس بر انسان مستولی شود، نکته مهم این است که هراس از عدم آگاهی میآید، بیان تجربیات زندانیان سیاسی موجب روشنگری، و #روشنگری موجب #آگاهی میشود.مبارزِ آگاه با غلبه بر حس ترس اولیه، با آگاهی از ترفندها و روشهایی #ماموران_امنیتی و #بازجوهای_رژیم نحو برخورد و پاسخگویی به این مزدوران را میآموزد.
🔵 #سهیل_عربی زندانی سیاسی عقیدتی سابق تجربه خود را از بازداشت و زندانی شدن اینگونه نوشته است:
معمولا مأموران نهادهای سرکوبِ اندیشه، مثل قرارگاه ثارالله و #وزارت_اطلاعات با شیوهای دروغین و نخنما، مبارزان را بازداشت میکنند، به همسایهها میگویند برای دستگیری یک تروریست یا قاچاقچی حرفهای آمدهاند و از آنها میخواهند در روز حمله به خانهی فرد، اصلا دخالت نکنند و فقط درب ساختمان را برایشان باز کنند.
نزدیک به ۱۰ فرد مسلح که ۲ تن از آنها چادر بر سر دارند و در عرف «فاطی کماندو» نامیده میشوند، به منزل فرد یورش میآورند، تمام وسایلی که از دیدشان در راه «آگاهی رسانی» و «روشنگری» میتوان از آنها بهره برد مانند: موبایل، لپ تاب، کامپیوتر، هارد، فلش، cd و DVD و وسایل آموزشی و حتی دفتر نقاشی دختر ۴ ساله را هم را در کیسههایی میریزند و توقیف میکنند.
خانه را کاملا شخم میزنند، آن دو مامور چادری حتی لباسهای زیر و داخل کمدها را هم زیر و رو میکنند، خصوصیترین وسایل و جاها را بازرسی میکنند...
یک مامور میگوید: «حاجی تو کتابخونشون از این کتاباس که تو میدون انقلاب دست فروشا میفروشن، استغفرالله، صادق هدایت و گلدمن!!»
اعضای خانواده شما در آن لحظات دچار بهت و هراس شدهاند، به ویژه خردسالان..
در همان لحظات که به وحشیانهترین شکل، منزل شما را تفتیش میکنند، یکی از عواملشان از شما پسورد توییتر، اینستاگرام یا دیگر اکانتهای شبکههای اجتماعیتان را میخواهد.
اینجاست که بر سر یک دو راهیِ زجرآور و حیاتی قرار میگیریم، اگر پسوردها را بدهیم، آنها به هر آنچه میخواهند، میرسند، پیامها، دسترسی به دنبالکنندگان و خطر بازداشت چند نفر دیگر؛ و اگر مقاومت کنی، بر وحشت خانواده و آزار و اذیت آنها افزوده میشود.
امروزه تمامی مبارزان به این نتیجه مهم رسیدهاند که نه هنگام تفتیش خانه و نه در مراحل بازجویی هرگز و تحت هیچ شرایطی پسورد و رمزهای وسایل ارتباط جمعی خود را به ماموران ندهند...
🔵 ادامه در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#دادخواهانِ_دربند
.
🔵 روایت یک بازداشت
.
🔵 برخی بر این باورند که بیان سختیها و تجربیات #زندانیان_سیاسی باعث هراس جامعه میشود.
کاملا طبیعیست در وهله اول بعد از شنیدن روایات زندانیان، حس ترس بر انسان مستولی شود، نکته مهم این است که هراس از عدم آگاهی میآید، بیان تجربیات زندانیان سیاسی موجب روشنگری، و #روشنگری موجب #آگاهی میشود.مبارزِ آگاه با غلبه بر حس ترس اولیه، با آگاهی از ترفندها و روشهایی #ماموران_امنیتی و #بازجوهای_رژیم نحو برخورد و پاسخگویی به این مزدوران را میآموزد.
🔵 #سهیل_عربی زندانی سیاسی عقیدتی سابق تجربه خود را از بازداشت و زندانی شدن اینگونه نوشته است:
معمولا مأموران نهادهای سرکوبِ اندیشه، مثل قرارگاه ثارالله و #وزارت_اطلاعات با شیوهای دروغین و نخنما، مبارزان را بازداشت میکنند، به همسایهها میگویند برای دستگیری یک تروریست یا قاچاقچی حرفهای آمدهاند و از آنها میخواهند در روز حمله به خانهی فرد، اصلا دخالت نکنند و فقط درب ساختمان را برایشان باز کنند.
نزدیک به ۱۰ فرد مسلح که ۲ تن از آنها چادر بر سر دارند و در عرف «فاطی کماندو» نامیده میشوند، به منزل فرد یورش میآورند، تمام وسایلی که از دیدشان در راه «آگاهی رسانی» و «روشنگری» میتوان از آنها بهره برد مانند: موبایل، لپ تاب، کامپیوتر، هارد، فلش، cd و DVD و وسایل آموزشی و حتی دفتر نقاشی دختر ۴ ساله را هم را در کیسههایی میریزند و توقیف میکنند.
خانه را کاملا شخم میزنند، آن دو مامور چادری حتی لباسهای زیر و داخل کمدها را هم زیر و رو میکنند، خصوصیترین وسایل و جاها را بازرسی میکنند...
یک مامور میگوید: «حاجی تو کتابخونشون از این کتاباس که تو میدون انقلاب دست فروشا میفروشن، استغفرالله، صادق هدایت و گلدمن!!»
اعضای خانواده شما در آن لحظات دچار بهت و هراس شدهاند، به ویژه خردسالان..
