@sepidehdam.tv
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی با انتشار عکسهای فوق در اینستاگرام خود نوشته:
امروز تولد كيانا و علي است.
٦ سال است كه نرگس را نديدهاند.
امسال قرار بود آنان را غافلگير كنيم.
با نرگس برنامه ريختيم كه از طريق همين ابزار مجازي ٤ نفري مراسمي داشته باشيم. تا به تعبير كيانا خانواده ٤ نفري باشد.
اما نرگس در انفرادي است .
اما زمان مي گذرد اولين عكس بچه ها كه به پاربس آمدند و عكس هاي امروزي انها را گذاشتهام.
از طرف خودم و نرگس تولدشان را تبريك گفتم.
نرگس محمدی در دومین سالگرد جانباختگان آبان در حالیکه به مزار ابراهیم کتابدار رفته بود بازداشت شد، او در یک حکم جدید به ۸۰ ضربه شلاق، زندان و جریمه مالی محکوم شد...
.
#نرگس_محمدی
#تقی_رحمانی
#اصفهان_خونین
#آبان_ادامه_دارد
#سلول_انفرادی
#تلویزیون_سپیده_دم
.
https://t.me/sepidehdamTv
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی با انتشار عکسهای فوق در اینستاگرام خود نوشته:
امروز تولد كيانا و علي است.
٦ سال است كه نرگس را نديدهاند.
امسال قرار بود آنان را غافلگير كنيم.
با نرگس برنامه ريختيم كه از طريق همين ابزار مجازي ٤ نفري مراسمي داشته باشيم. تا به تعبير كيانا خانواده ٤ نفري باشد.
اما نرگس در انفرادي است .
اما زمان مي گذرد اولين عكس بچه ها كه به پاربس آمدند و عكس هاي امروزي انها را گذاشتهام.
از طرف خودم و نرگس تولدشان را تبريك گفتم.
نرگس محمدی در دومین سالگرد جانباختگان آبان در حالیکه به مزار ابراهیم کتابدار رفته بود بازداشت شد، او در یک حکم جدید به ۸۰ ضربه شلاق، زندان و جریمه مالی محکوم شد...
.
#نرگس_محمدی
#تقی_رحمانی
#اصفهان_خونین
#آبان_ادامه_دارد
#سلول_انفرادی
#تلویزیون_سپیده_دم
.
https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/770
.
🔵 قسمت دوم
پس از تفتیش خانه، تمام وسایل مهم شما را در کیسههای بزرگ میریزند، شما را با چشمبند و دستبند سوار یک خودرو بدون پلاک میکنند، در صندلی عقب خودرو مابین ۲ مامور هیکلی مینشانند، راننده برای اینکه ترس را در دل شما بیندازد، میگوید: «دیگر خانهات را نخواهی دید...»
خودرو راه میافتد، در حالی که چشمها بسته است، با سرعت حرکت میکند و مدام به اینسو و آنسو میپیچد که تشخیص ندهی به کجا میرود، حالت تهوع به زندانی فشار میآورد و...
پس از چند ساعت که در خیابانها تاب میخورد تا راه را نفهمی؛ بالاخره جلوی یک درب توقف میکند. راننده با سرباز صحبت میکند و وارد یک مکان جدید میشوید...
داخل زندان، دومین کوچه سمت راست...
🔵 بند ۲ الف
_ پیاده شو! سر پایین، چشمبند کاملا پایین، حرکت کن!
وارد یک ساختمان میشوید
_ اسم؟!
_سهیل عربی
_ برو توی اون اتاقک لباساتو رو کامل در بیار!
همه رو! شورت مورت... همه رو... بعد اون لباس آبیها رو بپوش، سریع
لباسهای آبی آسمانی، شبیه به لباس بیمارستان را بر تن میکنی و از اتاقک خارج می شوی.
به سمت اتاق تکمیل اطلاعات...