در همان لحظات که به وحشیانهترین شکل، منزل شما را تفتیش میکنند، یکی از عواملشان از شما پسورد توییتر، اینستاگرام یا دیگر اکانتهای شبکههای اجتماعیتان را میخواهد.
اینجاست که بر سر یک دو راهیِ زجرآور و حیاتی قرار میگیریم، اگر پسوردها را بدهیم، آنها به هر آنچه میخواهند، میرسند، پیامها، دسترسی به دنبالکنندگان و خطر بازداشت چند نفر دیگر؛ و اگر مقاومت کنی، بر وحشت خانواده و آزار و اذیت آنها افزوده میشود.
امروزه تمامی مبارزان به این نتیجه مهم رسیدهاند که نه هنگام تفتیش خانه و نه در مراحل بازجویی هرگز و تحت هیچ شرایطی پسورد و رمزهای وسایل ارتباط جمعی خود را به ماموران ندهند...
🔵 ادامه در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#دادخواهانِ_دربند
.
Telegram
تلویزیون سپیده دم
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
روایت یک بازداشت...
https://t.me/sepidehdamTv
روایت یک بازداشت...
https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/770
.
🔵 قسمت دوم
پس از تفتیش خانه، تمام وسایل مهم شما را در کیسههای بزرگ میریزند، شما را با چشمبند و دستبند سوار یک خودرو بدون پلاک میکنند، در صندلی عقب خودرو مابین ۲ مامور هیکلی مینشانند، راننده برای اینکه ترس را در دل شما بیندازد، میگوید: «دیگر خانهات را نخواهی دید...»
خودرو راه میافتد، در حالی که چشمها بسته است، با سرعت حرکت میکند و مدام به اینسو و آنسو میپیچد که تشخیص ندهی به کجا میرود، حالت تهوع به زندانی فشار میآورد و...
پس از چند ساعت که در خیابانها تاب میخورد تا راه را نفهمی؛ بالاخره جلوی یک درب توقف میکند. راننده با سرباز صحبت میکند و وارد یک مکان جدید میشوید...
داخل زندان، دومین کوچه سمت راست...
🔵 بند ۲ الف
_ پیاده شو! سر پایین، چشمبند کاملا پایین، حرکت کن!
وارد یک ساختمان میشوید
_ اسم؟!
_سهیل عربی
_ برو توی اون اتاقک لباساتو رو کامل در بیار!
همه رو! شورت مورت... همه رو... بعد اون لباس آبیها رو بپوش، سریع
لباسهای آبی آسمانی، شبیه به لباس بیمارستان را بر تن میکنی و از اتاقک خارج می شوی.
به سمت اتاق تکمیل اطلاعات...
_بشین روی صندلی، سر بالا
(چند عکس میگیرد و چند سئوال درباره آدرس و مشخصات و تکمیل پرونده) و سپس...
🔵 به سلول انفرادی خوش آمدید!
_ مأمور میگوید: ۹۲۰۵۸
از الان تا وقتی اینجایی اسمت اینه، نه راستی، تو اعدامی هستی، اصلا تا آخر عمرت اسمت همینه... پس خوب حفظش کن، اسم قبلیت رو به هیچ کس نمیگی! حرف نمیزنی، مگر کارشناس ازت بخواد، توی سلول سر و صدا نمیکنی! آواز نمیخونی، به در نمیکوبی، کار داشتی کاغذ رو از لای دریچه میگذاری بیرون تا خودم بیام... حواست باشه تحت هیچ شرایطی حتی اگه داشتی میمردی به در نمیکوبی... بکوبی به در جوری میکوبمت که دیگه کلا حافظهت پاک بشه دیگه از این چرت و پرتا علیه حضرت آقا نتونی بنویسی! هر وقت که در سلول رو باز کردم و گفتم بیا بیرون، اول چشمبند میزنی و بعد میای بیرون...
این ۳ تا پتو رو هم بگیر، یکی زیر سر، یکی زیرت، یکی هم رو! اضافه هم نداریم! حالا هم بگیر بتمرگ تا صدات کنم.»
به در و دیوارای سلول نگاه میکنی، به یادگاریهایی که زندانیهای قبلی نوشتند:
«۷۹۳ روز گذشت، خدایا مردی؟»
« ۹۶۵ روز، بلاتکلیف؛ جرم؟ حق طلبی»
...
🔵 ادامه در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#سهیل_عربی
#زندانی_سیاسی
#فرنگیس_مظلوم
#سلول_انفرادی
#بند_دو_الف
#شکنجه_سفید
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
.
.
🔵 قسمت دوم
پس از تفتیش خانه، تمام وسایل مهم شما را در کیسههای بزرگ میریزند، شما را با چشمبند و دستبند سوار یک خودرو بدون پلاک میکنند، در صندلی عقب خودرو مابین ۲ مامور هیکلی مینشانند، راننده برای اینکه ترس را در دل شما بیندازد، میگوید: «دیگر خانهات را نخواهی دید...»
خودرو راه میافتد، در حالی که چشمها بسته است، با سرعت حرکت میکند و مدام به اینسو و آنسو میپیچد که تشخیص ندهی به کجا میرود، حالت تهوع به زندانی فشار میآورد و...
پس از چند ساعت که در خیابانها تاب میخورد تا راه را نفهمی؛ بالاخره جلوی یک درب توقف میکند. راننده با سرباز صحبت میکند و وارد یک مکان جدید میشوید...
داخل زندان، دومین کوچه سمت راست...
🔵 بند ۲ الف
_ پیاده شو! سر پایین، چشمبند کاملا پایین، حرکت کن!