_بشین روی صندلی، سر بالا
(چند عکس میگیرد و چند سئوال درباره آدرس و مشخصات و تکمیل پرونده) و سپس...
🔵 به سلول انفرادی خوش آمدید!
_ مأمور میگوید: ۹۲۰۵۸
از الان تا وقتی اینجایی اسمت اینه، نه راستی، تو اعدامی هستی، اصلا تا آخر عمرت اسمت همینه... پس خوب حفظش کن، اسم قبلیت رو به هیچ کس نمیگی! حرف نمیزنی، مگر کارشناس ازت بخواد، توی سلول سر و صدا نمیکنی! آواز نمیخونی، به در نمیکوبی، کار داشتی کاغذ رو از لای دریچه میگذاری بیرون تا خودم بیام... حواست باشه تحت هیچ شرایطی حتی اگه داشتی میمردی به در نمیکوبی... بکوبی به در جوری میکوبمت که دیگه کلا حافظهت پاک بشه دیگه از این چرت و پرتا علیه حضرت آقا نتونی بنویسی! هر وقت که در سلول رو باز کردم و گفتم بیا بیرون، اول چشمبند میزنی و بعد میای بیرون...
این ۳ تا پتو رو هم بگیر، یکی زیر سر، یکی زیرت، یکی هم رو! اضافه هم نداریم! حالا هم بگیر بتمرگ تا صدات کنم.»
به در و دیوارای سلول نگاه میکنی، به یادگاریهایی که زندانیهای قبلی نوشتند:
«۷۹۳ روز گذشت، خدایا مردی؟»
« ۹۶۵ روز، بلاتکلیف؛ جرم؟ حق طلبی»
...
🔵 ادامه در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#سهیل_عربی
#زندانی_سیاسی
#فرنگیس_مظلوم
#سلول_انفرادی
#بند_دو_الف
#شکنجه_سفید
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
.
.
🔵 قسمت دوم
پس از تفتیش خانه، تمام وسایل مهم شما را در کیسههای بزرگ میریزند، شما را با چشمبند و دستبند سوار یک خودرو بدون پلاک میکنند، در صندلی عقب خودرو مابین ۲ مامور هیکلی مینشانند، راننده برای اینکه ترس را در دل شما بیندازد، میگوید: «دیگر خانهات را نخواهی دید...»
خودرو راه میافتد، در حالی که چشمها بسته است، با سرعت حرکت میکند و مدام به اینسو و آنسو میپیچد که تشخیص ندهی به کجا میرود، حالت تهوع به زندانی فشار میآورد و...
پس از چند ساعت که در خیابانها تاب میخورد تا راه را نفهمی؛ بالاخره جلوی یک درب توقف میکند. راننده با سرباز صحبت میکند و وارد یک مکان جدید میشوید...
داخل زندان، دومین کوچه سمت راست...
🔵 بند ۲ الف
_ پیاده شو! سر پایین، چشمبند کاملا پایین، حرکت کن!
وارد یک ساختمان میشوید
_ اسم؟!
_سهیل عربی
_ برو توی اون اتاقک لباساتو رو کامل در بیار!
همه رو! شورت مورت... همه رو... بعد اون لباس آبیها رو بپوش، سریع
لباسهای آبی آسمانی، شبیه به لباس بیمارستان را بر تن میکنی و از اتاقک خارج می شوی.
به سمت اتاق تکمیل اطلاعات...
_بشین روی صندلی، سر بالا
(چند عکس میگیرد و چند سئوال درباره آدرس و مشخصات و تکمیل پرونده) و سپس...
🔵 به سلول انفرادی خوش آمدید!