وارد یک ساختمان میشوید
_ اسم؟!
_سهیل عربی
_ برو توی اون اتاقک لباساتو رو کامل در بیار!
همه رو! شورت مورت... همه رو... بعد اون لباس آبیها رو بپوش، سریع
لباسهای آبی آسمانی، شبیه به لباس بیمارستان را بر تن میکنی و از اتاقک خارج می شوی.
به سمت اتاق تکمیل اطلاعات...
_بشین روی صندلی، سر بالا
(چند عکس میگیرد و چند سئوال درباره آدرس و مشخصات و تکمیل پرونده) و سپس...
🔵 به سلول انفرادی خوش آمدید!
_ مأمور میگوید: ۹۲۰۵۸
از الان تا وقتی اینجایی اسمت اینه، نه راستی، تو اعدامی هستی، اصلا تا آخر عمرت اسمت همینه... پس خوب حفظش کن، اسم قبلیت رو به هیچ کس نمیگی! حرف نمیزنی، مگر کارشناس ازت بخواد، توی سلول سر و صدا نمیکنی! آواز نمیخونی، به در نمیکوبی، کار داشتی کاغذ رو از لای دریچه میگذاری بیرون تا خودم بیام... حواست باشه تحت هیچ شرایطی حتی اگه داشتی میمردی به در نمیکوبی... بکوبی به در جوری میکوبمت که دیگه کلا حافظهت پاک بشه دیگه از این چرت و پرتا علیه حضرت آقا نتونی بنویسی! هر وقت که در سلول رو باز کردم و گفتم بیا بیرون، اول چشمبند میزنی و بعد میای بیرون...
این ۳ تا پتو رو هم بگیر، یکی زیر سر، یکی زیرت، یکی هم رو! اضافه هم نداریم! حالا هم بگیر بتمرگ تا صدات کنم.»
به در و دیوارای سلول نگاه میکنی، به یادگاریهایی که زندانیهای قبلی نوشتند:
«۷۹۳ روز گذشت، خدایا مردی؟»
« ۹۶۵ روز، بلاتکلیف؛ جرم؟ حق طلبی»
...
🔵 ادامه در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#سهیل_عربی
#زندانی_سیاسی
#فرنگیس_مظلوم
#سلول_انفرادی
#بند_دو_الف
#شکنجه_سفید
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
.
Telegram
تلویزیون سپیده دم
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
🔵 قسمت دوم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
🔵 قسمت دوم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
https://t.me/sepidehdamTv/790
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
🔵 قسمت سوم
توی تنهاییِ #سلول_انفرادی با خودت حرف میزنی... به خودت روحیه میدهی، وقتی این راه را انتخاب کردی، خودت را برای بدتر از اینها آماده کرده بودی، #آزادی گران است، هیچ کس جز خودمان، این هزینه را نمیپردازد... دل قوی دار...
۴ ساعت بعد درب سلول باز می شود : ۹۲۰۵۸ !!
چشمبند میزنی...
_بازجویی، بجنب! بیا بیرون! چشمبند کاملا روی چشمها! سرت بالا بیاد، کاری میکنم دیگه نتونی تکونش بدی! دستم رو بگیر و هر سمتی بردمت میای! تو راه حرف نمیزنی! نمیپرسی کجا میریم...
از یک حیاط به جلوی یک ساختمان میرسیم و زنگ میزند:
_ حاجی ۰۵۸ رو آوردم!
یک نفر میآید جلوی ساختمان و تو را از #زندانبان تحویل میگیرد...
وارد ساختمان میشوی، در را میبندد و جلوی همان پاگرد، با مشت و لگد میافتد به جانت...
_ مرتیکه #معاند به حضرت آقا چکار دارید شماها!؟ آخه این پیرمرد با شما چه کرده که انقد بهش حمله میکنید؟؟؟
درست وقتی که مطمئن شدی زیر همین مشت و لگدها میمیری و دیگه دردها را حس نمیکنی، صدای خشدار حاجی را می شنوی:
_ نکُشیدش! باید طی روند قانونی #اعدام بشه! که درس عبرت بشه برای تمام معاندین! بیاریدش اتاق ۲۰۸
🔵 اتاق بازجویی:
روی یک صندلی نیمکتدار، در سه کنج دیوار مینشینی، کسی از پشت سرت یک کاغذ میگذارد روی نیمکت...
_ اسم؟!
_ اسم؟!
_ اسم؟!
صد بار میگوید: اسم؟!
و تو هربار جواب میدهی و باز میپرسد، هر بار خشنتر از پیش.
بازجو: گفتم اسم!؟
زندانی: خوب منم صدبار اسمم رو گفتم.
بازجو با مشت میکوبد تو سر زندانی
_ پررو بازی در نیار! اسم؟؟!!!! اسم اعضای گروه؟! اسم همه خرابکارا که با هم صفحات ضدانقلاب رو درست کردید و فراخوان برای راهپیمایی میدادید، اسم؟! اسم؟!
زندانی: من عضو هیچ گروهی نیستم! من فقط چند مقاله انتقادی نوشتم به این قصد که صدام شنیده بشه و اوضاع برای مردم، به ویژه #کارگران بهتر بشه.
بازجو : اسم !؟؟؟؟؟ اسم ؟؟؟؟؟؟!!! حاجی همکاری نمیکنه...
حاجی میآید و با مشت و لگد، دعوت به همکاری میکند!
وقتی به هوش میآیی، داخل سلولت هستی، چند دقیقه میگذرد تا یادت بیاید چه شده... صدای #بازجو توی گوشت میپیچد:
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
درب سلول انفرادی دو دریچه دارد، یکی بالا، که از آن آمار میگیرند و چشمبند را میدهند و میگیرند، و یکی در پایین که از آن غذا و چای میدهند .
دریچه پایینی باز میشود و غذا را تحویل میدهد. آنقدر سردرد دارم و گیجم که اصلا در ظرف یکبار مصرف را باز نمیکنم و میخوابم.
🔵 ادامه خاطرات یک بازداشت در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#سهیل_عربی
.
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
🔵 قسمت سوم
توی تنهاییِ #سلول_انفرادی با خودت حرف میزنی... به خودت روحیه میدهی، وقتی این راه را انتخاب کردی، خودت را برای بدتر از اینها آماده کرده بودی، #آزادی گران است، هیچ کس جز خودمان، این هزینه را نمیپردازد... دل قوی دار...
۴ ساعت بعد درب سلول باز می شود : ۹۲۰۵۸ !!
چشمبند میزنی...
_بازجویی، بجنب! بیا بیرون! چشمبند کاملا روی چشمها! سرت بالا بیاد، کاری میکنم دیگه نتونی تکونش بدی! دستم رو بگیر و هر سمتی بردمت میای! تو راه حرف نمیزنی! نمیپرسی کجا میریم...
از یک حیاط به جلوی یک ساختمان میرسیم و زنگ میزند:
_ حاجی ۰۵۸ رو آوردم!
یک نفر میآید جلوی ساختمان و تو را از #زندانبان تحویل میگیرد...
وارد ساختمان میشوی، در را میبندد و جلوی همان پاگرد، با مشت و لگد میافتد به جانت...
_ مرتیکه #معاند به حضرت آقا چکار دارید شماها!؟ آخه این پیرمرد با شما چه کرده که انقد بهش حمله میکنید؟؟؟
درست وقتی که مطمئن شدی زیر همین مشت و لگدها میمیری و دیگه دردها را حس نمیکنی، صدای خشدار حاجی را می شنوی:
_ نکُشیدش! باید طی روند قانونی #اعدام بشه! که درس عبرت بشه برای تمام معاندین! بیاریدش اتاق ۲۰۸
🔵 اتاق بازجویی:
روی یک صندلی نیمکتدار، در سه کنج دیوار مینشینی، کسی از پشت سرت یک کاغذ میگذارد روی نیمکت...
_ اسم؟!
_ اسم؟!
_ اسم؟!
صد بار میگوید: اسم؟!
و تو هربار جواب میدهی و باز میپرسد، هر بار خشنتر از پیش.
بازجو: گفتم اسم!؟
زندانی: خوب منم صدبار اسمم رو گفتم.
بازجو با مشت میکوبد تو سر زندانی
_ پررو بازی در نیار! اسم؟؟!!!! اسم اعضای گروه؟! اسم همه خرابکارا که با هم صفحات ضدانقلاب رو درست کردید و فراخوان برای راهپیمایی میدادید، اسم؟! اسم؟!
زندانی: من عضو هیچ گروهی نیستم! من فقط چند مقاله انتقادی نوشتم به این قصد که صدام شنیده بشه و اوضاع برای مردم، به ویژه #کارگران بهتر بشه.
بازجو : اسم !؟؟؟؟؟ اسم ؟؟؟؟؟؟!!! حاجی همکاری نمیکنه...
حاجی میآید و با مشت و لگد، دعوت به همکاری میکند!
وقتی به هوش میآیی، داخل سلولت هستی، چند دقیقه میگذرد تا یادت بیاید چه شده... صدای #بازجو توی گوشت میپیچد:
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
درب سلول انفرادی دو دریچه دارد، یکی بالا، که از آن آمار میگیرند و چشمبند را میدهند و میگیرند، و یکی در پایین که از آن غذا و چای میدهند .
دریچه پایینی باز میشود و غذا را تحویل میدهد. آنقدر سردرد دارم و گیجم که اصلا در ظرف یکبار مصرف را باز نمیکنم و میخوابم.
🔵 ادامه خاطرات یک بازداشت در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#سهیل_عربی
.
Telegram
تلویزیون سپیده دم
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
قسمت سوم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
قسمت سوم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
• .
سهیل عربی، زندانی سابق سیاسی عقیدتی، در آستانه روز جهانی کارگر، در یک ویدئو با اشاره به اعتراضات سراسری گفت: وقت آن است علیه ظلم به خودمان بیاییم...
و ادامه داد:
برخیزیم،
ما همغصهها، همقصهها
ما ستمدیدگان
برخیزیم
نگاه کن!
همه ستمگران با همند، همدست،
پس چرا ما دستهایمان را به هم زنجیر نکنیم؟
پس چرا من و تو ما نشویم؟
پس چرا ما کارگران جهان با هم علیه ستمگری قیام نکنیم؟
مگر جز زنجیرهایمان چیزی برای از دست دادن داریم؟
.
@sepidehdam.media
#رسانه_سپیده_دم
#سهیل_عربی
#روز_جهانی_کارگر
#اعتراضات_معلمان
#اعتراضات_کارگری
#نه_به_جمهوری_اسلامی
.
https://t.me/sepidehdamTv
سهیل عربی، زندانی سابق سیاسی عقیدتی، در آستانه روز جهانی کارگر، در یک ویدئو با اشاره به اعتراضات سراسری گفت: وقت آن است علیه ظلم به خودمان بیاییم...
و ادامه داد:
برخیزیم،
ما همغصهها، همقصهها
ما ستمدیدگان
برخیزیم
نگاه کن!