_ مأمور میگوید: ۹۲۰۵۸
از الان تا وقتی اینجایی اسمت اینه، نه راستی، تو اعدامی هستی، اصلا تا آخر عمرت اسمت همینه... پس خوب حفظش کن، اسم قبلیت رو به هیچ کس نمیگی! حرف نمیزنی، مگر کارشناس ازت بخواد، توی سلول سر و صدا نمیکنی! آواز نمیخونی، به در نمیکوبی، کار داشتی کاغذ رو از لای دریچه میگذاری بیرون تا خودم بیام... حواست باشه تحت هیچ شرایطی حتی اگه داشتی میمردی به در نمیکوبی... بکوبی به در جوری میکوبمت که دیگه کلا حافظهت پاک بشه دیگه از این چرت و پرتا علیه حضرت آقا نتونی بنویسی! هر وقت که در سلول رو باز کردم و گفتم بیا بیرون، اول چشمبند میزنی و بعد میای بیرون...
این ۳ تا پتو رو هم بگیر، یکی زیر سر، یکی زیرت، یکی هم رو! اضافه هم نداریم! حالا هم بگیر بتمرگ تا صدات کنم.»
به در و دیوارای سلول نگاه میکنی، به یادگاریهایی که زندانیهای قبلی نوشتند:
«۷۹۳ روز گذشت، خدایا مردی؟»
« ۹۶۵ روز، بلاتکلیف؛ جرم؟ حق طلبی»
...
🔵 ادامه در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#سهیل_عربی
#زندانی_سیاسی
#فرنگیس_مظلوم
#سلول_انفرادی
#بند_دو_الف
#شکنجه_سفید
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
.
Telegram
تلویزیون سپیده دم
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
🔵 قسمت دوم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
🔵 قسمت دوم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
https://t.me/sepidehdamTv/790
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
🔵 قسمت سوم
توی تنهاییِ #سلول_انفرادی با خودت حرف میزنی... به خودت روحیه میدهی، وقتی این راه را انتخاب کردی، خودت را برای بدتر از اینها آماده کرده بودی، #آزادی گران است، هیچ کس جز خودمان، این هزینه را نمیپردازد... دل قوی دار...
۴ ساعت بعد درب سلول باز می شود : ۹۲۰۵۸ !!
چشمبند میزنی...
_بازجویی، بجنب! بیا بیرون! چشمبند کاملا روی چشمها! سرت بالا بیاد، کاری میکنم دیگه نتونی تکونش بدی! دستم رو بگیر و هر سمتی بردمت میای! تو راه حرف نمیزنی! نمیپرسی کجا میریم...
از یک حیاط به جلوی یک ساختمان میرسیم و زنگ میزند:
_ حاجی ۰۵۸ رو آوردم!
یک نفر میآید جلوی ساختمان و تو را از #زندانبان تحویل میگیرد...
وارد ساختمان میشوی، در را میبندد و جلوی همان پاگرد، با مشت و لگد میافتد به جانت...
_ مرتیکه #معاند به حضرت آقا چکار دارید شماها!؟ آخه این پیرمرد با شما چه کرده که انقد بهش حمله میکنید؟؟؟
درست وقتی که مطمئن شدی زیر همین مشت و لگدها میمیری و دیگه دردها را حس نمیکنی، صدای خشدار حاجی را می شنوی:
_ نکُشیدش! باید طی روند قانونی #اعدام بشه! که درس عبرت بشه برای تمام معاندین! بیاریدش اتاق ۲۰۸
🔵 اتاق بازجویی:
روی یک صندلی نیمکتدار، در سه کنج دیوار مینشینی، کسی از پشت سرت یک کاغذ میگذارد روی نیمکت...
_ اسم؟!
_ اسم؟!
_ اسم؟!
صد بار میگوید: اسم؟!
و تو هربار جواب میدهی و باز میپرسد، هر بار خشنتر از پیش.
بازجو: گفتم اسم!؟
زندانی: خوب منم صدبار اسمم رو گفتم.
بازجو با مشت میکوبد تو سر زندانی
_ پررو بازی در نیار! اسم؟؟!!!! اسم اعضای گروه؟! اسم همه خرابکارا که با هم صفحات ضدانقلاب رو درست کردید و فراخوان برای راهپیمایی میدادید، اسم؟! اسم؟!
زندانی: من عضو هیچ گروهی نیستم! من فقط چند مقاله انتقادی نوشتم به این قصد که صدام شنیده بشه و اوضاع برای مردم، به ویژه #کارگران بهتر بشه.
بازجو : اسم !؟؟؟؟؟ اسم ؟؟؟؟؟؟!!! حاجی همکاری نمیکنه...
حاجی میآید و با مشت و لگد، دعوت به همکاری میکند!
وقتی به هوش میآیی، داخل سلولت هستی، چند دقیقه میگذرد تا یادت بیاید چه شده... صدای #بازجو توی گوشت میپیچد:
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
درب سلول انفرادی دو دریچه دارد، یکی بالا، که از آن آمار میگیرند و چشمبند را میدهند و میگیرند، و یکی در پایین که از آن غذا و چای میدهند .
دریچه پایینی باز میشود و غذا را تحویل میدهد. آنقدر سردرد دارم و گیجم که اصلا در ظرف یکبار مصرف را باز نمیکنم و میخوابم.
🔵 ادامه خاطرات یک بازداشت در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#سهیل_عربی
.
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
🔵 قسمت سوم
توی تنهاییِ #سلول_انفرادی با خودت حرف میزنی... به خودت روحیه میدهی، وقتی این راه را انتخاب کردی، خودت را برای بدتر از اینها آماده کرده بودی، #آزادی گران است، هیچ کس جز خودمان، این هزینه را نمیپردازد... دل قوی دار...
۴ ساعت بعد درب سلول باز می شود : ۹۲۰۵۸ !!
چشمبند میزنی...
_بازجویی، بجنب! بیا بیرون! چشمبند کاملا روی چشمها! سرت بالا بیاد، کاری میکنم دیگه نتونی تکونش بدی! دستم رو بگیر و هر سمتی بردمت میای! تو راه حرف نمیزنی! نمیپرسی کجا میریم...
از یک حیاط به جلوی یک ساختمان میرسیم و زنگ میزند:
_ حاجی ۰۵۸ رو آوردم!
یک نفر میآید جلوی ساختمان و تو را از #زندانبان تحویل میگیرد...
وارد ساختمان میشوی، در را میبندد و جلوی همان پاگرد، با مشت و لگد میافتد به جانت...
_ مرتیکه #معاند به حضرت آقا چکار دارید شماها!؟ آخه این پیرمرد با شما چه کرده که انقد بهش حمله میکنید؟؟؟
درست وقتی که مطمئن شدی زیر همین مشت و لگدها میمیری و دیگه دردها را حس نمیکنی، صدای خشدار حاجی را می شنوی:
_ نکُشیدش! باید طی روند قانونی #اعدام بشه! که درس عبرت بشه برای تمام معاندین! بیاریدش اتاق ۲۰۸
🔵 اتاق بازجویی:
روی یک صندلی نیمکتدار، در سه کنج دیوار مینشینی، کسی از پشت سرت یک کاغذ میگذارد روی نیمکت...
_ اسم؟!
_ اسم؟!
_ اسم؟!
صد بار میگوید: اسم؟!
و تو هربار جواب میدهی و باز میپرسد، هر بار خشنتر از پیش.
بازجو: گفتم اسم!؟
زندانی: خوب منم صدبار اسمم رو گفتم.
بازجو با مشت میکوبد تو سر زندانی
_ پررو بازی در نیار! اسم؟؟!!!! اسم اعضای گروه؟! اسم همه خرابکارا که با هم صفحات ضدانقلاب رو درست کردید و فراخوان برای راهپیمایی میدادید، اسم؟! اسم؟!
زندانی: من عضو هیچ گروهی نیستم! من فقط چند مقاله انتقادی نوشتم به این قصد که صدام شنیده بشه و اوضاع برای مردم، به ویژه #کارگران بهتر بشه.
بازجو : اسم !؟؟؟؟؟ اسم ؟؟؟؟؟؟!!! حاجی همکاری نمیکنه...