همه ستمگران با همند، همدست،
پس چرا ما دستهایمان را به هم زنجیر نکنیم؟
پس چرا من و تو ما نشویم؟
پس چرا ما کارگران جهان با هم علیه ستمگری قیام نکنیم؟
مگر جز زنجیرهایمان چیزی برای از دست دادن داریم؟
.
@sepidehdam.media
#رسانه_سپیده_دم
#سهیل_عربی
#روز_جهانی_کارگر
#اعتراضات_معلمان
#اعتراضات_کارگری
#نه_به_جمهوری_اسلامی
.
https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/1389
.
سهیل عربی زندانی عقیدتی سیاسی سابق که پس از ۸ سال حبسِ بدون مرخصی، به شهر برازجان در جنوب ایران تبعید شده، در یادداشتی شرایط زندانیان تبعیدی را اینگونه توصیف کرده:
«کلانتری شماره ۱۱ «فرهنگ شهر» برازجان، به مرکز شهر بسیار دور است، ما در عصر اینترنت زندگی میکنیم و با اینکه براحتی میتوان از شیوههای مدرن برای حضور و غیاب استفاده کرد، هر روز باید به این کلانتری دور افتاده مراجعه و اثر انگشت و امضا بزنم، در حالی که برای کارمندان دستگاههای حضور و غیاب دیجیتال تهیه کردهاند، اما تبعیدیها را مجبور میکنند تا هر روز این راه دور را بپیمایند و با مهر و استامپ اعلام حاضری کنند!
هر روز کرایه رفت و آمد به اینجا از مرکز شهر دست کم صد هزار تومان هزینه دارد، بسیاری از محکومان به اقامت اجباری، به تازگی از زندان آزاد شدهاند و شغلی در شهری که به آن تبعید شده و از محل سکونتشان هم دور است، ندارند، چگونه هزینهها را تامین کنند؟
هر تبعیدی باید یک دفتر و پوشه بخرد و هر روز به کلانتری مراجعه و امضا کند. اکثر تبعیدشدگان به دلیل سالها محبوس بودن، توان مالی اندکی دارند و این مشکلات افزون بر گرمای هوا و دوری از خانواده، مصادیق بارز شکنجهاند.»
او در ادامه نوشت:
«هر بار که از مشکلات تبعیدیها مینویسم، خیلی از عزیزانم میگویند اگر نیاز مالی داری بگو برایت پول بفرستیم، نه عزیزان منظورم این نیست!
من شغل دارم، اگر مینویسم قصدم این است که از این تریبون کوچک استفاده کنم و صدایی برای بیرسانهها باشم.
اکثر تبعیدیها، سالها در زندان و محروم از شغل و درآمد بودند، و حالا با مشکلات زیادی مواجه میشوند. زندان به خودی خود آسیبهای بیشماری به فرد و جامعه میرساند، اگر زندانی نانآور خانواده باشد، این آسیبها صد برابر میشوند، زندانی پس از پایان محکومیت، مثل کسی است که پس از چند قرن از غار بیرون آمده، تا مدتها گیج است، و حال با این گیجی و هزاران آسیب که دیده، باید با مشکلات تبعید هم درگیر باشد، خیلیها گمان میکنند تبعید راحتتر از حبس است، در حالی که این تصور اشتباه است، اصلا مقایسه دو نوع شکنجه ما را به بیراهه میکشاند، تبعیدی باید هزینه رفت و آمدش را تامین کند، هزینه محل سکونت،خوراک خودش و اگر نانآور خانواده باشد، حالا که ظاهرا از زندان آزاد شده از او توقع دارند درآمدی داشته باشد، اما..
اینها را مینویسم تا از آسیبهای شکنجه به افراد و جامعه باخبر شوید، مسئله #سهیل_عربی نیست، مسئله شخصی نیست، مسئله یک معضل اجتماعی است»
.
#رسانه_سپیده_دم
#تبعید_اجباری
#خانه_اصفهان
.
سهیل عربی زندانی عقیدتی سیاسی سابق که پس از ۸ سال حبسِ بدون مرخصی، به شهر برازجان در جنوب ایران تبعید شده، در یادداشتی شرایط زندانیان تبعیدی را اینگونه توصیف کرده:
«کلانتری شماره ۱۱ «فرهنگ شهر» برازجان، به مرکز شهر بسیار دور است، ما در عصر اینترنت زندگی میکنیم و با اینکه براحتی میتوان از شیوههای مدرن برای حضور و غیاب استفاده کرد، هر روز باید به این کلانتری دور افتاده مراجعه و اثر انگشت و امضا بزنم، در حالی که برای کارمندان دستگاههای حضور و غیاب دیجیتال تهیه کردهاند، اما تبعیدیها را مجبور میکنند تا هر روز این راه دور را بپیمایند و با مهر و استامپ اعلام حاضری کنند!
هر روز کرایه رفت و آمد به اینجا از مرکز شهر دست کم صد هزار تومان هزینه دارد، بسیاری از محکومان به اقامت اجباری، به تازگی از زندان آزاد شدهاند و شغلی در شهری که به آن تبعید شده و از محل سکونتشان هم دور است، ندارند، چگونه هزینهها را تامین کنند؟
هر تبعیدی باید یک دفتر و پوشه بخرد و هر روز به کلانتری مراجعه و امضا کند. اکثر تبعیدشدگان به دلیل سالها محبوس بودن، توان مالی اندکی دارند و این مشکلات افزون بر گرمای هوا و دوری از خانواده، مصادیق بارز شکنجهاند.»