حاجی میآید و با مشت و لگد، دعوت به همکاری میکند!
وقتی به هوش میآیی، داخل سلولت هستی، چند دقیقه میگذرد تا یادت بیاید چه شده... صدای #بازجو توی گوشت میپیچد:
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
درب سلول انفرادی دو دریچه دارد، یکی بالا، که از آن آمار میگیرند و چشمبند را میدهند و میگیرند، و یکی در پایین که از آن غذا و چای میدهند .
دریچه پایینی باز میشود و غذا را تحویل میدهد. آنقدر سردرد دارم و گیجم که اصلا در ظرف یکبار مصرف را باز نمیکنم و میخوابم.
🔵 ادامه خاطرات یک بازداشت در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#سهیل_عربی
.
Telegram
تلویزیون سپیده دم
🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
قسمت سوم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
قسمت سوم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
https://t.me/sepidehdamTv/866
.
🌿 #خاطرات_یک_بازداشت
🟠 قسمت چهارم
نزدیک اذان، دریچه #سلول_انفرادی باز میشود، زندانبان: «۱۰ دقیقه تا اذان صبح مانده، وضو بگیر و آماده باش...»
دقایقی بعد اذان با صدایی بسیار بلند پخش میشود...
بعد از صبحانه، بیست دقیقه هواخوری با چشمبند و دمپایی در برف، سپس آماده شدن برای #بازجویی
بازجو:
_ اسم!؟... حرف میزنی یا بگم حاجی بیاد؟!
زندانی: من فقط اسم خودم رو میدونم.
بازجو: یادت میاریم... سید! سید! ببرش پایین یادش بیار...
بازجوییها تحت #شکنجه و اکراه و حتی آزار خانواده ادامه دارد...
اتاق آینه، مشت و لگد، تهدید...
سپس بازپرسی و تفهیم اتهام...
پیش از رفتن به بازپرسی، تاکید میکند که چه حرفهایی با بازپرس بگویی: «هیچی از کتک خوردن و اوضاع اینجا به بازپرس نمیگی! سید باهات میاد! وای به حالت اگه بری پیش بازپرس ننه من غریبم بازی در بیاری! هر چی سید بهت گفت همونو می نویسی»
اگر چه بازپرس دست کمی از بازجوها ندارد و خود او یک #شکنجه_گر است.
همه چیز از قبل تعیین شده، بازپرسی و دادگاه فقط نمایش اجرای قانون است.
این روند؛ بازجوییهای تحت شکنجه و اکراه و بازپرسی و محاکمه بدون توجه به دفاعیات متهم و محرومیت از وکیل مدافع واقعی، علیه همه زندانیان اعمال میشود، اما محکومیت به تحمل حبس، آخرین و تنها مشکل زندانی نیست.
هر لحظه و هر جا شکنجهها بر زندانی اعمال میشود، شکنجه، تهدید و تحقیرها که پیش از بازداشت آغاز شده بودند از همان لحظات آغازین ورود به زندان ادامه میابد و تشدید میشود.
🟠 اتاقک بازرسی
لخت کردن زندانی در برابر دیدگان همگان و اجبار به بشین و پاشو رفتن در حالی که زندانی مدت زیادی در بازداشتگاه برای بازجویی بوده و بارها بازرسی شده، شاید گمان کنید این بازرسیها برای جلوگیری از ورود مواد مخدر به بند است، اما پس از ورود به زندان به زودی میتوان فهمید که این حجم بسیار زیاد از مواد مخدر، به وسیله خود عوامل حکومت وارد زندان میشود و یکی از مهمترین درآمدهای حکومت از زندان همین است.
وقتی زندانی وارد بند میشود، یک بار دیگر توسط #وکیل_بند یا نوچههایش بازرسی میشود، اگر از بندی دیگر آمده باشد یا وسیلهای داشته باشد، وسایلش را غارت میکنند، و اگر خوشقیافه باشد همانجا مورد تعرض جنسی قرار میگیرد...
زندانی اگر پول زیادی داشته باشد، میتواند در یکی از اتاقهای لوکسِ بند زندگی کند، و اگر پول کمی داشته باشد، در یک اتاق معمولی، با پرداخت خدمات اتاق و بند نسبتا راحت است، اما اگر هیچ پولی نداشته باشد باید در خدمات کار کند، یا برده جنسی شود.
🌿 ادامه مطلب در پستهای آینده...
.
.
🌿 #خاطرات_یک_بازداشت
🟠 قسمت چهارم
نزدیک اذان، دریچه #سلول_انفرادی باز میشود، زندانبان: «۱۰ دقیقه تا اذان صبح مانده، وضو بگیر و آماده باش...»
دقایقی بعد اذان با صدایی بسیار بلند پخش میشود...
بعد از صبحانه، بیست دقیقه هواخوری با چشمبند و دمپایی در برف، سپس آماده شدن برای #بازجویی
بازجو:
_ اسم!؟... حرف میزنی یا بگم حاجی بیاد؟!
زندانی: من فقط اسم خودم رو میدونم.
بازجو: یادت میاریم... سید! سید! ببرش پایین یادش بیار...
بازجوییها تحت #شکنجه و اکراه و حتی آزار خانواده ادامه دارد...
اتاق آینه، مشت و لگد، تهدید...
سپس بازپرسی و تفهیم اتهام...
پیش از رفتن به بازپرسی، تاکید میکند که چه حرفهایی با بازپرس بگویی: «هیچی از کتک خوردن و اوضاع اینجا به بازپرس نمیگی! سید باهات میاد! وای به حالت اگه بری پیش بازپرس ننه من غریبم بازی در بیاری! هر چی سید بهت گفت همونو می نویسی»
اگر چه بازپرس دست کمی از بازجوها ندارد و خود او یک #شکنجه_گر است.
همه چیز از قبل تعیین شده، بازپرسی و دادگاه فقط نمایش اجرای قانون است.
این روند؛ بازجوییهای تحت شکنجه و اکراه و بازپرسی و محاکمه بدون توجه به دفاعیات متهم و محرومیت از وکیل مدافع واقعی، علیه همه زندانیان اعمال میشود، اما محکومیت به تحمل حبس، آخرین و تنها مشکل زندانی نیست.
هر لحظه و هر جا شکنجهها بر زندانی اعمال میشود، شکنجه، تهدید و تحقیرها که پیش از بازداشت آغاز شده بودند از همان لحظات آغازین ورود به زندان ادامه میابد و تشدید میشود.
🟠 اتاقک بازرسی
لخت کردن زندانی در برابر دیدگان همگان و اجبار به بشین و پاشو رفتن در حالی که زندانی مدت زیادی در بازداشتگاه برای بازجویی بوده و بارها بازرسی شده، شاید گمان کنید این بازرسیها برای جلوگیری از ورود مواد مخدر به بند است، اما پس از ورود به زندان به زودی میتوان فهمید که این حجم بسیار زیاد از مواد مخدر، به وسیله خود عوامل حکومت وارد زندان میشود و یکی از مهمترین درآمدهای حکومت از زندان همین است.
وقتی زندانی وارد بند میشود، یک بار دیگر توسط #وکیل_بند یا نوچههایش بازرسی میشود، اگر از بندی دیگر آمده باشد یا وسیلهای داشته باشد، وسایلش را غارت میکنند، و اگر خوشقیافه باشد همانجا مورد تعرض جنسی قرار میگیرد...
زندانی اگر پول زیادی داشته باشد، میتواند در یکی از اتاقهای لوکسِ بند زندگی کند، و اگر پول کمی داشته باشد، در یک اتاق معمولی، با پرداخت خدمات اتاق و بند نسبتا راحت است، اما اگر هیچ پولی نداشته باشد باید در خدمات کار کند، یا برده جنسی شود.