او در ادامه نوشت:
«هر بار که از مشکلات تبعیدیها مینویسم، خیلی از عزیزانم میگویند اگر نیاز مالی داری بگو برایت پول بفرستیم، نه عزیزان منظورم این نیست!
من شغل دارم، اگر مینویسم قصدم این است که از این تریبون کوچک استفاده کنم و صدایی برای بیرسانهها باشم.
اکثر تبعیدیها، سالها در زندان و محروم از شغل و درآمد بودند، و حالا با مشکلات زیادی مواجه میشوند. زندان به خودی خود آسیبهای بیشماری به فرد و جامعه میرساند، اگر زندانی نانآور خانواده باشد، این آسیبها صد برابر میشوند، زندانی پس از پایان محکومیت، مثل کسی است که پس از چند قرن از غار بیرون آمده، تا مدتها گیج است، و حال با این گیجی و هزاران آسیب که دیده، باید با مشکلات تبعید هم درگیر باشد، خیلیها گمان میکنند تبعید راحتتر از حبس است، در حالی که این تصور اشتباه است، اصلا مقایسه دو نوع شکنجه ما را به بیراهه میکشاند، تبعیدی باید هزینه رفت و آمدش را تامین کند، هزینه محل سکونت،خوراک خودش و اگر نانآور خانواده باشد، حالا که ظاهرا از زندان آزاد شده از او توقع دارند درآمدی داشته باشد، اما..
اینها را مینویسم تا از آسیبهای شکنجه به افراد و جامعه باخبر شوید، مسئله #سهیل_عربی نیست، مسئله شخصی نیست، مسئله یک معضل اجتماعی است»
.
#رسانه_سپیده_دم
#تبعید_اجباری
#خانه_اصفهان
Telegram
سپیده دم
🔵 سهیل عربی:
تبعید تداوم حبس و شکنجه است
https://t.me/sepidehdamTv
متن گزارش👇
تبعید تداوم حبس و شکنجه است
https://t.me/sepidehdamTv
متن گزارش👇
.
مادر #امیرحسین_مرادی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین تماس گرفت، گفت:
"امیرم ده روزه تلفن نزده، رفتم زندان گفتن ملاقات و تماس ممنوعه، پیش دادیار رفتم جواب نداد، شما میدونید چرا؟ به نظرتون چکار کنم؟"
گفتم: "الان توی راهم باید برم کلانتری حاضری بزنم، وقتی برگشتم از خانواده بقیه زندانیها پرسوجو میکنم ببینم چی شده"
رفتم کلانتری و برگشتم. با چند نفر تماس گرفتم، خبر نداشتند...
دوباره مادر امیرحسین تماس گرفت
گفت: "امیر رو بردن زندان قزلحصار! شما میدونید چرا؟ به نظرتون چکار کنم؟"
...
امیر بچه اون پائین پائینهاست، پائینتر از پائین، بچه حاشیه شهر، زیر پونز...
خودشه و یک مادر و یک برادر معلول...
مادرش یک کارگر سادهست که سالها در نبود پدرش سخت کار کرد که پسرش درس بخونه...
پسرش درس خوند، به سختی...
هر چی بزرگتر شد حقایق بیشتر آزارش داد
بیداد
تبعیض
فقر...
فریاد زد
انداختنش زندان...
...
امیرحسین، نانآور خونه و امید مادر و برادرش،
اختلاس نکرده،
آدم نکشته،
انتقاد کرده...
شما میدونید من باید چه جوابی به مادرش بدم؟
متن از #سهیل_عربی
.
#رسانه_سپیده_دم
#صدامونو_بشنوید
https://t.me/sepidehdamTv
مادر #امیرحسین_مرادی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین تماس گرفت، گفت:
"امیرم ده روزه تلفن نزده، رفتم زندان گفتن ملاقات و تماس ممنوعه، پیش دادیار رفتم جواب نداد، شما میدونید چرا؟ به نظرتون چکار کنم؟"
گفتم: "الان توی راهم باید برم کلانتری حاضری بزنم، وقتی برگشتم از خانواده بقیه زندانیها پرسوجو میکنم ببینم چی شده"
رفتم کلانتری و برگشتم. با چند نفر تماس گرفتم، خبر نداشتند...
دوباره مادر امیرحسین تماس گرفت
گفت: "امیر رو بردن زندان قزلحصار! شما میدونید چرا؟ به نظرتون چکار کنم؟"
...
امیر بچه اون پائین پائینهاست، پائینتر از پائین، بچه حاشیه شهر، زیر پونز...
خودشه و یک مادر و یک برادر معلول...
مادرش یک کارگر سادهست که سالها در نبود پدرش سخت کار کرد که پسرش درس بخونه...
پسرش درس خوند، به سختی...
هر چی بزرگتر شد حقایق بیشتر آزارش داد
بیداد
تبعیض
فقر...
فریاد زد
انداختنش زندان...
...
امیرحسین، نانآور خونه و امید مادر و برادرش،
اختلاس نکرده،
آدم نکشته،
انتقاد کرده...
شما میدونید من باید چه جوابی به مادرش بدم؟
متن از #سهیل_عربی
.
#رسانه_سپیده_دم
#صدامونو_بشنوید
https://t.me/sepidehdamTv
.