🌿 ادامه مطلب در پستهای آینده...
.
Telegram
تلویزیون سپیده دم
🟠 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
قسمت چهارم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
قسمت چهارم
https://t.me/sepidehdamTv 👇
https://t.me/sepidehdamTv/1177?single
.
🟠معرفی زندانیان گمنام
🌿 وحید باقری
وحید باقری در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ توسط ماموران پلیس امنیت بازداشت و مدتی بعد با پایان مراحل بازجویی به زندان تهران بزرگ منتقل شد.
او نهایتا توسط شعبه ۲۸ #دادگاه_انقلاب_تهران به ریاست #قاضی_محمد_مقیسه از بابت اتهامات “تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” به ۶ سال #حبس_تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ #قانون_مجازات_اسلامی مجازات اشد، یعنی ۵ سال از زندان از بابت اتهام ” اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” برای او قابل اجرا است.
این #زندانی_سیاسی علیرغم درگذشت برادرش از اعزام به مرخصی جهت شرکت در مراسم او محروم مانده بود.
وحید باقری متولد ۱۳۶۸، متاهل و پدر دو فرزند است و پیش از بازداشت به عنوان کارگر مشغول به کار بود.
او در زندان به «رابین هود» معروف است، دلیل این نامگذاری، حمایتهای همه جانبه از زندانیان کم سن و سال و تازه وارد است، بنا به گفته شاهدان، وحید باقری در راستای ترک اعتیاد زندانیان، مبارزه با فروش مواد مخدر و سواستفاده جنسی از زندانیان جوان، تلاشهای بسیاری در #زندان_تهران_بزرگ کرده است.
او به دلیل نپذیرفتن پیشنهاد همکاری از سوی مسئولان زندان، ۹ ماه حبس در قرنطینه، و ۲۰ روز حبس در سوییت «نوعی سلول انفرادی» را تجربه کرده است، و مدت ۶ ماه ممنوعالملاقات و تماس و محروم از مرخصی بوده است.
وحید باقری در پیامی که بطور اختصاصی برای سپیدهدم ارسال شده است، گفته: «هر کس به اندازه سر سوزنی وجدان، شرافت و انسانیت دارد، باید صدای زندانیان سیاسی باشد، در حق ما ظلم میشود، ظلمی آشکار...»
وحید باقری زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ با اینکه تقریبا ۳ سال از ۵ سال مدت حبس خود را سپری کرده است، و مشمول قانون آزادی مشروط میشود، از روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت در اعتراض به عدم موافقت با درخواست آزادی مشروط، دست به اعتصاب غذا زده است.
🟠 برای آشنایی بیشتر با وحید باقری، لطفاً ورق بزنید و نظرات کاربران توییتر فارسی، خصوصا رشتهتوییت امیرحسین مرادی، زندانی سیاسی سابق را، راجع به او بخوانید
.
@sepidehdam.media
#رسانه_سپیده_دم
#وحید_باقری
#رابین_هود
#اعتصاب_غذا
#آزادی_مشروط
#زندانیان_سیاسی_گمنام
#زندانیان_کمتر_شناخته_شده
#سلول_انفرادی
#توییت_خوان
#نان_قیمت_جان
#اعتراض_به_گرانی
.
.
🟠معرفی زندانیان گمنام
🌿 وحید باقری
وحید باقری در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ توسط ماموران پلیس امنیت بازداشت و مدتی بعد با پایان مراحل بازجویی به زندان تهران بزرگ منتقل شد.
او نهایتا توسط شعبه ۲۸ #دادگاه_انقلاب_تهران به ریاست #قاضی_محمد_مقیسه از بابت اتهامات “تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” به ۶ سال #حبس_تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ #قانون_مجازات_اسلامی مجازات اشد، یعنی ۵ سال از زندان از بابت اتهام ” اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” برای او قابل اجرا است.
این #زندانی_سیاسی علیرغم درگذشت برادرش از اعزام به مرخصی جهت شرکت در مراسم او محروم مانده بود.
وحید باقری متولد ۱۳۶۸، متاهل و پدر دو فرزند است و پیش از بازداشت به عنوان کارگر مشغول به کار بود.
او در زندان به «رابین هود» معروف است، دلیل این نامگذاری، حمایتهای همه جانبه از زندانیان کم سن و سال و تازه وارد است، بنا به گفته شاهدان، وحید باقری در راستای ترک اعتیاد زندانیان، مبارزه با فروش مواد مخدر و سواستفاده جنسی از زندانیان جوان، تلاشهای بسیاری در #زندان_تهران_بزرگ کرده است.
او به دلیل نپذیرفتن پیشنهاد همکاری از سوی مسئولان زندان، ۹ ماه حبس در قرنطینه، و ۲۰ روز حبس در سوییت «نوعی سلول انفرادی» را تجربه کرده است، و مدت ۶ ماه ممنوعالملاقات و تماس و محروم از مرخصی بوده است.
وحید باقری در پیامی که بطور اختصاصی برای سپیدهدم ارسال شده است، گفته: «هر کس به اندازه سر سوزنی وجدان، شرافت و انسانیت دارد، باید صدای زندانیان سیاسی باشد، در حق ما ظلم میشود، ظلمی آشکار...»
وحید باقری زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ با اینکه تقریبا ۳ سال از ۵ سال مدت حبس خود را سپری کرده است، و مشمول قانون آزادی مشروط میشود، از روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت در اعتراض به عدم موافقت با درخواست آزادی مشروط، دست به اعتصاب غذا زده است.
🟠 برای آشنایی بیشتر با وحید باقری، لطفاً ورق بزنید و نظرات کاربران توییتر فارسی، خصوصا رشتهتوییت امیرحسین مرادی، زندانی سیاسی سابق را، راجع به او بخوانید
.
@sepidehdam.media
#رسانه_سپیده_دم
#وحید_باقری
#رابین_هود
#اعتصاب_غذا
#آزادی_مشروط
#زندانیان_سیاسی_گمنام
#زندانیان_کمتر_شناخته_شده
#سلول_انفرادی
#توییت_خوان
#نان_قیمت_جان
#اعتراض_به_گرانی
.
Telegram
سپیده دم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
روایت رضا نوروزی از روزهای سخت بعد از بازداشت در میدان انقلاب...
او درباره بازداشت همسر و دو فرزند خردسالش میگوید:
من تمام صفحات تاریخ را ورق زدهام،
اما هیچ پادشاه و یا فرمانروایی را ندیدم
که طفل شیرخوار دوماهه را به انفرادی بیاندازد.
داریوش، فرزند کوچک رضا نوروزی همچنان با آسیبهای سلول انفرادی دست و پنجه نرم میکند و به شدت بیمار میباشد...
.
#رسانه_سپیده_دم
#رضا_نوروزی
#نه_به_اعدام_معترضان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#سلول_انفرادی
#آرشام_رضایی
#زندانیان_سیاسی_گمنام
.
https://t.me/sepidehdamTv
روایت رضا نوروزی از روزهای سخت بعد از بازداشت در میدان انقلاب...
او درباره بازداشت همسر و دو فرزند خردسالش میگوید:
من تمام صفحات تاریخ را ورق زدهام،
اما هیچ پادشاه و یا فرمانروایی را ندیدم
که طفل شیرخوار دوماهه را به انفرادی بیاندازد.
داریوش، فرزند کوچک رضا نوروزی همچنان با آسیبهای سلول انفرادی دست و پنجه نرم میکند و به شدت بیمار میباشد...
.
#رسانه_سپیده_دم
#رضا_نوروزی
#نه_به_اعدام_معترضان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#سلول_انفرادی
#آرشام_رضایی
#زندانیان_سیاسی_گمنام
.
https://t.me/sepidehdamTv