🟠 یادداشت #سهیل_عربی زندانی سیاسی سابق که در حال حاضر دوران تبعید خود را در شهر برازجان سپری میکند، درباره نامه #فائزه_هاشمی_رفسنجانی علیه زنان زندان اوین
فائزه همبندیانش را فاشیست میخواند چون با رای دادن به حکومت غارتگر و ویرانگر مخالفند! فائزه مدعی است که چند زن زندانی کارگر سالخورده میخواهند و میتوانند او را به قتل برسانند، در حالی که او و همخرج ملی مذهبیاش روی هم بیش از سیصد کیلو وزن دارند، چطور چند زن کارگر و سالخورده مانع رای دادن شما غولپیکرها شدند؟
او زندانیان زن زندان اوین را دروغگو میخواند چون به کیفیت غذای زندان اعتراض دارند، غذای جیره زندان، که نه خودش و برادرش و نه دیگر مدعیان اصلاحطلبی آن را نخوردهاند چرا که بهترین خوراک از بیرون زندان برایشان میآید...
تلاش فائزه برای فاشیست و دروغگو نشان دادن گروهی از همبندیانش که به اصلاح شدنِ حکومتی که میراث پدر او است اعتقاد ندارند، با این هدف است که مخاطبانش را متقاعد کند که اولا به گواه خوابی که دخترعمویش «یوزارسیفه رفسنجانی» مبنی بر به قتل رسیدنش توسط همبندیانش دیده، بازگشت به زندان جان او را به خطر میاندازد، و دوما با سیاه نشان دادن افرادی که برای سرنگونی این حکومت تلاش میکنند، میخواهد مخاطبش را به این نتیجه برساند که فکر براندازی را از سر بیرون کنند و به اصلاحات از طریق دل خوش کردن به امثال پزشکیان قناعت کند.
او مدعی است که چپها هر زمان که تعدادشان در بند زیاد شود باند راه میاندازند، خودی و غیر خودی راه میاندازند، در حالی که بنیانگذار خودی و غیر خودی پدرش و هملباسان و همدستان پدرش بودند، آخوندها بودند که پیش از انقلاب به زندانبانها اعتراض میکردند که چرا ما را با این کمونیستهای بیدین یک جا انداختهاید؟ در حالی که دکتر هاشم موسوی، زندانی کمونیست همبند رفسنجانی، پدر فائزه/اکبر رفسنجانی را جراحی کرد و جانش را نجات داد، قاتل پدرش کمونیستها نبودند، بلکه هملباسش بود، همانکه توسط خود او به رهبری این حکومت رسید.
و البته این خودی و غیرخودیسازی توسط حاج آقاهای اصلاحطلب و ملی مذهبی از دهه شصت تا هشتاد، نود و تاکنون هم ادامه داشته:
هنگامی که نمایندگان مجلس برای بازدید به بند ۳۵۰ آمدند "عبدالله مومنی و عماد بهاور" دو زندانی خط امامی/اصلاحطلب به آنها اعتراض کردند که چرا اصلاحطلبان که به نظام و امام اعتقاد دارند را با معاندین برانداز در یک بند محبوس کردهاید؟!
خودی و غیرخودی آنجا است که همکیشان شما "سکولار، کمونیست، نوکیش مسیحی، بهایی و دیگر زندانیان غیرمسلمان" را نجس میخواندند...
خودی و غیرخودی این است که بسیاری از زندانیان به اجبار به پوشیدن لباس تحقیرآمیز زندان در ملاقات اعتراض داشتند، ولی امثال رفسنجانی و بابک زنجانی معاف از پوشیدن لباس زندان، با لباس شخصی در اتاق ویژه سالن ملاقات جدا از دیگر زندانیان ساعتها بدون مزاحمت ملاقات داشتند، خودی و غیرخودی یعنی سانس ویژه سالن ورزش برای برادرت مهدی، یعنی موبایل برای او آزاد و برای دیگران ممنوع...
فائزه رفسنجانی همبندیانش را متهم به دروغگویی کرده، چون آنها به کیفیت غذای زندان معترضند و او معتقد است غذای زندان ایرادی ندارد!
اما نمیگوید که چرا خودش، برادرش و همخرجهایش از غذای زندان نمیخوردند؟
برادرش چند آشپز اختصاصی داشت، خودش هم به راحتی گونی گونی پسته و مواد غذایی مطلوبش را وارد بند و استفاده میکند در حالی که بسیاری از زندانیان برای گرفتن مجوز یک کتاب درسی مجبور به بارها نامهنگاری بودند و خیلی وقتها هم مجوز نمیگرفتند.
خودی و غیرخودی یعنی فائزه رفسنجانی و همسفرههایش پسته رفسنجان، کباب و بهترین دسرها را میخورند، در حالی که بسیاری از همبندیانشان توان خرید از فروشگاه یا رستوران زندان را ندارند و با همان عدسیهای دیر پز و سویای کنجاله جیره زندان سر میکنند.
فائزه دروغگویی و وارونه نشان دادن حقیقت به نفع خود را به خوبی از پدرش و دیگر آخوندها یاد گرفته و از این توانایی به نفع حفظ حکومتی که هر چه دارند از آن است استفاده می کند.
ما امثال این آخوندزاده را از مدتها قبل میشناختیم، اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد، همدستی کسانی که نقاب فعال کارگری و فعال حقوق بشر دارند با اینها است، بیانیه مشترک امضا کردن و همسفره شدن با مهمترین عوامل ایجاد و حفظ رژیم جور و جهل...
#رسانه_سپیده_دم
#فائزه_هاشمی_رفسنجانی
🟠 متن نامه فائزه هاشمی رفسنجانی در اسلایدهای ۲ تا ۵
.
https://t.me/sepidehdamTv/3096?single
🟠 یادداشت #سهیل_عربی زندانی سیاسی سابق که در حال حاضر دوران تبعید خود را در شهر برازجان سپری میکند، درباره نامه #فائزه_هاشمی_رفسنجانی علیه زنان زندان اوین
فائزه همبندیانش را فاشیست میخواند چون با رای دادن به حکومت غارتگر و ویرانگر مخالفند! فائزه مدعی است که چند زن زندانی کارگر سالخورده میخواهند و میتوانند او را به قتل برسانند، در حالی که او و همخرج ملی مذهبیاش روی هم بیش از سیصد کیلو وزن دارند، چطور چند زن کارگر و سالخورده مانع رای دادن شما غولپیکرها شدند؟
او زندانیان زن زندان اوین را دروغگو میخواند چون به کیفیت غذای زندان اعتراض دارند، غذای جیره زندان، که نه خودش و برادرش و نه دیگر مدعیان اصلاحطلبی آن را نخوردهاند چرا که بهترین خوراک از بیرون زندان برایشان میآید...
تلاش فائزه برای فاشیست و دروغگو نشان دادن گروهی از همبندیانش که به اصلاح شدنِ حکومتی که میراث پدر او است اعتقاد ندارند، با این هدف است که مخاطبانش را متقاعد کند که اولا به گواه خوابی که دخترعمویش «یوزارسیفه رفسنجانی» مبنی بر به قتل رسیدنش توسط همبندیانش دیده، بازگشت به زندان جان او را به خطر میاندازد، و دوما با سیاه نشان دادن افرادی که برای سرنگونی این حکومت تلاش میکنند، میخواهد مخاطبش را به این نتیجه برساند که فکر براندازی را از سر بیرون کنند و به اصلاحات از طریق دل خوش کردن به امثال پزشکیان قناعت کند.
او مدعی است که چپها هر زمان که تعدادشان در بند زیاد شود باند راه میاندازند، خودی و غیر خودی راه میاندازند، در حالی که بنیانگذار خودی و غیر خودی پدرش و هملباسان و همدستان پدرش بودند، آخوندها بودند که پیش از انقلاب به زندانبانها اعتراض میکردند که چرا ما را با این کمونیستهای بیدین یک جا انداختهاید؟ در حالی که دکتر هاشم موسوی، زندانی کمونیست همبند رفسنجانی، پدر فائزه/اکبر رفسنجانی را جراحی کرد و جانش را نجات داد، قاتل پدرش کمونیستها نبودند، بلکه هملباسش بود، همانکه توسط خود او به رهبری این حکومت رسید.
و البته این خودی و غیرخودیسازی توسط حاج آقاهای اصلاحطلب و ملی مذهبی از دهه شصت تا هشتاد، نود و تاکنون هم ادامه داشته:
هنگامی که نمایندگان مجلس برای بازدید به بند ۳۵۰ آمدند "عبدالله مومنی و عماد بهاور" دو زندانی خط امامی/اصلاحطلب به آنها اعتراض کردند که چرا اصلاحطلبان که به نظام و امام اعتقاد دارند را با معاندین برانداز در یک بند محبوس کردهاید؟!
خودی و غیرخودی آنجا است که همکیشان شما "سکولار، کمونیست، نوکیش مسیحی، بهایی و دیگر زندانیان غیرمسلمان" را نجس میخواندند...
خودی و غیرخودی این است که بسیاری از زندانیان به اجبار به پوشیدن لباس تحقیرآمیز زندان در ملاقات اعتراض داشتند، ولی امثال رفسنجانی و بابک زنجانی معاف از پوشیدن لباس زندان، با لباس شخصی در اتاق ویژه سالن ملاقات جدا از دیگر زندانیان ساعتها بدون مزاحمت ملاقات داشتند، خودی و غیرخودی یعنی سانس ویژه سالن ورزش برای برادرت مهدی، یعنی موبایل برای او آزاد و برای دیگران ممنوع...
فائزه رفسنجانی همبندیانش را متهم به دروغگویی کرده، چون آنها به کیفیت غذای زندان معترضند و او معتقد است غذای زندان ایرادی ندارد!
اما نمیگوید که چرا خودش، برادرش و همخرجهایش از غذای زندان نمیخوردند؟
برادرش چند آشپز اختصاصی داشت، خودش هم به راحتی گونی گونی پسته و مواد غذایی مطلوبش را وارد بند و استفاده میکند در حالی که بسیاری از زندانیان برای گرفتن مجوز یک کتاب درسی مجبور به بارها نامهنگاری بودند و خیلی وقتها هم مجوز نمیگرفتند.
خودی و غیرخودی یعنی فائزه رفسنجانی و همسفرههایش پسته رفسنجان، کباب و بهترین دسرها را میخورند، در حالی که بسیاری از همبندیانشان توان خرید از فروشگاه یا رستوران زندان را ندارند و با همان عدسیهای دیر پز و سویای کنجاله جیره زندان سر میکنند.
فائزه دروغگویی و وارونه نشان دادن حقیقت به نفع خود را به خوبی از پدرش و دیگر آخوندها یاد گرفته و از این توانایی به نفع حفظ حکومتی که هر چه دارند از آن است استفاده می کند.
ما امثال این آخوندزاده را از مدتها قبل میشناختیم، اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد، همدستی کسانی که نقاب فعال کارگری و فعال حقوق بشر دارند با اینها است، بیانیه مشترک امضا کردن و همسفره شدن با مهمترین عوامل ایجاد و حفظ رژیم جور و جهل...
#رسانه_سپیده_دم
#فائزه_هاشمی_رفسنجانی
🟠 متن نامه فائزه هاشمی رفسنجانی در اسلایدهای ۲ تا ۵
.
https://t.me/sepidehdamTv/3096?single
Telegram
رسانه سپیده دم